confirmed، templateeditor
۸۴۸
ویرایش
A.sharefat (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.sharefat (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[امامخمینی]] مطابق نظر مشهور، زندهبودن [[مجتهد]] را تنها در تقلید ابتدایی شرط میداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۹</ref>. عمده دلیل این امر، [[اصل اولی]] مبنی بر حرمت عمل بدون علم است. تقلید گرچه علمآور نیست؛ ولی به سبب دلایل موجود از این اصل استثنا شده است و قدر متیقنِ این تقلید، تقلید از مجتهد زنده است. در نتیجه تقلید از مجتهد مرده جایز نخواهد بود <ref>عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۵۷-۲۵۸؛ اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۳/۲۰</ref>. در مقابل، فقها با استناد به [[اصل استصحاب]]، تقلید استمراری از [[میت|میّت]] را جایز دانستهاند <ref>انصاری، مطارح الأنظار، ۲/۵۰۵-۵۰۷</ref>؛ زیرا جواز تقلید از مجتهد پس از مرگ وی ابقا میگردد <ref>عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۵۹-۲۶۰؛ خویی، الهدایه، ۴/۳۸۷</ref>. | [[امامخمینی]] مطابق نظر مشهور، زندهبودن [[مجتهد]] را تنها در تقلید ابتدایی شرط میداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۹</ref>. عمده دلیل این امر، [[اصل اولی]] مبنی بر حرمت عمل بدون علم است. تقلید گرچه علمآور نیست؛ ولی به سبب دلایل موجود از این اصل استثنا شده است و قدر متیقنِ این تقلید، تقلید از مجتهد زنده است. در نتیجه تقلید از مجتهد مرده جایز نخواهد بود <ref>عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۵۷-۲۵۸؛ اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۳/۲۰</ref>. در مقابل، فقها با استناد به [[اصل استصحاب]]، تقلید استمراری از [[میت|میّت]] را جایز دانستهاند <ref>انصاری، مطارح الأنظار، ۲/۵۰۵-۵۰۷</ref>؛ زیرا جواز تقلید از مجتهد پس از مرگ وی ابقا میگردد <ref>عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۵۹-۲۶۰؛ خویی، الهدایه، ۴/۳۸۷</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
امامخمینی با اشاره به دلایل تفصیلِ تقلید ابتدایی و استمراری، استصحاب را مهمترین مستند جواز تقلید استمراری از مرده دانسته و پس از ردّ شبهات مخالفان تقریری از استصحاب با این بیان مطرح کرده است که بنا به نظر مشهور فقها با فرض اختلاف فتوای دو مجتهد زنده که از نظر علمی با هم برابرند، [[مکلف]] در تقلید از هر یک مخیر است؛ این تخییر در تقلید، پس از فوت یکی از این دو مجتهد و تردید در تقلید از او، استصحاب میشود و جواز تقلید در حال حیات، به شکل مطلق، پس از فوت ابقا میگردد. البته به سبب اجماع فقها بر ناروایی تقلید ابتدایی از مرده، این نوع تقلید از حکم استصحاب استثنا میشود. در نتیجه تنها تقلید استمراری از مرده جایز است <ref> امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۱۹-۱۳۱؛ تهذیب الاصول، ۳/۶۵۹-۶۷۲؛ امامخمینی، معتمد الاصول، ۲/۴۷۳-۴۸۲</ref>. | امامخمینی با اشاره به دلایل تفصیلِ تقلید ابتدایی و استمراری، استصحاب را مهمترین مستند جواز تقلید استمراری از مرده دانسته و پس از ردّ شبهات مخالفان تقریری از استصحاب با این بیان مطرح کرده است که بنا به نظر مشهور فقها با فرض اختلاف فتوای دو مجتهد زنده که از نظر علمی با هم برابرند، [[مکلف]] در تقلید از هر یک مخیر است؛ این تخییر در تقلید، پس از فوت یکی از این دو مجتهد و تردید در تقلید از او، استصحاب میشود و جواز تقلید در حال حیات، به شکل مطلق، پس از فوت ابقا میگردد. البته به سبب اجماع فقها بر ناروایی تقلید ابتدایی از مرده، این نوع تقلید از حکم استصحاب استثنا میشود. در نتیجه تنها تقلید استمراری از مرده جایز است <ref> امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۱۹-۱۳۱؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۵۹-۶۷۲؛ امامخمینی، معتمد الاصول، ۲/۴۷۳-۴۸۲</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
دلیل دیگر جواز تقلید استمراری، سیره عقلاست <ref>خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۵۴</ref>. امامخمینی این استدلال را پذیرفته است؛ با این توضیح که در [[ارتکاز عقلا]] میان فتوای مجتهدی که زنده و مجتهد مرده فرقی وجود ندارد و عقلا هر دو [[فتوا]] را راهی برای رسیدن به واقع میدانند. [[سیره عقلا]] در عمل نیز بدینصورت بوده است؛ به احکام فقیه، حتی پس از مرگ، عمل میکردند. این روش و سیره را شارع منع نکرده است <ref> | دلیل دیگر جواز تقلید استمراری، سیره عقلاست <ref>خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۵۴</ref>. امامخمینی این استدلال را پذیرفته است؛ با این توضیح که در [[ارتکاز عقلا]] میان فتوای مجتهدی که زنده و مجتهد مرده فرقی وجود ندارد و عقلا هر دو [[فتوا]] را راهی برای رسیدن به واقع میدانند. [[سیره عقلا]] در عمل نیز بدینصورت بوده است؛ به احکام فقیه، حتی پس از مرگ، عمل میکردند. این روش و سیره را شارع منع نکرده است <ref> امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۷۲-۶۷۵؛ امامخمینی، معتمد الاصول، ۲/۴۸۲-۴۸۴</ref>؛ زیرا ائمه(ع)، شیعیان بسیاری را به علما ارجاع میدادند؛ بدون اینکه از زندهبودن یا نبودن آنها سخن برود. این مسئله نشاندهنده رضایت آنان از این امر است <ref> امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۳۳</ref>. | ||
===حریصنبودن به دنیا=== | ===حریصنبودن به دنیا=== | ||
امامخمینی همسو با برخی از فقها ازجمله [[یزدی طباطبایی]] <ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۲۶-۲۷</ref>، علاوه بر [[عدالت]] که از شرایط پذیرفته فقهاست، شرایط دیگری برای مرجع تقلید برشمرده است، از آن جمله حریصنبودن به جاه و مال دنیاست که بنا بر [[احتیاط واجب]] مرجع باید به این خصوصیت آراسته باشد <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷</ref>. دلیل این شرط [[حدیث]] [[امامحسن عسکری(ع)]] است که فقیهانی را واجد شرایط تقلید میداند که مالک نفس خود، نگاهبان دین خدا، مخالف با [[هوای نفس]] و فرمانبردار امر خدا باشند <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۱</ref>. امامخمینی متن روایت را در کتاب [[تحریر الوسیله]] ذکر کرده است <ref>←امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷</ref>. این روایت ضعف سند دارد؛ اما [[شیخ انصاری]] خاطرنشان کرده که از این حدیث، آثار درستی و صدق نمایان است <ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۴۱</ref>. | امامخمینی همسو با برخی از فقها ازجمله [[یزدی طباطبایی]] <ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۲۶-۲۷</ref>، علاوه بر [[عدالت]] که از شرایط پذیرفته فقهاست، شرایط دیگری برای مرجع تقلید برشمرده است، از آن جمله حریصنبودن به جاه و مال دنیاست که بنا بر [[احتیاط واجب]] مرجع باید به این خصوصیت آراسته باشد <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷</ref>. دلیل این شرط [[حدیث]] [[امامحسن عسکری(ع)]] است که فقیهانی را واجد شرایط تقلید میداند که مالک نفس خود، نگاهبان دین خدا، مخالف با [[هوای نفس]] و فرمانبردار امر خدا باشند <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۱</ref>. امامخمینی متن روایت را در کتاب [[تحریر الوسیله]] ذکر کرده است <ref>←امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷</ref>. این روایت ضعف سند دارد؛ اما [[شیخ انصاری]] خاطرنشان کرده که از این حدیث، آثار درستی و صدق نمایان است <ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۴۱</ref>. |