Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== ملاک ثواب و عقاب == | == ملاک ثواب و عقاب == | ||
اندیشمندان اسلامی در اینکه ثواب اخروی از روی استحقاق است یا تفضل، آرای مختلفی ارائه کردهاند. اکثر محققان [[امامیه]] با استناد به بعضی آیات از آن جهت که خداوند بندگان را به تکالیف مشقتآور مکلف کرده، بنده را مستحق دریافت این پاداشها دانسته، اعطای پاداش بر خداوند را واجب میدانند؛ به این معنا که بنده در سایه اطاعتش مستحق ثواب خواهد بود و خداوند طبق استحقاقی که بندهاش پیدا کردهاست، به او پاداش میدهد.<ref>آل عمران، ۱۷۹؛ طبرسی، ۲/۸۹۵–۸۹۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۴۳۴.</ref> برخی طبق مبنای استحقاق، ثواب را بر خداوند واجب دانسته<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۴۳۴.</ref> و برخی ملاک استحقاق ثواب را انجام فعل [[واجب]] و [[مستحب]] یا ترک فعل قبیح میدانند؛ مشروط به اینکه به قصد وجوب یا مستحب یا دوری از فعل قبیح انجام شود<ref>حلی، کشف المراد، ۴۰۷–۴۰۸.</ref> برخی از [[معتزله]] نیز استحقاق ثواب و عقاب را طبق حکم [[عقل]] و نقل میدانند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۱۸–۴۱۹؛ آمدی، آبکار الافکار، ۳۵۱.</ref> | اندیشمندان اسلامی در اینکه ثواب اخروی از روی استحقاق است یا تفضل، آرای مختلفی ارائه کردهاند. اکثر محققان [[امامیه]] با استناد به بعضی آیات از آن جهت که خداوند بندگان را به تکالیف مشقتآور مکلف کرده، بنده را مستحق دریافت این پاداشها دانسته، اعطای پاداش بر خداوند را واجب میدانند؛ به این معنا که بنده در سایه اطاعتش مستحق ثواب خواهد بود و خداوند طبق استحقاقی که بندهاش پیدا کردهاست، به او پاداش میدهد.<ref>آل عمران، ۱۷۹؛ طبرسی، ۲/۸۹۵–۸۹۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۴۳۴.</ref> برخی طبق مبنای استحقاق، ثواب را بر خداوند واجب دانسته<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۴۳۴.</ref> و برخی ملاک استحقاق ثواب را انجام فعل [[واجب]] و [[مستحب]] یا ترک فعل قبیح میدانند؛ مشروط به اینکه به قصد وجوب یا مستحب یا دوری از فعل قبیح انجام شود<ref>حلی، کشف المراد، ۴۰۷–۴۰۸.</ref> برخی از [[معتزله]] نیز استحقاق ثواب و عقاب را طبق حکم [[عقل]] و نقل میدانند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۱۸–۴۱۹؛ آمدی، آبکار الافکار، ۳۵۱.</ref><br> | ||
در برابر، [[اشاعره]] که استحقاق بندگان را منکر شده، ملاک ثواب و عقاب را اراده خداوند میدانند، ملاک دریافت ثواب را تفضل و ملاک عقاب را عدل شمردهاند؛ به این معنا که هر چه خداوند انجام دهد، عدل است؛ نه اینکه هر چه [[عدل]] است او انجام دهد.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۲۵.</ref> آنان معتقدند انسان و همه اعمال او ملک خداوند است و از اینروی انسان در انجام اعمال حقی بر خداوند ندارد<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۱۵۴–۱۵۵، ۱۹۶ و ۲۰۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۹/۱۵۴.</ref> و خداوند میتواند از اعطای ثواب سرباز زند یا از عقاب درگذرد.<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۱۹۵–۱۹۶.</ref> بعضی دیگر نیز با اعتقاد به اینکه ثواب و عقاب همان صورت و هیئت متمثلشده اعمال انساناند، هر گونه دوگانگی و انفکاک میان جزای اعمال و خود عمل را نفی کرده، ثواب و عقاب را لازمه عمل میدانند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۲۹–۲۳۵؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۴–۵ و ۲۹۱–۲۹۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تجسم اعمال}} | در برابر، [[اشاعره]] که استحقاق بندگان را منکر شده، ملاک ثواب و عقاب را اراده خداوند میدانند، ملاک دریافت ثواب را تفضل و ملاک عقاب را عدل شمردهاند؛ به این معنا که هر چه خداوند انجام دهد، عدل است؛ نه اینکه هر چه [[عدل]] است او انجام دهد.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۲۵.</ref> آنان معتقدند انسان و همه اعمال او ملک خداوند است و از اینروی انسان در انجام اعمال حقی بر خداوند ندارد<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۱۵۴–۱۵۵، ۱۹۶ و ۲۰۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۹/۱۵۴.</ref> و خداوند میتواند از اعطای ثواب سرباز زند یا از عقاب درگذرد.<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۱۹۵–۱۹۶.</ref> بعضی دیگر نیز با اعتقاد به اینکه ثواب و عقاب همان صورت و هیئت متمثلشده اعمال انساناند، هر گونه دوگانگی و انفکاک میان جزای اعمال و خود عمل را نفی کرده، ثواب و عقاب را لازمه عمل میدانند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۲۹–۲۳۵؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۴–۵ و ۲۹۱–۲۹۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تجسم اعمال}}<br> | ||
امامخمینی با استناد به کلام [[اهل بیت(ع)]]<ref>چهل حدیث، ۲۲۳.</ref> در ثواب قائل به تفضل و در عقاب قائل به استحقاق است. کسی که عمل صالح انجام داد، نه مستحق ثواب است و نه عقاب؛ اما از آنجا که خداوند وعده ثواب دادهاست، به وعده خود عمل میکند؛ ولی نه به این معنا که مجبور باشد؛ بلکه از باب تفضل عطا میکند.<ref>امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۵۴.</ref> البته اگر ثواب و عقاب از لوازم اعمال باشد، در این صورت به نحو استحقاق تکوینی خواهد بود.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۲/۵۲.</ref> و در این صورت دیگر تعبیر استحقاق معنا ندارد؛ همانگونه که اگر کسی قائل به جعلیت ثواب و عقاب شود نیز تعبیر به استحقاق معنا ندارد.<ref>امامخمینی، معتمد الاصول، ۱/۶۶–۶۷.</ref> البته ایشان در [[توصیههای اخلاقی امامخمینی|توصیههای اخلاقی]] خود تأکید دارد که سالک عملش را از خود نداند و طلب ثواب نکند؛ بلکه ثواب را تفضل بداند که این خود سبب رسیدن به درجات عالی [[اخلاص]] و مراتب عالی [[توحید افعالی]] خواهد بود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۳.</ref> | امامخمینی با استناد به کلام [[اهل بیت(ع)]]<ref>چهل حدیث، ۲۲۳.</ref> در ثواب قائل به تفضل و در عقاب قائل به استحقاق است. کسی که عمل صالح انجام داد، نه مستحق ثواب است و نه عقاب؛ اما از آنجا که خداوند وعده ثواب دادهاست، به وعده خود عمل میکند؛ ولی نه به این معنا که مجبور باشد؛ بلکه از باب تفضل عطا میکند.<ref>امامخمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۵۴.</ref> البته اگر ثواب و عقاب از لوازم اعمال باشد، در این صورت به نحو استحقاق تکوینی خواهد بود.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۲/۵۲.</ref> و در این صورت دیگر تعبیر استحقاق معنا ندارد؛ همانگونه که اگر کسی قائل به جعلیت ثواب و عقاب شود نیز تعبیر به استحقاق معنا ندارد.<ref>امامخمینی، معتمد الاصول، ۱/۶۶–۶۷.</ref> البته ایشان در [[توصیههای اخلاقی امامخمینی|توصیههای اخلاقی]] خود تأکید دارد که سالک عملش را از خود نداند و طلب ثواب نکند؛ بلکه ثواب را تفضل بداند که این خود سبب رسیدن به درجات عالی [[اخلاص]] و مراتب عالی [[توحید افعالی]] خواهد بود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۳.</ref> | ||