۲۷٬۵۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عفو'''، گذشت از [[حق]] و اسقاط مجازات. | '''عفو'''، گذشت از [[حق]] و اسقاط مجازات. | ||
از | == معنی == | ||
عفو به معنای صرف نظرکردن از گناه و ترک مجازات آن به کار رفته است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۵/۷۲؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۹/۶۸۶.</ref> برخی اصل معنای عفو را قصد گرفتن چیزی<ref>راغب، مفردات، ۵۷۴؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۹/۶۸۶.</ref> و برخی دیگر، محو اثر<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۵/۷۲.</ref> دانستهاند. در اصطلاح اخلاقی، عفو به معنای بخشش [[گناه]] و گذشتن از عقاب آن<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۵/۴۲.</ref> و صرفنظر کردن از حق خود درگرفتن غرامت یا [[قصاص|قصاصِ]] کسی است که مستحق آن است.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۱۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۳۷.</ref> عفو در اصطلاح فقهی، اسقاط حق<ref>حلی، تحریر الاحکام الشرعیة، ۴/۵۶۳؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۲۶۲.</ref> و در اصطلاح حقوقی، اسقاط بعض یا تمام مجازات مترتب بر جرم است که خود بر دو نوع است: عفو عمومی و عفو خصوصی.<ref>قدسی، عفو در حقوق کیفری ایران، ۱۳۴–۱۳۵.</ref> [[امامخمینی]] نیز در اصطلاح اخلاقی عفو را به معنای فضیلت پسندیده گذشت از کسانی میداند که به انسان بدی کردهاند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۵.</ref> | |||
عفو | |||
از واژههای مرتبط با عفو، [[صفح]]، [[مغفرت]]، تجاوز و گذشتن از عقوبت گناه است.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۶/۱۶۵.</ref> بعضی صفح و عفو را مترادف دانستهاند<ref>طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان، ۱/۲۴۵.</ref>؛ ولی برخی میان آن دو فرق قائل شدهاند و صَفح را به معنای گذشتن بدون ملامت<ref>راغب، مفردات، ۴۸۶.</ref> و پاککردن [[قلب]] از [[کینه]]، و عفو را گذشتن از انتقام جنایتکار شمردهاند.<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۱/۱۳۵.</ref> بعضی نیز مغفرت و عفو را به یک معنا دانستهاند<ref>سمعانی، تفسیر، ۳/۵۱۶.</ref>؛ همچنانکه برخی عفو را اسقاط حق،<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۲/۵۱۵.</ref> ترک عقاب لازمه گناه، و مغفرت را پوشانیدن گناه و دادن [[ثواب]]<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۳۰؛ طوسی، التبیان، ۲/۱۶۹.</ref> دانستهاند. امامخمینی در ضمن بیان صفح و عفو، میان این دو فرقی بیان نکرده است و آن دو را مترادف به کار برده، [[انتقام]] را ضد صفح دانسته است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۵.</ref> | |||
[[ | == پیشینه == | ||
عفو یکی از [[اسما و صفات|صفات خداوند]] است. در [[ادیان الهی]]، به عفو و مغفرت خداوند به بندگان، توجه شده است؛ چنانکه در مزامیر [[حضرت داوود(ع)]] خداوند، غفور و دارای رحمت فراوان برای همه افراد شمرده شده است<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۸۶، ۵.</ref> و در [[کتاب مقدس]] مسیحیان، بر عفو و مغفرت خداوند در صورت دستبرداشتن انسان از گناه، تأکید شده است.<ref>کتاب مقدس، اعمال رسولان، ب۱۰، ۴۳ و ب۲۶، ۱۸.</ref> [[قرآن کریم]] نیز عفو را از صفات الهی شمرده،<ref>نساء، ۱۴۹.</ref> بندگان را به آن سفارش کرده است<ref>اعراف، ۱۹۹.</ref>؛ همچنانکه آن را سبب آمرزش گناهان دانسته،<ref>نور، ۲۲.</ref> پاداش آن را نزد خداوند میداند.<ref>شوری، ۴۰.</ref> به موضوع عفو در روایات نیز توجه شده، بابی در کتابهای روایی به آن اختصاص داده شده است.<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۰۷؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۲/۱۶۹.</ref> | |||
صفت عفو در بندگان، در مقابل دشمنی و [[کینه]]، و صفح، در مقابل انتقام شمرده شده است.<ref>صدوق، الخصال، ۲/۵۹۰.</ref> [[انتقام]] از صفاتی است که در [[شریعت، طریقت و حقیقت|شریعت]] نکوهش شده است<ref>صحیفه سجادیه، ۷۲–۷۴.</ref> و در صورت انتقام نیز انسان نباید از مقداری که در شریعت برای آن مقرر شده، تجاوز کند.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۶۴.</ref> همچنین از عفو با عنوان یکی از سنتهای انبیا(ع) و متقین نام برده شده است<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۶۸/۴۲۳.</ref>؛ مانند آنچه از [[پیامبر(ص)]] در جریان فتح [[مکه]] نقل شده است که ایشان با وجود دشمنیهای کفار مکه ـ که نقشه [[قتل]] ایشان را کشیده و سبب خروج ایشان از مکه شده بودند ـ آیه ۹۲ [[سوره یوسف]] را که بیانگر عفو الهی است قرائت کرد<ref>حویزی، تفسیر نورالثقلین، ۲/۴۶۰.</ref> و طی دستوری عمومی اهل مکه را عفو کرد و با کرامت تمام، [[ابوسفیان]] و بسیاری از دشمنان و سران [[کفار]] و حتی قاتل [[حمزه|حمزه سیدالشهداء]] را بخشید.<ref>ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ۷۸–۷۹.</ref> عفو از نگاه علمای [[اخلاق]] از والاترین ارزشهای اخلاقی و انسانی است و آن را از فضایل [[قوه غضبیه]] دانستهاند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۱۰۴ و ۳۳۷.</ref> امامخمینی در [[شرح حدیث جنود عقل و جهل (کتاب)|کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل]] در شرح و تبیین [[صفح]] و تجاوز، به عفو پرداخته، فضایل و ثمرهای صفح و ضررهای انتقام را بیان کرده است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۶–۴۲۹.</ref> | |||
علمای | == حقیقت و ریشه عفو == | ||
علمای اخلاق، صفت عفو را در خداوند، محو و تجاوز از گناهان بندگان شمردهاند.<ref>ابنفهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۳۲۷؛ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۱۰۷.</ref> عفو الهی بالاتر از غفران الهی است؛ زیرا غفران گناهان، پوشاندن آنان و عفو الهی، محو آنهاست<ref>ابنفهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۳۲۷.</ref>؛ آنان صفت عفو در بندگان را نیز از فضایل قوه غضبیه شمردهاند که ضد [[انتقام]] است.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۱۰۴ و ۳۳۷.</ref> امامخمینی بر اساس [[روایت جنود عقل و جهل]]،<ref>کلینی، کافی، ۱/۲۲.</ref> صفح را مقابل انتقام دانسته است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۶.</ref> ایشان مانند برخی علمای اخلاق،<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۲۸۷.</ref> عفو و گذشت را یکی از صفات جمالیه حقتعالی میشمارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۵.</ref> این صفت در بندگان صفتی نفسانی است که جلوهای از آن صفت کمالی محسوب میشود. به اعتقاد امامخمینی کسی که تحت تربیت حقتعالی قرار گرفته، باید این صفت در او شکل گرفته باشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۵.</ref> ایشان عفو و گذشت را از لشکریان رحمان و [[عقل]] و از لوازم فطرت مخموره (اصلی) انسان میداند که همان فطرت [[محبت و عشق|عشق]] به کمال مطلق و خیر و [[سعادت و شقاوت|سعادت]] است؛ فطرتی که با احکام طبیعت محجوب نشده باشد. در مقابل، انتقامجویی را از لشکریان [[ابلیس]] و [[جهل]] و از لوازم فطرت محجوبه میداند؛ زیرا وقتی فطرت انسان محکوم احکام طبیعت میشود، روحانیت و نورانیت خود را از دست میدهد و مبدأ شرور و شقاوتها میشود<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۶.</ref> {{ببینید|فطرت}}. | |||
[[امامخمینی]] عفو و غفران الهی را بدون میزان و معیار نمیداند و معتقد است همچنانکه عقوبت، امری اعتباری نیست، بلکه نتایج اعمال و ملکات ناپسند انسان، در آخرت تجسم مییابد و در حقیقت به صورت آتش و عقوبت ظاهر میشود، غفران الهی نیز اعتباری نیست و کسی به مجرد درخواست عفو بخشیده نمیشود؛ بلکه زدودن حجابها و آراستگی به [[اخلاق]] پسندیده و انجام اعمال صالحه است که سبب میشود شخص مشمول عفو و غفران شود<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۶۷–۲۷۱.</ref> {{ببینید|شفاعت}}. | |||
در | == اسباب عفو == | ||
در بعضی روایات، ریشه عفو و بخشش بندگان، صفت عفو و غفران الهی شمرده شده است که پروردگار در بعضی از بندگان خود قرار داده تا با مردم با اخلاق خدایی رفتار کنند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۶۸/۴۲۳.</ref> اندیشمندان نیز عفو را از نتایج [[عفت]] نفس، [[حکمت]] و [[شجاعت]] دانستهاند.<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۲۲۴.</ref> امامخمینی ریشه عفو و گذشت را ترک حب دنیا و [[نفس]]، و ریشه [[انتقام]] را حب نفس و [[دنیا]] میداند؛ از اینرو افرادی که بر [[فطرت]] اصلی و روحانیت فطری خود باقیاند و از آلودگی به محبت دنیا و محبت نفس مبری میباشند، از رذیله انتقامجویی ـ که از خواص نفس حیوانی و درندهخویی است ـ پاک هستند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۶.</ref>؛ اما کسانی که قلبشان در پس حجاب طبیعت است و آمال و آرزویشان رسیدن به لذتهای دنیوی است، [[قوه غضبیه]] خود را برای به دست آوردن آنها صرف میکنند و به انتقام دست مییازند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۶.</ref> به باور ایشان، عفو در بندگان ریشه در تربیت تحت اسمای الهی و ربوبیت حقتعالی دارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۵–۴۲۶.</ref> | |||
امامخمینی در جایگاه [[رهبری|رهبر]] انقلاب اسلامی، پس از [[پیروزی انقلاب]] در مناسبتهای مختلف عفو عمومی اعلام کرد؛ البته این عفو در [[ارتش]]، [[ژاندارمری]]، قوای نظامی و شهربانی، شامل کسانی شد که مرتکب جرم کوچک یا گناه صغیرهای | == اقسام عفو و گستره آن == | ||
==پانویس== | در آیات پرشماری، از عفو خداوند و عفو بندگان به همدیگر سخن به میان آمده است و خداوند خود را به صفت عفو ستوده است<ref>نساء، ۴۳؛ مجادله، ۲.</ref> و بندگان را نیز به گذشت از یکدیگر تشویق کرده است.<ref>نساء، ۱۴۹؛ نور، ۲۲.</ref> در روایات نیز از عفو خداوند در [[روز قیامت]]<ref>برقی، المحاسن، ۱/۲۵.</ref> و عفو بندگان نسبت به یکدیگر<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۰۷.</ref> سخن به میان آمده است. از نظر اندیشمندان اسلامی، به استناد آیهای از قرآن<ref>نساء، ۳۱.</ref> در صورتی که افراد [[گناهان کبیره]] را ترک کنند، گناهان صغیرهشان پیش از توبه و گناهان کبیرهشان پس از توبه بخشیده میشود<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۴۸.</ref> {{ببینید|توبه}}. | ||
امامخمینی همانند دیگر علما،<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۰۷؛ ملکی تبریزی، رساله لقاء الله، ۸۳.</ref> دایره عفو و [[رحمت]] و [[مغفرت]] خداوند متعال را بسیار گسترده میداند؛ تا آنجاکه ناامیدی از رحمت الهی را جزء گناهان کبیره بهشمار میآورد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۸؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸–۲۵۹.</ref> ایشان گناهکاران را با برگشت به سوی خداوند، قابل عفو دانسته است<ref>امامخمینی، استفتائات، ۳/۵۸۴–۵۸۵؛ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۱.</ref> اما عفو [[حقالناس]] را مشروط به ادای آن میداند<ref>امامخمینی، استفتائات، ۲/۲۸۳.</ref> {{ببینید|گناه}}. | |||
علمای اخلاق با استناد به برخی [[روایات]]،<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۰۷.</ref> عفو را در امور شخصی، بهخصوص در جایی که انسان قدرت [[انتقام]] دارد، نیکو دانستهاند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۴/۳۶۵.</ref>؛ از اینرو در [[سیره رسول خدا(ص)]] هیچگاه دیده نشده است ایشان برای شخص خود، از کسی انتقام بگیرد<ref>طبرسی، حسنبنفضل، ۲۳.</ref>؛ البته این مسئله در غیر موارد تجاوز به [[احکام الهی]] و حقوق جامعه بوده است.<ref>طبرسی، حسنبنفضل، ۲۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۱۹.</ref> همچنین عفو کسی که به انسان ستم کرده است، از اخلاق صدیقین شمرده شده<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۵/۱۵۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۳/۳۰۴.</ref>؛ مگر اینکه عفو، سبب ذلت و عار برای شخص عفوکننده شود.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۳/۳۳۰.</ref> به همین دلیل کسانی شایسته عفو هستند که در مقام [[اصلاح]] خویش باشند؛ نه ظالمانی که عفو، آنها را جسورتر کند<ref>←شوری، ۳۹–۴۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۶۴/۲۶۶.</ref> {{ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}}. | |||
امامخمینی در جایی که حقوقی از مردم و جامعه تضییع شده باشد که از آن به حقالناس تعبیر میشود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۸۸–۳۸۹ و ۵/۹۰، ۱۹۷–۱۹۸.</ref> و همچنین مواردی که به احکام و حدود الهی تعرض شده باشد؛ مانند حَد محارب و زانی را غیرقابل عفو میداند؛ مگر مصلحت [[اسلام]] در عفو باشد که آن بر عهده [[فقیه جامع شرایط]] است.<ref>امامخمینی، استفتائات، ۳/۴۵۱.</ref> ایشان مانند دیگر فقها دربارهٔ [[زنا]] که حق الله است، [[توبه]] پیش از اقامه [[بینه]] را موجب اسقاط [[حدّ]] میداند،<ref>ابنادریس، السرائر الحاوی، ۳/۴۴۴؛ طوسی، النهایه، ۶۹۶.</ref> اگرچه امام معصوم(ع) حق عفو پس از اقرار را دارد؛ چنانکه بعید نیست نواب امام(ع) نیز چنین حقی داشته باشند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۷ و ۴۴۷.</ref> | |||
== آثار عفو == | |||
برخی اندیشمندان، اثر عفو الهی را محو و زدایش آثار گناهان از بنده و پاککردن آن از دیوان عمل شمردهاند<ref>قشیری، شرح الاسماء الحسنی، ۳۶۳؛ فخر رازی، لوامع البینات، ۳۳۸.</ref>؛ بلکه گاهی مغفرت الهی سبب تبدیل سیئات به حسنات میگردد.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۶/۲۴۷–۲۴۸.</ref> امامخمینی نیز [[علم]] و [[ایمان]] به رحمت و عفو الهی را موجب رجا و امیدواری بندگان میداند که خود، سبب تلاش و کوشش، تزکیه عمل و تصفیه اخلاق میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۲.</ref> در مقابل، ناامیدی از عفو و رحمت الهی سبب بازماندن از عمل و دوری از رحمت حق میشود<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۸.</ref> {{ببینید|خوف و رجا}}. | |||
در برخی آیات و روایات، برای عفو بندگان در حق یکدیگر، آثار دنیایی و آخرتی ذکر شده است که ازجمله آثار اخروی آن، مغفرت الهی<ref>نور، ۲۲.</ref> و آثار دنیوی آن، تبدیل شدن دشمنان سرسخت به دوستان صمیمی،<ref>فصلت، ۳۴.</ref> طول عمر،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۷۲/۳۵۹.</ref> عزّتمندی در میان مردم،<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۰۹.</ref> بقای [[حکومت]] و قدرت<ref>صدوق، من لایحضر، ۴/۳۸۱.</ref> و جلوگیری از ادامه کینهتوزی و خشونت<ref>هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۸/۸۲.</ref> است. امامخمینی، با استناد به بعضی روایات،<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۰۷ و ۱۱۰.</ref> لبریزشدن [[قلب]] عفوکننده از اَمن و [[ایمان]] در [[روز قیامت]] و فزونی عزّت برای او را از آثار معنوی عفو بندگان در حق یکدیگر دانسته است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۸.</ref> و معتقد است اگر این صفت در انسان باشد، وقت سؤال در قبر که وقت [[ظهور و بطون|ظهور باطن]] و سرایر است، انسان میتواند پاسخگو باشد؛ بر خلاف کسی که فاقد این صفت است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۵–۴۲۶.</ref> | |||
== طلب عفو و استغفار == | |||
در برخی روایات، استغفار حقیقی، از درجات علیین دانسته شده، برای آن معانی و ارکانی شمرده شده است که از آن جمله پشیمانی، عزم ترک گناه و ادای حقوق مردم و تدارک واجبات است<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۶/۷۷.</ref> {{ببینید|توبه}}. امامخمینی حقیقت [[استغفار]] را از منظر اخلاقی، [[انقطاع]] و جدایی از صور ملکوتی اعمال زشت<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۱.</ref> و از منظر عرفانی، ترک ذنوب و تقیداتی میداند که لازمه [[سیر و سلوک|سیر معنوی]] و پیمودن درجات کمالی است؛ زیرا سالک بر اساس حیات دنیایی و بشری خود، دارای قیود و شئون مادی است و برای انتقال از مقامات و عوالم پایینتر به بالاتر، باید از این شئون رهایی یابد و در حقیقت غفران ذنوب، ترک مراتب شئون پایینتر است و این همان ذنب و [[گناه]] وجودی است که مبدأ همه گناهان است؛ تا آنجاکه تمام گناهان بخشیده میشوند و سالک تحت تجلیات ذاتی قرار گرفته، فنای تام رخ میدهد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۳.</ref> طبق این بیان، یکی از معانی استغفار جبران نقایص است که از نتایج آن، ستر و پوشیدهشدن گناهان و غفران آثار آنهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۱ و ۴۱۸.</ref> امامخمینی مانند دیگر علمای [[اخلاق]] و [[عرفان]]،<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۴/۵۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۶۱–۶۲.</ref> استغفار انبیا(ع) و اولیا را از قسم استغفار از گناهان نمیداند؛ بلکه ناشی از تقید به عالم طبیعت و قصور در [[معرفت]] و عظمت و جلال حقتعالی میداند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۲–۳۴۳.</ref> | |||
== عفو عمومی و محکومان == | |||
[[عفو عمومی]] در فرهنگ حقوقی، گذشت از گناه همه مجرمانی است که در جرم معینی دخیل بودهاند و آن معمولاً پس از وقوع انقلابهای سیاسی و بحرانهای اجتماعی انجام میشود و تمام آثار جرم را از میان میبرد.<ref>قدسی، عفو در حقوق کیفری ایران، ۱۳۵–۱۳۶.</ref> این نوع عفو و نیز عفو محکومان خاص طبق بند ۱۱ اصل ۱۱۰ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] و ماده ۲۴ [[قانون مجازات اسلامی]] از وظایف و [[اختیارات رهبری]] است.<ref>قدسی، عفو در حقوق کیفری ایران، ۱۴۴–۱۴۶.</ref> | |||
امامخمینی در جایگاه [[رهبری|رهبر]] انقلاب اسلامی، پس از [[پیروزی انقلاب]] در مناسبتهای مختلف عفو عمومی اعلام کرد؛ البته این عفو در [[ارتش]]، [[ژاندارمری]]، قوای نظامی و شهربانی، شامل کسانی شد که مرتکب جرم کوچک یا گناه صغیرهای شده بودند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۹۲–۹۳.</ref>؛ چنانکه ایشان در مواردی افرادی از [[رژیم پهلوی]] را که اقدام به [[قتل]] و [[شکنجه]] کرده یا دستور آن را صادر کرده بودند، همچنین اشخاصی که از [[بیتالمال]] سوء استفاده کرده بودند، از این عفو استثنا کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۹۴.</ref> ازجمله مواردی که ایشان دستور عفو عمومی داد، در غائله [[کردستان]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۴۶.</ref> {{ببینید|غائله کردستان}} و عفو زندانیان گروههای معارض نظام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۵۵.</ref> بود. در موارد بسیاری نیز افراد زیادی از محکومان دادگاهها را ازجمله به درخواست مسئولان قضایی عفو کرده است {{ببینید|عفو(۲)}}. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
خط ۴۴: | خط ۵۴: | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* برقی، احمدبنمحمد، المحاسن، تحقیق جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق. | * برقی، احمدبنمحمد، المحاسن، تحقیق جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق. | ||
* تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
خط ۵۷: | خط ۶۷: | ||
* زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | * زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | ||
* سمعانی، منصوربنمحمد، تفسیر السمعانی، تحقیق یاسربنابراهیم، ریاض، دارالوطن، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | * سمعانی، منصوربنمحمد، تفسیر السمعانی، تحقیق یاسربنابراهیم، ریاض، دارالوطن، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | ||
* شهید ثانی، زینالدینبنعلی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، | * شهید ثانی، زینالدینبنعلی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، موسسة المعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* صحیفه سجادیه، امامعلیبنالحسین(ع)، قم، نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | * صحیفه سجادیه، امامعلیبنالحسین(ع)، قم، نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | ||
* صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش. | * صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش. | ||
خط ۶۷: | خط ۷۷: | ||
* عسکری، حسنبنعبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق. | * عسکری، حسنبنعبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق. | ||
* غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا. | * غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا. | ||
* فخر رازی، محمدبنعمر، لوامع البینات، شرح | * فخر رازی، محمدبنعمر، لوامع البینات، شرح اسماءالله تعالی و الصفات، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریه، ۱۴۰۶ق. | ||
* فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | * فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | ||
* فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفترانتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق. | * فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفترانتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق. | ||
خط ۸۲: | خط ۹۲: | ||
* هیثمی، علیبنابیبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق. | * هیثمی، علیبنابیبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | |||
* رحمتالله ضیائی ارزگانی، [https://books.khomeini.ir/10007/books/329/ عفو(۱)]، دانشنامه | == پیوند به بیرون == | ||
* رحمتالله ضیائی ارزگانی، [https://books.khomeini.ir/10007/books/329/ عفو(۱)]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۷، ص۳۲۹–۳۳۴. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه]] |