۵۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
یکی دیگر از عوامل مهم تقسیمبندی جنبشهای اسلامی، مبانی معرفتشناسی دینی و فقهی و نیز مبانی کلامی این جنبشهاست که موجب تقسیم این جنبشها به دو جریان کلی عقلگرا و نقلگرا شده است. نقلگرایان با محور قراردادن قرآن کریم و سنت به صورت امری فراتاریخی و بینیاز از تفسیر، به لازمالاجرابودن آن در همه زمانها و مکانها معتقدند؛ اما جنبشهای عقلگرا با تأکید بر نقش عقل در استنباط احکام شریعت، ایجاد ارتباط درست میان عقل و شرع را پیگیری میکنند<ref> فوزی، گونهشناسی فکری، 157 ـ 162.</ref>. | یکی دیگر از عوامل مهم تقسیمبندی جنبشهای اسلامی، مبانی معرفتشناسی دینی و فقهی و نیز مبانی کلامی این جنبشهاست که موجب تقسیم این جنبشها به دو جریان کلی عقلگرا و نقلگرا شده است. نقلگرایان با محور قراردادن قرآن کریم و سنت به صورت امری فراتاریخی و بینیاز از تفسیر، به لازمالاجرابودن آن در همه زمانها و مکانها معتقدند؛ اما جنبشهای عقلگرا با تأکید بر نقش عقل در استنباط احکام شریعت، ایجاد ارتباط درست میان عقل و شرع را پیگیری میکنند<ref> فوزی، گونهشناسی فکری، 157 ـ 162.</ref>. | ||
از ویژگیهای برجسته نهضتهای اسلامی، میتوان به خصوصیت دَوری آنها اشاره کرد؛ چنانکه دورههای پیدرپی رکود و رستاخیز را دربر میگیرند و جلوههای تجدید حیات مذهبی با دورانهای بحران شدید روحی، اجتماعی و سیاسی همزمان است. در واقع در طول تاریخ اسلامی، وقوع جنبش و تجدید حیات بنیادگرایانه، بیشتر همراه با دورانهای آشفتگی بزرگ بوده که بر اثر آن، موجودیت جامعه اسلامی و وحدت و انسجام روحی آن در معرض تهدید و خطر قرار گرفته است<ref> دکمجیان، 31.</ref>؛ همچنین یکی از ویژگیهای اسلامگرایی معاصر، پافشاری بر اصول و مبانیای است که هیچگونه حساسیت مذهبی قومی را برنمیانگیزد و با محور قراردادن اوضاع کنونی مسلمانان، عزت مسلمانان را در سایه وحدت جستجو میکند<ref> پاشاپور، نهضتهای اسلامی، 85.</ref>. | از ویژگیهای برجسته نهضتهای اسلامی، میتوان به خصوصیت دَوری آنها اشاره کرد؛ چنانکه دورههای پیدرپی رکود و رستاخیز را دربر میگیرند و جلوههای تجدید حیات مذهبی با دورانهای بحران شدید روحی، اجتماعی و سیاسی همزمان است. در واقع در طول تاریخ اسلامی، وقوع جنبش و تجدید حیات بنیادگرایانه، بیشتر همراه با دورانهای آشفتگی بزرگ بوده که بر اثر آن، موجودیت جامعه اسلامی و وحدت و انسجام روحی آن در معرض تهدید و خطر قرار گرفته است<ref> دکمجیان، جنبشهای اسلامی، 31.</ref>؛ همچنین یکی از ویژگیهای اسلامگرایی معاصر، پافشاری بر اصول و مبانیای است که هیچگونه حساسیت مذهبی قومی را برنمیانگیزد و با محور قراردادن اوضاع کنونی مسلمانان، عزت مسلمانان را در سایه وحدت جستجو میکند<ref> پاشاپور، نهضتهای اسلامی، 85.</ref>. | ||
امامخمینی با بررسی نهضتهای جهان، میان نهضتها از جهت مثبت و منفیبودن، تفاوت قائل است. ملاک این تفاوت نیز الله و طاغوت است. نهضت یا برای خدا و الهی است، یا برای طاغوت و ادامه ظلم؛ چنانکه بیشتر نهضتهای واقعشده در جهان، قیام ستمکاری علیه ستمکار دیگر است؛ حال آنکه نهضت الهی، قیام برای خدا با هدف اجرای احکام الهی و رفع ظلم است<ref> امامخمینی، صحیفه، 13/137 ـ 138.</ref>. ایشان نهضت الهی را که پشتوانهای جز قدرت و یاری الهی ندارد با نهضتهای غیر الهی که متکی به زور و اسلحه مادی است، ماهیتاً متفاوت میدانست<ref> | امامخمینی با بررسی نهضتهای جهان، میان نهضتها از جهت مثبت و منفیبودن، تفاوت قائل است. ملاک این تفاوت نیز الله و طاغوت است. نهضت یا برای خدا و الهی است، یا برای طاغوت و ادامه ظلم؛ چنانکه بیشتر نهضتهای واقعشده در جهان، قیام ستمکاری علیه ستمکار دیگر است؛ حال آنکه نهضت الهی، قیام برای خدا با هدف اجرای احکام الهی و رفع ظلم است<ref> امامخمینی، صحیفه، 13/137 ـ 138.</ref>. ایشان نهضت الهی را که پشتوانهای جز قدرت و یاری الهی ندارد با نهضتهای غیر الهی که متکی به زور و اسلحه مادی است، ماهیتاً متفاوت میدانست<ref> امامخمینی، صحیفه، 13/138 ـ 139.</ref> و معتقد بود نهضتهای الهی در هر حال، قرین با پیروزی است و نهضتهای شیطانی و طاغوتی نیز در هر صورت، شکستخورده هستند<ref> امامخمینی، صحیفه، 6/105.</ref>{{ببینید|قیام}} ایشان با اشاره به نهضتهای طاغوتی شکلگرفته مانند انقلاب عراق و مقایسه آنها با انقلاب اسلامی ایران، دلیل اصلی پیروزی و تحقق تمام و کمال و سریع آنچه یک حکومت نیاز دارد در انقلاب ایران را تنها پشتوانه الهی و حضور مردمی آن میدانست<ref> امامخمینی، صحیفه، 13/140.</ref>. | ||
==رسالت نهضت اسلامی ایران== | ==رسالت نهضت اسلامی ایران== | ||
از نگاه امامخمینی، اسلام اطاعت از حکومت طاغوت را حرام و مبارزه با آن را واجب شمرده است. این مبارزه از ابراز تنفر از ظلم که پایینترین مرتبه نهی از منکر است آغاز میشود و تا سرنگونی حکومت ظالمانه و جایگزینی دولت عدل اسلامی ادامه دارد. نهضت اسلامی مردم ایران در نفی سلطنت طاغوتیِ پهلوی نیز بر مبنای همین فرمان الهی و نهضتی صددرصد اسلامی بود؛ چنانکه مبارزه علیه تسلط بیگانگان بر کشور نیز بر مبنای فرمان الهی در نفی سلطه غیر مسلمانان بر سرنوشت مسلمانان است<ref> | از نگاه امامخمینی، اسلام اطاعت از حکومت طاغوت را حرام و مبارزه با آن را واجب شمرده است. این مبارزه از ابراز تنفر از ظلم که پایینترین مرتبه نهی از منکر است آغاز میشود و تا سرنگونی حکومت ظالمانه و جایگزینی دولت عدل اسلامی ادامه دارد. نهضت اسلامی مردم ایران در نفی سلطنت طاغوتیِ پهلوی نیز بر مبنای همین فرمان الهی و نهضتی صددرصد اسلامی بود؛ چنانکه مبارزه علیه تسلط بیگانگان بر کشور نیز بر مبنای فرمان الهی در نفی سلطه غیر مسلمانان بر سرنوشت مسلمانان است<ref> امامخمینی، صحیفه، 5/235 ـ 236.</ref>. امامخمینی در بیان عوامل شکلگیری نهضت اسلامی ایران که جلوهای از نهضت پرعظمت رسول خدا(ص) بود، مهمترین عامل را شدت استعمار خارجی و استبداد داخلی بهخصوص در سالهای آخر رژیم پهلوی میدانست که موجب خفقان، سلب آزادی، فقر و فلاکت ملت شد و پس از آن، آرزوی ملت در رسیدن به حکومت عدل اسلامی و تحول الهی ملت را از مهمترین عوامل پاگرفتن نهضت اسلامی میشمرد<ref> امامخمینی، صحیفه، 8/85 و 12/136 ـ 137.</ref>. از نگاه ایشان مهمترین وظیفه نهضت اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی و نخستین فعالیت برای مبارزه و تشکیل حکومت نیز، تبلیغات و همفکرسازی است تا موج تبلیغاتی و فکریِ ایجادشده، یک جریان اجتماعی را به وجود آورد و بهتدریج تودههای آگاه و دیندار در نهضت اسلامی متشکل شوند و قیام کنند<ref> امامخمینی، ولایت فقیه، 127 ـ 128.</ref>. بر همین مبنا انقلاب اسلامی ایران علاوه بر پیروی از اهداف بزرگ نهضتهای اسلامی صدساله اخیر و مبارزه با استبداد، استعمار، خرافه و جهل، با تبعیت از نهضت صدر اسلام، به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بود<ref> مطهری، مجموعه آثار، 24/109 ـ 110.</ref>. امامخمینی همراه با ارائه یک الگوی عملی و عینی از نهضت و نظام اسلامی به جهان اسلام و مستضعفان، نهضت مردم ایران را مرکز ثقل نهضت اسلامی میشمرد و رمز پیروزی این نهضت را در وحدت کلمه و توکل بر خدا میدانست و معتقد بود وجود این عامل در هر ملتی، موجب پیروزی قطعی است<ref> امامخمینی، صحیفه، 6/499 ـ 500 و 16/514.</ref>. ایشان با تأکید بر این نکته که نهضت برای اسلام، ادامه و دنباله نهضت پیامبران(ع) است و دعوت عام برای همه عالم دارد، اساساً اسلام را مختص یک ملت و نهضت اسلامی را نیز محدود و محصور به یک ملت یا حتی محدود به کشورهای اسلامی نمیدانست و ملتهای مسلمان را به الگوگیری از ملت ایران دعوت میکرد<ref> همان، 7/292 و 10/446.</ref>{{ببینید|انقلاب اسلامی ایران}}؛ بر همین اساس تلاش ابرقدرتها بهویژه امریکا و اسرائیل برای اسلامزدایی در منطقه را تنها با هدف تضعیف این قدرت الهی ارزیابی میکرد و همه ملتهای مسلمان را از بیتوجهی در برابر آن برحذر میداشت<ref> همان، 16/514.</ref>. | ||
مراجعه به سخنان امامخمینی در سالهای نخست دهه 1340، دغدغه فکری ایشان برای امت اسلام را نشان میدهد. مخالفتهای مکرر با حضور استعمارگران و قدرتهای بیگانه، بهویژه اسرائیل، قطعاً بیش از آنکه از بُعد مسائل سیاست خارجی وقت، مورد توجه قرار گیرد، درباره خطری بود که دنیای اسلام را تهدید میکرد<ref> ظهیرینژاد، 49 ـ 50.</ref>. نوع نگرش فراملی ایشان برای پیشبردن حرکتی اسلامی که در کشوری مسلمان آغاز شده و باید به دیگر کشورهای مسلمان هم راه مییافت<ref> همان، 52.</ref>، موجب شد ایشان با اشاره به خصومت میان اسلام و غرب از دوران جنگهای صلیبی<ref> امامخمینی، ولایت فقیه، 10.</ref> و غارت منابع سرزمینهای اسلامی و واردکردن صنایع وابسته و مونتاژ به این کشورها<ref> همان، 19؛ امامخمینی، صحیفه، 3/370 و 19/341.</ref>، بر میزان قدرت جهان اسلام در صورت اتحاد و یگانگی تأکید ویژه کند<ref> امامخمینی، صحیفه، 7/66، 124؛ 9/274 و 18/94.</ref>. | مراجعه به سخنان امامخمینی در سالهای نخست دهه 1340، دغدغه فکری ایشان برای امت اسلام را نشان میدهد. مخالفتهای مکرر با حضور استعمارگران و قدرتهای بیگانه، بهویژه اسرائیل، قطعاً بیش از آنکه از بُعد مسائل سیاست خارجی وقت، مورد توجه قرار گیرد، درباره خطری بود که دنیای اسلام را تهدید میکرد<ref> ظهیرینژاد، 49 ـ 50.</ref>. نوع نگرش فراملی ایشان برای پیشبردن حرکتی اسلامی که در کشوری مسلمان آغاز شده و باید به دیگر کشورهای مسلمان هم راه مییافت<ref> همان، 52.</ref>، موجب شد ایشان با اشاره به خصومت میان اسلام و غرب از دوران جنگهای صلیبی<ref> امامخمینی، ولایت فقیه، 10.</ref> و غارت منابع سرزمینهای اسلامی و واردکردن صنایع وابسته و مونتاژ به این کشورها<ref> همان، 19؛ امامخمینی، صحیفه، 3/370 و 19/341.</ref>، بر میزان قدرت جهان اسلام در صورت اتحاد و یگانگی تأکید ویژه کند<ref> امامخمینی، صحیفه، 7/66، 124؛ 9/274 و 18/94.</ref>. |
ویرایش