پرش به محتوا

ریا: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ آذر ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
ریا، مشتق از «رؤیة» به معنای نشان‌دادن و نمایاندن است.<ref>جوهری، الصحاح، ۶/۲۳۴۸؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۴۷.</ref> در اصطلاح [[علم اخلاق]]، خودنمایی با انگیزه [[طلب جاه]] و منزلت در قلوب مردم با [[عبادت]] یا غیر عبادت است<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۵۲.</ref>؛ مانند نیک جلوه‌دادن خود یا اظهار خصوصیاتی که بیانگر خصلت‌های نیکو باشد.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۰۷ و ۴۷۳؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۸۴.</ref> [[امام‌خمینی]] ریا را نشان‌دادن و وانمودکردن چیزی از اعمال یا خصال پسندیده یا عقاید حقه خود به [[مردم]] می‌داند که به انگیزه منزلت و اشتهار پیداکردن نزد آنان، بدون قصد صحیح الهی اظهار شده باشد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۵.</ref>
ریا، مشتق از «رؤیة» به معنای نشان‌دادن و نمایاندن است.<ref>جوهری، الصحاح، ۶/۲۳۴۸؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۴۷.</ref> در اصطلاح [[علم اخلاق]]، خودنمایی با انگیزه [[طلب جاه]] و منزلت در قلوب مردم با [[عبادت]] یا غیر عبادت است<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۵۲.</ref>؛ مانند نیک جلوه‌دادن خود یا اظهار خصوصیاتی که بیانگر خصلت‌های نیکو باشد.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۰۷ و ۴۷۳؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۸۴.</ref> [[امام‌خمینی]] ریا را نشان‌دادن و وانمودکردن چیزی از اعمال یا خصال پسندیده یا عقاید حقه خود به [[مردم]] می‌داند که به انگیزه منزلت و اشتهار پیداکردن نزد آنان، بدون قصد صحیح الهی اظهار شده باشد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۵.</ref>


از واژه‌های مرتبط با ریا، «سُمعه» است که نوعی ریای شنیداری شمرده می‌شود؛ زیرا در ریا شخص اعمال نیک خود را در معرض دیدن دیگران قرار می‌دهد تا آنها به حسن فاعل اعتقاد پیدا کنند، ولی در «سمعه» هدف آن است که دیگران بشنوند و فاعل فعل را به نیکی بشناسند و ستایش کنند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۸؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۹/۱۲۹، ۲۷۶ و ۱۰/۴۱۲.</ref> ریا ضد [[اخلاص]] است<ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۱۸۹.</ref>و اخلاص به معنای پاک‌کردن نیت<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴۱۳.</ref>یا عمل، از هر گونه آمیختگی و شوائب<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۳–۱۸۴.</ref>است و اخلاص در عبادت به معنای پاک بودن آن از آمیختگی‌های [[دنیا]] و بهره‌های [[نفس]] است؛ مانند عبادت برای رسیدن به مال یا برای مدح دیگران (ریا).<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۱۷.</ref>
از واژه‌های مرتبط با ریا، «[[سمعه|سُمعه]]» است که نوعی ریای شنیداری شمرده می‌شود؛ زیرا در ریا شخص اعمال نیک خود را در معرض دیدن دیگران قرار می‌دهد تا آنها به حسن فاعل اعتقاد پیدا کنند، ولی در «سمعه» هدف آن است که دیگران بشنوند و فاعل فعل را به نیکی بشناسند و ستایش کنند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۸؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۹/۱۲۹، ۲۷۶ و ۱۰/۴۱۲.</ref> ریا ضد [[اخلاص]] است<ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۱۸۹.</ref>و اخلاص به معنای پاک‌کردن نیت<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴۱۳.</ref>یا عمل، از هر گونه آمیختگی و شوائب<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۳–۱۸۴.</ref>است و اخلاص در عبادت به معنای پاک بودن آن از آمیختگی‌های [[دنیا]] و بهره‌های [[نفس]] است؛ مانند عبادت برای رسیدن به مال یا برای مدح دیگران (ریا).<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۱۷.</ref>
{{ببینید|اخلاص}}.
{{ببینید|اخلاص}}.


خط ۱۲: خط ۱۲:
[[علمای اخلاق]]، ریا را از صفات رذیله‌ای دانسته‌اند که از غلبه هوا و ضعف [[نفس]] نشئت می‌گیرد<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۱۱۵.</ref>و آن را در قسم مهلکات [[اخلاق]] بحث کرده‌اند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۰۶.</ref> در میان اندیشمندان، [[حارث‌بن‌اسد]] محاسبی (م ۲۴۳ق)؛ عالم اخلاقی متأثر از [[اهل بیت(ع)]] ازجمله نخستین کسانی است که این موضوع را در الرعایة لحقوق الله<ref>محاسبی، الرعایة لحقوق الله، ۱۹۹.</ref>بحث کرده‌است. پس از او [[غزالی]] با بهره‌گیری از کتاب محاسبی، باب مستقلی به ریا اختصاص داده، به‌تفصیل به بیان آثار و اقسام آن پرداخته‌است.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۰۷.</ref> این بحث در کتاب‌های اخلاقی چون [[المحجة البیضاء]]،<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۳۸–۲۱۰.</ref> [[جامع السعادات]]<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۸۴.</ref>و [[معراج السعاده]]<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۳.</ref>تکمیل شد. فقها از ریا به عنوان شرک به خدا<ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲/۹۸؛ بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره (ع)، ۲/۱۸۲.</ref>و [[گناه کبیره]]<ref>نایینی، کتاب الصلاة، ۲/۳۸.</ref>یاد کرده، در کتاب‌های خود به بررسی [[احکام]] آن پرداخته‌اند.
[[علمای اخلاق]]، ریا را از صفات رذیله‌ای دانسته‌اند که از غلبه هوا و ضعف [[نفس]] نشئت می‌گیرد<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۱۱۵.</ref>و آن را در قسم مهلکات [[اخلاق]] بحث کرده‌اند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۰۶.</ref> در میان اندیشمندان، [[حارث‌بن‌اسد]] محاسبی (م ۲۴۳ق)؛ عالم اخلاقی متأثر از [[اهل بیت(ع)]] ازجمله نخستین کسانی است که این موضوع را در الرعایة لحقوق الله<ref>محاسبی، الرعایة لحقوق الله، ۱۹۹.</ref>بحث کرده‌است. پس از او [[غزالی]] با بهره‌گیری از کتاب محاسبی، باب مستقلی به ریا اختصاص داده، به‌تفصیل به بیان آثار و اقسام آن پرداخته‌است.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۰۷.</ref> این بحث در کتاب‌های اخلاقی چون [[المحجة البیضاء]]،<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۳۸–۲۱۰.</ref> [[جامع السعادات]]<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۸۴.</ref>و [[معراج السعاده]]<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۳.</ref>تکمیل شد. فقها از ریا به عنوان شرک به خدا<ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲/۹۸؛ بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره (ع)، ۲/۱۸۲.</ref>و [[گناه کبیره]]<ref>نایینی، کتاب الصلاة، ۲/۳۸.</ref>یاد کرده، در کتاب‌های خود به بررسی [[احکام]] آن پرداخته‌اند.


[[امام‌خمینی]] نیز در آثار اخلاقی خود، به بررسی حقیقت این صفت ناپسند، ریشه‌ها، آثار و راه درمان آن پرداخته، ریا را همراه با [[اخلاص]]، [[توحید]]، [[شرک عبادی]]، [[حب جاه و مقام]]، [[حب نفس]] و [[نفاق]] بررسی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۵.</ref> ایشان بیشتر مطالب اخلاقی در این زمینه را در [[شرح چهل حدیث]]<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۵–۵۸.</ref>بیان داشته، در کتاب‌های فقهی خویش نیز [[حکم فقهی]] ریا را بیان کرده‌است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۰؛ امام‌خمینی، الطهاره، ۳۷۶–۳۹۳؛ امام‌خمینی، الخلل، ۷۴–۷۵.</ref>و به موضوعاتی چون [[حکم]] ریا در اجزای [[واجب]] و [[مستحب]] و ریا در خصوصیات [[عبادت]]، مانند [[خضوع]] و [[خشوع]] در عبادت پرداخته‌است.<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۳۷۸–۳۸۲.</ref> ایشان در سخنرانی‌های خود نیز همه اقشار جامعه را به پرهیز از این صفت رذیله توصیه کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۱، ۱۴/۱۷۶ و ۱۸/۴۵۱.</ref>
[[امام‌خمینی]] نیز در آثار اخلاقی خود، به بررسی حقیقت این صفت ناپسند، ریشه‌ها، آثار و راه درمان آن پرداخته، ریا را همراه با اخلاص، [[توحید]]، [[شرک عبادی]]، [[حب جاه و مقام]]، [[حب نفس]] و [[نفاق]] بررسی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۵.</ref> ایشان بیشتر مطالب اخلاقی در این زمینه را در [[شرح چهل حدیث]]<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۵–۵۸.</ref>بیان داشته، در کتاب‌های فقهی خویش نیز [[حکم فقهی]] ریا را بیان کرده‌است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۰؛ امام‌خمینی، الطهاره، ۳۷۶–۳۹۳؛ امام‌خمینی، الخلل، ۷۴–۷۵.</ref>و به موضوعاتی چون [[حکم]] ریا در اجزای [[واجب]] و [[مستحب]] و ریا در خصوصیات [[عبادت]]، مانند [[خضوع]] و [[خشوع]] در عبادت پرداخته‌است.<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۳۷۸–۳۸۲.</ref> ایشان در [[سخنرانی‌ها|سخنرانی‌های خود]] نیز همه اقشار جامعه را به پرهیز از این صفت رذیله توصیه کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۱، ۱۴/۱۷۶ و ۱۸/۴۵۱.</ref>


== حقیقت و اقسام ==
== حقیقت و اقسام ==
[[اندیشمندان اسلامی]] ماهیت ریا را امری قلبی، به معنای قصد اظهار فعل شمرده‌اند که در آن شخص، فعل نیکو را با قصد طلب جاه در قلوب [[مردم]] انجام می‌دهد و تکرار آن سبب حصول این صفت در [[نفس]] می‌شود.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۴۸.</ref> امام‌خمینی نیز ماهیت ریا را نشان‌دادن یا وانمودکردن اعمال حسنه یا خصلت‌های پسندیده برای طلب جاه و منزلت نزد مردم می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶.</ref> از کلمات ایشان استفاده می‌شود که ریا متعلق به فعل است که در آن قصد دخیل است.
[[اندیشمندان اسلامی]] ماهیت ریا را امری قلبی، به معنای قصد اظهار فعل شمرده‌اند که در آن شخص، فعل نیکو را با قصد طلب جاه در قلوب [[مردم]] انجام می‌دهد و تکرار آن سبب حصول این صفت در [[نفس]] می‌شود.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۴۸.</ref> امام‌خمینی نیز ماهیت ریا را نشان‌دادن یا وانمودکردن اعمال حسنه یا خصلت‌های پسندیده برای طلب جاه و منزلت نزد مردم می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶.</ref> از کلمات ایشان استفاده می‌شود که ریا متعلق به فعل است که در آن قصد دخیل است.
بعضی علمای اخلاق، ریا را به ریا در امور دین و دنیا تقسیم کرده، ریا در امور دینی را نیز به ریا در عبادات و غیر عبادات تقسیم می‌کنند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶–۱۱۷.</ref> ریا در امور عبادی سبب بطلان عمل و [[حرام]] است و در امور دنیوی گرچه امری ناپسند است، اما حرام نیست؛ مانند پوشیدن لباس نیکو برای طلب جاه نزد مردم.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۲۱.</ref> آنان به اعتبار متعلق ریا، مصادیق پرشماری برای آن ذکر کرده، همه مصادیق آن را نکوهش کرده‌اند.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۷–۶۲۲.</ref>
بعضی علمای اخلاق، ریا را به ریا در امور [[دین]] و دنیا تقسیم کرده، ریا در امور دینی را نیز به ریا در عبادات و غیر عبادات تقسیم می‌کنند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶–۱۱۷.</ref> ریا در امور عبادی سبب بطلان عمل و [[حرام]] است و در امور دنیوی گرچه امری ناپسند است، اما حرام نیست؛ مانند پوشیدن لباس نیکو برای طلب جاه نزد مردم.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۲۱.</ref> آنان به اعتبار متعلق ریا، مصادیق پرشماری برای آن ذکر کرده، همه مصادیق آن را نکوهش کرده‌اند.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۷–۶۲۲.</ref>


ازجمله:
ازجمله:
خط ۳۳: خط ۳۳:


بعضی نیز برای قصد ریا چهار درجه ذکر کرده‌اند:
بعضی نیز برای قصد ریا چهار درجه ذکر کرده‌اند:
# اینکه مراد شخص از عمل، ثواب نباشد، بلکه فعل را برای جلب نظر مردم انجام دهد.
# اینکه مراد شخص از عمل، [[ثواب]] نباشد، بلکه فعل را برای جلب نظر مردم انجام دهد.
# از عمل قصد ثواب دارد، ولی این قصد ضعیف است.
# از عمل قصد ثواب دارد، ولی این قصد ضعیف است.
# قصد ثواب و قصد ریا متساوی است.
# قصد ثواب و قصد ریا متساوی است.
# اطلاع مردم مرجح و سبب نشاط او باشد و اگر این اطلاع نباشد، عبادت را ترک نمی‌کند.<ref>شبّر، الاخلاق، ۱۵۸.</ref>
# اطلاع مردم مرجح و سبب نشاط او باشد و اگر این اطلاع نباشد، [[عبادت]] را ترک نمی‌کند.<ref>شبّر، الاخلاق، ۱۵۸.</ref>


برخی [[علمای اخلاق]]، در تقسیمی دیگر، ریا را به ریای پیش از عمل، ریای در حین عمل و ریای پس از عمل تقسیم می‌کنند. در ریای پیش از عمل، در صورتی که عمل با قصد ریا آغاز شود، سبب فساد عبادت می‌شود؛ اگرچه در اثنای عبادت از آن پشیمان شود و اگر ریا در اثنای عبادت باشد نیز سبب بطلان عبادت می‌شود. اگر ریا پس از فراغ از عمل باشد، اگر این مجرد شادمان شدن به عمل، بدون اظهار آن به غیر باشد، ضرری به عمل نمی‌زند، اما اگر آن را اظهار کند، بعید نیست ثواب عمل را [[باطل]] کند و ممکن است بر عمل ثواب یابد و بر ریای پس از عمل، [[عقاب]] گردد.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۳۳–۱۳۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۶۵–۱۷۰.</ref>
برخی [[علمای اخلاق]]، در تقسیمی دیگر، ریا را به ریای پیش از عمل، ریای در حین عمل و ریای پس از عمل تقسیم می‌کنند. در ریای پیش از عمل، در صورتی که عمل با قصد ریا آغاز شود، سبب فساد عبادت می‌شود؛ اگرچه در اثنای عبادت از آن پشیمان شود و اگر ریا در اثنای عبادت باشد نیز سبب بطلان عبادت می‌شود. اگر ریا پس از فراغ از عمل باشد، اگر این مجرد شادمان شدن به عمل، بدون اظهار آن به غیر باشد، ضرری به عمل نمی‌زند، اما اگر آن را اظهار کند، بعید نیست ثواب عمل را [[باطل]] کند و ممکن است بر عمل ثواب یابد و بر ریای پس از عمل، [[عقاب]] گردد.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۳۳–۱۳۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۶۵–۱۷۰.</ref>
خط ۴۹: خط ۴۹:
== ریشه‌های ریا ==
== ریشه‌های ریا ==
بر اساس روایت منسوب به [[امام صادق(ع)]] منشأ ریا نفاق می‌باشد؛ زیرا نفاق موافق‌نبودن ظاهر با باطن است و ریاکننده ظاهر کار را برای خدا انجام می‌دهد، ولی قصدش اظهار عمل است.<ref>منسوب به امام صادق (ع)، مصباح الشریعه، ۳۲.</ref> [[علمای اخلاق]]، به علت‌های مختلف ریاورزی اشاره کرده‌اند؛ ازجمله رسیدن به جاه و مقام دنیایی، ترس از آشکارشدن [[فقر]] یا [[ترس]] از متهم‌شدن به [[سستی]] و [[تنبلی]]، [[ترس]] از دیگران و حقیر شمرده‌شدن توسط دیگران.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۹۹–۴۰۰.</ref>
بر اساس روایت منسوب به [[امام صادق(ع)]] منشأ ریا نفاق می‌باشد؛ زیرا نفاق موافق‌نبودن ظاهر با باطن است و ریاکننده ظاهر کار را برای خدا انجام می‌دهد، ولی قصدش اظهار عمل است.<ref>منسوب به امام صادق (ع)، مصباح الشریعه، ۳۲.</ref> [[علمای اخلاق]]، به علت‌های مختلف ریاورزی اشاره کرده‌اند؛ ازجمله رسیدن به جاه و مقام دنیایی، ترس از آشکارشدن [[فقر]] یا [[ترس]] از متهم‌شدن به [[سستی]] و [[تنبلی]]، [[ترس]] از دیگران و حقیر شمرده‌شدن توسط دیگران.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۹۹–۴۰۰.</ref>
امام‌خمینی منشأ ریا را ضعف نفس و عدم [[معرفت توحیدی]] می‌داند.<ref>← ستوده، مصاحبه، ۴/۳۶۴.</ref> به اعتقاد ایشان، چه بسا انسان به واسطه غفلت از حبّ نفس و خودبینی نقایص و عیوب خود را مشاهده نمی‌کند و این سبب ریا و [[تکبر|تکبّر]] در برابر [[بندگان خدا]] می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸، ۸۹ و ۹۹.</ref> همچنین ایشان لباس شهرت را چه به صورت افراطی، مثل لباس‌های فاخر و چه به صورت تفریطی، مانند لباس‌های مندرس، سبب ریاورزی صاحبان آن می‌داند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸۹.</ref>
امام‌خمینی منشأ ریا را ضعف نفس و عدم معرفت توحیدی می‌داند.<ref>← ستوده، مصاحبه، ۴/۳۶۴.</ref> به اعتقاد ایشان، چه بسا انسان به واسطه غفلت از [[حب نفس|حبّ نفس]] و خودبینی نقایص و عیوب خود را مشاهده نمی‌کند و این سبب ریا و [[تکبر|تکبّر]] در برابر [[بندگان خدا]] می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸، ۸۹ و ۹۹.</ref> همچنین ایشان لباس شهرت را چه به صورت افراطی، مثل لباس‌های فاخر و چه به صورت تفریطی، مانند لباس‌های مندرس، سبب ریاورزی صاحبان آن می‌داند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸۹.</ref>


== نشانه‌های ریا ==
== نشانه‌های ریا ==
خط ۵۹: خط ۵۹:
بعضی از علمای اخلاق معتقدند شادشدن فرد در صورت آشکارشدن عملش نزد دیگران، از نشانه‌های ریای خفی است؛ اگرچه هر گونه شاد شدن انسان از آشکار گشتن کارهای نیک، حکم ریا ندارد؛ برای مثال شادی در جایی که بدون اراده شخص آشکار شود یا از ظهور عملی که سبب هدایت دیگران شده‌است، به دست آید.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۲۲–۲۲۴.</ref>
بعضی از علمای اخلاق معتقدند شادشدن فرد در صورت آشکارشدن عملش نزد دیگران، از نشانه‌های ریای خفی است؛ اگرچه هر گونه شاد شدن انسان از آشکار گشتن کارهای نیک، حکم ریا ندارد؛ برای مثال شادی در جایی که بدون اراده شخص آشکار شود یا از ظهور عملی که سبب هدایت دیگران شده‌است، به دست آید.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۲۲–۲۲۴.</ref>


[[امام‌خمینی]] مانند برخی [[علمای اخلاق]]،<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۶۴–۱۶۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۹۳–۳۹۷.</ref> صرف شادشدن از ستایش مردم در اعمال خیر را از نشانه‌های ریا به حساب نمی‌آورد؛ زیرا عامه مردم به‌طور طبیعی مایل هستند خصال نیکوی آنها نزد دیگران بازگو شود. البته ایشان این امر را برای [[اولیای الهی]] نقص می‌شمارد و در نگاه ولیّ و عارف، [[شرک]] و [[نفاق]] به حساب می‌آید؛ زیرا عبادت اولیا، [[خالص]] و از همه مراتب شرک و نفاق به دور است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۶–۵۷.</ref> به اعتقاد ایشان، چه بسا ریاکار، خود متوجه ریای خویش نباشد؛ زیرا نیرنگ‌های [[نفس]] و [[شیطان]] آن‌قدر دقیق هستند که بدون موشکافی دقیق انسان، نمی‌توان عیب‌ها را شناخت<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۵۵.</ref>؛ بلکه چه بسا نفس، نشاط خود را توجیه می‌کند و آن را برای کسب ثواب بیشتر یا [[استحباب]] می‌داند؛ در حالی‌که این مسئله برخاسته از بیماری [[قلب]] و ریاست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۵–۵۶.</ref> به اعتقاد ایشان، دقت و موشکافی در عمل، نشان می‌دهد عمل برای خداوند است یا شیطان. برای مثال گاهی حضور افراد در نماز جماعت، در [[قلب]] امام‌جماعت تأثیر می‌گذارد و چه بسا موجب [[خضوع]] بیشتر می‌گردد یا بسیاری و کمی جمعیت برای او متفاوت است که این نشانه ریاست؛ همچنین گاهی شخص عالم در بیان مسائل و جلب نظر اهل مجلس شاد می‌گردد و میل دارد در مباحث چیره شود که این نیز از نشانه‌های ریاست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸–۵۰.</ref>
[[امام‌خمینی]] مانند برخی [[علمای اخلاق]]،<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۶۴–۱۶۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۹۳–۳۹۷.</ref> صرف شادشدن از ستایش مردم در اعمال خیر را از نشانه‌های ریا به حساب نمی‌آورد؛ زیرا عامه مردم به‌طور طبیعی مایل هستند خصال نیکوی آنها نزد دیگران بازگو شود. البته ایشان این امر را برای [[اولیای الهی]] نقص می‌شمارد و در نگاه ولیّ و عارف، [[شرک]] و [[نفاق]] به حساب می‌آید؛ زیرا عبادت اولیا، [[خالص]] و از همه مراتب شرک و نفاق به دور است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۶–۵۷.</ref> به اعتقاد ایشان، چه بسا ریاکار، خود متوجه ریای خویش نباشد؛ زیرا نیرنگ‌های [[نفس]] و [[شیطان]] آن‌قدر دقیق هستند که بدون موشکافی دقیق انسان، نمی‌توان عیب‌ها را شناخت<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۵۵.</ref>؛ بلکه چه بسا نفس، نشاط خود را توجیه می‌کند و آن را برای کسب [[ثواب]] بیشتر یا [[استحباب]] می‌داند؛ در حالی‌که این مسئله برخاسته از بیماری [[قلب]] و ریاست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۵–۵۶.</ref> به اعتقاد ایشان، دقت و موشکافی در عمل، نشان می‌دهد عمل برای خداوند است یا شیطان. برای مثال گاهی حضور افراد در نماز جماعت، در قلب امام‌جماعت تأثیر می‌گذارد و چه بسا موجب [[خضوع]] بیشتر می‌گردد یا بسیاری و کمی جمعیت برای او متفاوت است که این نشانه ریاست؛ همچنین گاهی شخص عالم در بیان مسائل و جلب نظر اهل مجلس شاد می‌گردد و میل دارد در مباحث چیره شود که این نیز از نشانه‌های ریاست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸–۵۰.</ref>


== پیامدهای ریا ==
== پیامدهای ریا ==
خط ۷۰: خط ۷۰:


== راه‌های رهایی ==
== راه‌های رهایی ==
در بعضی روایات منسوب، راه رهایی از ریا و نفاق، اخلاص در [[باطن]] و [[خشوع قلبی]] دانسته شده‌است که اگر شخص خود را با به‌کاربردن تمام تلاش، مقصر ببیند و از مسیر شکرگزاری تجاوز نکند و بر این حال [[استقامت]] ورزد، می‌تواند به رهایی از ریا و [[نفاق]] امید داشته باشد.<ref>منسوب به امام صادق (ع)، مصباح الشریعه، ۳۳.</ref> علمای اخلاق برای درمان ریا، دو راه علمی و عملی ارائه داده‌اند. درمان علمی ریا، در توجه به مفاسد ریا، ازجمله ازدست‌دادن [[توفیق الهی]]، صلاح [[قلب]]، مقام و منزلت نزد خداوند و نیز حصول عذاب و سخط خداوند است. اما درمان عملی، در پنهان‌کردن عبادات است تا قلب به اطلاع خداوند بر عبادات او قانع شود و طلب اطلاع غیر نداشته باشد.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۲۷–۲۳۰؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۷۰–۱۸۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴۰۷–۴۱۳.</ref>
در بعضی روایات منسوب، راه رهایی از ریا و [[نفاق]]، [[اخلاص]] در [[باطن]] و [[خشوع|خشوع قلبی]] دانسته شده‌است که اگر شخص خود را با به‌کاربردن تمام تلاش، مقصر ببیند و از مسیر شکرگزاری تجاوز نکند و بر این حال [[استقامت]] ورزد، می‌تواند به رهایی از ریا و [[نفاق]] امید داشته باشد.<ref>منسوب به امام صادق (ع)، مصباح الشریعه، ۳۳.</ref> علمای اخلاق برای درمان ریا، دو راه علمی و عملی ارائه داده‌اند. درمان علمی ریا، در توجه به مفاسد ریا، ازجمله ازدست‌دادن [[توفیق الهی]]، صلاح [[قلب]]، مقام و منزلت نزد خداوند و نیز حصول عذاب و سخط خداوند است. اما درمان عملی، در پنهان‌کردن عبادات است تا قلب به اطلاع خداوند بر عبادات او قانع شود و طلب اطلاع غیر نداشته باشد.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۲۷–۲۳۰؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۷۰–۱۸۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴۰۷–۴۱۳.</ref>


امام‌خمینی نیز برای درمان ریا دو راه علمی و عملی ارائه کرده‌است: در درمان علمی، راه رهایی از ریا، [[تفکر]] در [[فقر]] و عجز مخلوقات و توجه به [[توحید فعلی]] است؛ به اینکه مؤثری غیر از خداوند در عالم نیست و نفع و ضرر تنها به دست خداوند است و اگر قلب به این معنا اطمینان پیدا کرد و تسلیم آن شد، ریشه [[شرک]] ریا، کفر و نفاق از او قطع می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۲؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳.</ref> ایشان راه درمان عملی را ذکر «لااله الا الله» دانسته، معتقد است شخص پس از توجه به امور یادشده در درمان عملی، باید مدتی از قلب، اعمال و حرکات و سکنات خود مراقبت کند و عملی که در آن شبهه ریا وجود دارد، ترک کند؛ حتی واجباتی که در آنها شبهه ریا وجود دارد، در پنهان انجام دهد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳–۵۴.</ref>
امام‌خمینی نیز برای درمان ریا دو راه علمی و عملی ارائه کرده‌است: در درمان علمی، راه رهایی از ریا، [[تفکر]] در [[فقر]] و عجز مخلوقات و توجه به [[توحید فعلی]] است؛ به اینکه مؤثری غیر از خداوند در عالم نیست و نفع و ضرر تنها به دست خداوند است و اگر قلب به این معنا اطمینان پیدا کرد و تسلیم آن شد، ریشه [[شرک]] ریا، کفر و نفاق از او قطع می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۲؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳.</ref> ایشان راه درمان عملی را ذکر «لااله الا الله» دانسته، معتقد است شخص پس از توجه به امور یادشده در درمان عملی، باید مدتی از قلب، اعمال و حرکات و سکنات خود مراقبت کند و عملی که در آن شبهه ریا وجود دارد، ترک کند؛ حتی واجباتی که در آنها شبهه ریا وجود دارد، در پنهان انجام دهد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳–۵۴.</ref>
۲۱٬۱۴۹

ویرایش