۲۱٬۳۵۲
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معنی == | == معنی == | ||
صبر به معنای بازداشتن [[نفس]] از | صبر به معنای بازداشتن [[نفس]] از جزع،<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۷۰۶؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۳۱.</ref> خویشتنداری و شکیباییورزیدن<ref>دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۳۰۹۶.</ref> است. در اصطلاح [[اخلاق]] و [[عرفان]]، به معنای جلوگیری نفس از بیتابی در برابر مصیبتها، سختیها، شکایتنکردن از ناگواریها، منع باطن از اضطراب<ref>خواجهنصیر طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ۳۴۸.</ref> و جلوگیری نفس از [[غضب]]<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۳۷–۳۳۹.</ref> است. | ||
[[امامخمینی]] نیز با تأکید بر این تعریف، صبر را دربردارنده دو رکن میداند؛ یکی آنکه در باطن از امر ناگواری که بر او وارد شدهاست، کراهت داشته باشد و دیگر آنکه از اظهار شکایت به غیر حق خودداری کند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۹–۴۱۰.</ref> | [[امامخمینی]] نیز با تأکید بر این تعریف، صبر را دربردارنده دو رکن میداند؛ یکی آنکه در باطن از امر ناگواری که بر او وارد شدهاست، کراهت داشته باشد و دیگر آنکه از اظهار شکایت به غیر حق خودداری کند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۹–۴۱۰.</ref> | ||
از واژگان مرتبط با صبر، [[حلم]]، [[استقامت]]، | از واژگان مرتبط با صبر، [[حلم]]، [[استقامت]]، تأنی و تثبّت است. صبر، در مقایسه با حلم از عمومیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا حلم جلوگیری نفس در حال غضب است، اما صبر، شامل صبر در مصیبت، صبر بر طاعت و امثال آنها نیز میشود<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰.</ref> {{ببینید|حلم}}. استقامت نیز به معنای ادامهدادن راه، نترسیدن و سستینکردن در مشکلات<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۳.</ref> و ثبات بر امر است و استقامت در صفات پسندیده حرکت در خط مستقیم و [[اعتدال]] در آن است.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۵۲.</ref> تأنی و تثبّت در امر که از آن به «تُؤَده» نیز تعبیر میشود، پرهیز از تسرّع و شتابزدگی در مقابل امور است که شخص در اعمال ظاهری از شتابزدگی پرهیز میکند و کارها را با وقار، [[طمأنینه]] و سکون انجام میدهد. بعضی نیز آن را اعتدال در [[قوه غضبیه|قوه غضبّیه]] شمردهاند که [[افراط]] در آن تسرّع و شتابزدگی است.<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۴۴۷.</ref> {{ببینید|طمأنینه|غضب}}. | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
صبر یکی از فضایل انسانی است که در آموزههای دینی اهمیت ویژهای دارد و بر آن سفارش فراوان شدهاست. در [[ادیان الهی]] بر نیاز انسان به صبر تأکید شده،<ref>کتاب مقدس، نامه به عبرانیان، ب۱۰، ۳۶.</ref> صبر موجب امتحان [[ایمان]]<ref>کتاب مقدس، نامه به یعقوب، ب۱، ۳–۴.</ref> شمرده شدهاست. | صبر یکی از فضایل انسانی است که در آموزههای دینی اهمیت ویژهای دارد و بر آن سفارش فراوان شدهاست. در [[ادیان الهی]] بر نیاز انسان به صبر تأکید شده،<ref>کتاب مقدس، نامه به عبرانیان، ب۱۰، ۳۶.</ref> صبر موجب امتحان [[ایمان]]<ref>کتاب مقدس، نامه به یعقوب، ب۱، ۳–۴.</ref> شمرده شدهاست. | ||
[[قرآن کریم]] آن را یکی از امتیازات برجسته پیامبران (ع)<ref>انبیاء (ع)، ۸۵.</ref> و رمز موفقیت اقوام گذشته<ref>اعراف، ۱۳۷.</ref> برشمرده و مؤمنان را به یاریجستن از آن در برابر مشکلات زندگی دعوت کردهاست.<ref>بقره، ۴۵ و ۱۵۳.</ref> در منابع روایی بابی به آن اختصاص داده شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۸۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۵۶.</ref> جایگاه صبر در [[شریعت]]، به منزله اصل و اساس است و از اصول معامله با خداوند، صبر بر بلای اوست.<ref>گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، ۵۹۷.</ref> در بعضی | [[قرآن کریم]] آن را یکی از امتیازات برجسته [[پیامبران (ع)]]<ref>انبیاء (ع)، ۸۵.</ref> و رمز موفقیت اقوام گذشته<ref>اعراف، ۱۳۷.</ref> برشمرده و مؤمنان را به یاریجستن از آن در برابر مشکلات زندگی دعوت کردهاست.<ref>بقره، ۴۵ و ۱۵۳.</ref> در منابع روایی بابی به آن اختصاص داده شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۸۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۵۶.</ref> جایگاه صبر در [[شریعت]]، به منزله اصل و اساس است و از اصول معامله با خداوند، صبر بر بلای اوست.<ref>گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، ۵۹۷.</ref> در بعضی [[حدیث|روایات]]، کمال ایمان در اموری دانسته شدهاست که ازجمله آنها، صبر بر [[ابتلا|ابتلای الهی]]، [[تسلیم]] بر امر الهی و [[رضا]] به قضای اوست.<ref>کراجکی، کنز الفوائد، ۲/۱۱.</ref> | ||
عالمان اسلامی با الهامگرفتن از متون دینی، برای این مسئله اهمیت خاصی قائل شدهاند و در کتابهای اخلاقی و عرفانی خود، مباحثی دربارهٔ حقیقت، فضیلت و اقسام صبر، آوردهاند. تهذیب الاخلاق [[ابنمسکویه]] (م ۴۲۱ق) را میتوان از نخستین کتابهای اخلاقی دانست که در زمینه صبر مباحثی را مطرح کردهاست.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۰–۱۰۱.</ref> در ادامه نیز [[خواجهنصیر طوسی]] (م ۶۷۲ق) در اوصاف الاشراف از آن بحث کردهاست.<ref>خواجهنصیر طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹.</ref> [[غزالی]] در احیاء علوم الدین، با عنوان «کتاب صبر و شکر» به فضیلت صبر، حقیقت معنای آن، اقسام و نیاز به صبر پرداختهاست.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۳۱–۶۵.</ref> این بحث را اندیشمندان دیگری چون [[فیض کاشانی]] در المحجة البیضاء،<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۱۰۵–۱۴۰.</ref> [[ملامهدی نراقی]] در [[جامع السعادات]]<ref>نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰–۲۹۸.</ref> و [[ملااحمد نراقی]] در [[معراج السعاده]]<ref>نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ۸۱۴.</ref> تکمیل کردهاند. | عالمان اسلامی با الهامگرفتن از متون دینی، برای این مسئله اهمیت خاصی قائل شدهاند و در کتابهای اخلاقی و عرفانی خود، مباحثی دربارهٔ حقیقت، فضیلت و اقسام صبر، آوردهاند. تهذیب الاخلاق [[ابنمسکویه]] (م ۴۲۱ق) را میتوان از نخستین کتابهای اخلاقی دانست که در زمینه صبر مباحثی را مطرح کردهاست.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۰–۱۰۱.</ref> در ادامه نیز [[خواجهنصیر طوسی]] (م ۶۷۲ق) در اوصاف الاشراف از آن بحث کردهاست.<ref>خواجهنصیر طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹.</ref> [[غزالی]] در احیاء علوم الدین، با عنوان «کتاب صبر و شکر» به فضیلت صبر، حقیقت معنای آن، اقسام و نیاز به صبر پرداختهاست.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۳۱–۶۵.</ref> این بحث را اندیشمندان دیگری چون [[فیض کاشانی]] در المحجة البیضاء،<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۱۰۵–۱۴۰.</ref> [[ملامهدی نراقی]] در [[جامع السعادات]]<ref>نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰–۲۹۸.</ref> و [[ملااحمد نراقی]] در [[معراج السعاده]]<ref>نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ۸۱۴.</ref> تکمیل کردهاند. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== منشأ صبر == | == منشأ صبر == | ||
علمای اخلاق و عرفان صبر را ناشی از قوت [[یقین]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۱۵۸؛ عطار، ۱/۱۳۰.</ref> و صبر بر معصیت را به سبب [[علم]] به عاقبت امور و خوف از آن<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۹۹.</ref> میدانند. برخی نیز سبب صبر را برتری و غلبه عقل نظری و عملی که سبب و باعث خیر و صلاح است بر باعث [[هوای نفس]] که شهوت است میدانند که اگر اسباب خیر به مدد الهی بر اسباب هوای نفس و [[شهوت|شهوات]] غالب آید، شخص از صابرین خواهد شد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۱–۲۸۲.</ref> در مقابل جزع و بیتابی ناشی از ضعف نفس است که در حقیقت به انکار [[قضای الهی]] و [[حکمت]] او بازمیگردد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۷۸.</ref> | علمای اخلاق و عرفان صبر را ناشی از قوت [[یقین]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۱۵۸؛ عطار، ۱/۱۳۰.</ref> و صبر بر معصیت را به سبب [[علم]] به عاقبت امور و خوف از آن<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۹۹.</ref> میدانند. برخی نیز سبب صبر را برتری و غلبه عقل نظری و عملی که سبب و باعث خیر و صلاح است بر باعث [[هوای نفس]] که شهوت است میدانند که اگر اسباب خیر به مدد الهی بر اسباب هوای نفس و [[شهوت|شهوات]] غالب آید، شخص از صابرین خواهد شد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۱–۲۸۲.</ref> در مقابل جزع و بیتابی ناشی از ضعف نفس است که در حقیقت به انکار [[قضا و قدر|قضای الهی]] و [[حکمت]] او بازمیگردد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۷۸.</ref> | ||
امامخمینی معتقد است از آنجاکه [[فطرت انسان]] بر حبّ کمال و جمال و خداخواهی استوار است، به حسب طبیعت خود در مقابل ناگواریها و مصیبتها صبر کرده و بیتابی نکند اما اگر حجابهای طبیعی و زنگار [[خودبینی]] و [[خودخواهی]] آینه [[قلب]] او را فراگرفت، در مقابل مصیبتها ناشکیبایی میکند. منشأ این بیتابی [[حب دنیا]] و [[حب نفس]] است. وقتی این امور حجاب نفس شد، کمال را در امور طبیعی و نفسانی میبیند و برای فقدان آنها بیتابی میکند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۰–۴۲۱.</ref> و این ناشی از نقصان در علم و عمل و معرفت نداشتن به مصالحی است که در حوادث و بلاها رخ میدهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۵.</ref> به اعتقاد ایشان آگاهی به ثوابهای اخروی و اطلاع بر زودگذر بودن دنیا سبب میشود انسان در برابر بلاها و کاستیها در دنیا شکیبا باشد، چنانکه برخی آیات<ref>قصص، ۸۰.</ref> بر آن دلالت میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۰۶.</ref> | امامخمینی معتقد است از آنجاکه [[فطرت انسان]] بر حبّ کمال و جمال و خداخواهی استوار است، به حسب طبیعت خود در مقابل ناگواریها و مصیبتها صبر کرده و بیتابی نکند اما اگر حجابهای طبیعی و زنگار [[خودبینی]] و [[خودخواهی]] آینه [[قلب]] او را فراگرفت، در مقابل مصیبتها ناشکیبایی میکند. منشأ این بیتابی [[حب دنیا]] و [[حب نفس]] است. وقتی این امور [[حجب|حجاب نفس]] شد، کمال را در امور طبیعی و نفسانی میبیند و برای فقدان آنها بیتابی میکند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۰–۴۲۱.</ref> و این ناشی از نقصان در علم و عمل و معرفت نداشتن به مصالحی است که در حوادث و بلاها رخ میدهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۵.</ref> به اعتقاد ایشان آگاهی به ثوابهای اخروی و اطلاع بر زودگذر بودن دنیا سبب میشود انسان در برابر بلاها و کاستیها در دنیا شکیبا باشد، چنانکه برخی آیات<ref>قصص، ۸۰.</ref> بر آن دلالت میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۰۶.</ref> | ||
== اقسام صبر == | == اقسام صبر == | ||
در روایتی از [[رسول خدا(ص)]]، صبر به صبر بر معصیت، صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت تقسیم شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۹۱؛ ورام، ۱/۴۰.</ref> بعضی از عارفان و علمای اخلاق از جهتهای مختلف، اقسامی برای صبر ذکر کردهاند؛ مثلاً از جهت متعلق، صبر را به صبر در برابر گناه، صبر بر طاعت و صبر در مصیبت تقسیم کردهاند.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۰.</ref> بعضی، صبر را بر اساس حالات فرد صابر، به صبر در حال [[غضب]] ([[حلم]])، صبر در حال [[شهوت]] ([[عفت]])، صبر در حال | در روایتی از [[رسول خدا(ص)]]، صبر به صبر بر معصیت، صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت تقسیم شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۹۱؛ ورام، ۱/۴۰.</ref> بعضی از [[عارفان]] و علمای اخلاق از جهتهای مختلف، اقسامی برای صبر ذکر کردهاند؛ مثلاً از جهت متعلق، صبر را به صبر در برابر گناه، صبر بر طاعت و صبر در مصیبت تقسیم کردهاند.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۰.</ref> بعضی، صبر را بر اساس حالات فرد صابر، به صبر در حال [[غضب]] ([[حلم]])، صبر در حال [[شهوت]] ([[عفت]])، صبر در حال جنگ ([[شجاعت]]) و صبر در حال [[طلب دنیا]] ([[زهد]]) تقسیم کردهاند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰–۲۸۱؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۴۹.</ref> | ||
امامخمینی با طرح روایت یادشده از پیامبر (ص)، به شرح آن پرداختهاست. ایشان صبر بر [[معصیت]] را [[جهاد با نفس]] و نگهداری آن از گناهان ظاهری و باطنی میداند که دارای مراتب و مقامات بسیار بوده، از صبر بر طاعت مشکلتر است؛ زیرا بایستهاست سالک در مقام مجاهده با نفس، از انانیت و [[خودبینی]] خارج شود و به [[اخلاص]] دست یابد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۶.</ref> و این خود سبب شکلگیری [[تقوا]] در نفس میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.</ref> | امامخمینی با طرح روایت یادشده از پیامبر (ص)، به شرح آن پرداختهاست. ایشان صبر بر [[معصیت]] را [[جهاد با نفس]] و نگهداری آن از گناهان ظاهری و باطنی میداند که دارای مراتب و مقامات بسیار بوده، از صبر بر طاعت مشکلتر است؛ زیرا بایستهاست سالک در مقام مجاهده با نفس، از انانیت و [[خودبینی]] خارج شود و به [[اخلاص]] دست یابد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۶.</ref> و این خود سبب شکلگیری [[تقوا]] در نفس میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.</ref> | ||
ایشان صبر بر طاعت را به دو بخش تقسیم میکند: اول، صبر بر انجام [[تکلیف]]؛ دوم، صبر بر طاعت پس از عمل و نگهداری نفس؛ به طوری که به [[غرور]] و [[عجب]] مبتلا نگردد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۳.</ref> این صبر، منشأ انس به حق میگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.</ref> به نظر ایشان، صبر بر بلاها و مصیبتها، به این معناست که انسان در نزد خلق، شکایت و بیتابی نکند؛ اما بیتابی نزد خالق، نقص محسوب نمیشود؛ بلکه نزد اهل معرفت، بیتابی و اظهار عجز نکردن نزد خدای متعال، که تجلّد و تصلّب نامیده میشود، نوعی اظهار توانمندی و بینیازی است که عیب شمرده میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۲.</ref> به اعتقاد ایشان، صبر و بیتابینکردن در برابر خلق، سبب [[رضا]] به قضای الهی میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.</ref> | ایشان صبر بر طاعت را به دو بخش تقسیم میکند: اول، صبر بر انجام [[تکلیف]]؛ دوم، صبر بر طاعت پس از عمل و نگهداری نفس؛ به طوری که به [[غرور]] و [[عجب]] مبتلا نگردد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۳.</ref> این صبر، منشأ انس به حق میگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.</ref> به نظر ایشان، صبر بر بلاها و مصیبتها، به این معناست که انسان در نزد خلق، شکایت و بیتابی نکند؛ اما بیتابی نزد خالق، نقص محسوب نمیشود؛ بلکه نزد اهل معرفت، بیتابی و اظهار عجز نکردن نزد خدای متعال، که تجلّد و تصلّب نامیده میشود، نوعی اظهار توانمندی و بینیازی است که عیب شمرده میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۲.</ref> به اعتقاد ایشان، صبر و بیتابینکردن در برابر خلق، سبب [[رضا]] به [[قضا و قدر الهی|قضای الهی]] میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.</ref> | ||
== مراتب صبر == | == مراتب صبر == | ||
علمای اخلاق و عرفان برای صبر مراتبی برشمردهاند. [[خواجهعبدالله انصاری]]، صبر را به سه مرتبه صبر عوام، صبر مرید و صبر سالک تقسیم میکند و ضعیفترین مرتبه صبر را صبر عوام میشمارد که همان «صبر لله» است و صبر بر مصیبت و طاعت نیز جزئی از آن میباشد. مرتبه پس از آن، «صبر بالله» است که از آن به صبر شخص مرید یاد میکند. خواجه، قویترین مرتبه صبر را «صبر علی الله» میداند که همان صبر شخص سالک است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۰.</ref> برخی، مراتب صبر را به صبر عوامّ، صبر زهّاد، صبر اهل تقوا و صبر عارفان تقسیم کردهاند.<ref>خواجهنصیر طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۴.</ref> | علمای اخلاق و عرفان برای صبر مراتبی برشمردهاند. [[خواجهعبدالله انصاری]]، صبر را به سه مرتبه صبر عوام، صبر مرید و صبر سالک تقسیم میکند و ضعیفترین مرتبه صبر را صبر عوام میشمارد که همان «صبر لله» است و صبر بر مصیبت و طاعت نیز جزئی از آن میباشد. مرتبه پس از آن، «صبر بالله» است که از آن به صبر شخص مرید یاد میکند. خواجه، قویترین مرتبه صبر را «صبر علی الله» میداند که همان صبر شخص سالک است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۰.</ref> برخی، مراتب صبر را به صبر عوامّ، صبر زهّاد، صبر اهل تقوا و صبر عارفان تقسیم کردهاند.<ref>خواجهنصیر طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۴.</ref> | ||
[[امامخمینی]] مراتب صبر را به صبر عامّه، صبر متوسطان و صبر اهل سلوک تقسیم میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۲–۴۲۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۷.</ref> ایشان اقسام سهگانه صبر (صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت) را جزو مراتب و مقامات متوسطان دانسته، معتقد است کسانی که در ظاهر بر مصیبتها و بلاها صبر میکنند و در باطن آن را مکروه میدانند، از معرفت کمتری برخوردارند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۰؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۰.</ref>؛ از اینرو رضا به قضای الهی، در مرتبهای بالاتر از مرتبه صبر واقع میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۶ و ۴۱۰.</ref> | [[امامخمینی]] مراتب صبر را به صبر عامّه، صبر متوسطان و صبر اهل [[سیر و سلوک|سلوک]] تقسیم میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۲–۴۲۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۷.</ref> ایشان اقسام سهگانه صبر (صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت) را جزو مراتب و مقامات متوسطان دانسته، معتقد است کسانی که در ظاهر بر مصیبتها و بلاها صبر میکنند و در باطن آن را مکروه میدانند، از معرفت کمتری برخوردارند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۰؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۰.</ref>؛ از اینرو رضا به قضای الهی، در مرتبهای بالاتر از مرتبه صبر واقع میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۶ و ۴۱۰.</ref> | ||
امامخمینی در بیان درجات صبر متوسطان، معتقد است صبر بر بلیات و مصیبتها، طبق بعضی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۵.</ref> دارای سیصد درجه [[ثواب]] است که فاصله هر درجه با درجه دیگر، مانند فاصله [[آسمان]] و [[زمین]] است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۳.</ref>؛ امّا صبر بر [[طاعت]] که درجات بالاتری نصیب انسان میکند، هنگامی است که دامنه اطاعت وسیعتر گشته، شخص به حقایق و اسرار [[توحید]] رسیده باشد و در این صورت، به جنات و [[نعیم الهی]] توجهی نداشته باشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۳–۴۱۴.</ref> اما صبر بر [[گناه]]، هنگامی است که انسان در [[جهاد با نفس]]، بر لشکریان [[ابلیس]] چیره شود. این مهمترین صبر برای سالک است. ایشان با استناد به بعضی روایات،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۹۱.</ref> معتقد است این صبر نهصد درجه دارد و میان هر درجه تا درجه دیگر، فاصلهای مانند عمق زمین تا منتهای عرش است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۵–۴۱۶.</ref> | امامخمینی در بیان درجات صبر متوسطان، معتقد است صبر بر بلیات و مصیبتها، طبق بعضی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۵.</ref> دارای سیصد درجه [[ثواب]] است که فاصله هر درجه با درجه دیگر، مانند فاصله [[آسمان]] و [[زمین]] است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۳.</ref>؛ امّا صبر بر [[طاعت]] که درجات بالاتری نصیب انسان میکند، هنگامی است که دامنه اطاعت وسیعتر گشته، شخص به حقایق و اسرار [[توحید]] رسیده باشد و در این صورت، به جنات و [[نعیم الهی]] توجهی نداشته باشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۳–۴۱۴.</ref> اما صبر بر [[گناه]]، هنگامی است که انسان در [[جهاد با نفس]]، بر لشکریان [[ابلیس]] چیره شود. این مهمترین صبر برای سالک است. ایشان با استناد به بعضی روایات،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۹۱.</ref> معتقد است این صبر نهصد درجه دارد و میان هر درجه تا درجه دیگر، فاصلهای مانند عمق زمین تا منتهای عرش است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۵–۴۱۶.</ref> | ||
ایشان به مناسبت مرتبه سوم صبر که صبر سالکان و انسانهای کامل است، به مراتب ششگانه صبر که در کلام بعضی از عارفان آمدهاست،<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۰؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۴۷–۵۷.</ref> اشاره کرده، به تبیین آن میپردازد:<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۷–۴۲۰.</ref> | ایشان به مناسبت مرتبه سوم صبر که صبر سالکان و [[انسان کامل|انسانهای کامل]] است، به مراتب ششگانه صبر که در کلام بعضی از عارفان آمدهاست،<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۰؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۴۷–۵۷.</ref> اشاره کرده، به تبیین آن میپردازد:<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۷–۴۲۰.</ref> | ||
# صبر لله: [[خواجهعبدالله انصاری]]، این قسم را که دربرگیرنده صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت است، از درجات صبر عامه میداند<ref>خواجهعبدالله انصاری، منازل السائرین، ۷۰.</ref>؛ اما امامخمینی این مقام را از مقامات نازله سالکان میشمارد و معتقد است سالک تا از انانیت نفس خارج نشود و سفر الی الله را شروع نکند، صبرش در این مقام، صبر لله نخواهد بود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸.</ref> | # صبر لله: [[خواجهعبدالله انصاری]]، این قسم را که دربرگیرنده صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت است، از درجات صبر عامه میداند<ref>خواجهعبدالله انصاری، منازل السائرین، ۷۰.</ref>؛ اما امامخمینی این مقام را از مقامات نازله سالکان میشمارد و معتقد است سالک تا از انانیت نفس خارج نشود و سفر الی الله را شروع نکند، صبرش در این مقام، صبر لله نخواهد بود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸.</ref> | ||
# صبر بالله: این صبر دو مقام دارد: یکی برای سالک است که در آن، سالک تمام حرکات و سکنات خود را از حول و قوه خداوند میبیند و صبر و تمام هستی خود را از خداوند میداند. مقام دوم، به کسانی اختصاص دارد که به مقام صحو بعد المحو و بقاء بعد از فنا رسیده، دارای وجودی حقانیاند {{ببینید|فنا}}. امامخمینی با استناد به روایتی،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۱۳.</ref> معتقد است سالک در این مقام، چشم، گوش و دست خداوند میگردد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.</ref>؛ یعنی به مقام قرب فرایض میرسد {{ببینید|قرب نوافل و فرایض}}. | # صبر بالله: این صبر دو مقام دارد: یکی برای سالک است که در آن، سالک تمام حرکات و سکنات خود را از حول و قوه خداوند میبیند و صبر و تمام هستی خود را از خداوند میداند. مقام دوم، به کسانی اختصاص دارد که به مقام صحو بعد المحو و بقاء بعد از فنا رسیده، دارای وجودی حقانیاند.{{ببینید|فنا}}. امامخمینی با استناد به روایتی،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۱۳.</ref> معتقد است سالک در این مقام، چشم، گوش و دست خداوند میگردد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.</ref>؛ یعنی به مقام قرب فرایض میرسد.{{ببینید|قرب نوافل و فرایض}}. | ||
# صبر علی الله: این صبر ویژه کسانی است که در صبر بالله ثابتقدماند؛ پس وقتی سالک خود را از تمامی تصرفات عاری بداند و تمام واردات را از حقتعالی ببیند، صبر او صبر علی الله است. سالک در این حال، تمام بلیات و مصیبتها را جلوههای اسما و صفات میداند و همانطور که اهل حجاب بر ناملایمات صبر میکنند، او بر خدا و شئون أَسمائی او صبر میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.</ref> | # صبر علی الله: این صبر ویژه کسانی است که در صبر بالله ثابتقدماند؛ پس وقتی سالک خود را از تمامی تصرفات عاری بداند و تمام واردات را از حقتعالی ببیند، صبر او صبر علی الله است. سالک در این حال، تمام بلیات و مصیبتها را جلوههای [[اسما و صفات]] میداند و همانطور که اهل حجاب بر ناملایمات صبر میکنند، او بر خدا و شئون أَسمائی او صبر میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.</ref> | ||
# صبر فی الله: امامخمینی این صبر را ویژه اهل | # صبر فی الله: امامخمینی این صبر را ویژه اهل حضور میداند؛ یعنی کسانی که جمال أَسمائی را مشاهده میکنند. در این مشاهدات، هرچه آنان صبر کرده، دل از استهلاک و اضمحلال نگه دارند، صبر فی الله خواهد بود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.</ref> | ||
# صبر مع الله: به باور امامخمینی این مرتبه، برای شاهدان جمال ذات است که از مشاهده جمال أَسمائی بیرون رفته، به مشاهده تجلیات ذاتی رسیدهاند. آنان هرچه در این مراحل صبر کنند، صبر مع الله است و پس از این، مقام استهلاک و فناست که در آن اسم و رسمی از سالک و صبر و [[سیر و سلوک|سلوک]] او نیست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.</ref> | # صبر مع الله: به باور امامخمینی این مرتبه، برای شاهدان جمال ذات است که از مشاهده جمال أَسمائی بیرون رفته، به مشاهده تجلیات ذاتی رسیدهاند. آنان هرچه در این مراحل صبر کنند، صبر مع الله است و پس از این، مقام استهلاک و فناست که در آن اسم و رسمی از سالک و صبر و [[سیر و سلوک|سلوک]] او نیست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.</ref> | ||
# صبر عن الله: صبر شیفتگان و محبوبان جمال حق که پس از ارجاع آنان به مملکت خود ([[مقام بقا]])، ناچار باید بر فراق حقتعالی صبر کنند که این سختترین مراتب صبر است. بنابر نظر ایشان، هرچه محبت و | # صبر عن الله: صبر شیفتگان و محبوبان جمال حق که پس از ارجاع آنان به مملکت خود ([[مقام بقا]])، ناچار باید بر فراق حقتعالی صبر کنند که این سختترین مراتب صبر است. بنابر نظر ایشان، هرچه [[محبت و عشق]] زیادتر باشد، صبر بر مفارقت بیشتر است. امامخمینی، کلام [[پیامبر اسلام(ص)]] را که فرمود: «هیچ پیامبری همانند من اذیت نشد»،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۳۹/۵۶.</ref> ناظر بر همین مرتبه از صبر میداند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۰.</ref> | ||
== راههای تحصیل صبر == | == راههای تحصیل صبر == | ||
علمای اخلاق راه تحصیل صبر را تقویت اسباب و قوای الهی در انسان و تضعیف هواهای نفسانی و اسباب شهوات در آن میدانند.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۵۴–۳۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۹۹.</ref> این امر نیز از راه [[تفکر]] در فضایل صبر، اجر و پاداش آن در دنیا و | علمای اخلاق راه تحصیل صبر را تقویت اسباب و قوای الهی در انسان و تضعیف هواهای نفسانی و اسباب [[شهوت|شهوات]] در آن میدانند.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۵۴–۳۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۹۹.</ref> این امر نیز از راه [[تفکر]] در فضایل صبر، [[ثواب و عقاب|اجر و پاداش]] آن در [[دنیا و آخرت]]، تفکر در مفاسد بیتابی و کوچکشمردن مصایب و مشکلات دنیوی به دست میآید.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۹۹.</ref> | ||
امامخمینی معتقد است فطرت اصلی انسان بر اساس حبّ کمال و جمال شکل گرفته، خداخواه است؛ از اینرو هر سختیای که بر او وارد میشود، جزع نکرده، بر آن صبر میکند؛ مگر مصیبت فقدان وصال محبوب که برای او ناگوار است و جزع آدمی بر فراق محبوب، حقیقی است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۰–۴۲۱.</ref> ایشان دو راه علمی و عملی برای تحصیل صبر ذکر کردهاست. در راه عملی، [[ریاضت]] و [[تربیت نفس]] را از راههای تحصیل صبر میداند؛ به گونهای که اگر مدتی انسان در سختیها، ناگواریها و نیز مشقت [[عبادت]] و تلخی ترک لذتهای نفسانی به واسطه فرمان محبوب، صبر کند، ملکهای نوری درون او ایجاد شده، به مقام صبر میرسد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۱–۲۶۳.</ref> در راه علمی، باید به [[نفس]] خود بفهماند شکایت از قضای الهی نزد مخلوق ضعیف، مفید نیست و چه بسا نزد مردم، فردی سستعنصر و کمثبات معرفی شود و در درگاه الهی نیز از ارزش بیفتد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲–۲۶۳.</ref> | امامخمینی معتقد است [[فطرت]] اصلی انسان بر اساس حبّ کمال و جمال شکل گرفته، خداخواه است؛ از اینرو هر سختیای که بر او وارد میشود، جزع نکرده، بر آن صبر میکند؛ مگر مصیبت فقدان وصال محبوب که برای او ناگوار است و جزع آدمی بر فراق محبوب، حقیقی است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۰–۴۲۱.</ref> ایشان دو راه علمی و عملی برای تحصیل صبر ذکر کردهاست. در راه عملی، [[ریاضت]] و [[تربیت نفس]] را از راههای تحصیل صبر میداند؛ به گونهای که اگر مدتی انسان در سختیها، ناگواریها و نیز مشقت [[عبادت]] و تلخی ترک لذتهای نفسانی به واسطه فرمان محبوب، صبر کند، ملکهای نوری درون او ایجاد شده، به مقام صبر میرسد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۱–۲۶۳.</ref> در راه علمی، باید به [[نفس]] خود بفهماند شکایت از [[قضا و قدر الهی|قضای الهی]] نزد مخلوق ضعیف، مفید نیست و چه بسا نزد مردم، فردی سستعنصر و کمثبات معرفی شود و در درگاه الهی نیز از ارزش بیفتد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲–۲۶۳.</ref> | ||
== آثار صبر == | == آثار صبر == | ||
همانگونه که در قرآن آمدهاست، صبر سبب افزایش توانایی انسان در برابر سختیها میگردد؛ از اینرو خداوند مؤمنان را به یاریجستن از آن دعوت کرده،<ref>بقره، ۴۵ و ۱۵۳.</ref> آن را وسیلهای برای نزول کمکهای الهی و [[رحمت خدا|رحمت پروردگار]] دانستهاست.<ref>بقره، ۱۵۵–۱۵۷.</ref> در روایات برای صبر آثار دنیوی و اخروی بسیاری برشمردهاند؛ چنانکه نتیجه صبر در آخرت ورود به بهشت<ref>کلینی، الکافی، ۲/۸۹.</ref> و نتیجه صبر در دنیا، پیروزی و رسیدن به هدف معرفی شدهاست؛ اگرچه این صبر به طول بینجامد.<ref>نهج البلاغه، ح۱۴۵، ۵۳۸.</ref> علما نیز به آثار صبر توجه دادهاند. [[خواجهنصیرالدین طوسی]] صبر را موجب اطمینان و سکون باطن و ترک اضطراب میداند و معتقد است این صفت، انسان را از شکایت و انجام اعمال غیرعادی بازمیدارد.<ref>خواجهنصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹.</ref> | همانگونه که در قرآن آمدهاست، صبر سبب افزایش توانایی انسان در برابر سختیها میگردد؛ از اینرو خداوند مؤمنان را به یاریجستن از آن دعوت کرده،<ref>بقره، ۴۵ و ۱۵۳.</ref> آن را وسیلهای برای نزول کمکهای الهی و [[رحمت خدا|رحمت پروردگار]] دانستهاست.<ref>بقره، ۱۵۵–۱۵۷.</ref> در روایات برای صبر آثار دنیوی و اخروی بسیاری برشمردهاند؛ چنانکه نتیجه صبر در آخرت ورود به بهشت<ref>کلینی، الکافی، ۲/۸۹.</ref> و نتیجه صبر در دنیا، پیروزی و رسیدن به هدف معرفی شدهاست؛ اگرچه این صبر به طول بینجامد.<ref>نهج البلاغه، ح۱۴۵، ۵۳۸.</ref> علما نیز به آثار صبر توجه دادهاند. [[خواجهنصیرالدین طوسی]] صبر را موجب اطمینان و سکون باطن و ترک اضطراب میداند و معتقد است این صفت، انسان را از شکایت و انجام اعمال غیرعادی بازمیدارد.<ref>خواجهنصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹.</ref> | ||
[[امامخمینی]] با نقل کلام خواجهنصیر و تأکید بر آن، صبر را کلید ابواب سعادت و منشأ نجات از مهلکهها میداند. به اعتقاد ایشان، صبر بر مصایب، انسان را آزموده میسازد تا از [[عبودیت نفس]] خارج گشته، این صفت در او ملکه گردد؛ نیز سبب میشود از مقام صبر عبور کند و به مقامات دیگری برسد؛ چنانکه صبر در ناگواریها سبب | [[امامخمینی]] با نقل کلام خواجهنصیر و تأکید بر آن، صبر را کلید ابواب [[سعادت و شقاوت|سعادت]] و منشأ نجات از مهلکهها میداند. به اعتقاد ایشان، صبر بر مصایب، انسان را آزموده میسازد تا از [[عبودیت نفس]] خارج گشته، این صفت در او ملکه گردد؛ نیز سبب میشود از مقام صبر عبور کند و به مقامات دیگری برسد؛ چنانکه صبر در ناگواریها سبب رضا به قضای الهی و صبر در معاصی سبب تقوای نفس میشود. به اعتقاد ایشان، صبر در دنیا، مشکلات را بر انسان آسان و عزم و اراده انسان را تقویت میکند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.</ref> در مقابل، بیصبری و ناشکیبایی، عاملی است که انسان را در دنیا، سستعنصر و بیثبات، [[اراده]] را ضعیف و [[عقل]] را سست و در [[آخرت]] نزد [[ملائکه]] و درگاه الهی بیارزش میسازد؛ بلکه اضطرابهای درونی و شکایتهای زبانی، در صورت ملکهشدن، سبب ایجاد حالت دشمنی با ذات مقدس الهی، شقاوت ابدی و گرفتارشدن در [[عذاب الهی]] میگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۲–۲۶۳.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |