Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''جبر و اختیار'''، مجبور یا مختاربودن انسان در انجام یا ترک کارها. ==مفهومشناسی== جبر به معنای انجامدادن کاری برخلاف میل<ref>فراهیدی، العین، ۶/۱۱۵؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۱۱۶.</ref> و از روی زور و قهر<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۸۳.</ref> میب...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جبر و اختیار'''، مجبور یا مختاربودن [[انسان]] در انجام یا ترک کارها. | '''جبر و اختیار'''، مجبور یا مختاربودن [[انسان]] در انجام یا ترک کارها. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
جبر به معنای انجامدادن کاری برخلاف میل<ref>فراهیدی، العین، ۶/۱۱۵؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۱۱۶.</ref> و از روی زور و قهر<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۸۳.</ref> میباشد. در اصطلاح [[کلام|کلامی]] و [[فلسفه|فلسفی]] به معنای ناچاری بنده در فعل به دلیل قهر و غلبه [[خداوند]] است،<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۴۶ ـ ۴۷.</ref> بدون آنکه شخص در ردّ و قبول آن قدرت داشته باشد که نتیجه آن اسناد فعل به خداوند است.<ref>جرجانی، التعریفات، ۳۳؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۹۷؛ میرداماد، القبسات، ۳۲۰؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۳۳۱.</ref> امامخمینی جبر را عبارت از نفی اسباب و مسببات، القای وسایط و اسناد افعال به حقتعالی میداند؛ به این معنا که همه افعال در حقیقت از حقتعالی صادر میشود و به او منتسب است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۴۸.</ref> | جبر به معنای انجامدادن کاری برخلاف میل<ref>فراهیدی، العین، ۶/۱۱۵؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۱۱۶.</ref> و از روی زور و قهر<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۸۳.</ref> میباشد. در اصطلاح [[کلام|کلامی]] و [[فلسفه|فلسفی]] به معنای ناچاری بنده در فعل به دلیل قهر و غلبه [[خداوند]] است،<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۴۶ ـ ۴۷.</ref> بدون آنکه شخص در ردّ و قبول آن قدرت داشته باشد که نتیجه آن اسناد فعل به خداوند است.<ref>جرجانی، التعریفات، ۳۳؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۹۷؛ میرداماد، القبسات، ۳۲۰؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۳۳۱.</ref> امامخمینی جبر را عبارت از نفی اسباب و مسببات، القای وسایط و اسناد افعال به حقتعالی میداند؛ به این معنا که همه افعال در حقیقت از حقتعالی صادر میشود و به او منتسب است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۴۸.</ref><br> | ||
اختیار از ماده «خیر»، به معنای برگزیدن بهترین امر است؛<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۲۶۷.</ref> همچنین به معنای هر کاری است که انسان بدون اجبار انجام میدهد.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۳۰۲.</ref> نیز عبارت از قدرت بنده در انجام یا عدم انجام کار میباشد.<ref>حلی، کشف المراد، ۲۴۷ـ۲۴۹.</ref> به گونهای که فعل یا ترک به اراده فاعل باشد.<ref>خواجهنصیر، رسائل، ۴۷۷.</ref> در اصطلاح فلسفی و کلامی مقابل جبر، [[تفویض]] است که به معنای واگذار کردن امور به بندگان در افعالشان میباشد.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۲۷۶ـ۲۷۷.</ref> در روایات گاهی مقصود از تفویض رفع منع و حظر از افعال بندگان و اباحه همه امور میباشد.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۷.</ref> که نتیجه آن استناد افعال بنده، به خود اوست.<ref>ملاصدرا، مجموعة الرسائل، ۱۹۶ـ۱۹۷.</ref> امامخمینی نیز تفویض را استقلال بندگان در افعال خود میداند به گونهای که برای حقتعالی تاثیری در آن نباشد و تنها در خلق مبادی آن تاثیر دارد<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده،۳۰.</ref> و اختیار را استقلال موجود، چه موجود کامل و روحانی یا موجود طبیعی، در امری از امور عالم میداند؛ به این معنا که موجود در تصرف، تام و مستقل باشد و فعل به او منتسب شود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۴۸.</ref> در اصطلاح فقه، اختیار در برابر اضطرار است که شخص ناچار به انجام کاری نیست<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۲/۲۳۵.</ref> و گاهی در برابر اکراه به کار میرود.<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۲/۴۲.</ref> | اختیار از ماده «خیر»، به معنای برگزیدن بهترین امر است؛<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۲۶۷.</ref> همچنین به معنای هر کاری است که انسان بدون اجبار انجام میدهد.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۳۰۲.</ref> نیز عبارت از قدرت بنده در انجام یا عدم انجام کار میباشد.<ref>حلی، کشف المراد، ۲۴۷ـ۲۴۹.</ref> به گونهای که فعل یا ترک به اراده فاعل باشد.<ref>خواجهنصیر، رسائل، ۴۷۷.</ref><br> | ||
در اصطلاح فلسفی و کلامی مقابل جبر، [[تفویض]] است که به معنای واگذار کردن امور به بندگان در افعالشان میباشد.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۲۷۶ـ۲۷۷.</ref> در روایات گاهی مقصود از تفویض رفع منع و حظر از افعال بندگان و اباحه همه امور میباشد.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۷.</ref> که نتیجه آن استناد افعال بنده، به خود اوست.<ref>ملاصدرا، مجموعة الرسائل، ۱۹۶ـ۱۹۷.</ref><br> | |||
امامخمینی نیز تفویض را استقلال بندگان در افعال خود میداند به گونهای که برای حقتعالی تاثیری در آن نباشد و تنها در خلق مبادی آن تاثیر دارد<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده،۳۰.</ref> و اختیار را استقلال موجود، چه موجود کامل و روحانی یا موجود طبیعی، در امری از امور عالم میداند؛ به این معنا که موجود در تصرف، تام و مستقل باشد و فعل به او منتسب شود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۴۸.</ref> در اصطلاح فقه، اختیار در برابر اضطرار است که شخص ناچار به انجام کاری نیست<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۲/۲۳۵.</ref> و گاهی در برابر اکراه به کار میرود.<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۲/۴۲.</ref><br> | |||
از واژگان مرتبط با اختیار، قَدَر، تفویض و اراده است و هر یک به اعتباری به کار میرود؛ تفویض به اعتبار واگذاری افعال ارادی از سوی خدا به انسان، و قدر به اعتبار استناد افعال ارادی به انسان، و اختیار به اعتبار انتخاب و گزینش آزاد انسان است.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۴۶ ـ ۴۷؛ جرجانی، التعریفات، ۷۵.</ref> اما اراده به معنای خواستن اعم از اختیار است؛ زیرا انسان اشیای ممکن را اختیار میکند؛ ولی اراده او به اشیای غیر ممکن هم تعلق میگیرد؛ یعنی انسان ممکن است چیزهای غیر ممکن را نیز اراده کند.<ref>فارابی، الاعمال الفلسفیه، ۳۴۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اراده}} | از واژگان مرتبط با اختیار، قَدَر، تفویض و اراده است و هر یک به اعتباری به کار میرود؛ تفویض به اعتبار واگذاری افعال ارادی از سوی خدا به انسان، و قدر به اعتبار استناد افعال ارادی به انسان، و اختیار به اعتبار انتخاب و گزینش آزاد انسان است.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۴۶ ـ ۴۷؛ جرجانی، التعریفات، ۷۵.</ref> اما اراده به معنای خواستن اعم از اختیار است؛ زیرا انسان اشیای ممکن را اختیار میکند؛ ولی اراده او به اشیای غیر ممکن هم تعلق میگیرد؛ یعنی انسان ممکن است چیزهای غیر ممکن را نیز اراده کند.<ref>فارابی، الاعمال الفلسفیه، ۳۴۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اراده}} | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
مسئله جبر و اختیار یکی از مسائل مهم اعتقادی است که پیشینه تاریخی طولانی دارد و ارسطو از نخستین کسانی است که این مسئله را طرح کرد.<ref>ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۱/۲۷۵ و ۲۸۶.</ref> آموزههای دینی در ادیان ابراهیمی غالباً بر اساس آزادی و اختیار است. اگرچه در تورات برخی آیات دال بر تقدیر و علم پیشین الهی است،<ref>کتاب مقدس، کتاب اشعیا، ب۱۴، ۲۴.</ref> آیات دیگری نیز وجود دارد که دال بر آزادی و اختیار انساناند.<ref>کتاب مقدس، یوشع، ب۲۴، ۱۵.</ref> در [[مسیحیت]] نیز هر دو آموزه جبر و اختیار وجود دارند؛ از همینروی [[علمای مسیحی]] در این زمینه اختلاف نظر دارند.<ref>کتاب مقدس، یوشع، ب۲۴، ۱۵؛ کتاب رومیان، ب۹، ۱۸ـ۲۲ و قرنتیان، ب۹، ۱ـ۷.</ref> [[مشرکان عرب]] پیش از [[اسلام]] به جبر و قدر قائل بودند؛ چنانکه بعضی [[آیه|آیات]] از عقیده مشرکان به جبر حکایت میکند و آنان میکوشیدهاند شرک و سایر افعال خود را با این عقیده توجیه و از خود سلب مسئولیت کنند.<ref>بقره، ۲۵۳؛ زخرف ۲۰؛ جصاص، احکام القرآن، ۵/۲۶۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۱/۴۵.</ref> | مسئله جبر و اختیار یکی از مسائل مهم اعتقادی است که پیشینه تاریخی طولانی دارد و ارسطو از نخستین کسانی است که این مسئله را طرح کرد.<ref>ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۱/۲۷۵ و ۲۸۶.</ref> آموزههای دینی در ادیان ابراهیمی غالباً بر اساس آزادی و اختیار است. اگرچه در تورات برخی آیات دال بر تقدیر و علم پیشین الهی است،<ref>کتاب مقدس، کتاب اشعیا، ب۱۴، ۲۴.</ref> آیات دیگری نیز وجود دارد که دال بر آزادی و اختیار انساناند.<ref>کتاب مقدس، یوشع، ب۲۴، ۱۵.</ref> در [[مسیحیت]] نیز هر دو آموزه جبر و اختیار وجود دارند؛ از همینروی [[علمای مسیحی]] در این زمینه اختلاف نظر دارند.<ref>کتاب مقدس، یوشع، ب۲۴، ۱۵؛ کتاب رومیان، ب۹، ۱۸ـ۲۲ و قرنتیان، ب۹، ۱ـ۷.</ref> [[مشرکان عرب]] پیش از [[اسلام]] به جبر و قدر قائل بودند؛ چنانکه بعضی [[آیه|آیات]] از عقیده مشرکان به جبر حکایت میکند و آنان میکوشیدهاند شرک و سایر افعال خود را با این عقیده توجیه و از خود سلب مسئولیت کنند.<ref>بقره، ۲۵۳؛ زخرف ۲۰؛ جصاص، احکام القرآن، ۵/۲۶۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۱/۴۵.</ref> |