پرش به محتوا

تشخص: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ اسفند ۱۴۰۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


==اهمیت و جایگاه تشخص==
==اهمیت و جایگاه تشخص==
تشخص در اصطلاح فلسفه ویژگی است که مانع قابلیت صدق بر کثیرین شده، موجب شرکت‌ناپذیری می‌باشد.<ref>ابن‌سینا، التعلیقات، ص۳۲۷؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۱۰؛ الشواهد الربوبیه، ص۲۳۲.</ref>
تشخص در اصطلاح [[فلسفه]] ویژگی‌ای است که مانع قابلیت صدق بر کثیرین شده، موجب شرکت‌ناپذیری می‌باشد.<ref>ابن‌سینا، التعلیقات، ص۳۲۷؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۱۰؛ الشواهد الربوبیه، ص۲۳۲.</ref> مسئله تشخص جز مباحث مهم هستی‌شناسی شمرده می‌شود، این مسئله با صبغه ذهنی در [[مکتب مشاء|فلسفه مشاء]] در پرتو مباحث کلی و جزئی منطق مطرح شده و ببین تشخص و تمیّز تفکیک صورت نگرفته است.<ref>ابن‌سینا، الهیات شفا، ص۹۹ و ۱۴۵؛ بهمنیار، التحصیل، ص۵۰۶.</ref> [[شهاب‌الدین سهروردی|سهروردی]] برای نخستین بار بین تشخص و تمیز تفکیک قائل شده و معتقد است که ممیّز غیر از مشخِّص است.<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات، ج۲، ص۱۶۱-۱۶۲.</ref> [[ملاصدرا]]، با توجه به [[اصالت وجود]] و [[تشکیک در وجود]] ملاک تشخص را وجود دانسته، به نقد دیدگاه‌های فلاسفه پیشین پرداخته است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۱۰؛ الشواهد الربوبیه، ص۲۲۳-۲۲۵؛ مجموعه رسائل فلسفی، ج۱، ص۱۰۰؛ جوادی آملی، رحیق مختوم، ج۶، ص۵۰-۶۰ و ۱۱۱.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز به پیروی از [[مکتب صدرایی|حکمت متعالیه]] با فرق نهادن میان تمیز و تشخص ملاک تشخص را به وجود دانسته و ثمراتی بر این مسئله مترتب ساخته است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۴۱؛ ج۳، ص۵۵۷ و ۵۷۴؛ تنقیح الاصول، ج۱، ص۴۹؛ تهذیب الاصول ج۲، ص۲۶۹؛ جواهر الاصول، ج۲، ص۲۰۸؛ ج۳، ص۴۴۲.</ref>
مسئله تشخص جز مباحث مهم هستی‌شناسی شمرده می‌شود، این مسئله با صبغه ذهنی در فلسفه مشاء در پرتو مباحث کلی و جزئی منطق مطرح شده و ببین تشخص و تمیّز تفکیک صورت نگرفته است.<ref>ابن‌سینا، الهیات شفا، ص۹۹ و ۱۴۵؛ بهمنیار، التحصیل، ص۵۰۶.</ref> سهروردی برای نخستین بار بین تشخص و تمیز تفکیک قائل شده و معتقد است که ممیّز غیر از مشخِّص است.<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات، ج۲، ص۱۶۱-۱۶۲.</ref> ملاصدرا، با توجه به اصالت وجود و تشکیک در وجود ملاک تشخص را وجود دانسته، به نقد دیدگاه‌های فلاسفه پیشین پرداخته است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۱۰؛ الشواهد الربوبیه، ص۲۲۳-۲۲۵؛ مجموعه رسائل فلسفی، ج۱، ص۱۰۰؛ جوادی آملی، رحیق مختوم، ج۶، ص۵۰-۶۰ و ۱۱۱.</ref> امام‌خمینی نیز به پیروی از حکمت متعالیه با فرق نهادن میان تمیز و تشخص ملاک تشخص را به وجود دانسته و ثمراتی بر این مسئله مترتب ساخته است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۴۱؛ ج۳، ص۵۵۷ و ۵۷۴؛ تنقیح الاصول، ج۱، ص۴۹؛ تهذیب الاصول ج۲، ص۲۶۹؛ جواهر الاصول، ج۲، ص۲۰۸؛ ج۳، ص۴۴۲.</ref>


==ملاک تشخص==
==ملاک تشخص==
فلاسفه مشاء ملاک تشخص وجودات مادی را عوارض مفارقِ نوع آن موجود می‌دانند و مقوله وضع را دارای تشخص بالذات می‌دانند، برخی محققین نظیر دوانی و سید سند تشخص کلیت را به نحوه ادراک باز می‌گردانند.<ref>لاهیجی، شوارق الالهام، ج۱، ص۱۷۷؛ اسماعیلی، پژوهشی در تشخص وجودات، ص۱۲۹.</ref> ملاصدرا، ضمن نقد دیدگاه‌های فلسفه، ملاک تشخص را نحوه وجود موجودات می‌داند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۱۰؛ الشواهد الربوبیه، ص۲۲۴-۲۲۵؛ مجموعه رسائل فلسفی، ج۱، ص۱۰۰.</ref>
فلاسفه مشاء ملاک تشخص وجودات مادی را عوارض مفارقِ نوع آن موجود می‌دانند و مقوله وضع را دارای تشخص بالذات می‌دانند، برخی محققان نظیر دوانی و سید سند تشخص کلیت را به نحوه ادراک باز می‌گردانند.<ref>لاهیجی، شوارق الالهام، ج۱، ص۱۷۷؛ اسماعیلی، پژوهشی در تشخص وجودات، ص۱۲۹.</ref> ملاصدرا، ضمن نقد دیدگاه‌های فلسفه، ملاک تشخص را نحوه وجود موجودات می‌داند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۱۰؛ الشواهد الربوبیه، ص۲۲۴-۲۲۵؛ مجموعه رسائل فلسفی، ج۱، ص۱۰۰.</ref>
امام‌خمینی نیز ملاک تشخص را به وجود می‌داند و معتقد است بنابر مسلک اصالت وجود، غیر از وجود، حقیقت دیگری متحقق نیست، پس متشخص همان متأصل است و اگر از مفاهیم سخن به میان می‌آید از این جهت است که آنها علائم و امارات تشخص می‌باشند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۵۵۷.</ref> ایشان با اشاره به تفاوت دقیق میان تشخیص و تمیز، معتقد است ضمیمه مفهومی به مفهوم دیگر موجب نمی‌گردد که ماهیت و مفهوم از صدق بر کثیرین امتناع داشته باشد، پس آنچه مفهوم را مقید نموده تا قابل صدق بر کثیرین نباشد، وجود است که مساوق با تشخص می‌باشد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref>
 
به اعتقاد امام‌خمینی ماهیت نه شخص است و نه مشخص و ضمّ ماهیت به ماهیت، هرگز موجب تشخص نمی‌گردد؛ زیرا هر ماهیتی، خود امری کلی و بدون تشخص است و امر بدون تشخص عامل تشخص نخواهد بود، ازاین‌رو ماهیت نمی‌تواند ملاک تشخص باشد بلکه مناط تشخص به امری خارج از ماهیات، یعنی وجود است. پس تشخص، چیزی غیر از وجود نمی‌تواند باشد. ازاین‌رو جزئیت و تشخص نحوه وجود شیء و است و با وجود، عینیت دارد (امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱ ص۲۵۵؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۷۲۲).
امام‌خمینی نیز ملاک تشخص را به وجود می‌داند و معتقد است بنابر مسلک اصالت وجود، غیر از [[وجود]]، حقیقت دیگری متحقق نیست، پس متشخص همان متأصل است و اگر از مفاهیم سخن به میان می‌آید از این جهت است که آنها علائم و امارات تشخص می‌باشند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۵۵۷.</ref> ایشان با اشاره به تفاوت دقیق میان تشخیص و تمیز، معتقد است ضمیمه مفهومی به مفهوم دیگر موجب نمی‌گردد که ماهیت و مفهوم از صدق بر کثیرین امتناع داشته باشد، پس آنچه مفهوم را مقید نموده تا قابل صدق بر کثیرین نباشد، وجود است که مساوق با تشخص می‌باشد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref>
 
به اعتقاد امام‌خمینی [[ماهیت]] نه شخص است و نه مشخص و ضمّ ماهیت به ماهیت، هرگز موجب تشخص نمی‌گردد؛ زیرا هر ماهیتی، خود امری کلی و بدون تشخص است و امر بدون تشخص عامل تشخص نخواهد بود، ازاین‌رو ماهیت نمی‌تواند ملاک تشخص باشد بلکه مناط تشخص به امری خارج از ماهیات، یعنی وجود است. پس تشخص، چیزی غیر از وجود نمی‌تواند باشد. ازاین‌رو جزئیت و تشخص نحوه وجود شیء و است و با وجود، عینیت دارد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱ ص۲۵۵؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۷۲۲.</ref>


==ثمرات و نتایج تشخص==
==ثمرات و نتایج تشخص==
پیروان حکمت متعالیه برای اثبات برخی مسائل فلسفی و کلامی به این اصل استناد داده‌اند.<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ص۳۳۶-۳۳۷؛ ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی، ج۱، ص۲۴۴.</ref> امام‌خمینی از جمله ثمرات بحث از تشخص را اثبات معاد جسمانی می‌داند، ایشان هم عینیت تشخص و وجود را برای بحث معاد جسمانی، اصل مهمی می‌داند و معتقد است که تشخص هر چیز همان وجود خاص آن شیء است نه چیز دیگر و همان‌گونه که وجود و تشخص مساوق‌اند، وحدت و وجود هم در مصداق و حیثیت صدق یکی هستند.<ref>تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۷۶.</ref>؛ یعنی همان‌گونه که وجود امری بسیط و خالی از ترکیب است؛ تشخص و وحدت نیز امری بسیط و مشکک است؛ لذا وحدت اشیاء عین وجود اشیاء است؛ بنابراین همه موجودات از یک تشخص و شخصیت منحصر به خود برخوردارند که عامل آن، عین وجود خاص آن شیء است. پس اگر وجود از عالم طبیعت ترقی کرد و وارد عالم برزخ شد، ماهیت همان ماهیت است چون وجودش همان وجود است. بنابراین با تغییر و اختلاف در وجود یک شیء نظیر عوارض و لوازم مثل رنگ و قد و شخصیت آن اصل وجود و ثبات آن از بین نمی‌رود و تغییر نمی‌یابد..<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۷۵ و ۵۷۳-۵۷۴؛ صاحبی، حکمت معنوی، ۷۲۵-۷۲۷.</ref>
پیروان [[مکتب صدرایی|حکمت متعالیه]] برای اثبات برخی مسائل فلسفی و [[کلام|کلامی]] به این اصل استناد داده‌اند.<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ص۳۳۶-۳۳۷؛ ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی، ج۱، ص۲۴۴.</ref> [[امام‌خمینی]] از جمله ثمرات بحث از تشخص را اثبات [[معاد جسمانی]] می‌داند، ایشان هم عینیت تشخص و وجود را برای بحث معاد جسمانی، اصل مهمی می‌داند و معتقد است که تشخص هر چیز همان وجود خاص آن شیء است نه چیز دیگر و همان‌گونه که وجود و تشخص مساوق‌اند، وحدت و وجود هم در مصداق و حیثیت صدق یکی هستند.<ref>تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۷۶.</ref>؛ یعنی همان‌گونه که وجود امری بسیط و خالی از ترکیب است؛ تشخص و وحدت نیز امری بسیط و مشکک است؛ لذا وحدت اشیاء عین وجود اشیاء است؛ بنابراین همه موجودات از یک تشخص و شخصیت منحصر به خود برخوردارند که عامل آن، عین وجود خاص آن شیء است. پس اگر وجود از عالم طبیعت ترقی کرد و وارد عالم برزخ شد، ماهیت همان ماهیت است چون وجودش همان وجود است. بنابراین با تغییر و اختلاف در وجود یک شیء نظیر عوارض و لوازم مثل رنگ و قد و شخصیت آن اصل وجود و ثبات آن از بین نمی‌رود و تغییر نمی‌یابد..<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۷۵ و ۵۷۳-۵۷۴؛ صاحبی، حکمت معنوی، ۷۲۵-۷۲۷.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۲۷٬۵۰۷

ویرایش