confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
اشیا و کالاهای مورد معامله به چهار گروه تقسیم میشوند: | اشیا و کالاهای مورد معامله به چهار گروه تقسیم میشوند: | ||
۱. مکیل: اجناسی که با پیمانه خرید و فروش میشوند مانند آب و شیر؛ ۲. موزون: اجناسی که با وزنکردن، مشخص و فروخته میشوند مانند گندم و جو؛ ۳. معدود و شمارشی: کالاهایی که به صورت عددی مبادله میشوند مانند بسیاری از لوازم خانگی؛ ۴. مشاهدهای: چیزهایی که با دیدن معامله میشوند مانند برخی از حیوانات و درختها. با توجه به ماهیت ربا باید گفت در دو قسم اول ربا رخ میدهد. | ۱. '''مکیل''': اجناسی که با پیمانه خرید و فروش میشوند مانند آب و شیر؛ ۲. '''موزون''': اجناسی که با وزنکردن، مشخص و فروخته میشوند مانند گندم و جو؛ ۳. '''معدود و شمارشی''': کالاهایی که به صورت عددی مبادله میشوند مانند بسیاری از لوازم خانگی؛ ۴. '''مشاهدهای''': چیزهایی که با دیدن معامله میشوند مانند برخی از حیوانات و درختها. با توجه به ماهیت ربا باید گفت در دو قسم اول ربا رخ میدهد. | ||
بیشتر فقهای شیعه ماهیت ربا را مبادله دو کالای همجنس پیمانهای یا وزنی با زیادی در یک طرف یا قرضدادن به شرط اضافی میدانند.<ref> (کرکی، ۴/۲۶۵؛ شهید ثانی، ۳/۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ اردبیلی، ۸/۴۵۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱ و ۶۲۰)</ref> با توجه به این تعریف، ربا در فقه، بر دو قسم است: گاهی در داد و ستد کالاست که به آن «ربای معاملی» گفته شده و گاهی در وام است که به آن «ربای قرضی» گفته میشود.<ref> (امامخمینی، البیع، ۲/۵۴۱ ـ ۵۴۲؛ همو، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۰ ـ ۵۱۱)</ref> | بیشتر فقهای شیعه ماهیت ربا را مبادله دو کالای همجنس پیمانهای یا وزنی با زیادی در یک طرف یا قرضدادن به شرط اضافی میدانند.<ref> (کرکی، ۴/۲۶۵؛ شهید ثانی، ۳/۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ اردبیلی، ۸/۴۵۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱ و ۶۲۰)</ref> با توجه به این تعریف، ربا در فقه، بر دو قسم است: گاهی در داد و ستد کالاست که به آن «ربای معاملی» گفته شده و گاهی در وام است که به آن «ربای قرضی» گفته میشود.<ref> (امامخمینی، البیع، ۲/۵۴۱ ـ ۵۴۲؛ همو، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۰ ـ ۵۱۱)</ref> | ||
۱. ربای معاملی: معامله یک شیء با همجنس خودش همراه با زیادی حقیقی است، مانند معامله یک کیلو گرم گندم با دو کیلو گرم از آن یا با یک کیلو گرم گندم و یک درهم. برخی از فقها ازجمله امامخمینی در ماهیت ربا، زیاده را اعم از حقیقی و حکمی دانستهاند. زیادی حکمی مانند معامله یک کیلو گرم گندم با یک کیلو گرم از همان گندم به صورت نسیه.<ref> (نجفی، ۲۳/۳۳۴؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱؛ خویی، توضیح المسائل، ۳۵۶)</ref> همه فقهای شیعه مکیل و موزون بودن و همجنس بودن را از شرایط ربای معاملی شمردهاند؛ ولی در اینکه آیا ربای معاملی منحصر به مکیل و موزون است یا نه، اختلاف دارند. مشهور فقها، مانند شیخ طوسی،<ref> (المبسوط، ۲/۸۸)</ref>،<ref> ابنادریس (۲/۲۵۸)</ref>،<ref> ابنبرّاج (۱/۳۶۲)</ref> علامه حلی،<ref> (مختلف الشیعه، ۵/۸۳)</ref> محقق کرکی<ref> (۴/۲۶۹)</ref> و خویی<ref> (توضیح المسائل، ۳۵۶ ـ ۳۵۷)</ref> ربا را منحصر به آن دانستهاند. امامخمینی نیز بر آن است که ربای معاملی منحصر به کالاهای مکیل و موزون است و ربا در کالاهایی که با شمارش یا دیدن فروخته میشوند، راه پیدا نمیکند.<ref> (تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱)</ref> | ۱. '''ربای معاملی''': معامله یک شیء با همجنس خودش همراه با زیادی حقیقی است، مانند معامله یک کیلو گرم گندم با دو کیلو گرم از آن یا با یک کیلو گرم گندم و یک درهم. برخی از فقها ازجمله امامخمینی در ماهیت ربا، زیاده را اعم از حقیقی و حکمی دانستهاند. زیادی حکمی مانند معامله یک کیلو گرم گندم با یک کیلو گرم از همان گندم به صورت نسیه.<ref> (نجفی، ۲۳/۳۳۴؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱؛ خویی، توضیح المسائل، ۳۵۶)</ref> همه فقهای شیعه مکیل و موزون بودن و همجنس بودن را از شرایط ربای معاملی شمردهاند؛ ولی در اینکه آیا ربای معاملی منحصر به مکیل و موزون است یا نه، اختلاف دارند. مشهور فقها، مانند شیخ طوسی،<ref> (المبسوط، ۲/۸۸)</ref>،<ref> ابنادریس (۲/۲۵۸)</ref>،<ref> ابنبرّاج (۱/۳۶۲)</ref> علامه حلی،<ref> (مختلف الشیعه، ۵/۸۳)</ref> محقق کرکی<ref> (۴/۲۶۹)</ref> و خویی<ref> (توضیح المسائل، ۳۵۶ ـ ۳۵۷)</ref> ربا را منحصر به آن دانستهاند. امامخمینی نیز بر آن است که ربای معاملی منحصر به کالاهای مکیل و موزون است و ربا در کالاهایی که با شمارش یا دیدن فروخته میشوند، راه پیدا نمیکند.<ref> (تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱)</ref> | ||
در برابر مشهور، برخی از فقها ازجمله شیخ طوسی،<ref> (تهذیب، ۷/۱۲۰؛ استبصار، ۳/۱۰۱)</ref> شهید اول،<ref>(۳/۲۹۴)</ref> شهید ثانی<ref>(۳/۳۲۲) </ref> و نجفی،<ref>(۲۳/۳۶۱) </ref> ربا در کالاهای شمارشی را مکروه میدانند. ابنحمزه،<ref> (۲۵۴)</ref> ابنابیعقیل عمانی،<ref>(۱۱۳) </ref> شیخ مفید<ref>(۶۰۴) </ref> و شیخ طوسی<ref> (النهایه، ۳۷۹ ـ ۳۸۰)</ref> مبادله کالاهای غیر مکیل و موزون همراه با زیادی را در معاملات نقدی، جایز و در معاملات نسیه ممنوع دانستهاند. از نگاه مشهور هر فرآوردهای از کالاهای همجنس با اصل خود، همجنس محسوب میشود مانند پنیر و شیر؛ چنانکه دو فرآورده از یک اصل، همجنس یکدیگر به حساب میآیند، مانند پنیر و ماستِ فراهمآمده از شیر؛<ref> (نجفی، ۲۳/۳۴۷؛ یزدی طباطبایی، ۱/۲۸)</ref> ولی اگر اصل آنها یکی نباشد، دو جنس شمرده میشوند؛ هرچند (به اشتراک لفظی) یکی باشد، مانند گوشت گاو و گوشت گوسفند یا کبوتر و گنجشک که در مثال اول به هر دو «گوشت» گفته میشود و در مثال دوم به هر دو «پرنده» گویند.<ref> (نجفی، ۲۳/۳۵۵)</ref> | در برابر مشهور، برخی از فقها ازجمله شیخ طوسی،<ref> (تهذیب، ۷/۱۲۰؛ استبصار، ۳/۱۰۱)</ref> شهید اول،<ref>(۳/۲۹۴)</ref> شهید ثانی<ref>(۳/۳۲۲) </ref> و نجفی،<ref>(۲۳/۳۶۱) </ref> ربا در کالاهای شمارشی را مکروه میدانند. ابنحمزه،<ref> (۲۵۴)</ref> ابنابیعقیل عمانی،<ref>(۱۱۳) </ref> شیخ مفید<ref>(۶۰۴) </ref> و شیخ طوسی<ref> (النهایه، ۳۷۹ ـ ۳۸۰)</ref> مبادله کالاهای غیر مکیل و موزون همراه با زیادی را در معاملات نقدی، جایز و در معاملات نسیه ممنوع دانستهاند. از نگاه مشهور هر فرآوردهای از کالاهای همجنس با اصل خود، همجنس محسوب میشود مانند پنیر و شیر؛ چنانکه دو فرآورده از یک اصل، همجنس یکدیگر به حساب میآیند، مانند پنیر و ماستِ فراهمآمده از شیر؛<ref> (نجفی، ۲۳/۳۴۷؛ یزدی طباطبایی، ۱/۲۸)</ref> ولی اگر اصل آنها یکی نباشد، دو جنس شمرده میشوند؛ هرچند (به اشتراک لفظی) یکی باشد، مانند گوشت گاو و گوشت گوسفند یا کبوتر و گنجشک که در مثال اول به هر دو «گوشت» گفته میشود و در مثال دوم به هر دو «پرنده» گویند.<ref> (نجفی، ۲۳/۳۵۵)</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در اینکه ربای معاملی به بیع اختصاص دارد یا شامل هر نوع معاوضه معاملی، مانند صلح و امثال آن میشود، اختلاف است. مشهور این است که شامل هر نوع معاوضه معاملی میشود.<ref> (نجفی، ۲۳/۳۳۶ ـ ۳۳۸؛ یزدی طباطبایی، ۱/۸ ـ ۹)</ref> امامخمینی نیز همین نظر را قوی میداند و معتقد است ربا به بیع اختصاص ندارد.<ref> (تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱)</ref> | در اینکه ربای معاملی به بیع اختصاص دارد یا شامل هر نوع معاوضه معاملی، مانند صلح و امثال آن میشود، اختلاف است. مشهور این است که شامل هر نوع معاوضه معاملی میشود.<ref> (نجفی، ۲۳/۳۳۶ ـ ۳۳۸؛ یزدی طباطبایی، ۱/۸ ـ ۹)</ref> امامخمینی نیز همین نظر را قوی میداند و معتقد است ربا به بیع اختصاص ندارد.<ref> (تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱)</ref> | ||
از سوی دیگر، بر اساس نظر بیشتر فقهای معاصر اسکناس مالیت ذاتی دارد و از کالاهای شمارشی شمرده میشود؛ بنابراین خرید و فروش آن به زیاده از نظر امامخمینی و برخی دیگر از فقها (منتظری، رساله استفتائات، ۲/۳۰۳؛ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱/۲۵۳) بیمانع است (امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۵۹ و ۴۶۴) و در معاوضه نسیه اسکناسها نیز در صورتی که زیاده و کم به حساب مدت نسیه نباشد، اشکال ندارد ( | از سوی دیگر، بر اساس نظر بیشتر فقهای معاصر اسکناس مالیت ذاتی دارد و از کالاهای شمارشی شمرده میشود؛ بنابراین خرید و فروش آن به زیاده از نظر امامخمینی و برخی دیگر از فقها<ref> (منتظری، رساله استفتائات، ۲/۳۰۳؛ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱/۲۵۳)</ref> بیمانع است<ref> (امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۵۹ و ۴۶۴)</ref> و در معاوضه نسیه اسکناسها نیز در صورتی که زیاده و کم به حساب مدت نسیه نباشد، اشکال ندارد.<ref> (امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۶۱)</ref> امامخمینی چکهای تضمینی متداول در ایران را در حکم اسکناس میداند و به جواز خرید و فروش نقدی و بدون مدت آن به زیاد و کم فتوا دادهاست.<ref> (امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۵۹)</ref> به نظر ایشان و برخی دیگر، در مثل اسکناس، دینار کاغذی و دیگر پولهای کاغذی مثل دلار و لیره ترکی، ربای غیر قرضی تحقق پیدا نمیکند و معاوضه نقدی بعض از آنها با بعض به زیاده و کم جایز است؛<ref> (امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۶۱؛ وحید خراسانی، ۷۵۶)</ref> چنانکه سفته و چک مانند پول نیست، بلکه تنها برات و قبضی برای ضمانت و سند بدهی است و معامله با عین آن جایز نیست.<ref> (امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۵۹؛ وحید خراسانی، ۷۵۸)</ref> بعضی خرید و فروش سفته و دیگر اوراق را به دلیل مکیل و موزون نبودن، به زیاده و کم جایز میدانند.<ref> (خویی، توضیح المسائل، ۴۰۵)</ref> نظر امامخمینی درباره سفته معتبر دولتی این است که اگر کسی از بدهکار سفته بگیرد و بخواهد با دیگری به مبلغی کمتر معامله کند، حرام و باطل است<ref> (توضیح المسائل، ۴۵۹)</ref> و سفته مجوز زیاده و کم در بازپسدهی قرض و فرار از ربا نمیشود؛<ref> (توضیح المسائل، ۴۵۹)</ref> مگر کسی که از بدهکارش چک یا سفته دارد، بخواهد طلب خود را پیش از وعده آن به کمتر از آن بفروشد، در این صورت فروش آن به خود بدهکار به کمتر مانع ندارد.<ref> (استفتائات، ۲/۱۷۶)</ref> | ||
۲. ربای قرضی: ربای قرضی هر گونه زیادی است که در قرض شرط شود، اعم از آنکه زیادی عین و کالا باشد مانند ده درهم در برابر دوازده درهم یا عمل باشد مانند ده درهم در برابر ده درهم و دوختن لباسی؛ یا سودبردن باشد، مانند ده درهم در برابر ده درهم و استفاده از چیزی که در نزد قرضدهنده به رهن گذاشته شدهاست. این نوع قرضدادن به نظر همه علمای اسلام، ربا و حرام است (نجفی، ۲۵/۵) | ۲. '''ربای قرضی''': ربای قرضی هر گونه زیادی است که در قرض شرط شود، اعم از آنکه زیادی عین و کالا باشد مانند ده درهم در برابر دوازده درهم یا عمل باشد مانند ده درهم در برابر ده درهم و دوختن لباسی؛ یا سودبردن باشد، مانند ده درهم در برابر ده درهم و استفاده از چیزی که در نزد قرضدهنده به رهن گذاشته شدهاست. این نوع قرضدادن به نظر همه علمای اسلام، ربا و حرام است.<ref> (نجفی، ۲۵/۵)</ref> برخی از فقهای شیعه ازجمله شیخ طوسی، ابوالصلاح حلبی، ابنحمزه و ابنبراج با استناد به برخی روایات (کلینی، ۵/۲۵۴) گفتهاند اگر فرد درهم شکسته را قرض دهد و شرط کند که قرضگیرنده درهم صحیح پس بدهد اشکالی ندارد.<ref> (← نجفی، ۲۵/۱۰)</ref> صاحب جواهر استناد به این روایات را نپذیرفته و یادآور شده این روایات ظهوری در شرط پسدادن درهم صحیح به جای شکسته ندارد.<ref> (← نجفی، ۲۵/۱۰)</ref> | ||
امامخمینی نیز زیاده را اعم از مال و کار میداند؛ پس اگر فرد کاری یا بهرهبردن از اموال وامگیرنده را در آن شرط کنند، ربا خواهد بود. همچنین اگر خصوصیتی در بازپرداخت شرط شود، مانند اینکه درهمهای شکسته را وام دهد و شرط کند که در بازپرداخت، درهمها سالم باشد، ربا خواهد بود (تحریر الوسیله، ۱/۶۲۰) | امامخمینی نیز زیاده را اعم از مال و کار میداند؛ پس اگر فرد کاری یا بهرهبردن از اموال وامگیرنده را در آن شرط کنند، ربا خواهد بود. همچنین اگر خصوصیتی در بازپرداخت شرط شود، مانند اینکه درهمهای شکسته را وام دهد و شرط کند که در بازپرداخت، درهمها سالم باشد، ربا خواهد بود.<ref> (تحریر الوسیله، ۱/۶۲۰)</ref> اگر کالایی را وام دهند، چه وزنی و پیمانهای باشد و چه شمارشی، نمیتوان در بازپرداخت افزون بر اصل آن را گرفت؛<ref> (نجفی، ۲۵/۵ ـ ۷؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۲۰)</ref> البته اگر بدون شرط، وامگیرنده خود چیزی افزون بر اصل مال را به وامدهنده بدهد، کاری نیکو کرده و پاداش معنوی نیز خواهد داشت<ref> (طوسی، المبسوط، ۲/۱۶۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۲۱)</ref> و روایات زیادی بر این مسئله دلالت دارند.<ref> (کلینی، ۵/۲۵۴؛ حر عاملی، ۱۸/۱۹۱ و ۳۶۰)</ref> | ||
در ربای قرضی مسائل بسیاری مطرح است ازجمله: | در ربای قرضی مسائل بسیاری مطرح است ازجمله: | ||
۱. صحیح یا باطلبودن قرض ربوی: در این مسئله دو دیدگاه وجود دارد. برخی از فقها قرض را باطل میدانند (حلی، محقق، ۲/۶۱؛ حلی، علامه، قواعد، ۲/۱۰۳؛ همو، مُختلف الشیعه، ۵/۳۹۱؛ نجفی، ۲۵/۶ ـ ۷) و ابنادریس بر بطلان قرض، ادعای اجماع کردهاست (۲/۵۹) | ۱. '''صحیح یا باطلبودن قرض ربوی''': در این مسئله دو دیدگاه وجود دارد. برخی از فقها قرض را باطل میدانند<ref> (حلی، محقق، ۲/۶۱؛ حلی، علامه، قواعد، ۲/۱۰۳؛ همو، مُختلف الشیعه، ۵/۳۹۱؛ نجفی، ۲۵/۶ ـ ۷)</ref> و ابنادریس بر بطلان قرض، ادعای اجماع کردهاست.<ref> (۲/۵۹) </ref> در برابر، گروه دیگری از فقیهان ازجمله امامخمینی معتقدند تنها شرط باطل است و اصل قرض صحیح است.<ref> (شهید ثانی، ۳/۴۵۶؛ بحرانی، ۲۰/۱۱۷؛ یزدی طباطبایی، ۱/۸؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۲۱؛ خوانساری، ۳/۳۲۹؛ خویی، توضیح المسائل، ۴۰۴؛ اراکی، ۱۵۴؛ تبریزی، توضیح المسائل، ۴۰۱؛ سیستانی، ۴۷۶)</ref> ثمره این بحث این است که اگر عقد قرض صحیح باشد، قرضگیرنده میتواند در مال قرضشده تصرف کند و معاملات مترتب بر آن نیز صحیح است و اگر اصل قرض باطل باشد، قرضگیرنده حق تصرف در مال قرضشده را ندارد و همه معاملات مترتب بر آن نیز حکم معاملات فضولی را دارد. | ||
۲. سود سپردههای بانکی: به فتوای امامخمینی سپردههای بانکی اگر قرض باشد و نفعی در آن شرط نشود، اشکال ندارد و جایز است بانکها در سپرده تصرف کنند؛ ولی اگر سود در متن قرارداد گنجانده شود، هم قرارداد سود باطل و هم سود حرام است؛ البته اصل قرض صحیح و بانکها میتوانند در آنچه میگیرند تصرف کنند (توضیح المسائل، ۴۶۳) و فرقی ندارد که قرار سود صریح باشد یا بنای طرفین در حال قرض به گرفتن نفع باشد ( | ۲. '''سود سپردههای بانکی''': به فتوای امامخمینی سپردههای بانکی اگر قرض باشد و نفعی در آن شرط نشود، اشکال ندارد و جایز است بانکها در سپرده تصرف کنند؛ ولی اگر سود در متن قرارداد گنجانده شود، هم قرارداد سود باطل و هم سود حرام است؛ البته اصل قرض صحیح و بانکها میتوانند در آنچه میگیرند تصرف کنند<ref> (توضیح المسائل، ۴۶۳)</ref> و فرقی ندارد که قرار سود صریح باشد یا بنای طرفین در حال قرض به گرفتن نفع باشد.<ref> (توضیح المسائل، ۴۶۳)</ref> ایشان حیلههایی مانند معاملات نقد و نسیه برای حلالشدن سود تسهیلات و سپردههای بانکی و خلاصشدن از ربا را جایز نمیداند.<ref> (تحریر الوسیله، ۱/۵۱۲)</ref> به نظر ایشان و برخی دیگر از فقهای معاصر، جوایزی که بانکها و مؤسسات اعتباری با قرعهکشی به هدف تشویق و جذب مشتری به سپردهگذاران میدهند، جایز است و نیز گرفتن حقالزحمه از مشتریان بانکها و مؤسسات مالی برای حواله پول و نقل و انتقالهای مالی اشکال ندارد.<ref> (همو، توضیح المسائل، ۴۶۴؛ بهجت، توضیح المسائل، ۴۶۲؛ وحید خراسانی، ۷۴۸ ـ ۷۴۹ و ۷۵۴)</ref> امامخمینی سپردهگذاریهای مدتدار را که بر اساس عقد وکالت در اختیار بانک قرار داده میشود، پذیرفتهاست. در این نوع معاملات بانک به وکالت از صاحب حساب، وجوه وی را بر اساس قرارداد مشارکت، مضاربه، اجاره به شرط تملیک، معاملات اقساطی و برخی عقود دیگر به کار میگیرد و سود حاصل از این عملیات را پس از کسرکردن حق وکالت و سپردههای قانونی مربوط و رعایت سهم منابع بانک به تناسب مبلغ و مدت سپرده به صاحبان حساب میپردازد (← مقاله بانک). | ||
۳. جبران کاهش ارزش پول: فقهای معاصر بحث جبران کاهش ارزش پول را در بابهایی چون خمس، مهریه، غصب، قرض، ضمانت و دیه مطرح کردهاند. ازجمله میرزاجواد تبریزی، سیدعلی حسینی سیستانی، محمدفاضل لنکرانی و جعفر سبحانی به طور مطلق جبران کاهش پول را در این موارد جایز ندانسته و آن را از مصادیق ربا دانستهاند (یوسفی، ۳۰/۱۶۵ و ۱۸۹) | ۳. '''جبران کاهش ارزش پول''': فقهای معاصر بحث جبران کاهش ارزش پول را در بابهایی چون خمس، مهریه، غصب، قرض، ضمانت و دیه مطرح کردهاند. ازجمله میرزاجواد تبریزی، سیدعلی حسینی سیستانی، محمدفاضل لنکرانی و جعفر سبحانی به طور مطلق جبران کاهش پول را در این موارد جایز ندانسته و آن را از مصادیق ربا دانستهاند.<ref> (یوسفی، ۳۰/۱۶۵ و ۱۸۹)</ref> امامخمینی نیز در باب مهر زن همین دیدگاه را پذیرفتهاست.<ref> (استفتائات، ۳/۱۸۳)</ref> در برابر، بسیاری دیگر ازجمله سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی،<ref> (۳۶)</ref> محمدتقی بهجت، یوسف صانعی،<ref> (← یوسفی، ۳۱/۸۱ ـ ۸۲)</ref> حسین نوری همدانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی،<ref> (یوسفی، ۳۱/۶۰ ـ ۶۲)</ref> ناصر مکارم شیرازی،<ref> (یوسفی، ۳۱/۸۴)</ref> محمدمهدی آصفی<ref> (۲۲)</ref> و محمدهادی معرفت<ref> (فقه اهلبیت(ع)، ۱۴)</ref> معتقد به لزوم جبران کاهش ارزش پول در داد و ستدها و غیر آناند. بعضی نیز معتقد به جبران کاهش ارزش پول از راه مصالحهاند<ref> (گرامی، ۵۱۴؛ صالحی مازندرانی، ۴۵)</ref> و برخی معتقد به تفصیلاند؛ یعنی در غصب و امثال آن جبران را لازم میدانند؛ اما اگر با رضایت طلبکار پول دیر پرداخت شود، جبران را لازم نمیدانند.<ref> (← یوسفی، ۳۱/۱۰۸)</ref> | ||
۴. قرضهای مصرفی و سرمایهگذاری: اگر در عقدِ قرض شرط شود که هنگام بازپرداخت بدهی، مقداری به مبلغ قرض افزوده شود، به اعتقاد همه علمای اسلام ربا و حرام است (نجفی، ۲۵/۵، بحرانی، ۲۰/۱۱۰) | ۴. '''قرضهای مصرفی و سرمایهگذاری''': اگر در عقدِ قرض شرط شود که هنگام بازپرداخت بدهی، مقداری به مبلغ قرض افزوده شود، به اعتقاد همه علمای اسلام ربا و حرام است.<ref> (نجفی، ۲۵/۵، بحرانی، ۲۰/۱۱۰)</ref> در قرن گذشته با گسترش نظام اقتصاد سرمایهداری در کشورهای اسلامی، برخی از علمای اهل سنت مانند رشید رضا، عبدالوهّاب، معروف به الدوالیبی و مصطفی الزرقاء ربای حرام در اسلام را ویژه سود قرضهای مصرفی دانستهاند و قرض سرمایهگذاری را از آن خارج کردهاند.<ref> (زرقاء، ۱۳/۷۰؛ ← جامعه مدرسین، ۳۰۰)</ref> از علمای شیعه یوسف صانعی نیز این دیدگاه را قوی شمرده و در عین حال گفتهاست احتیاط آن است که در این قسم از ربا از حیلههای شرعی استفاده شود.<ref> (۳۹۱)</ref> این گروه به دلیلهایی ازجمله ملاک تحریم ربا استناد کردهاند؛ اما مخالفان، آن را نقد و رد کردهاند.<ref> (جامعه مدرسین، ۳۰۰ ـ ۳۰۸)</ref> | ||
== راههای فرار از ربا == | == راههای فرار از ربا == |