محمدحسین آل طاهر: تفاوت میان نسخهها
imported>Shams بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Shams بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== زادگاه و خاندان == | == زادگاه و خاندان == | ||
او در سال ۱۳۰۸ش در خمین به دنیا آمد <ref>(انقلاب اسلامی به...، استان مرکزی، کتاب اول، ۲۱۵).</ref> جدش شیخ ابوالقاسم، معروف به ناظمالشریعه، روحانی خوانساری بود که پس از تکمیل تحصیلات حوزوی در نجف | او در سال ۱۳۰۸ش در خمین به دنیا آمد <ref>(انقلاب اسلامی به...، استان مرکزی، کتاب اول، ۲۱۵).</ref> جدش شیخ ابوالقاسم، معروف به ناظمالشریعه، روحانی خوانساری بود که پس از تکمیل تحصیلات حوزوی در [[نجف|نجف اشرف]]، به ارشاد مردم خوانسار پرداخت و در جریان نزاع دو طایفه بزرگ ایل بختیاری، به آن منطقه رفت و اختلافات آنان را رفع کرد و سپس در دولتآباد مقیم شد. | ||
پدرش شیخ احمد نیز از دانشآموختگان حوزههای علمیه اراک و اصفهان بود و پس از اتمام تحصیل، در یکی از روستاهای [[خمین]] مقیم شد و در برقراری آرامش در آن سامان میکوشید و سپس با دعوت عدهای از تجار خمین، در آن شهر اقامت گزید <ref>(شریف رازی، ج ۷، ۴۹۰-۴۹۱).</ref> | |||
== تحصیل == | == تحصیل == | ||
محمدحسین آل طاهر پس از خواندن مقدمات دروس حوزوی، در سال | محمدحسین آل طاهر پس از خواندن مقدمات دروس حوزوی، در سال ۱۳۲۵ش راهی [[قم]] شد و دروس سطح را در [[حوزه علمیه قم]] و نزد استادان آن حوزه آموخت. درباره استادان او در این مقطع اطلاعاتی در دست نیست. آنگاه به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس آیات [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]]، [[امامخمینی]]، شیخ عبدالنبی اراکی، [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی]] و [[سیدکاظم شریعتمداری]] بهره برد <ref>(شریف رازی، ج ۵، ۴۴).</ref> | ||
او هر سال، چند ماه در قم حضور مییافت و احتمالاً به تحصیل میپرداخت و چند ماه از سال را هم مقیم [[خمین]] بود. با استناد به این گزارش (منتشرشده در سال ۱۳۵۲ش) میتوان احتمال داد که او در آن سالها ـ از سال ۱۳۲۵ش تا ۱۳۵۲ش ـ به تحصیل و احتمالاً تدریس در قم میپرداخته است. همچنین میتوان احتمال داد که طی سالهای ۱۳۲۵-۱۳۴۳ ش در درس خارج فقه یا اصول یا هر دو درس امامخمینی شرکت میکرده است. | |||
== فعالیت مبارزاتی == | == فعالیت مبارزاتی == | ||
آل طاهر در بهمن ۱۳۴۱ ش، همراه با سیدمرتضی پسندیده به فعالیت علیه رفراندوم موسوم به انقلاب سفید دست زد. ساواک در گزارشی او را منشی سیدمرتضی پسندیده معرفی کرد که فتوای امامخمینی را انشا میکرد <ref>(سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۱، ۴۳۲).</ref> سپس همراه با روحانیان خمین، درصدد ابلاغ اعلامیه امامخمینی درباره رفراندوم فوق به مردم آن شهر برآمد <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، ۱).</ref> در ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ وقتی ساواک از سخنرانی شیخ محمدباقر رفیعی طالقانی در خمین جلوگیری کرد، در نامهای به محمدتقی | آل طاهر در بهمن ۱۳۴۱ ش، همراه با [[سیدمرتضی پسندیده]] به فعالیت علیه رفراندوم موسوم به [[انقلاب سفید]] دست زد. [[ساواک]] در گزارشی او را منشی سیدمرتضی پسندیده معرفی کرد که فتوای امامخمینی را انشا میکرد <ref>(سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۱، ۴۳۲).</ref> سپس همراه با روحانیان خمین، درصدد ابلاغ اعلامیه امامخمینی درباره رفراندوم فوق به مردم آن شهر برآمد <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، ۱).</ref> در ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ وقتی ساواک از سخنرانی شیخ محمدباقر رفیعی طالقانی در خمین جلوگیری کرد، در نامهای به [[محمدتقی فلسفی]]، او را در جریان قرار داد و رونوشت آن نامه را به وزیر کشور وقت نیز ارسال کرد و خواستار جبران اهانت به رفیعی شد <ref>(همان، ۴۳۳).</ref> | ||
او در ۳۱ تیر ۱۳۴۲ همراه با جمعی از روحانیان خمین در نامهای به [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]]، خواستار آزادی «مرجعیت بزرگ عالم تشیع حضرت آیتالله خمینی» شد <ref>(سیر مبارزات یاران...، ج ۲، ۱۳).</ref> در مرداد ۱۳۴۲ و در جریان مهاجرت علما به [[تهران]] در اعتراض به [[دستگیری امامخمینی]]، راهی تهران شد و در تحصن علما شرکت کرد <ref>(خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، ۲۷۲).</ref> او در ۱۹/۵/۱۳۴۲ همراه با جمعی از علمای خمین ازجمله سیدمرتضی پسندیده، تلگرافی را از طریق [[سیدمحمدهادی میلانی|آیتالله سیدمحمدهادی حسینی میلانی]] که آن روزها به سبب شرکت در تحصن روحانیان سراسر کشور در تهران، در پایتخت اقامت داشت، خطاب به امامخمینی، و آیات [[سیدحسن قمی|سیدحسن طباطبایی قمی]] و [[بهاءالدین محلاتی|شیخ بهاءالدین محلاتی]] ارسال و از حضور علمای سراسر کشور در تهران و اتحاد و یگانگی آنان تقدیر کرد و بار دیگر پشتیبانی و اطاعت خود را «از آن مرجع عالیقدر مذهب جعفری» ابراز نمود و از مبارزه امامخمینی با تعابیری چون «خیر و صلاح دین مبین مسلمین و احکام مذهب جعفری و اسلام و مراعات کامل قانون اساسی» یاد کرد <ref>(روحانی، ج ۱، ۵۸۴؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۹۳).</ref> | |||
آل طاهر در بهمن ۱۳۴۲ و در جریان دستگیری سیدرسول حجازی، از واعظان طرفدار امامخمینی در خمین، برای آزادی او میکوشید <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، کتاب اول، ۶).</ref> او در بهمن ۱۳۴۳ نیز وقتی [[سیدکاظم قریشی]]، دیگر واعظ مبارز در خمین دستگیر و زندانی شد، با مراجعه به شهربانی خواستار آزادی او گردید <ref>(همان، ۳۹).</ref> وی در خمین از روحانیان نزدیک به [[سیدمرتضی پسندیده]] بود و در مناسبتهای مختلف در خانه او حضور مییافت <ref>(همان، ۶۳؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ۵۶)</ref> و به همین سبب [[ساواک]] از او بهعنوان یکی از «عوامل» سیدمرتضی پسندیده نام برد <ref>(همان، ۶۶).</ref> به سبب همین ارتباط بود که (چنانکه گفته شد)، ساواک در سال ۱۳۴۱ ش از او بهعنوان منشی سیدمرتضی پسندیده نام برد.<ref>(سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۱، ۴۳۲)</ref> در همان ماه پس از اقدام شهربانی خمین در جلوگیری از سخنرانی شیخ بزرگ بنیادی، در مسجد جامع خمین اعلام کرد که در اعتراض به این تصمیم، در اداره پست و تلگراف اجتماع خواهند کرد. پس از اعلام او، جمعی از روحانیان به سرپرستی سیدمرتضی پسندیده به آنجا رفتند و سپس اعلام کردند که در اعتراض به اقدام شهربانی، اقامه [[نماز جماعت]] و روضهخوانی را تعطیل میکنند <ref>(همان، ۵۹؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ روزشمار...، کتاب اول، ۶۵؛ سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۳، ۳۷۴).</ref> آنان سپس در نامهای به وزارت کشور، اعتراض خود را اعلام کردند <ref>(همان، ۶۱-۶۲).</ref> ساواک در گزارشی درباره فعالیتهای روحانیان خمین، او را یکی از محرکان مردم علیه حکومت پهلوی در خمین<ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار...، کتاب اول، ۷۳)</ref> و از طرفداران سرسخت و جدی امامخمینی در آن شهر نامید <ref>(همان، ۸۰-۸۱).</ref> | |||
او در سال ۱۳۴۵ ش به احداث سینما در خمین اعتراض و سخنرانانی را به خمین دعوت کرد <ref>(همان؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۶، ۵۸).</ref> همچنین خانه وی محلی برای برگزاری جلسات درباره موضوعات مهم بود و واعظان دعوتشده به خمین در خانه او حضور مییافتند <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار...، کتاب اول، ۱۱۰-۱۰۹)</ref>. | او در سال ۱۳۴۵ ش به احداث سینما در خمین اعتراض و سخنرانانی را به خمین دعوت کرد <ref>(همان؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۶، ۵۸).</ref> همچنین خانه وی محلی برای برگزاری جلسات درباره موضوعات مهم بود و واعظان دعوتشده به خمین در خانه او حضور مییافتند <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار...، کتاب اول، ۱۱۰-۱۰۹)</ref>. | ||
او در شهریور آن سال نیز در اعتراض به جلوگیری از سخنرانی شیخ محمد یزدی در خمین، همراه با روحانیان خمین اعلام کردند که از برگزاری مجالس روضهخوانی خودداری خواهند کرد <ref>(همان، ۱۱۳).</ref> در همان سال ممنوعالمنبر شد <ref>(همان، ۲۱۶).</ref> او در دهم دی ۱۳۴۵ در سخنانی در مسجد علیآباد خمین، از حکومت پهلوی انتقاد و انتقادش را متوجه سلطنت کرد. به همین سبب توسط شهربانی دستگیر شد. وقتی رئیس شهربانی خمین او را تهدید به حبس کرد، اعلام نمود که هیچ ترسی ندارد. پس از آن، جمعی از روحانیان خمین با حضور در شهربانی، خواستار آزادی او شدند. او همچنین در مراسم و مجالسی که توسط مقامات حکومتی در خمین برگزار میشد، شرکت نمیکرد <ref>(همان، ۱۲۶-۱۲۸ و ۱۵۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ۱۳۹).</ref> به همین سبب به شهربانی احضار شدند <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار...، کتاب اول، ۱۳۸).</ref> | او در شهریور آن سال نیز در اعتراض به جلوگیری از سخنرانی [[محمد یزدی|شیخ محمد یزدی]] در خمین، همراه با روحانیان خمین اعلام کردند که از برگزاری مجالس [[روضهخوانی]] خودداری خواهند کرد <ref>(همان، ۱۱۳).</ref> در همان سال ممنوعالمنبر شد <ref>(همان، ۲۱۶).</ref> او در دهم دی ۱۳۴۵ در سخنانی در مسجد علیآباد خمین، از حکومت پهلوی انتقاد و انتقادش را متوجه سلطنت کرد. به همین سبب توسط شهربانی دستگیر شد. وقتی رئیس شهربانی خمین او را تهدید به حبس کرد، اعلام نمود که هیچ ترسی ندارد. پس از آن، جمعی از روحانیان خمین با حضور در شهربانی، خواستار آزادی او شدند. او همچنین در مراسم و مجالسی که توسط مقامات حکومتی در خمین برگزار میشد، شرکت نمیکرد <ref>(همان، ۱۲۶-۱۲۸ و ۱۵۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ۱۳۹).</ref> به همین سبب به شهربانی احضار شدند <ref>(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار...، کتاب اول، ۱۳۸).</ref> | ||
آل طاهر در جریان برگزاری جشن تاجگذاری، از سوی ساواک اراک بهعنوان یکی از افراد مظنون به مخالفت با آن جشن معرفی شد <ref>(همان، ۱۴۵-۱۴۶).</ref> ساواک در گزارشی دیگر در خرداد ۱۳۴۷ از او بهعنوان «یکی از پیشینهداران و محرکین علیه دستگاه» نام برد <ref>(همان، ۱۵۷)</ref> و در دی ۱۳۴۹ او را یکی از طرفداران امامخمینی و سیدمرتضی پسندیده» نامید که با روحانیان مخالف تماس نزدیک دارد و اغلب وعاظ مدعو به خمین، به خانه او میروند <ref>(همان، ۲۱۵-۲۱۶).</ref> او همچنین از منتقدان حضور افراد سپاه دانش در خمین بود و وقتی فردی خارجی و عضو سپاه دانش وارد مسجدی در خمین شد، خواستار اخراج او از آن مسجد گردید <ref>(همان، ۲۲۹).</ref> به همین سبب رفتار او تحت کنترل ساواک قرار داشت. علاوه بر آن، وجوهات شرعی را به سیدمرتضی پسندیده، وکیل امامخمینی تحویل میداد <ref>(یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ۳۳۷).</ref> | آل طاهر در جریان برگزاری جشن تاجگذاری، از سوی ساواک اراک بهعنوان یکی از افراد مظنون به مخالفت با آن جشن معرفی شد <ref>(همان، ۱۴۵-۱۴۶).</ref> ساواک در گزارشی دیگر در خرداد ۱۳۴۷ از او بهعنوان «یکی از پیشینهداران و محرکین علیه دستگاه» نام برد <ref>(همان، ۱۵۷)</ref> و در دی ۱۳۴۹ او را یکی از طرفداران امامخمینی و سیدمرتضی پسندیده» نامید که با روحانیان مخالف تماس نزدیک دارد و اغلب وعاظ مدعو به خمین، به خانه او میروند <ref>(همان، ۲۱۵-۲۱۶).</ref> او همچنین از منتقدان حضور افراد سپاه دانش در خمین بود و وقتی فردی خارجی و عضو سپاه دانش وارد مسجدی در خمین شد، خواستار اخراج او از آن مسجد گردید <ref>(همان، ۲۲۹).</ref> به همین سبب رفتار او تحت کنترل ساواک قرار داشت. علاوه بر آن، وجوهات شرعی را به سیدمرتضی پسندیده، وکیل امامخمینی تحویل میداد <ref>(یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ۳۳۷).</ref> | ||
| خط ۵۱: | خط ۵۹: | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
محمدحسین آل طاهر در ۱۳۵۵ ش در مسیر سفر زیارتی به مشهد مقدس براثر تصادف رانندگی همراه با دو تن از فرزندانش از دنیا رفت. پیکر او پس از انتقال به خمین، با شرکت گسترده مردم تشییع شد و در مقبره خانوادگی (کنار قبر پدرش) به خاک سپرده شد <ref>(شریف رازی، ج ۷، ۴۹۱-۴۹۲).</ref> | محمدحسین آل طاهر در ۱۳۵۵ ش در مسیر سفر زیارتی به [[مشهد|مشهد مقدس]] براثر تصادف رانندگی همراه با دو تن از فرزندانش از دنیا رفت. پیکر او پس از انتقال به خمین، با شرکت گسترده مردم تشییع شد و در مقبره خانوادگی (کنار قبر پدرش) به خاک سپرده شد <ref>(شریف رازی، ج ۷، ۴۹۱-۴۹۲).</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
نسخهٔ ۱۱ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۱۴
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | محمدحسین آل طاهر |
| نسب | نسب به شیخ ابوالقاسم ناظمالشریعه (جد)، شیخ احمد (پدر) |
| تاریخ تولد | ۱۳۰۸ ش |
| زادگاه | خمین، ایران |
| تاریخ وفات | ۱۳۵۵ ش |
| محل دفن | مقبره خانوادگی در خمین |
| شهر وفات | خمین |
| خویشاوندان سرشناس | شیخ احمد آل طاهر (پدر) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | امامخمینی، سیدحسین طباطبایی بروجردی، شیخ عبدالنبی اراکی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری |
| محل تحصیل | حوزه علمیه قم |
| تألیفات | رساله الهدایه، رساله در تواریث الزوجین، تقریرات درس آیتالله شیخ عبدالنبی عراقی، فضائل الشیعه، شرح فارسی السیوطی، شرح فارسی کتاب صلوه المسافر، شرح فارسی صمدیه |
| سایر | فعال در مبارزات ضد رژیم پهلوی، مدرس و مبلغ دینی، مسئول احداث مدارس، مساجد، حمامها و درمانگاهها در خمین |
| فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
| سیاسی | همراه با امامخمینی در مبارزات ضد رژیم پهلوی، منشی سیدمرتضی پسندیده، فعال در اعتراضات مختلف علیه رژیم شاه |
| اجتماعی | برگزارکننده مراسم مذهبی در خمین، اعزام مبلغان دینی به مناطق مختلف، ساخت مراکز دینی در خمین |
محمدحسین آل طاهر، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
زادگاه و خاندان
او در سال ۱۳۰۸ش در خمین به دنیا آمد [۱] جدش شیخ ابوالقاسم، معروف به ناظمالشریعه، روحانی خوانساری بود که پس از تکمیل تحصیلات حوزوی در نجف اشرف، به ارشاد مردم خوانسار پرداخت و در جریان نزاع دو طایفه بزرگ ایل بختیاری، به آن منطقه رفت و اختلافات آنان را رفع کرد و سپس در دولتآباد مقیم شد.
پدرش شیخ احمد نیز از دانشآموختگان حوزههای علمیه اراک و اصفهان بود و پس از اتمام تحصیل، در یکی از روستاهای خمین مقیم شد و در برقراری آرامش در آن سامان میکوشید و سپس با دعوت عدهای از تجار خمین، در آن شهر اقامت گزید [۲]
تحصیل
محمدحسین آل طاهر پس از خواندن مقدمات دروس حوزوی، در سال ۱۳۲۵ش راهی قم شد و دروس سطح را در حوزه علمیه قم و نزد استادان آن حوزه آموخت. درباره استادان او در این مقطع اطلاعاتی در دست نیست. آنگاه به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی، امامخمینی، شیخ عبدالنبی اراکی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی و سیدکاظم شریعتمداری بهره برد [۳]
او هر سال، چند ماه در قم حضور مییافت و احتمالاً به تحصیل میپرداخت و چند ماه از سال را هم مقیم خمین بود. با استناد به این گزارش (منتشرشده در سال ۱۳۵۲ش) میتوان احتمال داد که او در آن سالها ـ از سال ۱۳۲۵ش تا ۱۳۵۲ش ـ به تحصیل و احتمالاً تدریس در قم میپرداخته است. همچنین میتوان احتمال داد که طی سالهای ۱۳۲۵-۱۳۴۳ ش در درس خارج فقه یا اصول یا هر دو درس امامخمینی شرکت میکرده است.
فعالیت مبارزاتی
آل طاهر در بهمن ۱۳۴۱ ش، همراه با سیدمرتضی پسندیده به فعالیت علیه رفراندوم موسوم به انقلاب سفید دست زد. ساواک در گزارشی او را منشی سیدمرتضی پسندیده معرفی کرد که فتوای امامخمینی را انشا میکرد [۴] سپس همراه با روحانیان خمین، درصدد ابلاغ اعلامیه امامخمینی درباره رفراندوم فوق به مردم آن شهر برآمد [۵] در ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ وقتی ساواک از سخنرانی شیخ محمدباقر رفیعی طالقانی در خمین جلوگیری کرد، در نامهای به محمدتقی فلسفی، او را در جریان قرار داد و رونوشت آن نامه را به وزیر کشور وقت نیز ارسال کرد و خواستار جبران اهانت به رفیعی شد [۶]
او در ۳۱ تیر ۱۳۴۲ همراه با جمعی از روحانیان خمین در نامهای به محمدرضاشاه، خواستار آزادی «مرجعیت بزرگ عالم تشیع حضرت آیتالله خمینی» شد [۷] در مرداد ۱۳۴۲ و در جریان مهاجرت علما به تهران در اعتراض به دستگیری امامخمینی، راهی تهران شد و در تحصن علما شرکت کرد [۸] او در ۱۹/۵/۱۳۴۲ همراه با جمعی از علمای خمین ازجمله سیدمرتضی پسندیده، تلگرافی را از طریق آیتالله سیدمحمدهادی حسینی میلانی که آن روزها به سبب شرکت در تحصن روحانیان سراسر کشور در تهران، در پایتخت اقامت داشت، خطاب به امامخمینی، و آیات سیدحسن طباطبایی قمی و شیخ بهاءالدین محلاتی ارسال و از حضور علمای سراسر کشور در تهران و اتحاد و یگانگی آنان تقدیر کرد و بار دیگر پشتیبانی و اطاعت خود را «از آن مرجع عالیقدر مذهب جعفری» ابراز نمود و از مبارزه امامخمینی با تعابیری چون «خیر و صلاح دین مبین مسلمین و احکام مذهب جعفری و اسلام و مراعات کامل قانون اساسی» یاد کرد [۹]
آل طاهر در بهمن ۱۳۴۲ و در جریان دستگیری سیدرسول حجازی، از واعظان طرفدار امامخمینی در خمین، برای آزادی او میکوشید [۱۰] او در بهمن ۱۳۴۳ نیز وقتی سیدکاظم قریشی، دیگر واعظ مبارز در خمین دستگیر و زندانی شد، با مراجعه به شهربانی خواستار آزادی او گردید [۱۱] وی در خمین از روحانیان نزدیک به سیدمرتضی پسندیده بود و در مناسبتهای مختلف در خانه او حضور مییافت [۱۲] و به همین سبب ساواک از او بهعنوان یکی از «عوامل» سیدمرتضی پسندیده نام برد [۱۳] به سبب همین ارتباط بود که (چنانکه گفته شد)، ساواک در سال ۱۳۴۱ ش از او بهعنوان منشی سیدمرتضی پسندیده نام برد.[۱۴] در همان ماه پس از اقدام شهربانی خمین در جلوگیری از سخنرانی شیخ بزرگ بنیادی، در مسجد جامع خمین اعلام کرد که در اعتراض به این تصمیم، در اداره پست و تلگراف اجتماع خواهند کرد. پس از اعلام او، جمعی از روحانیان به سرپرستی سیدمرتضی پسندیده به آنجا رفتند و سپس اعلام کردند که در اعتراض به اقدام شهربانی، اقامه نماز جماعت و روضهخوانی را تعطیل میکنند [۱۵] آنان سپس در نامهای به وزارت کشور، اعتراض خود را اعلام کردند [۱۶] ساواک در گزارشی درباره فعالیتهای روحانیان خمین، او را یکی از محرکان مردم علیه حکومت پهلوی در خمین[۱۷] و از طرفداران سرسخت و جدی امامخمینی در آن شهر نامید [۱۸]
او در سال ۱۳۴۵ ش به احداث سینما در خمین اعتراض و سخنرانانی را به خمین دعوت کرد [۱۹] همچنین خانه وی محلی برای برگزاری جلسات درباره موضوعات مهم بود و واعظان دعوتشده به خمین در خانه او حضور مییافتند [۲۰].
او در شهریور آن سال نیز در اعتراض به جلوگیری از سخنرانی شیخ محمد یزدی در خمین، همراه با روحانیان خمین اعلام کردند که از برگزاری مجالس روضهخوانی خودداری خواهند کرد [۲۱] در همان سال ممنوعالمنبر شد [۲۲] او در دهم دی ۱۳۴۵ در سخنانی در مسجد علیآباد خمین، از حکومت پهلوی انتقاد و انتقادش را متوجه سلطنت کرد. به همین سبب توسط شهربانی دستگیر شد. وقتی رئیس شهربانی خمین او را تهدید به حبس کرد، اعلام نمود که هیچ ترسی ندارد. پس از آن، جمعی از روحانیان خمین با حضور در شهربانی، خواستار آزادی او شدند. او همچنین در مراسم و مجالسی که توسط مقامات حکومتی در خمین برگزار میشد، شرکت نمیکرد [۲۳] به همین سبب به شهربانی احضار شدند [۲۴]
آل طاهر در جریان برگزاری جشن تاجگذاری، از سوی ساواک اراک بهعنوان یکی از افراد مظنون به مخالفت با آن جشن معرفی شد [۲۵] ساواک در گزارشی دیگر در خرداد ۱۳۴۷ از او بهعنوان «یکی از پیشینهداران و محرکین علیه دستگاه» نام برد [۲۶] و در دی ۱۳۴۹ او را یکی از طرفداران امامخمینی و سیدمرتضی پسندیده» نامید که با روحانیان مخالف تماس نزدیک دارد و اغلب وعاظ مدعو به خمین، به خانه او میروند [۲۷] او همچنین از منتقدان حضور افراد سپاه دانش در خمین بود و وقتی فردی خارجی و عضو سپاه دانش وارد مسجدی در خمین شد، خواستار اخراج او از آن مسجد گردید [۲۸] به همین سبب رفتار او تحت کنترل ساواک قرار داشت. علاوه بر آن، وجوهات شرعی را به سیدمرتضی پسندیده، وکیل امامخمینی تحویل میداد [۲۹]
تألیفات
آثار و تألیفات او عبارت است از: ۱ ـ رساله الهدایه. ۲ ـ رساله در تواریث الزوجین. ۳ ـ تقریرات درس آیتالله شیخ عبدالنبی عراقی. آثار غیرچاپی وی نیز عبارت است از: ۱ ـ فضائل الشیعه. ۲ ـ شرح فارسی السیوطی. ۳ ـ شرح فارسی کتاب صلوه المسافر. ۴ ـ شرح فارسی صمدیه (همان، ج ۵، ۲۴). ۵- رساله در تواریث زوجین [۳۰] او مدت بیست سال در ایام تعطیل تابستان و موسم تبلیغ (محرم، صفر و رمضان) در مسجد جامع خمین به اقامه نماز جماعت و تفسیر قرآن و بیان احکام دین مشغول بود و همهساله حدود دویست نفر از مبلغان دینی را به مناطق خمین، چاپلق، بربرود و فریدن اعزام میکرد و در آن مناطق در حدود ۱۵۰ مسجد، چند باب حمام و یک باب درمانگاه و یک باب مدرسه علمیه در خمین و یک باب سالن سخنرانی برای تبلیغات دینی در خمین احداث کرد.
درگذشت
محمدحسین آل طاهر در ۱۳۵۵ ش در مسیر سفر زیارتی به مشهد مقدس براثر تصادف رانندگی همراه با دو تن از فرزندانش از دنیا رفت. پیکر او پس از انتقال به خمین، با شرکت گسترده مردم تشییع شد و در مقبره خانوادگی (کنار قبر پدرش) به خاک سپرده شد [۳۱]
پانویس
- ↑ (انقلاب اسلامی به...، استان مرکزی، کتاب اول، ۲۱۵).
- ↑ (شریف رازی، ج ۷، ۴۹۰-۴۹۱).
- ↑ (شریف رازی، ج ۵، ۴۴).
- ↑ (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۱، ۴۳۲).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، ۱).
- ↑ (همان، ۴۳۳).
- ↑ (سیر مبارزات یاران...، ج ۲، ۱۳).
- ↑ (خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، ۲۷۲).
- ↑ (روحانی، ج ۱، ۵۸۴؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۹۳).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، کتاب اول، ۶).
- ↑ (همان، ۳۹).
- ↑ (همان، ۶۳؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ۵۶)
- ↑ (همان، ۶۶).
- ↑ (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۱، ۴۳۲)
- ↑ (همان، ۵۹؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ روزشمار...، کتاب اول، ۶۵؛ سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۳، ۳۷۴).
- ↑ (همان، ۶۱-۶۲).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار...، کتاب اول، ۷۳)
- ↑ (همان، ۸۰-۸۱).
- ↑ (همان؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۶، ۵۸).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار...، کتاب اول، ۱۱۰-۱۰۹)
- ↑ (همان، ۱۱۳).
- ↑ (همان، ۲۱۶).
- ↑ (همان، ۱۲۶-۱۲۸ و ۱۵۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ۱۳۹).
- ↑ (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار...، کتاب اول، ۱۳۸).
- ↑ (همان، ۱۴۵-۱۴۶).
- ↑ (همان، ۱۵۷)
- ↑ (همان، ۲۱۵-۲۱۶).
- ↑ (همان، ۲۲۹).
- ↑ (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ۳۳۷).
- ↑ (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۶، ۵۸).
- ↑ (شریف رازی، ج ۷، ۴۹۱-۴۹۲).
منابع
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۲)، استان مرکزی، کتاب اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- خاطرات آیتالله مسعودی خمینی (۱۳۸۱)، تدوین: جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- شریف رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج۴، تهران، اسلامیه.
- سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۱ و ۲ و ۳، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- شریف رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج۷، تهران، اسلامیه.
- قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۷)، ج۷، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، کتاب ۲۰: آیتالله سیدمرتضی پسندیده، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۴)، کتاب ۳۱: آیتالله شیخ محمدصادق صادقی گیوی (صادق خلخالی)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.