۲۷٬۷۹۵
ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''میرزا محمدتقیخان فراهانی''' (۱۲۲۲-۱۲۶۸ق) ( | '''میرزا محمدتقیخان فراهانی''' (۱۲۲۲-۱۲۶۸ق) (۱۱۸۵–۱۲۳۰ش) نامدار به '''امیرکبیر'''، نخستین صدراعظم (نخستوزیر) ناصرالدین شاه قاجار (۲۸ مهر ۱۲۲۷ تا ۲۲ آبان ۱۲۳۰) بود. وی در دوره صدارت ۳۹ ماهۀ خود به اصلاحات آموزشی، اجتماعی و سیاسیِ ماندگاری دست زد که از آنها به خوبی یاد میشود. [[امامخمینی]] نیز از امیرکبیر به نیکی یاد کرده است. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
میرزا محمدتقیخان فرزند «کربلایی محمدقربان» زادۀ یکی از محلههای اراک بود. پدرش در خانه «میرزا عیسی قائممقام فراهانی اول» آشپزی میکرد. میرزاتقیخان نیز پس از پدر در دستگاه قائممقامِ دوم، همان کار و سمت را ادامه داد. میرزا تقیخان از دوران جوانی منشی و رازدار «میرزا عیسی» بود که پس از درگذشت وی در خدمت پسرش درآمد و به کار کتابت مشغول شد. تااینکه قائممقام دوم سال ۱۲۴۴ق | میرزا محمدتقیخان فرزند «کربلایی محمدقربان» زادۀ یکی از محلههای اراک بود. پدرش در خانه «میرزا عیسی قائممقام فراهانی اول» آشپزی میکرد. میرزاتقیخان نیز پس از پدر در دستگاه قائممقامِ دوم، همان کار و سمت را ادامه داد. میرزا تقیخان از دوران جوانی منشی و رازدار «میرزا عیسی» بود که پس از درگذشت وی در خدمت پسرش درآمد و به کار کتابت مشغول شد. تااینکه قائممقام دوم سال ۱۲۴۴ق او را به همراه «خسرو میرزا» پسر ولیعهد به روسیه فرستاد. از روسیه که برگشت، با عنوان «مستوفی نظام» به کارش ادامه داد.<ref>آدمیت، ۱۳۶۱، ج ۱، ص۲۰؛ رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.</ref> در سالهای نخستینِ پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار جایگاه صدراعظمی گرفت و با خواهر شاه ازدواج کرد.<ref>رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.</ref> | ||
==دوره صدارت و اقدامات== | ==دوره صدارت و اقدامات== | ||
دورۀ کوتاه صدارت وی آغاز شکوفائی کشور را در پی داشت. کارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی مهمی در کشور رقم خورد. چندین مسجد و مدرسه دینی ساخت. از جمله مدرسه «دارالفنون» را بنا گذاشت که خود سنگ بنای دانش و فرهنگ جدید و دانشگاههای امروز گردید | دورۀ کوتاه صدارت وی آغاز شکوفائی کشور را در پی داشت. کارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی مهمی در کشور رقم خورد. چندین مسجد و مدرسه دینی ساخت. از جمله مدرسه «دارالفنون» را بنا گذاشت که خود سنگ بنای دانش و فرهنگ جدید و دانشگاههای امروز گردید.<ref>همان؛ امامخمینی، ۱۳۷۸، ج ۴، ص ۹۱؛ رجائی، ۱۳۷۶، ج ۴، ص ۴۶.</ref> میگساری ممنوع شد و مجازاتهای سختی برای قانونشکنان در نظر گرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، ۱۳۷۳، ص۱۲۶.</ref> اصلاحات دینی و تلاش برای حاکمیت دین و اخلاق و فضایل در جامعه در زمان امیرکبیر از شاخصههای برجسته دوران حاکمیت و صدارت اوست. تلاش برای تقویت وجهه دینی جامعه و پیراستن دین از خرافه و بدعت نشانگر شخصیت و باورهای مذهبی امیر کبیر است.<ref>شخصیت دینی امیرکبیر، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله مکارم شیرازی؛ شیخ نوری، ۱۳۸۶، ص ۴۴۸.</ref> | ||
از سوی دیگر، برخی متجددان و غربباوران با تأکید بر چهرۀ ملی و ضد استعماری امیر کبیر، تلاش کردند او را سکولار و بدون دغدغۀ مذهبی جلوه دهند | اصلاحات و اقدامات امیر، موقعیت برخی از سفارتخانهها و درباریان را متزلزل کرد. مخالفان و رقیبان دست به کار شدند و بر او دسیسه چیدند. نزد شاه جوان بدگوییاش کرده و تهمت زدند که تصاحب سلطنت در سر دارد. از این رو خواستار عزل وی شدند..<ref>هاینریش، ۱۳۶۷، ج۱، ص۲۷۰؛ بهادر، ۱۳۱۳، ج ۱، ص ۴۷۵.</ref> ناصرالدین شاه نیز تحتتأثیر رقیبان و مخالفان قرار گرفت و امیر را برکنار و تبعید کرد و دستور قتلش داد. تااینکه در حمام فین کاشان کشته شد<ref>رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص ۱۹-۲۱.</ref> و سرانجام در حرم امام حسین(ع) دفن گردید.<ref>آدمیت، ۱۳۶۱، ص ۷۳۸.</ref> | ||
بینش و منش امیرکبیر در دوره صدارت از یک سو و نیز نوع برخورد [[قاجاریه|حکومت قاجار]] با ایشان از سوی دیگر، موجب شد که برداشتهای متفاوتی از شخصیت امیرکبیر در تاریخ معاصر شکل بگیرد. پهلویها، بهویژه [[محمدرضا پهلوی]]، به خاطر ضدیتی که با قاجاریه و سران قاجار داشتند؛ امیرکبیر را بسیار بزرگ و چهرهای موجه جلوه داده و به نیکی یاد میکردند. تنها به این دلیل که قاجاریه امیرکبیر را کشته بود.<ref>هاشمی، ۱۳۷۳، مقدمه.</ref> بااینکه ویژگی اصلی امیرکبیر مبارزه با [[دیکتاتوری|استبداد]] و [[استعمار و استثمار|استعمار]] بوده است که سنخیتی با عملکرد [[رژیم پهلوی]] نداشت. | |||
از سوی دیگر، برخی متجددان و غربباوران با تأکید بر چهرۀ ملی و ضد استعماری امیر کبیر، تلاش کردند او را سکولار و بدون دغدغۀ مذهبی جلوه دهند.<ref>همان.</ref> برای همین [[علیاکبر هاشمی رفسنجانی]] که خود از مبارزان با استبداد و استعمارِ دوران پهلوی و از شاگردان و یاران امامخمینی بود؛ در میانۀ مبارزاتِ، در سال ۱۳۴۶، با نگارش کتابی دربارۀ امیرکبیر، ویژگی و چهرۀ حقیقی او را که دغدغۀ دین و مذهب و ملت و کشور داشت، نمایان کرد و جوانانِ مبارز و انقلابی، به ویژه طلاب جوان را با امیرکبیر آشنا کرد..<ref>همان.</ref> | |||
==امامخمینی و امیرکبیر== | ==امامخمینی و امیرکبیر== | ||
اقدامات، اندیشه و عمل اصلاحی امیرکبیر موجب شد که امامخمینی از او به نیکی یاد کرده و در اعتراض به وضعیت حکومت و حاکمیت و جامعۀ دوران محمدرضا پهلوی، امیرکبیر را یک الگوی حکومتداری مطلوب و نشانۀ افتخار معرفی کند.<ref>امامخمینی، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref> از دیدگاه امامخمینی امیر کبیر با پایهگذاری مدارس جدید و دانشگاهها در پی آگاهی و رشد [[جامعه]] و [[جوان|جوانان]] و نفی استعمار و استبداد بود؛ اما همان استعمارگران و مستبدان اجازه ندادند و در برابر فعالیتهای او مانعتراشی کردند.<ref>همان، ج ۳، ص ۵۰۵.</ref> | |||
امامخمینی که به تاریخ معاصر ایران آگاهی داشت در مواجهه و مبارزه با سران حکومت پهلوی از خدمات برخی نخستوزیران گذشتۀ ایران همچون | |||
امامخمینی که به تاریخ معاصر ایران آگاهی داشت در مواجهه و مبارزه با سران حکومت پهلوی از خدمات برخی نخستوزیران گذشتۀ ایران همچون قائممقام فراهانیها و امیرکبیر یاد کرده و تذکر میداد که «آنان به این مملکت و ملت خدمت کردهاند و مسوولیت اجتماعی خود را صحیح انجام دادهاند. ملت آگاه و هشیار ایران همیشه از امیرکبیر ذکر خیری دارد؛ ولی در مقابل، نخستوزیرانی هم بودهاند که همیشه مورد لعن و نفرت بوده و هستند. شما در امور دین با مردم آنچنان رفتار کنید تا ذکر خیری از شما و خاطرۀ خوبی از دوران نخستوزیری شما در میان مردم بماند.».<ref>رجائی، ۱۳۷۶، ج ۴، ص ۴۶.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |