۲۱٬۱۴۹
ویرایش
جز (removed Category:مقالههای جدید using HotCat) برچسب: واگردانی دستی |
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
نبوت از مهمترین اصول و ارکان ادیان الهی است و یکی از مباحث اساسی در علم [[کلام]] است که متکلمان درباره آن مسائلی چون: ضرورت نبوت، ارسال رسل، [[عصمت،]] معجزات انبیاء و نبوت ختمی بحث کردهاند. | نبوت از مهمترین اصول و ارکان ادیان الهی است و یکی از مباحث اساسی در علم [[کلام]] است که متکلمان درباره آن مسائلی چون: ضرورت نبوت، ارسال رسل، [[عصمت،]] معجزات انبیاء و نبوت ختمی بحث کردهاند. | ||
همچنین در آثار عارفان از نبوت به | همچنین در آثار عارفان از نبوت به معنای عام آن که شامل انباء و اخبار در صقع ربوبی است، بحث شده و علاوه بر جنبه ظاهری نبوت، به رویکرد باطنی آن نیز توجه شده است. | ||
[[امامخمینی]] درباره موضوعاتی چون ضرورت و حقیقت و مقاصد و اقسام نبوت بحث | [[امامخمینی]] درباره موضوعاتی چون ضرورت و حقیقت و مقاصد و اقسام نبوت بحث کرده است و معتقد است حقیقت نبوت دارای مراتب مختلفی است که هرکدام وظیفه خاصی برعهده دارند. ایشان نبوت را به لحاظ اختلاف ابعاد و نشئات، به پنج مرتبه تقسیم میکند و در بیان نبوت عرفانی به دو مؤلفه اساسی آن، یعنی کشف حقایق در مرحله نخست و بسط آن در مرحله بعد اشاره کرده است. | ||
امام خمینی با بیان رابطه نبوت و رسالت و [[امامت]] و ولایت و بیان سرّ تفاوت انبیاء الهی، به برخی ویژگیهای انبیای الهی اشاره میکند از جمله: انبیاء به مقام [[فنا]] و بقای بعد فنا میرسند ۲- انبیاء در دعوت خود از زبان فلسفه و برهان استفاده نمیکنند ۳- انبیاء دارای شرح صدر و قوت قلب خاصی هستند. | |||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | == معنای لغوی و اصطلاحی == | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== ضرورت نبوت == | == ضرورت نبوت == | ||
از دیدگاه متکلمان، ضرورت بعثت انبیا(ع) یکی از بنیادیترین مسائل بحث نبوت است و بسیاری از متکلمان به آن پرداختهاند.<ref>سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ۳۲۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۶؛ بیاضی، اربع رسائل کلامیه، ۱۰۴.</ref> از نخستین متکلمان شیعی که بهطور صریح از ضرورت بعثت انبیا(ع) بحث کردند، شیخ مفید از علمای قرن پنجم و به تبع او [[ | از دیدگاه متکلمان، ضرورت بعثت انبیا(ع) یکی از بنیادیترین مسائل بحث نبوت است و بسیاری از متکلمان به آن پرداختهاند.<ref>سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ۳۲۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۶؛ بیاضی، اربع رسائل کلامیه، ۱۰۴.</ref> از نخستین متکلمان شیعی که بهطور صریح از ضرورت بعثت انبیا(ع) بحث کردند، شیخ مفید از علمای قرن پنجم و به تبع او [[خواجهنصیرالدین طوسی|خواجهنصیرالدین طوسی]]<ref>خواجهنصیر طوسی، تجرید الاعتقاد، ۲۱۱.</ref>و ابنمیثم بحرانی از علمای قرن هفتم بودند. برخی از متکلمان مانند اشاعره وجوب بعثت را نفی میکنند؛ زیرا حسن و قبح عقلی را نمیپذیرند.<ref>آمدی، سیفالدین، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۲/۱۲۱–۱۲۴ و ۴/۴۵–۴۶.</ref> بعضی از معتزله بر این باورند که بعثت در هر زمان واجب نیست و تنها وقتی واجب میشود که [[مصلحت]] ایجاب کند.<ref>قاضیعبدالجبار همدانی، شرح الاصول الخمسه، ۳۸۸.</ref> [[شیعه|امامیه]] بر این اعتقادند که بعثت در همه زمانها تا زمان ختم نبوت واجب است.<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، ۲۴۳.</ref> از دیدگاه متکلمان با توجه به اینکه آدمی در یافتن راه و هدف، دچار اشتباه میشود، لطف و عنایت خداوند اقتضا میکند هادی و رهبری که متصل به منبع وحی است، برای مردم بفرستد. از این نکته به «قاعده لطف» تعبیر میشود.<ref>خواجهنصیر طوسی، تجرید الاعتقاد، ۲۱۱–۲۱۲؛ حلی، الألفین، ۲۹۵ و ۳۶۰؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۴۰.</ref> | ||
فقها نیز با استناد به آیات قرآنی و بر اساس قاعده «قبح عقاب بدون بیان» معتقدند اگر خداوند بخواهد بندگان خویش را برای ترک اطاعت کیفر دهد، این کیفر بدون بیان، قبیح است؛ بنابراین فرستادن سفیر الهی امری ضروری است.<ref>انصاری، فرائد الاصول (الرسائل)، ۱/۳۱۷؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۳۹.</ref> امامخمینی نیز لزوم بعثت را معلول لطف الهی به بندگان میشمارد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴ و ۲۳۷.</ref>تا بندگان زندگی حیوانی نداشته باشند و معاش و معادشان تأمین شود.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۴۳۸.</ref> | فقها نیز با استناد به آیات قرآنی و بر اساس قاعده «قبح عقاب بدون بیان» معتقدند اگر خداوند بخواهد بندگان خویش را برای ترک اطاعت کیفر دهد، این کیفر بدون بیان، قبیح است؛ بنابراین فرستادن سفیر الهی امری ضروری است.<ref>انصاری، فرائد الاصول (الرسائل)، ۱/۳۱۷؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۳۹.</ref> امامخمینی نیز لزوم بعثت را معلول لطف الهی به بندگان میشمارد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴ و ۲۳۷.</ref>تا بندگان زندگی حیوانی نداشته باشند و معاش و معادشان تأمین شود.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۴۳۸.</ref> |