Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
(اصلاح ارقام) برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
گناه به معنای جرم، خطا، نافرمانی، تقصیر و تبهکاری است (دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶) که در زبان عربی با واژههایی چون اثم، معصیت، خطیئه، | گناه به معنای جرم، خطا، نافرمانی، تقصیر و تبهکاری است<ref>(دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶)</ref> که در زبان عربی با واژههایی چون اثم، معصیت، خطیئه، سیئه،<ref>(دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶)</ref> ذنب و جناح<ref>(فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۹۰؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۳۸۹ و ۲/۴۳۰)</ref> هممعناست؛ اگرچه میان خود این واژهها نیز تفاوتهایی وجود دارد. در اصطلاح اخلاقی، به هر کردار، گفتار و فکری که خداوند نهی کرده است، گناه گفته میشود.<ref>(خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۲۵ ـ ۲۶؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۸۲۷)</ref> در اصطلاح فقهی نیز گناه، مخالفت با اوامر و نواهی حقتعالی است.<ref>(بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، ۱۲/۲۰۳؛ خویی، موسوعة الامامالخویی، ۷/۳۲۴؛ امامخمینی، معتمد الاصول، ۲/۸۶)</ref> | ||
اثم به معنای کندی و تأخر است (ابنفارس، ۱/۶۰) و برخی آن را عملی که برای انسان حلال نیست، معنا کردهاند (ابنمنظور، ۱۲/۵) | اثم به معنای کندی و تأخر است<ref>(ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۶۰)</ref> و برخی آن را عملی که برای انسان حلال نیست، معنا کردهاند.<ref>(ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۵)</ref> ذنب به عملی میگویند که عاقبت آن شدید باشد<ref>(راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۳۱)</ref> و یا به امری گفته میشود که سرزنش به دنبال داشته باشد.<ref>(عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۸)</ref> به گناه از آنرو که سبب کندی حرکت انسان به سوی نیکیها میشود، اثم و از آنرو که عاقبت بدی به دنبال دارد، ذنب گفته میشود. همچنین خطیئه به آن دسته از بدیها گفته میشود که بدون قصد از انسان سر بزند.<ref>(عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۷)</ref> عصیان به معنای مخالفت با اطاعت و فرمانبرداری است<ref>(جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۶/۲۴۲۹؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۵/۶۷)</ref> و سیئه کار زشت و متضاد حسنه است.<ref>(راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۴۱)</ref> جناح به معنای گناه و انحراف از حق است.<ref>(جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۳۶۰؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۴۸۴)</ref> فرق خطیئه با اثم و سیئه در این است که سیئه و اثم بر امری گفته میشود که مقصود اصلی و بالذات بوده و با تعمّد همراه است؛ اما در خطیئه غالباً مقصود از آن امر عرضی و تبعی است.<ref>(عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۷؛ مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، ۵/۱۶۷)</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
هر دین و مکتبی، مخالفت با اوامر و نواهی و آموزههای خود را بر نمیتابد و آن را نافرمانی شمرده، مرتکب آن را مستحق مجازات | هر دین و مکتبی، مخالفت با اوامر و نواهی و آموزههای خود را بر نمیتابد و آن را نافرمانی شمرده، مرتکب آن را مستحق مجازات میداند؛<ref>(منسکی، اخلاق در شش دین جهان، ۱۰۴ ـ ۱۰۵)</ref> برای مثال در آیین هندو صدمهرساندن به دیگران و دروغگفتن نهی شده،<ref>(هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۵۲۹)</ref> غسل در رودخانه گنگ، موجب کاهش گناه دانسته شده است.<ref>(هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۵۳۴)</ref> در آیین بودا، پرهیز از دزدی و بیعفتی و خودخواهی، جزو دستورهای او به حساب میآید.<ref>(توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۴۲)</ref> زردشتیها نیز دروغگویان را گناهکارانی میدانند که جاودانه در جهنم مجازات میشوند.<ref>(هیوم، ادیان زنده جهان، ۲۸۹)</ref> همچنین، مخالفت و عصیان امر مولا عقلاً قبیح است.<ref>(نایینی، فوائد الاصول، ۴/۱۱۱؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۶۶ و ۳/۱۷۲)</ref> در دین یهود به انواع زیادی از گناهان، اشاره شده، به توبه و صدقه برای جبران آن توصیه شده است.<ref>(منسکی، اخلاق در شش دین جهان، ۲۹۹ ـ ۳۰۳)</ref> در مسیحیت، گناه، نقض عمدی دستورهای الهی شمرده شده که ناشی از غرور و اعجاب نفس است.<ref>(مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۲۴۱۴)</ref> در میان ادیان الهی، اسلام، اهتمام ویژهای به دوری از گناه دارد. در قرآن کریم از گناه با نامهای گوناگونی همچون اثم،<ref>(بقره، ۱۷۳ و ۱۸۲؛ حجرات، ۱۲)</ref> خطیئه،<ref>(نساء، ۱۱۲؛ بقره، ۸۱)</ref> سیئه<ref>(بقره، ۸۱؛ غافر، ۴۰)</ref> و ذنب<ref>(آل عمران، ۳۱؛ فتح، ۲؛ الرحمن، ۳۹)</ref> تعبیر شده است. در کتابهای روایی، ابواب پرشماری به این مسئله اختصاص یافته است و به موضوعاتی همچون کوچکشمردن گناه، اقسام گناه، توبه از گناهان کبیره و پرهیزدادن انسان از اصرار بر گناه پرداخته شده است.<ref>(کلینی، الکافی، ۲/۲۶۸ و ۲۸۷؛ دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۲۴۷؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۲۹۹ ـ ۳۳۸)</ref> | ||
