صبر

از ویکی امام خمینی

صبر، خودداری نفس از بی‌تابی در برابر مصیبت‌ها و ناگواری‌ها.

امام‌خمینی صبر را دربردارنده دو رکن می‌داند؛ یکی آنکه در باطن از امر ناگواری که بر او وارد شده‌است، کراهت داشته باشد و دیگر آنکه از اظهار شکایت به غیر حق خودداری کند.

امام‌خمینی، آگاهی به ثواب‌های اخروی و اطلاع بر زودگذر بودن دنیا را منشاء صبر می‌داند و صبر را به صبر بر معصیت، بر طاعت و بر بلاها و صبر بر طاعت را به صبر بر انجام تکلیف و صبر بر طاعت پس از عمل تقسیم می‌کند.

ایشان برای صبر مراتبی چون صبر عامّه، صبر متوسطان، صبر اهل سلوک، صبر لله، صبر بالله، و صبر عن الله و برای تحصیل صبر راه علمی و راه عملی چون ریاضت و تربیت نفس  برشمرده است.

امام‌خمینی، کلید ابواب سعادت و منشأ نجات از مهلکه‌ها را از آثار صبر می‌داند. به اعتقاد ایشان، صبر بر مصایب، انسان را آزموده می‌سازد، صبر در ناگواری‌ها سبب رضا به قضای الهی، صبر در معاصی سبب تقوای نفس می‌شود و صبر در دنیا، مشکلات را بر انسان آسان و اراده وی را تقویت می‌کند.

معنی

صبر به معنای بازداشتن نفس از جزع،[۱] خویشتن‌داری و شکیبایی‌ورزیدن[۲] است. در اصطلاح اخلاق و عرفان، به معنای جلوگیری نفس از بی‌تابی در برابر مصیبت‌ها، سختی‌ها، شکایت‌نکردن از ناگواری‌ها، منع باطن از اضطراب[۳] و جلوگیری نفس از غضب[۴] است.

امام‌خمینی نیز با تأکید بر این تعریف، صبر را دربردارنده دو رکن می‌داند؛ یکی آنکه در باطن از امر ناگواری که بر او وارد شده‌است، کراهت داشته باشد و دیگر آنکه از اظهار شکایت به غیر حق خودداری کند.[۵]

از واژگان مرتبط با صبر، حلم، استقامت، تأنی و تثبّت است. صبر، در مقایسه با حلم از عمومیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا حلم جلوگیری نفس در حال غضب است، اما صبر، شامل صبر در مصیبت، صبر بر طاعت و امثال آنها نیز می‌شود[۶] (ببینید: حلم). استقامت نیز به معنای ادامه‌دادن راه، نترسیدن و سستی‌نکردن در مشکلات[۷] و ثبات بر امر است و استقامت در صفات پسندیده حرکت در خط مستقیم و اعتدال در آن است.[۸] تأنی و تثبّت در امر که از آن به «تُؤَده» نیز تعبیر می‌شود، پرهیز از تسرّع و شتابزدگی در مقابل امور است که شخص در اعمال ظاهری از شتابزدگی پرهیز می‌کند و کارها را با وقار، طمأنینه و سکون انجام می‌دهد. بعضی نیز آن را اعتدال در قوه غضبّیه شمرده‌اند که افراط در آن تسرّع و شتابزدگی است.[۹] (ببینید: طمأنینه و غضب).

پیشینه

صبر یکی از فضایل انسانی است که در آموزه‌های دینی اهمیت ویژه‌ای دارد و بر آن سفارش فراوان شده‌است. در ادیان الهی بر نیاز انسان به صبر تأکید شده،[۱۰] صبر موجب امتحان ایمان[۱۱] شمرده شده‌است.

قرآن کریم آن را یکی از امتیازات برجسته پیامبران (ع)[۱۲] و رمز موفقیت اقوام گذشته[۱۳] برشمرده و مؤمنان را به یاری‌جستن از آن در برابر مشکلات زندگی دعوت کرده‌است.[۱۴] در منابع روایی بابی به آن اختصاص داده شده‌است.[۱۵] جایگاه صبر در شریعت، به منزله اصل و اساس است و از اصول معامله با خداوند، صبر بر بلای اوست.[۱۶] در بعضی روایات، کمال ایمان در اموری دانسته شده‌است که ازجمله آنها، صبر بر ابتلای الهی، تسلیم بر امر الهی و رضا به قضای اوست.[۱۷]

عالمان اسلامی با الهام‌گرفتن از متون دینی، برای این مسئله اهمیت خاصی قائل شده‌اند و در کتاب‌های اخلاقی و عرفانی خود، مباحثی دربارهٔ حقیقت، فضیلت و اقسام صبر، آورده‌اند. تهذیب الاخلاق ابن‌مسکویه (م ۴۲۱ق) را می‌توان از نخستین کتاب‌های اخلاقی دانست که در زمینه صبر مباحثی را مطرح کرده‌است.[۱۸] در ادامه نیز خواجه‌نصیر طوسی (م ۶۷۲ق) در اوصاف الاشراف از آن بحث کرده‌است.[۱۹] غزالی در احیاء علوم الدین، با عنوان «کتاب صبر و شکر» به فضیلت صبر، حقیقت معنای آن، اقسام و نیاز به صبر پرداخته‌است.[۲۰] این بحث را اندیشمندان دیگری چون فیض کاشانی در المحجة البیضاء،[۲۱] ملامهدی نراقی در جامع السعادات[۲۲] و ملااحمد نراقی در معراج السعاده[۲۳] تکمیل کرده‌اند.

رازی از عارفان قرن سوم را می‌توان از نخستین کسانی دانست که به مسئله صبر پرداخته‌است.[۲۴] پس از وی، سرّاج[۲۵] و عارفان دیگری چون قشیری،[۲۶] ابوطالب مکی،[۲۷] خواجه‌عبدالله انصاری،[۲۸] ابن‌عربی[۲۹] و عزالدین کاشانی[۳۰] به تکمیل بحث صبر پرداخته‌اند.

امام‌خمینی صبر را از صفات پسندیده‌ای می‌داند که صفات پسندیده دیگر از آن سرچشمه می‌گیرند.[۳۱] ایشان مقام صبر را پیش از مقام تسلیم و رضا دانسته، این دو را برتر می‌داند[۳۲]؛ همچنین ضمن بهره‌گیری از سخنان خواجه‌نصیرالدین طوسی، خواجه‌عبدالله انصاری و عزالدین کاشانی، با نوآوری در برخی مباحث و استناد آنان به روایات، این بحث را کامل کرده، به موضوعاتی چون مراتب و درجات صبر، کیفیت وصول به مقام صبر و ثمرهای آن پرداخته‌است. ایشان عمده مطالب این موضوع را در دو کتاب شرح چهل حدیث[۳۳] و شرح حدیث جنود عقل و جهل[۳۴] بیان کرده و به مناسبت در کتاب‌های فقهی نیز به آن پرداخته‌است؛ مانند استحباب صبر در مرگ خویشان.[۳۵]

منشأ صبر

علمای اخلاق و عرفان صبر را ناشی از قوت یقین[۳۶] و صبر بر معصیت را به سبب علم به عاقبت امور و خوف از آن[۳۷] می‌دانند. برخی نیز سبب صبر را برتری و غلبه عقل نظری و عملی که سبب و باعث خیر و صلاح است بر باعث هوای نفس که شهوت است می‌دانند که اگر اسباب خیر به مدد الهی بر اسباب هوای نفس و شهوات غالب آید، شخص از صابرین خواهد شد.[۳۸] در مقابل جزع و بی‌تابی ناشی از ضعف نفس است که در حقیقت به انکار قضای الهی و حکمت او بازمی‌گردد.[۳۹]

امام‌خمینی معتقد است از آنجاکه فطرت انسان بر حبّ کمال و جمال و خداخواهی استوار است، به حسب طبیعت خود در مقابل ناگواری‌ها و مصیبت‌ها صبر کرده و بی‌تابی نکند اما اگر حجاب‌های طبیعی و زنگار خودبینی و خودخواهی آینه قلب او را فراگرفت، در مقابل مصیبت‌ها ناشکیبایی می‌کند. منشأ این بی‌تابی حب دنیا و حب نفس است. وقتی این امور حجاب نفس شد، کمال را در امور طبیعی و نفسانی می‌بیند و برای فقدان آنها بی‌تابی می‌کند[۴۰] و این ناشی از نقصان در علم و عمل و معرفت نداشتن به مصالحی است که در حوادث و بلاها رخ می‌دهد.[۴۱] به اعتقاد ایشان آگاهی به ثواب‌های اخروی و اطلاع بر زودگذر بودن دنیا سبب می‌شود انسان در برابر بلاها و کاستی‌ها در دنیا شکیبا باشد، چنان‌که برخی آیات[۴۲] بر آن دلالت می‌کند.[۴۳]

اقسام صبر

در روایتی از رسول خدا(ص)، صبر به صبر بر معصیت، صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت تقسیم شده‌است.[۴۴] بعضی از عارفان و علمای اخلاق از جهت‌های مختلف، اقسامی برای صبر ذکر کرده‌اند؛ مثلاً از جهت متعلق، صبر را به صبر در برابر گناه، صبر بر طاعت و صبر در مصیبت تقسیم کرده‌اند.[۴۵] بعضی، صبر را بر اساس حالات فرد صابر، به صبر در حال غضب (حلم)، صبر در حال شهوت (عفت)، صبر در حال جنگ (شجاعت) و صبر در حال طلب دنیا (زهد) تقسیم کرده‌اند.[۴۶]

امام‌خمینی با طرح روایت یادشده از پیامبر (ص)، به شرح آن پرداخته‌است. ایشان صبر بر معصیت را جهاد با نفس و نگهداری آن از گناهان ظاهری و باطنی می‌داند که دارای مراتب و مقامات بسیار بوده، از صبر بر طاعت مشکل‌تر است؛ زیرا بایسته‌است سالک در مقام مجاهده با نفس، از انانیت و خودبینی خارج شود و به اخلاص دست یابد[۴۷] و این خود سبب شکل‌گیری تقوا در نفس می‌شود.[۴۸]

ایشان صبر بر طاعت را به دو بخش تقسیم می‌کند: اول، صبر بر انجام تکلیف؛ دوم، صبر بر طاعت پس از عمل و نگهداری نفس؛ به طوری که به غرور و عجب مبتلا نگردد.[۴۹] این صبر، منشأ انس به حق می‌گردد.[۵۰] به نظر ایشان، صبر بر بلاها و مصیبت‌ها، به این معناست که انسان در نزد خلق، شکایت و بی‌تابی نکند؛ اما بی‌تابی نزد خالق، نقص محسوب نمی‌شود؛ بلکه نزد اهل معرفت، بی‌تابی و اظهار عجز نکردن نزد خدای متعال، که تجلّد و تصلّب نامیده می‌شود، نوعی اظهار توانمندی و بی‌نیازی است که عیب شمرده می‌شود.[۵۱] به اعتقاد ایشان، صبر و بی‌تابی‌نکردن در برابر خلق، سبب رضا به قضای الهی می‌شود.[۵۲]

مراتب صبر

علمای اخلاق و عرفان برای صبر مراتبی برشمرده‌اند. خواجه‌عبدالله انصاری، صبر را به سه مرتبه صبر عوام، صبر مرید و صبر سالک تقسیم می‌کند و ضعیف‌ترین مرتبه صبر را صبر عوام می‌شمارد که همان «صبر لله» است و صبر بر مصیبت و طاعت نیز جزئی از آن می‌باشد. مرتبه پس از آن، «صبر بالله» است که از آن به صبر شخص مرید یاد می‌کند. خواجه، قوی‌ترین مرتبه صبر را «صبر علی الله» می‌داند که همان صبر شخص سالک است.[۵۳] برخی، مراتب صبر را به صبر عوامّ، صبر زهّاد، صبر اهل تقوا و صبر عارفان تقسیم کرده‌اند.[۵۴]

امام‌خمینی مراتب صبر را به صبر عامّه، صبر متوسطان و صبر اهل سلوک تقسیم می‌کند.[۵۵] ایشان اقسام سه‌گانه صبر (صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت) را جزو مراتب و مقامات متوسطان دانسته، معتقد است کسانی که در ظاهر بر مصیبت‌ها و بلاها صبر می‌کنند و در باطن آن را مکروه می‌دانند، از معرفت کمتری برخوردارند[۵۶]؛ از این‌رو رضا به قضای الهی، در مرتبه‌ای بالاتر از مرتبه صبر واقع می‌شود.[۵۷]

امام‌خمینی در بیان درجات صبر متوسطان، معتقد است صبر بر بلیات و مصیبت‌ها، طبق بعضی روایات[۵۸] دارای سیصد درجه ثواب است که فاصله هر درجه با درجه دیگر، مانند فاصله آسمان و زمین است[۵۹]؛ امّا صبر بر طاعت که درجات بالاتری نصیب انسان می‌کند، هنگامی است که دامنه اطاعت وسیع‌تر گشته، شخص به حقایق و اسرار توحید رسیده باشد و در این صورت، به جنات و نعیم الهی توجهی نداشته باشد.[۶۰] اما صبر بر گناه، هنگامی است که انسان در جهاد با نفس، بر لشکریان ابلیس چیره شود. این مهم‌ترین صبر برای سالک است. ایشان با استناد به بعضی روایات،[۶۱] معتقد است این صبر نهصد درجه دارد و میان هر درجه تا درجه دیگر، فاصله‌ای مانند عمق زمین تا منتهای عرش است.[۶۲]

ایشان به مناسبت مرتبه سوم صبر که صبر سالکان و انسان‌های کامل است، به مراتب شش‌گانه صبر که در کلام بعضی از عارفان آمده‌است،[۶۳] اشاره کرده، به تبیین آن می‌پردازد:[۶۴]

  1. صبر لله: خواجه‌عبدالله انصاری، این قسم را که دربرگیرنده صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت است، از درجات صبر عامه می‌داند[۶۵]؛ اما امام‌خمینی این مقام را از مقامات نازله سالکان می‌شمارد و معتقد است سالک تا از انانیت نفس خارج نشود و سفر الی الله را شروع نکند، صبرش در این مقام، صبر لله نخواهد بود.[۶۶]
  2. صبر بالله: این صبر دو مقام دارد: یکی برای سالک است که در آن، سالک تمام حرکات و سکنات خود را از حول و قوه خداوند می‌بیند و صبر و تمام هستی خود را از خداوند می‌داند. مقام دوم، به کسانی اختصاص دارد که به مقام صحو بعد المحو و بقاء بعد از فنا رسیده، دارای وجودی حقانی‌اند. (ببینید: فنا). امام‌خمینی با استناد به روایتی،[۶۷] معتقد است سالک در این مقام، چشم، گوش و دست خداوند می‌گردد[۶۸]؛ یعنی به مقام قرب فرایض می‌رسد. (ببینید: قرب نوافل و فرایض).
  3. صبر علی الله: این صبر ویژه کسانی است که در صبر بالله ثابت‌قدم‌اند؛ پس وقتی سالک خود را از تمامی تصرفات عاری بداند و تمام واردات را از حق‌تعالی ببیند، صبر او صبر علی الله است. سالک در این حال، تمام بلیات و مصیبت‌ها را جلوه‌های اسما و صفات می‌داند و همان‌طور که اهل حجاب بر ناملایمات صبر می‌کنند، او بر خدا و شئون أَسمائی او صبر می‌کند.[۶۹]
  4. صبر فی الله: امام‌خمینی این صبر را ویژه اهل حضور می‌داند؛ یعنی کسانی که جمال أَسمائی را مشاهده می‌کنند. در این مشاهدات، هرچه آنان صبر کرده، دل از استهلاک و اضمحلال نگه دارند، صبر فی الله خواهد بود.[۷۰]
  5. صبر مع الله: به باور امام‌خمینی این مرتبه، برای شاهدان جمال ذات است که از مشاهده جمال أَسمائی بیرون رفته، به مشاهده تجلیات ذاتی رسیده‌اند. آنان هرچه در این مراحل صبر کنند، صبر مع الله است و پس از این، مقام استهلاک و فناست که در آن اسم و رسمی از سالک و صبر و سلوک او نیست.[۷۱]
  6. صبر عن الله: صبر شیفتگان و محبوبان جمال حق که پس از ارجاع آنان به مملکت خود (مقام بقا)، ناچار باید بر فراق حق‌تعالی صبر کنند که این سخت‌ترین مراتب صبر است. بنابر نظر ایشان، هرچه محبت و عشق زیادتر باشد، صبر بر مفارقت بیشتر است. امام‌خمینی، کلام پیامبر اسلام(ص) را که فرمود: «هیچ پیامبری همانند من اذیت نشد»،[۷۲] ناظر بر همین مرتبه از صبر می‌داند.[۷۳]

راه‌های تحصیل صبر

علمای اخلاق راه تحصیل صبر را تقویت اسباب و قوای الهی در انسان و تضعیف هواهای نفسانی و اسباب شهوات در آن می‌دانند.[۷۴] این امر نیز از راه تفکر در فضایل صبر، اجر و پاداش آن در دنیا و آخرت، تفکر در مفاسد بی‌تابی و کوچک‌شمردن مصایب و مشکلات دنیوی به دست می‌آید.[۷۵]

امام‌خمینی معتقد است فطرت اصلی انسان بر اساس حبّ کمال و جمال شکل گرفته، خداخواه است؛ از این‌رو هر سختی‌ای که بر او وارد می‌شود، جزع نکرده، بر آن صبر می‌کند؛ مگر مصیبت فقدان وصال محبوب که برای او ناگوار است و جزع آدمی بر فراق محبوب، حقیقی است.[۷۶] ایشان دو راه علمی و عملی برای تحصیل صبر ذکر کرده‌است. در راه عملی، ریاضت و تربیت نفس را از راه‌های تحصیل صبر می‌داند؛ به گونه‌ای که اگر مدتی انسان در سختی‌ها، ناگواری‌ها و نیز مشقت عبادت و تلخی ترک لذت‌های نفسانی به واسطه فرمان محبوب، صبر کند، ملکه‌ای نوری درون او ایجاد شده، به مقام صبر می‌رسد.[۷۷] در راه علمی، باید به نفس خود بفهماند شکایت از قضای الهی نزد مخلوق ضعیف، مفید نیست و چه بسا نزد مردم، فردی سست‌عنصر و کم‌ثبات معرفی شود و در درگاه الهی نیز از ارزش بیفتد.[۷۸]

آثار صبر

همان‌گونه که در قرآن آمده‌است، صبر سبب افزایش توانایی انسان در برابر سختی‌ها می‌گردد؛ از این‌رو خداوند مؤمنان را به یاری‌جستن از آن دعوت کرده،[۷۹] آن را وسیله‌ای برای نزول کمک‌های الهی و رحمت پروردگار دانسته‌است.[۸۰] در روایات برای صبر آثار دنیوی و اخروی بسیاری برشمرده‌اند؛ چنان‌که نتیجه صبر در آخرت ورود به بهشت[۸۱] و نتیجه صبر در دنیا، پیروزی و رسیدن به هدف معرفی شده‌است؛ اگرچه این صبر به طول بینجامد.[۸۲] علما نیز به آثار صبر توجه داده‌اند. خواجه‌نصیرالدین طوسی صبر را موجب اطمینان و سکون باطن و ترک اضطراب می‌داند و معتقد است این صفت، انسان را از شکایت و انجام اعمال غیرعادی بازمی‌دارد.[۸۳]

امام‌خمینی با نقل کلام خواجه‌نصیر و تأکید بر آن، صبر را کلید ابواب سعادت و منشأ نجات از مهلکه‌ها می‌داند. به اعتقاد ایشان، صبر بر مصایب، انسان را آزموده می‌سازد تا از عبودیت نفس خارج گشته، این صفت در او ملکه گردد؛ نیز سبب می‌شود از مقام صبر عبور کند و به مقامات دیگری برسد؛ چنان‌که صبر در ناگواری‌ها سبب رضا به قضای الهی و صبر در معاصی سبب تقوای نفس می‌شود. به اعتقاد ایشان، صبر در دنیا، مشکلات را بر انسان آسان و عزم و اراده انسان را تقویت می‌کند.[۸۴] در مقابل، بی‌صبری و ناشکیبایی، عاملی است که انسان را در دنیا، سست‌عنصر و بی‌ثبات، اراده را ضعیف و عقل را سست و در آخرت نزد ملائکه و درگاه الهی بی‌ارزش می‌سازد؛ بلکه اضطراب‌های درونی و شکایت‌های زبانی، در صورت ملکه‌شدن، سبب ایجاد حالت دشمنی با ذات مقدس الهی، شقاوت ابدی و گرفتارشدن در عذاب الهی می‌گردد.[۸۵]

پانویس

  1. جوهری، الصحاح، ۲/۷۰۶؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۳۱.
  2. دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۳۰۹۶.
  3. خواجه‌نصیر طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ۳۴۸.
  4. قشیری، رساله قشیریه، ۳۳۷–۳۳۹.
  5. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۰۹–۴۱۰.
  6. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰.
  7. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۳.
  8. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۵۲.
  9. ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۴۴۷.
  10. کتاب مقدس، نامه به عبرانیان، ب۱۰، ۳۶.
  11. کتاب مقدس، نامه به یعقوب، ب۱، ۳–۴.
  12. انبیاء (ع)، ۸۵.
  13. اعراف، ۱۳۷.
  14. بقره، ۴۵ و ۱۵۳.
  15. کلینی، الکافی، ۲/۸۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۵۶.
  16. گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، ۵۹۷.
  17. کراجکی، کنز الفوائد، ۲/۱۱.
  18. ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۰–۱۰۱.
  19. خواجه‌نصیر طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹.
  20. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۳۱–۶۵.
  21. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۱۰۵–۱۴۰.
  22. نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰–۲۹۸.
  23. نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ۸۱۴.
  24. رازی، جواهر التصوف، ۹۵.
  25. سرّاج، اللمع فی التصوف، ۱۰۳–۱۰۴.
  26. قشیری، رساله قشیریه، ۳۳۷.
  27. ابوطالب مکی، قوت القلوب، ۱/۱۳۷ و ۳۴۲.
  28. خواجه‌عبدالله انصاری، منازل السائرین، ۶۹.
  29. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۲۰۶.
  30. عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۷۹.
  31. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۵.
  32. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.
  33. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۵۹–۲۶۸.
  34. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۰۹–۴۲۵.
  35. امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۹۹.
  36. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۱۵۸؛ عطار، ۱/۱۳۰.
  37. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۹۹.
  38. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۱–۲۸۲.
  39. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۷۸.
  40. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۲۰–۴۲۱.
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۵.
  42. قصص، ۸۰.
  43. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۰۶.
  44. کلینی، الکافی، ۲/۹۱؛ ورام، ۱/۴۰.
  45. انصاری، منازل السائرین، ۷۰.
  46. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰–۲۸۱؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۴۹.
  47. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۶.
  48. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.
  49. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۳.
  50. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.
  51. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۲.
  52. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.
  53. انصاری، منازل السائرین، ۷۰.
  54. خواجه‌نصیر طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۴.
  55. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۲–۴۲۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۷.
  56. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۰؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۰.
  57. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۷۶ و ۴۱۰.
  58. کلینی، الکافی، ۲/۷۵.
  59. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۳.
  60. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۳–۴۱۴.
  61. کلینی، الکافی، ۲/۹۱.
  62. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۵–۴۱۶.
  63. انصاری، منازل السائرین، ۷۰؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۴۷–۵۷.
  64. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۷–۴۲۰.
  65. خواجه‌عبدالله انصاری، منازل السائرین، ۷۰.
  66. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۸.
  67. کلینی، الکافی، ۱/۱۱۳.
  68. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.
  69. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.
  70. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.
  71. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۸–۴۱۹.
  72. مجلسی، بحار الانوار، ۳۹/۵۶.
  73. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۲۰.
  74. غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۵۴–۳۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۹۹.
  75. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۹۹.
  76. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۲۰–۴۲۱.
  77. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۱–۲۶۳.
  78. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۲–۲۶۳.
  79. بقره، ۴۵ و ۱۵۳.
  80. بقره، ۱۵۵–۱۵۷.
  81. کلینی، الکافی، ۲/۸۹.
  82. نهج البلاغه، ح۱۴۵، ۵۳۸.
  83. خواجه‌نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ۵۹.
  84. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۲.
  85. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۲–۲۶۳.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌مسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، تحقیق عماد هلالی، قم، طلیعه نور، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمس‌الدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • رازی، یحیی‌بن‌معاذ، جواهر التصوف، تصحیح سعید هارون عاشور، قاهره، مکتبة الآداب، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • سرّاج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، تصحیح رینولد نیکلسون، لیدن، چاپ اول، ۱۹۰۵م.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • غزالی، ابوحامد، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • فیّومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • قشیری، عبدالکریم‌بن‌هوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسن‌بن‌احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، تصحیح جلال‌الدین همایی، تهران، هما، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کراجکی، محمدبن‌علی، کنز الفوائد، تحقیق عبدالله نعمه، قم، دارالذخائر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • گیلانی، عبدالرزاق، ترجمه و شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، منسوب به امام‌صادق (ع)، تحقیق رضا مرندی، تهران، پیام حق، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مکی، ابوطالب محمدبن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • ورام، مسعودبن‌عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

پیوند به بیرون