۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جامعیت قرآن'''، برخورداری قرآن از همه نیازهای [[انسان]]. | '''جامعیت قرآن'''، برخورداری [[قرآن]] از همه نیازهای [[انسان]]. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
واژه جامعیت مصدر صناعی به معنای جامعبودن است و جامع به معنای گردآورنده و فراهمآورنده اجزا با یکدیگر است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۷۵.</ref> در اصطلاح [[علوم قرآنی]] جامعیت قرآن، به معنای توجه | واژه جامعیت مصدر صناعی به معنای جامعبودن است و جامع به معنای گردآورنده و فراهمآورنده اجزا با یکدیگر است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۷۵.</ref> در اصطلاح [[علوم قرآنی]] جامعیت قرآن، به معنای توجه قرآن به همه جوانب مادی و معنوی و فردی و اجتماعی انسان است.<ref>طوسی، التبیان، ۴/۱۲۸–۱۲۹؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۱۹۰.</ref> برخی نیز معتقدند جامعیت قرآن، به معنای وجود تمام اصول احکام و [[قانون|قوانین]] در آن است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۸/۲۷۴–۲۷۶.</ref> | ||
[[امامخمینی]] برای جامعیت قرآن دو جهت ظاهری و باطنی قائل است. جامعیت ظاهری به این معناست که قرآن برای همه افراد بشر، در همه زمانها نازل شده و برنامه دارد و برطرفکننده همه نیازهای بشری است؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۰.</ref> و جامعیت باطنی به معنای دربرداشتن همه مراتب عالم از مرتبه احدیت غیبی تا مرتبه عالم طبیعت است.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.</ref> | [[امامخمینی]] برای جامعیت قرآن دو جهت ظاهری و باطنی قائل است. جامعیت ظاهری به این معناست که قرآن برای همه افراد بشر، در همه زمانها نازل شده و برنامه دارد و برطرفکننده همه نیازهای بشری است؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۰.</ref> و جامعیت باطنی به معنای دربرداشتن همه مراتب عالم از مرتبه احدیت غیبی تا مرتبه عالم طبیعت است.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.</ref> | ||
از الفاظ مرتبط با «جامع»، واژه «کامل» است. این دو کلمه معنایی نزدیک به هم دارند؛ اما در جامع، به دربرداشتن و در کامل، به تمامیت یک شیء توجه شدهاست.<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۱۳۹.</ref> امامخمینی نیز کمال شیء را تمامیت و جبران نقصهای آن میداند.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۶۵.</ref> | از الفاظ مرتبط با «جامع»، واژه «کامل» است. این دو کلمه معنایی نزدیک به هم دارند؛ اما در جامع، به دربرداشتن و در کامل، به تمامیت یک شیء توجه شدهاست.<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۱۳۹.</ref> [[امامخمینی]] نیز کمال شیء را تمامیت و جبران نقصهای آن میداند.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۶۵.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
بحث جامعیت قرآن با تعابیر مختلف از دیرباز مطرح بودهاست و ریشه در قرآن دارد؛ زیرا قرآن خود را «تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ»<ref>نحل، ۸۹.</ref> معرفی کردهاست و [[ابنمسعود]] با استناد به این [[آیه]] معتقد شدهاست، [[خداوند]] در قرآن هر علمی را نازل کرده و هر چیز را بیان کردهاست.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۱۰۸.</ref> همچنین [[روایت|روایاتی]] که در [[تفسیر]] اینگونه آیات نقل شدهاند، بیانگر آناند که قرآن کریم شامل هر آن چیزی است که بشر در [[سعادت]] خود به آن نیاز دارد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۸، ۳۷؛ کلینی، الکافی، ۱/۵۹.</ref> وجود این روایات نشان میدهد این بحث از همان سده اول هجری مطرح بودهاست، اما از نخستین کسانی که در این زمینه بحث جدی کرده، [[غزالی]] (م۵۰۵) است که قلمرو قرآن را گسترش داده و همه علوم را داخل [[فعل خدا|افعال الهی]] دانستهاست.<ref>غزالی، جواهر القرآن و درره، ۳۲.</ref>{{سخ}} | بحث جامعیت قرآن با تعابیر مختلف از دیرباز مطرح بودهاست و ریشه در قرآن دارد؛ زیرا قرآن خود را «تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ»<ref>نحل، ۸۹.</ref> معرفی کردهاست و [[ابنمسعود]] با استناد به این [[آیه]] معتقد شدهاست، [[خداوند]] در قرآن هر علمی را نازل کرده و هر چیز را بیان کردهاست.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۱۰۸.</ref> همچنین [[روایت|روایاتی]] که در [[تفسیر]] اینگونه آیات نقل شدهاند، بیانگر آناند که قرآن کریم شامل هر آن چیزی است که بشر در [[سعادت]] خود به آن نیاز دارد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۸، ۳۷؛ کلینی، الکافی، ۱/۵۹.</ref> وجود این روایات نشان میدهد این بحث از همان سده اول هجری مطرح بودهاست، اما از نخستین کسانی که در این زمینه بحث جدی کرده، [[غزالی]] (م۵۰۵) است که قلمرو قرآن را گسترش داده و همه علوم را داخل [[فعل خدا|افعال الهی]] دانستهاست.<ref>غزالی، جواهر القرآن و درره، ۳۲.</ref>{{سخ}} | ||
اندیشمندان اسلامی از جهت [[فقهی]]، [[اخلاقی]]، [[فلسفی]]، [[عرفانی]] و مانند اینها به [[تفسیر قرآن کریم]] پرداختهاند و این بیانگر جامعیت قرآن کریم است که دربردارنده شئون و ابعاد مختلف سعادت انسان است. از سوی دیگر، از آنجا که قرآن یکی از منابع اصیل [[اسلام]] است، جامعیت در آن جامعیت [[دین]] را به همراه دارد؛ به این معنا که همه احکام و موضوعاتی که مربوط به سعادت انسان و مورد نیاز اوست، در قرآن موجود است و میتوان نظر قرآن را دربارهٔ آن به دست آورد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴۱ و ۳/۱۶۴.</ref> | اندیشمندان اسلامی از جهت [[فقه|فقهی]]، [[اخلاق|اخلاقی]]، [[فلسفه|فلسفی]]، [[عرفان|عرفانی]] و مانند اینها به [[تفسیر قرآن کریم]] پرداختهاند و این بیانگر جامعیت قرآن کریم است که دربردارنده شئون و ابعاد مختلف سعادت انسان است. از سوی دیگر، از آنجا که قرآن یکی از منابع اصیل [[اسلام]] است، جامعیت در آن جامعیت [[دین]] را به همراه دارد؛ به این معنا که همه احکام و موضوعاتی که مربوط به سعادت انسان و مورد نیاز اوست، در قرآن موجود است و میتوان نظر قرآن را دربارهٔ آن به دست آورد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴۱ و ۳/۱۶۴.</ref> | ||
بسیاری از مفسران و قرآنپژوهان ذیل آیاتی که بر جامعیت قرآن دلالت دارند،<ref>انعام، ۳۸؛ نحل، ۸۹.</ref> به بحث از جامعیت قرآن و حدود و گستره آن پرداختهاند.<ref>طوسی، التبیان، ۴/۱۲۸–۱۲۹؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۰/۲۵۸؛ طباطبایی، المیزان، ۷/۸۱.</ref> [[فیلسوف|فیلسوفان]] و [[عارف|عارفان]] نیز به جامعیت قرآن توجه کردهاند و گستره و جامعیت قرآن را به بیان حقایق ظاهری و باطنی و [[عالم طبیعت]] و [[عالم ملکوت|ملکوت]]<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۱.</ref> بلکه جامعیت آن بر عوالم الهی و کونی،<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۵۵–۵۶.</ref> گسترش دادهاند.{{سخ}} | بسیاری از مفسران و قرآنپژوهان ذیل آیاتی که بر جامعیت قرآن دلالت دارند،<ref>انعام، ۳۸؛ نحل، ۸۹.</ref> به بحث از جامعیت قرآن و حدود و گستره آن پرداختهاند.<ref>طوسی، التبیان، ۴/۱۲۸–۱۲۹؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۰/۲۵۸؛ طباطبایی، المیزان، ۷/۸۱.</ref> [[فیلسوف|فیلسوفان]] و [[عارف|عارفان]] نیز به جامعیت قرآن توجه کردهاند و گستره و جامعیت قرآن را به بیان حقایق ظاهری و باطنی و [[عالم طبیعت]] و [[عالم ملکوت|ملکوت]]<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۱.</ref> بلکه جامعیت آن بر عوالم الهی و کونی،<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۵۵–۵۶.</ref> گسترش دادهاند.{{سخ}} | ||
امامخمینی جامعیت قرآن را از دیدگاه تفسیری و عرفانی بررسی و اثبات کرده و معتقد است قرآن کریم کتابی است که از جهت ظاهری تمام مصالح شخصی، اجتماعی، سیاسی، کشورداری و مانند اینها در آن موجود است؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۳.</ref> از این جهت قرآن از «جوامع کلم» (کلمات جامع) بهشمار میرود که برای همه طبقات انسانها در همه زمانها نازل شده و برطرفکننده همه نیازهای انسان است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۰.</ref> به باور ایشان قرآن از جهت باطنی نیز خود مشتمل بر همه حقایق است و تمام منازل از منزل طبیعی و ملکی تا منازل روحانی و ملکوتی و [[جبروت|جبروتی]] انسان در آن موجود است.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.</ref> ایشان از راههای مختلفی مانند جامعیت ابعاد وجودی انسان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸–۴۴۹.</ref> و [[جاودانگی قرآن]]<ref>امامخمینی، ۸/۱۷۱؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> جامعیت قرآن را اثبات کردهاست. ایشان بر اساس دیدگاه عرفانی خود که [[نبوت]] [[پیامبر خاتم(ص)]] و قرآن و [[شریعت]] آن حضرت را از مظاهر و تجلیات مقام جامع احدی و [[اسم اعظم]] «الله» میداند، جامعیت قرآن را اثبات کردهاست؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۰.</ref> از این جهت قرآن کریم را اعظم و اشرف [[کتابهای مقدس]] و در بردارنده همه کمالات شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۲.</ref> | امامخمینی جامعیت قرآن را از دیدگاه تفسیری و عرفانی بررسی و اثبات کرده و معتقد است قرآن کریم کتابی است که از جهت ظاهری تمام مصالح شخصی، اجتماعی، سیاسی، کشورداری و مانند اینها در آن موجود است؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۳.</ref> از این جهت قرآن از «جوامع کلم» (کلمات جامع) بهشمار میرود که برای همه طبقات انسانها در همه زمانها نازل شده و برطرفکننده همه نیازهای انسان است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۰.</ref> به باور ایشان قرآن از جهت باطنی نیز خود مشتمل بر همه حقایق است و تمام منازل از منزل طبیعی و ملکی تا منازل روحانی و ملکوتی و [[جبروت|جبروتی]] انسان در آن موجود است.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.</ref> ایشان از راههای مختلفی مانند جامعیت ابعاد وجودی انسان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸–۴۴۹.</ref> و [[جاودانگی قرآن]]<ref>امامخمینی، ۸/۱۷۱؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> جامعیت قرآن را اثبات کردهاست. ایشان بر اساس دیدگاه عرفانی خود که [[نبوت]] [[پیامبر خاتم(ص)]] و قرآن و [[شریعت]] آن حضرت را از مظاهر و تجلیات مقام جامع احدی و [[اسم اعظم]] «الله» میداند، جامعیت قرآن را اثبات کردهاست؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۰.</ref> از این جهت قرآن کریم را اعظم و اشرف [[کتابهای مقدس]] و در بردارنده همه کمالات شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۲.</ref> | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== حقیقت جامعیت قرآن == | == حقیقت جامعیت قرآن == | ||
مفسران و اندیشمندان اسلامی بر اساس رویکردهای مختلف خود در زمینه حقیقت جامعیت قرآن دیدگاهها و گفتههای مختلفی ارائه کردهاند که سه دیدگاه کلی در آن وجود دارد: | مفسران و اندیشمندان اسلامی بر اساس رویکردهای مختلف خود در زمینه حقیقت جامعیت قرآن دیدگاهها و گفتههای مختلفی ارائه کردهاند که سه دیدگاه کلی در آن وجود دارد: | ||
# دیدگاه حداقلی: بنابر این دیدگاه قلمرو قرآن بیان هر آن چیزی است که انسان در امور دین و سعادت [[آخرت|اخروی]] نیاز دارد، مانند بیان [[احکام]]، | # دیدگاه حداقلی: بنابر این دیدگاه قلمرو قرآن بیان هر آن چیزی است که انسان در امور [[دین]] و سعادت [[آخرت|اخروی]] نیاز دارد، مانند بیان [[احکام]]، ارزشهای اخلاقی، موعظهها، [[اسما و صفات|صفات خداوند]] و [[ثواب و عقاب]]. در نتیجه جامعیت قرآن در این چارچوب است؛<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۲/۲۲۰؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۷/۲۸۴؛ نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۴۳۵.</ref> زیرا در غیر این موارد، انسان نیاز به رجوع به دین ندارد و در زمینه نظامهای اجتماعی، [[اقتصاد|اقتصادی]] و [[سیاست|سیاسی]] انسان میتواند به شکل درستی این نظامها را تدوین کند.<ref>مصباح یزدی، قرآنشناسی، ۲/۲۹۶–۲۹۷ و ۳۰۸.</ref> بنابر این دیدگاهْ کلیات علوم دین و احکام مرتبط با آن در قرآن آمدهاست؛ اما جزئیات و [[فروع دین|فروع]] احکام بهتفصیل بیان نشدهاست؛ بر همین اساس برخی معتقدند در جزئیات لازم است به [[سنت نبوی (ص)]]<ref>ابنحزم، المحلی، ۱/۵۶؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۲/۶۲۸.</ref> یا [[قیاس]]<ref>قاضیعبدالجبار، فی ابواب التوحید و العدل، ۱۷/۳۱۵–۳۱۶.</ref> مراجعه کرد. برخی نیز رجوع به قیاس را مردود دانستهاند و معتقد شدهاند در جزئیاتی که بیان نشدهاند، [[برائت ذمه]] جاری میشود.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۰/۲۵۸.</ref> | ||
# دیدگاه میانه: بنابر این دیدگاه مراد از جامعیت قرآن، جامعیت در دین و دنیاست؛ به این معنا که همه این امور به صورت مفصل یا مجمل در قرآن آمدهاست.<ref>طوسی، التبیان، ۴/۱۲۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴/۴۶۱.</ref> بر این اساس قرآن شامل احکام، [[عقاید]] و معارف و همچنین احکام و قوانین مورد نیاز در زندگی بشر است، مانند احکام روابط فردی و اجتماعی و تعاملات میان افراد و ملتها.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۸/۲۷۶–۲۸۰.</ref> و بیان نظامهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و قوانین | # دیدگاه میانه: بنابر این دیدگاه مراد از جامعیت قرآن، جامعیت در دین و دنیاست؛ به این معنا که همه این امور به صورت مفصل یا مجمل در قرآن آمدهاست.<ref>طوسی، التبیان، ۴/۱۲۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴/۴۶۱.</ref> بر این اساس قرآن شامل احکام، [[عقاید]] و معارف و همچنین احکام و قوانین مورد نیاز در زندگی بشر است، مانند احکام روابط فردی و اجتماعی و تعاملات میان افراد و ملتها.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۸/۲۷۶–۲۸۰.</ref> و بیان نظامهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و قوانین زندگی اسلامی در هر زمان و مکان.<ref>زحیلی، تفسیر الوسیط، ۲/۱۲۹۴.</ref> | ||
# دیدگاه حداکثری: بنابر این دیدگاه مراد از جامعیت قرآن، این است که قرآن همه علوم و همه امور را از اخبار گذشته و آینده شامل میشود. این نظر به [[ابنمسعود]] نسبت داده شدهاست.<ref>ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۴/۵۱۰.</ref> این دیدگاه میتواند ریشه تفسیر علمی از قرآن باشد؛ چنانکه برخی مفسران، آیات قرآن را بر علوم روز تطبیق کردهاند.<ref>رضایی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ۲۹۱–۲۹۲.</ref> برخی [[اهل معرفت]] نیز معتقدند قرآن | # دیدگاه حداکثری: بنابر این دیدگاه مراد از جامعیت قرآن، این است که قرآن همه علوم و همه امور را از اخبار گذشته و آینده شامل میشود. این نظر به [[ابنمسعود]] نسبت داده شدهاست.<ref>ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۴/۵۱۰.</ref> این دیدگاه میتواند ریشه تفسیر علمی از قرآن باشد؛ چنانکه برخی مفسران، آیات قرآن را بر علوم روز تطبیق کردهاند.<ref>رضایی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ۲۹۱–۲۹۲.</ref> برخی [[اهل معرفت]] نیز معتقدند قرآن «تبیان» همه چیز است؛ ولی فهم آن نیاز به افرادی دارد که راسخ در [[علم]] باشند.<ref>حسنزاده آملی، انسان و قرآن، ۹.</ref> برخی با استناد به روایت مشهوری که قرآن را دارای چهار مرحله میداند، «عبارات، اشارات، لطایف و حقایق»،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۹/۲۰ و ۱۰۳.</ref> بر این باورند که دسترسی افراد به معارف قرآن، مختلف است، وگرنه همه چیز در قرآن وجود دارد.<ref>صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ۱۶/۴۴۹.</ref> این گروه، روایات متعددی که قرآن را دارای ظاهر و باطن، و ظاهر آن را زیبا و باطن آن را ژرف و عمیق معرفی میکند،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۹۹؛ آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۱۰.</ref> بر همین معنا توجیه میکنند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۲۰۰ و ۲۰/۱۳۱.</ref> | ||
امامخمینی در جامعیت قرآن دیدگاه حداکثری را میپذیرد؛ ولی تبیین دیگری از آن دارد. ایشان قرآن را کتابی جامع میداند که دارای دو جهت ظاهری و باطنی است. از جهت ظاهری ایشان معتقد است قرآن در بردارنده همه دستورها و احکامی است که برای سعادت و کمال، بشر به آن نیازمند است و تبیانبودن قرآن در مورد همه چیز را در آیه ۸۹ [[سوره نحل]]، به روشنگربودن در همه چیز و همه امور تفسیر میکند. ایشان در این زمینه به روایتی اشاره میکند که دلالت دارد تمام نیازهای مردم در کتاب و سنت آمدهاست؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۹–۶۲.</ref>{{سخ}} | امامخمینی در جامعیت قرآن دیدگاه حداکثری را میپذیرد؛ ولی تبیین دیگری از آن دارد. ایشان قرآن را کتابی جامع میداند که دارای دو جهت ظاهری و باطنی است. از جهت ظاهری ایشان معتقد است قرآن در بردارنده همه دستورها و احکامی است که برای [[سعادت]] و کمال، بشر به آن نیازمند است و تبیانبودن قرآن در مورد همه چیز را در آیه ۸۹ [[سوره نحل]]، به روشنگربودن در همه چیز و همه امور تفسیر میکند. ایشان در این زمینه به روایتی اشاره میکند که دلالت دارد تمام نیازهای مردم در کتاب و [[سنت]] آمدهاست؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۹–۶۲.</ref>{{سخ}} | ||
همچنین روایتی از [[امامصادق(ع)]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۹.</ref> را شاهد میآورد که حضرت در آن، [[سوگند]] یاد میکند که خداوند هیچچیز را در قرآن فروگذار نکردهاست.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> از اینرو قرآن کریم از بیان هیچ مصلحتی فروگذار نکرده و همه مصالح شخصی، اجتماعی، سیاسی و حکومتی را بیان کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۳.</ref>{{سخ}} | همچنین روایتی از [[امامصادق(ع)]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۹.</ref> را شاهد میآورد که حضرت در آن، [[سوگند]] یاد میکند که خداوند هیچچیز را در قرآن فروگذار نکردهاست.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> از اینرو قرآن کریم از بیان هیچ مصلحتی فروگذار نکرده و همه مصالح شخصی، اجتماعی، سیاسی و حکومتی را بیان کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۳.</ref>{{سخ}} | ||
از سوی دیگر، چنانکه امامخمینی نیز تأکید کردهاست، نیازهای انسان تنها مربوط به امر مادی نیست و از آنجا که انسان دارای ابعاد مختلف است و قرآن کتابی انسانساز است، بنابراین شامل همه ابعادی است که انسان به آن نیازمند است و همه امور مادی و معنوی و رابطه او با خالق، معرفت اسما و صفات و [[توحید]] و [[قیامت]] در آن آمدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸.</ref> اما از جهت باطنی از آنجا که مراتب بطونی قرآن منطبق بر مراتب هفتگانه عالم، از مرتبه احدیت غیبی تا مرتبه عالم طبیعت و مراتب بطونی انسان کامل است؛<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.</ref> و انسان کامل نیز خود آینه تمامنمای تمام اسما و | از سوی دیگر، چنانکه امامخمینی نیز تأکید کردهاست، نیازهای انسان تنها مربوط به امر مادی نیست و از آنجا که انسان دارای ابعاد مختلف است و قرآن کتابی انسانساز است، بنابراین شامل همه ابعادی است که انسان به آن نیازمند است و همه امور مادی و معنوی و رابطه او با خالق، معرفت اسما و صفات و [[توحید]] و [[قیامت]] در آن آمدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸.</ref> اما از جهت باطنی از آنجا که مراتب بطونی قرآن منطبق بر مراتب هفتگانه عالم، از مرتبه احدیت غیبی تا مرتبه عالم طبیعت و مراتب بطونی انسان کامل است؛<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.</ref> و انسان کامل نیز خود آینه تمامنمای تمام [[اسما و صفات|اسما و صفات الهی]] و کون جامع است که همه حقایق را در خود دارد،<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۵۴–۵۵.</ref> قرآن نیز شامل همه حقایق عالم است؛<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.</ref> و همچنانکه انسانِ کامل صورت اسم اعظم «الله» است که جامع همه اسما و صفات است، قرآن کریم نیز صورت اسم جامع «الله» و صورت احدیت جمیع اسمای الهی است{{ببینید|متن=ببینید|انسان کامل؛ اسم اعظم}} به همین دلیل قرآن کریم قابل [[نسخ]] و انقطاع نیست؛ زیرا اسم اعظم و مظاهر او ازلی و ابدیاند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.</ref> و ممکن است نامیدن این کتاب به قرآن، به جهت جمعی و مقام احدیت جمع وحدت و کثرت آن باشد؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.</ref>؛ همچنانکه فرقان بودن آن به جهت وجود تفصیلی و تکثرش است.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۵۵؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳۳.</ref> | ||
== ابعاد جامعیت قرآن == | == ابعاد جامعیت قرآن == | ||
قرآن کریم از چند بُعد دارای جامعیت است: | قرآن کریم از چند بُعد دارای جامعیت است: | ||
# جامعیت احکام و قوانین: امامخمینی مانند دیگر اندیشمندان<ref>شوکانی، فتح القدیر، ۳/۲۲۴؛ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱/۳۸.</ref> معتقد است هر قانونی که برای هدایت بشر نیاز باشد، کلیات آن در قرآن آمده و بیان جزئیات آن بر عهده پیامبر (ص) و [[اهل بیت(ع)|ائمه (ع)]] گذاشته شدهاست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۵۰۴.</ref> چنانکه در روایتی از [[امیرالمؤمنین(ع)]] آمدهاست که آن حضرت هر آنچه را که [[امت اسلام]] به آن نیاز دارد، در زمان حیات خود بیان کردهاست.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۳۱۹.</ref> امامخمینی معتقد است قوانین کلی مانند قوانین | # جامعیت احکام و قوانین: [[امامخمینی]] مانند دیگر اندیشمندان<ref>شوکانی، فتح القدیر، ۳/۲۲۴؛ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱/۳۸.</ref> معتقد است هر [[قانون|قانونی]] که برای هدایت بشر نیاز باشد، کلیات آن در قرآن آمده و بیان جزئیات آن بر عهده [[پیامبر (ص)]] و [[اهل بیت(ع)|ائمه (ع)]] گذاشته شدهاست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۵۰۴.</ref> چنانکه در روایتی از [[امیرالمؤمنین(ع)]] آمدهاست که آن حضرت هر آنچه را که [[امت اسلام]] به آن نیاز دارد، در زمان حیات خود بیان کردهاست.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۳۱۹.</ref> امامخمینی معتقد است قوانین کلی مانند قوانین [[مالیات]]، قوانین [[مجازات|مجازات عمومی]] مانند [[قصاص]]، [[حدود]]، [[دیه|دیات]]، قوانین کلی [[عبادات]] همچون [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، قوانین معاملات مانند [[تجارت]]، [[اجاره]]، [[صلح]]، قوانین ثبت، قوانین [[ازدواج]] و [[طلاق]]، قوانین [[ارث|میراث]]، همه و همه در قرآن کریم آمدهاست.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۳۱۵؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۰.</ref> به اعتقاد ایشان آیاتی که مربوط به قوانین اجتماعی و سیاسیاند، بیش از صد برابر آیاتیاند که قوانین عبادی را بیان میکنند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۱.</ref> | ||
# جامعیت زمانی، مکانی و افرادی: قرآن کریم آخرین [[کتاب آسمانی]] و کتابی جاودانه در همه زمانها و برای همه نسلهاست؛<ref>زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۲/۸۲.</ref> از این جهت امامخمینی معتقد است برخی آیات بر همین معنا دلالت دارند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۳۰۶.</ref> همانگونه که خداوند محیط بر همه چیز است، کتاب او نیز محیط بر همه زمانهاست و خداوند قرآن را دستور زندگی همه دورانها قرار دادهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> | # جامعیت زمانی، مکانی و افرادی: قرآن کریم آخرین [[کتاب آسمانی]] و کتابی جاودانه در همه زمانها و برای همه نسلهاست؛<ref>زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۲/۸۲.</ref> از این جهت امامخمینی معتقد است برخی آیات بر همین معنا دلالت دارند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۳۰۶.</ref> همانگونه که خداوند محیط بر همه چیز است، کتاب او نیز محیط بر همه زمانهاست و خداوند قرآن را دستور زندگی همه دورانها قرار دادهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> | ||
قرآن برای گروه خاصی از افراد بشر یا طبقه و جنس خاصی نیامده است و تمام افراد بشر از هر رنگ، ملیت، اقوام و گروهها را شامل میشود و اختصاص به منطقه و مکان خاصی ندارد و این کتاب آسمانی برای حیات همه انسانها در همه ابعاد نازل شدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref>{{سخ}} | قرآن برای گروه خاصی از افراد بشر یا طبقه و جنس خاصی نیامده است و تمام افراد بشر از هر رنگ، ملیت، اقوام و گروهها را شامل میشود و اختصاص به منطقه و مکان خاصی ندارد و این کتاب آسمانی برای حیات همه انسانها در همه ابعاد نازل شدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref>{{سخ}} | ||
آنچه امامخمینی بر آن تأکید بیشتری میکند، ارتباط میان جاودانگی و جامعیت قرآن است؛ زیرا اگر قرآن در همه ابعاد، جامعیت نداشته باشد، نمیتواند کتابی جاودانه باشد. ایشان [[حکمت]] و دلیل جاودانگی و ابدیبودن قرآن را در جامعیت آن در مسائل مهم حیاتی، در معنویات و نظام ملکی میداند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref> ایشان با دیدگاه عرفانی و اخلاقی خاص خود به قرآن مینگرد و به جاودانگی و جامعیت این کتاب اشاره میکند و جاودانگی قرآن را ناشی از مظهریت آن از اسم اعظم میداند که محیط بر همه کتابهای آسمانی است و بالاتر از آن تصور نمیشود و جامعتر از آن کتابی نخواهد آمد<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹.</ref> بنابراین جامعیت قرآن در نگاهی جامع و فراگیر در نگاه ایشان به این معناست که قرآن بر سه رکن عقاید، اخلاق و احکام استوار است و بنیانهای سعادت را در ابعاد فردی و اجتماعی بیان کردهاست و رمز جاودانگی قرآن نیز در همین نکته نهفتهاست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۶–۳۸۷.</ref> زیرا خود را محدود و محصور نکرده و مطابق با زمان و مکان است. البته در هر عصر وظیفه اندیشمندان است که حقایق را از این کتاب استخراج کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷.</ref> امامخمینی بر اساس این نگرش، آیات را تفسیر و تبیین کرده و در همه امور جامعه جاری ساختهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳، ۳۱۲ و ۲۴۹.</ref> | آنچه امامخمینی بر آن تأکید بیشتری میکند، ارتباط میان جاودانگی و جامعیت قرآن است؛ زیرا اگر قرآن در همه ابعاد، جامعیت نداشته باشد، نمیتواند کتابی جاودانه باشد. ایشان [[حکمت]] و دلیل جاودانگی و ابدیبودن قرآن را در جامعیت آن در مسائل مهم حیاتی، در معنویات و نظام ملکی میداند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref> ایشان با دیدگاه [[عرفان|عرفانی]] و [[اخلاق|اخلاقی]] خاص خود به قرآن مینگرد و به جاودانگی و جامعیت این کتاب اشاره میکند و جاودانگی قرآن را ناشی از مظهریت آن از [[اسم اعظم]] میداند که محیط بر همه کتابهای آسمانی است و بالاتر از آن تصور نمیشود و جامعتر از آن کتابی نخواهد آمد<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹.</ref> بنابراین جامعیت قرآن در نگاهی جامع و فراگیر در نگاه ایشان به این معناست که قرآن بر سه رکن عقاید، اخلاق و احکام استوار است و بنیانهای سعادت را در ابعاد فردی و اجتماعی بیان کردهاست و رمز جاودانگی قرآن نیز در همین نکته نهفتهاست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۶–۳۸۷.</ref> زیرا خود را محدود و محصور نکرده و مطابق با زمان و مکان است. البته در هر عصر وظیفه اندیشمندان است که حقایق را از این کتاب استخراج کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷.</ref> امامخمینی بر اساس این نگرش، آیات را تفسیر و تبیین کرده و در همه امور جامعه جاری ساختهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳، ۳۱۲ و ۲۴۹.</ref> | ||
* جامعیت اهداف: امامخمینی مانند دیگر اندیشمندان،<ref>ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱/۹۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۰/۱۶۷.</ref> معتقد است قرآن کریم به همه اموری که در تکامل و تربیت انسان دخیلاند، پرداختهاست و از آنجا که انسان موجودی است که ابعاد مختلف [[مادی]] و [[معنوی]] دارد، همه این امور در قرآن بیان شدهاست؛ اما هر کس به قدر استعداد و توانایی خود میتواند از آن بهره ببرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰ و ۱۸/۲۶۳.</ref> | * جامعیت اهداف: امامخمینی مانند دیگر اندیشمندان،<ref>ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱/۹۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۰/۱۶۷.</ref> معتقد است قرآن کریم به همه اموری که در تکامل و تربیت انسان دخیلاند، پرداختهاست و از آنجا که انسان موجودی است که ابعاد مختلف [[مادی]] و [[معنوی]] دارد، همه این امور در قرآن بیان شدهاست؛ اما هر کس به قدر استعداد و توانایی خود میتواند از آن بهره ببرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰ و ۱۸/۲۶۳.</ref> | ||
به باور ایشان هدف اصلی قرآن تکمیل [[معرفت خداوند]]، تحصیل توحید، چگونگی رابطه میان حق و خلق، چگونگی [[سلوک الی الله]]، معرفی [[تجلیات الهی]] و تعلیم بندگان از جهت [[علم و عمل]] و [[عرفان و شهود]] است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹۷.</ref> و از آنجا که انسان برای رسیدن به ابعاد معنوی، نیازمند اصلاح ابعاد مادی است، در قرآن کریم ابعاد مادی و دنیوی همچون چگونگی زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نظامی که در تربیت انسان دخیلاند، آمدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۳۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} | به باور ایشان هدف اصلی قرآن تکمیل [[معرفت خداوند]]، تحصیل توحید، چگونگی رابطه میان حق و خلق، چگونگی [[سلوک الی الله]]، معرفی [[تجلیات الهی]] و تعلیم بندگان از جهت [[علم و عمل]] و [[عرفان و شهود]] است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹۷.</ref> و از آنجا که انسان برای رسیدن به ابعاد معنوی، نیازمند اصلاح ابعاد مادی است، در قرآن کریم ابعاد مادی و دنیوی همچون چگونگی زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نظامی که در تربیت انسان دخیلاند، آمدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۳۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} | ||
* جامعیت استفاده و فهم از قرآن: امامخمینی مانند دیگر [[اندیشمندان اسلامی]]،<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۳۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ۳/۸۶.</ref> معتقد است قرآن کریم کتابی است که همه مخاطبان را در هر سطحی از فهم و ادراک دربر میگیرد و همه افراد به قدر استعداد خود از آن بهره میبرند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰ و ۱۷۳–۱۷۴.</ref> اگرچه قرآن کریم دارای معانی باطنی و معارف عمیقی است که همه افراد توانایی و شرایط دریافت و فهم آنها را ندارند و فهم این معانی اختصاص به [[اولیای الهی]] دارد.<ref>امامخمینی، امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن | * جامعیت استفاده و فهم از قرآن: امامخمینی مانند دیگر [[اندیشمندان اسلامی]]،<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۳۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ۳/۸۶.</ref> معتقد است قرآن کریم کتابی است که همه مخاطبان را در هر سطحی از فهم و ادراک دربر میگیرد و همه افراد به قدر استعداد خود از آن بهره میبرند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰ و ۱۷۳–۱۷۴.</ref> اگرچه قرآن کریم دارای معانی باطنی و معارف عمیقی است که همه افراد توانایی و شرایط دریافت و فهم آنها را ندارند و فهم این معانی اختصاص به [[اولیای الهی]] دارد.<ref>امامخمینی، امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن}} | ||
یکی از وجوهی که معانی بطونی قرآن را تثبیت میکند، قاعده وضع الفاظ برای روح معانی است؛ به این معنا که معنای لفظ و موضوعله آن مقید به قید خاصی نیست و اینچنین نیست که تنها مصادیق حسی را شامل شود، بلکه مصادیق معنوی و ملکوتی را نیز دربر میگیرد؛ زیرا الفاظ، قالب و صورت برای معانیاند که روح آنها به امر واحدی بازمیگردد که در نشئههای مختلف، خود را متناسب با آن نشئه نشان میدهد و مراتب ظاهری و باطنی یک شیء را دربر میگیرد؛ مانند لفظ قلم که تنها وسیلهای را شامل نمیشود که بر کاغذ نقش میزند، بلکه نگارش تکوینی را نیز دربر میگیرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹–۲۵۰؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۵۷–۳۵۸.</ref>{{سخ}} | یکی از وجوهی که معانی بطونی قرآن را تثبیت میکند، قاعده وضع الفاظ برای روح معانی است؛ به این معنا که معنای لفظ و موضوعله آن مقید به قید خاصی نیست و اینچنین نیست که تنها مصادیق حسی را شامل شود، بلکه مصادیق معنوی و ملکوتی را نیز دربر میگیرد؛ زیرا الفاظ، قالب و صورت برای معانیاند که روح آنها به امر واحدی بازمیگردد که در نشئههای مختلف، خود را متناسب با آن نشئه نشان میدهد و مراتب ظاهری و باطنی یک شیء را دربر میگیرد؛ مانند لفظ قلم که تنها وسیلهای را شامل نمیشود که بر کاغذ نقش میزند، بلکه نگارش تکوینی را نیز دربر میگیرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹–۲۵۰؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۵۷–۳۵۸.</ref>{{سخ}} | ||
بنابر این بیان الفاظی که در قرآن مقصود خداوندند، معانی عامی هستند که احاطه و شمول دارند و مصادیق حسی و غیر حسیِ بسیاری را شامل میشوند و این نشاندهنده احاطه و شمول قرآن حتی در مرتبه الفاظ است که میتواند حقایق و معانی بسیاری را در الفاظ محدود بیان کند.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۲۳۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی}} | بنابر این بیان الفاظی که در قرآن مقصود خداوندند، معانی عامی هستند که احاطه و شمول دارند و مصادیق حسی و غیر حسیِ بسیاری را شامل میشوند و این نشاندهنده احاطه و شمول قرآن حتی در مرتبه الفاظ است که میتواند حقایق و معانی بسیاری را در الفاظ محدود بیان کند.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۲۳۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی}} | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
=== دلایل عقلی === | === دلایل عقلی === | ||
این دلایل عبارتند از: | این دلایل عبارتند از: | ||
# کاملبودن دین: لازمه کاملبودن دین، کاملبودن کتاب آسمانی آن است؛ چنانکه نفی جامعیت کتاب آسمانی، پذیرش نقص در دین یا کوتاهی در ابلاغ آن است؛ همچنانکه امیرالمؤمنین (ع) در اختلاف فتواهای عالمان، آنان را به قرآن ارجاع میدهد و به این نکته عقلی استدلال میکند که خداوند کتاب ناقصی نفرستادهاست تا بر کاملکردن آن از آنان کمک بخواهد یا رسول او در ابلاغ آن و در ادای تکلیف خود، کوتاهی نکردهاست.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۲/۱۱۸–۱۱۹؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۷۷.</ref> امامخمینی جامعنبودن قرآن را نقص در | # کاملبودن دین: لازمه کاملبودن دین، کاملبودن کتاب آسمانی آن است؛ چنانکه نفی جامعیت کتاب آسمانی، پذیرش نقص در دین یا کوتاهی در ابلاغ آن است؛ همچنانکه امیرالمؤمنین (ع) در اختلاف فتواهای عالمان، آنان را به قرآن ارجاع میدهد و به این نکته عقلی استدلال میکند که خداوند کتاب ناقصی نفرستادهاست تا بر کاملکردن آن از آنان کمک بخواهد یا رسول او در ابلاغ آن و در ادای تکلیف خود، کوتاهی نکردهاست.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۲/۱۱۸–۱۱۹؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۷۷.</ref> امامخمینی جامعنبودن قرآن را نقص در [[دین]]، و جامعیت آن را [[عدل الهی]] و [[لطف الهی|لطف ربوبی]] میداند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.</ref> | ||
# خاتمیت دین: یک تفاوت مهم و اصلی اسلام با دیگر [[ادیان آسمانی]]، [[خاتمیت دین اسلام]] و پیامبر آن (ص) و [[جاودانگی قرآن]] است؛ از اینرو خداوند قرآن را جامع قرار داده، به گونهای که پاسخگوی تمام شئون انسانی تا زمان حیات بشر باشد. از این جهت قرآن طرحی جامع و کلی است که همه قوانین مورد نیاز بشر در آن آمدهاست؛ بنابراین فراگیر بودن قرآن با جاودانگی آن رابطه بسیار نزدیکی دارد و در حقیقت چهرهای از جاودانگی قرآن را تشکیل میدهد.<ref>ایازی، قرآن اثری جاویدان، ۱۵.</ref> | # خاتمیت دین: یک تفاوت مهم و اصلی اسلام با دیگر [[ادیان آسمانی]]، [[خاتمیت دین اسلام]] و پیامبر آن (ص) و [[جاودانگی قرآن]] است؛ از اینرو خداوند قرآن را جامع قرار داده، به گونهای که پاسخگوی تمام شئون انسانی تا زمان حیات بشر باشد. از این جهت قرآن طرحی جامع و کلی است که همه قوانین مورد نیاز بشر در آن آمدهاست؛ بنابراین فراگیر بودن قرآن با جاودانگی آن رابطه بسیار نزدیکی دارد و در حقیقت چهرهای از جاودانگی قرآن را تشکیل میدهد.<ref>ایازی، قرآن اثری جاویدان، ۱۵.</ref> | ||
امامخمینی به این دو استدلال اشاره کرده و معتقد است منحصر دانستن قرآن به ظواهر و احکام و عقاید ظاهری، نشناختن حق قرآن و ناقصدانستن شریعت خاتم است که باید شریعتی کاملتر از آن تصور نشود وگرنه ختمیت آن بر اساس عدل الهی و [[قاعده لطف]] محال خواهد بود؛ از این جهت قرآن کریم باید در بیان حقایق و معارف در نهایت درجه کمال و جامعیت باشد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.</ref> و همچنانکه نبوت پیامبر اسلام (ص) نبوتی کامل و جامع است و او خاتم پیامبران (ص) است، کتاب او نیز باید کتابی جامع و کامل باشد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۱.</ref> افزون بر اینکه این کتاب دستوری برای همه زمانهاست و قلمرو جغرافیایی آن تمام سرزمینها و ملتها با هر رنگ و نژاد را شامل میشود؛ بر همین اساس باید برای همه آنان برنامه داشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱ و ۲۰/۹۳.</ref>{{سخ}} | امامخمینی به این دو استدلال اشاره کرده و معتقد است منحصر دانستن قرآن به [[ظواهر]] و احکام و عقاید ظاهری، نشناختن حق قرآن و ناقصدانستن شریعت خاتم است که باید شریعتی کاملتر از آن تصور نشود وگرنه ختمیت آن بر اساس عدل الهی و [[قاعده لطف]] محال خواهد بود؛ از این جهت قرآن کریم باید در بیان حقایق و معارف در نهایت درجه کمال و جامعیت باشد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.</ref> و همچنانکه نبوت پیامبر اسلام (ص) نبوتی کامل و جامع است و او خاتم پیامبران (ص) است، کتاب او نیز باید کتابی جامع و کامل باشد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۱.</ref> افزون بر اینکه این کتاب دستوری برای همه زمانهاست و قلمرو جغرافیایی آن تمام سرزمینها و ملتها با هر رنگ و نژاد را شامل میشود؛ بر همین اساس باید برای همه آنان برنامه داشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱ و ۲۰/۹۳.</ref>{{سخ}} | ||
امامخمینی دلایل دیگری نیز برای جامعیت قرآن میآورد؛ ازجمله: | امامخمینی دلایل دیگری نیز برای جامعیت قرآن میآورد؛ ازجمله: | ||
# مظهربودن قرآن از اسم جامع احدی: همچنانکه رسول خاتم (ص) مظهر اسم جامع «الله» است، کتاب او نیز از ناحیه حقتعالی به مبدئیت همه شئون افعالی، صفاتی و ذاتی و تمام تجلیات جمالی و جلالی صادر شدهاست؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۳.</ref> از این جهت این کتاب صورت احدیت جمع همه اسما و صفات و معرّف مقام حقتعالی به همه شئون و تجلیات اوست و صورت اسم اعظم الهی است، بلکه حقیقت این دو در حضرت غیب یکی است؛ از اینرو قرآن کریم جامعترینِ کتابهای آسمانی و بیانکننده کاملترین شریعت است و نامگذاری آن به قرآن (که به معنای جمع است) شاهد بر این مدعاست.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.</ref> | # مظهربودن قرآن از اسم جامع احدی: همچنانکه رسول خاتم (ص) مظهر اسم جامع «الله» است، کتاب او نیز از ناحیه حقتعالی به مبدئیت همه شئون افعالی، صفاتی و ذاتی و تمام تجلیات جمالی و جلالی صادر شدهاست؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۳.</ref> از این جهت این کتاب صورت احدیت جمع همه [[اسما و صفات]] و معرّف مقام حقتعالی به همه شئون و تجلیات اوست و صورت [[اسم اعظم|اسم اعظم الهی]] است، بلکه حقیقت این دو در حضرت غیب یکی است؛ از اینرو قرآن کریم جامعترینِ کتابهای آسمانی و بیانکننده کاملترین شریعت است و نامگذاری آن به قرآن (که به معنای جمع است) شاهد بر این مدعاست.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.</ref> | ||
# جامعیت انسان: امامخمینی قرآن کریم را کتاب انسانسازی میداند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰.</ref> که برای تربیت انسان نازل شدهاست. از آنجا که انسان عصاره [[خلقت]] و دارای ابعاد و شئون مختلف وجودی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۵۳.</ref> و موجودی است که افزون بر ابعاد حیوانی دارای ابعاد عقلی و بالاتر از آن است که میتواند انسانی الهی شود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۸۶.</ref> قرآن نیز باید برای همه ابعاد انسان، دستور و برنامه داشته باشد و بتواند همه نیازهای انسان را برآورده کند؛ نیازهایی که مربوط به شخص و مسائل مربوط به جامعه و ارتباط افراد جامعه با ملتهای دیگر است و همچنین نیازهای معنوی مانند ارتباط انسان با خالق خود، مسائل توحید و صفات حقتعالی و مسائل قیامت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸–۴۴۹و۶/۴۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} | # جامعیت انسان: امامخمینی قرآن کریم را کتاب انسانسازی میداند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰.</ref> که برای تربیت انسان نازل شدهاست. از آنجا که [[انسان]] عصاره [[خلقت]] و دارای ابعاد و شئون مختلف وجودی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۵۳.</ref> و موجودی است که افزون بر ابعاد حیوانی دارای ابعاد عقلی و بالاتر از آن است که میتواند انسانی الهی شود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۸۶.