۵۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==اقسام و ویژگیهای نهضتهای اسلامی== | ==اقسام و ویژگیهای نهضتهای اسلامی== | ||
جنبشهای اسلامی با انگیزه اصلاح، همواره یکسان نبودهاند. برخی حقیقتاً مصلح بودند، مانند قیامهای علویین در دوره اموی و عباسی و برخی دیگر اصلاح را بهانه افساد قرار دادند، مانند جنبش بابک خرمدین و برخی دیگر، مانند نهضت شعوبیه که در آغاز مصلح بودند؛ ولی در ادامه راه به انحراف رفتند<ref> مطهری، مجموعه آثار، 24/28.</ref>. در گونهشناسی نهضتهای اسلامی، تفاوت محورهای مورد توجه محققان و اهداف مختلف آنان از تقسیم این جنبشها، تقسیمبندیهای متفاوتی را از این نهضتها موجب شده است؛ برای نمونه بر اساس نوع رویارویی این نهضتها با غرب، به نوگرا و بنیادگرا یا غربگرا و غربستیز تقسیم شدهاند. همچنین توجه به مشی مبارزاتی نهضتهای اسلامی، آنها را به نهضتهای تندرو، میانهرو یا محافظهکار تقسیم کرده است. این نهضتها بر اساس قاره و منطقه جغرافیایی<ref> شمال افریقا، آسیای جنوب شرقی، آسیای میانه، شبهقاره هند یا خاورمیانه.</ref>، یا نوع فعالیت<ref> فرهنگی، نظامی، سیاسی یا تلفیقی از آنها.</ref> نیز قابل تقسیماند<ref> فوزی، گونهشناسی فکری، 156.</ref>. در تقسیمبندیای دیگر، این جنبشها به جنبشهای فکری، اجتماعی یا فکری ـ اجتماعی تقسیم شدهاند و مثلاً نهضت محمد غزالی را که در صدد احیای علوم دین برآمد، یک نهضت فکری محض، نهضتهای علویان یا نهضت سربداران را نهضتی اجتماعی علیه حاکمان زمان و نهضت اخوانالصفا را نیز نهضتی فکری و اجتماعی معرفی کردهاند<ref> مطهری، مجموعه آثار، 24/29.</ref>. از نظر محققان بعضی از این نهضتها، مانند نهضتهای علویان یا اخوانالصفا پیشرو بودند و برخی دیگر چون نهضت اشعری در قرن چهارم یا اخباریگری در قرن دهم یا نهضت وهابیگری در قرن دوازدهم ازجمله جنبشهای واپسگرا محسوب میشوند<ref> | جنبشهای اسلامی با انگیزه اصلاح، همواره یکسان نبودهاند. برخی حقیقتاً مصلح بودند، مانند قیامهای علویین در دوره اموی و عباسی و برخی دیگر اصلاح را بهانه افساد قرار دادند، مانند جنبش بابک خرمدین و برخی دیگر، مانند نهضت شعوبیه که در آغاز مصلح بودند؛ ولی در ادامه راه به انحراف رفتند<ref> مطهری، مجموعه آثار، 24/28.</ref>. در گونهشناسی نهضتهای اسلامی، تفاوت محورهای مورد توجه محققان و اهداف مختلف آنان از تقسیم این جنبشها، تقسیمبندیهای متفاوتی را از این نهضتها موجب شده است؛ برای نمونه بر اساس نوع رویارویی این نهضتها با غرب، به نوگرا و بنیادگرا یا غربگرا و غربستیز تقسیم شدهاند. همچنین توجه به مشی مبارزاتی نهضتهای اسلامی، آنها را به نهضتهای تندرو، میانهرو یا محافظهکار تقسیم کرده است. این نهضتها بر اساس قاره و منطقه جغرافیایی<ref> شمال افریقا، آسیای جنوب شرقی، آسیای میانه، شبهقاره هند یا خاورمیانه.</ref>، یا نوع فعالیت<ref> فرهنگی، نظامی، سیاسی یا تلفیقی از آنها.</ref> نیز قابل تقسیماند<ref> فوزی، گونهشناسی فکری، 156.</ref>. در تقسیمبندیای دیگر، این جنبشها به جنبشهای فکری، اجتماعی یا فکری ـ اجتماعی تقسیم شدهاند و مثلاً نهضت محمد غزالی را که در صدد احیای علوم دین برآمد، یک نهضت فکری محض، نهضتهای علویان یا نهضت سربداران را نهضتی اجتماعی علیه حاکمان زمان و نهضت اخوانالصفا را نیز نهضتی فکری و اجتماعی معرفی کردهاند<ref> مطهری، مجموعه آثار، 24/29.</ref>. از نظر محققان بعضی از این نهضتها، مانند نهضتهای علویان یا اخوانالصفا پیشرو بودند و برخی دیگر چون نهضت اشعری در قرن چهارم یا اخباریگری در قرن دهم یا نهضت وهابیگری در قرن دوازدهم ازجمله جنبشهای واپسگرا محسوب میشوند<ref> مطهری، مجموعه آثار، 24/29.</ref>. | ||
یکی دیگر از عوامل مهم تقسیمبندی جنبشهای اسلامی، مبانی معرفتشناسی دینی و فقهی و نیز مبانی کلامی این جنبشهاست که موجب تقسیم این جنبشها به دو جریان کلی عقلگرا و نقلگرا شده است. نقلگرایان با محور قراردادن قرآن کریم و سنت به صورت امری فراتاریخی و بینیاز از تفسیر، به لازمالاجرابودن آن در همه زمانها و مکانها معتقدند؛ اما جنبشهای عقلگرا با تأکید بر نقش عقل در استنباط احکام شریعت، ایجاد ارتباط درست میان عقل و شرع را پیگیری میکنند<ref> فوزی، گونهشناسی فکری، 157 ـ 162.</ref>. | یکی دیگر از عوامل مهم تقسیمبندی جنبشهای اسلامی، مبانی معرفتشناسی دینی و فقهی و نیز مبانی کلامی این جنبشهاست که موجب تقسیم این جنبشها به دو جریان کلی عقلگرا و نقلگرا شده است. نقلگرایان با محور قراردادن قرآن کریم و سنت به صورت امری فراتاریخی و بینیاز از تفسیر، به لازمالاجرابودن آن در همه زمانها و مکانها معتقدند؛ اما جنبشهای عقلگرا با تأکید بر نقش عقل در استنباط احکام شریعت، ایجاد ارتباط درست میان عقل و شرع را پیگیری میکنند<ref> فوزی، گونهشناسی فکری، 157 ـ 162.</ref>. |
ویرایش