۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
واژه جاسوسی از ریشه «جَسّ» و بهمعنای بهنرمی لمسکردنِ رگ بدن برای شناخت نبض<ref>راغب، مفردات، ۱۹۶.</ref> یا مطلق لمسکردن برای پیبردن به امری یا چیزی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۳۸.</ref> است. همچنین به معنای خبرپرسیدن، خبر را از جایی به جایی بردن و پنهانی طلبکردن چیزی آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> این واژه در اصطلاح برای گردآوری پنهانی اخبار و اطلاعات سرّی کسی، مؤسسهای یا کشوری و رساندن به دیگری به کار میرود.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۶۵.</ref> از واژه جاسوسی، بیشتر معنای منفی به ذهن میآید؛ به طوری که جاسوس را «صاحب سرّ الشر» نیز نام نهادهاند.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> از منظر حقوقی، جاسوسی به معنای به دست آوردن و جمعآوری اطلاعات و نقشه و [[اسرار]] یا اسناد و تصمیمهای راجع به [[سیاست داخلی]] یا [[سیاست خارجی|خارجی]] و دادن آنها به افرادی است که صلاحیت ندارند.<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، ۵۰۱.</ref> جاسوسی در برخی [[منابع فقهی]]، بهمعنای به دست آوردن اطلاعات به صورت [[محرمانه]] یا تحت عناوین غیر مجاز دیگر، به نفع [[دشمن]]، بیان شده است.<ref>وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۱۰/۱۶۶.</ref> با این تعریفها، واژه جاسوسی معمولاً در عرصه امنیت ملی به کار میرود؛ اما خبرگیری و کنجکاوی در حیطه شخصی افراد که ارتباط مشخصی با اهداف ملی و حکومتی ندارد، تجسس نامیده میشود که در [[قرآن کریم]]<ref>حجرات، ۱۲.</ref> و [[روایات]] [[معصومان(ع)]]<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۲۵/۳۶۹.</ref>، از آن بازداشته شده است.{{ببینید|متن=ببینید|تجسس}} | واژه جاسوسی از ریشه «جَسّ» و بهمعنای بهنرمی لمسکردنِ رگ بدن برای شناخت نبض<ref>راغب، مفردات، ۱۹۶.</ref> یا مطلق لمسکردن برای پیبردن به امری یا چیزی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۳۸.</ref> است. همچنین به معنای خبرپرسیدن، خبر را از جایی به جایی بردن و پنهانی طلبکردن چیزی آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> این واژه در اصطلاح برای گردآوری پنهانی اخبار و اطلاعات سرّی کسی، مؤسسهای یا کشوری و رساندن به دیگری به کار میرود.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۶۵.</ref> از واژه جاسوسی، بیشتر معنای منفی به ذهن میآید؛ به طوری که جاسوس را «صاحب سرّ الشر» نیز نام نهادهاند.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> از منظر حقوقی، جاسوسی به معنای به دست آوردن و جمعآوری اطلاعات و نقشه و [[اسرار]] یا اسناد و تصمیمهای راجع به [[سیاست داخلی]] یا [[سیاست خارجی|خارجی]] و دادن آنها به افرادی است که صلاحیت ندارند.<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، ۵۰۱.</ref> جاسوسی در برخی [[منابع فقهی]]، بهمعنای به دست آوردن اطلاعات به صورت [[محرمانه]] یا تحت عناوین غیر مجاز دیگر، به نفع [[دشمن]]، بیان شده است.<ref>وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۱۰/۱۶۶.</ref> با این تعریفها، واژه جاسوسی معمولاً در عرصه امنیت ملی به کار میرود؛ اما خبرگیری و کنجکاوی در حیطه شخصی افراد که ارتباط مشخصی با اهداف ملی و حکومتی ندارد، تجسس نامیده میشود که در [[قرآن کریم]]<ref>حجرات، ۱۲.</ref> و [[روایات]] [[معصومان(ع)]]<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۲۵/۳۶۹.</ref>، از آن بازداشته شده است.{{ببینید|متن=ببینید|تجسس}} | ||
از واژههای مرتبط با جاسوسی، «خبرگیری» است که همه [[پادشاهان]] و [[حاکمان]] برای کسب اطلاع از اتباع، صاحبمنصبان و وزیرانِ خود و دشمنان خارجی، از آن غفلت نمیکردند؛ چنانکه [[هخامنشیان]] مأمورانی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی سرزمینهای تابعه و نظارت بر آنها، برای پادشاه خبر جمع میکردند.<ref>برایان، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ۱/۷۲۵ ـ ۷۲۷.</ref> | از واژههای مرتبط با جاسوسی، «خبرگیری» است که همه [[پادشاهان]] و [[حاکمان]] برای کسب اطلاع از اتباع، صاحبمنصبان و وزیرانِ خود و دشمنان خارجی، از آن غفلت نمیکردند؛ چنانکه [[هخامنشیان]] مأمورانی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی سرزمینهای تابعه و نظارت بر آنها، برای پادشاه خبر جمع میکردند.<ref>برایان، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ۱/۷۲۵ ـ ۷۲۷.</ref> | ||
خط ۷: | خط ۸: | ||
از دیرباز کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع [[جامعه]] و مردم برای رفع مشکلات امری متداول بوده است. [[حضرت موسی(ع)]] برای [[قوم بنیاسرائیل]] دوازده [[نقیب]] و سرپرست تعیین کرد تا بادقت، مراقب اوضاع باشند و از اخبار مردم آگاه گردند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۷ و ۷۹.</ref> برخی هم وظیفه نقیبان بنیاسرائیل را خبرگیری از وضعیت دشمنان (جبابره) دانستهاند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۸.</ref> و چنانکه [[حواریان]] [[حضرت عیسی(ع)]] نیز منزلتی مانند نقیبان بنیاسرائیل داشتند و کفیل و مسئول قومشان به شمار میآمدند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۹.</ref> | از دیرباز کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع [[جامعه]] و مردم برای رفع مشکلات امری متداول بوده است. [[حضرت موسی(ع)]] برای [[قوم بنیاسرائیل]] دوازده [[نقیب]] و سرپرست تعیین کرد تا بادقت، مراقب اوضاع باشند و از اخبار مردم آگاه گردند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۷ و ۷۹.</ref> برخی هم وظیفه نقیبان بنیاسرائیل را خبرگیری از وضعیت دشمنان (جبابره) دانستهاند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۸.</ref> و چنانکه [[حواریان]] [[حضرت عیسی(ع)]] نیز منزلتی مانند نقیبان بنیاسرائیل داشتند و کفیل و مسئول قومشان به شمار میآمدند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۹.</ref> | ||
پیش از ظهور [[اسلام]] در [[جزیرةالعرب]] افرادی با عنوان عریف (آشنا با اوضاع قبیله)، به نمایندگی از امیران و حاکمان، عهدهدار شناسایی اوضاع و احوال مردم و رسیدگی به امور آنان و بهمنزله عین و جاسوس حاکمان بودند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۵ ـ ۷۶.</ref> و از آنجا که بیشتر این افراد بهجای خدمت به مردم، ظلم و خیانت میکردند، [[پیامبر(ص)]] و [[امامان(ع)]] ضمن تأکید بر درست و برحقبودن اصل چنین حرفهای، جایگاه [[عریف]] را در صورت بد عملکردن، [[جهنم]] دانستهاند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۶۹.</ref> پیامبر اکرم(ص) در [[سال ششم هجرت]] نهاد «عرافت» را تأسیس کرد.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۴.</ref>عریف گرچه اختصاصی به امور جنگی و نظامی نداشت، اما از اصطلاحات لشکری نیز به شمار میآمد. پیامبر اکرم(ص) در میان سپاه خود برای هر ده نفر، یک عریف تعیین میکرد؛<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۶.</ref> همچنانکه به همراه فرماندهان سپاه خود، افراد مطمئنی میفرستاد تا در کار آنان مراقبت و تجسس کنند.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۳۴۲.</ref> جدا از انتخاب عریف و مراقب برای نظارت بر نیروهای خودی، پیامبر(ص) افرادی را برای خبرگیری و کسب اطلاعات از وضع دشمن میفرستاد که فرستادن [[عبداللهبنجحش]] به همراه هشت تن از [[مهاجران]] برای خبرگرفتن از وضعیت دشمن پیش از [[جنگ بدر]]،<ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> گسیلداشتن گروهی از مسلمانان برای کسب اطلاع از قافله [[قریش]] ده شب پیش از حرکت لشکر اسلام در جنگ بدر <ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> و درخواست خبرگیری از وضع [[قبیله بنیقریظه]] در [[جنگ خندق]] بهکمک [[حذیفةبنیمان]] و گروهی دیگر<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، ۲/۲۳۱.</ref> از آنجمله است. | پیش از ظهور [[اسلام]] در [[جزیرةالعرب]] افرادی با عنوان عریف (آشنا با اوضاع قبیله)، به نمایندگی از امیران و حاکمان، عهدهدار شناسایی اوضاع و احوال مردم و رسیدگی به امور آنان و بهمنزله عین و جاسوس حاکمان بودند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۵ ـ ۷۶.</ref> و از آنجا که بیشتر این افراد بهجای خدمت به مردم، ظلم و خیانت میکردند، [[پیامبر(ص)]] و [[امامان(ع)]] ضمن تأکید بر درست و برحقبودن اصل چنین حرفهای، جایگاه [[عریف]] را در صورت بد عملکردن، [[جهنم]] دانستهاند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۶۹.</ref> پیامبر اکرم(ص) در [[سال ششم هجرت]] نهاد «عرافت» را تأسیس کرد.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۴.</ref>عریف گرچه اختصاصی به امور جنگی و نظامی نداشت، اما از اصطلاحات لشکری نیز به شمار میآمد. پیامبر اکرم(ص) در میان سپاه خود برای هر ده نفر، یک عریف تعیین میکرد؛<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۶.</ref> همچنانکه به همراه فرماندهان سپاه خود، افراد مطمئنی میفرستاد تا در کار آنان مراقبت و تجسس کنند.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۳۴۲.</ref> جدا از انتخاب عریف و مراقب برای نظارت بر نیروهای خودی، پیامبر(ص) افرادی را برای خبرگیری و کسب اطلاعات از وضع دشمن میفرستاد که فرستادن [[عبداللهبنجحش]] به همراه هشت تن از [[مهاجران]] برای خبرگرفتن از وضعیت دشمن پیش از [[جنگ بدر]]،<ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> گسیلداشتن گروهی از مسلمانان برای کسب اطلاع از قافله [[قریش]] ده شب پیش از حرکت لشکر اسلام در جنگ بدر <ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> و درخواست خبرگیری از وضع [[قبیله بنیقریظه]] در [[جنگ خندق]] بهکمک [[حذیفةبنیمان]] و گروهی دیگر<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، ۲/۲۳۱.</ref> از آنجمله است. | ||
در [[سیره پیامبر اکرم(ص)]] از برخورد ایشان با جاسوسان دشمن نیز خبر داده شده است؛ چنانکه به عنوان نمونه [[حاطببنابیبلتعه]] نامهای را که دربردارنده اخباری درباره پیامبر(ص) و وضعیت مسلمانان بود، از مدینه برای [[مشرکان مکه]] فرستاد؛ ولی به دستور پیامبر(ص) [[امام علی(ع)|علی(ع)]] و چند تن دیگر از [[صحابه]]، نامه ارسالی را در میان راه ضبط کردند؛ با این حال، پیامبر(ص) به سبب خدماتی که حاطب در جنگ بدر کرده بود، از [[گناه]] وی گذشت؛<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۴/۱۹ و ۵/۱۰.</ref> یا جاسوسی از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمد، اما پس از چندی گریخت و پیامبر(ص) دستور داد او را یافته و بکشند.<ref>واقدی، المغازی، ۱/۴۰۶.</ref> | در [[سیره پیامبر اکرم(ص)]] از برخورد ایشان با جاسوسان دشمن نیز خبر داده شده است؛ چنانکه به عنوان نمونه [[حاطببنابیبلتعه]] نامهای را که دربردارنده اخباری درباره پیامبر(ص) و وضعیت مسلمانان بود، از مدینه برای [[مشرکان مکه]] فرستاد؛ ولی به دستور پیامبر(ص) [[امام علی(ع)|علی(ع)]] و چند تن دیگر از [[صحابه]]، نامه ارسالی را در میان راه ضبط کردند؛ با این حال، پیامبر(ص) به سبب خدماتی که حاطب در جنگ بدر کرده بود، از [[گناه]] وی گذشت؛<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۴/۱۹ و ۵/۱۰.</ref> یا جاسوسی از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمد، اما پس از چندی گریخت و پیامبر(ص) دستور داد او را یافته و بکشند.<ref>واقدی، المغازی، ۱/۴۰۶.</ref> | ||
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز پس از [[جنگ صفین]] و جداشدن خریتبنراشد ناجی و یارانش از آن حضرت و پراکندهشدن آنان در شهرها، به کارگزاران خود دستور داد در هر ناحیه، مراقبانی بر آنان بگمارند و اخبارشان را به ایشان گزارش دهند <ref>ابنابیالحدید، ۳/۱۲۸ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان دلیل پیگیری پنهانی کارگزاران را رعایت امانت توسط آنان و رفتار همراه با رفق و ملایمت با زیردستان میدانست <ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲ ـ ۴۵۳.</ref> و خود همواره کارگزاران و فرمانداران را به کمک نیروهای اطلاعاتی زیر نظر داشت و بر اساس گزارشهایی که میرسید، واکنش نشان میداد.{{ببینید|متن=ببینید|امنیت}} در اینباره میتوان به نامههای حضرت، خطاب به [[شریحبنحارث]]،<ref>نهج البلاغه، ن۳، ۳۷۶.</ref> [[زیادبنابیه]]،<ref>نهج البلاغه، ن۲۰، ۳۹۲.</ref>[[عثمانبنحنیف]]،<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱.</ref> [[ابوموسی اشعری]]،<ref>نهج البلاغه، ن۶۳، ۴۸۴.</ref> و [[منذربنجارود]]<ref>نهج البلاغه، ن۷۱، ۴۹۴.</ref> اشاره کرد. آن حضرت در دوران [[حکومت]] خویش کار جاسوسان دشمن را نیز نادیده نمیگرفت؛ برای نمونه وقتی [[مصقلةبنهبیره]] از امامعلی(ع) جدا شد و به [[معاویه]] پیوست و از راه یکی از نصرانیان [[بنیتغلب]] با برادر خود در سپاه امیرمؤمنان(ع) ارتباط برقرار کرد، امام(ع) مرد نصرانی را شناسایی و دستگیر کرد و کیفری سخت داد.<ref>ثقفی، الغارات، ۱/۳۶۷.</ref> | امیرالمؤمنین علی(ع) نیز پس از [[جنگ صفین]] و جداشدن خریتبنراشد ناجی و یارانش از آن حضرت و پراکندهشدن آنان در شهرها، به کارگزاران خود دستور داد در هر ناحیه، مراقبانی بر آنان بگمارند و اخبارشان را به ایشان گزارش دهند <ref>ابنابیالحدید، ۳/۱۲۸ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان دلیل پیگیری پنهانی کارگزاران را رعایت امانت توسط آنان و رفتار همراه با رفق و ملایمت با زیردستان میدانست <ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲ ـ ۴۵۳.</ref> و خود همواره کارگزاران و فرمانداران را به کمک نیروهای اطلاعاتی زیر نظر داشت و بر اساس گزارشهایی که میرسید، واکنش نشان میداد.{{ببینید|متن=ببینید|امنیت}} در اینباره میتوان به نامههای حضرت، خطاب به [[شریحبنحارث]]،<ref>نهج البلاغه، ن۳، ۳۷۶.</ref> [[زیادبنابیه]]،<ref>نهج البلاغه، ن۲۰، ۳۹۲.</ref>[[عثمانبنحنیف]]،<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱.</ref> [[ابوموسی اشعری]]،<ref>نهج البلاغه، ن۶۳، ۴۸۴.</ref> و [[منذربنجارود]]<ref>نهج البلاغه، ن۷۱، ۴۹۴.</ref> اشاره کرد. آن حضرت در دوران [[حکومت]] خویش کار جاسوسان دشمن را نیز نادیده نمیگرفت؛ برای نمونه وقتی [[مصقلةبنهبیره]] از امامعلی(ع) جدا شد و به [[معاویه]] پیوست و از راه یکی از نصرانیان [[بنیتغلب]] با برادر خود در سپاه امیرمؤمنان(ع) ارتباط برقرار کرد، امام(ع) مرد نصرانی را شناسایی و دستگیر کرد و کیفری سخت داد.<ref>ثقفی، الغارات، ۱/۳۶۷.</ref> | ||
==جاسوسی از نگاه فقه== | ==جاسوسی از نگاه فقه== | ||
حرمت [[تجسس]] در اسرار شخصی و خانوادگی که ارتباطی به مصالح عمومی ندارد، امری اجماعی است.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۱۲۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تجسس}} اما هنگامی که پای مصالح اجتماعی و حفظ [[امنیت]] جامعه به میان میآید، [[دولت اسلامی]] چارهای جز تفتیش و مراقبت ندارد؛ زیرا دولت باید از وضع دشمنان خارجی، تصمیمهایی که علیه اسلام و مسلمانان میگیرند، فعالیتها و تحرکات عوامل و جاسوسان داخلی و مخالفان نظام، اطلاعات کافی به دست آورد؛ همچنانکه باید مراقب کارگزاران و کارمندان خود و عموم مردم باشد تا با کسب اطلاعات لازم، از نیازها و مشکلات توده مردم آگاه شود؛ بنابراین خبرگیری برای حکومت، امری ضروری و واجب است،<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۲/۵۴۶ ـ ۵۵۰.</ref> چنانکه افشای خبرهای محرمانه و اسرار، با توجه به [[سیره پیامبر اسلام(ص)]] و امیرالمؤمنین(ع) [[حرام]] است و باید از آن جلوگیری کرد.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۳/۱۰۹۴؛ کلینی، الکافی، ۲/۳۶۹ و ۳۷۲؛ ابنشعبه، تحف العقول، ۳۰۷ ـ ۳۰۸؛ مجلسی، مرآة العقول، ۲/۷۵ و ۷۲/۶۹.</ref> | حرمت [[تجسس]] در اسرار شخصی و خانوادگی که ارتباطی به مصالح عمومی ندارد، امری اجماعی است.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۱۲۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تجسس}} اما هنگامی که پای مصالح اجتماعی و حفظ [[امنیت]] جامعه به میان میآید، [[دولت اسلامی]] چارهای جز تفتیش و مراقبت ندارد؛ زیرا دولت باید از وضع دشمنان خارجی، تصمیمهایی که علیه اسلام و مسلمانان میگیرند، فعالیتها و تحرکات عوامل و جاسوسان داخلی و مخالفان نظام، اطلاعات کافی به دست آورد؛ همچنانکه باید مراقب کارگزاران و کارمندان خود و عموم مردم باشد تا با کسب اطلاعات لازم، از نیازها و مشکلات توده مردم آگاه شود؛ بنابراین خبرگیری برای حکومت، امری ضروری و واجب است،<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۲/۵۴۶ ـ ۵۵۰.</ref> چنانکه افشای خبرهای محرمانه و اسرار، با توجه به [[سیره پیامبر اسلام(ص)]] و امیرالمؤمنین(ع) [[حرام]] است و باید از آن جلوگیری کرد.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۳/۱۰۹۴؛ کلینی، الکافی، ۲/۳۶۹ و ۳۷۲؛ ابنشعبه، تحف العقول، ۳۰۷ ـ ۳۰۸؛ مجلسی، مرآة العقول، ۲/۷۵ و ۷۲/۶۹.</ref> | ||
با نگاه یادشده، جاسوسی و خبرگیری اگر علیه [[کفار]] و به نفع [[مسلمانان]] باشد، جایز بلکه واجب است و بنابر تصریح برخی از فقها، این نوع مأموران اطلاعاتی از غنیمتهای جنگی سهم میبرند<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۲۰۱.</ref> و اگر علیه دولت اسلامی باشد، موجب [[تعزیر]] است؛<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۱۵؛ حلی، قواعد الاحکام، ۱/۵۰۵.</ref>؛ گرچه بنابر ظاهر روایت [[امامصادق(ع)]]، مجازات جاسوس، کشتن و [[اعدام]] است، <ref>مغربی، دعائم الاسلام، ۱/۳۹۸.</ref>، اما برخی از [[فقهای شیعه]] با توجه به [[عفو]] یک جاسوس به دست پیامبر اسلام(ص)، میان این دو روایت، اینگونه جمع کردهاند که حاکم شرع، میان عفو یا تعزیر جاسوس، مخیر است.<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۱۵؛ ابنبراج، جواهر الفقه، ۵۱؛ حلی، منتهی المطلب، ۱۴/۲۸۲.</ref> | با نگاه یادشده، جاسوسی و خبرگیری اگر علیه [[کفار]] و به نفع [[مسلمانان]] باشد، جایز بلکه واجب است و بنابر تصریح برخی از فقها، این نوع مأموران اطلاعاتی از غنیمتهای جنگی سهم میبرند<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۲۰۱.</ref> و اگر علیه دولت اسلامی باشد، موجب [[تعزیر]] است؛<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۱۵؛ حلی، قواعد الاحکام، ۱/۵۰۵.</ref>؛ گرچه بنابر ظاهر روایت [[امامصادق(ع)]]، مجازات جاسوس، کشتن و [[اعدام]] است، <ref>مغربی، دعائم الاسلام، ۱/۳۹۸.</ref>، اما برخی از [[فقهای شیعه]] با توجه به [[عفو]] یک جاسوس به دست پیامبر اسلام(ص)، میان این دو روایت، اینگونه جمع کردهاند که حاکم شرع، میان عفو یا تعزیر جاسوس، مخیر است.<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۱۵؛ ابنبراج، جواهر الفقه، ۵۱؛ حلی، منتهی المطلب، ۱۴/۲۸۲.</ref> | ||
در [[قانون تعزیرات]] و مجازاتهای بازدارنده [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز که بر اساس فقه اسلامی تدوین یافته، برای جاسوس با توجه به نوع و کیفیت جاسوسی، از یک تا پنج سال زندان پیشبینی شده است؛<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، فصل اول، ماده ۵۰۲.</ref> اما در صورتی که جاسوسی عنوان همکاری با دولت متخاصم علیه جمهوری اسلامی ایران پیدا کند، [[محاربه]] به شمار میرود.<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، ماده ۵۰۸.</ref> | در [[قانون تعزیرات]] و مجازاتهای بازدارنده [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز که بر اساس فقه اسلامی تدوین یافته، برای جاسوس با توجه به نوع و کیفیت جاسوسی، از یک تا پنج سال زندان پیشبینی شده است؛<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، فصل اول، ماده ۵۰۲.</ref> اما در صورتی که جاسوسی عنوان همکاری با دولت متخاصم علیه جمهوری اسلامی ایران پیدا کند، [[محاربه]] به شمار میرود.<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، ماده ۵۰۸.</ref> | ||
[[امامخمینی]] همچنانکه حکومت را از تفتیش و تجسس در امور شخصی مردم منع میکرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} معتقد بود عقل و [[اسلام]] اجازه نمیدهند [[حکومت اسلامی]] در برابر گروهی که با عناوین مختلف در کشور جاسوسی و توطئه میکنند، ساکت بنشیند و اقدامات پیشگیرانهای برای جلوگیری از سوء استفاده فرصتطلبان انجام ندهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۵.</ref> به نظر ایشان حکومت وظیفه دارد با قاطعیت و شدت عمل، ولی با احتیاط کامل با مراکز جاسوسی و فسادانگیزی علیه نظام برخورد کند و مأموران نیز باید مراقب باشند بر اساس اسلام و بدون مسامحه و سهلانگاری و بدون تجاوز به حقوق دیگران عمل کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۰.</ref> ایشان در [[تحریر الوسیله]] جاسوسینکردنِ [[اهل ذمه]] برای بیگانگان و پناهندادن به جاسوس آنان را از شرایط ذمه به شمار آورده و خلاف آن بهخصوص دومی را منافی در امانبودن ذمیان دانسته است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۶ ـ ۴۷۷.</ref> با این حال، پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] در پاسخ به این پرسش که حکم غیر مسلمانی که در ایران، اعم از اهل کتاب و غیر آن مرتکب جرمهایی مانند [[سرقت]]، [[زنا]] و جاسوسی میشوند چیست، آنان را در پناه اسلام شمرده و جانشان را مصون و مالشان را محترم و احکام اسلام را مانند مسلمانان درباره آنان جاری دانسته و از این منظر کیفری ممتاز برای آنان قائل نشده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۰۴.</ref> از سوی دیگر، ایشان جاسوسی و کسب اطلاعات و اخبار برای حفظ نظام اسلامی و حفظ خون بیگناهان را امری واجب و ضروری دانسته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۶.</ref> | [[امامخمینی]] همچنانکه حکومت را از تفتیش و تجسس در امور شخصی مردم منع میکرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} معتقد بود عقل و [[اسلام]] اجازه نمیدهند [[حکومت اسلامی]] در برابر گروهی که با عناوین مختلف در کشور جاسوسی و توطئه میکنند، ساکت بنشیند و اقدامات پیشگیرانهای برای جلوگیری از سوء استفاده فرصتطلبان انجام ندهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۵.</ref> به نظر ایشان حکومت وظیفه دارد با قاطعیت و شدت عمل، ولی با احتیاط کامل با مراکز جاسوسی و فسادانگیزی علیه نظام برخورد کند و مأموران نیز باید مراقب باشند بر اساس اسلام و بدون مسامحه و سهلانگاری و بدون تجاوز به حقوق دیگران عمل کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۰.</ref> ایشان در [[تحریر الوسیله]] جاسوسینکردنِ [[اهل ذمه]] برای بیگانگان و پناهندادن به جاسوس آنان را از شرایط ذمه به شمار آورده و خلاف آن بهخصوص دومی را منافی در امانبودن ذمیان دانسته است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۶ ـ ۴۷۷.</ref> با این حال، پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] در پاسخ به این پرسش که حکم غیر مسلمانی که در ایران، اعم از اهل کتاب و غیر آن مرتکب جرمهایی مانند [[سرقت]]، [[زنا]] و جاسوسی میشوند چیست، آنان را در پناه اسلام شمرده و جانشان را مصون و مالشان را محترم و احکام اسلام را مانند مسلمانان درباره آنان جاری دانسته و از این منظر کیفری ممتاز برای آنان قائل نشده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۰۴.</ref> از سوی دیگر، ایشان جاسوسی و کسب اطلاعات و اخبار برای حفظ نظام اسلامی و حفظ خون بیگناهان را امری واجب و ضروری دانسته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۶.</ref> | ||
==نفوذ جاسوسان در دوره پهلوی== | ==نفوذ جاسوسان در دوره پهلوی== | ||
به باور امامخمینی قدرتمندان جهان از گذشتههای دور، به کشورهای اسلامی ازجمله ایران طمع میورزیدند و مأموران سیاسی خود را به اسم سیاحت به این کشورها میفرستادند تا منابع آنها را شناسایی و در فرصت مناسب غارت کنند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۳.</ref> چنانکه برخی حکومتهای سرسپرده در کشورهای اسلامی، این زمینه را برای بیگانگان فراهم میکردند؛ برای نمونه یکی از سیاستهای رضاخان پهلوی، تأمین اهداف و منافع قدرتهای خارجی بود که طبعاً زمینه فعالیت و نفوذ سیاسی بیگانگان را در کشور فراهم میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸، ۳۳۳، ۴۹۰ و ۱۵/۲۰۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|پهلوی، رضا}} | به باور امامخمینی قدرتمندان جهان از گذشتههای دور، به کشورهای اسلامی ازجمله ایران طمع میورزیدند و مأموران سیاسی خود را به اسم سیاحت به این کشورها میفرستادند تا منابع آنها را شناسایی و در فرصت مناسب غارت کنند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۳.</ref> چنانکه برخی حکومتهای سرسپرده در کشورهای اسلامی، این زمینه را برای بیگانگان فراهم میکردند؛ برای نمونه یکی از سیاستهای رضاخان پهلوی، تأمین اهداف و منافع قدرتهای خارجی بود که طبعاً زمینه فعالیت و نفوذ سیاسی بیگانگان را در کشور فراهم میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸، ۳۳۳، ۴۹۰ و ۱۵/۲۰۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|پهلوی، رضا}} | ||
این سیاست در دوره محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت تا جایی که سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) با دخالت مستقیم [[بیگانگان]] شکل گرفت.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۳۲.</ref> | این سیاست در دوره محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت تا جایی که سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) با دخالت مستقیم [[بیگانگان]] شکل گرفت.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۳۲.</ref> | ||
راهاندازی پروژه گسترده «بدامن» پس از [[جنگ جهانی دوم]] به دست [[آمریکا]] با کمک عوامل سازمان اطلاعاتی [[انگلیس]] در ایران و نقش این شبکه در کودتای [[۲۸ مرداد]]، حاکی از نفوذ قدرتهای بیگانه برای جاسوسی در ایران بود.<ref>شهبازی، نظریه توطئه، ۵۷.</ref> [[رژیم اسرائیل]] نیز یکی از همپیمانان [[محمدرضا پهلوی]] بود و ضمن همکاریهای اطلاعاتی با [[رژیم پهلوی]]، بخشی از اطلاعات خود درباره کشورهای عربی همسایه را در ازای آموزش سازمان ساواک، از این سازمان دریافت میکرد.<ref>شایستهپور، قدرت سرکوب رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی، ۱۰۸ ـ ۱۱۰.</ref> این امر ایران را به یکی از پایگاههای جاسوسی برای تأمین منافع و اهداف دولتهای بیگانه تبدیل کرده بود.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۲۸۴.</ref> حضور [[حزب توده]] در ایران و جاسوسی آنان برای [[شوروی]]،<ref>بهروز، شورشیان آرامانخواه، ۶۳.</ref> حاکی از وجود شبکههای جاسوسی گسترده و تسلط قدرتهای جهانی بر اوضاع سیاسی ایران بود.<ref>گروه پژوهش، سازمانهای جاسوسی بیگانه در ایران، ۵۶ ـ ۵۷ و ۹۷.</ref> امامخمینی نیز به کار جاسوسی این حزب اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۵.</ref>. | راهاندازی پروژه گسترده «بدامن» پس از [[جنگ جهانی دوم]] به دست [[آمریکا]] با کمک عوامل سازمان اطلاعاتی [[انگلیس]] در ایران و نقش این شبکه در کودتای [[۲۸ مرداد]]، حاکی از نفوذ قدرتهای بیگانه برای جاسوسی در ایران بود.<ref>شهبازی، نظریه توطئه، ۵۷.</ref> [[رژیم اسرائیل]] نیز یکی از همپیمانان [[محمدرضا پهلوی]] بود و ضمن همکاریهای اطلاعاتی با [[رژیم پهلوی]]، بخشی از اطلاعات خود درباره کشورهای عربی همسایه را در ازای آموزش سازمان ساواک، از این سازمان دریافت میکرد.<ref>شایستهپور، قدرت سرکوب رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی، ۱۰۸ ـ ۱۱۰.</ref> این امر ایران را به یکی از پایگاههای جاسوسی برای تأمین منافع و اهداف دولتهای بیگانه تبدیل کرده بود.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۲۸۴.</ref> حضور [[حزب توده]] در ایران و جاسوسی آنان برای [[شوروی]]،<ref>بهروز، شورشیان آرامانخواه، ۶۳.</ref> حاکی از وجود شبکههای جاسوسی گسترده و تسلط قدرتهای جهانی بر اوضاع سیاسی ایران بود.<ref>گروه پژوهش، سازمانهای جاسوسی بیگانه در ایران، ۵۶ ـ ۵۷ و ۹۷.</ref> امامخمینی نیز به کار جاسوسی این حزب اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۵.</ref>. | ||
بیگانگان به طور حرفهای روشهای خبرچینی، جاسوسی و جمعآوری اطلاعاتِ مربوط به مخالفانِ رژیم پهلوی را نیز به اعضای سازمان ساواک آموزش میدادند<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۴۰.</ref> و اقشار و گروههای مختلف سیاسی، اجتماعی، قومی، نژادی، زبانی و غیره را زیرنظر داشتند؛<ref>شاهدی، ساواک، ۱۸۶.</ref> از اینرو چنانکه امامخمینی یادآورشده است، با وجود جاسوسان دولتی و خفقان حاکم بر این دوره، مراسم دینی و مذهبی محدود و ممنوع یا سرکوب میشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲، ۳۳۶ و ۱۰/۳۰۷.</ref> و در عین حال برخی با متهمکردن [[روحانیت]] اصیل و انقلابی به جاسوسی، در صدد بودند از ورود روحانیان به عرصه سیاست و ایستادگی آنان در برابر طرحها و اهداف ضد دینی رژیم جلوگیری کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰؛ بصیرتمنش و واحدی، برنامه ها و شیوه های ساواک، ۷۴.</ref> دراینباره تعدادی از [[طلاب]] و روحانیانِ ایرانی ساکن [[عراق]] به جاسوسی متهم شدند و امامخمینی در دیدار با استاندار [[نجف]]، با اشاره به حکم خروج حدود سیصد نفر از طلاب و اجبار آنان به خارجشدن از عراق، با قاطعیت حضورِ جاسوس در حوزه نجف و در میان طلاب و روحانیان را رد کرد و اخراج افراد را به بهانه جاسوس و وابستهبودن، کار نادرستی دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه نجف}} | |||
[[بیگانگان]] به طور حرفهای روشهای خبرچینی، جاسوسی و جمعآوری اطلاعاتِ مربوط به مخالفانِ رژیم پهلوی را نیز به اعضای سازمان ساواک آموزش میدادند<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات، ۳۱ ـ ۴۰.</ref> و اقشار و گروههای مختلف سیاسی، اجتماعی، قومی، نژادی، زبانی و غیره را زیرنظر داشتند؛<ref>شاهدی، ساواک، ۱۸۶.</ref> از اینرو چنانکه امامخمینی یادآورشده است، با وجود جاسوسان دولتی و خفقان حاکم بر این دوره، مراسم دینی و مذهبی محدود و ممنوع یا سرکوب میشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲، ۳۳۶ و ۱۰/۳۰۷.</ref> و در عین حال برخی با متهمکردن [[روحانیت]] اصیل و انقلابی به جاسوسی، در صدد بودند از ورود روحانیان به عرصه سیاست و ایستادگی آنان در برابر طرحها و اهداف ضد دینی رژیم جلوگیری کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰؛ بصیرتمنش و واحدی، برنامه ها و شیوه های ساواک، ۷۴.</ref> دراینباره تعدادی از [[طلاب]] و روحانیانِ ایرانی ساکن [[عراق]] به جاسوسی متهم شدند و امامخمینی در دیدار با استاندار [[نجف]]، با اشاره به حکم خروج حدود سیصد نفر از طلاب و اجبار آنان به خارجشدن از عراق، با قاطعیت حضورِ جاسوس در حوزه نجف و در میان طلاب و روحانیان را رد کرد و اخراج افراد را به بهانه جاسوس و وابستهبودن، کار نادرستی دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه نجف}} | |||
امامخمینی در کنار اعتراض به رژیم پهلوی ایجاد پایگاههای نظامی، مخابراتی و جاسوسی برای بیگانگان در ایران را خیانت به ملت، کشور و مخالفت با مشروطیت و قانون اساسی شمرده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۷۴.</ref> و در اوائل نهضت اسلامی به قبضه اقتصاد کشور توسط برخی بهائیان که از دید امامخمینی جاسوس صهیونیستها بودند، تأسیس و اداره [[تلویزیون]] به دست عوامل این فرقه و به کانون جاسوسیشدنِ شرکت پپسیکولا که در اختیار [[بهائیان]] بود، هشدار داده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰ و ۱۲۳.</ref> | امامخمینی در کنار اعتراض به رژیم پهلوی ایجاد پایگاههای نظامی، مخابراتی و جاسوسی برای بیگانگان در ایران را خیانت به ملت، کشور و مخالفت با مشروطیت و قانون اساسی شمرده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۷۴.</ref> و در اوائل نهضت اسلامی به قبضه اقتصاد کشور توسط برخی بهائیان که از دید امامخمینی جاسوس صهیونیستها بودند، تأسیس و اداره [[تلویزیون]] به دست عوامل این فرقه و به کانون جاسوسیشدنِ شرکت پپسیکولا که در اختیار [[بهائیان]] بود، هشدار داده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰ و ۱۲۳.</ref> | ||
==جاسوسی علیه جمهوری اسلامی ایران== | ==جاسوسی علیه جمهوری اسلامی ایران== | ||
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت آمریکا برای رویارویی با ایران تلاش کرد از راه ارتباط مأموران جاسوسی خود با افراد طردشده داخلی، به شیوههای گوناگون در ارکان نظام نفوذ کند.<ref>حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۹۶.</ref> اقدام آمریکا در تبدیل سفارتخانه خود به لانه جاسوسی برای جاسوسی از ایران و منطقه <ref>شاهعلی، انقلاب دوم، ۳۰.</ref> از آن جمله بود. امامخمینی نیز به این واقعیت توجه داده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۴ و ۲۹۶ ـ ۲۹۷.</ref> فعالیتهای جاسوسی این پایگاه که با هدف تسلط دوباره بر ایران بود، زمینهساز آن شد که دانشجویان پیرو خط امام در [[سال ۱۳۵۸]] آن را به تصرف درآوردند.<ref>شاهعلی، انقلاب دوم، ۳۲.</ref> | با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت آمریکا برای رویارویی با ایران تلاش کرد از راه ارتباط مأموران جاسوسی خود با افراد طردشده داخلی، به شیوههای گوناگون در ارکان نظام نفوذ کند.<ref>حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۹۶.</ref> اقدام آمریکا در تبدیل سفارتخانه خود به لانه جاسوسی برای جاسوسی از ایران و منطقه <ref>شاهعلی، انقلاب دوم، ۳۰.</ref> از آن جمله بود. امامخمینی نیز به این واقعیت توجه داده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۴ و ۲۹۶ ـ ۲۹۷.</ref> فعالیتهای جاسوسی این پایگاه که با هدف تسلط دوباره بر ایران بود، زمینهساز آن شد که دانشجویان پیرو خط امام در [[سال ۱۳۵۸]] آن را به تصرف درآوردند.<ref>شاهعلی، انقلاب دوم، ۳۲.</ref> | ||
پس از تصرف سفارتخانه آمریکا دستگاههای جاسوسی و مدارک و شواهد زیادی به دست آمد که نشان از جاسوسی و توطئهگری آنان بود و امامخمینی بر اساس مدارک کشفشده و نقشی که مأموران سفارت در بهتعطیلیکشاندن مدارس و ایجاد درگیری مسلحانه در نقاط مختلف ایران داشتند، به صراحت آنان را جاسوس و آن مرکز را لانه جاسوسی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱، ۳۰، ۱۳۳ و ۱۵۷.</ref> و فعالیت مأموران سفارت را خارج از عرف دیپلماتیک خواند و جاسوسی، نقشهکشی و توطئه برای مناطق مختلف کشور اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۷؛ دلدم، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران، ۲۸ ـ ۳۰.</ref> ایشان با وجود تلاشهای آمریکا برای غیر قانونیخواندن اشغال سفارت،<ref>حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۱۰۶.</ref> اعتراض و تهدیدهای آنان را نادیده گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۴، ۱۹۳ و ۲۶۹ ـ ۲۷۱.</ref> و تنها راهِ صلح و برقراری ارتباط میان دو دولت را برگرداندن محمدرضا پهلوی به ایران و تبدیل دستگاه جاسوسی به یک دستگاه انسانی بیان کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۸۱ و ۸۵ ـ ۸۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی آمریکا}} | پس از تصرف سفارتخانه آمریکا دستگاههای جاسوسی و مدارک و شواهد زیادی به دست آمد که نشان از جاسوسی و توطئهگری آنان بود و امامخمینی بر اساس مدارک کشفشده و نقشی که مأموران سفارت در بهتعطیلیکشاندن مدارس و ایجاد درگیری مسلحانه در نقاط مختلف ایران داشتند، به صراحت آنان را جاسوس و آن مرکز را لانه جاسوسی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱، ۳۰، ۱۳۳ و ۱۵۷.</ref> و فعالیت مأموران سفارت را خارج از عرف دیپلماتیک خواند و جاسوسی، نقشهکشی و توطئه برای مناطق مختلف کشور اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۷؛ دلدم، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران، ۲۸ ـ ۳۰.</ref> ایشان با وجود تلاشهای آمریکا برای غیر قانونیخواندن اشغال سفارت،<ref>حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، ۱۰۶.</ref> اعتراض و تهدیدهای آنان را نادیده گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۴، ۱۹۳ و ۲۶۹ ـ ۲۷۱.</ref> و تنها راهِ صلح و برقراری ارتباط میان دو دولت را برگرداندن محمدرضا پهلوی به ایران و تبدیل دستگاه جاسوسی به یک دستگاه انسانی بیان کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۸۱ و ۸۵ ـ ۸۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی آمریکا}} | ||
اما از نگاه امامخمینی آمریکا هیچگاه دست از جاسوسی و توطئه علیه ایران برنداشت و همواره برنامههای جاسوسی خود را با هدف ایجاد اختلاف میان مسلمانان و دستیابی به اطلاعات کشور متمرکز میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹.</ref> و با رونقبخشیدن به مراکز [[وهابیت]] ـ که کانونهای [[فتنه]] و جاسوسی بودند ـ در صدد ترویج اسلامِ سرمایهداری و اشرافی، اسلام فریب و سازش و اسارت و اسلام آمریکایی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰.</ref> با این حال، ایشان ملت ایران را دارای همتی والا میدانست که با تأیید [[خداوند متعال]] قیام کرد و علاوه بر تغییر رژیم ستمشاهیِ آمریکایی به نظام اسلامی، مستشاران و جاسوسان غرب و شرق را از کشور راند یا بهبندکشید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|آمریکا}} | اما از نگاه امامخمینی آمریکا هیچگاه دست از جاسوسی و توطئه علیه ایران برنداشت و همواره برنامههای جاسوسی خود را با هدف ایجاد اختلاف میان مسلمانان و دستیابی به اطلاعات کشور متمرکز میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹.</ref> و با رونقبخشیدن به مراکز [[وهابیت]] ـ که کانونهای [[فتنه]] و جاسوسی بودند ـ در صدد ترویج اسلامِ سرمایهداری و اشرافی، اسلام فریب و سازش و اسارت و اسلام آمریکایی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰.</ref> با این حال، ایشان ملت ایران را دارای همتی والا میدانست که با تأیید [[خداوند متعال]] قیام کرد و علاوه بر تغییر رژیم ستمشاهیِ آمریکایی به نظام اسلامی، مستشاران و جاسوسان غرب و شرق را از کشور راند یا بهبندکشید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|آمریکا}} | ||
از سوی دیگر، فعالیتهای جاسوسی برخی گروههای داخلی ازجمله [[فرقه بهائیت]]<ref>مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۴/۵۷۵؛ زاهد، بهائیت در ایران، ۲۷۴ ـ ۲۹۳.</ref> و حزب توده که در جهت اهداف آمریکا و شوروی و برای براندازی نظام اسلامی بودند، نیروهای اطلاعاتی کشور را بر آن داشت تا به اقدامات جاسوسیِ آنان پایان دهند <ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/جم.</ref> و این امر مورد توجه امامخمینی بوده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۲، ۴۴۵ و ۴۵۹ ـ ۴۶۱.</ref> ازجمله افراد نفوذی حزب توده [[ناخدا یکم بهرام افضلی]] بود. وی با سوء استفاده از فضای نیروهای مسلح در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با برنامهریزی [[سازمان اطلاعاتی روسیه]] (کا.گ.ب) تا رده فرماندهی نیروهای دریایی در دوران جنگ تحمیلی عراق ارتقا یافت.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/۹۲ ـ ۹۷.</ref> | از سوی دیگر، فعالیتهای جاسوسی برخی گروههای داخلی ازجمله [[فرقه بهائیت]]<ref>مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۴/۵۷۵؛ زاهد، بهائیت در ایران، ۲۷۴ ـ ۲۹۳.</ref> و حزب توده که در جهت اهداف آمریکا و شوروی و برای براندازی نظام اسلامی بودند، نیروهای اطلاعاتی کشور را بر آن داشت تا به اقدامات جاسوسیِ آنان پایان دهند <ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/جم.</ref> و این امر مورد توجه امامخمینی بوده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۲، ۴۴۵ و ۴۵۹ ـ ۴۶۱.</ref> ازجمله افراد نفوذی حزب توده [[ناخدا یکم بهرام افضلی]] بود. وی با سوء استفاده از فضای نیروهای مسلح در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با برنامهریزی [[سازمان اطلاعاتی روسیه]] (کا.گ.ب) تا رده فرماندهی نیروهای دریایی در دوران جنگ تحمیلی عراق ارتقا یافت.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲/۹۲ ـ ۹۷.</ref> | ||
با آغاز [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، سازمان مجاهدین خلق ایران در آغاز آمادگی خود را برای دفاع از مرزها و مقابله با تهاجم و تجاوز عراق اعلام کرد؛ اما پس از مدتی با تشکیل خانههای تیمی در شهرهای مرزی، به [[ستون پنجم]] دشمن تبدیل و مشغول گردآوری نقشهها و اطلاعات درباره آرایش نظامی نیروهای ایرانی شد.<ref>م ـ ع ـ ف، منافقین و جنگ تحمیلی، ۲۸.</ref> پس از فرار رئیس این سازمان، [[مسعود رجوی]] از ایران و دیدار با [[طارق عزیز]]؛ وزیر خارجه وقت عراق در [[پاریس]]، عراق به مهمترین مرکز فعالیت این سازمان تبدیل شد. این سازمان علاوه بر جاسوسی و دادن اطلاعات به دشمن،<ref>بسطامی، نقش سازمان مجاهدین خلق در جنگ ایران و عراق، ۱۰۱ ـ ۱۰۳.</ref> تلاش میکرد با عناصری که در میان نیروهای ایرانی داشت، ضمن ناآرامکردن مناطق جنگی و ناامیدکردن نیروهای خودی از کسب پیروزی در جنگ، آنان را به نظام اسلامی و دین بدبین و پایههای مردمی حکومت را سست کند.<ref>م ـ ع ـ ف، منافقین و جنگ تحمیلی، ۲۷ ـ ۲۸.</ref> امامخمینی نیز با اشاره به حمله عراق به شهرهای بیدفاع ایران، به جاسوسی این سازمان برای دشمن و اعلام رسمی آن از سوی خود آنان توجه داده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۲.</ref> | با آغاز [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، سازمان مجاهدین خلق ایران در آغاز آمادگی خود را برای دفاع از مرزها و مقابله با تهاجم و تجاوز عراق اعلام کرد؛ اما پس از مدتی با تشکیل خانههای تیمی در شهرهای مرزی، به [[ستون پنجم]] دشمن تبدیل و مشغول گردآوری نقشهها و اطلاعات درباره آرایش نظامی نیروهای ایرانی شد.<ref>م ـ ع ـ ف، منافقین و جنگ تحمیلی، ۲۸.</ref> پس از فرار رئیس این سازمان، [[مسعود رجوی]] از ایران و دیدار با [[طارق عزیز]]؛ وزیر خارجه وقت عراق در [[پاریس]]، عراق به مهمترین مرکز فعالیت این سازمان تبدیل شد. این سازمان علاوه بر جاسوسی و دادن اطلاعات به دشمن،<ref>بسطامی، نقش سازمان مجاهدین خلق در جنگ ایران و عراق، ۱۰۱ ـ ۱۰۳.</ref> تلاش میکرد با عناصری که در میان نیروهای ایرانی داشت، ضمن ناآرامکردن مناطق جنگی و ناامیدکردن نیروهای خودی از کسب پیروزی در جنگ، آنان را به نظام اسلامی و دین بدبین و پایههای مردمی حکومت را سست کند.<ref>م ـ ع ـ ف، منافقین و جنگ تحمیلی، ۲۷ ـ ۲۸.</ref> امامخمینی نیز با اشاره به حمله عراق به شهرهای بیدفاع ایران، به جاسوسی این سازمان برای دشمن و اعلام رسمی آن از سوی خود آنان توجه داده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۲.</ref> | ||
در شرایط بحرانی و انقلابی ایران در [[سال ۱۳۵۷]]، دولت آمریکا و دستگاههای جاسوسی وابسته به آن، به دلیل محاسبات غیر واقعی از شرایط و حقایق ایران و انقلاب، همچنان به ماندن [[محمدرضا پهلوی]] در ایران امیدوار بودند؛<ref>خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، ۹۹ ـ ۱۰۰.</ref>؛ اما «وحدت کلمه» مردم ایران در مخالفت با پهلوی، به آنان قدرت بخشید که برخلاف محاسبات اشتباه دستگاههای جاسوسی آمریکا مانند سازمان سیا و امثال آن؛<ref>خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، ۱۱۸.</ref> چنانکه [[امامخمینی]] نیز یادآورشده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۲ و ۷/۳۹۸.</ref> با دست خالی هیمنه استکبار را بشکنند و انقلاب را به ثمر رسانند. امامخمینی با تأکید بر محاسبات مادیگرایانه دستگاههای جاسوسیِ بیگانگان که توان و تجهیزات ابرقدرتها را زیاد و شکستناپذیر تصور میکردند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۸.</ref> روحیه [[شهادتطلبی]] و تحول روحی مردم را از عوامل مؤثر بر پیروزی و حفظ انقلاب و شکست دشمنان میدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۷.</ref> | در شرایط بحرانی و انقلابی ایران در [[سال ۱۳۵۷]]، دولت آمریکا و دستگاههای جاسوسی وابسته به آن، به دلیل محاسبات غیر واقعی از شرایط و حقایق ایران و انقلاب، همچنان به ماندن [[محمدرضا پهلوی]] در ایران امیدوار بودند؛<ref>خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، ۹۹ ـ ۱۰۰.</ref>؛ اما «وحدت کلمه» مردم ایران در مخالفت با پهلوی، به آنان قدرت بخشید که برخلاف محاسبات اشتباه دستگاههای جاسوسی آمریکا مانند سازمان سیا و امثال آن؛<ref>خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، ۱۱۸.</ref> چنانکه [[امامخمینی]] نیز یادآورشده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۲ و ۷/۳۹۸.</ref> با دست خالی هیمنه استکبار را بشکنند و انقلاب را به ثمر رسانند. امامخمینی با تأکید بر محاسبات مادیگرایانه دستگاههای جاسوسیِ بیگانگان که توان و تجهیزات ابرقدرتها را زیاد و شکستناپذیر تصور میکردند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۸.</ref> روحیه [[شهادتطلبی]] و تحول روحی مردم را از عوامل مؤثر بر پیروزی و حفظ انقلاب و شکست دشمنان میدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۷.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |