emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ریا'''، خودنمایی برای [[دنیاطلبی]]. | '''ریا'''، خودنمایی برای [[دنیاطلبی]]. | ||
==معنی== | ==معنی== | ||
ریا، مشتق از «رؤیة» به معنای نشاندادن و نمایاندن است <ref>جوهری، الصحاح، | ریا، مشتق از «رؤیة» به معنای نشاندادن و نمایاندن است <ref>جوهری، الصحاح، ۶/۲۳۴۸؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۴۷.</ref>. در اصطلاح [[علم اخلاق]]، خودنمایی با انگیزه [[طلب جاه]] و منزلت در قلوب مردم با [[عبادت]] یا غیر عبادت است <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۵۲.</ref>؛ مانند نیک جلوهدادن خود یا اظهار خصوصیاتی که بیانگر خصلتهای نیکو باشد <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۰۷ و ۴۷۳؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۸۴.</ref>. [[امامخمینی]] ریا را نشاندادن و وانمودکردن چیزی از اعمال یا خصال پسندیده و یا عقاید حقه خود به مردم میداند که به انگیزه منزلت و اشتهار پیداکردن نزد آنان، بدون قصد صحیح الهی اظهار شده باشد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵.</ref>. | ||
از واژههای مرتبط با ریا، «سُمعه» است که نوعی ریای شنیداری شمرده میشود؛ زیرا در ریا شخص اعمال نیک خود را در معرض دیدن دیگران قرار میدهد تا آنها به حسن فاعل اعتقاد پیدا کنند، ولی در «سمعه» هدف آن است که دیگران بشنوند و فاعل فعل را به نیکی بشناسند و ستایش کنند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | از واژههای مرتبط با ریا، «سُمعه» است که نوعی ریای شنیداری شمرده میشود؛ زیرا در ریا شخص اعمال نیک خود را در معرض دیدن دیگران قرار میدهد تا آنها به حسن فاعل اعتقاد پیدا کنند، ولی در «سمعه» هدف آن است که دیگران بشنوند و فاعل فعل را به نیکی بشناسند و ستایش کنند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۸؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۹/۱۲۹، ۲۷۶ و ۱۰/۴۱۲.</ref>. ریا ضد [[اخلاص]] است <ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۱۸۹.</ref>و اخلاص به معنای پاککردن نیت <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات،۲/۴۱۳.</ref>یا عمل، از هر گونه آمیختگی و شوائب <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۳ ـ ۱۸۴.</ref>است و اخلاص در عبادت به معنای پاک بودن آن از آمیختگیهای [[دنیا]] و بهرههای [[نفس]] است؛ مانند عبادت برای رسیدن به مال و یا برای مدح دیگران (ریا). <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات،۳/۱۱۷.</ref> | ||
{{ببینید|اخلاص}}. | {{ببینید|اخلاص}}. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
ریا از صفات ناپسندی است که [[فطرت انسانی]] از آن گریزان است. در [[ادیان الهی]] ریاکاران، تنها <ref>کتاب مقدس، ایوب، | ریا از صفات ناپسندی است که [[فطرت انسانی]] از آن گریزان است. در [[ادیان الهی]] ریاکاران، تنها <ref>کتاب مقدس، ایوب، ب۱۵، ۳۴.</ref>و خوشی آنان لحظهای <ref>کتاب مقدس، ایوب، ب۲۰، ۵.</ref>دانسته شده است و انسانها را در اعمال نیک چون [[عبادت]]، [[صدقه]] و [[روزه]] از ریاکردن برحذر داشتهاند <ref>کتاب مقدس، متی، ب۶، ۲ ـ ۱۶، کتاب مقدس، مرقس، ب۱۲، ۴۰، کتاب مقدس، لوقا، ب۱۲، ۱.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز در موارد چندی به نکوهش ریا پرداخته <ref>ماعون، ۴.</ref>، مسلمانان را از این صفت ناپسند پرهیز داده، آن را صفت [[منافقان]] <ref>نساء، ۱۴۲.</ref>معرفی کرده است. در [[روایات]] نیز ریا از اقسام [[شرک]] دانسته شده، کسی که عملی را برای خوشایند مردم انجام دهد، فاقد شایستگی ثواب از ناحیه خداوند شمرده شده است <ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۹۳.</ref>. در این روایات تصریح شده است تنها اعمالی که با [[اخلاص]] همراه باشند مورد قبول خداوند واقع میشوند <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۹/۲۶۵.</ref>. | ||
[[علمای اخلاق]]، ریا را از صفات رذیلهای دانستهاند که از غلبه هوا و ضعف [[نفس]] نشئت میگیرد <ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، | [[علمای اخلاق]]، ریا را از صفات رذیلهای دانستهاند که از غلبه هوا و ضعف [[نفس]] نشئت میگیرد <ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۱۱۵.</ref>و آن را در قسم مهلکات [[اخلاق]] بحث کردهاند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۰۶.</ref>. در میان اندیشمندان، [[حارثبناسد]] محاسبی (م ۲۴۳ق)؛ عالم اخلاقی متأثر از [[اهل بیت(ع)]] ازجمله نخستین کسانی است که این موضوع را در الرعایة لحقوق الله <ref>محاسبی، الرعایة لحقوق الله، ۱۹۹.</ref>بحث کرده است. پس از او [[غزالی]] با بهرهگیری از کتاب محاسبی، باب مستقلی به ریا اختصاص داده، بهتفصیل به بیان آثار و اقسام آن پرداخته است <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۰۷.</ref>. این بحث در کتابهای اخلاقی چون [[المحجة البیضاء]] <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۳۸ ـ ۲۱۰.</ref>، [[جامع السعادات]] <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات،۲/۳۸۴.</ref>و [[معراج السعاده]] <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۳.</ref>تکمیل شد. فقها از ریا به عنوان شرک به خدا <ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲/۹۸؛ بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، ۲/۱۸۲.</ref>و [[گناه کبیره]] <ref>نایینی، کتاب الصلاة، ۲/۳۸.</ref>یاد کرده، در کتابهای خود به بررسی [[احکام]] آن پرداختهاند. | ||
[[امامخمینی]] نیز در آثار اخلاقی خود، به بررسی حقیقت این صفت ناپسند، ریشهها، آثار و راه درمان آن پرداخته، ریا را همراه با [[اخلاص]]، [[توحید]]، [[شرک عبادی]]، [[حب جاه و مقام]]، [[حب نفس]] و [[نفاق]] بررسی میکند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | [[امامخمینی]] نیز در آثار اخلاقی خود، به بررسی حقیقت این صفت ناپسند، ریشهها، آثار و راه درمان آن پرداخته، ریا را همراه با [[اخلاص]]، [[توحید]]، [[شرک عبادی]]، [[حب جاه و مقام]]، [[حب نفس]] و [[نفاق]] بررسی میکند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵.</ref>. ایشان بیشتر مطالب اخلاقی در این زمینه را در [[شرح چهل حدیث]] <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۵۸.</ref>بیان داشته، در کتابهای فقهی خویش نیز [[حکم فقهی]] ریا را بیان کرده است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۰؛ امامخمینی، الطهاره، ۳۷۶ ـ ۳۹۳؛ امامخمینی، الخلل، ۷۴ ـ ۷۵.</ref>و به موضوعاتی چون [[حکم]] ریا در اجزای [[واجب]] و [[مستحب]] و ریا در خصوصیات [[عبادت]]، مانند [[خضوع]] و [[خشوع]] در عبادت پرداخته است <ref>امامخمینی، الطهاره، ۳۷۸ ـ ۳۸۲.</ref>. ایشان در سخنرانیهای خود نیز همه اقشار جامعه را به پرهیز از این صفت رذیله توصیه کرده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۱، ۱۴/۱۷۶ و ۱۸/۴۵۱.</ref>. | ||
==حقیقت و اقسام== | ==حقیقت و اقسام== | ||
[[اندیشمندان اسلامی]] ماهیت ریا را امری قلبی، به معنای قصد اظهار فعل شمردهاند که در آن شخص، فعل نیکو را با قصد طلب جاه در قلوب [[مردم]] انجام میدهد و تکرار آن سبب حصول این صفت در [[نفس]] میشود <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، | [[اندیشمندان اسلامی]] ماهیت ریا را امری قلبی، به معنای قصد اظهار فعل شمردهاند که در آن شخص، فعل نیکو را با قصد طلب جاه در قلوب [[مردم]] انجام میدهد و تکرار آن سبب حصول این صفت در [[نفس]] میشود <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۴۸.</ref>. امامخمینی نیز ماهیت ریا را نشاندادن یا وانمودکردن اعمال حسنه یا خصلتهای پسندیده برای طلب جاه و منزلت نزد مردم میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶.</ref>. از کلمات ایشان استفاده میشود که ریا متعلق به فعل است که در آن قصد دخیل است. | ||
بعضی علمای اخلاق، ریا را به ریا در امور [[دین]] و [[دنیا]] تقسیم کرده، ریا در امور دینی را نیز به ریا در عبادات و غیر عبادات تقسیم میکنند <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، | بعضی علمای اخلاق، ریا را به ریا در امور [[دین]] و [[دنیا]] تقسیم کرده، ریا در امور دینی را نیز به ریا در عبادات و غیر عبادات تقسیم میکنند <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref>. ریا در امور عبادی سبب بطلان عمل و [[حرام]] است و در امور دنیوی گرچه امری ناپسند است، اما حرام نیست؛ مانند پوشیدن لباس نیکو برای طلب جاه نزد مردم <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۲۱.</ref>. آنان به اعتبار متعلق ریا، مصادیق پرشماری برای آن ذکر کرده، همه مصادیق آن را نکوهش کردهاند <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۷ ـ ۶۲۲.</ref>؛ | ||
ازجمله: | ازجمله: | ||
# ریا در [[عبادات واجب]] و [[عبادات مستحب|مستحب]] ؛ | # ریا در [[عبادات واجب]] و [[عبادات مستحب|مستحب]] ؛ | ||
# ریا در خصلتهای پسندیده، مانند [[بخشندگی]] و [[شجاعت]] ؛ | # ریا در خصلتهای پسندیده، مانند [[بخشندگی]] و [[شجاعت]] ؛ | ||
# ریا در آثاری که بر اعمال نیکو دلالت میکنند؛ مانند پوشیدن لباس کهنه که دلالت بر [[زهد]] دارد یا طولدادن عبادت که نشانه [[تعبد]] است <ref>غزالی، کیمیای سعادت، | # ریا در آثاری که بر اعمال نیکو دلالت میکنند؛ مانند پوشیدن لباس کهنه که دلالت بر [[زهد]] دارد یا طولدادن عبادت که نشانه [[تعبد]] است <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۱۲ ـ ۲۱۷؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۹۰ ـ ۳۹۲.</ref>. | ||
برخی نیز ریا را در پنج چیز شمردهاند: | برخی نیز ریا را در پنج چیز شمردهاند: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
# ریا در گفتار؛ | # ریا در گفتار؛ | ||
# ریا در عمل؛ | # ریا در عمل؛ | ||
# ریای اشیا در خارجی؛ مانند ریا به استاد یا اصحاب خود <ref>مجلسی، مرآة العقول، | # ریای اشیا در خارجی؛ مانند ریا به استاد یا اصحاب خود <ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۰/۸۸.</ref>. | ||
علمای اخلاق ریا را به لحاظ مراتب، به ریای آشکار و پنهان تقسیم کردهاند. ریای آشکار آن است که تنها انگیزه ریاکار از انجام اعمال عبادی، ریا باشد؛ بر خلاف ریای پنهان که ریاکار [[قصد قربت]] دارد، ولی همان عمل را در [[خلوت]]، سبکتر به جای میآورد و هنگامی که مردم بر عمل او آگاهی پیدا میکنند، با نشاط بیشتری آن را انجام میدهد <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، | علمای اخلاق ریا را به لحاظ مراتب، به ریای آشکار و پنهان تقسیم کردهاند. ریای آشکار آن است که تنها انگیزه ریاکار از انجام اعمال عبادی، ریا باشد؛ بر خلاف ریای پنهان که ریاکار [[قصد قربت]] دارد، ولی همان عمل را در [[خلوت]]، سبکتر به جای میآورد و هنگامی که مردم بر عمل او آگاهی پیدا میکنند، با نشاط بیشتری آن را انجام میدهد <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۶۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴۰۰ ـ ۴۰۱.</ref>. | ||
بعضی نیز برای قصد ریا چهار درجه ذکر کردهاند: | بعضی نیز برای قصد ریا چهار درجه ذکر کردهاند: | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
# از عمل قصد ثواب دارد، ولی این قصد ضعیف است. | # از عمل قصد ثواب دارد، ولی این قصد ضعیف است. | ||
# قصد ثواب و قصد ریا متساوی است. | # قصد ثواب و قصد ریا متساوی است. | ||
# اطلاع مردم مرجح و سبب نشاط او باشد و اگر این اطلاع نباشد، عبادت را ترک نمیکند <ref>شبّر، الاخلاق، | # اطلاع مردم مرجح و سبب نشاط او باشد و اگر این اطلاع نباشد، عبادت را ترک نمیکند <ref>شبّر، الاخلاق، ۱۵۸.</ref>. | ||
برخی [[علمای اخلاق]]، در تقسیمی دیگر، ریا را به ریای پیش از عمل، ریای در حین عمل و ریای پس از عمل تقسیم میکنند. در ریای پیش از عمل، در صورتی که عمل با قصد ریا آغاز شود، سبب فساد عبادت میشود؛ اگرچه در اثنای عبادت از آن پشیمان شود و اگر ریا در اثنای عبادت باشد نیز سبب بطلان عبادت میشود. اگر ریا پس از فراغ از عمل باشد، اگر این مجرد شادمان شدن به عمل، بدون اظهار آن به غیر باشد، ضرری به عمل نمیزند، اما اگر آن را اظهار کند، بعید نیست ثواب عمل را [[باطل]] کند و ممکن است بر عمل ثواب یابد و بر ریای پس از عمل، [[عقاب]] گردد <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، | برخی [[علمای اخلاق]]، در تقسیمی دیگر، ریا را به ریای پیش از عمل، ریای در حین عمل و ریای پس از عمل تقسیم میکنند. در ریای پیش از عمل، در صورتی که عمل با قصد ریا آغاز شود، سبب فساد عبادت میشود؛ اگرچه در اثنای عبادت از آن پشیمان شود و اگر ریا در اثنای عبادت باشد نیز سبب بطلان عبادت میشود. اگر ریا پس از فراغ از عمل باشد، اگر این مجرد شادمان شدن به عمل، بدون اظهار آن به غیر باشد، ضرری به عمل نمیزند، اما اگر آن را اظهار کند، بعید نیست ثواب عمل را [[باطل]] کند و ممکن است بر عمل ثواب یابد و بر ریای پس از عمل، [[عقاب]] گردد <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۳۳ ـ ۱۳۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۶۵ ـ ۱۷۰.</ref>. | ||
[[امامخمینی]] تقسیم بدیعی از ریا به دست داده است. ایشان ریا را سه قسم کرده است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | [[امامخمینی]] تقسیم بدیعی از ریا به دست داده است. ایشان ریا را سه قسم کرده است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>: | ||
# ریا در عقاید و معارف الهی: ایشان این قسم را شدیدترین نوع ریا میداند. این قسم خود دو درجه دارد: درجه اول، اظهار عقاید حقه که شخص برای اشتهار به [[دیانت]]، اظهار [[توکل]] به خداوند کند یا نشان دهد غیر خداوند مؤثری در عالم نیست تا از این راه، خود را ازجمله موحدان نشان دهد و در قلبهای دیگران منزلت یابد. درجه دوم، شخص عقاید باطل را از خود دور نشان داده، [[نفس]] خود را از آن مبرا کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | # ریا در عقاید و معارف الهی: ایشان این قسم را شدیدترین نوع ریا میداند. این قسم خود دو درجه دارد: درجه اول، اظهار عقاید حقه که شخص برای اشتهار به [[دیانت]]، اظهار [[توکل]] به خداوند کند یا نشان دهد غیر خداوند مؤثری در عالم نیست تا از این راه، خود را ازجمله موحدان نشان دهد و در قلبهای دیگران منزلت یابد. درجه دوم، شخص عقاید باطل را از خود دور نشان داده، [[نفس]] خود را از آن مبرا کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>. به اعتقاد ایشان اگر چنین شخصی در واقع دارای چنین صفاتی بوده باشد، فردی ریاکار و [[قلب]] او از نور [[ایمان]] تهی و دارای [[شرک خفی]] است و چنانچه در واقع دارای چنین صفاتی نباشد، شخصی منافق و شایسته عذاب جهنم خواهد بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>؛ | ||
# ریا در صفات پسندیده: این قسم نیز دو درجه دارد: یکی اینکه شخص اظهار میکند صفتهای نیکو و ملکات پسندیده دارد و دیگری اینکه از صفات ناپسند بیزاری جسته، [[تزکیه نفس]] میکند. ریا در صفات پسندیده هرچند از ریا در عقاید و معارف الهی ضعیفتر است، اما در صورت شدتیافتن، مانند مرتبه اول، هلاککننده خواهد بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | # ریا در صفات پسندیده: این قسم نیز دو درجه دارد: یکی اینکه شخص اظهار میکند صفتهای نیکو و ملکات پسندیده دارد و دیگری اینکه از صفات ناپسند بیزاری جسته، [[تزکیه نفس]] میکند. ریا در صفات پسندیده هرچند از ریا در عقاید و معارف الهی ضعیفتر است، اما در صورت شدتیافتن، مانند مرتبه اول، هلاککننده خواهد بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ و ۴۵.</ref>؛ | ||
# ریا در اعمال عبادی: این قسم نیز دو درجه دارد: یک نوع ریا که در [[فقه]] بیشتر به آن توجه شده است، ریا در انجام کارهای عبادی است که ریاکار، تمام [[عبادت]] یا جزء و شرط آن را با قصد جلب توجه و تمایل دیگران به سمت خویش، انجام میدهد و [[عابدان]] و [[زاهدان]] در خطر اینگونه ریا قرار دارند و موجب بطلان عمل میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | # ریا در اعمال عبادی: این قسم نیز دو درجه دارد: یک نوع ریا که در [[فقه]] بیشتر به آن توجه شده است، ریا در انجام کارهای عبادی است که ریاکار، تمام [[عبادت]] یا جزء و شرط آن را با قصد جلب توجه و تمایل دیگران به سمت خویش، انجام میدهد و [[عابدان]] و [[زاهدان]] در خطر اینگونه ریا قرار دارند و موجب بطلان عمل میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ و ۴۷.</ref>. ایشان قسم دوم را ریا در ترک عمل شمرده است؛ به اینکه شخص عملی را با قصد جلب [[قلوب]] دیگران ترک کند؛ مانند ترککردن [[امامت جماعت]]، برای نشاندادن منزهبودن خود از [[حب دنیا]] و [[جاه]] آن <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶ و ۵۰.</ref>. | ||
امامخمینی نفوذ ریا در اعمال انسان را امری دقیق و ظریف میداند که گاهی شخص، خود متوجه آن نیست؛ در حالیکه در کید [[شیطان]] گرفتار شده است. ایشان به بعضی از این نوع ریاها اشاره کرده است. به باور ایشان، گاهی شخص مشغول تحصیل علم [[دین]] است، در حالیکه در [[قلب]] خود میل دارد بر دیگران چیره شود و نظر دیگران را به خود جلب کرده، اظهار فضل کند؛ در حالیکه گمان میکند در این عمل، به [[تکلیف]] خود در بیان [[حکم شرعی]] عمل میکند و طالب [[ثواب]] است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | امامخمینی نفوذ ریا در اعمال انسان را امری دقیق و ظریف میداند که گاهی شخص، خود متوجه آن نیست؛ در حالیکه در کید [[شیطان]] گرفتار شده است. ایشان به بعضی از این نوع ریاها اشاره کرده است. به باور ایشان، گاهی شخص مشغول تحصیل علم [[دین]] است، در حالیکه در [[قلب]] خود میل دارد بر دیگران چیره شود و نظر دیگران را به خود جلب کرده، اظهار فضل کند؛ در حالیکه گمان میکند در این عمل، به [[تکلیف]] خود در بیان [[حکم شرعی]] عمل میکند و طالب [[ثواب]] است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸ ـ ۴۹.</ref>. گاهی شخص امامت جماعت را به عهده میگیرد با این نیت که در قلوب مردم شهرت و عظمت پیدا کند؛ از اینرو به افرادی که در [[نماز]] او حاضر میشوند، ارادت پیدا میکند. گاهی نیز ریا در مأمومان رخ میدهد که شخص طالب صف اول است و اظهار تقدس میکند. گاهی بر عکس، در صف آخر مینشیند تا اظهار [[تواضع]] و [[فروتنی]] کند و گاهی شخص منفرد نیز با کنارهگیری از جماعت و طولدادن [[رکوع]] و [[سجود]] خود، ادعای [[احتیاط]] میکند که همه این افراد، به نوعی ریا مبتلا هستند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰ ـ ۵۱.</ref>. به اعتقاد [[امامخمینی]]، بعضی از [[صفات نفسانی]] که برای عوام نقص به شمار نمیرود، برای [[اولیای خدا]] و عارفان نقص و شرک است؛ ازجمله این صفات ریاست؛ برای مثال افراد عادی به حسب [[فطرت]] خود مایل به ظهور خیرات و صفات پسندیده خود هستند، ولی این خصیصه نزد اولیای الهی [[شرک]] و [[نفاق]] محسوب میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷.</ref>. | ||
==ریشههای ریا== | ==ریشههای ریا== | ||
بر اساس روایت منسوب به [[امام صادق(ع)]] منشأ ریا نفاق میباشد؛ زیرا نفاق موافقنبودن [[ظاهر]] با [[باطن]] است و ریاکننده ظاهر کار را برای خدا انجام میدهد، ولی قصدش اظهار عمل است <ref>منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، | بر اساس روایت منسوب به [[امام صادق(ع)]] منشأ ریا نفاق میباشد؛ زیرا نفاق موافقنبودن [[ظاهر]] با [[باطن]] است و ریاکننده ظاهر کار را برای خدا انجام میدهد، ولی قصدش اظهار عمل است <ref>منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۳۲.</ref>. [[علمای اخلاق]]، به علتهای مختلف ریاورزی اشاره کردهاند؛ ازجمله رسیدن به جاه و مقام دنیایی، ترس از آشکارشدن [[فقر]] و یا [[ترس]] از متهمشدن به [[سستی]] و [[تنبلی]]، [[ترس]] از دیگران و حقیر شمردهشدن توسط دیگران <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات،۲/۳۹۹ ـ ۴۰۰.</ref>. | ||
امامخمینی منشأ ریا را ضعف نفس و عدم [[معرفت توحیدی]] میداند <ref>← ستوده، مصاحبه، | امامخمینی منشأ ریا را ضعف نفس و عدم [[معرفت توحیدی]] میداند <ref>← ستوده، مصاحبه، ۴/۳۶۴.</ref>. به اعتقاد ایشان، چه بسا انسان به واسطه غفلت از حبّ نفس و خودبینی نقایص و عیوب خود را مشاهده نمیکند و این سبب ریا و [[تکبر|تکبّر]] در برابر [[بندگان خدا]] میشود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۸، ۸۹ و ۹۹.</ref>. همچنین ایشان لباس شهرت را چه به صورت افراطی، مثل لباسهای فاخر و چه به صورت تفریطی، مانند لباسهای مندرس، سبب ریاورزی صاحبان آن میداند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۹.</ref>. | ||
==نشانههای ریا== | ==نشانههای ریا== | ||
در روایتی از امیرمؤمنان علی(ع) برای ریاکار سه نشانه ذکر شده است: | در روایتی از امیرمؤمنان علی(ع) برای ریاکار سه نشانه ذکر شده است: | ||
# وقتی مردم را میبیند، در [[عبادت]] نشاط مییابد. | # وقتی مردم را میبیند، در [[عبادت]] نشاط مییابد. | ||
# هنگام خلوت [[کسل]] است. | # هنگام خلوت [[کسل]] است. | ||
# دوست دارد مردم در تمام امور او را بستایند <ref>کلینی، الکافی، | # دوست دارد مردم در تمام امور او را بستایند <ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۹۵.</ref>. | ||
بعضی از علمای اخلاق معتقدند شادشدن فرد در صورت آشکارشدن عملش نزد دیگران، از نشانههای ریای خفی است؛ اگرچه هر گونه شاد شدن انسان از آشکار گشتن کارهای نیک، حکم ریا ندارد؛ برای مثال شادی در جایی که بدون اراده شخص آشکار شود و یا از ظهور عملی که سبب هدایت دیگران شده است، به دست آید <ref>غزالی، کیمیای سعادت، | بعضی از علمای اخلاق معتقدند شادشدن فرد در صورت آشکارشدن عملش نزد دیگران، از نشانههای ریای خفی است؛ اگرچه هر گونه شاد شدن انسان از آشکار گشتن کارهای نیک، حکم ریا ندارد؛ برای مثال شادی در جایی که بدون اراده شخص آشکار شود و یا از ظهور عملی که سبب هدایت دیگران شده است، به دست آید <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۲۲ ـ ۲۲۴.</ref>. | ||
[[امامخمینی]] مانند برخی [[علمای اخلاق]] <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، | [[امامخمینی]] مانند برخی [[علمای اخلاق]] <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۶۴ ـ ۱۶۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۹۳ ـ ۳۹۷.</ref>، صرف شادشدن از ستایش مردم در اعمال خیر را از نشانههای ریا به حساب نمیآورد؛ زیرا عامه مردم به طور طبیعی مایل هستند خصال نیکوی آنها نزد دیگران بازگو شود. البته ایشان این امر را برای [[اولیای الهی]] نقص میشمارد و در نگاه ولیّ و عارف، [[شرک]] و [[نفاق]] به حساب میآید؛ زیرا عبادت اولیا، [[خالص]] و از همه مراتب شرک و نفاق به دور است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۶ ـ ۵۷.</ref>. به اعتقاد ایشان، چه بسا ریاکار، خود متوجه ریای خویش نباشد؛ زیرا نیرنگهای [[نفس]] و [[شیطان]] آنقدر دقیق هستند که بدون موشکافی دقیق انسان، نمیتوان عیبها را شناخت <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۵۵.</ref>؛ بلکه چه بسا نفس، نشاط خود را توجیه میکند و آن را برای کسب ثواب بیشتر و یا [[استحباب]] میداند؛ در حالیکه این مسئله برخاسته از بیماری [[قلب]] و ریاست <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۵ ـ ۵۶.</ref>. به اعتقاد ایشان، دقت و موشکافی در عمل، نشان میدهد عمل برای خداوند است یا شیطان. برای مثال گاهی حضور افراد در نماز جماعت، در [[قلب]] امامجماعت تأثیر میگذارد و چه بسا موجب [[خضوع]] بیشتر میگردد و یا بسیاری و کمی جمعیت برای او متفاوت است که این نشانه ریاست؛ همچنین گاهی شخص عالم در بیان مسائل و جلب نظر اهل مجلس شاد میگردد و میل دارد در مباحث چیره شود که این نیز از نشانههای ریاست <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸ ـ ۵۰.</ref>. | ||
==پیامدهای ریا== | ==پیامدهای ریا== | ||
[[قرآن کریم]]، ریا را سبب از بین رفتن عمل دانسته <ref>بقره، | [[قرآن کریم]]، ریا را سبب از بین رفتن عمل دانسته <ref>بقره، ۲۶۴.</ref>، آن را ازجمله اعمالی میداند که شخص به واسطه آن، قرین و همراه شیطان میگردد <ref>نساء، ۳۸.</ref>. در روایات نیز بر پذیرفته نشدن عمل ریاکار توسط خداوند تأکید شده، ریاکار لعن شده، شایسته عذاب شدید دانسته شده است <ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۹۵.</ref>. در روایات دیگری، علمآموزی از روی ریا و سمعه ـ که در آن فرد طالب [[دنیا]] باشد ـ سبب سلب [[برکت]] از او، تنگشدن معیشت و واگذاری به خود شمرده شده است <ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ۴۵۱.</ref>. علمای اخلاق، ریا را از آفات بزرگ دل شمردهاند <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱/۴۴.</ref>که منجر به برخی [[گناهان]] بزرگ میشود <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۱/۱۰۶.</ref>؛ چنانکه گاهی نیز انسان به واسطه اجتناب از ریا، عمل را ترک میکند که این، امری ناپسند و ازجمله [[وسوسههای شیطان]] است <ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۱۹۳.</ref>. | ||
امامخمینی فرجام ریا را ورود به [[شرک]]، [[کفر]]، هلاکت و محرومشدن از [[شفاعت]] شافعان میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | امامخمینی فرجام ریا را ورود به [[شرک]]، [[کفر]]، هلاکت و محرومشدن از [[شفاعت]] شافعان میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۸ ـ ۳۹؛ امامخمینی، الخلل، ۷۴ ـ ۷۵.</ref>. به باور ایشان، ریا سبب تاریکی [[قلب]] <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۸ ـ ۳۹.</ref>و میل و دلبستگی به [[دنیا]] <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۹.</ref>خواهد شد. در باور ایشان، کردار ظاهری انسان از جنبه ملکوتیاش سرچشمه میگیرد که نیت در این میان، نقش مهمی دارد، و اگر کارها با [[نیت خالص]] و بدون هیچگونه ریایی انجام پذیرد، در نفس انسان و جنبه ملکوتیاش اثرگذار خواهد بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۵.</ref>. این صفت در عالمان، اثر سوء بیشتری دارد؛ از اینرو باید از این صفت پرهیز کنند؛ زیرا عالمی که در زمره اهل [[نفاق]] و [[ریاست]]، عالم بیعمل است و [[فساد]] او سبب فساد [[جامعه]] و [[امت]] میگردد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۵۱.</ref>. | ||
===از دیدگاه فقهی=== | ===از دیدگاه فقهی=== | ||
از دیدگاه فقهی نیز ریا آثاری دارد: [[فقها]] ریا را در اجزای [[واجب]] عبادت، موجب بطلان آن میدانند <ref>← عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، | از دیدگاه فقهی نیز ریا آثاری دارد: [[فقها]] ریا را در اجزای [[واجب]] عبادت، موجب بطلان آن میدانند <ref>← عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۶/۶۳۲.</ref>؛ اما در اجزای [[مستحب]]، میان فقها اختلاف وجود دارد <ref>← نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۹/۱۸۷.</ref>. امامخمینی ریا را در اجزای واجب و مستحب و در اوصافی که با فعل متحد است، مانند [[نماز]] در [[مسجد]] یا [[نماز جماعت]]، موجب بطلان نماز میداند؛ اما ریای پس از عمل را چه در اجزای واجب و چه در اجزای مستحب و در اوصافی که با فعل متحد است، موجب بطلان آن نمیداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۰؛ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۱۱۹.</ref>. | ||
==راههای رهایی== | ==راههای رهایی== | ||
در بعضی روایات منسوب، راه رهایی از ریا و نفاق، اخلاص در [[باطن]] و [[خشوع قلبی]] دانسته شده است که اگر شخص خود را با بهکاربردن تمام تلاش، مقصر ببیند و از مسیر شکرگزاری تجاوز نکند و بر این حال [[استقامت]] ورزد، میتواند به رهایی از ریا و [[نفاق]] امید داشته باشد <ref>منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، | در بعضی روایات منسوب، راه رهایی از ریا و نفاق، اخلاص در [[باطن]] و [[خشوع قلبی]] دانسته شده است که اگر شخص خود را با بهکاربردن تمام تلاش، مقصر ببیند و از مسیر شکرگزاری تجاوز نکند و بر این حال [[استقامت]] ورزد، میتواند به رهایی از ریا و [[نفاق]] امید داشته باشد <ref>منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۳۳.</ref>. علمای اخلاق برای درمان ریا، دو راه علمی و عملی ارائه دادهاند. درمان علمی ریا، در توجه به مفاسد ریا، ازجمله ازدستدادن [[توفیق الهی]]، صلاح [[قلب]]، مقام و منزلت نزد خداوند و نیز حصول عذاب و سخط خداوند است. اما درمان عملی، در پنهانکردن عبادات است تا قلب به اطلاع خداوند بر عبادات او قانع شود و طلب اطلاع غیر نداشته باشد <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۲۷ ـ ۲۳۰؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۷۰ ـ ۱۸۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴۰۷ ـ ۴۱۳.</ref>. | ||
امامخمینی نیز برای درمان ریا دو راه علمی و عملی ارائه کرده است: در درمان علمی، راه رهایی از ریا، [[تفکر]] در [[فقر]] و عجز مخلوقات و توجه به [[توحید فعلی]] است؛ به اینکه مؤثری غیر از خداوند در عالم نیست و نفع و ضرر تنها به دست خداوند است و اگر قلب به این معنا اطمینان پیدا کرد و تسلیم آن شد، ریشه [[شرک]] ریا، کفر و نفاق از او قطع میگردد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، | امامخمینی نیز برای درمان ریا دو راه علمی و عملی ارائه کرده است: در درمان علمی، راه رهایی از ریا، [[تفکر]] در [[فقر]] و عجز مخلوقات و توجه به [[توحید فعلی]] است؛ به اینکه مؤثری غیر از خداوند در عالم نیست و نفع و ضرر تنها به دست خداوند است و اگر قلب به این معنا اطمینان پیدا کرد و تسلیم آن شد، ریشه [[شرک]] ریا، کفر و نفاق از او قطع میگردد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳.</ref>. ایشان راه درمان عملی را ذکر «لااله الا الله» دانسته، معتقد است شخص پس از توجه به امور یادشده در درمان عملی، باید مدتی از قلب، اعمال و حرکات و سکنات خود مراقبت کند و عملی که در آن شبهه ریا وجود دارد، ترک کند؛ حتی واجباتی که در آنها شبهه ریا وجود دارد، در پنهان انجام دهد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳ ـ ۵۴.</ref>. | ||
==سیره امامخمینی در پرهیز از ریا== | ==سیره امامخمینی در پرهیز از ریا== | ||
امامخمینی خود از این صفت ناپسند به دور بود و نزدیکان خود را نیز از ریا بر حذر میداشت <ref>طباطبایی، مصاحبه، | امامخمینی خود از این صفت ناپسند به دور بود و نزدیکان خود را نیز از ریا بر حذر میداشت <ref>طباطبایی، مصاحبه، ۱/۲۷۸.</ref>. ایشان در مباحث علمی کاملاً اهل بحث بود، ولی در جلساتی که بحث به صورت خودنمایی و [[جدال]] مطرح میشد، سکوت میکرد و تنها اگر کسی از او سؤال میکرد، جواب میداد <ref>امینی، خاطره، ۳/۲۱۸.</ref>. ایشان با وجود اینکه مدتهای زیادی مبالغی مقروض بود، اظهار نمیکرد <ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۳/۲۱۷ ـ ۲۱۸.</ref>. در ایام زندگی در [[نجف اشرف]] برای اینکه معروف نشود <ref>زنجانی، خاطره، ۳/۲۱۱؛ سبحانی، خاطره، ۳/۲۱۱.</ref>، در پی کسب [[مسجد]] و [[محراب]] نبود و با انتخاب مسجد متروکی، در آنجا [[نماز]] میخواند <ref>توسلی، خاطره، ۳/۲۲۱؛ محتشمیپور، خاطره، ۳/۲۲۱.</ref>. ایشان در تمامی مراحل ا[[نقلاب اسلامی]]، به این امر مهم توجهی ویژه داشت و معتقد بود اگر بتوان اسلامی منزه از ریا، خدعه و فریب معرفی کرد و نظامی بر پایه [[نه شرقی نه غربی]] بر پا ساخت، پیروزی به دست آمده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۳.</ref>. ایشان به گروههای مختلف اجتماعی، بهویژه مسئولان درباره این آفت بزرگ، هشدار میداد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۱.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، | * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، | * امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، | * امامخمینی، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* امامخمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، | * امامخمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش. | ||
* امامخمینی، الخلل فی الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، | * امامخمینی، الخلل فی الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش. | ||
* امامخمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، | * امامخمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوازدهم، | * امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش. | ||
* امامخمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، | * امامخمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* امامخمینی، کتاب الطهاره، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، | * امامخمینی، کتاب الطهاره، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش. | ||
* امینی، ابراهیم، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، | * امینی، ابراهیم، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش. | ||
* بحرانی، یوسفبناحمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، | * بحرانی، یوسفبناحمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق. | ||
* توسلی، محمدرضا، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، | * توسلی، محمدرضا، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش. | ||
* جوهری، اسماعیلبنحماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، | * جوهری، اسماعیلبنحماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، تهران، عروج، چاپ سوم، | * رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش. | ||
* زنجانی، سیدعزالدین، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، | * زنجانی، سیدعزالدین، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش. | ||
* سبحانی، جعفر، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، | * سبحانی، جعفر، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش. | ||
* شبّر، سیدعبدالله، الاخلاق، تحقیق سیدجواد شبر، قم، الغدیر، چاپ اول، | * شبّر، سیدعبدالله، الاخلاق، تحقیق سیدجواد شبر، قم، الغدیر، چاپ اول، ۱۳۷۴ش. | ||
* طباطبایی، فاطمه، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، | * طباطبایی، فاطمه، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
* طبرسی، حسنبنفضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، | * طبرسی، حسنبنفضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش. | ||
* عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، تحقیق محمدباقر خالصی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، | * عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، تحقیق محمدباقر خالصی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق. | ||
* غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا. | * غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا. | ||
* غزالی، ابوحامد، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، | * غزالی، ابوحامد، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش. | ||
* فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، | * فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق. | ||
* فیومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، | * فیومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، | * کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م. | ||
* کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، | * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، مکتبه الاسلامیه، چاپ اول، | * مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، مکتبه الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق. | ||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، | * مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | ||
* مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، | * مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق. | ||
* محاسبی، حارثبناسد، الرعایة لحقوق الله، تحقیق عبدالرحمن عبدالرحیم البر، مصر، دارالیقین، چاپ اول، | * محاسبی، حارثبناسد، الرعایة لحقوق الله، تحقیق عبدالرحمن عبدالرحیم البر، مصر، دارالیقین، چاپ اول، ۱۴۲۰ق. محاسبی، الرعایة لحقوق الله، | ||
* محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، | * محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش. | ||
* مصباح الشریعه، منسوب به امام صادق(ع)، بیروت، اعلمی، چاپ اول، | * مصباح الشریعه، منسوب به امام صادق(ع)، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۰۰ق. | ||
* مکی، ابوطالب محمدبنعلی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیونالسود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، | * مکی، ابوطالب محمدبنعلی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیونالسود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | ||
* نایینی، میرزامحمدحسین، کتاب الصلاة، تقریر محمدعلی کاظمی خراسانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، | * نایینی، میرزامحمدحسین، کتاب الصلاة، تقریر محمدعلی کاظمی خراسانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق. | ||
* نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، | * نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق. | ||
* نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، | * نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش. | ||
* نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا. | * نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا. | ||
* ورام، مسعودبنعیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، | * ورام، مسعودبنعیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق. | ||
[ معصومه طلوع] | [ معصومه طلوع] | ||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] |