۲۷٬۳۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
میرزا محمدتقیخان فرزند «کربلایی محمدقربان» زادۀ یکی از محلههای اراک بود. پدرش در خانه «میرزا عیسی قائممقام فراهانی اول» آشپزی میکرد. میرزاتقیخان نیز پس از پدر در دستگاه قائممقامِ دوم، همان کار و سمت را ادامه داد. میرزا تقیخان از دوران جوانی منشی و رازدار «میرزا عیسی» بود که پس از درگذشت وی در خدمت پسرش درآمد و به کار کتابت مشغول شد. تااینکه قائممقام دوم سال ۱۲۴۴ق او را به همراه «خسرو میرزا» پسر ولیعهد به روسیه فرستاد. از روسیه که برگشت، با عنوان «مستوفی نظام» به کارش ادامه داد.<ref>آدمیت، ۱۳۶۱، ج ۱، ص۲۰؛ رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.</ref> در سالهای نخستینِ پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار جایگاه صدراعظمی گرفت و با خواهر شاه ازدواج کرد.<ref>رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.</ref> | میرزا محمدتقیخان فرزند «کربلایی محمدقربان» زادۀ یکی از محلههای اراک بود. پدرش در خانه «میرزا عیسی قائممقام فراهانی اول» آشپزی میکرد. میرزاتقیخان نیز پس از پدر در دستگاه قائممقامِ دوم، همان کار و سمت را ادامه داد. میرزا تقیخان از دوران جوانی منشی و رازدار «میرزا عیسی» بود که پس از درگذشت وی در خدمت پسرش درآمد و به کار کتابت مشغول شد. تااینکه قائممقام دوم سال ۱۲۴۴ق او را به همراه «خسرو میرزا» پسر ولیعهد به روسیه فرستاد. از روسیه که برگشت، با عنوان «مستوفی نظام» به کارش ادامه داد.<ref>آدمیت، ۱۳۶۱، ج ۱، ص۲۰؛ رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.</ref> در سالهای نخستینِ پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار جایگاه صدراعظمی گرفت و با خواهر شاه ازدواج کرد.<ref>رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.</ref> | ||
==دوره صدارت و اقدامات== | ==دوره صدارت و اقدامات== | ||
دورۀ کوتاه صدارت وی آغاز شکوفائی کشور را در پی داشت. کارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی مهمی در کشور رقم خورد. چندین مسجد و مدرسه دینی ساخت. از جمله مدرسه «دارالفنون» را بنا گذاشت که خود سنگ بنای دانش و فرهنگ جدید و دانشگاههای امروز گردید.<ref> | دورۀ کوتاه صدارت وی آغاز شکوفائی کشور را در پی داشت. کارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی مهمی در کشور رقم خورد. چندین مسجد و مدرسه دینی ساخت. از جمله مدرسه «دارالفنون» را بنا گذاشت که خود سنگ بنای دانش و فرهنگ جدید و دانشگاههای امروز گردید.<ref>رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱؛ امامخمینی، ۱۳۷۸، ج۴، ص ۹۱؛ رجائی، ۱۳۷۶، ج۴، ص۴۶.</ref> میگساری ممنوع شد و مجازاتهای سختی برای قانونشکنان در نظر گرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، ۱۳۷۳، ص۱۲۶.</ref> اصلاحات دینی و تلاش برای حاکمیت دین و اخلاق و فضایل در جامعه در زمان امیرکبیر از شاخصههای برجسته دوران حاکمیت و صدارت اوست. تلاش برای تقویت وجهه دینی جامعه و پیراستن دین از خرافه و بدعت نشانگر شخصیت و باورهای مذهبی امیر کبیر است.<ref>شخصیت دینی امیرکبیر، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله مکارم شیرازی؛ شیخ نوری، ۱۳۸۶، ص۴۴۸.</ref> | ||
اصلاحات و اقدامات امیر، موقعیت برخی از سفارتخانهها و درباریان را متزلزل کرد. مخالفان و رقیبان دست به کار شدند و بر او دسیسه چیدند. نزد شاه جوان بدگوییاش کرده و تهمت زدند که تصاحب سلطنت در سر دارد. از این رو خواستار عزل وی شدند..<ref>هاینریش، ۱۳۶۷، ج۱، ص۲۷۰؛ بهادر، ۱۳۱۳، | اصلاحات و اقدامات امیر، موقعیت برخی از سفارتخانهها و درباریان را متزلزل کرد. مخالفان و رقیبان دست به کار شدند و بر او دسیسه چیدند. نزد شاه جوان بدگوییاش کرده و تهمت زدند که تصاحب سلطنت در سر دارد. از این رو خواستار عزل وی شدند..<ref>هاینریش، ۱۳۶۷، ج۱، ص۲۷۰؛ بهادر، ۱۳۱۳، ج۱، ص۴۷۵.</ref> ناصرالدین شاه نیز تحتتأثیر رقیبان و مخالفان قرار گرفت و امیر را برکنار و تبعید کرد و دستور قتلش داد. تااینکه در حمام فین کاشان کشته شد<ref>رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص ۱۹-۲۱.</ref> و سرانجام در حرم امام حسین(ع) دفن گردید.<ref>آدمیت، ۱۳۶۱، ص ۷۳۸.</ref> | ||
بینش و منش امیرکبیر در دوره صدارت از یک سو و نیز نوع برخورد [[قاجاریه|حکومت قاجار]] با ایشان از سوی دیگر، موجب شد که برداشتهای متفاوتی از شخصیت امیرکبیر در تاریخ معاصر شکل بگیرد. پهلویها، بهویژه [[محمدرضا پهلوی]]، به خاطر ضدیتی که با قاجاریه و سران قاجار داشتند؛ امیرکبیر را بسیار بزرگ و چهرهای موجه جلوه داده و به نیکی یاد میکردند. تنها به این دلیل که قاجاریه امیرکبیر را کشته بود.<ref>هاشمی، ۱۳۷۳، مقدمه.</ref> بااینکه ویژگی اصلی امیرکبیر مبارزه با [[دیکتاتوری|استبداد]] و [[استعمار و استثمار|استعمار]] بوده است که سنخیتی با عملکرد [[رژیم پهلوی]] نداشت. | بینش و منش امیرکبیر در دوره صدارت از یک سو و نیز نوع برخورد [[قاجاریه|حکومت قاجار]] با ایشان از سوی دیگر، موجب شد که برداشتهای متفاوتی از شخصیت امیرکبیر در تاریخ معاصر شکل بگیرد. پهلویها، بهویژه [[محمدرضا پهلوی]]، به خاطر ضدیتی که با قاجاریه و سران قاجار داشتند؛ امیرکبیر را بسیار بزرگ و چهرهای موجه جلوه داده و به نیکی یاد میکردند. تنها به این دلیل که قاجاریه امیرکبیر را کشته بود.<ref>هاشمی، ۱۳۷۳، مقدمه.</ref> بااینکه ویژگی اصلی امیرکبیر مبارزه با [[دیکتاتوری|استبداد]] و [[استعمار و استثمار|استعمار]] بوده است که سنخیتی با عملکرد [[رژیم پهلوی]] نداشت. | ||
از سوی دیگر، برخی متجددان و غربباوران با تأکید بر چهرۀ ملی و ضد استعماری امیر کبیر، تلاش کردند او را سکولار و بدون دغدغۀ مذهبی جلوه دهند.<ref> | از سوی دیگر، برخی متجددان و غربباوران با تأکید بر چهرۀ ملی و ضد استعماری امیر کبیر، تلاش کردند او را سکولار و بدون دغدغۀ مذهبی جلوه دهند.<ref>هاشمی، ۱۳۷۳، مقدمه.</ref> برای همین [[علیاکبر هاشمی رفسنجانی]] که خود از مبارزان با استبداد و استعمارِ دوران پهلوی و از شاگردان و یاران امامخمینی بود؛ در میانۀ مبارزاتِ، در سال ۱۳۴۶، با نگارش کتابی دربارۀ امیرکبیر، ویژگی و چهرۀ حقیقی او را که دغدغۀ دین و مذهب و ملت و کشور داشت، نمایان کرد و جوانانِ مبارز و انقلابی، به ویژه طلاب جوان را با امیرکبیر آشنا کرد..<ref>هاشمی، ۱۳۷۳، مقدمه.</ref> | ||
==امامخمینی و امیرکبیر== | ==امامخمینی و امیرکبیر== | ||
اقدامات، اندیشه و عمل اصلاحی امیرکبیر موجب شد که امامخمینی از او به نیکی یاد کرده و در اعتراض به وضعیت حکومت و حاکمیت و جامعۀ دوران محمدرضا پهلوی، امیرکبیر را یک الگوی حکومتداری مطلوب و نشانۀ افتخار معرفی کند.<ref>امامخمینی، ۱۳۷۸، | اقدامات، اندیشه و عمل اصلاحی امیرکبیر موجب شد که امامخمینی از او به نیکی یاد کرده و در اعتراض به وضعیت حکومت و حاکمیت و جامعۀ دوران محمدرضا پهلوی، امیرکبیر را یک الگوی حکومتداری مطلوب و نشانۀ افتخار معرفی کند.<ref>امامخمینی، ۱۳۷۸، ج۱، ص۲۱۱.</ref> از دیدگاه امامخمینی امیر کبیر با پایهگذاری مدارس جدید و دانشگاهها در پی آگاهی و رشد [[جامعه]] و [[جوان|جوانان]] و نفی استعمار و استبداد بود؛ اما همان استعمارگران و مستبدان اجازه ندادند و در برابر فعالیتهای او مانعتراشی کردند.<ref>امامخمینی، ۱۳۷۸، ج۳، ص ۵۰۵.</ref> | ||
امامخمینی که به تاریخ معاصر ایران آگاهی داشت در مواجهه و مبارزه با سران حکومت پهلوی از خدمات برخی نخستوزیران گذشتۀ ایران همچون قائممقام فراهانیها و امیرکبیر یاد کرده و تذکر میداد که «آنان به این مملکت و ملت خدمت کردهاند و مسوولیت اجتماعی خود را صحیح انجام دادهاند. ملت آگاه و هشیار ایران همیشه از امیرکبیر ذکر خیری دارد؛ ولی در مقابل، نخستوزیرانی هم بودهاند که همیشه مورد لعن و نفرت بوده و هستند. شما در امور دین با مردم آنچنان رفتار کنید تا ذکر خیری از شما و خاطرۀ خوبی از دوران نخستوزیری شما در میان مردم بماند.».<ref>رجائی، ۱۳۷۶، | امامخمینی که به تاریخ معاصر ایران آگاهی داشت در مواجهه و مبارزه با سران حکومت پهلوی از خدمات برخی نخستوزیران گذشتۀ ایران همچون قائممقام فراهانیها و امیرکبیر یاد کرده و تذکر میداد که «آنان به این مملکت و ملت خدمت کردهاند و مسوولیت اجتماعی خود را صحیح انجام دادهاند. ملت آگاه و هشیار ایران همیشه از امیرکبیر ذکر خیری دارد؛ ولی در مقابل، نخستوزیرانی هم بودهاند که همیشه مورد لعن و نفرت بوده و هستند. شما در امور دین با مردم آنچنان رفتار کنید تا ذکر خیری از شما و خاطرۀ خوبی از دوران نخستوزیری شما در میان مردم بماند.».<ref>رجائی، ۱۳۷۶، ج۴، ص۴۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* آدمیت، فریدون | * آدمیت، فریدون (۱۳۶۱ش)، امیرکبیر و ایران، تهران، | ||
* امامخمینی، سیدروحالله | * امامخمینی، سیدروحالله (۱۳۷۸)، صحیفه امام...، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | ||
* بهادر، محمدخان | * بهادر، محمدخان (۱۳۱۳ش)، «یک شخص مهم یا میرزا تقیخان اتابک»، تهران، ارمغان، س ۱۵، شم ۳. | ||
* بینا، علیاکبر | * بینا، علیاکبر (۱۳۴۸)، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، تهران، دانشگاه تهران، اول. | ||
* رجائی، غلامعلی | * رجائی، غلامعلی (۱۳۷۶ش)، برداشتهایی از سیرهی امامخمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | ||
* رضوینژاد، میرابوطالب | * رضوینژاد، میرابوطالب (۱۳۷۷)، چهار سیاستمدار ملی و متقی نام آور ایران (امیرکبیر، میرزا کوچک خان، دهخدا، دکتر مصدق)، تهران، گوتنبرگ. | ||
* شخصیت دینی امیرکبیر، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله مکارم شیرازی. | * شخصیت دینی امیرکبیر، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله مکارم شیرازی. | ||
* شیخ نوری، محمدامیر | * شیخ نوری، محمدامیر (۱۳۸۶ش)، فراز و فرود اصلاحات در عصرامیرکبیر، تهران، سازمان انتشارات فرهنگ و اندیشه اسلامی. | ||
* هاشمی رفسنجانی، علیاکبر | * هاشمی رفسنجانی، علیاکبر (۱۳۷۳)، امیر کبیر، قم جامعه مدرسین، دوازدهم. | ||
* هاینریش بروگش | * هاینریش بروگش (۱۳۶۷ش)، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه کردبچه، تهران، انتشارات اطلاعات. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |