۲۱٬۲۵۷
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عقبماندگی'''، بازماندگی از | '''عقبماندگی'''، بازماندگی از رشد و توسعه در مقایسه با جوامع پیشرفته. | ||
== معنی == | == معنی == | ||
عقبماندگی به معنای پسماندگی و دنبالافتادگی نسبت به دیگران است<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۴۰۹۸.</ref> و در اصطلاح بازماندن از رشد و توسعه است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۵۰۴۹.</ref> نظریهپردازان برای بیان عقبماندگی از چند واژه استفاده کردهاند. هاوس هوفر آلمانی برای نخستین بار پیش از [[جنگ جهانی دوم]]، دو واژه «شمال» در وصف کشورهای قدرتمند و «جنوب» برای کشورهای ضعیفتر را به کار برد.<ref>ساعی، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، ۱۴.</ref> واژگان «[[فقیر]]» و «[[غنی]]» نیز پس از خاتمه جنگ جهانی دوم در وصف کشورها بهکار گرفته شد.<ref>الهی، امپریالیسم و عقبماندگی، ۴.</ref> گروهی دیگر اصطلاح | عقبماندگی به معنای پسماندگی و دنبالافتادگی نسبت به دیگران است<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۴۰۹۸.</ref> و در اصطلاح بازماندن از رشد و توسعه است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۵۰۴۹.</ref> نظریهپردازان برای بیان عقبماندگی از چند واژه استفاده کردهاند. هاوس هوفر آلمانی برای نخستین بار پیش از [[جنگ جهانی دوم]]، دو واژه «شمال» در وصف کشورهای قدرتمند و «جنوب» برای کشورهای ضعیفتر را به کار برد.<ref>ساعی، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، ۱۴.</ref> واژگان «[[فقیر]]» و «[[غنی]]» نیز پس از خاتمه جنگ جهانی دوم در وصف کشورها بهکار گرفته شد.<ref>الهی، امپریالیسم و عقبماندگی، ۴.</ref> گروهی دیگر اصطلاح «جهان سوم» را برای کشورهای عقبمانده، فقیر و وابسته به کار بردهاند<ref>الهی، امپریالیسم و عقبماندگی، ۱۱.</ref>؛ اما افزون بر تأثیر شاخص اقتصادی در ایجاد مفهوم عقبماندگی، عنصر فرهنگی نقش مهمی در این روند دارد، به طوری که در تعریفی دیگر میتوان جوامع ایستا و عقبمانده را جوامعی نامید که در تبادل و انتقال فرهنگ توانایی ندارند و بهنوعی بستهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳/۸۰۳–۸۰۵.</ref> | ||
عقبماندگی در برابر توسعه است و زمانی میتوان مدعی توسعه شد که تغییراتی اساسی در ساختار اجتماعی، طرز تلقی مردم، نهادهای ملی و نیز رشد اقتصادی و کاهش نابرابری و ریشهکنکردن فقر مطلق ایجاد شده باشد؛ به عبارتی، بر اساس سه ارزش اصلی تأمین معاش، افزایش آگاهیهای عمومی و سطح آزادی افراد در جامعه مجموعه نظام اجتماعی از حالت نامطلوب به سطحی مطلوب رسیده باشد.<ref>تودارو، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ۹۵–۹۷.</ref> مقصود [[امامخمینی]] از مفهوم عقبماندگی لزوماً مترادف با مفهوم اصطلاحی آن نیست، بلکه ایشان با توجه به کاربردهای گوناگون واژه عقبماندگی، آن را در عرصههای مختلف [[سیاست|سیاسی]]، [[اقتصاد|اقتصادی]] و [[فرهنگ|فرهنگی]] بهکار گرفته است. | عقبماندگی در برابر توسعه است و زمانی میتوان مدعی توسعه شد که تغییراتی اساسی در ساختار اجتماعی، طرز تلقی مردم، نهادهای ملی و نیز رشد اقتصادی و کاهش نابرابری و ریشهکنکردن فقر مطلق ایجاد شده باشد؛ به عبارتی، بر اساس سه ارزش اصلی تأمین معاش، افزایش آگاهیهای عمومی و سطح آزادی افراد در جامعه مجموعه نظام اجتماعی از حالت نامطلوب به سطحی مطلوب رسیده باشد.<ref>تودارو، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ۹۵–۹۷.</ref> مقصود [[امامخمینی]] از مفهوم عقبماندگی لزوماً مترادف با مفهوم اصطلاحی آن نیست، بلکه ایشان با توجه به کاربردهای گوناگون واژه عقبماندگی، آن را در عرصههای مختلف [[سیاست|سیاسی]]، [[اقتصاد|اقتصادی]] و [[فرهنگ|فرهنگی]] بهکار گرفته است. | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
در تاریخ [[اروپا]]، دوره میان قرن پنجم میلادی تا آخر [[جنگهای صلیبی]] (قرن ۱۵م) به «عصر تاریکی» معروف است. در این دوران، شرق با داشتن تمدنی شکوفا در دانش و فناوری، سرآمد مناطق دیگر محسوب میشد. با تسلط مسلمانان بر [[اسپانیا]] و جزایر دریای مدیترانه، تمدن پیشرفته شرق به کشورهای عقبمانده اروپایی معرفی شد.<ref>کرباسیان، عقبماندگی و توسعه، ۲۳۴.</ref> در قرن چهاردهم میلادی، جرقههای پیشرفت از [[ایتالیا]] آغاز شد و در مدت سه قرن بعد در سراسر اروپا انتشار یافت و به دوره رنسانس معروف گشت. در این دوره پایههای اقتصادی، سیاسی، هنری، و علمی تمدنهای کنونی غرب بنا نهاده شد.<ref>جیمزآ، رنسانس، ۹.</ref> پس از آن بود که اروپاییان برای یافتن منابع تولید و بازار فروش برای محصولاتشان راهی سرزمینهای دیگر شدند. بازرگانان اروپایی که برای دستیابی به ثروت شرق از راه دریا راهی این کشورها شده بودند، با سیاستهای حیلهگرانه و دستزدن به قدرت نظامی، شرایط خود را بر کشورهای مورد تهاجم دیکته کردند.<ref>الهی، امپریالیسم و عقبماندگی، ۱۰۱.</ref> انتقال ثروت از شرق به غرب و توسعه تجارت از قرن ۱۶–۱۸م موجب پیشیگرفتن اروپا در دوران وقوع انقلاب صنعتی از دیگر کشورها شد<ref>الهی، امپریالیسم و عقبماندگی، ۶۸–۷۲.</ref> و مجموعه عواملی چون تخلیه منابع طبیعی، انسانی و سرمایهای کشورهای غارتشده، تبدیلکردن آنها به مراکزی برای فروش مازاد تولید اروپا و تغییر ساختار اجتماعی این کشورها بر عقبماندگی آنها دامن زد و عامل ایجاد شکاف عمیقی میان آنها و کشورهای پیشرفته شد<ref>ساعی، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، ۷۴–۷۵.</ref> و سرآغاز ناتوانی اقتصادی، سیاسی و انسانی کشورهایی ازجمله [[ایران]] گردید.<ref>حائری، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران، ۲۳۱.</ref> | در تاریخ [[اروپا]]، دوره میان قرن پنجم میلادی تا آخر [[جنگهای صلیبی]] (قرن ۱۵م) به «عصر تاریکی» معروف است. در این دوران، شرق با داشتن تمدنی شکوفا در دانش و فناوری، سرآمد مناطق دیگر محسوب میشد. با تسلط مسلمانان بر [[اسپانیا]] و جزایر دریای مدیترانه، تمدن پیشرفته شرق به کشورهای عقبمانده اروپایی معرفی شد.<ref>کرباسیان، عقبماندگی و توسعه، ۲۳۴.</ref> در قرن چهاردهم میلادی، جرقههای پیشرفت از [[ایتالیا]] آغاز شد و در مدت سه قرن بعد در سراسر اروپا انتشار یافت و به دوره رنسانس معروف گشت. در این دوره پایههای اقتصادی، سیاسی، هنری، و علمی تمدنهای کنونی غرب بنا نهاده شد.<ref>جیمزآ، رنسانس، ۹.</ref> پس از آن بود که اروپاییان برای یافتن منابع تولید و بازار فروش برای محصولاتشان راهی سرزمینهای دیگر شدند. بازرگانان اروپایی که برای دستیابی به ثروت شرق از راه دریا راهی این کشورها شده بودند، با سیاستهای حیلهگرانه و دستزدن به قدرت نظامی، شرایط خود را بر کشورهای مورد تهاجم دیکته کردند.<ref>الهی، امپریالیسم و عقبماندگی، ۱۰۱.</ref> انتقال ثروت از شرق به غرب و توسعه تجارت از قرن ۱۶–۱۸م موجب پیشیگرفتن اروپا در دوران وقوع انقلاب صنعتی از دیگر کشورها شد<ref>الهی، امپریالیسم و عقبماندگی، ۶۸–۷۲.</ref> و مجموعه عواملی چون تخلیه منابع طبیعی، انسانی و سرمایهای کشورهای غارتشده، تبدیلکردن آنها به مراکزی برای فروش مازاد تولید اروپا و تغییر ساختار اجتماعی این کشورها بر عقبماندگی آنها دامن زد و عامل ایجاد شکاف عمیقی میان آنها و کشورهای پیشرفته شد<ref>ساعی، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، ۷۴–۷۵.</ref> و سرآغاز ناتوانی اقتصادی، سیاسی و انسانی کشورهایی ازجمله [[ایران]] گردید.<ref>حائری، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران، ۲۳۱.</ref> | ||
[[مسلمانان]] در چهار سده نخستین هجری در [[اخلاق]]، [[علم]] و تمدن پیشرفت بسیار کرده بودند و شهرهایی نظیر [[نیشابور]]، | [[مسلمانان]] در چهار سده نخستین هجری در [[اخلاق]]، [[علم]] و [[تمدن]] پیشرفت بسیار کرده بودند و شهرهایی نظیر [[نیشابور]]، غزنین، [[بغداد]]، [[دمشق]] و [[قاهره]] در اوج شکوفایی قرار داشتند. پس از آن نشانههای ضعف در کشورهای اسلامی ظاهر شد. جنگهای صلیبی، حمله مغول<ref>حلبی، تاریخ نهضتهای دینی ـ سیاسی معاصر، ۵–۷.</ref> و ستم ترکان عثمانی در کشورهایی که فتح کرده بودند، زمینههای افول تمدن اسلامی و عقبماندگی کشورهای اسلامی را فراهم ساخت.<ref>حلبی، تاریخ نهضتهای دینی ـ سیاسی معاصر، ۸–۹.</ref> عقبماندگی در ایران نیز دارای فراز و نشیبهای متعددی بود که یکی از مقاطع آن، [[حمله مغول به ایران]] بود (۶۱۶–۶۵۴ق). ایران همواره مورد هجوم [[اقوام]] و قبایل گوناگون بوده است<ref>گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان، ۵۴؛ سایکس، تاریخ ایران، ۲/۹۶.</ref> و سلسلههای مختلف ایرانی با جنگهای گوناگون از رأس به زیر کشیده شدهاند و این امر موجب عقبماندگی در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور بوده است.<ref>گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان، ۷۰ و ۷۴.</ref> | ||
عقبماندگی ایران در دو حوزه عوامل خارجی و عوامل داخلی قابل بررسی است. در بعد خارجی جنگهای ایران با قدرتهای بزرگ تأثیر بسزایی بر ضعف و عقبماندگی ایران بر جای گذاشت. درگیری پیاپی ایران در [[زمان صفویه]] با [[امپراتوری عثمانی]]،<ref>منشی قزوینی، جواهر الاخبار، ۲۰۱–۲۰۳؛ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ۲/۸۵۴؛ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱/۳۵۶–۳۵۸.</ref> جنگهای [[نادرشاه افشار]] با عثمانیها،<ref>هنوی، زندگی نادرشاه، ۱۶۳–۱۶۵؛ مروی، عالم آرای نادری، ۳/۱۱۸۱.</ref> بهویژه جنگ اول (۱۸۱۳–۱۸۰۳م/ ۱۱۸۲–۱۱۹۲ش)<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۷۷.</ref> و جنگهای دوم ایران و | عقبماندگی ایران در دو حوزه عوامل خارجی و عوامل داخلی قابل بررسی است. در بعد خارجی جنگهای ایران با قدرتهای بزرگ تأثیر بسزایی بر ضعف و عقبماندگی ایران بر جای گذاشت. درگیری پیاپی ایران در [[صفویه|زمان صفویه]] با [[امپراتوری عثمانی]]،<ref>منشی قزوینی، جواهر الاخبار، ۲۰۱–۲۰۳؛ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ۲/۸۵۴؛ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱/۳۵۶–۳۵۸.</ref> جنگهای [[نادرشاه افشار]] با عثمانیها،<ref>هنوی، زندگی نادرشاه، ۱۶۳–۱۶۵؛ مروی، عالم آرای نادری، ۳/۱۱۸۱.</ref> بهویژه جنگ اول (۱۸۱۳–۱۸۰۳م/ ۱۱۸۲–۱۱۹۲ش)<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۷۷.</ref> و جنگهای دوم ایران و روس در [[قاجاریه|دوران قاجار]] (۱۸۲۸–۱۸۲۵م/ ۱۲۰۴–۱۲۰۷ش)<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۸۶–۸۹.</ref> و امضای قراردادهای [[قرارداد گلستان|گلستان]] (۱۸۱۳م)<ref>مک لین، شیخشامل داغستانی، ۴۵.</ref> و [[قرارداد ترکمانچای|ترکمانچای]] (۱۸۲۸م/ ۱۲۰۶ش)<ref>مک لین، شیخشامل داغستانی، ۶۰–۶۱.</ref> در پی دو جنگ یادشده، ازجمله موارد درگیری ایران با قدرتهای خارجی بوده است. مداخله قدرتهای بزرگ بهخصوص در دوران قاجار و [[دوران پهلوی|پهلوی]] در امور داخلی ایران بهویژه در مسائل سیاسی و اقتصادی از نشانههای آن بهشمار میرود.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۱۳۶؛ فولر، قبله عالم، ژئوپلتیک ایران، ۲۸۶ و ۱۶۷–۱۶۵.</ref> در بعد داخلی نیز بیکفایتی و بیلیاقتی حاکمان،<ref>زیباکلام، ما چگونه ما شدیم، ۲۰۰.</ref> نبود ثبات در حکومتهای محلی و درگیری میان طایفهای در کشور،<ref>زیباکلام، ما چگونه ما شدیم، ۱۱۰.</ref> [[استبداد]] حاکمان که منجر به جمعشدن قدرت در دست گروه حاکم و نادیدهگرفتن مردم میشد، نظام فئودالی و قحطی ازجمله عوامل عقبماندگی ایران بوده است.<ref>زیباکلام، ما چگونه ما شدیم، ۱۱۳.</ref> | ||
در دوران صفویه و همزمان با منازعات طولانی میان شاهان صفوی و ترکان عثمانی، ایرانیان با نمایندگان دربارهای اروپایی آشنا شدند و نظر ایرانیان به فناوریهای علمی بهویژه نظامی جلب شد.<ref>جکسون و لاکهارت، ۶/۸، قسمت ۳.</ref> در دوران قاجار نیز تلاشهایی برای بیرونآوردن کشور از عقبماندگی به همت افرادی چون [[عباسمیرزا]] برای ایجاد نیروهای نظامی منظم<ref>آوری و دیگران، قاجاریه، ۷/۱۲۴، قسمت۲.</ref> و [[امیرکبیر]] با ساختن [[دارالفنون]]<ref>آوری و دیگران، قاجاریه، ۷/۱۲۵.</ref> و همچنین برخی علما و روشنفکران برای آگاهیبخشی به مردم و مقابله با تجاوزها و سیاستهای امپریالیستی [[بیگانگان]]<ref>آوری و دیگران، قاجاریه، ۷/۱۲۶–۱۲۷.</ref> انجام گرفت؛ ولی در اواخر حکومت قاجاریه بود که تماس و رفت و آمدهای ایرانیان به | در دوران صفویه و همزمان با منازعات طولانی میان شاهان صفوی و ترکان عثمانی، ایرانیان با نمایندگان دربارهای اروپایی آشنا شدند و نظر ایرانیان به فناوریهای علمی بهویژه نظامی جلب شد.<ref>جکسون و لاکهارت، ۶/۸، قسمت ۳.</ref> در دوران قاجار نیز تلاشهایی برای بیرونآوردن کشور از عقبماندگی به همت افرادی چون [[عباسمیرزا]] برای ایجاد نیروهای نظامی منظم<ref>آوری و دیگران، قاجاریه، ۷/۱۲۴، قسمت۲.</ref> و [[امیرکبیر]] با ساختن [[دارالفنون]]<ref>آوری و دیگران، قاجاریه، ۷/۱۲۵.</ref> و همچنین برخی علما و روشنفکران برای آگاهیبخشی به مردم و مقابله با تجاوزها و سیاستهای امپریالیستی [[بیگانگان]]<ref>آوری و دیگران، قاجاریه، ۷/۱۲۶–۱۲۷.</ref> انجام گرفت؛ ولی در اواخر حکومت قاجاریه بود که تماس و رفت و آمدهای ایرانیان به غرب و برخورد آنان با تمدن و پیشرفتهای غربی، باعث حیرت و شیفتگی فرنگرفتهها شد<ref>حائری، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران، ۲۴۶، ۲۶۵ و ۲۸۰.</ref> {{ببینید|غربزدگی}} و کمکم تفکر دربارهٔ چرایی عقبماندگی ایران و پیشرفت غرب و [[اروپا]] در میان نخبگان ایرانی شکل گرفت.<ref>زیباکلام، سنت و مدرنیته، ۴۹–۶۶.</ref> | ||
تلاشها در جهت حرکت به سوی نوگرایی و برونرفت از عقبماندگی با اقدامهای عباسمیرزا آغاز و با افکار امیرکبیر سرعت بیشتری به خود گرفت. با شکست تفکرات نوگرایانه این افراد در نیمه دوم قرن سیزدهم خورشیدی، عدهای از روشنفکران آشنا با [[دموکراسی]] و [[مشروطه]]، عامل اصلی شکست این اقدامها و عقبافتادگی ایران را [[استبداد]] تشخیص دادند.<ref>غنینژاد، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، ۳۰.</ref> این اندیشه درونمایه فکری [[نهضت مشروطه]] در ایران گردید؛ اما جریانهای [[تجددطلبی]] و آزادیخواهی در عمل به تجددطلبی اقتدارگرایانه تبدیل و منجر به بازگشت شیوه حکومت استبدادی [[رضاشاه پهلوی]] در لباس تجدد شد<ref>غنینژاد، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، ۳۰–۳۱.</ref> و تقلید کورکورانه در جریان تجددطلبی حکومتی، گسترش عقبماندگی در ایران را به همراه داشت.<ref>بازرگان، مجموعه آثار، ۸/۲۶۶–۲۶۷.</ref> آگاهی از عقبماندگی احساس حقارتی را ایجاد کرد که باعث از خودبیگانگی و انفعال در برابر مظاهر غربی و عمیقترشدن عقبماندگی ایران گردید.<ref>یوسفی، علل انحطاط مسلمین، ۴۲؛ مکارم شیرازی، اسرار عقبماندگی شرق، ۱۱–۱۲.</ref> | تلاشها در جهت حرکت به سوی نوگرایی و برونرفت از عقبماندگی با اقدامهای عباسمیرزا آغاز و با افکار امیرکبیر سرعت بیشتری به خود گرفت. با شکست تفکرات نوگرایانه این افراد در نیمه دوم قرن سیزدهم خورشیدی، عدهای از روشنفکران آشنا با [[دموکراسی]] و [[مشروطه]]، عامل اصلی شکست این اقدامها و عقبافتادگی ایران را [[استبداد]] تشخیص دادند.<ref>غنینژاد، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، ۳۰.</ref> این اندیشه درونمایه فکری [[نهضت مشروطه]] در ایران گردید؛ اما جریانهای [[تجددطلبی]] و آزادیخواهی در عمل به تجددطلبی اقتدارگرایانه تبدیل و منجر به بازگشت شیوه حکومت استبدادی [[رضاشاه پهلوی]] در لباس تجدد شد<ref>غنینژاد، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، ۳۰–۳۱.</ref> و تقلید کورکورانه در جریان تجددطلبی حکومتی، گسترش عقبماندگی در ایران را به همراه داشت.<ref>بازرگان، مجموعه آثار، ۸/۲۶۶–۲۶۷.</ref> آگاهی از عقبماندگی احساس حقارتی را ایجاد کرد که باعث از خودبیگانگی و انفعال در برابر مظاهر غربی و عمیقترشدن عقبماندگی ایران گردید.<ref>یوسفی، علل انحطاط مسلمین، ۴۲؛ مکارم شیرازی، اسرار عقبماندگی شرق، ۱۱–۱۲.</ref> | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=== عامل خارجی === | === عامل خارجی === | ||
استعمار یکی از عوامل مهم خارجی عقبماندگی در بیشتر کشورهای عقبمانده است که به صورت چپاول کشورها یا ایجاد حکومتهای دستنشانده در این کشورها فعالیت داشته است.<ref>ساعی، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، ۴۸.</ref> امامخمینی باور داشت استعمار دست به تشکیل دولتهایی دستنشانده و فرمانبردار میزند تا مجال [[تفکر]] را از ملتها بگیرد و روح یأس و | [[استعمار و استثمار|استعمار]] یکی از عوامل مهم خارجی عقبماندگی در بیشتر کشورهای عقبمانده است که به صورت چپاول کشورها یا ایجاد حکومتهای دستنشانده در این کشورها فعالیت داشته است.<ref>ساعی، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، ۴۸.</ref> [[امامخمینی]] باور داشت استعمار دست به تشکیل دولتهایی دستنشانده و فرمانبردار میزند تا مجال [[تفکر]] را از ملتها بگیرد و روح یأس و ناامیدی را در کشورهای تحت سلطه بدمد و آنان را از فکر چارهجویی بازدارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.</ref> ایشان استعمارگران را چپاولگران کشورهای ضعیف میدانست که ملتها را از پیشرفت بازمیدارند و منافع آنان را به خطر میاندازند،<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۲.</ref> فرهنگ مسموم خود را در آن جوامع تزریق میکنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲.</ref> {{ببینید|فرهنگ}} و با عرضه مکتبهای بیبنیاد به کشورهای اسلامی باعث خواری و عقبماندگی آنان میشوند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۳۸.</ref> {{ببینید|استعمار و استثمار}}. | ||
=== عوامل داخلی === | === عوامل داخلی === | ||
در نگاه امامخمینی عوامل گوناگون داخلی نیز موجب عقبماندگی ملتهای مسلمان است: | در نگاه امامخمینی عوامل گوناگون داخلی نیز موجب عقبماندگی ملتهای مسلمان است: | ||
# بیخبری و پایبندنبودن مسلمانان به حقیقت [[اسلام]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۷۷.</ref> {{ببینید|هویت|اسلام ناب محمدی}}؛ | # بیخبری و پایبندنبودن مسلمانان به حقیقت [[اسلام]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۷۷.</ref> {{ببینید|هویت|اسلام ناب محمدی}}؛ | ||
# بیتوجهی سران و | # بیتوجهی سران و دولتهای اسلامی به مصالح اسلامی و ملی و دوری از ملتها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۸۳ و ۱۳/۸۷.</ref> {{ببینید|منافع ملی}}؛ | ||
# جمود فکری، خودباختگی، | # جمود فکری، خودباختگی، وابستگی، نژادپرستی و [[ملیگرایی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۸۶–۸۷، ۳۸۹ و ۹/۱۱۸–۱۱۹.</ref> {{ببینید|انحراف|ارتجاع|التقاط}}؛ | ||
# تفرقه و اختلاف<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۳۸.</ref> {{ببینید|وحدت|جهان اسلام}}؛ | # تفرقه و اختلاف<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۳۸.</ref> {{ببینید|وحدت|جهان اسلام}}؛ | ||
# [[استبداد]]: امامخمینی یکی از دلایل مهم عقبماندگی ایران را وجود حکومتهای پادشاهی و استبدادی در طول تاریخ میدانست. ایشان تیول شهرها و استانهای ایران توسط شاهان و شاهزادگان را از نشانههای استبداد میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۴ و ۹/۱۱۸–۱۱۹.</ref> و معتقد بود نمونه بارز این استبداد را میتوان در دوران پهلوی یافت که به شکلهای مختلفی ازجمله خفقان، سانسور مطبوعات و وجود سازمان اطلاعات و امنیت کشور ( | # [[استبداد]]: امامخمینی یکی از دلایل مهم عقبماندگی ایران را وجود حکومتهای پادشاهی و استبدادی در طول تاریخ میدانست. ایشان تیول شهرها و استانهای ایران توسط شاهان و شاهزادگان را از نشانههای استبداد میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۴ و ۹/۱۱۸–۱۱۹.</ref> و معتقد بود نمونه بارز این استبداد را میتوان در [[دوران پهلوی]] یافت که به شکلهای مختلفی ازجمله خفقان، سانسور مطبوعات و وجود [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)، تحمیل خرجهای کمرشکن به ملت، تسلیم در برابر خواستههای دولت [[اسرائیل]] و بهخطرانداختن اقتصاد مملکت باعث عقبماندگی کشور شد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵.</ref> {{ببینید|دیکتاتوری}}؛ | ||
# سرسپردگی حکومتها: امامخمینی یکی از عوامل مهم عقبماندگی ایران بهویژه در زمان رژیم پهلوی را سرسپردگی این رژیم به سیاستهای امپریالیستی کشورهای استعماری میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.</ref> و شاهد آن را اجرای کاپیتولاسیون در ایران میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹–۴۱۰.</ref> | # سرسپردگی حکومتها: امامخمینی یکی از عوامل مهم عقبماندگی ایران بهویژه در زمان رژیم پهلوی را سرسپردگی این رژیم به سیاستهای امپریالیستی کشورهای استعماری میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.</ref> و شاهد آن را اجرای [[کاپیتولاسیون]] در ایران میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹–۴۱۰.</ref> ایشان باور داشت سیاستهای [[رژیم پهلوی]] در شئون مختلف، نتایجی جز ورشکستگی و عقبماندگی به دنبال نداشته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۶۱–۲۶۲ و ۴۷۱–۴۷۲.</ref> ایشان که رژیم پهلوی را رژیمی عقبافتاده میدانست، نمونههای این عقبماندگی را در فساد مالی و اداری،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۱۳–۲۱۴.</ref> ضدیت با [[اسلام]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۴۶ و ۲/۱۲۹.</ref> وابستگی به [[اجانب|بیگانه]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۳–۴۱۴.</ref> آزادنگذاشتن ملت برای انتخاب وکیل و گماردن اشخاص معلومالحال به دستور دیگران<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵.</ref> و سلب آزادی [[مطبوعات]] و انتشار دیکتههای ساواک<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵.</ref> میدید. | ||
== گستره و ابعاد عقبماندگی ایران == | == گستره و ابعاد عقبماندگی ایران == | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
=== اقتصادی === | === اقتصادی === | ||
در دوران پهلوی دوم، [[فقر]]، | در دوران پهلوی دوم، [[فقر]]، بیکاری و در کنار آن ریختوپاشهای رژیم به مناسبتهای مختلف چون [[جشنهای ۲۵۰۰ساله]]، وضعیت نابسامان اقتصادی ـ اجتماعی [[جامعه]] ایران، توسعهنیافتگی و عمق عقبماندگی [[ایران]] در این دوران را نشان میدهد.<ref>داباشی، شکلگیری نهضت امامخمینی، ۸۸.</ref> به باور امامخمینی [[محمدرضا پهلوی]] با اجرای سیاست غلط، ایران را در وضع عقبماندگی قرار داده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۸.</ref> ایشان چگونگی سیاستهای نامناسب بانکها و بدهکاربودن آنها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۲.</ref> افت [[کشاورزی]] در کشور و واردکردن بخش عمده نیازهای غذایی مردم،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۸.</ref> واگذاری و اجازه بهرهبرداری از منابع روزمینی و زیرزمینی کشور به [[بیگانگان]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۳.</ref> وابستگی شدید به [[نفت]] و فروش بیش از اندازه ذخایر نفتی و دریافت کالاهای غیر ضروری به جای پول نفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۵.</ref> را باعث عقبماندگی اقتصادی میخواند. | ||
=== سیاسی === | === سیاسی === | ||
[[امامخمینی]] باور داشت تا زمانی که حکومتهای تحت سلطه بیگانگان در کشور بر سر کار باشند، ایران در عقبماندگی به سر خواهد برد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۸۶.</ref> ایشان پایمالکردن آزادیهای فردی، نداشتن انتخابات واقعی، نقض [[قانون اساسی]]، فعالیت تنها یک [[حزب و تشکل|حزب]] در کشور و غصب قوای سهگانه به دست [[حکومت پهلوی]] را از نشانههای عقبماندگی سیاسی در کشور میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۸.</ref> | [[امامخمینی]] باور داشت تا زمانی که حکومتهای تحت سلطه بیگانگان در کشور بر سر کار باشند، ایران در عقبماندگی به سر خواهد برد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۸۶.</ref> ایشان پایمالکردن آزادیهای فردی، نداشتن [[انتخابات]] واقعی، نقض [[قانون اساسی]]، فعالیت تنها یک [[حزب و تشکل|حزب]] در کشور و غصب [[قوای سهگانه]] به دست [[حکومت پهلوی]] را از نشانههای عقبماندگی سیاسی در کشور میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۸.</ref> | ||
=== فرهنگی === | === فرهنگی === | ||
امامخمینی یکی از ابعاد مهم عقبافتادگی کشور را در بخش فرهنگی جستجو میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰۸.</ref> و [[فرهنگ]] توصیهشده از جانب غرب<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۳.</ref> و ترویج این فرهنگ در [[رادیو]] و [[تلویزیون]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۵.</ref> را از مظاهر عقبماندگی فرهنگی میدانست. ایشان سرگرمکردن جوانان به مصرف و کشاندن آنان به مکانهای نامناسب را از دیگر مظاهر عقبماندگی فرهنگی کشور میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۶.</ref> {{ببینید|غربزدگی|فرهنگ}}. به اعتقاد ایشان دانشگاههای ایران از لحاظ علمی در سطح پایینی قرار داشت و به دانشجویان ایرانی اجازه رشد داده نمیشد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۱.</ref> در دانشگاهها نیروی انسانی کارآمد و آگاه به مسائل تربیت نمیکردند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۰.</ref> {{ببینید|دانشگاه}} و نیروی متخصص کمی وجود داشت، تا آنجاکه در تمامی زمینهها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۴.</ref> ازجمله مسائل مهم نظامی، کشور وابسته به متخصصان خارجی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۳.</ref> | امامخمینی یکی از ابعاد مهم عقبافتادگی کشور را در بخش فرهنگی جستجو میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰۸.</ref> و [[فرهنگ]] توصیهشده از جانب غرب<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۳.</ref> و ترویج این فرهنگ در [[رادیو]] و [[تلویزیون]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۵.</ref> را از مظاهر عقبماندگی فرهنگی میدانست. ایشان سرگرمکردن [[جوانان]] به مصرف و کشاندن آنان به مکانهای نامناسب را از دیگر مظاهر عقبماندگی فرهنگی کشور میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۶.</ref> {{ببینید|غربزدگی|فرهنگ}}. به اعتقاد ایشان دانشگاههای ایران از لحاظ علمی در سطح پایینی قرار داشت و به دانشجویان ایرانی اجازه رشد داده نمیشد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۱.</ref> در دانشگاهها نیروی انسانی کارآمد و آگاه به مسائل تربیت نمیکردند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۰.</ref> {{ببینید|دانشگاه}} و نیروی متخصص کمی وجود داشت، تا آنجاکه در تمامی زمینهها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۴.</ref> ازجمله مسائل مهم نظامی، کشور وابسته به متخصصان خارجی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۳.</ref> | ||
== راهکارهای برونرفت از عقبماندگی == | == راهکارهای برونرفت از عقبماندگی == | ||
برخی از مصلحان | برخی از مصلحان [[جهان اسلام]] همچون [[سیدجمالالدین اسدآبادی]]، مبارزه با خودکامگی مستبدان، مجهزشدن به علوم جدید، بازگشت به اسلام نخستین، دورریختن خرافات و مبارزه با [[استعمار و استثمار|استعمار خارجی]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۳–۳۶.</ref> و برخی دیگر چون [[عبدالرحمن کواکبی]] رشد آگاهی سیاسی میان امت اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۴/۵۰.</ref> را از راهکارهای خروج کشورهای اسلامی از عقبماندگی میدانند. امامخمینی نیز وجود حکومتهای مرتجع و وابسته را منشأ عقبماندگی در جهان اسلام و [[ایران]] میدانست و نهضت اسلامی را تلاشی در جهت رفع وابستگیها و ایجاد نظامی مستقل و دینی بر پایه آموزه اسلامی به منظور برونرفت از وضعیت نابسامان حاکم معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰۸.</ref> ایشان با آگاهی از تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و فرایند نفوذ سلطه غرب در ایران و اعتقاد به جامعیت [[دین اسلام]]، مهمترین راه رهایی مسلمانان از عقبماندگی را در بازگشت به اسلام و احیای فرهنگ اسلامی میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۲ و ۱۳/۸۳.</ref> دعوت ایشان از مسلمانان برای بازگشت به اسلام، برای رهایی از سلطه استعمار و عقبماندگی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۵۸.</ref> {{ببینید|هویت}}. | ||
امامخمینی ازجمله راههای برونرفت از عقبماندگی را اداره کشور به دست نیروهای داخلی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۵.</ref> و ایجاد تحولات اساسی در دانشگاهها میدانست. ایشان برای رفع این عقبماندگی معتقد بود باید | [[امامخمینی]] ازجمله راههای برونرفت از عقبماندگی را اداره کشور به دست نیروهای داخلی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۵.</ref> و ایجاد تحولات اساسی در دانشگاهها میدانست. ایشان برای رفع این عقبماندگی معتقد بود باید انقلابی اساسی در دانشگاههای سراسر ایران بهوجود آورد تا استادان که وابسته به شرق یا غرباند تصفیه و دانشگاهها تبدیل به محیط سالمی برای تدریس علوم عالی اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۷.</ref> و محلی برای تربیت اشخاص مفید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۶.</ref> شوند {{ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}}. ایشان برای رهایی از عقبماندگی به مسئولان فرهنگی توصیه میکرد جوانان را به بهترین شکل تربیت کنند، جلوی [[انحراف|انحرافِ]] آنان را بگیرند و افرادی متعهد به جامعه تحویل دهند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۲۸–۴۲۹.</ref> {{ببینید|آموزش و پرورش|تربیت|دانشگاه}}. ایشان از دولت میخواست برای فراگرفتن علوم روز، دانشجویان متعهد را به کشورهایی که صنایع بزرگ پیشرفته دارند ولی در شمار استعمارگران نیستند، بفرستد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۴.</ref> از سوی دیگر، امامخمینی که [[تفرقه]] و اختلاف را اساس عقبماندگی مسلمانان میدانست از [[روحانیت|روحانیان]] میخواست برای رهایی از عقبماندگی، مردم را به [[وحدت|وحدت کلمه]] و ادامه نهضت فرا خوانند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۳۸.</ref> و با دعوت مردم به [[بردباری]] و مقابله در برابر مشکلات، به آنان سفارش میکرد تا رفع عقبماندگیها در زمینههای مختلف برای حفظ آرامش در کشور کوشا باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۴۶.</ref> ایشان راه رهایی کشور از عقبماندگی را در [[خودباوری]] و بالابردن قدرت روحی ملت میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۶؛ ۱۱/۱۷۹ و ۱۶/۸۳.</ref> و از جوانان آماده و با استعداد و مغزهای متفکر میخواست تا کشور را ترک نکنند، برای رهایی ایران از عقبماندگی تمام توان و استعداد خود را در کشور به کار گیرند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۳.</ref> با [[شجاعت]] وارد عرصه سازندگی شوند و تنها به استعدادها و داشتههای خود متکی باشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۴.</ref> {{ببینید|جوان}}. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* مهیا زاهدین لباف، [https://books.khomeini.ir/10007/books/344/ عقبماندگی]، دانشنامه | * مهیا زاهدین لباف، [https://books.khomeini.ir/10007/books/344/ عقبماندگی]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۷، ص۳۴۴–۳۵۰. | ||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه]] |