|
|
خط ۱۰: |
خط ۱۰: |
|
| |
|
| ==مبارزات و فعالیتهای سیاسی== | | ==مبارزات و فعالیتهای سیاسی== |
| خمینی از آغاز [[نهضت امامخمینی]] همواره در کنار ایشان بود و از حرکتهای انقلابی و مبارزه بر ضد رژیم پهلوی حمایت میکرد. وی پیش از آن نیز در جریان مبارزات سیاسی قرار داشت و با فداییان اسلام که فعالیتهای گستردهای بر ضد رژیم داشتند، پیوسته در تماس بود و علاقه فراوانی به [[سیدمجتبی نواب صفوی]] و سیدعبدالحسین واحدی داشت.<ref>خلخالی، یادها و یادمانها، ۱۱۱/۱.</ref> وی با [[فداییان اسلام]] بهویژه واحدی که مدتی فراری و در خانه محمد صدوقی یزدی مخفی بود، جلسات خصوصی و رفت و آمد داشت.<ref>خلخالی، یادها و یادمانها، ۱۱۱/۱؛ روحانی، یادها و یادمانها، ۲۰۴/۱؛ یزدی، خاطرات آیتالله محمد یزدی، ۱۷۱.</ref>
| |
|
| |
|
| در هنگام بازداشت امامخمینی در شب [[۱۵ خرداد ۱۳۴۲]] وی نخستین کسی بود که در جریان قرار گرفت و خیلی تلاش کرد از بردن ایشان ممانعت کند؛ ولی با تهدید مأموران به شلیک به وی روبهرو شد؛ با این حال، تا وقتی [[امامخمینی]] او را از این کار نهی نکرد، همچنان تلاش میکرد.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه و مبارزات آیتالله سیدمصطفی خمینی، ۵۴.</ref> پس از بازداشت و انتقال امامخمینی به تهران او طی سخنرانی در حرم فاطمه معصومه(س) مردم را در جریان این واقعه قرار داد و آنان را به مقاومت و پایداری فرا خواند.<ref>← مقاله دستگیری امامخمینی.</ref> در مدتی که امامخمینی در زندان در تهران بود با نظارت او گروهی از طلاب مبارز در خانهای در اطراف مدرسه حجتیه قم به تنظیم سخنرانیها و اعلامیههای امامخمینی و نشر و توزیع آنها مشغول بودند.<ref>درچهای، یادها و یادمانها، ۲۲۱/۲ ـ ۲۲۲.</ref>
| |
|
| |
| پس از آزادی امامخمینی از زندان در تهران و انتقال به خانه رضا روغنی زنجانی در قیطریه، سیدمصطفی خمینی به طور مستقیم در خدمت ایشان قرار گرفت و توانست به رغم احضار و تهدید از سوی شهربانی در برقراری و تداوم رابطه ایشان با مردم و مبارزان نقش اساسی و مؤثری ایفا کند.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه و مبارزات آیتالله سیدمصطفی خمینی، شانزده ـ هفده.</ref> امامخمینی در مدت اقامت اجباری در تهران، طی نامهای به وی نسبت به [[شهریه امامخمینی|شهریه طلاب]] سفارش کرد؛<ref>امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، ۵۰۸/۲۱</ref> همچنین از وی خواست با مبلغ ارسالی ایشان و تشویق ثروتمندان، به مستمندان قم کمک کند.<ref>امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، ۲۶۰/۱.</ref>
| |
|
| |
| وی در جریان قیام امامخمینی بر ضد [[لایحه کاپیتولاسیون]] نیز فعالانه شرکت داشت و برای روشنگری مردم نامهها و اطلاعیههای گوناگونی را با نامهای مختلف تدوین و منتشر میکرد.<ref>روحانی، یادها و یادمانها، ۲۰۵/۱.</ref> خمینی پس از بازداشت و تبعید امامخمینی به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ نیز سعی کرد ارتباط مردم با بیت امامخمینی برقرار باشد و پرداخت شهریه و دریافت وجوهات ادامه یابد<ref>کروبی، یادها و یادمانها، ۵۷/۲ ـ ۵۸.</ref> چنانکه همان روز ۱۳ آبان با رفتن به خانه علما و بزرگان حوزه و دیدار و گفتگو با برخی از آنان ازجمله سیدشهابالدین مرعشی نجفی و میرزاهاشم آملی سعی کرد آنان را در جریان امر قرار دهد و درباره اقداماتی که باید دراینباره انجام شود مشورت کند.<ref>ملاییپور قرجهداغی، شهید سیدمصطفی خمینی در نگاه تاریخ، ۵۵.</ref>
| |
|
| |
| وی همچنین در جهت اطلاعرسانی به علما، بازاریان و مردم بسیار تلاش کرد؛ ولی مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که از نقش مهم وی در پیشبرد نهضت خبر داشتند، او را نیز در همان روز بازداشت کردند و به تهران بردند و در قزلقلعه تهران زندانی کردند.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه و مبارزات آیتالله سیدمصطفی خمینی، ۶۳ ـ ۶۷.</ref> وی در چند روز بازجویی<ref>خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۵۵ ـ ۷۹.</ref> با شجاعت از لایحه کاپیتولاسیون با عنوان «سند بردگی ملت ایران» نام برد و تصریح کرد اقدام امامخمینی در مخالفت با آن از باب [[امر به معروف و نهی از منکر]] بودهاست که از احکام اصلی اسلام و منکر آن کافر و ترککننده آن مرتکب گناه کبیره است و مجازات سنگین دارد.<ref>خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۷۴ ـ ۷۹؛ راعی گلوجه، زندگینامه و مبارزات آیتالله سیدمصطفی خمینی، ۶۷.</ref>
| |
|
| |
| او برای اینکه درِ بیت امامخمینی به عنوان کانون مبارزه باز باشد، طی حکمی از درون زندان به [[شهابالدین اشراقی]] وکالت داد تا به مسائل مردم و مراجعان به بیت رسیدگی کند؛<ref>بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، راز توفان (یادنامه آیتالله سیدمصطفی خمینی)، ۱۲۷؛ رضوی، تلاشهای سیاسی و اجتماعی شهید آقامصطفی خمینی، ۳۲۲.</ref> علاوه بر این در داخل زندان به همزندانی خود فضلالله محلاتی نیز وکالت داد در صورتی که وی را تبعید کردند و یا از میان بردند، سهم امام(ع) را از مردم بگیرد و به هر گونه صلاح میداند به مصرف حوزه و خانوادههای زندانی برساند.<ref>رضوی، تلاشهای سیاسی و اجتماعی شهید آقامصطفی خمینی، ۳۲۲ ـ ۳۲۳؛ ملاییپور قرجهداغی، شهید سیدمصطفی خمینی در نگاه تاریخ، ۵۶.</ref> او سرانجام پس از ۵۷ روز تحمل زندان در سلول انفرادی<ref>راعی گلوجه، زندگینامه و مبارزات آیتالله سیدمصطفی خمینی، ۶۶ ـ ۶۷.</ref> از زندان آزاد شد و به قم رفت و جمع زیادی از روحانیان و مردم از او استقبال کردند.<ref>ملاییپور قرجهداغی، شهید سیدمصطفی خمینی در نگاه تاریخ، ۵۷ ـ ۵۸.</ref>
| |
| امامخمینی در روزهای آغازین حضور در ترکیه طی چندین نامه به سیدمصطفی خمینی، ضمن اعلام سلامتی خود و درخواست برخی لوازم شخصی، وی را به رسیدگی به خانواده بهویژه مادر سفارش کرد؛<ref>امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، ۴۲۷/۱ ـ ۴۳۲.</ref> چنانکه در ۱۳۴۳/۸/۱۹ طی نامهای از [[بورسا|بورسای ترکیه]]، وی را وصی و وکیل تامالاختیار خود در همه امور قرار داد تا وجوه شرعی را دریافت کند و شهریه طلاب را بپردازد؛<ref>امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، ۴۳۱/۱.</ref> همچنین از وی خواست برای رهایی ایشان به هیچکس متوسل نشود.<ref>امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، ۴۳۲/۱.</ref>
| |
| ===پیوستن به پدر در ترکیه===
| |
| سرتیپ علیاکبر مولوی رئیس ساواک استان تهران که قصد داشت سیدمصطفی خمینی را از کشور بیرون کند، پس از آزادی به وی پیشنهاد کرد به ترکیه برود و از پدر خود دیدن کند. نخست سیدمصطفی پذیرفت؛ ولی پس از مشورت با برخی از علما به این نتیجه رسید که چون هدف رژیم تبعید وی است، از سفر به ترکیه منصرف شود، مگر اینکه بهاجبار او را تبعید کنند.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سره، ۲۹۰ ـ ۲۹۱.</ref> با خودداری وی از سفر به ترکیه، مأموران ساواک در حالیکه هنوز چند روز از آزادی وی از زندان نگذشته بود، در ۱۳ دی ۱۳۴۳ دوباره وی را بازداشت کردند و به تهران بردند و روز بعد با هواپیما به استانبول و از آنجا به بورسای ترکیه پیش پدر خود تبعید کردند.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سره، ۲۹۲.</ref>
| |
|
| |
| حضور او در تبعیدگاه ترکیه برای [[امامخمینی]] بسیار مهم و تأثیرگذار بود؛ زیرا او نه تنها مونس و غمخوار، بلکه مدافع، خدمتکار و حتی آشپز ایشان بود و به پرستاری و تنظیم برنامه و انجام کارهای پدر میپرداخت؛<ref>ثقفی، یادها و یادمانها، ۳۶/۱ ـ ۳۷</ref> با این حال، امامخمینی پس از پرسش از اینکه وی به اختیار خود آمده یا به اجبار بردهاند، اظهار داشت که میخواسته اگر وی به اختیار خودش آمده او را به ایران برگرداند.<ref>خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۲۴</ref>
| |
|
| |
| او همهروزه با امامخمینی بحثهای علمی و فقهی میکرد و از این بحثها استفادههای علمی و معنوی فراوانی کرد؛<ref>ملاییپور قرجهداغی، شهید سیدمصطفی خمینی در نگاه تاریخ، ۶۰.</ref> چنانکه پیامرسان خوبی نیز برای نهضت اسلامی بود و تلاش میکرد در فرصتهایی که پیش میآمد با مسافران و دانشجویان ایرانی تماس بگیرد و با فرستادن نامه و پیام مردم را به بیداری و ادامه نهضت دعوت کند.<ref>رضوی، تلاشهای سیاسی و اجتماعی شهید آقامصطفی خمینی، ۳۲۳.</ref>
| |
| ===همراهی امام خمینی در تبعید به عراق===
| |
| خمینی پس از حدود نُه ماه در ۱۳۴۴/۷/۱۳ همراه با امامخمینی از ترکیه به عراق منتقل شد.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه و مبارزات آیتالله سیدمصطفی خمینی، ۱۶۳ ـ ۱۶۶؛ ملاییپور قرجهداغی، شهید سیدمصطفی خمینی در نگاه تاریخ، ۶۱.</ref> او در نجف در متن جریانات سیاسی ایران قرار داشت و افراد و جمعیتهای سیاسی همواره با وی در تماس بودند.<ref>منتظری، یادها و یادمانها، ۵۸/۱.</ref>
| |
|
| |
| وی با استفاده از آزادی نسبی در [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] بر دامنه مبارزات و فعالیتهای سیاسی خود افزود و در کنار برنامهها و فعالیتهای درسی و پژوهشی خود، با انتشار اعلامیه و انجام سفرهای تبلیغی مردم را در جریان مسائل قرار میداد.<ref>ملاییپور قرجهداغی، شهید سیدمصطفی خمینی در نگاه تاریخ، ۶۴.</ref> وی همچنین با نهضتهای آزادیبخش جهان اسلام و شخصیتهای مهم اسلامی در خارج عراق ارتباط داشت و تلاش میکرد از این طریق پیام امامخمینی را به مردم ایران و دیگر کشورها برساند.<ref>ملاییپور قرجهداغی، شهید سیدمصطفی خمینی در نگاه تاریخ، ۶۴.</ref>
| |
|
| |
| خمینی در عرصه مسائل مبارزاتی استفاده از هر شیوهای را برای رسیدن به مقصود درست نمیدانست و از همینرو با همکاری با برخی گروههای سیاسی سخت مخالف بود؛<ref>ملاییپور قرجهداغی، شهید سیدمصطفی خمینی در نگاه تاریخ، ۴۱ ـ ۴۳.</ref> چنانکه در نجف بهشدت با کسانی مانند [[سیدابوالحسن بنیصدر]] و صادق قطبزاده مخالف بود و روحانیان مبارز نجف را از همکاری با آنان بر حذر میداشت.<ref>موسوی بجنوردی، یادها و یادمانها، ۱۶۷/۲ ـ ۱۶۸.</ref> وی افزون بر فعالیتهای پنهانی مانند نشر و پخش اعلامیههای امامخمینی، ارتباط با مبارزان و فرستادن کمکهای مالی برای آنان، در محافظت از [[امامخمینی]] و نیز حفظ دفتر و مدیریت کارها و دیدارهای ایشان نیز فعال بود<ref>خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ۶۵/۱.</ref> و امامخمینی نیز گاهی از وی در برابر تهمتها دفاع میکرد.<ref>امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، ۱۶۱/۳.</ref>
| |
|
| |
| وی در حوزه نجف در برابر فشارهای سیاسی علیه امامخمینی و نیز حملات و هجمههای برخی روحانیان خود را سپر بلا کرده بود و تلاش میکرد با حسن خلق و تماس و گفتگو بسیاری از مسائل را حل کند.<ref>سجادی، یادها و یادمانها، ۱/۳۶۳.</ref> تنظیم و فرستادن سخنرانیها و بیانیههای امامخمینی به ایران و دیگر نقاط، هماهنگسازی مبارزات طلاب، راهاندازی مجله پانزده خرداد در عراق، برقراری ارتباط با مبارزان فلسطینی و لبنانی و حمایت از آنان، اعزام برخی از روحانیان به لبنان برای گذراندن دورههای آموزش نظامی، تقویت ارتباط میان بیت امامخمینی و بیت مراجع دیگرِ [[نجف]]، بهویژه [[سیدمحسن حکیم]] از دیگر فعالیتهای سیاسی وی در نجف بود.<ref>پانزده خرداد، شهادت در تبعید، ۱۲۳.</ref> در ۱۹ خرداد ۱۳۴۸ رژیم بعثی عراق هر گونه ملاقات با حکیم را ممنوع کرد، اما سیدمصطفی خمینی هر روز به دیدن ایشان میرفت؛ به همین دلیل در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ نیروهای امنیتی عراق او را بازداشت کردند و به بغداد بردند؛ ولی پس از مدتی او را آزاد کردند.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه و مبارزات آیتالله سیدمصطفی خمینی، ۱۲۱.</ref>
| |
|
| |
| خمینی در مدت اقامت در نجف در مناسبتهای زیارتی امامحسین(ع) مانند دهه محرم، اربعین، عرفه و روزهای زیارتی رجب و شعبان و ذیالحجه در تابستان و زمستان پیاده به کربلا میرفت.<ref>حسینیان، ستاره صبح انقلاب، ۸۷ ـ ۸۸.</ref> او همواره مقید به مستحبات بود و به خواندن زیارت عاشورا و دعاها و زیارتهای دیگر اهتمام ویژهای داشت و دهه آخر ماه رمضان در مسجد کوفه معتکف میشد.<ref>روحانی، یادها و یادمانها، ۲۰۲/۱.</ref>
| |
| ==شیفتگی به امامخمینی== | | ==شیفتگی به امامخمینی== |
| سیدمصطفی خمینی علاقه عجیبی به [[امامخمینی]] داشت؛ علاقهای که بسیار فراتر از علاقه پدر و فرزندی بود. او کاملاً مطیع و مرید پدر بود و فوقالعاده احترام میکرد و همواره مراقب سلامتی ایشان بود.<ref>خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ۶۴/۱؛ ثقفی، یادها و یادمانها، ۳۶/۱ ـ ۳۷.</ref> او امامخمینی را مجدد اسلام میدانست و معتقد بود اسلام به ایشان نیاز دارد و باید مراقب ایشان بود.<ref>مصطفوی، فانی در وجود پدر، ۵۶.</ref> او حالت شیفتگی خاصی به امامخمینی داشت و میخواست خود را فدای ایشان کند؛ بنابراین دفاعش از پدر تا سرحد فداکردن جان بود.<ref>محتشمیپور، یادها و یادمانها، ۱۵۴/۱.</ref> | | سیدمصطفی خمینی علاقه عجیبی به [[امامخمینی]] داشت؛ علاقهای که بسیار فراتر از علاقه پدر و فرزندی بود. او کاملاً مطیع و مرید پدر بود و فوقالعاده احترام میکرد و همواره مراقب سلامتی ایشان بود.<ref>خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ۶۴/۱؛ ثقفی، یادها و یادمانها، ۳۶/۱ ـ ۳۷.</ref> او امامخمینی را مجدد اسلام میدانست و معتقد بود اسلام به ایشان نیاز دارد و باید مراقب ایشان بود.<ref>مصطفوی، فانی در وجود پدر، ۵۶.</ref> او حالت شیفتگی خاصی به امامخمینی داشت و میخواست خود را فدای ایشان کند؛ بنابراین دفاعش از پدر تا سرحد فداکردن جان بود.<ref>محتشمیپور، یادها و یادمانها، ۱۵۴/۱.</ref> |