علمای اخلاق از گناه با عنوان هلاککننده انسان و باعث تاریکی قلب یاد کردهاند (فیض کاشانی، ۱/۱۵۵؛ نراقی، مهدی، ۳/۴۷ ـ ۴۸) و ابوابی را به بررسی گناه و اقسام آن اختصاص دادهاند (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۶۹ ـ ۱۷۴؛ نراقی، مهدی، ۳/۷۳ ـ ۷۸؛ نراقی، احمد، ۶۷۲ ـ ۶۷۴) | علمای اخلاق از گناه با عنوان هلاککننده انسان و باعث تاریکی قلب یاد کردهاند<ref>(فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۱/۱۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۴۷ ـ ۴۸)</ref> و ابوابی را به بررسی گناه و اقسام آن اختصاص دادهاند.<ref>(غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۶۹ ـ ۱۷۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۳ ـ ۷۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۲ ـ ۶۷۴)</ref> متکلمان و فرقههای مختلف اسلامی، آرای گوناگونی درباره گناه بیان کردهاند؛ چنانکه خوارج مسلمان مرتکب گناه کبیره را کافر<ref>(شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۱۳۲)</ref> و معتزله آنها را نه کافر و نه مسلمان، بلکه فاسق<ref>(قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۸۴)</ref> میدانند. اشاعره و امامیه نیز گناهکار را مسلمانی فاسق میدانند؛ چون از جهت عملی خدا را نافرمانی کرده است، اما از جهت باطنی و قلبی هنوز به خدا ایمان دارد.<ref>(حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۴۱۴ ـ ۴۱۵)</ref> فقها نیز در ضمن مباحث فقهی، چون بحث عدالت، به این مسئله توجه کردهاند.<ref>(شهید اول، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، ۲/۱۲۵؛ عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۸/۲۸۲ ـ ۲۸۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۳/۲۷۵ و ۲۸۵ ـ ۲۸۷)</ref> | ||
امامخمینی در آثار اخلاقی خود به گناه و موضوعات مرتبط به آن پرداخته است (آداب الصلاة، ۷۱، ۸۴ و ۱۰۰؛ چهل حدیث، ۶۷ ـ ۶۸، ۲۷۹ ـ ۲۸۱ و ۳۳۷ ـ ۳۴۳؛ حدیث جنود، ۶۸، ۳۱۷، ۳۴۵ و ۴۱۵ ـ ۴۱۶؛ جهاد اکبر، ۳۳ ـ ۳۶) | امامخمینی در آثار اخلاقی خود به گناه و موضوعات مرتبط به آن پرداخته است.<ref>(امام خمینی، آداب الصلاة، ۷۱، ۸۴ و ۱۰۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۷ ـ ۶۸، ۲۷۹ ـ ۲۸۱ و ۳۳۷ ـ ۳۴۳؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۶۸، ۳۱۷، ۳۴۵ و ۴۱۵ ـ ۴۱۶؛ امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۳ ـ ۳۶)</ref> همچنین در آثار فقهی خود به اقسام گناه و احکام آن اشاره کرده،<ref>(امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸ ـ ۲۵۹؛ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۳۹۸ و ۴۴۲)</ref> بهویژه در کتاب المکاسب المحرمه به بحثهای استدلالی درباره شماری از گناهان پرداخته است.<ref>(امام خمینی، المکاسب المحرمه، ۱/۲۹۹، ۳۷۰ و ۲/۷، ۴۸، ۱۴۲)</ref> | ||
==اقسام و مراتب== | ==اقسام و مراتب== | ||
در قرآن کریم به دو قسم گناه کبیره (شوری، ۳۷) و صغیره (نساء، ۳۱؛ ← طباطبایی، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴) اشاره شده است. بعضی از روایات نیز به این دو قسم اشاره کردهاند (کلینی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۸۷). در برخی روایات، گناهانی که به سبب آنها به انسان وعده آتش داده شده است، چون قتل، عاق والدین، ربا و خوردن مال یتیم، از گناهان کبیره به حساب آمدهاند (کلینی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۷۷)؛ اگرچه هر گناهی ازآنرو که مخالفت و عصیان خداوند است، در حقیقت بزرگ و کبیره است (حر عاملی، ۱۵/۳۱۲؛ مجلسی، ۷۴/۱۶۸) و صغیره یا کبیرهبودن گناهان، امری نسبی است. در برخی روایات، اصرار بر گناه (کلینی، ۲/۲۸۸)، کوچکشمردن گناه (حر عاملی، ۱۵/۳۱۲) و خوشحالی در هنگام ارتکاب گناه (آمدی، ۱۸۷) از عوامل تبدیل گناهان صغیره به کبیره دانسته شده است. | در قرآن کریم به دو قسم گناه کبیره (شوری، ۳۷) و صغیره (نساء، ۳۱؛ ← طباطبایی، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴) اشاره شده است. بعضی از روایات نیز به این دو قسم اشاره کردهاند (کلینی، الکافی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۸۷). در برخی روایات، گناهانی که به سبب آنها به انسان وعده آتش داده شده است، چون قتل، عاق والدین، ربا و خوردن مال یتیم، از گناهان کبیره به حساب آمدهاند (کلینی، الکافی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۷۷)؛ اگرچه هر گناهی ازآنرو که مخالفت و عصیان خداوند است، در حقیقت بزرگ و کبیره است (حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۳۱۲؛ مجلسی، ۷۴/۱۶۸) و صغیره یا کبیرهبودن گناهان، امری نسبی است. در برخی روایات، اصرار بر گناه (کلینی، الکافی، ۲/۲۸۸)، کوچکشمردن گناه (حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۳۱۲) و خوشحالی در هنگام ارتکاب گناه (آمدی، ۱۸۷) از عوامل تبدیل گناهان صغیره به کبیره دانسته شده است. | ||
فقها در تعریف گناهان کبیره و صغیره اختلاف دارند. به فقهای پیشین نسبت داده شده است که ایشان همه گناهان را کبیره شمردهاند؛ در عین حالکه بعضی گناهان را بزرگتر از دیگر گناهان دانستهاند (طبرسی، ۳/۶۱؛ ← نجفی، ۱۳/۳۰۵). بعضی نیز گناهانی که بر آنها وعده عذاب داده شده است، گناه کبیره شمردهاند (طبرسی، ۳/۶۱؛ شهید اول، ۲/۱۲۵). علمای اخلاق نیز گناه کبیره را گناهی میدانند که بر آن وعده عذاب داده شده (نراقی، مهدی، ۳/۷۴) و یا در قرآن به آن تصریح شده است (فیض کاشانی، ۷/۳۵)؛ همچنین پنج عامل را سبب تبدیل گناه صغیره به کبیره شمردهاند: ۱. اصرار بر گناه؛ ۲. کوچکشمردن آن؛ ۳. شادشدن در انجام گناه؛ ۴. اظهار گناه در جایی که باید آن را مخفی نگه دارد؛ ۵. شخصِ مورد اعتماد مردم گناه صغیرهای انجام دهد و به سبب عمل او، قبح گناه نزد مردم کم شود (غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۲۹ ـ ۳۳۲؛ نراقی، احمد، ۶۹۱ ـ ۶۹۲). | فقها در تعریف گناهان کبیره و صغیره اختلاف دارند. به فقهای پیشین نسبت داده شده است که ایشان همه گناهان را کبیره شمردهاند؛ در عین حالکه بعضی گناهان را بزرگتر از دیگر گناهان دانستهاند (طبرسی، ۳/۶۱؛ ← نجفی، ۱۳/۳۰۵). بعضی نیز گناهانی که بر آنها وعده عذاب داده شده است، گناه کبیره شمردهاند (طبرسی، ۳/۶۱؛ شهید اول، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، ۲/۱۲۵). علمای اخلاق نیز گناه کبیره را گناهی میدانند که بر آن وعده عذاب داده شده (نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۴) و یا در قرآن به آن تصریح شده است (فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۳۵)؛ همچنین پنج عامل را سبب تبدیل گناه صغیره به کبیره شمردهاند: ۱. اصرار بر گناه؛ ۲. کوچکشمردن آن؛ ۳. شادشدن در انجام گناه؛ ۴. اظهار گناه در جایی که باید آن را مخفی نگه دارد؛ ۵. شخصِ مورد اعتماد مردم گناه صغیرهای انجام دهد و به سبب عمل او، قبح گناه نزد مردم کم شود (غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۲۹ ـ ۳۳۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۱ ـ ۶۹۲). | ||
امامخمینی به گناهان کبیره و صغیره از چند جهت اشارههایی کرده است (مکاسب، ۲/۱۱۸؛ تحریر الوسیله، ۱/۱۲، ۲۵۸ و ۲/۴۵۶ ـ ۴۵۷). ایشان گناه کبیره را گناهی میداند که نصی بر کبیرهبودن آن وارد شده و یا بر آن وعده آتش و عذاب داده شده است و یا در کتاب و سنت از گناهان کبیره شمرده شده است (تعلیقه عروه، ۴۴۲؛ تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸؛ مکاسب، ۲/۹۹ ـ ۱۰۰). ایشان افزون بر این موارد، تعریف بدیعی از گناه کبیره کرده است و آن اینکه عمل نزد عقل یا ارتکاز متشرعه گناه کبیره محسوب گردد (تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸). از نظر ایشان گناهانی همچون شرب خمر (تحریر الوسیله، ۱/۳۲۰، ۳۳۰؛ مکاسب، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸ و ۲/۴۵)، زنا (استفتائات، ۳/۵۸۷)، ریا (تعلیقه عروه، ۳۳۱)، دروغ (استفتائات، ۲/۶۱۷) و غیبت (مکاسب، ۱/۳۷۰؛ چهل حدیث، ۳۰۳ و ۳۰۹)، نیز اصرار بر گناهان صغیره (تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹)، ازجمله گناهان کبیره به حساب میآیند. ایشان افزون بر تقسیم گناه به صغیره و کبیره، در مواضع چندی خطاها، گناهان و رذایل اخلاقی انسان را در تقسیم بدیع دیگری، به قلبی و قالبی دستهبندی میکند (جهاد اکبر، ۴۶؛ آداب الصلاة، ۲۹۰؛ چهل حدیث، ۱۲۱) که این تقسیم در سخنان دیگر اندیشمندان دیده نشده است. | امامخمینی به گناهان کبیره و صغیره از چند جهت اشارههایی کرده است (مکاسب، ۲/۱۱۸؛ تحریر الوسیله، ۱/۱۲، ۲۵۸ و ۲/۴۵۶ ـ ۴۵۷). ایشان گناه کبیره را گناهی میداند که نصی بر کبیرهبودن آن وارد شده و یا بر آن وعده آتش و عذاب داده شده است و یا در کتاب و سنت از گناهان کبیره شمرده شده است (تعلیقه عروه، ۴۴۲؛ تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸؛ مکاسب، ۲/۹۹ ـ ۱۰۰). ایشان افزون بر این موارد، تعریف بدیعی از گناه کبیره کرده است و آن اینکه عمل نزد عقل یا ارتکاز متشرعه گناه کبیره محسوب گردد (تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸). از نظر ایشان گناهانی همچون شرب خمر (تحریر الوسیله، ۱/۳۲۰، ۳۳۰؛ مکاسب، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸ و ۲/۴۵)، زنا (استفتائات، ۳/۵۸۷)، ریا (تعلیقه عروه، ۳۳۱)، دروغ (استفتائات، ۲/۶۱۷) و غیبت (مکاسب، ۱/۳۷۰؛ چهل حدیث، ۳۰۳ و ۳۰۹)، نیز اصرار بر گناهان صغیره (تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹)، ازجمله گناهان کبیره به حساب میآیند. ایشان افزون بر تقسیم گناه به صغیره و کبیره، در مواضع چندی خطاها، گناهان و رذایل اخلاقی انسان را در تقسیم بدیع دیگری، به قلبی و قالبی دستهبندی میکند (جهاد اکبر، ۴۶؛ آداب الصلاة، ۲۹۰؛ چهل حدیث، ۱۲۱) که این تقسیم در سخنان دیگر اندیشمندان دیده نشده است. | ||
امامخمینی با استناد به روایات (مجلسی، ۲۵/۲۰۴ – ۲۰۵ و ۶۰/۱۸۳)، بر این باور است که نسبت گناه به افراد، مختلف و دارای مراتب است؛ چنانکه برخی اعمال، برای افراد عادی گناه محسوب نمیشود، ولی برای مقربان درگاه الهی، گناه شمرده میشود؛ برای مثال توجه به عالم کثرت برای مقربان، گناه و ذنب است، ولی به اصطلاح عرف عام، گناه نیست (چهل حدیث، ۳۴۲ ـ ۳۴۳). با اینکه گناه در هر صورتی، تضییع حق الهی است، در تقسیمی دیگر، به اعتبار اینکه تنها تضییع حق خداوند یا مردم، به گناهانی که متعلق آن حقالله و یا حقالناس است، تقسیم میشود و پذیرش توبه در گناهانی که مربوط به حق مردم است، منوط به رضایت آنها میگردد (کلینی، ۲/۴۴۳؛ نراقی، احمد، ۶۸۷ ـ ۶۸۸). امامخمینی نیز با استناد به بعضی روایات (حر عاملی، ۱۲/۲۸۰ ـ ۲۸۱)، گناهانی مانند غیبت را ـ که مربوط به حق مردم است ـ شدیدتر میداند؛ ازآنرو که بخشودگی آنها به رضایت مخلوق هم نیاز دارد و اگر انسان با این گناهان از دنیا برود، کارش بسیار مشکل میشود؛ زیرا در حقوق الهی سر و کار انسان با شخص رحیم است، اما اگر سر و کار انسان با مردم باشد، ممکن است گرفتار کسی شود که به این آسانی از او نگذرد (چهل حدیث، ۳۰۷ ـ ۳۰۹). ایشان با توجه به وجود گناهان فردی و اجتماعی، هم بر ترک گناهان فردی تأکید میکرد و هم به گناهانی که دارای آثار اجتماعی هستند، هشدار میداد و به مناسبتهای گوناگون، مردم و مسئولان را به رعایت حقالناس سفارش میکرد (همان، ۳۰۷؛ صحیفه، ۱۶/۲۲۳ و ۱۹/۱۶۳). به اعتقاد ایشان، ازجمله گناهان بزرگ و نابخشودنی، گناهانی است که آسیباش متوجه تمام جامعه گردد؛ همانند اختلاف و تفرقهافکنی بین مسلمانان (صحیفه، ۳/۴۱۷ و ۱۱/۱۷۶ ـ ۱۷۷)، تضعیف حکومت اسلامی (همان، ۲۰/۵۶)، رهاکردن سنگر علم دین و دنیا (همان، ۳/۳۲۷) و مسامحه در تربیت جوانان (همان، ۱۴/۴۰ و ۲۱۸). ایشان اعمالی که منجر به صدمهزدن به اسلام میشود را خیانت به اسلام و جرم و گناهی نابخشودنی میداند (همان، ۱۱/۴۹۷ و ۱۳/۴۳۵). | امامخمینی با استناد به روایات (مجلسی، ۲۵/۲۰۴ – ۲۰۵ و ۶۰/۱۸۳)، بر این باور است که نسبت گناه به افراد، مختلف و دارای مراتب است؛ چنانکه برخی اعمال، برای افراد عادی گناه محسوب نمیشود، ولی برای مقربان درگاه الهی، گناه شمرده میشود؛ برای مثال توجه به عالم کثرت برای مقربان، گناه و ذنب است، ولی به اصطلاح عرف عام، گناه نیست (چهل حدیث، ۳۴۲ ـ ۳۴۳). با اینکه گناه در هر صورتی، تضییع حق الهی است، در تقسیمی دیگر، به اعتبار اینکه تنها تضییع حق خداوند یا مردم، به گناهانی که متعلق آن حقالله و یا حقالناس است، تقسیم میشود و پذیرش توبه در گناهانی که مربوط به حق مردم است، منوط به رضایت آنها میگردد (کلینی، الکافی، ۲/۴۴۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۷ ـ ۶۸۸). امامخمینی نیز با استناد به بعضی روایات (حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۲/۲۸۰ ـ ۲۸۱)، گناهانی مانند غیبت را ـ که مربوط به حق مردم است ـ شدیدتر میداند؛ ازآنرو که بخشودگی آنها به رضایت مخلوق هم نیاز دارد و اگر انسان با این گناهان از دنیا برود، کارش بسیار مشکل میشود؛ زیرا در حقوق الهی سر و کار انسان با شخص رحیم است، اما اگر سر و کار انسان با مردم باشد، ممکن است گرفتار کسی شود که به این آسانی از او نگذرد (چهل حدیث، ۳۰۷ ـ ۳۰۹). ایشان با توجه به وجود گناهان فردی و اجتماعی، هم بر ترک گناهان فردی تأکید میکرد و هم به گناهانی که دارای آثار اجتماعی هستند، هشدار میداد و به مناسبتهای گوناگون، مردم و مسئولان را به رعایت حقالناس سفارش میکرد (همان، ۳۰۷؛ صحیفه، ۱۶/۲۲۳ و ۱۹/۱۶۳). به اعتقاد ایشان، ازجمله گناهان بزرگ و نابخشودنی، گناهانی است که آسیباش متوجه تمام جامعه گردد؛ همانند اختلاف و تفرقهافکنی بین مسلمانان (صحیفه، ۳/۴۱۷ و ۱۱/۱۷۶ ـ ۱۷۷)، تضعیف حکومت اسلامی (همان، ۲۰/۵۶)، رهاکردن سنگر علم دین و دنیا (همان، ۳/۳۲۷) و مسامحه در تربیت جوانان (همان، ۱۴/۴۰ و ۲۱۸). ایشان اعمالی که منجر به صدمهزدن به اسلام میشود را خیانت به اسلام و جرم و گناهی نابخشودنی میداند (همان، ۱۱/۴۹۷ و ۱۳/۴۳۵). | ||
==اسباب گناه== | ==اسباب گناه== | ||
علمای اخلاق، عواملی برای ارتکاب گناه و اصرار بر آن برشمردهاند؛ ازجمله: ۱. تبعیت از هوای نفس؛ ۲. غلبه شهوات؛ ۳. تسلط شیطان (غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ ورام، ۱/۱۸۹؛ فیض کاشانی، ۵/۴۹)؛ ۴. نداشتن ایمان به آخرت و یا شک در آن؛ ۵. دنیا را نقد و آخرت را نسیه دیدن؛ ۶. امیدواری بیحساب به عفو خداوند (غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۳۸ ـ ۳۳۹). | علمای اخلاق، عواملی برای ارتکاب گناه و اصرار بر آن برشمردهاند؛ ازجمله: ۱. تبعیت از هوای نفس؛ ۲. غلبه شهوات؛ ۳. تسلط شیطان (غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ ورام، ۱/۱۸۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۴۹)؛ ۴. نداشتن ایمان به آخرت و یا شک در آن؛ ۵. دنیا را نقد و آخرت را نسیه دیدن؛ ۶. امیدواری بیحساب به عفو خداوند (غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۳۸ ـ ۳۳۹). | ||
امامخمینی نیز به برخی عوامل ارتکاب گناهان اشاره کرده است: نخست، نقصان ایمان و یقین شخص است (چهل حدیث، ۵۵۲). به اعتقاد ایشان، اگر انسان یقین کند و ایمان بیاورد که عالم محضر خداست و خداوند در همه جا حاضر و ناظر است، ممکن نیست مرتکب گناه شود (جهاد اکبر، ۴۹)؛ از اینرو انبیا و اولیای الهی که از یقین و اطمینان کامل برخوردارند، معصوم از گناه هستند (چهل حدیث، ۵۵۲). دوم، حب دنیا و حب نفس است که منشأ اصلی گناهان انسان است (آداب الصلاة، ۴۹؛ سرّ الصلاة، ۳۰ ـ ۳۱) (← مقالههای حب دنیا؛ حب نفس). سوم، کوچکشمردن گناه است (چهل حدیث، ۷۱)؛ چهارم، مشغول شدن به سخنان لغو و باطل است (حدیث جنود، ۳۹۱)؛ پنجم، وسوسههای شیطان است؛ زیرا شیطان با جلوهدادن هر امر باطلی به صورت حق، انسان را فریب میدهد و به امید توبه در آخر عمر، انسان را به شقاوت میکشاند (آداب الصلاة، ۳۵). ششم، تکبر در برابر اوامر الهی است که به واسطه آن، شخص متکبر از امتثال اوامر الهی، مانند حج و نماز سر باز میزند؛ زیرا پوشیدن لباس احرام یا سجده در نماز را مناسب مقام خود نمیبیند (چهل حدیث، ۸۱) (← مقاله تکبّر). | امامخمینی نیز به برخی عوامل ارتکاب گناهان اشاره کرده است: نخست، نقصان ایمان و یقین شخص است (چهل حدیث، ۵۵۲). به اعتقاد ایشان، اگر انسان یقین کند و ایمان بیاورد که عالم محضر خداست و خداوند در همه جا حاضر و ناظر است، ممکن نیست مرتکب گناه شود (جهاد اکبر، ۴۹)؛ از اینرو انبیا و اولیای الهی که از یقین و اطمینان کامل برخوردارند، معصوم از گناه هستند (چهل حدیث، ۵۵۲). دوم، حب دنیا و حب نفس است که منشأ اصلی گناهان انسان است (آداب الصلاة، ۴۹؛ سرّ الصلاة، ۳۰ ـ ۳۱) (← مقالههای حب دنیا؛ حب نفس). سوم، کوچکشمردن گناه است (چهل حدیث، ۷۱)؛ چهارم، مشغول شدن به سخنان لغو و باطل است (حدیث جنود، ۳۹۱)؛ پنجم، وسوسههای شیطان است؛ زیرا شیطان با جلوهدادن هر امر باطلی به صورت حق، انسان را فریب میدهد و به امید توبه در آخر عمر، انسان را به شقاوت میکشاند (آداب الصلاة، ۳۵). ششم، تکبر در برابر اوامر الهی است که به واسطه آن، شخص متکبر از امتثال اوامر الهی، مانند حج و نماز سر باز میزند؛ زیرا پوشیدن لباس احرام یا سجده در نماز را مناسب مقام خود نمیبیند (چهل حدیث، ۸۱) (← مقاله تکبّر). | ||
==راهکارهای پیشگیری و ترک== | ==راهکارهای پیشگیری و ترک== | ||
علمای اخلاق برای جلوگیری از گناه، راههای علمی و عملی متعددی ذکر کردهاند؛ ازجمله راههای علمی آنان عبارت است از، ۱. یادآوری زشتی گناه و شدت عقوبت آن؛ ۲. تأمل در حکایات انبیا و اولیای الهی و مصیبتهایی که آنان در دنیا به واسطه ترک اولی دچار شدند؛ ۳. تأمل در پیامدهای دنیوی گناه؛ ۴. یادآوری ضعیفبودن نفس و عاجزبودن آن از تحمل عذاب (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۶ و ۱۲/۲۸؛ نراقی، مهدی، ۳/۸۷؛ نراقی، احمد، ۷۰۱ ـ ۷۰۳). ازجمله راههای عملی آنان نیز، توبه، یعنی پشیمانی از گذشته و عزم عملی بر ترک گناه در حال و آینده (نراقی، احمد، ۶۷۴) و مرابطه است و مرابطه خود مرکب از چهار امر است: اول، مشارطه که در هر شبانهروز یک بار انسان باید با نفس شرط کند و از آن عهد و پیمان بگیرد که دنبال گناه نرود. دوم، مراقبه است که در تمام شبانهروز مراقب نفس خود باشد تا شرط را فراموش نکند. سوم، محاسبه پس از عمل است تا اگر معصیتی مرتکب شد، در مقام نکوهش نفس برآید. چهارم، معاتبه است که پس از حسابرسی، اگر نفس را مقصر و خیانتکار دید، مسامحه نکند و ابتدا او را سرزنش و پس از آن، او را به واسطه عبادات سخت، صدقه اموال و تلافی کوتاهیها، تنبیه کند (همان، ۶۹۷ ـ ۷۰۲). | علمای اخلاق برای جلوگیری از گناه، راههای علمی و عملی متعددی ذکر کردهاند؛ ازجمله راههای علمی آنان عبارت است از، ۱. یادآوری زشتی گناه و شدت عقوبت آن؛ ۲. تأمل در حکایات انبیا و اولیای الهی و مصیبتهایی که آنان در دنیا به واسطه ترک اولی دچار شدند؛ ۳. تأمل در پیامدهای دنیوی گناه؛ ۴. یادآوری ضعیفبودن نفس و عاجزبودن آن از تحمل عذاب (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۶ و ۱۲/۲۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۸۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۰۱ ـ ۷۰۳). ازجمله راههای عملی آنان نیز، توبه، یعنی پشیمانی از گذشته و عزم عملی بر ترک گناه در حال و آینده (نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۴) و مرابطه است و مرابطه خود مرکب از چهار امر است: اول، مشارطه که در هر شبانهروز یک بار انسان باید با نفس شرط کند و از آن عهد و پیمان بگیرد که دنبال گناه نرود. دوم، مراقبه است که در تمام شبانهروز مراقب نفس خود باشد تا شرط را فراموش نکند. سوم، محاسبه پس از عمل است تا اگر معصیتی مرتکب شد، در مقام نکوهش نفس برآید. چهارم، معاتبه است که پس از حسابرسی، اگر نفس را مقصر و خیانتکار دید، مسامحه نکند و ابتدا او را سرزنش و پس از آن، او را به واسطه عبادات سخت، صدقه اموال و تلافی کوتاهیها، تنبیه کند (همان، ۶۹۷ ـ ۷۰۲). | ||
امامخمینی، راه عملی جلوگیری از گناه را مراقبت از نفس (صحیفه، ۱۲/۳۵۸) و عملکردن برخلاف ملکات زشت (چهل حدیث، ۲۵ ـ ۲۶) میداند؛ زیرا با این روش، اخلاق زشت کمکم از انسان دور شده، شیطان از او فاصله میگیرد و حقتعالی در قلب ساکن میشود (همان). ایشان راه علمی درمان گناه را در توجه انسان به این نکته میداند که گناهان در عالم برزخ و قیامت، صورتهای متناسب با خود دارند و انسان با آنها عذاب میشود؛ بنابراین انسان آگاه به این مسئله، دیگر مرتکب گناه نمیشود (همان، ۲۷۵) (← مقاله تقوا). | امامخمینی، راه عملی جلوگیری از گناه را مراقبت از نفس (صحیفه، ۱۲/۳۵۸) و عملکردن برخلاف ملکات زشت (چهل حدیث، ۲۵ ـ ۲۶) میداند؛ زیرا با این روش، اخلاق زشت کمکم از انسان دور شده، شیطان از او فاصله میگیرد و حقتعالی در قلب ساکن میشود (همان). ایشان راه علمی درمان گناه را در توجه انسان به این نکته میداند که گناهان در عالم برزخ و قیامت، صورتهای متناسب با خود دارند و انسان با آنها عذاب میشود؛ بنابراین انسان آگاه به این مسئله، دیگر مرتکب گناه نمیشود (همان، ۲۷۵) (← مقاله تقوا). | ||
==آثار گناه== | ==آثار گناه== | ||
قرآن کریم آثار برخی از گناهان را عذاب سخت الهی (انعام، ۱۲۴)، از میانرفتن حسنات (محمد(ص)، ۳۲؛ حجرات، ۲)، انتقال حسنات گناهکار به دیگری (نحل، ۲۵؛ عنکبوت، ۱۳) و تکذیب آیات الهی (بقره، ۳۹؛ اعراف، ۱۴۷) و ظهور و تجسم آن به صورت مناسب گناه در آخرت (نساء، ۱۰) ذکر میکند. در روایات، برای برخی گناهان آثار ویژهای بیان شده است؛ ازجمله: ظلم سبب نزول بلا، شرب خمر سبب رسوایی، قطع رحم سبب کوتاهی عمر و نزدیکشدن اجل (کلینی، ۲/۴۴۸)، رواج زنا سبب زمینلرزه، نپرداختن زکات سبب از بینرفتن چهارپایان، قضاوت بهناحق سبب قطع باران و پیمانشکنی سبب غلبه مشرکان بر مسلمانان (صدوق، ۱/۲۴۲) میشود. | قرآن کریم آثار برخی از گناهان را عذاب سخت الهی (انعام، ۱۲۴)، از میانرفتن حسنات (محمد(ص)، ۳۲؛ حجرات، ۲)، انتقال حسنات گناهکار به دیگری (نحل، ۲۵؛ عنکبوت، ۱۳) و تکذیب آیات الهی (بقره، ۳۹؛ اعراف، ۱۴۷) و ظهور و تجسم آن به صورت مناسب گناه در آخرت (نساء، ۱۰) ذکر میکند. در روایات، برای برخی گناهان آثار ویژهای بیان شده است؛ ازجمله: ظلم سبب نزول بلا، شرب خمر سبب رسوایی، قطع رحم سبب کوتاهی عمر و نزدیکشدن اجل (کلینی، الکافی، ۲/۴۴۸)، رواج زنا سبب زمینلرزه، نپرداختن زکات سبب از بینرفتن چهارپایان، قضاوت بهناحق سبب قطع باران و پیمانشکنی سبب غلبه مشرکان بر مسلمانان (صدوق، ۱/۲۴۲) میشود. | ||
اندیشمندان اسلامی نیز آثاری برای گناهان ذکر کردهاند؛ ازجمله: ظلمت و کدورت قلب (نراقی، احمد، ۶۸۰)، دوری از خداوند (فیض کاشانی، ۷/۹۹) و حبط و بطلان عمل و یا بطلان ثواب آن (طباطبایی، ۲/۱۷۲). به اعتقاد آنان، از آنجاکه وجهه حقیقی و ملکوت گناه، صورتهایی مناسب خود دارد (همان، ۱/۹۱ ـ ۹۳؛ گنابادی، ۱/۲۵۴)، این اعمال در هر نشئهای از نشئههای عالم، به صورت خاص خود ظهور مییابد؛ چنانکه اثر خوردن مال یتیم در آخرت به صورت خوردن آتش ظاهر میشود (ملاصدرا، ۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ طباطبایی، ۴/۲۰۴) (← مقاله تجسم اعمال). | اندیشمندان اسلامی نیز آثاری برای گناهان ذکر کردهاند؛ ازجمله: ظلمت و کدورت قلب (نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۰)، دوری از خداوند (فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۹۹) و حبط و بطلان عمل و یا بطلان ثواب آن (طباطبایی، ۲/۱۷۲). به اعتقاد آنان، از آنجاکه وجهه حقیقی و ملکوت گناه، صورتهایی مناسب خود دارد (همان، ۱/۹۱ ـ ۹۳؛ گنابادی، ۱/۲۵۴)، این اعمال در هر نشئهای از نشئههای عالم، به صورت خاص خود ظهور مییابد؛ چنانکه اثر خوردن مال یتیم در آخرت به صورت خوردن آتش ظاهر میشود (ملاصدرا، ۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ طباطبایی، ۴/۲۰۴) (← مقاله تجسم اعمال). | ||
امامخمینی در بیان آثار گناه، به تأثیر آن در نفس و روح انسان توجه کرده است که منشأ انحرافات دیگر میشود. ایشان معتقد است قلب انسان مانند آینه صاف و شفاف است که در اثر گناهان، کدر گشته، سبب تاریکی روح گناهکار میشود و او را از معرفت الهی باز میدارد و چشم حقیقتبین او را کور میکند (جهاد اکبر، ۴۲ ـ ۴۳). به اعتقاد ایشان، از آنجاکه گناهان مانند امراض حسی نیستند که اثر و درد ظاهری داشته باشند ـ بلکه در ظاهر لذت هم دارند ـ بسیار خطرناکاند و بدون ایجاد درد، قلب و روح را فاسد میکنند. انسان نیز در اثر تکرار گناهان، سرانجام، حقایق دین، چون عالم برزخ، صراط، معاد و قیامت را منکر میشود و مقامات اولیا را نیز انکار میکند (همان، ۵۲ ـ ۵۳)؛ اگر گناه باعث ظاهرشدن ملکات و رذایل اخلاقی بشود، انسان از رحمت الهی بیشتر دور میشود. گناه، نور فطرت را خاموش کرده، انسان را همنشین شیطان میکند و در جهنم میافکند (حدیث جنود، ۶۸). ایشان تأثیر گناه بر قلب را زودتر و شدیدتر از اعمال نیک بر آن میداند؛ زیرا انسان از عالم طبیعت است و قوای غضب، شهوت و شیطنت با او همراه است و قلب به سوی اموری که مطابق طبیعت اوست، گرایش دارد و با اندک کمکی از خارج، در قلب انسان تأثیر شدیدی رخ میدهد؛ از اینروست که در روایات (کلینی، ۲/۳۷۶ و ۶۳۹ ـ ۶۴۲) از همنشینی با افراد فاسق و زشتخو و شرکت در مجالس معصیت نهی شده است (چهل حدیث، ۳۷۵ ـ ۳۷۶). | امامخمینی در بیان آثار گناه، به تأثیر آن در نفس و روح انسان توجه کرده است که منشأ انحرافات دیگر میشود. ایشان معتقد است قلب انسان مانند آینه صاف و شفاف است که در اثر گناهان، کدر گشته، سبب تاریکی روح گناهکار میشود و او را از معرفت الهی باز میدارد و چشم حقیقتبین او را کور میکند (جهاد اکبر، ۴۲ ـ ۴۳). به اعتقاد ایشان، از آنجاکه گناهان مانند امراض حسی نیستند که اثر و درد ظاهری داشته باشند ـ بلکه در ظاهر لذت هم دارند ـ بسیار خطرناکاند و بدون ایجاد درد، قلب و روح را فاسد میکنند. انسان نیز در اثر تکرار گناهان، سرانجام، حقایق دین، چون عالم برزخ، صراط، معاد و قیامت را منکر میشود و مقامات اولیا را نیز انکار میکند (همان، ۵۲ ـ ۵۳)؛ اگر گناه باعث ظاهرشدن ملکات و رذایل اخلاقی بشود، انسان از رحمت الهی بیشتر دور میشود. گناه، نور فطرت را خاموش کرده، انسان را همنشین شیطان میکند و در جهنم میافکند (حدیث جنود، ۶۸). ایشان تأثیر گناه بر قلب را زودتر و شدیدتر از اعمال نیک بر آن میداند؛ زیرا انسان از عالم طبیعت است و قوای غضب، شهوت و شیطنت با او همراه است و قلب به سوی اموری که مطابق طبیعت اوست، گرایش دارد و با اندک کمکی از خارج، در قلب انسان تأثیر شدیدی رخ میدهد؛ از اینروست که در روایات (کلینی، الکافی، ۲/۳۷۶ و ۶۳۹ ـ ۶۴۲) از همنشینی با افراد فاسق و زشتخو و شرکت در مجالس معصیت نهی شده است (چهل حدیث، ۳۷۵ ـ ۳۷۶). | ||
از دیدگاه امامخمینی گناه گاهی موجب ناامیدی از رحمت الهی میشود و در نتیجه گناهکار مورد خشم و غضب الهی قرار گرفته، از درگاه حضرت حق رانده میشود (جهاد اکبر، ۳۵). ایشان یکی دیگر از آثار گناه و جرئت بر آن را از بینرفتن عزم و اراده انسان میشمارد که موجب میشود انسان از هویت انسانی تهی شده، در آخرت به صورت انسان محشور نشود (چهل حدیث، ۸). نیز ارتکاب گناهان، به ویژه گناهان کبیره، موجب میشود گناه در دل ریشه کند و انسان را از توبه غافل نماید، و اگر هم متذکر شود، آن را به تأخیر اندازد (همان، ۲۷۳) (← مقاله توبه). ایشان ظهور گناهان در آخرت به صورت ملکوتی خود را نتیجه این اعمال در دنیا میداند که به صورت مناسب خود ظاهر میشوند؛ چنانکه اعمال نیک و عبادات انسان به صورت جنت اعمال و بهشت جسمانی ظاهر میشوند (همان، ۴۳۷) (← مقاله تجسم اعمال). | از دیدگاه امامخمینی گناه گاهی موجب ناامیدی از رحمت الهی میشود و در نتیجه گناهکار مورد خشم و غضب الهی قرار گرفته، از درگاه حضرت حق رانده میشود (جهاد اکبر، ۳۵). ایشان یکی دیگر از آثار گناه و جرئت بر آن را از بینرفتن عزم و اراده انسان میشمارد که موجب میشود انسان از هویت انسانی تهی شده، در آخرت به صورت انسان محشور نشود (چهل حدیث، ۸). نیز ارتکاب گناهان، به ویژه گناهان کبیره، موجب میشود گناه در دل ریشه کند و انسان را از توبه غافل نماید، و اگر هم متذکر شود، آن را به تأخیر اندازد (همان، ۲۷۳) (← مقاله توبه). ایشان ظهور گناهان در آخرت به صورت ملکوتی خود را نتیجه این اعمال در دنیا میداند که به صورت مناسب خود ظاهر میشوند؛ چنانکه اعمال نیک و عبادات انسان به صورت جنت اعمال و بهشت جسمانی ظاهر میشوند (همان، ۴۳۷) (← مقاله تجسم اعمال). | ||
==جبران گناه== | ==جبران گناه== | ||
قرآن کریم از خداوند با عنوان بخشاینده گناهان، بارها (آل عمران، ۱۳۵؛ زمر، ۵۳) و تبدیلکننده سیئات به حسنات (فرقان، ۷۰) یاد کرده، در آیاتی دیگر به بازگشت به سوی حق و تدارک گناهان، دستورهایی داده است (هود، ۳، ۶۱ و ۹۰؛ تحریم، ۸). همچنین در دعاهای رسیده از اهل بیت(ع) نیز با بیان سعه رحمت حق و بزرگی خداوند و اعتراف به گناهان و قصورهایی که در بندگی و انجام وظایف شده، از خداوند طلب بخشش شده است (صحیفه سجادیه، ۱۳۹ ـ ۱۴۶؛ قمی، ۱۱۸) (← مقاله توبه). در برخی روایات، جبران گناه به پرداخت حقوق مخلوقات، انجام فرایض ترکشده، ذوبکردن گوشتهایی که از مال حرام بر بدن روییده و تحمیل عبادات بر جسم، منوط شده است (نهج البلاغه، ح۴۰۹، ۵۹۸). علمای اخلاق نیز بر لزوم تدارک فوری گناه تأکید کرده، تأخیر در آن را جایز ندانستهاند (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۵۹ ـ ۱۶۲؛ نراقی، احمد، ۶۷۹ ـ ۶۸۰) و جبران گناه در حق مردم را به ادای حقوق مالی و غیر مالی و به دست آوردن رضایت آنان منوط کردهاند؛ همچنین تدارک گناه در حق خداوند را به استغفار و توبه و انجام تکالیف فوتشده و پرداخت برخی کفارات دانستهاند (مکی، ۱/۳۳۲؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۶۹؛ فیض کاشانی، ۷/۲۹؛ نراقی، احمد، ۶۸۷ ـ ۶۸۸) (← مقاله توبه). | قرآن کریم از خداوند با عنوان بخشاینده گناهان، بارها (آل عمران، ۱۳۵؛ زمر، ۵۳) و تبدیلکننده سیئات به حسنات (فرقان، ۷۰) یاد کرده، در آیاتی دیگر به بازگشت به سوی حق و تدارک گناهان، دستورهایی داده است (هود، ۳، ۶۱ و ۹۰؛ تحریم، ۸). همچنین در دعاهای رسیده از اهل بیت(ع) نیز با بیان سعه رحمت حق و بزرگی خداوند و اعتراف به گناهان و قصورهایی که در بندگی و انجام وظایف شده، از خداوند طلب بخشش شده است (صحیفه سجادیه، ۱۳۹ ـ ۱۴۶؛ قمی، ۱۱۸) (← مقاله توبه). در برخی روایات، جبران گناه به پرداخت حقوق مخلوقات، انجام فرایض ترکشده، ذوبکردن گوشتهایی که از مال حرام بر بدن روییده و تحمیل عبادات بر جسم، منوط شده است (نهج البلاغه، ح۴۰۹، ۵۹۸). علمای اخلاق نیز بر لزوم تدارک فوری گناه تأکید کرده، تأخیر در آن را جایز ندانستهاند (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۵۹ ـ ۱۶۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۹ ـ ۶۸۰) و جبران گناه در حق مردم را به ادای حقوق مالی و غیر مالی و به دست آوردن رضایت آنان منوط کردهاند؛ همچنین تدارک گناه در حق خداوند را به استغفار و توبه و انجام تکالیف فوتشده و پرداخت برخی کفارات دانستهاند (مکی، ۱/۳۳۲؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۶۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۲۹؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۷ ـ ۶۸۸) (← مقاله توبه). | ||
امامخمینی تدارک گناه را در اصلاح نفس، امری ضروری میداند؛ زیرا لذت گناه در نفس، تأثیر سوء بسیاری دارد و موجب فساد آن میشود (حدیث جنود، ۳۹۰). به اعتقاد ایشان، ازجمله اسباب تدارک گناه، توبه است و همان گونه که لباس، زشتیهای ظاهر انسان را میپوشاند، توبه و پشیمانی از گناهان نیز باطن انسان را از زشتیها پاک میکند (آداب الصلاة، ۹۹). از اسباب دیگر تدارک گناه، ریاضت و تحمل سختی عبادت بر نفس است (چهل حدیث، ۲۸۰). امامخمینی تأخیر در تدارک گناهان را باعث سنگینشدن بار گناه و سختترشدن کار گنهکار میداند (همان، ۲۷۹)؛ زیرا هر چه سن انسان بالاتر رود، ریشه گناه در قلب او قویتر، ارادهاش ضعیفتر و قوایش ناتوانتر میگردد (جهاد اکبر، ۵۷ ـ ۵۸؛ آداب الصلاة، ۳۵)، و چه بسا اجل مهلت توبه ندهد و با بار گناهان از این دنیا منتقل شود که در این صورت، جبران آنها در آن عالم، کار آسانی نیست و تا انسان مشمول شفاعت گردد فشارها و عذابهایی متحمل خواهد شد (چهل حدیث، ۲۷۳ ـ ۲۷۴) (← مقاله شفاعت). | امامخمینی تدارک گناه را در اصلاح نفس، امری ضروری میداند؛ زیرا لذت گناه در نفس، تأثیر سوء بسیاری دارد و موجب فساد آن میشود (حدیث جنود، ۳۹۰). به اعتقاد ایشان، ازجمله اسباب تدارک گناه، توبه است و همان گونه که لباس، زشتیهای ظاهر انسان را میپوشاند، توبه و پشیمانی از گناهان نیز باطن انسان را از زشتیها پاک میکند (آداب الصلاة، ۹۹). از اسباب دیگر تدارک گناه، ریاضت و تحمل سختی عبادت بر نفس است (چهل حدیث، ۲۸۰). امامخمینی تأخیر در تدارک گناهان را باعث سنگینشدن بار گناه و سختترشدن کار گنهکار میداند (همان، ۲۷۹)؛ زیرا هر چه سن انسان بالاتر رود، ریشه گناه در قلب او قویتر، ارادهاش ضعیفتر و قوایش ناتوانتر میگردد (جهاد اکبر، ۵۷ ـ ۵۸؛ آداب الصلاة، ۳۵)، و چه بسا اجل مهلت توبه ندهد و با بار گناهان از این دنیا منتقل شود که در این صورت، جبران آنها در آن عالم، کار آسانی نیست و تا انسان مشمول شفاعت گردد فشارها و عذابهایی متحمل خواهد شد (چهل حدیث، ۲۷۳ ـ ۲۷۴) (← مقاله شفاعت). |