۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''اصول عملیه'''، تعیین و شناخت وظیفه مکلف در مقام عمل، هنگام شک در حکم یا موضوع شرعی. ==تعریف== «اصل» به معناى ریشه و بن هر چیز و آن بخشی است که سایر بخشها بر آن بنا میشوند. <ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۱۰۹؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۱۶...» ایجاد کرد) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اصول عملیه'''، تعیین و شناخت وظیفه مکلف در مقام عمل، هنگام شک در حکم یا [[موضوع شرعی]]. | '''اصول عملیه'''، تعیین و شناخت وظیفه مکلف در مقام عمل، هنگام شک در حکم یا [[موضوع شرعی]]. | ||
==تعریف== | |||
«اصل» به | == تعریف == | ||
==پیشینه== | «اصل» به معنای ریشه و بن هر چیز و آن بخشی است که سایر بخشها بر آن بنا میشوند.<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۱۰۹؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۱۶؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۱۶.</ref> اصل در علوم گوناگون معانی مختلفی دارد؛ ولی در اصطلاح فقها دستور عملهای عقلی یا شرعی است که هنگام [[شک]] و [[شبهه]] و [[جهل]] به احکام واقعی (اعم از [[شبهه تحریمی]] یا [[شبهه وجوبی|وجوبی]]) یا موضوع آن ثابت میگردد<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۶۵ و ۳۳۷؛ مظفر، اصول الفقه، ۱/۵۰ و ۴/۲۸۶؛ امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۰۹.</ref> و از آنها با عبارت «قاعده اصولی» و «دلیل فقاهتی» نیز یاد میشود.<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۲۵؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد، ۲۲؛ مظفر، اصول الفقه، ۴/۲۷۰.</ref> این دستورعملهای کلی شامل چهار اصل [[استصحاب]]، [[برائت]]، [[احتیاط]] و [[تخییر]] است که استصحاب به معنای حکم به بقای حالت پیشین (ابقاء ما کان)<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۲/۵۴۱.</ref> برائت به معنای برائت ذمه از تکلیف مشکوک<ref>معاونت پژوهشی، فرهنگنامه اصول فقه، ۲۷۳.</ref> و احتیاط و اشتغال به معنای حکم به لزوم موافقت قطعی با تکلیفِ اجمالی معلوم<ref>معاونت پژوهشی، فرهنگنامه اصول فقه، ۹۸.</ref> و تخییر به معنای حکم به تخییر مکلف در صورت دَوَران امر میان دو محذور<ref>معاونت پژوهشی، فرهنگنامه اصول فقه، ۲۹۳.</ref> است. | ||
اصول عملی ریشه در روایات [[اهل بیت(ع)]] دارد <ref>← حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱/۲۴۵؛ ۱۵/۳۶۹ و ۲۷/۱۶۳، ۱۶۷.</ref> اما مطرحکردن این روشها به صورت دیدگاه اصولی، معاصر با تدوین دانش [[اصول فقه]] | |||
بحث از اصول عملیه در طول تاریخ با فراز و فرودهایی همراه بوده و با قدرتیافتن نگرش اخباریگری در قرن یازدهم و دوازدهم قمری، فکر اصولی و به تبع آن بحث از اصول عملیه به حاشیه رانده شد و با ظهور [[وحید بهبهانی]] | == پیشینه == | ||
[[امامخمینی]] نیز در کتاب اصولی خود همین طریق شیخ انصاری در طرح و تقسیم اصول عملی را پی | اصول عملی ریشه در روایات [[اهل بیت(ع)]] دارد<ref>← حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱/۲۴۵؛ ۱۵/۳۶۹ و ۲۷/۱۶۳، ۱۶۷.</ref> اما مطرحکردن این روشها به صورت دیدگاه اصولی، معاصر با تدوین دانش [[اصول فقه]] بودهاست. متکلمان معتزلی در سده دوم هجری، از نخستین صاحبنظران بهشمار میروند که کاربرد اصل عقلی ـ بهویژه مفهوم برائت ـ را به صورت نظریهای روشن مطرح ساختهاند.<ref>قاضیعبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ۲۳۴.</ref> علمای امامی نیز در [[قرن]] چهارم هجری قمری با اتخاذ مواضعی همسان ولی محدودتر، اصول عملی را به کار گرفتهاند.<ref>مفید، مختصر التذکره، ۴۵؛ سید مرتضی، الذریعة الی اصول الشریعه، ۲/۳۵۲–۳۵۳.</ref> اصل برائت و استصحاب از دو اصل اشتغال و تخییر از سابقه بیشتری برخوردارند.<ref>صدر، بحوث فی علم الاصول، ۵/۱۰.</ref> | ||
==تقدم حکم واقعی بر اصول عملیه== | |||
تردیدی نیست حکم | بحث از اصول عملیه در طول تاریخ با فراز و فرودهایی همراه بوده و با قدرتیافتن نگرش اخباریگری در قرن یازدهم و دوازدهم قمری، فکر اصولی و به تبع آن بحث از اصول عملیه به حاشیه رانده شد و با ظهور [[وحید بهبهانی]] این اصول رونق خود را بازیافتند،<ref>سبحانی، مقدمه نهایة الوصول الی علم الاصول، ۱/۲۸.</ref> اما بهطور کلی چهار مرحله برای تطور اصول عملی مطرح است. در مرحله نخست این اصول ـ بهخصوص برائت ـ به صورت یک دلیل عقلی و قطعی مطرح شدهاند،<ref>← حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ۱/۳۲؛ شهید اول، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه، ۱/۵۲ و ۵۳؛ فاضل مقداد، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، ۱/۷.</ref> در مرحله دوم با یک مرحله تنزل، با اینکه این اصول در ذیل دلیلهای عقلی مطرح شدهاند، [[اماره ظنی]] دانسته شدهاند که مانند بقیه امارات، دلیل قطعی بر اعتبار آن اقامه شدهاست.<ref>قاضیعضدالدین، شرح کتاب مختصر الأصول حاجبی، ۲/۴۵۳؛ حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیه، ۳۷۴.</ref> [[فاضل تونی]] در این خصوص تنها استصحاب حال شرع را ظنی دانستهاست.<ref>فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۲۰۰.</ref> در مرحله سوم بهتدریج این نظریه شکل گرفت که در اساس این اصول جنبه کشف حکم، مطرح نیست، بلکه حجیت آنها از روایات استفاده شده و تنها وظیفه عملی را تعیین میکنند که در کلمات [[فیض کاشانی]] به این مسئله اشاره شده<ref>فیض کاشانی، الاصول الاصیله، ۶۵.</ref> و سپس وحید بهبهانی مفصل به تنقیح آن پرداختهاست.<ref>وحید بهبهانی، الرسائل الاصولیه، ۳۴۷–۴۴۵.</ref> در مرحله چهارم [[شیخ انصاری]] بحث از این اصول را بهطور کامل از مباحث [[قطع]] و [[ظن]] جدا کرد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۱۴ و ۲/۵۴۱.</ref> آنچه ابتکار وی و شایان توجه است، چگونگی کنار هم نهادن این اصول است که در همه ابواب فقهی نوعاً جاری میشوند و طرحریزی دستگاهی جامع و مانع برای رفع شک است،<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۱۴ و ۲/۵۴۱.</ref> به گونهای که شک در وظیفه شرعی محصور در این اصول چهارگانه بوده و از آنها خارج نباشد.<ref>تبریزی، دروس فی مسائل علم الأصول، ۴/۲۳۵.</ref> پس از شیخ انصاری، مشهور فقهای اصولی این نظر را برگزیده و بر مدار طراحی وی مباحث خود را تنظیم کردهاند.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۳۸، ۳۵۵ و ۳۵۸؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۴؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۲۰۰؛ خویی، مصباح الاصول، ۲/۲۹۴–۲۹۶.</ref> | ||
از این مسئله تعبیر به «تقدیم از باب ورود» میشود، <ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۳۰؛ عراقی، نهایة الافکار، | |||
==فلسفه اصول عملیه== | [[امامخمینی]] نیز در کتاب اصولی خود همین طریق شیخ انصاری در طرح و تقسیم اصول عملی را پی گرفتهاست<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۳–۱۴، ۱۷۲ و ۱۸۳.</ref> البته ایشان پیشنهاد جدیدی برای ارائه اصول عملیه و سایر مباحث اصولی مطرح کردهاست؛ و در [[درس خارج]] خود نیز در تقسیم انصاری تغییر جزئی داده و اصل تخییر را به عنوان یکی از تنبیههای اصل برائت مطرح کردهاست.<ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۱۲۵ و ۱۶۱؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۳۶۳.</ref> | ||
امامخمینی همسو با دیگر علمای اصول <ref>انصاری، فرائد الاصول، ۲/۵۰۶ و ۷۰۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۳۷؛ عراقی، نهایة الافکار، | |||
به نظر متأخران، اصول عملیه که ازجمله احکام ظاهریاند، برای کشف و نظر به واقع نیستند و تنها وظیفه مکلف را در مقام عمل تعیین میکنند، <ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۶۵؛ عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۰.</ref> به خلاف [[حکم واقعی]] که نظر به واقع دارد و تابع [[مصلحت]] و [[مفسده]] در متعلق آن است؛ زیرا وضع این اصول تابع وجودِ مصلحت و مفسده در متعلق آنها نیست، بلکه وضعشان به سبب مصلحت تسهیل و در اصلِ برائت علاوه بر مصلحت یادشده به سبب امتنان بر مکلفان است. <ref>ملکی اصفهانی، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۲/۲۲۸.</ref> | == تقدم حکم واقعی بر اصول عملیه == | ||
==موضوع اصول عملیه== | تردیدی نیست حکم ظاهری در طول حکم واقعی و در رتبه متأخر از آن است،<ref>نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۱۲–۱۱۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۳۹۱.</ref> زیرا نخست باید حکمی باشد و سپس مکلف به آن شک کند و به آن جهل داشته باشد، تا نوبت به [[حکم ظاهری]] برسد.<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۰۸؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۹۵.</ref> امامخمینی همسو با نظر مشهور اصولیان معتقد است با وجود علم به حکم واقعی، موضوعی برای اصول عملیه که حکم ظاهریاند باقی نمیماند.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۷۲؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۱۲.</ref> | ||
موضوع اصول عملیه شامل شک در [[شبهه حکمیه|شبهات حُکمیه]] و [[شبهه موضوعیه|موضوعیه]] است. در شبهات حکمیه تردید در حکمِ کلّی یک موضوع است؛ اما در شبهات موضوعیه شک در تحقق موضوع حکم | از این مسئله تعبیر به «تقدیم از باب ورود» میشود،<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۳۰؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۹۵.</ref> اما در چگونگی مقدمشدن امارات که از موارد ظن معتبرند، اختلاف زیادی شدهاست. نظر مشهور اصولیان<ref>← امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۱۲.</ref> تقدیم امارات به ملاک حکومت است که به معنای ناظربودن یکی از دو دلیل بر دلیل دیگر است.<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۲/۱۳ و ۴/۱۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۹۶؛ نایینی، اجود التقریرات، ۲/۱۶۵.</ref> | ||
سرگردانی و شک در شبهات حکمیه (اعم از شبهات وجوبی و تحریمی) ناشی از یکی از سه عامل است. گاهی عامل، عدم | |||
موضوع این اصول به سبب یکی از سه خاستگاه یادشده «شک در حکم | == فلسفه اصول عملیه == | ||
==نسبت اصول عملیه با امارات== | امامخمینی همسو با دیگر علمای اصول<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۲/۵۰۶ و ۷۰۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۳۷؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۹۵.</ref> در بیان فلسفه تشریع اصول عملیه در شک در حکم واقعی یا موضوع آن، به برونرفت از حیرت و شک در وظیفه شرعی تصریح کردهاست،<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۰۹؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۹ و ۵۳۹.</ref> بر این اساس [[عقل]] و [[شارع مقدس]] دستورعملهایی را بیان کردهاند، تا مکلف بر اساس آنها عمل کند و خود را از سرگردانی نجات دهد.<ref>← آخوند خراسانی، درر الفوائد، ۲۲.</ref> | ||
در اصل تقدیم امارات بر اصول تردیدی نیست؛ اما در ملاک این تقدم اختلاف نظر وجود دارد. برخی بر این باورند که تقدم [[امارات]] بر اصول به ملاک حکومت است. <ref>نایینی، اجود التقریرات، ۲/۱۶۵؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/ | |||
امامخمینی این باور را نظر مشهورِ اصولیان میداند و با اشاره به مسامحهای که در سخن آنان وجود دارد و حکومت را میان خود اماره و اصل میدانند، خاطرنشان میکند تعبیر صحیح آن است که گفته شود حکومت میان دلیل اماره و دلیل اصل عملی وجود دارد. <ref>امامخمینی، انوار الهدایه، | به نظر متأخران، اصول عملیه که ازجمله احکام ظاهریاند، برای کشف و نظر به واقع نیستند و تنها وظیفه مکلف را در مقام عمل تعیین میکنند،<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۶۵؛ عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۰.</ref> به خلاف [[حکم واقعی]] که نظر به واقع دارد و تابع [[مصلحت]] و [[مفسده]] در متعلق آن است؛ زیرا وضع این اصول تابع وجودِ مصلحت و مفسده در متعلق آنها نیست، بلکه وضعشان به سبب مصلحت تسهیل و در اصلِ برائت علاوه بر مصلحت یادشده به سبب امتنان بر مکلفان است.<ref>ملکی اصفهانی، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۲/۲۲۸.</ref> | ||
==نسبت اصول عملیه با یکدیگر== | |||
مشهور اصولیان در بررسی رابطه درونی اصول عملیه، اصول تنزیلی ـ اصولی که در مقام اعتبار آنها جنبه کشف لحاظ | == موضوع اصول عملیه == | ||
امامخمینی از آنجاکه در دوره اول درس خارج خود استصحاب را [[اماره]] میدانسته، <ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۱۰.</ref> در کتاب [[انوار الهدایه]] قائل به حکومت استصحاب بر سایر اصول عملیه شده | موضوع اصول عملیه شامل شک در [[شبهه حکمیه|شبهات حُکمیه]] و [[شبهه موضوعیه|موضوعیه]] است. در شبهات حکمیه تردید در حکمِ کلّی یک موضوع است؛ اما در شبهات موضوعیه شک در تحقق موضوع حکم واقعی است،<ref>نایینی، فوائد الاصول، ۳/۳۲۵.</ref> مثلاً شخص در [[نماز قضا]] شک کند یک [[نماز]] بر عهده اوست یا چند نماز. | ||
امامخمینی در جای دیگر سرّ این را که در یک جا | سرگردانی و شک در شبهات حکمیه (اعم از شبهات وجوبی و تحریمی) ناشی از یکی از سه عامل است. گاهی عامل، عدم دسترسی [[مجتهد]] به علم یا دلیل علمی است که از آن به فقدان نص تعبیر میشود. گاهی به سبب [[اجمال نص]] ([[آیه]] و [[روایت]]) و گاهی هم به سبب تعارض نصوص است،<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۷۷؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۲۰۱.</ref> اما سرگردانی در شبهات موضوعیه، به سبب اشتباه امور خارجیه است؛ مانند جایی که مکلف در حرمتِ خوردن مایعی شک کند، چون نمیداند [[خمر]] است یا [[سرکه]]،<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۳/۳۶۸.</ref> به سبب وجود همین اختلاف منشأها، بعضی قائل شدهاند شایستهاست شبهات حکمیه در سه مقام بررسی شوند<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۱۵؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۳۲۸.</ref> و در مقابل، بعضی بر اساس ملاک بحث، این سه مورد را از هم جدا نکردهاند.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۳۸؛ حائری یزدی، درر الفوائد، ۴۲۷.</ref> امامخمینی با اینکه به هر سه عامل اشاره و اذعان کرده که هر کدام خصوصیت ویژه خود را دارند، با توجه به یکسانی ملاک و مناط بحث، عملکرد گروه دوم را مناسبتر دانستهاست.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۸؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۰۶–۲۰۷.</ref> | ||
==اقسام اصول عملیه== | |||
برخی از اصولیان اصول عملیه را به دو دسته تقسیم کردهاند: یکی اصول عملیه خاص که مخصوص یک یا چند باباند و کلیت ندارند؛ مانند اصل طهارت که تنها در صورت شک در [[طهارت]] و [[نجاست]] | موضوع این اصول به سبب یکی از سه خاستگاه یادشده «شک در حکم واقعی» است<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۹۵؛ مظفر، اصول الفقه، ۱/۵۰.</ref> و مقصود از شک، اعم از شک حقیقی و ظنِ غیر معتبر است،<ref>آخوند خراسانی، درر الفوائد، ۲۲؛ تبریزی، دروس فی مسائل علم الأصول، ۳/۳۷۵.</ref> چون ظن غیر معتبر در حکم شک است<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۰۹؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۵۷–۲۵۸؛ نایینی، فوائد الاصول، ۴/۵۶۳.</ref> و این شک موضوع حکم ظاهری است. امامخمینی با قبول نظر مشهور با استفاده از روایات<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱/۸ و ۲/۱۸۶؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۳/۴۶۶ و ۲۷/۳۳۶.</ref> شک را به معنای «عدم حجت» دانسته<ref>امامخمینی، الاستصحاب، ۸۱–۸۲ و ۲۳۹–۲۴۰؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۰۲–۲۰۳.</ref> و فهم عرفی را مؤید برداشت خود آوردهاست.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۰۴–۲۰۵.</ref> | ||
اصول عملیه عام چهار اصل برائت، تخییر، احتیاط و استصحاب هستند، <ref>انصاری، فرائد الاصول، | |||
از سخنان امامخمینی استفاده میشود ایشان اصول عملیه را مختص به اصول چهارگانه یادشده | == نسبت اصول عملیه با امارات == | ||
==مجاری اصول عملیه== | در اصل تقدیم امارات بر اصول تردیدی نیست؛ اما در ملاک این تقدم اختلاف نظر وجود دارد. برخی بر این باورند که تقدم [[امارات]] بر اصول به ملاک حکومت است.<ref>نایینی، اجود التقریرات، ۲/۱۶۵؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۹۵–۱۹۶.</ref> | ||
حصر اصول چهارگانه به لحاظ مجاری آنها، حصری | |||
امامخمینی معتقد است هر کدام از تقسیمهای ارائهشده اشکالهایی دارند؛ از اینروی ایشان برای تعیین این مجاری و | امامخمینی این باور را نظر مشهورِ اصولیان میداند و با اشاره به مسامحهای که در سخن آنان وجود دارد و حکومت را میان خود اماره و اصل میدانند، خاطرنشان میکند تعبیر صحیح آن است که گفته شود حکومت میان دلیل اماره و دلیل اصل عملی وجود دارد.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۵؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۱۲.</ref> ایشان همچنین تذکر دادهاست تقدیم امارات بر اصول یکسان نیست و با اختلاف دلیلِ حجیت امارات و دلیل حجیت اصل عملی، مختلف خواهد بود.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۵–۱۷؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۰۱.</ref> اگر مستند امارات، امثال مفهوم [[آیه نبأ]]<ref>حجرات، ۶.</ref> باشد، اماره از باب حکومت مقدم میشود؛ چون مفهوم آیه این است که [[خبر واحد]] عمل به جهالت نیست؛ در حالیکه موضوع اصول عملیه، عدم علم و جهل و شک در حکم واقعی است،<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۵–۱۶؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۲۷۹–۲۸۰.</ref> و اگر مستند حجیتِ امارات روایات باشد، لسان بعضی از آنها حکومت است؛ هرچند در غالب موارد اینگونه نیست<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۶.</ref> اما اگر دلیل حجیت امارات اجماع یا بنای عقلا باشد ـ که دلیل اصلی حجیت امارات هم همین بنای عقلاست ـ بعید نیست امارات به ورود و رفع موضوع شک، مقدم بر اصول شوند.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۶.</ref> | ||
==شروط جاریشدن اصول عملیه== | |||
در شبهات حکمیه، به مجرد شک، | == نسبت اصول عملیه با یکدیگر == | ||
امامخمینی نخست گفته مشهور در وجوب فحص برای عمل به احتیاط را تبیین و نقد کرده <ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، | مشهور اصولیان در بررسی رابطه درونی اصول عملیه، اصول تنزیلی ـ اصولی که در مقام اعتبار آنها جنبه کشف لحاظ شدهاست<ref>بجنوردی، منتهی الاصول، ۲/۶۹۲.</ref> ـ، را حاکم بر اصول دیگر و میان اصول تنزیلی، استصحاب را حاکم بر دیگر اصول تنزیلی مثل [[اصالت طهارت]] و [[اصالت حل]] شمردهاند.<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۹۸.</ref> | ||
امامخمینی برخلاف نظر مشهور اصولیان <ref>نایینی، اجود التقریرات، ۲/۴۶؛ صدر، بحوث فی علم الاصول، ۵/۸۲.</ref> که جریان اصل عملی در شبهات موضوعیه را متوقف بر فحص و یأس از یافتن دلیل اجتهادی نمیدانند و صِرفِ استقرار شک را کافی میدانند، عمل به اصول عملیه در شبهات موضوعیه را نیز منوط به فحص و یأس از یافتن دلیل اجتهادی میداند، خصوصاً در موضوعاتی که برای شارع دارای اهمیتاند، مانند [[دماء]] و فروج و موضوعاتی که شبهه آنها | |||
نکته دیگر این است که مثبتات اصول عملیه حجت نیستند، برخلاف امارات که جمیع لوازم و ملازمات عقلی، عادی و شرعی بر آنها مترتب میشود؛ به عبارت دیگر مثبتات امارات حجتاند. <ref>امامخمینی، الاستصحاب، | امامخمینی از آنجاکه در دوره اول درس خارج خود استصحاب را [[اماره]] میدانسته،<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۱۰.</ref> در کتاب [[انوار الهدایه]] قائل به حکومت استصحاب بر سایر اصول عملیه شده و این حکومت را ظاهرتر از حکومت امارات بر اصول عملیه دانستهاست،<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۷۲.</ref> هرچند در ادامه حتی بنا بر اصلبودن استصحاب نیز آن را حاکم بر سایر اصول عملیه دیگر معرفی کردهاست،<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۷۲.</ref> اما در دورههای بعدی درس، تقدم استصحاب بر اصول عقلی ـ یعنی [[برائت عقلی]]، [[تخییر عقلی]] و [[احتیاط عقلی]] ـ را به ورود دانستهاست؛ چون حکم عقل در این موارد، معلق بر عدم بیان و عدم ترجیح و عدم مؤمِّن است.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۲۸۱.</ref> ایشان در تقدیم استصحاب بر اصول عملیِ نقلی مانند [[برائت شرعی]] نیز تفصیل دادهاست، به اینکه اگر منظور از دلیل استصحاب این باشد که جاهل علم و یقین تعبدی دارد و موضوع برائت شرعی شک در حکم واقعی و عدم علم باشد، استصحاب بر برائت شرعی حاکم خواهد بود و در صورتی که موضوع برائت عدم حجت باشد، استصحاب در این فرض نیز بر ادله برائت حکومت دارد که نتیجه آن ورود است<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۲۸۳.</ref> و در صورتی که مراد از دلیل استصحاب، نهی از نقض عملیِ حکم واقعی باشد، نه نهی از نقض یقین یا متیقَّن «بما هو متیقَّن»، استصحاب حجت بر واقع خواهد بود. حال اگر موضوع در ادله برائت شرعی، عدم حجت باشد، استصحاب «وارد» و اگر موضوع، عدم علم وجدانی باشد، استصحاب «حاکم» بر آن خواهد بود.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۲۸۳.</ref> | ||
==پانویس== | امامخمینی در جای دیگر سرّ این را که در یک جا بهطور کلی قائل به حکومت استصحاب بر سایر اصول عملیه شده<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۷۲.</ref> و جای دیگر تفصیل داده<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۲۸۱–۲۸۳.</ref> اینگونه بیان کردهاست که تقدیم هر دلیل بر دلیل دیگر منحصر در تقدم ظهوری و تقدم حکومتی است؛ زیرا یا دلیل، متعرض صورتی است که دلیل دیگر متعرض آن میباشد یا اینگونه نیست که فرض اخیر حکومت است و نتیجه آن گاهی به نحو تخصیص یا تقیید یا ورود و غیر آن است.<ref>←امامخمینی، الاستصحاب، ۲۳۶–۲۳۷.</ref> | ||
{{پانویس}} | |||
==منابع== | == اقسام اصول عملیه == | ||
برخی از اصولیان اصول عملیه را به دو دسته تقسیم کردهاند: یکی اصول عملیه خاص که مخصوص یک یا چند باباند و کلیت ندارند؛ مانند اصل طهارت که تنها در صورت شک در [[طهارت]] و [[نجاست]] جاری میشود،<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۳۷؛ خویی، مصباح الاصول، ۲/۲۹۴–۲۹۷؛ صدر، بحوث فی علم الاصول، ۵/۲۰.</ref> دیگر اصولِ عملیه عاماند<ref>آخوند خراسانی، درر الفوائد، ۲۲؛ مظفر، اصول الفقه، ۴/۲۷۰–۲۷۱.</ref> و در تمامی ابواب فقه از طهارت تا دیات قابل جریاناند؛<ref>حسینی شیرازی، الوصول الی کفایة الأصول، ۴/۲۴۸.</ref> در برابر، بعضی دیگر اصول عملیه را منحصر در اصول عملیه عام دانستهاند و اصول عملیه خاص را جزو قواعد فقهی قرار دادهاند.<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۱۰؛ صدر، بحوث فی علم الاصول، ۵/۱۹–۲۰؛ تبریزی، دروس فی مسائل علم الأصول، ۴/۲۳۵–۲۳۹.</ref> | |||
اصول عملیه عام چهار اصل برائت، تخییر، احتیاط و استصحاب هستند،<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۱۰.</ref> و حصرشان از نظر ادله حصری استقرایی است و از جستجو میان دلایل، بیش از این، یافت نشدهاست،<ref>آخوند خراسانی، درر الفوائد، ۲۲؛ مظفر، اصول الفقه، ۴/۲۷۱؛ تبریزی، دروس فی مسائل علم الأصول، ۴/۲۳۶.</ref> هرچند در مقام تصور و مقام ثبوت، امکان اصل پنجمی هم وجود دارد؛ برای مثال مولا میتوانست در صورت شک میان [[وجوب]] و [[اباحه]]، به استحباب آن دستور دهد و در صورت شک میان [[حرمت]] و اباحه، به [[کراهت]] آن حکم دهد.<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۸۸.</ref> | |||
از سخنان امامخمینی استفاده میشود ایشان اصول عملیه را مختص به اصول چهارگانه یادشده ندانستهاست؛ از اینرو اصل طهارت، [[اصل حلیت]]، [[قاعده فراغ]] و… که وظیفه عملی مکلف را در هنگام شک بیان میکنند، جزو اصول عملیه قرار دادهاست<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۰۹ و ۲/۲۱۹؛ امامخمینی، الاستصحاب، ۱؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۷۲.</ref> البته ایشان تصریح کردهاست این اصول جزو مسائل فقهاند، نه اصول<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۵۲؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۱/۷۳.</ref> زیرا مفاد این اصول، حکم ظاهری است؛ اما بحث در اصول از حجت و مؤاخذه و مانند آن است.<ref>امامخمینی، جواهر الاصول، ۱/۷۴.</ref> | |||
== مجاری اصول عملیه == | |||
حصر اصول چهارگانه به لحاظ مجاری آنها، حصری عقلی است<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۱۰؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۲۰۰.</ref> زیرا امرشان دایر میان نفی و اثبات است<ref>نایینی، فوائد الاصول، ۳/۵.</ref> اما میان اصولیان<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۲ و ۳۱۰؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد، ۲۳؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۴–۵؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۲۰۰؛ ایروانی، الاصول فی علم الاصول، ۲/۲۸۹.</ref> در تعیین این مجاری اختلاف نظر وجود دارد<ref>مظفر، اصول الفقه، ۴/۲۷۱–۲۷۲.</ref> به گونهای که حتی بعضی بیش از یک تقسیم برای تعیین این مجاری ارائه کردهاند.<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۲ و ۳۱۰.</ref> اختلاف اصولیان در تعیین مجاری، از اختلاف ادله، سرچشمه گرفتهاست؛ زیرا مسئله شناختِ مجاری اصول که هر کدام از آنها در چه حالت از شک جاری میشوند<ref>مظفر، اصول الفقه، ۴/۲۷۱–۲۷۲.</ref> تنها از طریق بررسی ادلّهای ممکن است که این اصول را معتبر ساختهاند.<ref>← عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۹۹.</ref> | |||
امامخمینی معتقد است هر کدام از تقسیمهای ارائهشده اشکالهایی دارند؛ از اینروی ایشان برای تعیین این مجاری و بهطور کلی برای ترتیب مباحث اصولی، روش تازهای پیشنهاد کردهاست،<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۹۹.</ref> ایشان میگوید مکلف در قبال یک [[حکم شرعی]]، یا دارای قطع تفصیلی یا اجمالی است که بر این اساس از اقسام قطع و برخی از مباحث اشتغال و تخییر که معلوم به [[علم اجمالی]] است، بحث میشود. یا اینکه دارای ظن معتبر تفصیلی یا اجمالی است که بر این اساس از اقسام ظن و اماره و برخی دیگر از مباحث اشتغال و تخییر که مظنون به ظن معتبر اجمالی هستند، مطرح میگردد. بحث [[تعادل و تراجیح]] هم ذیل بحث [[حجیت خبر واحد]] ذکر میشود. یا اینکه مکلف دارای شک است و حالت سابقِ ملاحظهشده دارد یا ندارد، که به ترتیب از استصحاب و برائت بحث میشود.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۲؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۹۹.</ref> امامخمینی در ادامه تصریح میکند چون غرض اصلی بیان خود مباحث است<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۲.</ref> ترتیب بیان آنها چندان مهم نیست<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۲؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۱۱.</ref> به همین جهت ایشان مطالب درسشان را طبق نظم کتاب [[کفایة الاصول]] به ترتیب برائت، تخییر، احتیاط و استصحاب تنظیم کردهاست.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۰۷–۲۰۸ و ۴/۵.</ref> | |||
== شروط جاریشدن اصول عملیه == | |||
در شبهات حکمیه، به مجرد شک، نمیتوان به اصول عملیه استناد کرد، بلکه نخست باید به مقدار لازم در جستجوی امارات بود و در صورت یأس از دستیابی به دلیلِ معتبر، به اصول عملیه مراجعه شود،<ref>میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۱/۱۱۹؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۳۲۷؛ نایینی، اجود التقریرات، ۱/۴۸۰–۴۸۱ و ۴۸۶؛ تبریزی، دروس فی مسائل علم الأصول، ۳/۳۷۸.</ref> با این حال، برخی از اصولیان صرف شک را برای جریان احتیاط، کافی دانستهاند.<ref>نایینی، فوائد الاصول، ۴/۲۶۴؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۴۶۲.</ref> | |||
امامخمینی نخست گفته مشهور در وجوب فحص برای عمل به احتیاط را تبیین و نقد کرده<ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۴۱۸–۴۲۴؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۵۵۸–۵۶۵.</ref> و سرانجام قائل به عدم وجوب فحص شدهاست<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۵۶۵.</ref> و تنها مانع پیش روی عدم وجوب را اختلال نظام و [[عسر و حرج]] دانستهاست،<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۴۷؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۴۱۷.</ref> اما ایشان سایر اصول عملی را مشروط به جستجو و فحص دانستهاست.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۴۱۱–۴۳۸؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۴۲۵–۴۵۶.</ref> | |||
امامخمینی برخلاف نظر مشهور اصولیان<ref>نایینی، اجود التقریرات، ۲/۴۶؛ صدر، بحوث فی علم الاصول، ۵/۸۲.</ref> که جریان اصل عملی در شبهات موضوعیه را متوقف بر فحص و یأس از یافتن دلیل اجتهادی نمیدانند و صِرفِ استقرار شک را کافی میدانند، عمل به اصول عملیه در شبهات موضوعیه را نیز منوط به فحص و یأس از یافتن دلیل اجتهادی میداند، خصوصاً در موضوعاتی که برای شارع دارای اهمیتاند، مانند [[دماء]] و فروج و موضوعاتی که شبهه آنها با اندک جستجویی از میان میرود.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۴۲۰؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۴۳۳.</ref> | |||
نکته دیگر این است که مثبتات اصول عملیه حجت نیستند، برخلاف امارات که جمیع لوازم و ملازمات عقلی، عادی و شرعی بر آنها مترتب میشود؛ به عبارت دیگر مثبتات امارات حجتاند.<ref>امامخمینی، الاستصحاب، ۱۵۲–۱۵۶؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۱۷۹.</ref> {{ببینید|استصحاب}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* آخوند خراسانی، محمدکاظم، درر الفوائد فی الحاشیة علی الفرائد، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق. | * آخوند خراسانی، محمدکاظم، درر الفوائد فی الحاشیة علی الفرائد، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق. | ||
* آخوند خراسانی، | * آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، مؤسسه آلالبیت (ع) چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | * ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | ||
* ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* امامخمینی، | * امامخمینی، سیدروحالله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* امامخمینی، | * امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* امامخمینی، | * امامخمینی، سیدروحالله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش. | ||
* امامخمینی، | * امامخمینی، سیدروحالله، جواهر الاصول، تقریر سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش. | ||
* امامخمینی، | * امامخمینی، سیدروحالله، مناهج الوصول الی علم الاصول، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش. | ||
* انصاری، مرتضی، فرائد الاصول (الرسائل)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق. | * انصاری، مرتضی، فرائد الاصول (الرسائل)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق. | ||
* ایروانی، علی، الاصول فی علم الاصول، تحقیق محمدکاظم رحمانستایش، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق. | * ایروانی، علی، الاصول فی علم الاصول، تحقیق محمدکاظم رحمانستایش، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق. | ||
* بجنوردی، سیدحسن، منتهی الاصول، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | * بجنوردی، سیدحسن، منتهی الاصول، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
* تبریزی، میرزاجواد، دروس | * تبریزی، میرزاجواد، دروس فی مسائل علم الأصول، قم، دارالصدیقة الشهیده سلام الله علیها، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش. | ||
* حائری اصفهانی، محمدحسین، الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیه، قم، دار احیاء العلوم الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | * حائری اصفهانی، محمدحسین، الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیه، قم، دار احیاء العلوم الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | ||
* حائری یزدی، عبدالکریم، درر الفوائد، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق. | * حائری یزدی، عبدالکریم، درر الفوائد، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق. | ||
* حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع) چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع) چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* حسینی شیرازی، سیدمحمد، الوصول | * حسینی شیرازی، سیدمحمد، الوصول الی کفایة الأصول، قم، دارالحکمه، چاپ سوم، ۱۴۲۶ق. | ||
* حلی، محقق، جعفربنحسن، المعتبر فی شرح المختصر، تحقیق محمدعلی حیدری و دیگران، | * حلی، محقق، جعفربنحسن، المعتبر فی شرح المختصر، تحقیق محمدعلی حیدری و دیگران، قم، مؤسسه سیدالشهداء (ع) چاپ اول، ۱۴۰۷ق. | ||
* خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الاصول، تقریر سیدمحمدسرور بهسودی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامامالخوئی، چاپ چهارم، ۱۴۳۰ق. | * خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الاصول، تقریر سیدمحمدسرور بهسودی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامامالخوئی، چاپ چهارم، ۱۴۳۰ق. | ||
* سبحانی، جعفر، مقدمه نهایة الوصول الی علم الاصول، تألیف علامه حلی، قم، مؤسسة الامامالصادق(ع) چاپ اول، ۱۴۲۵ق. | * سبحانی، جعفر، مقدمه نهایة الوصول الی علم الاصول، تألیف علامه حلی، قم، مؤسسة الامامالصادق (ع) چاپ اول، ۱۴۲۵ق. | ||
* سید مرتضی، علمالهدی، علیبنحسین، الذریعة الی اصول الشریعه، تحقیق ابوالقاسم گرجی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | * سید مرتضی، علمالهدی، علیبنحسین، الذریعة الی اصول الشریعه، تحقیق ابوالقاسم گرجی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | ||
* شهید اول، محمد بن | * شهید اول، محمد بن مکی، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع) چاپ اول، ۱۴۱۹ق. | ||
* صدر، سیدمحمدباقر، بحوث فی علم الاصول، تقریر سیدمحمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق. | * صدر، سیدمحمدباقر، بحوث فی علم الاصول، تقریر سیدمحمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | * طوسی، محمدبنحسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
خط ۷۵: | خط ۹۸: | ||
* معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | * معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | ||
* مفید، محمدبنمحمد، مختصر التذکره، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمدبنمحمد، مختصر التذکره، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* | * ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، قم، عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* میرزای قمی، ابوالقاسم، القوانین المحکمة فی الاصول، قم، احیاء الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۳۰ق. | * میرزای قمی، ابوالقاسم، القوانین المحکمة فی الاصول، قم، احیاء الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۳۰ق. | ||
* نایینی، میرزامحمدحسین، اجود التقریرات، تقریر سیدابوالقاسم خویی، قم، مصطفوی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | * نایینی، میرزامحمدحسین، اجود التقریرات، تقریر سیدابوالقاسم خویی، قم، مصطفوی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | ||
* نایینی، | * نایینی، میرزامحمدحسین، فوائد الاصول، تقریر محمدعلی کاظمی خراسانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | ||
* وحید بهبهانی، محمدباقر، الرسائل الاصولیه، قم، مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق. | * وحید بهبهانی، محمدباقر، الرسائل الاصولیه، قم، مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | |||
== پیوند به بیرون == | |||
سیفالله سخائیفر، «اصول عملیه»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص. | سیفالله سخائیفر، «اصول عملیه»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص. | ||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] [[رده:مقالههای بدون لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای بدون لینک دانشنامه]] |