۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عجب'''، [[رذیله نفسانی]] خودپسندی و خودبزرگبینی. | '''عجب'''، [[رذیله نفسانی]] خودپسندی و خودبزرگبینی. | ||
== معنی == | |||
«عُجب» به معنای [[تکبر]] و بزرگشمردن خود،<ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۹۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۱۶.</ref> از خود خشنودبودن، افتخارکردن و نظر و رأی خود را پسندیدن<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۲/۲۰۶.</ref> است. در اصطلاح [[اخلاق]]، به معنای اعتقاد و ظن نادرست به [[نفس]] در استحقاق مرتبهای است که فاقد آن است.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۸۷.</ref> بعضی آن را بزرگشمردن خود به سبب کمالی که فرد در خود میبیند، تعریف کردهاند؛ خواه آن کمال را داشته یا نداشته باشد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷؛ نراقی، احمد، ۲۶۲.</ref> [[امامخمینی]] نیز عجب را، بزرگشمردن نعمت یا [[اعتقاد]]،<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳۹۲.</ref> [[عمل صالح]]، مسرورشدن به آن، نازکردن به واسطه عمل و خود را از تقصیر خارجدانستن<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۱–۶۲.</ref> میداند. | |||
«عجب» با واژگانی چون [[غرور]] و تکبر مرتبط است. فرق عجب با تکبر در این است که در عجب مقایسه و تطبیقی با دیگران نیست، امّا در تکبر افزون بر [[خودبرتربینی]]، مقایسه و برترشمردن خود نسبت به دیگران نیز دخیل است<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۸۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۷۹.</ref> {{ببینید|تکبر}}. | |||
فرق غرور با عجب، در این است که غرور، سکون و [[اطمینان نفس]] است به آنچه مطابق میل و هوای اوست، ولی مطابق واقع نیست و از جهل و خدعه [[شیطان]] نشئت میگیرد<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۸۰؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۹۳.</ref> و مبدأ آن نیز سستی در [[اوامر الهی]] و جهل به [[عالم غیب]] است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۲.</ref>؛ اما عجب، بزرگشمردن خود به سبب کمالی است که فرد در خود میبیند.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۶۲.</ref> | |||
== پیشینه == | |||
عجب از صفات نکوهیدهای است که در [[قرآن کریم]] به آن توجه شدهاست و در آیات، از [[شیطان]] و خود برتربینی او در برابر [[حضرت آدم(ع)]]،<ref>ص، ۷۶؛ اعراف، ۱۲.</ref> عجب [[کفار]] به اموال و اولاد<ref>سبأ، ۳۵.</ref> و عجب مؤمنان در اعمال خود،<ref>توبه، ۳۵.</ref> سخن به میان آمدهاست. در روایات نیز عجب سبب هلاکت و سرچشمه گناهان و زمینه بسیاری از صفات نکوهیده شمرده شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳؛ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۰۸.</ref> که راه تسلط شیطان را بر[[فرزندان آدم(ع)]] میگشاید.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۴؛ ← امامخمینی، چهل حدیث، ۶۸.</ref> در بعضی روایات، این صفت بهخصوص برای اهل طاعت و [[بندگی]] خطر بزرگی شمرده شدهاست؛ زیرا آنها بیشتر در معرض افتادن در دام عجب هستند<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱/۹۸–۱۰۰.</ref>؛ چنانکه در روایتی از [[امامصادق(ع)]] نقل شدهاست اگر عجب نبود، [[مؤمن]] به [[گناه]] مبتلا نمیگشت.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳؛ ← امامخمینی، چهل حدیث، ۶۸.</ref> | |||
==اقسام و مراتب== | علمای اخلاق، عجب را در جایگاه یکی از [[رذایل اخلاقی]] مورد بحث قرار دادهاند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۷۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۶۲.</ref> کتاب تهذیب الاخلاق [[ابنمسکویه]] از علمای قرن پنجم را میتوان از نخستین کتابهایی دانست که بابی به این موضوع اختصاص دادهاست.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۸۶.</ref> مباحث این کتاب، متأثّر از مباحث اخلاقی [[ارسطو]] و الهامگرفته از نظریه اعتدال در قوای او است<ref>ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۱/۲۶۴.</ref> که بر اساس آن، علمای اخلاق، عجب را یکی از رذایل برخاسته از [[افراط]] در [[قوه غضبیه]] شمردهاند.<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۱۴۶.</ref> امامخمینی نیز به این مسئله توجه داشته، عجب را از صفات رذیلهای میداند که مؤمنان و غیر مؤمنان به آن مبتلا میشوند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۶.</ref> ایشان در عموم آثار اخلاقی و عرفانی خود بهخصوص در کتابهایی چون [[آداب الصلاة]]،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲، ۸۹ و ۹۸.</ref> [[سر الصلاة|سرّ الصلاة]]،<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵۲ و ۷۵.</ref> شرح [[حدیث جنود عقل و جهل]]<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۵۰، ۸۳ و ۳۴۱–۳۴۲.</ref> و شرح [[چهل حدیث]]<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۳–۷۶.</ref> به این موضوع پرداختهاست. ایشان به موضوعاتی چون درجات عجب،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۳–۶۵.</ref> منشأ حصول عجب<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۰–۷۱.</ref> و مفاسد آن<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۷–۶۹.</ref> و فساد یا عدم فساد عمل به واسطه عجب<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳۹۳.</ref> پرداختهاست. | ||
برخی علمای اخلاق، عجب را | |||
امامخمینی در ضمن بیان اقسام | == حقیقت عجب == | ||
علمای اخلاق در بیان حقیقت عجب و مصادیق آن اختلاف نظر دارند. بعضی حقیقت عجب را مسرورشدن به عمل و عبادت در صورتی که به همراه [[خوف]] از تقصیر در مقام [[عبودیت]] نباشد، میدانند.<ref>مازندرانی، شرح اصول الکافی، ۹/۳۱۶–۳۱۷.</ref> بعضی نیز صرف نیکوشمردن عمل خود، مانند [[عبادت]] یا عادت نیکو را عجب دانستهاند.<ref>مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین (ع)، ۲/۳۷۸–۳۷۹.</ref> برخی معتقدند اگر شخص به آنچه دارد، مانند [[عمل صالح]]، قوت، علم و رأی، مسرور شود، در صورتی که این سرور، به همراه تواضع در پیشگاه خدا و سپاس از او به سبب [[توفیق]] عمل صالح باشد، عجب تلقی نمیشود؛ اما اگر اعمال را از خود ببیند و بر آن اعتماد کند و خود را از تقصیر بیرون بداند، تا حدی که بر خداوند منت گذارد، مفهوم عجب بر آن صدق خواهد کرد.<ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۲۱۲؛ مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول (ص)، ۱۰/۲۱۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۸.</ref> امامخمینی این سخن را میپذیرد و معتقد است عمل را باید اعم از [[عمل قلبی]] و جوارحی دانست؛ ضمن آنکه این عجب میتواند نسبت به خصال زشت یا نیکو باشد و شخص همانگونه که میتواند به صفات پسندیده خود عجب داشته باشد، میتواند به صفات ناپسند خود نیز عجب پیدا کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۲.</ref> | |||
== اسباب عجب == | |||
برخی از علمای اخلاق، ریشه عجب را جهل محض<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۷۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۷۷.</ref> و ضعف عقل<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۸۰–۲۸۱؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۸۳.</ref> دانستهاند. | |||
امامخمینی عواملی برای عجب ذکر کردهاست؛ ازجمله: | |||
# حب نفس: حب نفس سبب میشود شخص اعمال خود را بزرگ ببیند یا اعمال زشتش در نظرش نیکو جلوه کند. در مقابل، اعمال دیگران در نظرش کوچک و حقیر به نظر آید<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref> {{ببینید|حب نفس}}. | |||
# شیطان: [[شیطان]]، [[عبادات]] و اعمال نیکو را به گونهای نشان میدهد که شخص به آنها [[مغرور]] گردد که این، در حقیقت از حیلههای شیطان و دامهای اوست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۶–۶۹.</ref> | |||
# جهل و غفلت: جهل و [[غفلت]]، مانند حجابی بر [[عقل]] و هوش انسان پرده میافکند، در نتیجه، انسان برای خود در برابر سلطنت قاهره حق، توهم استقلال میکند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۰.</ref> این امر شامل جهل به حقارت خود و غفلت از عظمت خالق<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۵.</ref> و غفلت از اعمال بندگان صالح و [[اولیا]] و [[مقربان]]<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳۹۲.</ref> است. | |||
== اقسام و مراتب == | |||
برخی علمای اخلاق، عجب را بهطور کلی به عجب در اعمال، صفات و عقاید تقسیم کردهاند و با استناد به برخی آیات،<ref>فصلت، ۱۵؛ سبأ، ۳۵.</ref> به اعتبار متعلق عجب مصادیق پرشماری برای آن ذکر کردهاند؛ مانند عجب به مال، عجب به فرزندان، عجب به قدرت، عجب به نسب و عجب به [[درایت]] و عقل.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۶۹–۷۷؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۸۲.</ref> | |||
امامخمینی در ضمن بیان اقسام عجب،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۲–۶۳.</ref> به مراتب و درجات آن پرداختهاست<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۳–۶۵.</ref> و با استناد به روایتی از [[امامرضا(ع)]]،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳.</ref> مراتب عجب را به سه دسته عمده تقسیم میکند: اول: عجب به ایمان و معارف حق که در مقابل آن عجب به [[کفر]] و [[شرک]] و عقاید باطل است. دوم: عجب به [[ملکات]] و صفات پسندیده که در مقابل آن عجب به صفات ناپسند است. سوم: عجب به افعال نیکو و پسندیده، در مقابل عجب به اعمال قبیح و ناشایست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۲–۶۳.</ref> | |||
به اعتقاد امامخمینی، عجب در مورد صفات پسندیده، خود دارای چهار مرتبه است: | به اعتقاد امامخمینی، عجب در مورد صفات پسندیده، خود دارای چهار مرتبه است: | ||
# بالاترین مرتبه این است که شخص به سبب شدت عجب، در [[قلب]] خود بر خداوند منت گذارد و خیال | # بالاترین مرتبه این است که شخص به سبب شدت عجب، در [[قلب]] خود بر خداوند منت گذارد و خیال کند اعمال او سبب ترویج [[دین]] خدا و رونق آن شدهاست. | ||
# شخص خود را از مقربان و [[اولیای خدا]] ببیند و در باطن برای خدا ناز کند و این مرتبه، غیر از منتگذاری است؛ گرچه بعضی از علمای اخلاق بین این دو تفاوتی قائل نشدهاند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | # شخص خود را از مقربان و [[اولیای خدا]] ببیند و در باطن برای خدا ناز کند و این مرتبه، غیر از منتگذاری است؛ گرچه بعضی از علمای اخلاق بین این دو تفاوتی قائل نشدهاند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۳–۶۵.</ref> | ||
# خود را به واسطه اعمال و ملکات، طلبکار و مستحق [[ثواب]] بداند. | # خود را به واسطه اعمال و ملکات، طلبکار و مستحق [[ثواب]] بداند. | ||
# شخص خود را از دیگران ممتاز بداند و به سبب داشتن اعمال، اوصاف و کمالات، خود را در برابر کسی که فاقد این صفات و کمالات است، برتر بشمارد که در حقیقت، این حد از عجب، جزو [[کبر]] میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۹.</ref> {{ببینید|تکبر}}. | # شخص خود را از دیگران ممتاز بداند و به سبب داشتن اعمال، اوصاف و کمالات، خود را در برابر کسی که فاقد این صفات و کمالات است، برتر بشمارد که در حقیقت، این حد از عجب، جزو [[کبر]] میشود<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۹.</ref> {{ببینید|تکبر}}. | ||
بنابر روایات گاهی انسان در اعمال ناشایست نیز گرفتار عجب میگردد <ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳.</ref> | بنابر روایات گاهی انسان در اعمال ناشایست نیز گرفتار عجب میگردد.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳.</ref> امامخمینی نیز با استناد به [[آیات]]<ref>فاطر، ۸؛ کهف، ۱۰۳–۱۰۵.</ref> و [[روایات]]،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳–۳۱۵.</ref> معتقد است که گاهی گناهکاران نیز از معاصی و سیئات اخلاقی خود خشنود میگردند و گرفتار عجب میشوند و از این جهت که مقید به [[ادیان]] نمیباشند، خود را دارای روح آزاد و خارج از [[تقلید]] میدانند و میپندارند که دارای شهامت و مردانگی هستند اما نمیدانند که خصال زشت در دل آنها ریشه کرده و مأنوس به آن شده و از این جهت اعمال زشت خود را کمال میپندارند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۵.</ref> | ||
== نشانهها و پیامدها == | |||
برخی آیات قرآن، عجب را سبب خسارت در [[آخرت]] شمردهاند.<ref>کهف، ۱۰۳.</ref> در برخی از روایات نیز مفاسد پرشماری برای عجب ذکر شدهاست؛ ازجمله اینکه عجب سبب هلاکت شخص،<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۰۸.</ref> آشکارشدن زشتیها و تباهشدن عمل نیک و برانگیختهشدن [[حسد]] و [[غضب]] دیگران<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۰۹.</ref> میشود. علمای اخلاق نشانههایی برای شخص مبتلا به عجب ذکر کردهاند؛ ازجمله از آنجاکه او مغرور است، خود را میستاید و خود را از عیوب بری میشمارد، از [[مشورت]] با دیگران و سؤال از آنها پرهیز میکند؛ همچنین [[نصیحت]] را نمیپذیرد، به دیگران با دیده جهالت مینگرد و در خطای خود اصرار میورزد.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۶۲؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۷۵.</ref> امامخمینی نیز نشانههایی برای عجب ذکر کردهاست؛ ازجمله: | |||
امامخمینی مانند دیگر علمای اخلاق <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/ | شخص مبتلا به عجب، به مردم با دیده خواری مینگرد، در دل و زبان مردم را سرزنش میکند و هر چه عمل صالح از مردم ببیند، در آن مناقشه میکند، ولی اعمال خود را پاک میپندارد؛ همچنین عیوب مردم را بهخوبی میبیند، اما از عیوب خود غافل است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۴–۶۵.</ref> | ||
امامخمینی مانند دیگر علمای اخلاق.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۷۶–۲۷۷؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۷۵–۲۷۶؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۶۱–۳۶۲.</ref> | |||
مفاسد پرشماری برای عجب برشمرده است؛ ازجمله: | مفاسد پرشماری برای عجب برشمرده است؛ ازجمله: | ||
# هلاکت انسان: امامخمینی با استناد به برخی | # هلاکت انسان: امامخمینی با استناد به برخی روایات،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳.</ref> عجب را سبب هلاک انسان معرفی میکند و معتقد است عجب افزون بر اینکه سبب مفاسد دیگری است، خود نیز از مهلکات است و [[ایمان]] و اعمال را نابود میکند، | ||
# کوچکشمردن گناهان و بیتوجهی به اصلاح نفس: زیرا عجب، حجاب غلیظی است که مانع میشود شخص زشتیهای خود را مشاهده کند؛ از اینرو خود را نیازمند اصلاح نمیداند، و این مصیبتی است که انسان را از همه کمالات | # کوچکشمردن گناهان و بیتوجهی به اصلاح نفس: زیرا عجب، حجاب غلیظی است که مانع میشود شخص زشتیهای خود را مشاهده کند؛ از اینرو خود را نیازمند اصلاح نمیداند، و این مصیبتی است که انسان را از همه کمالات بازمیدارد و به انواع نقائص مبتلا میکند،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۷–۶۹.</ref> | ||
# تمرد و دوری از قرب الهی: امامخمینی سبب مطرودشدن [[شیطان]] از درگاه الهی و دوری او از قرب پروردگار را خودبینی و عجب شیطان میداند که خود را برتر از آدم(ع) دانست؛ زیرا آفرینش او از آتش بود و آفرینش [[آدم(ع)]] از | # تمرد و دوری از قرب الهی: امامخمینی سبب مطرودشدن [[شیطان]] از درگاه الهی و دوری او از قرب پروردگار را خودبینی و عجب شیطان میداند که خود را برتر از آدم (ع) دانست؛ زیرا آفرینش او از آتش بود و آفرینش [[آدم(ع)]] از خاک،<ref>اعراف، ۱۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۹۹؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۴، ۴۹–۵۰ و ۷۱.</ref> | ||
# عدم توجه به رحمت حق: شخص مبتلا به عجب، به اعمال خود اعتماد میکند و خود را طلبکار خداوند و شایسته ثواب میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | # عدم توجه به رحمت حق: شخص مبتلا به عجب، به اعمال خود اعتماد میکند و خود را طلبکار خداوند و شایسته ثواب میداند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۱–۷۲.</ref> این مسئله سبب میشود فرد خود را مستغنی بپندارد و به فضل و رحمت حق توجه نداشته باشد و گمان کند شایسته اجر و [[ثواب]] است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۹.</ref> | ||
# مبدأبودن برای رذایل: عجب مقدمه تکبر و کفر است و زمینه ریا را به وجود میآورد؛ زیرا اگر انسان عمل خود را حقیر و کوچک بشمارد، اعمالش را به نمایش نمیگذارد و چنین عملی را برای دیگران انجام نمیدهد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۹.</ref> | # مبدأبودن برای رذایل: عجب مقدمه تکبر و کفر است و زمینه ریا را به وجود میآورد؛ زیرا اگر انسان عمل خود را حقیر و کوچک بشمارد، اعمالش را به نمایش نمیگذارد و چنین عملی را برای دیگران انجام نمیدهد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۹.</ref> | ||
# سوء ظن: عجب سبب [[بدبینی]] به [[بندگان خدا]] و خودپسندی است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۷ و ۶۹.</ref> | # سوء ظن: عجب سبب [[بدبینی]] به [[بندگان خدا]] و خودپسندی است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۷ و ۶۹.</ref> | ||
# بازداشتن از وصول به کمال: خودبینی و عجب در [[علم]]، یکی از حجابهای بزرگی است که انسان را از [[سیر الی الله]] و رسیدن به کمالات | # بازداشتن از وصول به کمال: خودبینی و عجب در [[علم]]، یکی از حجابهای بزرگی است که انسان را از [[سیر الی الله]] و رسیدن به کمالات بازمیدارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵–۱۹۶؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۸.</ref> به اعتقاد امامخمینی عجب از نظر فقهی حرمت ندارد و سبب فساد عبادت نمیشود؛ چنانکه این امر از بعضی روایات<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱/۱۰۷.</ref> به دست میآید.<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳۹۵–۳۹۶.</ref> | ||
==درمان عجب== | == درمان عجب == | ||
علمای اخلاق درمان این بیماری را به اجمال و تفصیل بیان کردهاند. در درمان اجمالی، شخص باید به معرفت پروردگار توجه داشته باشد و بداند عزت و عظمت، مخصوص خداوند است و بنده نصیبی جز ذلت و [[فقر]] در برابر او ندارد. اما درمان تفصیلی آن است که در هر یک از موارد عجب، مانند عجب به [[عبادت]]، علم، اطاعت و مانند این امور، اسبابی که سبب عجب است، از میان ببرد <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/ | علمای اخلاق درمان این بیماری را به اجمال و تفصیل بیان کردهاند. در درمان اجمالی، شخص باید به معرفت پروردگار توجه داشته باشد و بداند عزت و عظمت، مخصوص خداوند است و بنده نصیبی جز ذلت و [[فقر]] در برابر او ندارد. اما درمان تفصیلی آن است که در هر یک از موارد عجب، مانند عجب به [[عبادت]]، علم، اطاعت و مانند این امور، اسبابی که سبب عجب است، از میان ببرد<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۷۸–۲۸۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۶۶–۳۷۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۶۵ و ۲۶۹.</ref>؛ برای مثال، در عجب به علم، به خود بفهماند علم نهایتی ندارد و اگر به بالاترین درجه علم هم برسد، برتر از او هم عالمی هست و به علم خود عجب پیدا نکند.<ref>خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۵۷.</ref> در عجب به اموال و اولاد، در ضعف این امور [[تفکر]] کند و همه آنها را از خداوند بداند که از خود قدرت و تأثیری ندارند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۴؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۲۱۴.</ref> در عجب به قدرت و عبادت نیز لازم است بفهمد همه این امور از طرف خداوند است و انسان تنها مجرای این نعمت و وسیلهای بیش نیست و اگر خداوند بخواهد میتواند این امور را از انسان سلب کند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۷۸–۲۷۹.</ref> | ||
امامخمینی چون یکی از اسباب عجب را [[حب نفس]] | امامخمینی چون یکی از اسباب عجب را [[حب نفس]] میداند،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref> معتقد است برای درمان و زدودن [[رذایل اخلاقی]]، باید سرچشمه آن رذیله درمان گردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۱۱.</ref> ایشان برای هر یک از عجب در علم و عمل، راه خاصی نشان میدهد و معتقد است راه درمان عجب در علم، توجه به بیارزش بودن علمی است که جز پارهای اصطلاحات نیست و فایدهای برای اصلاح حال [[نفس]] و [[عالم آخرت]] ندارد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۲–۳۴۳.</ref>؛ اما علمی که انسان را از [[هواهای نفسانی]] و [[صفات رذیله]] دور کند، علم سودمند است و هر علمی که در انسان عجب و سرکشی ایجاد کند یا انسان را از صفات رذیله مبرّا نکند، منشأ آن تصرف شیطان و نفس اماره است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۳۹.</ref> ایشان دربارهٔ درمان عجبِ در عمل، معتقد است اگر انسان به عمل خود توجه کند و حقارت و نقص آن را از جهت اخلاص بسنجد، عجبِ در عمل به او راه نمییابد؛ زیرا که عمل و [[عبادات]] انسان غالباً برای لذات نفسانی است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۲–۷۵.</ref> و اگر خداوند بخواهد با عدلش با انسان برخورد کند، تمام عباداتش ناچیز و باطل خواهد بود؛ از اینرو [[انبیا]] و اولیای الهی در پیشگاه خداوند خوفناک بودهاند و خود را در قیام به عبادت او مقصر میدانستند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۰.</ref> | ||
امامخمینی یکی دیگر از راههای درمان عجب را مقایسه اعمال خود با اعمال و عبادات پیامبر(ص) و ائمه(ع) و اظهار تقصیر آنان نسبت به اعمال خود در برابر خداوند میداند؛ در حالیکه دیگران نمیتوانند حتی گوشهای از اعمال آنان را بهجا آورند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷۶.</ref> | امامخمینی یکی دیگر از راههای درمان عجب را مقایسه اعمال خود با اعمال و عبادات پیامبر (ص) و ائمه (ع) و اظهار تقصیر آنان نسبت به اعمال خود در برابر خداوند میداند؛ در حالیکه دیگران نمیتوانند حتی گوشهای از اعمال آنان را بهجا آورند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷۶.</ref> همچنین ایشان مواظبت بر آداب [[نماز]] و عبادات شرعیه را از وسایل الهی میداند و آن را سبب گرفتارنشدن در دام عجب، خودبینی و تکبر میشمارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲–۴۸.</ref> | ||
ایشان یکی از راههای دورماندن از عجب را نیز [[حسن ظن]] به دیگران و [[سوء ظن]] به خود میداند؛ زیرا چه بسا فرد مبتلا به معصیت، ملکات یا اعمال نیکویی داشته باشد که خداوند او را به واسطه آن، شایسته رحمت و هدایت کند | ایشان یکی از راههای دورماندن از عجب را نیز [[حسن ظن]] به دیگران و [[سوء ظن]] به خود میداند؛ زیرا چه بسا فرد مبتلا به معصیت، ملکات یا اعمال نیکویی داشته باشد که خداوند او را به واسطه آن، شایسته رحمت و هدایت کند یا ممکن است خداوند این شخص را گرفتار معصیت کرده تا به عجب مبتلا نشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۷.</ref> ایشان اصلاح و [[تهذیب]] افراد و جامعه را بدون اصلاح نفس و دورشدن از خودبینی و خودخواهی، میسر نمیداند و تهذیب [[جامعه]] را وظیفه علما و اندیشمندان میشمارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۳۵.</ref> | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش. | * آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش. | ||
* ابنمسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، تحقیق عماد الهلالی، قم، طلیعه نور، چاپ اول، ۱۴۲۶ق. | * ابنمسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، تحقیق عماد الهلالی، قم، طلیعه نور، چاپ اول، ۱۴۲۶ق. | ||
* ابنمنظور، | * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، قاهره، دار صادر، ۱۳۴۳ق. | * ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، قاهره، دار صادر، ۱۳۴۳ق. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش. | ||
* امامخمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* امامخمینی، کتاب الطهاره، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، کتاب الطهاره، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش. | ||
* حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، اخلاق ناصری، تحقیق مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، خوارزمی، چاپ چهاردهم، ۱۳۶۹ش. | * خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، اخلاق ناصری، تحقیق مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، خوارزمی، چاپ چهاردهم، ۱۳۶۹ش. | ||
* زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | * زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | ||
خط ۷۸: | خط ۸۴: | ||
* غزالی، ابوحامد، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش. | * غزالی، ابوحامد، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش. | ||
* غزالی، ابوحامد، مجموعة رسائل الامامالغزالی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق. | * غزالی، ابوحامد، مجموعة رسائل الامامالغزالی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق. | ||
* | * فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق. | ||
* فیومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق. | * فیومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* مازندرانی، ملاصالح، شرح اصول الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، مکتبة الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق. | * مازندرانی، ملاصالح، شرح اصول الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، مکتبة الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق. | ||
* مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق. | * مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول (ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق. | ||
* مدنی، سیدعلیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، تصحیح سیدمحسن حسینی امینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * مدنی، سیدعلیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین (ع)، تصحیح سیدمحسن حسینی امینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تصحیح محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش. | * نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تصحیح محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش. | ||
* نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا. | * نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا. | ||
* ورام، مسعودبنعیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق. | * ورام، مسعودبنعیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | |||
ابوالفضل یغمایی، [https://books.khomeini.ir/books/10007/211/ عجب]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، | == پیوند به بیرون == | ||
ابوالفضل یغمایی، [https://books.khomeini.ir/books/10007/211/ عجب]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۲۱۱–۲۱۵. | |||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه]] |