۲۱٬۳۲۴
ویرایش
جز (added Category:مقالههای جلد پنجم دانشنامه using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سیدروحالله خاتمی'''، روحانی مبارز، امامجمعه و نماینده امامخمینی در استان یزد. | '''سیدروحالله خاتمی'''، روحانی مبارز، امامجمعه و نماینده امامخمینی در استان یزد. | ||
== معرفی== | == معرفی== | ||
سیدروحالله خاتمی در سال ۱۳۲۴ق/ ۱۲۸۵ش در اردکان یزد به دنیا آمد. پدرش، سیدمحمدرضا، نام وی را محمد و لقبش را روحالله گذاشت؛ اما بر اثر کثرت کاربرد سیدروحالله، شناسنامه او نیز با همین نام صادر شد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶).</ref>. نیاکان پدری و مادری خاتمی روحانی بودند<ref>(خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶).</ref>. جد پدری وی سیداسماعیل اردکانی از سادات جلیلالقدری بوده است که پس از گرفتن درجه اجتهاد از علمای عصر خویش، برای تدریس و رسیدگی به امور مردم به اردکان یزد مهاجرت کرده است<ref>جهرمی و پرحلم، ۳۵.</ref>. پدرش نیز، پس از تحصیلات عالیه در مراکز حوزوی و دریافت اجازه اجتهاد و نقل روایت از علمای معاصر خود، ملجأ و مرجع دینی مردم منطقه بوده است<ref>جهرمی و پرحلم، ۳۵؛ دریایی، ۶۲ و ۶۵.</ref>. | سیدروحالله خاتمی در سال ۱۳۲۴ق/ ۱۲۸۵ش در اردکان یزد به دنیا آمد. پدرش، سیدمحمدرضا، نام وی را محمد و لقبش را روحالله گذاشت؛ اما بر اثر کثرت کاربرد سیدروحالله، شناسنامه او نیز با همین نام صادر شد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶).</ref>. نیاکان پدری و مادری خاتمی روحانی بودند<ref>(خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶).</ref>. جد پدری وی سیداسماعیل اردکانی از سادات جلیلالقدری بوده است که پس از گرفتن درجه اجتهاد از علمای عصر خویش، برای تدریس و رسیدگی به امور مردم به اردکان یزد مهاجرت کرده است<ref>جهرمی و پرحلم، خاتمیها، ۳۵.</ref>. پدرش نیز، پس از تحصیلات عالیه در مراکز حوزوی و دریافت اجازه اجتهاد و نقل روایت از علمای معاصر خود، ملجأ و مرجع دینی مردم منطقه بوده است<ref>جهرمی و پرحلم، خاتمیها، ۳۵؛ دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۶۲ و ۶۵.</ref>. | ||
سیدروحالله خاتمی درسخواندن را از مکتبخانه آغاز کرد و از سیزدهسالگی در اردکان به فراگرفتن علوم دینی مشغول شد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶.</ref>. پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی، به خاطر غنای حوزه علمیه اصفهان در آن دوره، در سال ۱۳۰۳ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در آنجا در دروس عقلی از میرزاعلیآقا شیرازی و محمد خراسانی و در فقه و اصول از سیدمحمد و سیدعلی نجفآبادی و آقارحیم ارباب بهره برد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶ ـ ۳۷؛ گلی زواره، ۲۴۷.</ref>. وی از اُنس خود با شیرازی و اخلاق، زهد و عرفان او، بهنیکی یاد کرده و ارباب را از اوتاد عصر خویش و آشنا به همه علوم بهویژه فقه دانسته است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۷.</ref>. سیدمحمد خاتمی فرزند سیدروحالله خاتمی نیز، از حضور همراه با پدر، نزد ارباب در اصفهان و ستودن شگفتانگیز ارباب از پدر خود یاد کرده است، و تهجد و خداترسی و زهدورزی پدر را حاصل تحصیل او نزد آن استاد دانسته، چیرهدستبودن پدر در ادب فارسی و عربی و شعر را ستوده است<ref>خاتمی، خاطرات، ۲۴ ـ ۲۵.</ref>. | سیدروحالله خاتمی درسخواندن را از مکتبخانه آغاز کرد و از سیزدهسالگی در اردکان به فراگرفتن علوم دینی مشغول شد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶.</ref>. پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی، به خاطر غنای حوزه علمیه اصفهان در آن دوره، در سال ۱۳۰۳ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در آنجا در دروس عقلی از میرزاعلیآقا شیرازی و محمد خراسانی و در فقه و اصول از سیدمحمد و سیدعلی نجفآبادی و آقارحیم ارباب بهره برد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶ ـ ۳۷؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۴۷.</ref>. وی از اُنس خود با شیرازی و اخلاق، زهد و عرفان او، بهنیکی یاد کرده و ارباب را از اوتاد عصر خویش و آشنا به همه علوم بهویژه فقه دانسته است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۷.</ref>. سیدمحمد خاتمی فرزند سیدروحالله خاتمی نیز، از حضور همراه با پدر، نزد ارباب در اصفهان و ستودن شگفتانگیز ارباب از پدر خود یاد کرده است، و تهجد و خداترسی و زهدورزی پدر را حاصل تحصیل او نزد آن استاد دانسته، چیرهدستبودن پدر در ادب فارسی و عربی و شعر را ستوده است<ref>خاتمی، خاطرات، ۲۴ ـ ۲۵.</ref>. | ||
خاتمی پس از دوازده سال اقامت و تحصیل در اصفهان در سال ۱۳۱۵، به قصد عزیمت به نجف به اردکان بازگشت و به همراه پدر و مادر به تهران مسافرت و برای گرفتن گذرنامه اقدام کرد؛ ولی به دلیل اختناق سیاسی دوره رضاشاه پهلوی و ممنوعیتِ مسافرت به عراق در آن زمان، نتوانست به محافل علمی نجف راه یابد و ناچار به اردکان بازگشت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۸.</ref>. وی ممانعت از رفتن به نجف، فوت پدر و زیاد شدن بار زندگی بر دوش خویش و فشار و اختناق رژیم پهلوی را باعث بههمریختن وضع زندگی خود و ماندن در اردکان دانسته، دراینباره از آزارهای عوامل رژیم به علما و احضارهای مکرر خود به کلانتری به بهانههای مختلف بهتلخی یاد کرده است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۸.</ref>. همچنین سختگیریهای رژیم پهلوی در مسائل مذهبی و طرح تغییر لباس را در یزد شدیدتر از جاهای دیگر شمرده، خاطرنشان کرده است در این دوره، علمای یزد و اردکان بهجز پدر او و میرباقر شیخمحمد ـ به دلیل جایگاه اجتماعی آن دو ـ خلع لباس شدند<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۸ ـ ۳۹.</ref>. با این حال، خاتمی با وجود همه فشارها تبلیغ و بیان احکام در مساجد اردکان را رها نکرد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۹.</ref>. | خاتمی پس از دوازده سال اقامت و تحصیل در اصفهان در سال ۱۳۱۵، به قصد عزیمت به نجف به اردکان بازگشت و به همراه پدر و مادر به تهران مسافرت و برای گرفتن گذرنامه اقدام کرد؛ ولی به دلیل اختناق سیاسی دوره رضاشاه پهلوی و ممنوعیتِ مسافرت به عراق در آن زمان، نتوانست به محافل علمی نجف راه یابد و ناچار به اردکان بازگشت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۸.</ref>. وی ممانعت از رفتن به نجف، فوت پدر و زیاد شدن بار زندگی بر دوش خویش و فشار و اختناق رژیم پهلوی را باعث بههمریختن وضع زندگی خود و ماندن در اردکان دانسته، دراینباره از آزارهای عوامل رژیم به علما و احضارهای مکرر خود به کلانتری به بهانههای مختلف بهتلخی یاد کرده است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۸.</ref>. همچنین سختگیریهای رژیم پهلوی در مسائل مذهبی و طرح تغییر لباس را در یزد شدیدتر از جاهای دیگر شمرده، خاطرنشان کرده است در این دوره، علمای یزد و اردکان بهجز پدر او و میرباقر شیخمحمد ـ به دلیل جایگاه اجتماعی آن دو ـ خلع لباس شدند<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۸ ـ ۳۹.</ref>. با این حال، خاتمی با وجود همه فشارها تبلیغ و بیان احکام در مساجد اردکان را رها نکرد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۹.</ref>. | ||
با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین پس از شهریور ۱۳۲۰، فضای باز سیاسی به وجود آمد و خاتمی با تعمیر و تکمیل حوزه علمیه متروکه اردکان، به تعلیم و تربیت طلبههای علوم دینی پرداخت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۹.</ref>. ایشان تربیت طلبههای بسیار خوب و فاضل، تشکیل جلسات دینی و معارف اسلامی و پیوند آن به قیام پانزده خرداد، پخش اعلامیههای امامخمینی، بیان مطالبی در سخنرانیها علیه رژیم پهلوی که بیان آنها در تهران موجب زندانیشدن مبارزان میشد و دعوت مردم را به تقلید از امامخمینی به گونهای که حتی یک نفر هم در منطقه از غیر ایشان تقلید نمیکرد، از فعالیتهای خود در این دوره شمرده است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۹.</ref>. وی افزون بر خدمات علمی و فرهنگی، در وارستگی اخلاقی، صفای درونی، بیپیرایگی، و بیاعتنایی به زخارف دنیا و نیز ارتباط صمیمانه و محبتآمیز با مردم کمنظیر و معلم اخلاق بود، به گونهای که هر ناظری را مجذوب خود میساخت<ref>خامنهای، ۴۸.</ref> | با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین پس از شهریور ۱۳۲۰، فضای باز سیاسی به وجود آمد و خاتمی با تعمیر و تکمیل حوزه علمیه متروکه اردکان، به تعلیم و تربیت طلبههای علوم دینی پرداخت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۹.</ref>. ایشان تربیت طلبههای بسیار خوب و فاضل، تشکیل جلسات دینی و معارف اسلامی و پیوند آن به قیام پانزده خرداد، پخش اعلامیههای امامخمینی، بیان مطالبی در سخنرانیها علیه رژیم پهلوی که بیان آنها در تهران موجب زندانیشدن مبارزان میشد و دعوت مردم را به تقلید از امامخمینی به گونهای که حتی یک نفر هم در منطقه از غیر ایشان تقلید نمیکرد، از فعالیتهای خود در این دوره شمرده است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۹.</ref>. وی افزون بر خدمات علمی و فرهنگی، در وارستگی اخلاقی، صفای درونی، بیپیرایگی، و بیاعتنایی به زخارف دنیا و نیز ارتباط صمیمانه و محبتآمیز با مردم کمنظیر و معلم اخلاق بود، به گونهای که هر ناظری را مجذوب خود میساخت<ref>خامنهای، خاتمی به روایت خامنهای، ۴۸.</ref> همچنین از لحاظ بینش اجتماعی، فهم سیاسی و جهتگیریهای موجود در جامعه و جریانهای فکری و سیاسی نیز عالم زمان خویش و روحانیِ کمنظیری بود <ref>خامنهای، خاتمی به روایت خامنهای، ۵۰.</ref>؛ چنانکه وجه ممتاز وی، دوری از اوصافی چون تملق، بدخواهی دیگران و دروغگویی، دینداری همراه با خردمندی و اندیشهورزی توأم با آزادگی، رعایت احترام به اندیشه و نظر دیگران و طرفداری از نقد منصفانه و سعه صدر، توجه دقیق به مسائل سیاسی اجتماعی و جستجوگری از اندیشههای نو شمرده شده است<ref>← خاتمی، خاطرات، ۲۴ ـ ۲۵.</ref>. | ||
آغاز مبارزات سیاسی خاتمی در مقابله با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۱ و در همراهی با امامخمینی شکل گرفت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۲.</ref>؛ اما آشنایی وی با امامخمینی به دوره اقامت در اصفهان (۱۳۰۴) بر میگردد که سیدکاظم گلپایگانی دوست مشترک ایشان و امامخمینی با وصف امامخمینی، وی را شیفته و دلداده ایشان کرده است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۴.</ref>. با درگذشت سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ و مسافرت خاتمی به قم، نخستین دیدار وی با امامخمینی صورت گرفت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۵.</ref>. پس از آن، اگر چه دیدار حضوری صورت نمیگرفت، اما رابطه معنوی و ارادت قلبی در دو طرف برقرار بود و پس از آغاز نهضت اسلامی و نیز در زمان تبعید امامخمینی در نجف، نامههایی میان وی و امامخمینی رد و بدل میشد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۲.</ref>. ازجمله آنگونه که از پاسخ امامخمینی پیداست، وی در اسفند ۱۳۴۴ طی نامهای به امامخمینی از پراکندگی آرای علما گلایه کرد و از ایشان خواست به این مطلب توجه کند. ایشان نیز ضمن اشاره به اقدامات خود برای ایجاد انسجام میان علما و تأیید مسائل یادشده، از نابسامانی وضع خود در حوزه علمیه نجف و اختلاف آرای علما در امور حق بهشدت شکایت کرد و انسجام علما را در رأس اصلاحات و مشکلات شمرد و درباره از دسترفتن فرصت هشدار داد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۶۸.</ref>. | آغاز مبارزات سیاسی خاتمی در مقابله با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۱ و در همراهی با امامخمینی شکل گرفت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۲.</ref>؛ اما آشنایی وی با امامخمینی به دوره اقامت در اصفهان (۱۳۰۴) بر میگردد که سیدکاظم گلپایگانی دوست مشترک ایشان و امامخمینی با وصف امامخمینی، وی را شیفته و دلداده ایشان کرده است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۴.</ref>. با درگذشت سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ و مسافرت خاتمی به قم، نخستین دیدار وی با امامخمینی صورت گرفت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۵.</ref>. پس از آن، اگر چه دیدار حضوری صورت نمیگرفت، اما رابطه معنوی و ارادت قلبی در دو طرف برقرار بود و پس از آغاز نهضت اسلامی و نیز در زمان تبعید امامخمینی در نجف، نامههایی میان وی و امامخمینی رد و بدل میشد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۲.</ref>. ازجمله آنگونه که از پاسخ امامخمینی پیداست، وی در اسفند ۱۳۴۴ طی نامهای به امامخمینی از پراکندگی آرای علما گلایه کرد و از ایشان خواست به این مطلب توجه کند. ایشان نیز ضمن اشاره به اقدامات خود برای ایجاد انسجام میان علما و تأیید مسائل یادشده، از نابسامانی وضع خود در حوزه علمیه نجف و اختلاف آرای علما در امور حق بهشدت شکایت کرد و انسجام علما را در رأس اصلاحات و مشکلات شمرد و درباره از دسترفتن فرصت هشدار داد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۶۸.</ref>. | ||
خاتمی در نهضت اسلامی امامخمینی با صدور اعلامیه، طومار، تلگرام و سخنرانی، مبارزات در منطقه خود را رهبری میکرد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰.</ref>. ازجمله در پی حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، همراه علمای سراسر کشور، اعلامیهای در تقبیح جنایات رژیم منتشر کرد<ref>مرکز | خاتمی در نهضت اسلامی امامخمینی با صدور اعلامیه، طومار، تلگرام و سخنرانی، مبارزات در منطقه خود را رهبری میکرد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰.</ref>. ازجمله در پی حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، همراه علمای سراسر کشور، اعلامیهای در تقبیح جنایات رژیم منتشر کرد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۸۰.</ref>؛ همچنین در برابر تحریم انتخابات دوره بیستویکم مجلس شورای ملی با گروهی از علما اعلامیهای نوشت<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۶۲ ـ ۳۶۴.</ref> و رژیم پهلوی را به دلیل ادامه حصر امامخمینی محکوم کرد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۹۵ ـ ۹۷.</ref>. وی در قیام مردم پس از پانزده خرداد ۱۳۴۲ نقش مؤثری داشت و در ضمنِ توزیع اعلامیههای امامخمینی جهت افشای بیشتر جنایاتِ رژیم پهلوی و آگاهساختن مردم به واقعیتهای اجتماعی و سیاسی، سخنرانی میکرد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۹ ـ ۴۰؛ فاضل میبدی، یادنامه خاتمی، ۲۶.</ref>. بر اثر تلاش و تبلیغ وی، مردم منطقه به طور گسترده از امامخمینی تقلید میکردند. او علت این امر را شرایط استان یزد میدانست که با مثل تهران فرق داشت و برای تبلیغ و بیان حقیقت مساعدتر بود<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰.</ref>. وی با جمعی از روحانیان، طی اعلامیهای، در سال ۱۳۴۲ انتخابات رژیم پهلوی را تحریم کردند و درباره تحکیم پایههای استبداد هشدار دادند<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۱۵۴ ـ ۱۵۶.</ref>. | ||
خاتمی در سالهای ۱۳۵۳ ـ ۱۳۵۶، با وجود خفقان سیاسی و نیز ضعف بدنی، به دیدن روحانیان مبارز تبعیدشده میرفت و خانهاش نیز پناهگاه و مأمن روحانیان و انقلابیها بود<ref>دریایی، ۶۱۸ ـ ۶۱۹.</ref>. وی پیش از انقلاب اسلامی برای درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی و اربعین شهدای قم، تبریز و مشهد، در اردکان یزد، مجالسی برپا کرد و در این گونه محافل، افزون بر افشاگری علیه رژیم پهلوی، از نهضت امامخمینی دفاع کرد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰؛ گلی زواره، ۲۵۲.</ref>. به باور وی، مجالس سوگواری سیدمصطفی خمینی، در سال ۱۳۵۶، تأثیر شگرفی بر امور و سرعت انقلاب اسلامی داشت؛ زیرا پیش از آن، مردم برای برپایی چنین محافلی با ممانعت دولت روبهرو میشدند، ولی درگذشت او فضای ارعاب را شکست<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰.</ref>. | خاتمی در سالهای ۱۳۵۳ ـ ۱۳۵۶، با وجود خفقان سیاسی و نیز ضعف بدنی، به دیدن روحانیان مبارز تبعیدشده میرفت و خانهاش نیز پناهگاه و مأمن روحانیان و انقلابیها بود<ref>دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۶۱۸ ـ ۶۱۹.</ref>. وی پیش از انقلاب اسلامی برای درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی و اربعین شهدای قم، تبریز و مشهد، در اردکان یزد، مجالسی برپا کرد و در این گونه محافل، افزون بر افشاگری علیه رژیم پهلوی، از نهضت امامخمینی دفاع کرد<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۵۲.</ref>. به باور وی، مجالس سوگواری سیدمصطفی خمینی، در سال ۱۳۵۶، تأثیر شگرفی بر امور و سرعت انقلاب اسلامی داشت؛ زیرا پیش از آن، مردم برای برپایی چنین محافلی با ممانعت دولت روبهرو میشدند، ولی درگذشت او فضای ارعاب را شکست<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰.</ref>. | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز خاتمی به ساماندهی مسائل انقلاب در منطقه اردکان میپرداخت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۱.</ref>. امامخمینی در سوم آبان ۱۳۵۸ طی حکمی همراه با تکریم و با عنوان«سیدالاعلام»، ایشان را به سِمَت امامت جمعه اردکان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۴۱.</ref> و در پانزدهم تیر ۱۳۶۱، پس از شهادت محمد صدوقی به سمت نماینده خود در استان یزد و امامت جمعه شهر یزد منصوب کرد و در این حکم اتفاق نظر علمای بزرگ یزد در باره ایشان و محبوبیت وی نزد مردم و شهرهبودن او به علم و تقوا را یادآور شد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۷۳.</ref>؛ چنانکه محمدعلی صدوقی فرزند محمد صدوقی را در اتمام کارهای بهجامانده از پدر، موظف به مشورت و مراجعه به خاتمی دانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۸۶.</ref>. ایشان همچنین در دیدار با مسئولان استان یزد حضور خاتمی در این استان را نعمت شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۶.</ref>. | پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز خاتمی به ساماندهی مسائل انقلاب در منطقه اردکان میپرداخت<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۱.</ref>. امامخمینی در سوم آبان ۱۳۵۸ طی حکمی همراه با تکریم و با عنوان«سیدالاعلام»، ایشان را به سِمَت امامت جمعه اردکان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۴۱.</ref> و در پانزدهم تیر ۱۳۶۱، پس از شهادت محمد صدوقی به سمت نماینده خود در استان یزد و امامت جمعه شهر یزد منصوب کرد و در این حکم اتفاق نظر علمای بزرگ یزد در باره ایشان و محبوبیت وی نزد مردم و شهرهبودن او به علم و تقوا را یادآور شد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۷۳.</ref>؛ چنانکه محمدعلی صدوقی فرزند محمد صدوقی را در اتمام کارهای بهجامانده از پدر، موظف به مشورت و مراجعه به خاتمی دانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۸۶.</ref>. ایشان همچنین در دیدار با مسئولان استان یزد حضور خاتمی در این استان را نعمت شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۶.</ref>. | ||
خاتمی از یاران صمیمی امامخمینی بود و علاقه ویژهای به ایشان داشت. او تخلف از رهنمودهای ایشان را گناه کبیره میدانست و معتقد بود نعمت آزادی و استقلال، مرهون فداکاریهای امامخمینی است<ref>دریایی، ۴۹۴، ۵۶۲، ۵۶۹ و ۶۴۵.</ref>. وی رابطه صمیمانه خود با امامخمینی را دوجانبه و بیشتر معنوی دانسته، خود را شیفته امامخمینی و ایشان را از نوابغ روزگار و از افتخارات اسلام معرفی کرده است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۲ ـ ۴۳.</ref> | خاتمی از یاران صمیمی امامخمینی بود و علاقه ویژهای به ایشان داشت. او تخلف از رهنمودهای ایشان را گناه کبیره میدانست و معتقد بود نعمت آزادی و استقلال، مرهون فداکاریهای امامخمینی است<ref>دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۴۹۴، ۵۶۲، ۵۶۹ و ۶۴۵.</ref>. وی رابطه صمیمانه خود با امامخمینی را دوجانبه و بیشتر معنوی دانسته، خود را شیفته امامخمینی و ایشان را از نوابغ روزگار و از افتخارات اسلام معرفی کرده است<ref>خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۲ ـ ۴۳.</ref> | ||
. | . | ||
امامخمینی نیز به خاتمی علاقه و ارادت خاص داشت. در اجازهنامه به وی در اسفند ۱۳۴۴، او را «سیدالعلماء الاعلام» خطاب کرد و در مصرف بخشی از وجوهات در مدرسه اردکان و برای معیشت خود، مجاز دانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۶۹.</ref>؛ همچنین در نامه به سیداحمد خمینی و سیدمرتضی پسندیده، انتقال وجوهات به خاتمی را به واسطه امینبودن وی، بیاشکال و مجاز دانسته است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۷۹ و ۸۲؛ مؤسسه | امامخمینی نیز به خاتمی علاقه و ارادت خاص داشت. در اجازهنامه به وی در اسفند ۱۳۴۴، او را «سیدالعلماء الاعلام» خطاب کرد و در مصرف بخشی از وجوهات در مدرسه اردکان و برای معیشت خود، مجاز دانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۶۹.</ref>؛ همچنین در نامه به سیداحمد خمینی و سیدمرتضی پسندیده، انتقال وجوهات به خاتمی را به واسطه امینبودن وی، بیاشکال و مجاز دانسته است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۷۹ و ۸۲؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۲۷۷ ـ ۲۷۹.</ref>. | ||
سیدروحالله خاتمی در پنجشنبه، چهارم آبان ۱۳۶۷، در ۸۲سالگی و درپی یک دوره بیماری در بیمارستان شهدای تجریش در تهران درگذشت. پیکر وی پس از تشییعی باشکوه در یزد به اردکان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد<ref>فاضل میبدی، ۱۰۲ ـ ۱۰۳، جمهوری اسلامی، ۴.</ref>. | سیدروحالله خاتمی در پنجشنبه، چهارم آبان ۱۳۶۷، در ۸۲سالگی و درپی یک دوره بیماری در بیمارستان شهدای تجریش در تهران درگذشت. پیکر وی پس از تشییعی باشکوه در یزد به اردکان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد<ref>فاضل میبدی، یادنامه خاتمی، ۱۰۲ ـ ۱۰۳، جمهوری اسلامی، وزنامه، ۴.</ref>. | ||
امامخمینی در پیامی به مناسبت درگذشت خاتمی در ششم آبان ۱۳۶۷ وی را برادر عزیز خود و از پرفروغترین چهرههای تقوا، خلوص نیت و ایمان برشمرد که اسلام و ایران از دست داد و نیز او را زندهدل، چهره تابناک مبارزات خستگیناپذیر روحانیت، روشنضمیر در دهههای اخیر، روشنفکر متدین و مجتهد بزرگوار و از خوبان امین و کمنظیر نامید که با تمام وجود مبارزه و سختیهای آن را درک میکرد. همچنین وی را یکی از حامیان بیبدیل اسلام ناب محمدی در عصر فریب و خودپرستی دانست که پاک زیست و پاک مرد و عمری با تحجّر مبارزه کرد و یار و پناه محرومان بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.</ref>. ایشان در این پیام، با تسلیت به فرزند او؛ سیدمحمد خاتمی، از وی به فرزندی متدین، فاضل، باتقوا و متعهد یاد کرده است.<ref> | امامخمینی در پیامی به مناسبت درگذشت خاتمی در ششم آبان ۱۳۶۷ وی را برادر عزیز خود و از پرفروغترین چهرههای تقوا، خلوص نیت و ایمان برشمرد که اسلام و ایران از دست داد و نیز او را زندهدل، چهره تابناک مبارزات خستگیناپذیر روحانیت، روشنضمیر در دهههای اخیر، روشنفکر متدین و مجتهد بزرگوار و از خوبان امین و کمنظیر نامید که با تمام وجود مبارزه و سختیهای آن را درک میکرد. همچنین وی را یکی از حامیان بیبدیل اسلام ناب محمدی در عصر فریب و خودپرستی دانست که پاک زیست و پاک مرد و عمری با تحجّر مبارزه کرد و یار و پناه محرومان بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.</ref>. ایشان در این پیام، با تسلیت به فرزند او؛ سیدمحمد خاتمی، از وی به فرزندی متدین، فاضل، باتقوا و متعهد یاد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.</ref> {{ببینید|سیدمحمد خاتمی}} | ||
خاتمی هفت فرزند داشت، سه پسر به نامهای سیدمحمد، سیدعلی و سیدمحمدرضا و چهار دختر. با ازدواج سیدمحمدرضا با زهرا اشراقی ـ نوه دختری امامخمینی ـ خاتمی با ایشان نسبت خویشاوندی پیدا کرده است. | خاتمی هفت فرزند داشت، سه پسر به نامهای سیدمحمد، سیدعلی و سیدمحمدرضا و چهار دختر. با ازدواج سیدمحمدرضا با زهرا اشراقی ـ نوه دختری امامخمینی ـ خاتمی با ایشان نسبت خویشاوندی پیدا کرده است. | ||
از خاتمی چند اثر علمی نیز بهجا مانده است. تقریرات درس اخلاق و شرحهای وی بر برخی ادعیه، به صورت آثاری مستقل چاپ شدهاند که ازجمله آنها آینه مکارم در شرح دعای مکارمالاخلاق امامسجاد(ع) و روزه راستین (در شرح دعاهای ایام ماه مبارک رمضان) است<ref>خاتمی، روزه راستین، ۶؛ خاتمی، آینه مکارم، ۱/۹ ـ ۱۰؛ گلی زواره، ۲۵۵ ـ ۲۵۶.</ref>. | از خاتمی چند اثر علمی نیز بهجا مانده است. تقریرات درس اخلاق و شرحهای وی بر برخی ادعیه، به صورت آثاری مستقل چاپ شدهاند که ازجمله آنها آینه مکارم در شرح دعای مکارمالاخلاق امامسجاد(ع) و روزه راستین (در شرح دعاهای ایام ماه مبارک رمضان) است<ref>خاتمی، روزه راستین، ۶؛ خاتمی، آینه مکارم، ۱/۹ ـ ۱۰؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۵۵ ـ ۲۵۶.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
* خامنهای، سیدعلی، خاتمی به روایت خامنهای، روزنامه همشهری، ۸/۸/۱۳۷۶ش | * خامنهای، سیدعلی، خاتمی به روایت خامنهای، روزنامه همشهری، ۸/۸/۱۳۷۶ش | ||
* دریایی، محمدرسول، تندیس دینداری و فرزانگی، تهران، مؤلف، چاپ اول، ۱۳۷۷ش | * دریایی، محمدرسول، تندیس دینداری و فرزانگی، تهران، مؤلف، چاپ اول، ۱۳۷۷ش | ||
* فاضل میبدی، | * فاضل میبدی، محمدتقی، یادنامه خاتمی، قم، مؤسسه معارف اسلامی امامرضا(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۶ش | ||
* گلی زواره، غلامرضا، ناصح صالح (شرح حال حاج میرزاعلیآقا شیرازی)، قم، حضور، چاپ اول، ۱۳۷۸ش | * گلی زواره، غلامرضا، ناصح صالح (شرح حال حاج میرزاعلیآقا شیرازی)، قم، حضور، چاپ اول، ۱۳۷۸ش | ||
* مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش | * مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش |