پرش به محتوا

تفکر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ بهمن ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''تفکر'''، سیری درونی و ذهنی برای یافتن مطلوب.
'''تفکر'''، سیری درونی و ذهنی برای یافتن مطلوب.
تفکر به معنای اندیشیدن و تأمل است. [[امام‌خمینی]] تفکر را اِعمال فکر و ترتیب امور معلوم برای به دست آوردن نتایج مجهول می‌داند.


امام‌خمینی تفکر را کلید ابواب معارف و [[علوم]] می‌داند و به باور ایشان تفکری که نتیجه‌اش تذکر تام معبود باشد، از نظر فضیلت، قابل مقایسه با اعمال دیگر نیست.


تفکر به معنای اندیشیدن و تأمل است. امام‌خمینی تفکر را اِعمال فکر و ترتیب امور معلوم برای به دست آوردن نتایج مجهول می‌داند.
اندیشمندان میان تفکر با حدس و [[کشف و شهود|شهود]] تفاوت قائل شده و امام‌خمینی فکر را علم حصولی و شهود را علمی حضوری می‌داند.  


امام‌خمینی تفکر را کلید ابواب [[معارف]] و [[علوم]] می‌داند و به باور ایشان تفکری که نتیجه‌اش تذکر تام معبود باشد، از نظر فضیلت، قابل مقایسه با اعمال دیگر نیست.
اندیشمندان تفکر را به ممدوح و مذموم و یا به ممنوع، پسندیده و لازم تقسیم کرده‌اند و امام‌خمینی تفکر ممدوح را سبب تعالی انسان و تفکر مذموم را ناپسند می‌داند و برای تفکر ممدوح اقسامی چون تفکر در حق، [[اسما و صفات|اسما و صفات خداوند]]، تفکر در نعمت‌های خداوند، تفکر در احوال نفس و تفکر در [[اسرار عبادت|اسرار عبادات]] برمی‌شمارد و  تفکر در کنه ذات حق را ممنوع می‌داند.
 
اندیشمندان میان تفکر با حدس و شهود تفاوت قائل شده و امام‌خمینی فکر را علم حصولی و شهود را علمی حضوری می‌داند.
 
اندیشمندان تفکر را به ممدوح و مذموم و یا به ممنوع، پسندیده و لازم تقسیم کرده‌اند و امام‌خمینی تفکر ممدوح را سبب تعالی انسان و تفکر مذموم را ناپسند می‌داند و برای تفکر ممدوح اقسامی چون تفکر در حق، اسما و صفات خداوند، تفکر در نعمت‌های خداوند، تفکر در احوال نفس و تفکر در [[اسرار عبادت|اسرار عبادات]] برمی‌شمارد و  تفکر در کنه ذات حق را ممنوع می‌داند.


امام‌خمینی برای تفکر ثمراتی چون؛ حصول معرفت، [[حب الهی]] و بیداری قلب بیان کرده‌ و مشغول‌شدن به کثرات را از موانع تفکر برمی‌شمارد.  
امام‌خمینی برای تفکر ثمراتی چون؛ حصول معرفت، [[حب الهی]] و بیداری قلب بیان کرده‌ و مشغول‌شدن به کثرات را از موانع تفکر برمی‌شمارد.  
خط ۱۸: خط ۱۶:


== پیشینه ==
== پیشینه ==
قوه تفکر مبتنی بر [[عقل]] و از ویژگی‌های خاص انسان است که [[خداوند]] از آغاز خلقت در نهاد انسان قرار داده و سبب رشد و تمدن بشری شده‌است. تفکر از مهم‌ترین اموری است که بر رسیدن انسان به [[سعادت]] و نجات تأثیر دارد و به همراه ذکر الهی و صفای قلب، از اسباب نجات انسان است.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۸۷</ref> تفکر همواره مورد توجه [[ادیان آسمانی]] بوده و ازجمله به تفکر در فعل خداوند<ref>کتاب مقدس، کتاب اول سموئیل، ب۱۲، ۲۴</ref> و کتاب او<ref>کتاب مقدس، صحیفه یوشع، ب۱، ۸</ref> توصیه شده‌است. در مقابل، تفکر در امور باطل<ref>کتاب مقدس، کتاب مزامیر، ب۲، ۱</ref> و امور جسمانی<ref>کتاب مقدس، کتاب پولس رسول به رومیان، ب۸، ۵–۷</ref> ناپسند شمرده شده‌است.
قوه تفکر مبتنی بر [[عقل]] و از ویژگی‌های خاص انسان است که [[خداوند]] از آغاز خلقت در نهاد انسان قرار داده و سبب رشد و تمدن بشری شده‌است. تفکر از مهم‌ترین اموری است که بر رسیدن انسان به [[سعادت]] و نجات تأثیر دارد و به همراه ذکر الهی و صفای قلب، از اسباب نجات انسان است.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۸۷</ref> تفکر همواره مورد توجه ادیان آسمانی بوده و ازجمله به تفکر در فعل خداوند<ref>کتاب مقدس، کتاب اول سموئیل، ب۱۲، ۲۴</ref> و کتاب او<ref>کتاب مقدس، صحیفه یوشع، ب۱، ۸</ref> توصیه شده‌است. در مقابل، تفکر در امور باطل<ref>کتاب مقدس، کتاب مزامیر، ب۲، ۱</ref> و امور جسمانی<ref>کتاب مقدس، کتاب پولس رسول به رومیان، ب۸، ۵–۷</ref> ناپسند شمرده شده‌است.
{{سخ}}
{{سخ}}
[[دین اسلام]] به تفکر و اندیشیدن اهمیت ویژه‌ای داده‌است. [[قرآن کریم]] در آیات فراوانی، افراد را به تفکر دعوت می‌کند<ref>بقره، ۲۱۹؛ انعام، ۵۰؛ اعراف، ۱۷۶ و۱۸۴؛ نحل، ۴۴؛ حشر، ۲۱؛ ← طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۵/۲۵۵</ref> و افرادی را که در آفرینش آسمان و زمین تفکر می‌کنند، می‌ستاید.<ref>آل عمران، ۱۹۰–۱۹۱</ref> خداوند متعال انسان‌ها را تشویق می‌کند تا در آیات آفاقی و اَنفسی، مانند زمین، کوه‌ها، نهرها، شب و روز<ref>رعد، ۳</ref> و نفس خودشان تفکر کنند تا متوجه شوند همه چیز به‌حق آفریده شده‌است.<ref>روم، ۸؛ ← طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۵۷</ref> قرآن موضوعات مختلفی را برای تفکر مطرح کرده‌است، مانند تفکر در عالم خلقت،<ref>آل عمران، ۱۹۰–۱۹۱</ref> تفکر در خود<ref>روم، ۸</ref> و تفکر در تاریخ<ref>یوسف، ۱۰۹؛ ← مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۷۶۴–۷۶۵</ref> که از این موارد می‌توان به منابع تفکر و موضوع‌هایی که انسان شایسته‌است در آنها تفکر کند، در قرآن یاد کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۷۱–۷۳</ref> روایات بسیاری نیز دربارهٔ تفکر و فضیلت آن نقل شده‌است<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۴–۵۵؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۵۰–۲۵۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۱۹۵–۱۹۷؛ ← امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱</ref>؛ چنان‌که استمرار تفکر در خداوند و [[قدرت الهی|قدرت]] او برترین [[عبادت]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۵</ref> و یک ساعت تفکر، برتر از یک سال [[عبادت]] شمرده شده‌است،<ref>برقی، المحاسن، ۱/۲۶؛ عیاشی، التفسیر، ۲/۲۰۸</ref> بلکه بنابر روایات عبادتی مانند تفکر نیست.<ref>کلینی، الکافی، ۸/۲۰</ref>
[[دین اسلام]] به تفکر و اندیشیدن اهمیت ویژه‌ای داده‌است. [[قرآن کریم]] در آیات فراوانی، افراد را به تفکر دعوت می‌کند<ref>بقره، ۲۱۹؛ انعام، ۵۰؛ اعراف، ۱۷۶ و۱۸۴؛ نحل، ۴۴؛ حشر، ۲۱؛ ← طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۵/۲۵۵</ref> و افرادی را که در آفرینش آسمان و زمین تفکر می‌کنند، می‌ستاید.<ref>آل عمران، ۱۹۰–۱۹۱</ref> خداوند متعال انسان‌ها را تشویق می‌کند تا در آیات آفاقی و اَنفسی، مانند زمین، کوه‌ها، نهرها، شب و روز<ref>رعد، ۳</ref> و نفس خودشان تفکر کنند تا متوجه شوند همه چیز به‌حق آفریده شده‌است.<ref>روم، ۸؛ ← طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۵۷</ref> قرآن موضوعات مختلفی را برای تفکر مطرح کرده‌است، مانند تفکر در عالم خلقت،<ref>آل عمران، ۱۹۰–۱۹۱</ref> تفکر در خود<ref>روم، ۸</ref> و تفکر در تاریخ<ref>یوسف، ۱۰۹؛ ← مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۷۶۴–۷۶۵</ref> که از این موارد می‌توان به منابع تفکر و موضوع‌هایی که انسان شایسته‌است در آنها تفکر کند، در قرآن یاد کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۷۱–۷۳</ref> روایات بسیاری نیز دربارهٔ تفکر و فضیلت آن نقل شده‌است<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۴–۵۵؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۵۰–۲۵۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۱۹۵–۱۹۷؛ ← امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱</ref>؛ چنان‌که استمرار تفکر در خداوند و [[قدرت الهی|قدرت]] او برترین [[عبادت]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۵</ref> و یک ساعت تفکر، برتر از یک سال [[عبادت]] شمرده شده‌است،<ref>برقی، المحاسن، ۱/۲۶؛ عیاشی، التفسیر، ۲/۲۰۸</ref> بلکه بنابر روایات عبادتی مانند تفکر نیست.<ref>کلینی، الکافی، ۸/۲۰</ref>
خط ۲۹: خط ۲۷:


== حقیقت تفکر ==
== حقیقت تفکر ==
از دیدگاه حکما، منشأ تفکر و فکر، قوه متصرفه، و نقش آن تصرف در مدرکات است. این قوه را اگر قوه وهمیه که صور و معانی جزئی را ادراک می‌کند به کار گیرد، قوه متخیله نامیده می‌شود و اگر قوه ناطقه که معانی کلی را ادراک می‌کند به کار گیرد، مفکّره خوانده می‌شود.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۵۶</ref> در حقیقت نفس با تحلیل و جمع‌بندی ادراکات و معلوماتی که برایش حاصل شده می‌تواند به مطلوب و نتیجه منتقل شود که این حرکت در ذهن، از مبادی معلوم به سوی نتایج صورت می‌گیرد. اگر این امر در مبادی کلی باشد به آن فکر گفته می‌شود<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۲/۴۷۹–۴۸۰</ref> و تفکر کاربری این فکر است.<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۲۰۵</ref> تفکر در امور نظری است و نفس نمی‌تواند بدون تفکر و طلب، مطالب نظری را درک کند، مگر افرادی که به سبب تعدد ادراکات و کثرت تفکر، ملکه عقلی در آنها ایجاد شود که بتوانند به مبادی عالی متصل شده، حقایق را از آنها دریافت کنند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۲۱۳</ref> گاهی نیز شخص از معلومات به نتایج به صورت دفعی دست می‌یابد، بدون اینکه از مقدمات و [[حد وسط]] استفاده کند که از آن تعبیر به حدس می‌شود.<ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ۸۶</ref>
از دیدگاه حکما، منشأ تفکر و فکر، قوه متصرفه، و نقش آن تصرف در مدرکات است. این قوه را اگر قوه وهمیه که صور و معانی جزئی را ادراک می‌کند به کار گیرد، قوه متخیله نامیده می‌شود و اگر قوه ناطقه که معانی کلی را ادراک می‌کند به کار گیرد، مفکّره خوانده می‌شود.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۵۶</ref> در حقیقت نفس با تحلیل و جمع‌بندی ادراکات و معلوماتی که برایش حاصل شده می‌تواند به مطلوب و نتیجه منتقل شود که این حرکت در ذهن، از مبادی معلوم به سوی نتایج صورت می‌گیرد. اگر این امر در مبادی کلی باشد به آن فکر گفته می‌شود<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۲/۴۷۹–۴۸۰</ref> و تفکر کاربری این فکر است.<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۲۰۵</ref> تفکر در امور نظری است و نفس نمی‌تواند بدون تفکر و طلب، مطالب نظری را درک کند، مگر افرادی که به سبب تعدد ادراکات و کثرت تفکر، ملکه عقلی در آنها ایجاد شود که بتوانند به مبادی عالی متصل شده، حقایق را از آنها دریافت کنند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۲۱۳</ref> گاهی نیز شخص از معلومات به نتایج به صورت دفعی دست می‌یابد، بدون اینکه از مقدمات و حد وسط استفاده کند که از آن تعبیر به حدس می‌شود.<ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ۸۶</ref>


=== فرق حدس با فکر ===
=== فرق حدس با فکر ===
خط ۳۹: خط ۳۷:
امام‌خمینی تفکر را در اصطلاح فلسفی اعمال فکر و ترتیب امور معلوم برای به دست آوردن نتایج مجهول می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۹</ref> این تفکر اعم از تفکری است که از [[مقامات عرفانی|مقامات سالکین]] است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۹</ref> به اعتقاد ایشان فرق عملیات فکر با [[شهود]] در این است که نتیجه فکر، علم حصولی است که علمی ناقص و موطن کثرت و غیریت است و غیریت سبب مغایرتِ عالِم با معلوم خارجی و عدم شناخت آن می‌شود؛ افزون بر اینکه در ادراکاتی که از راه فکر حاصل می‌شود، کنه مطلب در امور وجودی قابل دستیابی نیست؛ اما مشاهده شهودی و حضوری، در موطن وحدت است که غیریت برداشته شده و نوعی حضور، تعلق، ربط و نفی همه تعینات است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۷۳ و ۲۸۰</ref> امام‌خمینی در تعریف عرفانی تفکر تعریف [[خواجه‌عبدالله انصاری]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۴۱</ref> را بهترین تعبیر تفکر ممدوح می‌داند و آن را جستجوکردن بصیرت که چشم قلب است، برای رسیدن به مقصود می‌شمارد و مقصد و مقصود همان سعادت مطلقه است که به کمال علمی و عملی حاصل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۴؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۰</ref>
امام‌خمینی تفکر را در اصطلاح فلسفی اعمال فکر و ترتیب امور معلوم برای به دست آوردن نتایج مجهول می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۹</ref> این تفکر اعم از تفکری است که از [[مقامات عرفانی|مقامات سالکین]] است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۹</ref> به اعتقاد ایشان فرق عملیات فکر با [[شهود]] در این است که نتیجه فکر، علم حصولی است که علمی ناقص و موطن کثرت و غیریت است و غیریت سبب مغایرتِ عالِم با معلوم خارجی و عدم شناخت آن می‌شود؛ افزون بر اینکه در ادراکاتی که از راه فکر حاصل می‌شود، کنه مطلب در امور وجودی قابل دستیابی نیست؛ اما مشاهده شهودی و حضوری، در موطن وحدت است که غیریت برداشته شده و نوعی حضور، تعلق، ربط و نفی همه تعینات است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۷۳ و ۲۸۰</ref> امام‌خمینی در تعریف عرفانی تفکر تعریف [[خواجه‌عبدالله انصاری]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۴۱</ref> را بهترین تعبیر تفکر ممدوح می‌داند و آن را جستجوکردن بصیرت که چشم قلب است، برای رسیدن به مقصود می‌شمارد و مقصد و مقصود همان سعادت مطلقه است که به کمال علمی و عملی حاصل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۴؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۰</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
علمای اخلاق بر این باورند که تفکر، برتر از [[ذکر|تذکر]] است<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۵/۶۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۹۸</ref>؛ اما [[امام‌خمینی]] تذکر را فوق تفکر و از نتایج آن می‌داند؛ به همین جهت معتقد است منزل تفکر پیش از منزل تذکر قرار دارد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۹۰–۲۹۱</ref> ایشان در وجه برتری تذکر همانند [[عرفا|عارفان]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۴۳؛ کاشانی، لطائف الاعلام، ۱/۱۶۲</ref> بر این عقیده است که تفکر طلب محبوب است و تذکرْ حصول مطلوب و تا [[انسان]] در راه طلب و جستجو است، محجوبِ از مطلوب است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۹۰–۲۹۱</ref> امام‌خمینی همچنین قوت و کمال تذکر را وابسته به قوت و کمال تفکر می‌داند و با استناد به روایاتی که یک ساعت تفکر را بهتر از یک سال<ref>احسائی، عوالی اللئالی، ۲/۵۷؛ عیاشی، التفسیر، ۲/۲۰۸</ref> یا شصت سال<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۶/۲۹۳</ref> یا هفتاد سال<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۳/۳۷۰</ref> [[عبادت]] می‌دانند، نتیجه می‌گیرد تفکری که نتیجه‌اش، تذکر تام معبود است، با دیگر اعمال در فضیلت مقایسه نمی‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۹۱</ref> ایشان با استناد به روایتی،<ref>صدوق، ثواب الاعمال، ۴۴</ref> دو رکعت [[نماز]] سبک را که همراه با اندیشه و تفکر باشد، بهتر از [[شب‌زنده‌داری]] یک شب می‌داند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۳</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ذکر}}.
علمای اخلاق بر این باورند که تفکر، برتر از [[ذکر|تذکر]] است<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۵/۶۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۹۸</ref>؛ اما [[امام‌خمینی]] تذکر را فوق تفکر و از نتایج آن می‌داند؛ به همین جهت معتقد است منزل تفکر پیش از منزل تذکر قرار دارد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۹۰–۲۹۱</ref> ایشان در وجه برتری تذکر همانند [[عرفا|عارفان]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۴۳؛ کاشانی، لطائف الاعلام، ۱/۱۶۲</ref> بر این عقیده است که تفکر طلب محبوب است و تذکرْ حصول مطلوب و تا انسان در راه طلب و جستجو است، محجوبِ از مطلوب است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۹۰–۲۹۱</ref> امام‌خمینی همچنین قوت و کمال تذکر را وابسته به قوت و کمال تفکر می‌داند و با استناد به روایاتی که یک ساعت تفکر را بهتر از یک سال<ref>احسائی، عوالی اللئالی، ۲/۵۷؛ عیاشی، التفسیر، ۲/۲۰۸</ref> یا شصت سال<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۶/۲۹۳</ref> یا هفتاد سال<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۳/۳۷۰</ref> [[عبادت]] می‌دانند، نتیجه می‌گیرد تفکری که نتیجه‌اش، تذکر تام معبود است، با دیگر اعمال در فضیلت مقایسه نمی‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۹۱</ref> ایشان با استناد به روایتی،<ref>صدوق، ثواب الاعمال، ۴۴</ref> دو رکعت [[نماز]] سبک را که همراه با اندیشه و تفکر باشد، بهتر از [[شب‌زنده‌داری]] یک شب می‌داند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۳</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ذکر}}.


== اقسام و درجات تفکر ==
== اقسام و درجات تفکر ==
۲۱٬۱۴۹

ویرایش