پرش به محتوا

جهاد و دفاع: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ دی ۱۴۰۱
جز
(اصلاح ارقام)
 
خط ۲۷: خط ۲۷:
مسائل جهاد و دفاع عبارتند از:
مسائل جهاد و دفاع عبارتند از:
# نقش مصلحت در جهاد: به باور فقیهان، در جهاد ابتدایی، اگر دشمن غالب باشد یا مصلحت دیگری اقتضا کند، حاکم می‌تواند با دشمن قرارداد آتش‌بس امضا کند<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۱؛ راوندی، فقه القرآن، ۱/۳۵۵.</ref>. این حکم در جهاد دفاعی نیز کاربرد دارد<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۱؛ نووی، المجموع فی شرح المهذب، ۱۹/۴۴۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۲۹۲.</ref>. با توجه به عبارات فقیهان، عامل اصلی پذیرش یا رد آتش‌بس ارزیابی حاکم نسبت به وجود [[مصلحت]] و عدم آن است<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۰؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ۸/۶۴.</ref>. امام‌خمینی نیز در برخی موضع‌گیری‌های خویش، ازجمله پیامی که به مناسبت قبول [[قطعنامه ۵۹۸]] و پذیرش [[صلح]] صادر کرد، مصلحت را عامل اصلی خواند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۲.</ref>
# نقش مصلحت در جهاد: به باور فقیهان، در جهاد ابتدایی، اگر دشمن غالب باشد یا مصلحت دیگری اقتضا کند، حاکم می‌تواند با دشمن قرارداد آتش‌بس امضا کند<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۱؛ راوندی، فقه القرآن، ۱/۳۵۵.</ref>. این حکم در جهاد دفاعی نیز کاربرد دارد<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۱؛ نووی، المجموع فی شرح المهذب، ۱۹/۴۴۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۲۹۲.</ref>. با توجه به عبارات فقیهان، عامل اصلی پذیرش یا رد آتش‌بس ارزیابی حاکم نسبت به وجود [[مصلحت]] و عدم آن است<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۰؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ۸/۶۴.</ref>. امام‌خمینی نیز در برخی موضع‌گیری‌های خویش، ازجمله پیامی که به مناسبت قبول [[قطعنامه ۵۹۸]] و پذیرش [[صلح]] صادر کرد، مصلحت را عامل اصلی خواند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۲.</ref>
# آمادگی و تهیه مقدمات: قرآن کریم ضمن دستور به گردآوری ادوات نظامی و کسب آمادگی‌های لازم، یکی از اهداف این فرمان را بازدارندگی و ایجاد ترس در دل دشمن دانسته است.<ref>انفال، ۶۰.</ref> فقیهان نیز از این آیه وجوب تهیه مقدمات را برداشت کرده‌اند<ref>منتظری، دراسات، ۲/۷۵۶؛ مشکینی، مصطلحات الفقه، ۱۳۰.</ref> و آن را شامل هر نوع آمادگی و گردآوری تجهیزات دانسته‌اند<ref>راوندی، فقه القرآن، ۱/۳۳۳؛ منتظری، دراسات، ۲/۷۵۶.</ref>. در احادیث نیز بر آمادگی و تهیه مقدمات دفاع تأکید شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۵/۴۸ ـ ۵۱؛ مغربی، دعائم الاسلام، ۱/۳۴۴.</ref>. تجویز شرط‌بندی در برخی امور، مانند اسب‌دوانی و تیراندازی نیز به‌منظور تقویت مسلمانان و ایجاد آمادگی در امور نظامی شمرده شده است<ref>ابن‌جنید، مجموعة فتاوی ابن‌جنید، ۲۲۹؛ ابن‌ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۳/۱۴۶.</ref>. بر این اساس و با توجه به این ملاک، امام‌خمینی و برخی معاصران، موضوع سبق و رمایه را مختص به اسب و تیراندازی با کمان ندانسته‌اند و حکم آن را به آلات و وسایل جنگی جدید نیز توسعه داده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۲۱ و ۲۱/۱۵۰ ـ ۱۵۱؛ منتظری، دراسات، ۲/۷۶۰.</ref>.
# آمادگی و تهیه مقدمات: قرآن کریم ضمن دستور به گردآوری ادوات نظامی و کسب آمادگی‌های لازم، یکی از اهداف این فرمان را بازدارندگی و ایجاد ترس در دل دشمن دانسته است.<ref>انفال، ۶۰.</ref> فقیهان نیز از این آیه وجوب تهیه مقدمات را برداشت کرده‌اند<ref>منتظری، دراسات، ۲/۷۵۶؛ مشکینی، مصطلحات الفقه، ۱۳۰.</ref> و آن را شامل هر نوع آمادگی و گردآوری تجهیزات دانسته‌اند<ref>راوندی، فقه القرآن، ۱/۳۳۳؛ منتظری، دراسات، ۲/۷۵۶.</ref>. در احادیث نیز بر آمادگی و تهیه مقدمات دفاع تأکید شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۵/۴۸ ـ ۵۱؛ مغربی، دعائم الاسلام، ۱/۳۴۴.</ref>. تجویز شرط‌بندی در برخی امور، مانند اسب‌دوانی و تیراندازی نیز به‌منظور تقویت مسلمانان و ایجاد آمادگی در امور نظامی شمرده شده است<ref>ابن‌جنید، مجموعة فتاوی ابن‌جنید، ۲۲۹؛ ابن‌ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۳/۱۴۶.</ref>. بر این اساس و با توجه به این ملاک، امام‌خمینی و برخی معاصران، موضوع سبق و رمایه را مختص به اسب و تیراندازی با کمان ندانسته‌اند و حکم آن را به آلات و وسایل جنگی جدید نیز توسعه داده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۲۱ و ۲۱/۱۵۰ ـ ۱۵۱؛ منتظری، دراسات، ۲/۷۶۰.</ref>. امام‌خمینی در مواضع متعدد، ضمن تشویق به این امور، حتی در زمان صلح و تبیین اهمیت پرداختن به آمادگی نظامی جهت دفاع<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۲ و ۲۱/۱۹۵.</ref> بر این راهبرد کلان تأکید ورزیده است. اگرچه احتمال تجاوز ضعیف باشد، اما به جهت قوت محتمل و اهمیت موضوع، آمادگی دفاعی، امری لازم<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۰.</ref> و از اهمّ واجبات شمرده شده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳.</ref>؛ چنان‌که ایشان آموزش نظامی برای بانوان را جایز دانسته و بر مطلوبیت آن تصریح کرده است<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۶۱ ـ ۳۶۲.</ref>؛
امام‌خمینی در مواضع متعدد، ضمن تشویق به این امور، حتی در زمان صلح و تبیین اهمیت پرداختن به آمادگی نظامی جهت دفاع<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۲ و ۲۱/۱۹۵.</ref> بر این راهبرد کلان تأکید ورزیده است. اگرچه احتمال تجاوز ضعیف باشد، اما به جهت قوت محتمل و اهمیت موضوع، آمادگی دفاعی، امری لازم<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۰.</ref> و از اهمّ واجبات شمرده شده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳.</ref>؛ چنان‌که ایشان آموزش نظامی برای بانوان را جایز دانسته و بر مطلوبیت آن تصریح کرده است<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۶۱ ـ ۳۶۲.</ref>؛
# سلاح‌های کشتار جمعی: حکم استفاده از این‌گونه سلاح‌ها، به سبب نوظهوربودن، در آثار فقهیان پیشین مطرح نبوده است، هرچند برخی از ایشان در موارد مشابه، مانند آتش‌زدن مناطق دشمن<ref>طوسی، النهایه، ۲۹۳.</ref> یا ریختن سم در آب و غذای دشمن را ممنوع<ref>ابن‌ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۲/۷.</ref> و برخی دیگر مکروه<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۱/۲۸۳؛ حلی، علامه، تحریر الأحکام، ۲/۱۴۲.</ref> دانسته‌اند. با توجه به این موارد، امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۸۰ و ۲۹۳.</ref> و برخی دیگر<ref>شیرازی، فقه العولمه، ۲۶۸؛ صدر، ماوراء الفقه، ۲/۳۸۴ ـ ۳۸۵.</ref> تولید و استفاده از ابزار جنگی کشتار جمعی را جایز نمی‌دانند {{ببینید|متن=ببینید|ابزار جنگی}}
# سلاح‌های کشتار جمعی: حکم استفاده از این‌گونه سلاح‌ها، به سبب نوظهوربودن، در آثار فقهیان پیشین مطرح نبوده است، هرچند برخی از ایشان در موارد مشابه، مانند آتش‌زدن مناطق دشمن<ref>طوسی، النهایه، ۲۹۳.</ref> یا ریختن سم در آب و غذای دشمن را ممنوع<ref>ابن‌ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۲/۷.</ref> و برخی دیگر مکروه<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۱/۲۸۳؛ حلی، علامه، تحریر الأحکام، ۲/۱۴۲.</ref> دانسته‌اند. با توجه به این موارد، امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۸۰ و ۲۹۳.</ref> و برخی دیگر<ref>شیرازی، فقه العولمه، ۲۶۸؛ صدر، ماوراء الفقه، ۲/۳۸۴ ـ ۳۸۵.</ref> تولید و استفاده از ابزار جنگی کشتار جمعی را جایز نمی‌دانند {{ببینید|متن=ببینید|ابزار جنگی}}
# حکم حامیان دشمن: کشوری که زمین و فضای خود را در اختیار دشمن قرار دهد، در صف دشمن قرار می‌گیرد، هرچند با مسلمانان پیمان همکاری داشته باشد؛ چون بر اساس تعالیم قرآن<ref>توبه، ۷؛ انفال، ۵۸.</ref> احترام به هم‌پیمانان تا زمانی است که طرف مقابل از تعهد خود تخطی نکرده باشد؛ از این‌رو با عدم پایبندی وی، پیمان نیز ملغا می‌شود<ref>عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۵۰۹ ـ ۵۱۰.</ref>. در صدر اسلام، کمک برخی هم‌پیمانان به دشمن، نقض پیمان محسوب می‌شد و واکنش عملی پیامبر(ص) را در پی داشت<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۸/۵۵۱ ـ ۵۵۲.</ref>. برخی نظریات فقهی نیز در مسیر این دیدگاه ارزیابی می‌شود؛ مانند الغای عقد ذمه در فرض کمک‌کردن اهل کتاب به دشمن<ref>ابن‌زهره، غنیة النزوع، ۲۰۳.</ref> و جواز کشتن آنان به سبب همکاری با دشمن<ref>حلی، علامه، تحریر الأحکام، ۲/۱۳۷.</ref>؛
# حکم حامیان دشمن: کشوری که زمین و فضای خود را در اختیار دشمن قرار دهد، در صف دشمن قرار می‌گیرد، هرچند با مسلمانان پیمان همکاری داشته باشد؛ چون بر اساس تعالیم قرآن<ref>توبه، ۷؛ انفال، ۵۸.</ref> احترام به هم‌پیمانان تا زمانی است که طرف مقابل از تعهد خود تخطی نکرده باشد؛ از این‌رو با عدم پایبندی وی، پیمان نیز ملغا می‌شود<ref>عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۵۰۹ ـ ۵۱۰.</ref>. در صدر اسلام، کمک برخی هم‌پیمانان به دشمن، نقض پیمان محسوب می‌شد و واکنش عملی پیامبر(ص) را در پی داشت<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۸/۵۵۱ ـ ۵۵۲.</ref>. برخی نظریات فقهی نیز در مسیر این دیدگاه ارزیابی می‌شود؛ مانند الغای عقد ذمه در فرض کمک‌کردن اهل کتاب به دشمن<ref>ابن‌زهره، غنیة النزوع، ۲۰۳.</ref> و جواز کشتن آنان به سبب همکاری با دشمن<ref>حلی، علامه، تحریر الأحکام، ۲/۱۳۷.</ref>؛
# دفاع استشهادی: این کار به‌ویژه اگر دفاع منحصر به آن باشد، به عنوان روشی دفاعی مطرح است و پیشینه بحث از آن در برخی رساله‌های جهادی مربوط به دوران جنگ‌های ایران و روس است<ref>فراهانی، رساله‌های خطی فقهی، ۵۸۰.</ref>. برخی فقیهان به استناد اینکه دلایل حرمت انتحار و به‌هلاکت‌انداختن نفس از دفاع استشهادی انصراف دارد، آن را مجاز شمرده‌اند<ref>هاشمی شاهرودی، ۱۷/۳۵۱؛ یزدی، محمد، فقه القرآن، ۴/۲۱۲.</ref> و معتقدند فرقی میان عملیات استشهادی و دیگر اقسام دفاع و جهاد نیست<ref>فضل‌الله، تفسیر من وحی القرآن، ۴/۸۶ و ۹۲ ـ ۹۳.</ref>. برخی نیز بر این باورند که اگر حرمت قتل نفس، مزاحم واجب اهمی، مانند دفاع و حفظ دین شود، به جهت لزوم رعایت امر اهمّ، حرمت قتل نفس برداشته می‌شود<ref>منتظری، مجازات‌ها، ۹۱؛ خرازی، ۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ یزدی، محمد، فقه القرآن، ۴/۲۱۲.</ref>. ستایش امام‌خمینی از [[دفاع استشهادی|دفاع استشهادیِ]] [[شهید حسین فهمیده]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۷۳.</ref> حاکی از همراهی ایشان با این روش است.
# دفاع استشهادی: این کار به‌ویژه اگر دفاع منحصر به آن باشد، به عنوان روشی دفاعی مطرح است و پیشینه بحث از آن در برخی رساله‌های جهادی مربوط به دوران جنگ‌های ایران و روس است<ref>فراهانی، رساله‌های خطی فقهی، ۵۸۰.</ref>. برخی فقیهان به استناد اینکه دلایل حرمت انتحار و به‌هلاکت‌انداختن نفس از دفاع استشهادی انصراف دارد، آن را مجاز شمرده‌اند<ref>هاشمی شاهرودی، ۱۷/۳۵۱؛ یزدی، محمد، فقه القرآن، ۴/۲۱۲.</ref> و معتقدند فرقی میان عملیات استشهادی و دیگر اقسام دفاع و جهاد نیست<ref>فضل‌الله، تفسیر من وحی القرآن، ۴/۸۶ و ۹۲ ـ ۹۳.</ref>. برخی نیز بر این باورند که اگر حرمت قتل نفس، مزاحم واجب اهمی، مانند دفاع و حفظ دین شود، به جهت لزوم رعایت امر اهمّ، حرمت قتل نفس برداشته می‌شود<ref>منتظری، مجازات‌ها، ۹۱؛ خرازی، ۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ یزدی، محمد، فقه القرآن، ۴/۲۱۲.</ref>. ستایش امام‌خمینی از [[دفاع استشهادی|دفاع استشهادیِ]] [[شهید حسین فهمیده]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۷۳.</ref> حاکی از همراهی ایشان با این روش است.
==اموال و غنایم جنگی==
==اموال و غنایم جنگی==
غنیمت، اموالی است که با قهر و غلبه از دشمن گرفته شود<ref>شهید ثانی، الروضة البهیه، ۲/۴۰۰.</ref>؛ در غیر این صورت اگر مالی بدون خونریزی به دست آید، «[[فیء]]» نام دارد<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۶۴؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۹/۵۲۷.</ref> «[[انفال]]» نیز عنوانی اعم از فیء است که افزون بر فیء، اموال دیگری را هم شامل می‌شود<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۱۱۶ ـ ۱۲۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۴۷ ـ ۳۴۸.</ref>؛ هرچند غنیمت به معنی عام، بر همه این اموال (فیء، انفال و اموالی که با قهر و غلبه از دشمن گرفته شده است) گفته می‌شود. از نظر شرعی نیز همه اموالی که در جنگ به دست مسلمانان برسد، احکامی دارد. در [[فقه شیعه]]، اگر جنگ بدون اذن امام(ع) باشد، همه اموال به‌ دست‌آمده به امام(ع) اختصاص دارد؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۴/۲۲۹؛ عراقی، شرح تبصرة المتعلمین، ۳/۱۱۷.</ref> بنابراین احکام مورد بحث مربوط به غیر این مورد است. غنایم غیر منقول (اراضی و ملحقات آن) دارای اقسامی است<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۵۹ ـ ۲۶۰.</ref> که هر یک حکم خاص خود را دارد:
غنیمت، اموالی است که با قهر و غلبه از دشمن گرفته شود<ref>شهید ثانی، الروضة البهیه، ۲/۴۰۰.</ref>؛ در غیر این صورت اگر مالی بدون خونریزی به دست آید، «[[فیء]]» نام دارد<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۶۴؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۹/۵۲۷.</ref> «[[انفال]]» نیز عنوانی اعم از فیء است که افزون بر فیء، اموال دیگری را هم شامل می‌شود<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۱۱۶ ـ ۱۲۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۴۷ ـ ۳۴۸.</ref>؛ هرچند غنیمت به معنی عام، بر همه این اموال (فیء، انفال و اموالی که با قهر و غلبه از دشمن گرفته شده است) گفته می‌شود. از نظر شرعی نیز همه اموالی که در جنگ به دست مسلمانان برسد، احکامی دارد. در [[فقه شیعه]]، اگر جنگ بدون اذن امام(ع) باشد، همه اموال به‌ دست‌آمده به امام(ع) اختصاص دارد؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۴/۲۲۹؛ عراقی، شرح تبصرة المتعلمین، ۳/۱۱۷.</ref> بنابراین احکام مورد بحث مربوط به غیر این مورد است. غنایم غیر منقول (اراضی و ملحقات آن) دارای اقسامی است<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۵۹ ـ ۲۶۰.</ref> که هر یک حکم خاص خود را دارد:
Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱

ویرایش