confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴
ویرایش
(←پیشینه) |
(←پیشینه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
یکی از مباحث مهم و بنیادین در [[فلسفه]] بحث از ماهیت است، به گونهای که بخش عظیمی از مباحث فلسفی را به خود اختصاص دادهاست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۰، ص۵۳۸.</ref> این بحث از دیرباز مورد توجه فیلسوفان یونان باستان همچون [[افلاطون]] و [[ارسطو]] بوده<ref>کاپلستون، یونان و روم، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۷.</ref> و با ورود فلسفه یونان به حوزه [[تمدن اسلامی]]، بحث از ماهیت مانند دیگر مباحث فلسفی بهتدریج گسترش یافت و [[فارابی]] تحلیلی تازه و نو از آن به دست داد. <ref>فارابی، ص۵۱.</ref> بعدها [[ابنسینا]] این بحث را گسترش داد و طرحها و تحلیلهای جدیدی در این باب پیشرو گذاشت، به گونهای که برای فیلسوفان پس از خود راه را هموار ساخت.<ref>ابن سینا، الهیات شفا، ص۲۰۲ و ۲۴۵؛ ابن سینا المنطق، البرهان، ص۵۲ و ۷۰.</ref> [[شیخ اشراق]] با ارائه نظام جدید فلسفی، جایگاه خاصی برای ماهیت قائل شد و گفت هر آنچه در متن عالم ماده قرار دارد، ماهیت است و وجود را امری انتزاعی برشمرد<ref>فارابی، ج۲، ص۶۴ و ۱۸۶.</ref> [[ملاصدرا]] نیز که نظام فلسفیاش بر [[اصالت وجود]] بنا شدهاست، در باب ماهیت و ملحقات آن بحث مفصلی طرح کرده و با بررسی، نقد و ردّ سخنان شیخ اشراق درباره انتزاعیبودن وجود، مجعولبودن ماهیت و [[تشکیک در ماهیت]] کوشیدهاست تحلیلی نو از ماهیت به دست دهد.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۱، ص۳۸۹ و ج۲، ص۲-۱۱؛ ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ص۱۳۵.</ref> | یکی از مباحث مهم و بنیادین در [[فلسفه]] بحث از ماهیت است، به گونهای که بخش عظیمی از مباحث فلسفی را به خود اختصاص دادهاست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۰، ص۵۳۸.</ref> این بحث از دیرباز مورد توجه فیلسوفان یونان باستان همچون [[افلاطون]] و [[ارسطو]] بوده<ref>کاپلستون، یونان و روم، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۷.</ref> و با ورود فلسفه یونان به حوزه [[تمدن اسلامی]]، بحث از ماهیت مانند دیگر مباحث فلسفی بهتدریج گسترش یافت و [[فارابی]] تحلیلی تازه و نو از آن به دست داد. <ref>فارابی، ص۵۱.</ref> بعدها [[ابنسینا]] این بحث را گسترش داد و طرحها و تحلیلهای جدیدی در این باب پیشرو گذاشت، به گونهای که برای فیلسوفان پس از خود راه را هموار ساخت.<ref>ابن سینا، الهیات شفا، ص۲۰۲ و ۲۴۵؛ ابن سینا المنطق، البرهان، ص۵۲ و ۷۰.</ref> [[شیخ اشراق]] با ارائه نظام جدید فلسفی، جایگاه خاصی برای ماهیت قائل شد و گفت هر آنچه در متن عالم ماده قرار دارد، ماهیت است و وجود را امری انتزاعی برشمرد<ref>فارابی، ج۲، ص۶۴ و ۱۸۶.</ref> [[ملاصدرا]] نیز که نظام فلسفیاش بر [[اصالت وجود]] بنا شدهاست، در باب ماهیت و ملحقات آن بحث مفصلی طرح کرده و با بررسی، نقد و ردّ سخنان شیخ اشراق درباره انتزاعیبودن وجود، مجعولبودن ماهیت و [[تشکیک در ماهیت]] کوشیدهاست تحلیلی نو از ماهیت به دست دهد.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۱، ص۳۸۹ و ج۲، ص۲-۱۱؛ ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ص۱۳۵.</ref> | ||
[[امامخمینی]] نیز در آثار [[اصول فقه|اصولی]]، فلسفی و [[عرفان|عرفانی]] خود حقیقت ماهیت، جایگاه و اعتبارات سهگانه آن را تحلیل و بررسی کردهاست.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۴۱-۴۲ و ص۱۴۵-۱۴۶ و ج۲، ص ۴۲ و ۲۱۱ و ج۳، ص۵۵۳-۵۵۵؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۰۴؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ج۲، ص۲۹۴؛ امام خمینی، معتمد الاصول، ۱۴۷-۱۴۸ و ص۱۹۱؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۵۹.</ref> | [[امامخمینی]] نیز در آثار [[اصول فقه|اصولی]]، فلسفی و [[عرفان|عرفانی]] خود حقیقت ماهیت، جایگاه و اعتبارات سهگانه آن را تحلیل و بررسی کردهاست.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۴۱-۴۲ و ص۱۴۵-۱۴۶ و ج۲، ص ۴۲ و ۲۱۱ و ج۳، ص۵۵۳-۵۵۵؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۰۴؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ج۲، ص۲۹۴؛ امام خمینی، معتمد الاصول، ۱۴۷-۱۴۸ و ص۱۹۱؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۵۹.</ref>{{ببینید| وجود | اصالت وجود}} | ||
==حقیقت ماهیت== | ==حقیقت ماهیت== |