</ref> قرآن نیز باید برای همه ابعاد انسان، دستور و برنامه داشته باشد و بتواند همه نیازهای انسان را برآورده کند؛ نیازهایی که مربوط به شخص و مسائل مربوط به جامعه و ارتباط افراد جامعه با ملتهای دیگر است و همچنین نیازهای معنوی مانند ارتباط انسان با خالق خود، مسائل توحید و صفات حقتعالی و مسائل قیامت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸–۴۴۹و۶/۴۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} | ||
# تنزل قرآن از حقایق علمی و شئون ذاتی: به باور امامخمینی حقیقت قرآن کریم پیش از تنزل به مرحله الفاظ و منازل خلقی از شئون ذاتی و حقایق علمی در مرتبه واحدیت است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱.</ref> که با عبور از عوالم مختلف از مرحله قلم اعلی و الواح عالیه از طریق غیب نفس و سرّ روح پیامبر اسلام «ص» تنزل داده شدهاست تا بتواند برای عموم مردم قابل فهم شود<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲–۳۲۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۳.</ref> و این تنزل به معنای تجافی و جداشدن از حقایق بالاتر نیست، بلکه حقایق بالاتر را به همراه دارد و ظهور و تجلی آن حقایق است؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۳؛ آشتیانی، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ۱۵۲.</ref> و از آنجا که عوالم حقایق بالاتر، جامع همه عوالم و حقایق پایینترند، نشان میدهد قرآن کریم نیز که تنزل آن حقایق است، جامع این حقایق است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱؛ آشتیانی، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ۱۵۲.</ref> | # تنزل قرآن از حقایق علمی و شئون ذاتی: به باور [[امامخمینی]] حقیقت قرآن کریم پیش از تنزل به مرحله الفاظ و منازل خلقی از شئون ذاتی و حقایق علمی در مرتبه واحدیت است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱.</ref> که با عبور از عوالم مختلف از مرحله قلم اعلی و الواح عالیه از طریق غیب نفس و سرّ روح پیامبر اسلام «ص» تنزل داده شدهاست تا بتواند برای عموم مردم قابل فهم شود<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲–۳۲۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۳.</ref> و این تنزل به معنای تجافی و جداشدن از حقایق بالاتر نیست، بلکه حقایق بالاتر را به همراه دارد و ظهور و تجلی آن حقایق است؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۳؛ آشتیانی، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ۱۵۲.</ref> و از آنجا که عوالم حقایق بالاتر، جامع همه عوالم و حقایق پایینترند، نشان میدهد قرآن کریم نیز که تنزل آن حقایق است، جامع این حقایق است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱؛ آشتیانی، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ۱۵۲.</ref> | ||
=== دلایل نقلی === | === دلایل نقلی === | ||
برخی آیات بر این موضوع دلالت دارند که قرآن بیانکننده همه چیز است.<ref>انعام، ۳۸و۵۹؛ نحل، ۸۹؛ یوسف، ۱۱۱؛ اسراء، ۱۲.</ref> در کتابهای روایی و نیز تفسیرهای مأثور ذیل این آیات، روایات فراوانی نیز بر این موضوع دلالت دارند؛ چنانکه در کتاب کافی بابی به همین موضوع اختصاص داده شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۹–۶۲.</ref> امامعلی «ع» با استناد به آیه ۳۸ [[سوره انعام]] گفتهاست خداوند دینی کامل فرستادهاست و پیامبر اکرم (ص) نیز آن را کامل به مردم رساندهاست؛ زیرا خداوند خود فرمودهاست در این کتاب، چیزی را فروگذار نکردهاست و برای هر چیز، بیانی روشن وجود دارد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۸، ۳۶–۳۷.</ref>{{سخ}} | برخی آیات بر این موضوع دلالت دارند که قرآن بیانکننده همه چیز است.<ref>انعام، ۳۸و۵۹؛ نحل، ۸۹؛ یوسف، ۱۱۱؛ اسراء، ۱۲.</ref> در کتابهای روایی و نیز تفسیرهای مأثور ذیل این آیات، روایات فراوانی نیز بر این موضوع دلالت دارند؛ چنانکه در کتاب [[کتاب الکافی|کافی]] بابی به همین موضوع اختصاص داده شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۹–۶۲.</ref> [[امامعلی(ع)|امامعلی «ع»]] با استناد به آیه ۳۸ [[سوره انعام]] گفتهاست خداوند دینی کامل فرستادهاست و پیامبر اکرم (ص) نیز آن را کامل به [[مردم]] رساندهاست؛ زیرا خداوند خود فرمودهاست در این کتاب، چیزی را فروگذار نکردهاست و برای هر چیز، بیانی روشن وجود دارد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۸، ۳۶–۳۷.</ref>{{سخ}} | ||
[[امام رضا(ع)]] نیز با استناد به آیه ۸۹ [[سوره نحل]] تأکید کردهاست که خداوند دینش را با بیان همه چیز از [[حلال]] و [[حرام]]، حدود و احکام و بیان تمام نیازهای بشر کامل کردهاست<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۹۹؛ صدوق، اخبار الرضا (ع)، ۱/۲۱۶؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۷۱۴.</ref> در روایتی دیگر [[امام باقر(ع)]] به اصحاب خود توصیه میکند وقتی سخنی برای آنان گفت، دلیل آن را از کتاب خدا از او بپرسند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۶۰؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۷۴.</ref>{{سخ}} | [[امام رضا(ع)]] نیز با استناد به آیه ۸۹ [[سوره نحل]] تأکید کردهاست که خداوند دینش را با بیان همه چیز از [[حلال]] و [[حرام]]، حدود و احکام و بیان تمام نیازهای بشر کامل کردهاست<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۹۹؛ صدوق، اخبار الرضا (ع)، ۱/۲۱۶؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۷۱۴.</ref> در روایتی دیگر [[امام باقر(ع)]] به اصحاب خود توصیه میکند وقتی سخنی برای آنان گفت، دلیل آن را از کتاب خدا از او بپرسند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۶۰؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۷۴.</ref>{{سخ}} | ||
امام صادق (ع) خاطرنشان میکند برای حل هر اختلافی، در قرآن اصلی وجود دارد؛ ولی عقل مردم به آن نمیرسد.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۷۵.</ref> | [[امام صادق(ع)|امام صادق (ع)]] خاطرنشان میکند برای حل هر اختلافی، در قرآن اصلی وجود دارد؛ ولی عقل مردم به آن نمیرسد.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۷۵.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |