پرش به محتوا

خبر واحد: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(←‏منابع: اصلاح ارقام)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''خبر واحد'''، حجیت خبر عادل یا ثقه و غیر متواتر.
'''خبر واحد'''، حجیت خبر عادل یا [[ثقه]] و غیر متواتر.


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
خبر که از آن به «نَبَأ» نیز تعبیر می‌شود<ref>فراهیدی، العین، ۴/۲۵۸ و ۸/۳۸۲.</ref> به معنای گزارشی است که دربارهٔ موضوع مورد پرس و جو به دست آمده باشد<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۲۲۷؛ زبیدی، تاج العروس، ۶/۳۲۵.</ref> خبر در اصطلاح به معنای حدیث یا روایتی به‌کار رفته‌است که از پیامبر (ص) یا اهل بیت (ع) نقل شده باشد<ref>← طوسی، الاستبصار، ۲/۷۶؛ صدوق، معانی الاخبار، ۲۲.</ref> در یک تقسیم‌بندی خبر به متواتر، مستفیض و واحد تقسیم می‌شود<ref>عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷.</ref> اگر خبر نقل‌شده علم‌آور باشد،<ref>سید مرتضی، رسائل، ۲/۲۸۳؛ کرکی، جامع المقاصد، ۳/۳۶۷.</ref> این‌گونه که جماعتی آن را نقل کرده باشند که عادتاً هماهنگی در میان آنها برای جعل حدیث و دروغگویی ممتنع باشد، به آن خبر، متواتر گفته می‌شود<ref>وحید بهبهانی، الرسائل الاصولیه، ۱۴۲؛ صدر، قاعده لاضرر، ۲۴؛ سبحانی، ارشاد العقول، ۳/۱۸۶.</ref> و خبری که راویان آن بیش از سه نفر باشد، اما به حد تواتر نرسد، مستفیض است<ref>عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷.</ref> و اگر خبر نقل‌شده علم‌آور نباشد<ref>طوسی، العده، ۱/۱۰۰؛ سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۰؛ ← حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ص۲۷۰.</ref> و تنها ظن بیاورد<ref>حلی، علامه، مبادئ الوصول، ۲۰۵؛ ← میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۹۳.</ref> خبر واحد نامیده می‌شود، خواه راوی آن یک نفر باشد یا بیشتر از آن که به حد استفاضه برسد.
خبر که از آن به «نَبَأ» نیز تعبیر می‌شود<ref>فراهیدی، العین، ۴/۲۵۸ و ۸/۳۸۲.</ref> به معنای گزارشی است که دربارهٔ موضوع مورد پرس و جو به دست آمده باشد<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۲۲۷؛ زبیدی، تاج العروس، ۶/۳۲۵.</ref> خبر در اصطلاح به معنای [[حدیث]] یا روایتی به‌کار رفته‌است که از [[پیامبر (ص)]] یا [[اهل بیت (ع)]] نقل شده باشد<ref>← طوسی، الاستبصار، ۲/۷۶؛ صدوق، معانی الاخبار، ۲۲.</ref> در یک تقسیم‌بندی خبر به متواتر، مستفیض و واحد تقسیم می‌شود<ref>عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷.</ref> اگر خبر نقل‌شده علم‌آور باشد،<ref>سید مرتضی، رسائل، ۲/۲۸۳؛ کرکی، جامع المقاصد، ۳/۳۶۷.</ref> این‌گونه که جماعتی آن را نقل کرده باشند که عادتاً هماهنگی در میان آنها برای [[جعل حدیث]] و دروغگویی ممتنع باشد، به آن خبر، [[خبر متواتر|متواتر]] گفته می‌شود<ref>وحید بهبهانی، الرسائل الاصولیه، ۱۴۲؛ صدر، قاعده لاضرر، ۲۴؛ سبحانی، ارشاد العقول، ۳/۱۸۶.</ref> و خبری که راویان آن بیش از سه نفر باشد، اما به حد تواتر نرسد، [[حدیث مستفیض|مستفیض]] است<ref>عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷.</ref> و اگر خبر نقل‌شده علم‌آور نباشد<ref>طوسی، العده، ۱/۱۰۰؛ سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۰؛ ← حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ص۲۷۰.</ref> و تنها ظن بیاورد<ref>حلی، علامه، مبادئ الوصول، ۲۰۵؛ ← میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۹۳.</ref> خبر واحد نامیده می‌شود، خواه راوی آن یک نفر باشد یا بیشتر از آن که به حد استفاضه برسد.


== پیشینه ==
== پیشینه ==
از آنجا که بیشتر روایات موجود در مجامع حدیثی، مصداق خبر واحدند، علما همواره به آن توجه و دربارهٔ حجیت و دلایل آن بحث کرده‌اند<ref>سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۱؛ طوسی، العده، ۱/۹۷؛ حلی، محقق، معارج الاصول، ۲۰۳ ـ ۲۰۵؛ حلی، علامه، مبادئ الوصول، ۲۰۵ ـ ۲۰۶.</ref> بنابر نقل نجاشی، حسن‌بن‌موسی نوبختی متوفای قرن چهارم دراین‌باره کتاب مستقلی با عنوان «خبر الواحد و العمل به» نگاشته‌است<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۶۳.</ref> و می‌تواند ازجمله نخستین آثار مستقل در موضوع خبر واحد باشد. با رشد و گسترش علم اصول بحث از خبر نیز گسترش یافت<ref>عاملی، معالم الدین، ۱۸۷؛ فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۵۷؛ حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ص۲۷۰.</ref> و در آثار علمای پیشین در مبحث اخبار و در کتاب‌های عالمان متأخر ضمن بحث از مصادیق ظن معتبر و امارات مطرح شد<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۰۸؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۳؛ صدر، بحوث، ۴/۳۲۷.</ref> هرچند در اینکه بحث از خبر واحد جزو مسائل علم اصول است یا مبادی آن<ref>← تبریزی، فرائد الاصول، ۲/۹ ـ ۱۰؛ آشتیانی، بحر الفوائد، ۱/۱۴۲ ـ ۱۴۳.</ref> و اینکه جایگاه اصلی آن علم کلام است،<ref>← یزدی طباطبایی، ۱/۴۲۳.</ref> اختلاف نظر وجود دارد. اختلاف میان اصولیان، ریشه در تبیین موضوع علم اصول و تعیین ملاک مسئله اصولی دارد. اصولیان خبر واحد را از مهم‌ترین مسائل علم اصول دانسته‌اند<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۲۹۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۰۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۲۹؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۷۰ ـ ۱۷۱؛ روحانی، منتقی الاصول، ۴/۲۴۹.</ref>
از آنجا که بیشتر روایات موجود در مجامع حدیثی، مصداق خبر واحدند، علما همواره به آن توجه و دربارهٔ حجیت و دلایل آن بحث کرده‌اند<ref>سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۱؛ طوسی، العده، ۱/۹۷؛ حلی، محقق، معارج الاصول، ۲۰۳ ـ ۲۰۵؛ حلی، علامه، مبادئ الوصول، ۲۰۵ ـ ۲۰۶.</ref> بنابر نقل نجاشی، [[حسن‌بن‌موسی نوبختی]] متوفای قرن چهارم دراین‌باره کتاب مستقلی با عنوان «خبر الواحد و العمل به» نگاشته‌است<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۶۳.</ref> و می‌تواند ازجمله نخستین آثار مستقل در موضوع خبر واحد باشد. با رشد و گسترش [[اصول فقه|علم اصول]] بحث از خبر نیز گسترش یافت<ref>عاملی، معالم الدین، ۱۸۷؛ فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۵۷؛ حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ص۲۷۰.</ref> و در آثار علمای پیشین در مبحث اخبار و در کتاب‌های عالمان متأخر ضمن بحث از مصادیق ظن معتبر و [[اماره|امارات]] مطرح شد<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۰۸؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۳؛ صدر، بحوث، ۴/۳۲۷.</ref> هرچند در اینکه بحث از خبر واحد جزو مسائل علم اصول است یا مبادی آن<ref>← تبریزی، فرائد الاصول، ۲/۹ ـ ۱۰؛ آشتیانی، بحر الفوائد، ۱/۱۴۲ ـ ۱۴۳.</ref> و اینکه جایگاه اصلی آن [[علم کلام]] است،<ref>← یزدی طباطبایی، ۱/۴۲۳.</ref> اختلاف نظر وجود دارد. اختلاف میان اصولیان، ریشه در تبیین موضوع علم اصول و تعیین ملاک مسئله اصولی دارد. اصولیان خبر واحد را از مهم‌ترین مسائل علم اصول دانسته‌اند<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۲۹۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۰۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۲۹؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۷۰ ـ ۱۷۱؛ روحانی، منتقی الاصول، ۴/۲۴۹.</ref>
امام‌خمینی ضمن مبحث امارات در اصول فقه، به بحث از خبر واحد و دلایل حجیت آن پرداخته‌است<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۶۷.</ref> در تقریرات درس‌های اصولی ایشان نیز ذیل بحث یادشده بحث از خبر واحد به‌طور مبسوط مطرح شده‌است<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۲۹؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۵۰.</ref> ایشان بحث از حجیت خبر واحد را جزو مسائل علم اصول می‌داند، چه در انوار الهدایه که موضوع علم اصول را حجت در فقه دانسته و آن را نظر مشهور نزد اصولیان خوانده‌است<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۶۸ ـ ۲۶۹.</ref> و چه در دوره‌های بعدی که صرف سنخیت میان قضایای یک علم را کافی دانسته‌است<ref>امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۹ ـ ۴۳؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۱۲.</ref>
[[امام‌خمینی]] ضمن مبحث امارات در اصول فقه، به بحث از خبر واحد و دلایل حجیت آن پرداخته‌است<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۶۷.</ref> در تقریرات درس‌های اصولی ایشان نیز ذیل بحث یادشده بحث از خبر واحد به‌طور مبسوط مطرح شده‌است<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۲۹؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۵۰.</ref> ایشان بحث از حجیت خبر واحد را جزو مسائل علم اصول می‌داند، چه در [[انوار الهدایه]] که موضوع علم اصول را حجت در [[فقه]] دانسته و آن را نظر مشهور نزد اصولیان خوانده‌است<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۶۸ ـ ۲۶۹.</ref> و چه در دوره‌های بعدی که صرف سنخیت میان قضایای یک علم را کافی دانسته‌است<ref>امام‌خمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۹ ـ ۴۳؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۱۲.</ref>
حجیت خبر واحد نزد اندیشمندان اسلامی پیوسته محل بحث و اختلاف نظر بوده‌است. دو دیدگاه در این خصوص نقل شده‌است که دیدگاه نخست مخالف حجیت خبر واحد است و دیدگاه دوم آن را حجت می‌داند<ref>← ادامه مقاله.</ref>
حجیت خبر واحد نزد اندیشمندان اسلامی پیوسته محل بحث و اختلاف نظر بوده‌است. دو دیدگاه در این خصوص نقل شده‌است که دیدگاه نخست مخالف حجیت خبر واحد است و دیدگاه دوم آن را حجت می‌داند.<ref>← ادامه مقاله.</ref>


== حجیت و عدم حجیت خبر واحد ==
== حجیت و عدم حجیت خبر واحد ==
سید مرتضی،<ref>سید مرتضی، رسائل، ۳/۳۰۹؛ سید مرتضی، الذریعه، ۱/۲۸۱ و ۲/۴۱، ۵۴.</ref> ابن‌زهره،<ref>ابن‌زهره، غنیة النزوع، ص۳۲۸ ـ ۳۲۹.</ref> ابن‌براج<ref>ابن‌براج، المهذب، ۲/۵۹۸.</ref> و ابن‌ادریس<ref>ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۵۱.</ref> خبر واحد را حجت نمی‌دانند. به باور فاضل تونی از ظاهر کلام ابن‌بابویه و محقق حلی نیز عدم حجیت استفاده می‌شود<ref>فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۵۸.</ref> ازجمله دلایلی که برای انکار حجیت خبر واحد ذکر کرده‌اند، آیه ۳۶ اسراء «لاتَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» و آیه ۲۸ نجم و روایاتی است که از عمل به خبری که صدورش قطعی نیست، نهی کرده‌اند<ref>← ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۴۷ ـ ۴۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۱۰ و ۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۰؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۲۹۴.</ref>
[[سید مرتضی]]،<ref>سید مرتضی، رسائل، ۳/۳۰۹؛ سید مرتضی، الذریعه، ۱/۲۸۱ و ۲/۴۱، ۵۴.</ref> ابن‌زهره،<ref>ابن‌زهره، غنیة النزوع، ص۳۲۸ ـ ۳۲۹.</ref> ابن‌براج<ref>ابن‌براج، المهذب، ۲/۵۹۸.</ref> و ابن‌ادریس<ref>ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۵۱.</ref> خبر واحد را حجت نمی‌دانند. به باور [[فاضل تونی]] از ظاهر کلام ابن‌بابویه و [[محقق حلی]] نیز عدم حجیت استفاده می‌شود<ref>فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۵۸.</ref> ازجمله دلایلی که برای انکار حجیت خبر واحد ذکر کرده‌اند، آیه ۳۶ اسراء «لاتَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» و آیه ۲۸ [[سوره نجم|نجم]] و روایاتی است که از عمل به خبری که صدورش قطعی نیست، نهی کرده‌اند<ref>← ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۴۷ ـ ۴۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۱۰ و ۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۰؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۲۹۴.</ref>
علامه حلی<ref>حلی، علامه، مبادئ الوصول، ۲۰۵.</ref> و عموم عالمان پس از وی<ref>عاملی، معالم الدین، ۱۸۹؛ مجلسی، روضة المتقین، ۲/۴۸۵؛ میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۴۰۲ ـ ۴۰۳؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۳.</ref> و علمای معاصر<ref>← ادامه مقاله.</ref> قائل به حجیت خبر واحد شده‌اند؛ حتی گروهی از اصولیان ازجمله شیخ طوسی<ref>طوسی، العده، ۱/۱۲۶ ـ ۱۲۷.</ref> بر حجیت خبر واحد ثقه، ادعای اجماع کرده‌اند<ref>میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۴۱۶؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۴۵؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۲.</ref> امام‌خمینی ضمن پذیرش حجیت خبر واحد و ارائه دلیل برای آن، به بررسی دلایل مخالفان پرداخته‌است<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۲ ـ ۳۱۳.</ref> موافقانِ حجیت خبر واحد به این اشکال که علمای متقدم امامیه خبر واحد را حجت نمی‌دانستند پاسخ گفته‌اند<ref>← طوسی، العده، ۱/۱۲۸ ـ ۱۲۹) (← ادامه مقاله.</ref> شیخ طوسی عدم حجیت خبر واحد را ناظر به روایات نقل‌شده از اهل سنت می‌داند<ref>طوسی، العده، ۱/۱۲۷ ـ ۱۲۸.</ref> نشانه صدق این مدعا در کلام سید مرتضی که مدعی اجماع امامیه بر عدم حجیت خبر واحد است،<ref>سید مرتضی، رسائل، ۱/۲۴.</ref> قابل دستیابی است؛ زیرا وی معتقد است اکثر روایات کتاب‌های فقهی امامیه متواتر و علم‌آورند<ref>سید مرتضی، رسائل، ۱/۲۶.</ref>؛ در حالی‌که شیخ طوسی<ref>طوسی، العده، ۱/۱۲۸ و ۱۳۶ ـ ۱۳۸.</ref> و دیگر فقها<ref>کرکی، رسائل، ۱/۲۵۶.</ref> این اخبار را در شمار خبر واحد می‌دانستند.
علامه حلی<ref>حلی، علامه، مبادئ الوصول، ۲۰۵.</ref> و عموم عالمان پس از وی<ref>عاملی، معالم الدین، ۱۸۹؛ مجلسی، روضة المتقین، ۲/۴۸۵؛ میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۴۰۲ ـ ۴۰۳؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۳.</ref> و علمای معاصر<ref>← ادامه مقاله.</ref> قائل به حجیت خبر واحد شده‌اند؛ حتی گروهی از اصولیان ازجمله [[شیخ طوسی]]<ref>طوسی، العده، ۱/۱۲۶ ـ ۱۲۷.</ref> بر حجیت خبر واحد [[ثقه]]، ادعای اجماع کرده‌اند<ref>میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۴۱۶؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۴۵؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۲.</ref> امام‌خمینی ضمن پذیرش حجیت خبر واحد و ارائه دلیل برای آن، به بررسی دلایل مخالفان پرداخته‌است<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۲ ـ ۳۱۳.</ref> موافقانِ حجیت خبر واحد به این اشکال که علمای متقدم امامیه خبر واحد را حجت نمی‌دانستند پاسخ گفته‌اند<ref>← طوسی، العده، ۱/۱۲۸ ـ ۱۲۹) (← ادامه مقاله.</ref> شیخ طوسی عدم حجیت خبر واحد را ناظر به روایات نقل‌شده از [[اهل سنت]] می‌داند<ref>طوسی، العده، ۱/۱۲۷ ـ ۱۲۸.</ref> نشانه صدق این مدعا در کلام سید مرتضی که مدعی [[اجماع]] امامیه بر عدم حجیت خبر واحد است،<ref>سید مرتضی، رسائل، ۱/۲۴.</ref> قابل دستیابی است؛ زیرا وی معتقد است اکثر روایات کتاب‌های فقهی امامیه [[متواتر]] و علم‌آورند<ref>سید مرتضی، رسائل، ۱/۲۶.</ref>؛ در حالی‌که شیخ طوسی<ref>طوسی، العده، ۱/۱۲۸ و ۱۳۶ ـ ۱۳۸.</ref> و دیگر فقها<ref>کرکی، رسائل، ۱/۲۵۶.</ref> این اخبار را در شمار خبر واحد می‌دانستند.


== نقد عدم حجیت خبر واحد ==
== نقد عدم حجیت خبر واحد ==
قائلان به جواز عمل به خبر واحد، آیاتی را که منکرانِ حجیت به آن استناد کرده‌اند ـ یعنی آیاتی که از پیروی از غیر علم نهی می‌کنند ـ در مورد اصول دین یا آن دسته از ظنونی دانسته‌اند که عقلا به آنها عمل نمی‌کنند<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۲۸.</ref> آنان ازجمله امام‌خمینی همچنین بر فرض دلالت برخی از آیات، قائل به تخصیص آن آیات با دلایل اعتبار خبر واحد شده‌اند<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۲؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۵؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۲۸؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۷۵ ـ ۲۷۸؛ امام‌خمینی، معتمد الاصول، ۱/۴۶۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۳۱.</ref>؛ اما دراین‌باره اشکال شده‌است که آیه مورد استناد<ref>اسراء، ۳۶.</ref> پذیرای تخصیص نیست. امام‌خمینی در پاسخ به این اشکال گفته‌است درستی استدلال به این آیه، مستلزم عدم جواز استدلال به آن است؛ زیرا به صورت قضیه حقیقی بر عدم جواز عملِ به غیر علم دلالت می‌کند و این در حالی است که ظاهر همین آیه نیز ظنی است و از مصادیق عمل به غیر علم است؛ بنابراین آیه شامل خودش نیز می‌شود و لازمه قبول مضمون آیه، این خواهد بود که تبعیت از آن جایز نباشد<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۳۰.</ref> قائلان به جواز ازجمله امام‌خمینی همچنین روایاتی را که از عمل به خبری که صدورش معلوم نیست، نهی می‌کنند،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۱۰ و ۱۱۹ ـ ۱۲۰.</ref> به مواردی مانند تعارض روایات حمل کرده‌اند<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۵؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۳۱؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۳؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۲؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۲۲ ـ ۲۲۳.</ref>
قائلان به جواز عمل به خبر واحد، آیاتی را که منکرانِ حجیت به آن استناد کرده‌اند ـ یعنی آیاتی که از پیروی از غیر علم نهی می‌کنند ـ در مورد [[اصول دین]] یا آن دسته از ظنونی دانسته‌اند که عقلا به آنها عمل نمی‌کنند<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۲۸.</ref> آنان ازجمله امام‌خمینی همچنین بر فرض دلالت برخی از آیات، قائل به تخصیص آن آیات با دلایل [[اعتبار]] خبر واحد شده‌اند<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۲؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۵؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۲۸؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۷۵ ـ ۲۷۸؛ امام‌خمینی، معتمد الاصول، ۱/۴۶۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۳۱.</ref>؛ اما دراین‌باره اشکال شده‌است که آیه مورد استناد<ref>اسراء، ۳۶.</ref> پذیرای تخصیص نیست. امام‌خمینی در پاسخ به این اشکال گفته‌است درستی استدلال به این آیه، مستلزم عدم جواز استدلال به آن است؛ زیرا به صورت قضیه حقیقی بر عدم جواز عملِ به غیر علم دلالت می‌کند و این در حالی است که ظاهر همین آیه نیز ظنی است و از مصادیق عمل به غیر علم است؛ بنابراین آیه شامل خودش نیز می‌شود و لازمه قبول مضمون آیه، این خواهد بود که تبعیت از آن جایز نباشد<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۳۰.</ref> قائلان به جواز ازجمله امام‌خمینی همچنین روایاتی را که از عمل به خبری که صدورش معلوم نیست، نهی می‌کنند،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۱۰ و ۱۱۹ ـ ۱۲۰.</ref> به مواردی مانند تعارض روایات حمل کرده‌اند.<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۵؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۳۱؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۳؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۲؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۲۲ ـ ۲۲۳.</ref>


== دلیل‌های حجیت خبر واحد ==
== دلیل‌های حجیت خبر واحد ==
قائلان به حجیت خبر واحد پس از پاسخ به دلایل منکران، برای اثبات حجیت خبر واحد به دلایلی ازجمله قرآن، روایات و سیره مسلمانان و بنای عقلا استناد کرده‌اند<ref>← فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۵۹؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۶به بعد؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶.</ref>
قائلان به حجیت خبر واحد پس از پاسخ به دلایل منکران، برای اثبات حجیت خبر واحد به دلایلی ازجمله [[قرآن]]، [[حدیث|روایات]] و [[سیره مسلمانان]] و [[بنای عقلا]] استناد کرده‌اند<ref>← فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۵۹؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۶به بعد؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶.</ref>


=== آیات قرآن ===
=== آیات قرآن ===
در اثبات حجیت خبر واحد به آیات چندی استناد شده‌است. یکی از آیات آیه نبأ<ref>حجرات، ۶.</ref> است که در آن خداوند به مؤمنان دستور می‌دهد اگر فاسقی خبری آورد، دربارهٔ آن تحقیق کنند تا مبادا از روی جهالت به دیگران آسیب برسانند. در این آیه بر اساس قبول مفهوم وصف (کلمه فاسق)<ref>انصاری، مطارح الانظار، ۳/۱۲۶ ـ ۱۲۸؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> و مفهوم شرط که همان تعلیق وجوب تبیّن بر خبر فاسق است بر حجیت خبر واحد استدلال شده‌است<ref>← ادامه مقاله).</ref>
در اثبات حجیت خبر واحد به آیات چندی استناد شده‌است. یکی از آیات آیه نبأ<ref>حجرات، ۶.</ref> است که در آن خداوند به مؤمنان دستور می‌دهد اگر فاسقی خبری آورد، دربارهٔ آن تحقیق کنند تا مبادا از روی جهالت به دیگران آسیب برسانند. در این آیه بر اساس قبول مفهوم وصف (کلمه فاسق)<ref>انصاری، مطارح الانظار، ۳/۱۲۶ ـ ۱۲۸؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> و مفهوم شرط که همان تعلیق وجوب تبیّن بر خبر [[فاسق]] است بر حجیت خبر واحد استدلال شده‌است<ref>← ادامه مقاله).</ref>
امام‌خمینی مانند شیخ انصاری<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۷.</ref> و نایینی<ref>نایینی، ۳/۱۶۶ ـ ۱۶۷.</ref> قضیه وصفیه را فاقد مفهوم می‌داند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۷ ـ ۲۸۸.</ref>؛ از این‌رو بیشترِ استدلال‌کنندگان به آیه به مفهوم شرط استناد کرده‌اند<ref>← انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۶؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۴.</ref> از مفهوم شرط تقریرهای مختلفی ارائه شده‌است<ref>← انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۶؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۴ ـ ۱۷۰؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۰۷.</ref> و عالمانی مانند یزدی طباطبایی،<ref>یزدی طباطبایی، ۱/۴۵۹.</ref> آخوند خراسانی<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶.</ref> و نایینی<ref>نایینی، ۳/۱۶۹.</ref> استدلال به آیه نبأ را پذیرفته‌اند؛ اما در برابر، شیخ انصاری،<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۷ ـ ۱۲۶.</ref> امام‌خمینی،<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۳ ـ ۲۸۶.</ref> خویی<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> و سیدمحمدباقر صدر<ref>صدر، بحوث، ۴/۳۵۱ ـ ۳۵۸.</ref> دلالت آیه نبأ را مطلقاً ناتمام دانسته‌اند.
[[امام‌خمینی]] مانند [[شیخ انصاری]]<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۷.</ref> و نایینی<ref>نایینی، ۳/۱۶۶ ـ ۱۶۷.</ref> قضیه وصفیه را فاقد مفهوم می‌داند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۷ ـ ۲۸۸.</ref>؛ از این‌رو بیشترِ استدلال‌کنندگان به آیه به مفهوم شرط استناد کرده‌اند<ref>← انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۶؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۴.</ref> از مفهوم شرط تقریرهای مختلفی ارائه شده‌است<ref>← انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۶؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۶۴ ـ ۱۷۰؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۰۷.</ref> و عالمانی مانند یزدی طباطبایی،<ref>یزدی طباطبایی، ۱/۴۵۹.</ref> [[آخوند خراسانی]]<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶.</ref> و نایینی<ref>نایینی، ۳/۱۶۹.</ref> استدلال به آیه نبأ را پذیرفته‌اند؛ اما در برابر، شیخ انصاری،<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۱۷ ـ ۱۲۶.</ref> امام‌خمینی،<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۳ ـ ۲۸۶.</ref> خویی<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> و [[سیدمحمدباقر صدر]]<ref>صدر، بحوث، ۴/۳۵۱ ـ ۳۵۸.</ref> دلالت آیه نبأ را مطلقاً ناتمام دانسته‌اند.


امام‌خمینی پس از بررسی استدلال‌های مختلف برای اثبات مطلب و اشکال به این استدلال‌ها<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۳ ـ ۳۰۵.</ref> مفهوم آیه نبأ را بر فرض پذیرش، از اثبات حجیت خبر عادل به‌طور مطلق ناتوان می‌داند؛ زیرا معنای ظاهری واژه «تبیّن» مناسبت ندارد که جزا برای «مجیء فاسق» باشد و از نظر عقل و عرف، ترتّبی میان آن دو نیست<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۶۱ ـ ۱۶۲.</ref> پس «تبین» به معنای رویگردانی از خبر فاسق است که مفهومش روی نگرداندن از خبر شخص عادل است و این روی نگرداندن ممکن است تمام موضوع برای عمل به خبر عادل یا جزء موضوع باشد؛ از این‌رو حجیت خبر عادل به‌خودی‌خود از مفهوم به دست نمی‌آید<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۳.</ref> همچنین امام‌خمینی ضمن تقسیم خبر به خبر مربوط به امور خطیر که در صورت کذب، آثار مهمی را در پی داشته باشد و خبری که در صورت کذب چنین آثاری نداشته باشد، مورد آیه را از قسم اول دانسته که دربارهٔ ارتداد قوم بنی‌مصطلق بوده که فرض دروغ‌بودن این خبر و کشته‌شدن آنان به دست سپاهیان اسلام ضرر عظیم و غیرقابل جبرانی را در پی داشت؛ از این‌رو خداوند دستور می‌دهد در این‌گونه امور بررسی و تحصیل علم لازم است و فرقی نمی‌کند ناقل خبر عادل باشد یا فاسق؛ بنابراین آیه شامل همه خبرها نمی‌شود<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۶۶ ـ ۱۶۷.</ref>
امام‌خمینی پس از بررسی استدلال‌های مختلف برای اثبات مطلب و اشکال به این استدلال‌ها<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۳ ـ ۳۰۵.</ref> مفهوم آیه نبأ را بر فرض پذیرش، از اثبات حجیت خبر عادل به‌طور مطلق ناتوان می‌داند؛ زیرا معنای ظاهری واژه «تبیّن» مناسبت ندارد که جزا برای «مجیء فاسق» باشد و از نظر [[عقل]] و [[عرف]]، ترتّبی میان آن دو نیست<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۶۱ ـ ۱۶۲.</ref> پس «تبین» به معنای رویگردانی از خبر فاسق است که مفهومش روی نگرداندن از خبر شخص عادل است و این روی نگرداندن ممکن است تمام موضوع برای عمل به خبر عادل یا جزء موضوع باشد؛ از این‌رو حجیت خبر عادل به‌خودی‌خود از مفهوم به دست نمی‌آید<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۸۳.</ref> همچنین امام‌خمینی ضمن تقسیم خبر به خبر مربوط به امور خطیر که در صورت کذب، آثار مهمی را در پی داشته باشد و خبری که در صورت کذب چنین آثاری نداشته باشد، مورد آیه را از قسم اول دانسته که دربارهٔ ارتداد قوم بنی‌مصطلق بوده که فرض دروغ‌بودن این خبر و کشته‌شدن آنان به دست سپاهیان اسلام ضرر عظیم و غیرقابل جبرانی را در پی داشت؛ از این‌رو خداوند دستور می‌دهد در این‌گونه امور بررسی و تحصیل علم لازم است و فرقی نمی‌کند ناقل خبر عادل باشد یا فاسق؛ بنابراین آیه شامل همه خبرها نمی‌شود.<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۶۶ ـ ۱۶۷.</ref>


آیه دیگر آیه نفر<ref>توبه، ۱۲۲.</ref> است که از آن بر می‌آید کوچ‌کردن برای یادگیری مسائل دینی بر عده‌ای از مؤمنان واجب است تا بازگردند و قوم خود را بیم دهند و لازمه وجوب بیم‌دادن حجت‌بودن خبر واحد (بیم‌دهنده) است<ref>فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۶۲ ـ ۱۶۳؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۲۶؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶ ـ ۲۹۸؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۶۴.</ref>
آیه دیگر [[آیه نفر]]<ref>توبه، ۱۲۲.</ref> است که از آن بر می‌آید کوچ‌کردن برای یادگیری مسائل دینی بر عده‌ای از مؤمنان واجب است تا بازگردند و قوم خود را بیم دهند و لازمه وجوب بیم‌دادن حجت‌بودن خبر واحد (بیم‌دهنده) است.<ref>فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۶۲ ـ ۱۶۳؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۲۶؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۶ ـ ۲۹۸؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۶۴.</ref>


میرزای قمی،<ref>میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۴۰۸ ـ ۴۱۵.</ref> یزدی طباطبایی،<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۶۴.</ref> نایینی<ref>نایینی، ۳/۱۸۷.</ref> و خویی<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۱۳ ـ ۲۱۷.</ref> دلالت آیه نفر را پذیرفته‌اند. شیخ انصاری،<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۲۹.</ref> آخوند خراسانی<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۸.</ref> و بعضی دیگر<ref>صدر، بحوث، ۴/۳۸۱.</ref> با انکار ملازمه یادشده، دلالت آیه را نپذیرفته‌اند. امام‌خمینی نیز پس از اشکال‌های متعدد به سخن کسانی که به آیه استناد کرده‌اند، در نهایت میان مضمون آیه و دلالت بر حجیت خبر واحد فاصله‌ای فراوان می‌بیند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۰۸ ـ ۳۱۰.</ref>
[[میرزای قمی]]،<ref>میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۴۰۸ ـ ۴۱۵.</ref> یزدی طباطبایی،<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۶۴.</ref> [[میرزای نایینی|نایینی]]<ref>نایینی، ۳/۱۸۷.</ref> و [[سیدابوالقاسم خویی|خویی]]<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۱۳ ـ ۲۱۷.</ref> دلالت آیه نفر را پذیرفته‌اند. شیخ انصاری،<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۲۹.</ref> آخوند خراسانی<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۸.</ref> و بعضی دیگر<ref>صدر، بحوث، ۴/۳۸۱.</ref> با انکار ملازمه یادشده، دلالت آیه را نپذیرفته‌اند. امام‌خمینی نیز پس از اشکال‌های متعدد به سخن کسانی که به آیه استناد کرده‌اند، در نهایت میان مضمون آیه و دلالت بر حجیت خبر واحد فاصله‌ای فراوان می‌بیند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۰۸ ـ ۳۱۰.</ref>


=== روایات ===
=== روایات ===
اصولیان برای اثبات حجیت خبر واحد ثقه به پاره‌ای از روایات نیز استدلال کرده‌اند<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۳۷؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۱.</ref>؛ مانند روایاتی که در آنها امام (ع) دیگران را برای به دست آوردن احادیث اهل بیت، به برخی از یاران خود ارجاع می‌دهد یا اینکه در حدیثی امام‌صادق (ع) رد روایات زراره از امام‌باقر (ع) را جایز نمی‌داند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۴۳.</ref> بیشتر اصولیان معاصر اجمالاً دلالت این روایات را قبول کرده‌اند<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۸۳ ـ ۴۸۴؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۸۹؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۳۴؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۲۵.</ref>
اصولیان برای اثبات حجیت خبر واحد [[ثقه]] به پاره‌ای از روایات نیز استدلال کرده‌اند<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۳۷؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۱.</ref>؛ مانند روایاتی که در آنها [[امام (ع)]] دیگران را برای به دست آوردن [[حدیث|احادیث اهل بیت]]، به برخی از یاران خود ارجاع می‌دهد یا اینکه در حدیثی [[امام صادق(ع)|امام‌صادق (ع)]] رد روایات زراره از [[امام محمد باقر(ع)|امام‌باقر (ع)]] را جایز نمی‌داند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۴۳.</ref> بیشتر اصولیان معاصر اجمالاً دلالت این روایات را قبول کرده‌اند<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۸۳ ـ ۴۸۴؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۸۹؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۳۴؛ خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۲۵.</ref>


امام‌خمینی با اشاره به بنای عقلا در عمل به خبر واحد، روایات یادشده را در حکم امضای شارع می‌داند و تأسیس حجیت با این روایات را انکار می‌کند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۱.</ref> ایشان برخلاف دیگر اصولیان<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۳۰۲؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۸۴؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۹۱؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۳۶.</ref> تواتر در تمام طبقات راویان این روایات را نپذیرفته‌است؛ از این‌رو استدلال به این اخبار را برای حجیت خبر واحد نمی‌پذیرد<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۱۱ ـ ۳۱۳.</ref> ایشان پس از بیان برخی اشکال‌ها، برای اثبات حجیت مطلق خبر ثقه، راه حلی پیشنهاد می‌کند که شکل‌گرفته از روایات به ضمیمه بنای عقلاست؛ به این بیان که قدر متیقن از بنای عقلا عمل به خبری است که دارای سند عالی و راویان مورد تأیید از سوی جمعی عادل باشد؛ حال در میان احادیثی که به حجیت مطلق خبر ثقه دلالت دارند، چنین روایاتی وجود دارد؛ مانند صحیحه احمدبن‌اسحاق که راویان آن از مشایخ بزرگوار و مورد تأییدند و عمل به خبر ثقه را مطلقاً تجویز می‌کند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۲.</ref> در نتیجه به کمک سیره و خبر احمدبن‌اسحاق حجیت مطلق خبر ثقه ثابت می‌شود.
امام‌خمینی با اشاره به بنای عقلا در عمل به خبر واحد، روایات یادشده را در حکم امضای شارع می‌داند و تأسیس حجیت با این روایات را انکار می‌کند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۱.</ref> ایشان برخلاف دیگر اصولیان<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۳۰۲؛ یزدی طباطبایی، حاشیة فرائد الاُصول، ۱/۴۸۴؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۹۱؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۳۶.</ref> تواتر در تمام طبقات راویان این روایات را نپذیرفته‌است؛ از این‌رو استدلال به این اخبار را برای حجیت خبر واحد نمی‌پذیرد<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۱۱ ـ ۳۱۳.</ref> ایشان پس از بیان برخی اشکال‌ها، برای اثبات حجیت مطلق خبر ثقه، راه حلی پیشنهاد می‌کند که شکل‌گرفته از روایات به ضمیمه بنای عقلاست؛ به این بیان که قدر متیقن از [[بنای عقلا]] عمل به خبری است که دارای سند عالی و راویان مورد تأیید از سوی جمعی عادل باشد؛ حال در میان احادیثی که به حجیت مطلق خبر [[ثقه]] دلالت دارند، چنین روایاتی وجود دارد؛ مانند صحیحه احمدبن‌اسحاق که راویان آن از مشایخ بزرگوار و مورد تأییدند و عمل به خبر ثقه را مطلقاً تجویز می‌کند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۲.</ref> در نتیجه به کمک سیره و خبر احمدبن‌اسحاق حجیت مطلق خبر ثقه ثابت می‌شود.


=== سیره مسلمانان و بنای عقلا ===
=== سیره مسلمانان و بنای عقلا ===
برای حجیت خبر واحد به سیره مسلمانان و بنای عقلا نیز استناد شده‌است<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۶۲ ـ ۱۶۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۲ ـ ۳۰۳؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۹۱ ـ ۱۹۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۳۶ ـ ۱۳۷.</ref> بیشتر اصولیان در استناد به سیره متشرعه اشکال کرده‌اند؛ ولی دلالت بنای عقلا را پذیرفته‌اند<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱۶۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۲ ـ ۳۰۴؛ خمینی، تحریرات فی الاصول، ۶/۴۹۹ ـ ۵۰۰.</ref>؛ هرچند برخی در دلالت بنای عقلا نیز خدشه کرده‌اند<ref>حائری، درر الفوائد، ۲/۵۷؛ روحانی، منتقی الاصول، ۴/۲۹۹.</ref> امام‌خمینی در استدلال به سیره متشرعه خدشه وارد کرده<ref>امام‌خمینی، معتمد الاصول، ۱/۴۸۵؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۹۰ ـ ۱۹۱.</ref> و عمده دلیل حجیت خبر واحد را بنای عقلا دانسته‌است<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۳؛ تنقیح الاصول، ۳/۱۹۱.</ref> ایشان برای دفع این اشکال معروف که آیات نهی‌کننده از عمل به غیر علم، مانع از حجیت بنای عقلاست،<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۶۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۳.</ref> از ظهور خود این آیات استفاده می‌کند؛ زیرا بدون تردید آیات مانعه از عمل به غیر علم با قصد افاده و افهام بیان شده‌اند؛ بنابراین ظاهر این آیات با آنکه ظنی‌اند و مفید علم نیستند، قابلیت افاده و افهام را دارند؛ از این‌رو حجیت آنها مسلم انگاشته شده‌است و این حجیت جز در سیره عقلا در امر دیگری ریشه ندارد؛ بنابراین خداوند نیز در نزول این آیات به همین سیره عقلایی، اتکا کرده‌است؛ پس با الغای خصوصیت روشن می‌شود آیات یادشده مانع از حجیت ظنونی مانند حجیت ظواهر یا خبر ثقه که سیره بر حجیت آنها اقامه شده، نمی‌شود<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۳ ـ ۳۱۴؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۳۰ ـ ۴۳۱.</ref>
برای حجیت خبر واحد به [[سیره مسلمانان]] و بنای عقلا نیز استناد شده‌است<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۶۲ ـ ۱۶۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۲ ـ ۳۰۳؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۱۹۱ ـ ۱۹۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۳/۱۳۶ ـ ۱۳۷.</ref> بیشتر اصولیان در استناد به سیره متشرعه اشکال کرده‌اند؛ ولی دلالت بنای عقلا را پذیرفته‌اند<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱۶۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۲ ـ ۳۰۴؛ خمینی، تحریرات فی الاصول، ۶/۴۹۹ ـ ۵۰۰.</ref>؛ هرچند برخی در دلالت بنای عقلا نیز خدشه کرده‌اند<ref>حائری، درر الفوائد، ۲/۵۷؛ روحانی، منتقی الاصول، ۴/۲۹۹.</ref> امام‌خمینی در استدلال به سیره متشرعه خدشه وارد کرده<ref>امام‌خمینی، معتمد الاصول، ۱/۴۸۵؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۹۰ ـ ۱۹۱.</ref> و عمده دلیل حجیت خبر واحد را بنای عقلا دانسته‌است<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۳؛ تنقیح الاصول، ۳/۱۹۱.</ref> ایشان برای دفع این اشکال معروف که آیات نهی‌کننده از عمل به غیر علم، مانع از حجیت بنای عقلاست،<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۶۴؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۰۳.</ref> از ظهور خود این آیات استفاده می‌کند؛ زیرا بدون تردید آیات مانعه از عمل به غیر علم با قصد افاده و افهام بیان شده‌اند؛ بنابراین ظاهر این آیات با آنکه ظنی‌اند و مفید علم نیستند، قابلیت افاده و افهام را دارند؛ از این‌رو حجیت آنها مسلم انگاشته شده‌است و این حجیت جز در سیره عقلا در امر دیگری ریشه ندارد؛ بنابراین خداوند نیز در نزول این آیات به همین سیره عقلایی، اتکا کرده‌است؛ پس با الغای خصوصیت روشن می‌شود آیات یادشده مانع از حجیت ظنونی مانند حجیت ظواهر یا خبر ثقه که سیره بر حجیت آنها اقامه شده، نمی‌شود<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۳ ـ ۳۱۴؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۳۰ ـ ۴۳۱.</ref>


== مبانی مختلف در حجیت خبر و آثار آن ==
== مبانی مختلف در حجیت خبر و آثار آن ==
وثوق به دست‌آمده از ادله حجیت خبر به دو شکل تفسیر شده‌است: ۱. وثوق خبری که از آن به وثوق صدوری نیز تعبیر می‌شود و حاکی از اطمینان به صدور مضمون خبر از معصوم (ع) است. ۲. وثوق مخبری که اطمینان به صحت سند روایت و وثاقت راویان موجود در سند است که از آن به وثوق سندی نیز تعبیر می‌شود<ref>← آملی، مجمع الافکار و مطرح الانظار، ۳/۱۴۸.</ref> بیشتر اصولیان بزرگ و فقیهان شیعه قائل به وثوق خبری‌اند<ref>← تبریزی، فرائد الاصول، ۲۵ ـ ۲۶؛ ← آملی، مصباح الهدی، ۲/۱۹۳؛ اصفهانی، نهایة الدرایة، ۲/۲۷۹.</ref>؛ از این‌رو به باور ایشان اگر خبری سندش ضعیف باشد ولی قرائنی بر صدق آن وجود داشته باشد، به آن عمل خواهد شد.
وثوق به دست‌آمده از ادله حجیت خبر به دو شکل تفسیر شده‌است:


در برابر نظر مشهور، برخی دیگر، معیار در حجیت را وثوق مُخبری می‌دانند؛ بنابراین اگر سند روایتی ضعیف باشد به آن عمل نمی‌کنند؛ هرچند مشهور به آن روایت عمل کرده باشند<ref>آملی، مجمع الافکار و مطرح الانظار، ۴/۴۵۴؛ خویی، موسوعه، ۲/۲۳۷.</ref>؛ زیرا با عمل مشهور اطمینان به صدور خبر برای نوع مردم پیدا نمی‌شود؛ علاوه بر این به باور اینان حتی اگر اطمینانِ نوعی به وثوق خبر حاصل شود، دلیلی بر حجیت آن وجود ندارد<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۷۹ ـ ۲۸۱.</ref>؛ از این‌رو نه عمل مشهور را جابر ضعف سند می‌دانند و نه اعراض آنان را موهن اعتبار روایت<ref>خویی، موسوعه، ۲/۲۳۷ و ۳/۴۰۸.</ref>
# وثوق خبری که از آن به وثوق صدوری نیز تعبیر می‌شود و حاکی از اطمینان به صدور مضمون خبر از معصوم (ع) است.
# وثوق مخبری که اطمینان به صحت سند روایت و وثاقت راویان موجود در سند است که از آن به وثوق سندی نیز تعبیر می‌شود<ref>← آملی، مجمع الافکار و مطرح الانظار، ۳/۱۴۸.</ref> بیشتر اصولیان بزرگ و فقیهان شیعه قائل به وثوق خبری‌اند<ref>← تبریزی، فرائد الاصول، ۲۵ ـ ۲۶؛ ← آملی، مصباح الهدی، ۲/۱۹۳؛ اصفهانی، نهایة الدرایة، ۲/۲۷۹.</ref>؛ از این‌رو به باور ایشان اگر خبری سندش ضعیف باشد ولی قرائنی بر صدق آن وجود داشته باشد، به آن عمل خواهد شد.
 
در برابر نظر مشهور، برخی دیگر، معیار در حجیت را وثوق مُخبری می‌دانند؛ بنابراین اگر سند روایتی ضعیف باشد به آن عمل نمی‌کنند؛ هرچند مشهور به آن روایت عمل کرده باشند<ref>آملی، مجمع الافکار و مطرح الانظار، ۴/۴۵۴؛ خویی، موسوعه، ۲/۲۳۷.</ref>؛ زیرا با عمل مشهور اطمینان به صدور خبر برای نوع مردم پیدا نمی‌شود؛ علاوه بر این به باور اینان حتی اگر اطمینانِ نوعی به وثوق خبر حاصل شود، دلیلی بر حجیت آن وجود ندارد<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۷۹ ـ ۲۸۱.</ref>؛ از این‌رو نه عمل مشهور را جابر ضعف سند می‌دانند و نه اعراض آنان را موهن اعتبار روایت.<ref>خویی، موسوعه، ۲/۲۳۷ و ۳/۴۰۸.</ref>


امام‌خمینی با پذیرش مبنای وثوق خبری، عمل مشهور قدما طبق روایت را جابر ضعف سند آن<ref>امام‌خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۲۴؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۹۸.</ref> و اعراض آنان را سبب وهن روایت دانسته‌است<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۱۰۵؛ امام‌خمینی، الطهاره، ۴/۳۲۴).</ref> به باور ایشان امور دیگری نیز موجب اطمینان به وثوق خبر می‌شوند، مانند کثرت روایات هم‌مضمون،<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۱۸ ـ ۱۱۹.</ref> قوت متن<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۳/۱۰۳.</ref> و وجود مضامین عالی<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵۴.</ref> که موجب جبران ضعف سند روایات می‌شوند. برخی افزوده‌اند اگر ملاک در حجیت، وثوق خبری باشد، می‌توان از مرجّح منصوص، به غیر منصوص تعدی کرد؛ حال آنکه با وثاقت مُخبری، این امر امکان‌پذیر نیست.<ref>← آملی، مجمع الافکار و مطرح الانظار، ۴/۴۵۴.</ref>
امام‌خمینی با پذیرش مبنای وثوق خبری، عمل مشهور قدما طبق روایت را جابر ضعف سند آن<ref>امام‌خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۲۴؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۹۸.</ref> و اعراض آنان را سبب وهن روایت دانسته‌است<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۱۰۵؛ امام‌خمینی، الطهاره، ۴/۳۲۴).</ref> به باور ایشان امور دیگری نیز موجب اطمینان به وثوق خبر می‌شوند، مانند کثرت روایات هم‌مضمون،<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۱۸ ـ ۱۱۹.</ref> قوت متن<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۳/۱۰۳.</ref> و وجود مضامین عالی<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵۴.</ref> که موجب جبران ضعف سند روایات می‌شوند. برخی افزوده‌اند اگر ملاک در حجیت، وثوق خبری باشد، می‌توان از مرجّح منصوص، به غیر منصوص تعدی کرد؛ حال آنکه با وثاقت مُخبری، این امر امکان‌پذیر نیست.<ref>← آملی، مجمع الافکار و مطرح الانظار، ۴/۴۵۴.</ref>


== عدم حجیت خبر واحد در مسائل اعتقادی ==
== عدم حجیت خبر واحد در مسائل اعتقادی ==
خبر واحد در اصول اعتقادی، حجت نیست؛ زیرا در اصول دین نیاز به یقین است و گمان و ظن معتبر نیستند و خبر واحد تنها ظن‌آور است. در این میان فرقی میان ظواهر و غیر ظواهر وجود ندارد<ref>آشتیانی، بحر الفوائد، ۱/۱۵۴؛ صدر، بحوث، ۴/۲۲۷.</ref>؛ البته برخی عمل به ظن مستند به استدلال را در اصول دین جایز دانسته‌اند<ref>تبریزی، فرائد الاصول، ۲/۵۵۹ ـ ۵۶۰.</ref> امام‌خمینی نیز حجیت خبر واحد را در اعتقادات انکار می‌کند<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۸۶.</ref> و آیه ۳۶ سوره یونس را که از عمل به ظن نهی کرده، مربوط به اصول اعتقادات می‌داند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۷۵.</ref> با این حال، خبر واحد در خصوص جزئیات مربوط به برزخ و معاد و حوادث روز قیامت و جزئیات مربوط به صراط و میزان و اموری از این دست و نیز اخبار تاریخی و خبرهای مربوط به کائنات و امت‌های پیشین حجت است.<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۷۷ ـ ۲۷۸.</ref>
خبر واحد در اصول اعتقادی، حجت نیست؛ زیرا در [[اصول دین]] نیاز به یقین است و گمان و ظن معتبر نیستند و خبر واحد تنها ظن‌آور است. در این میان فرقی میان ظواهر و غیر ظواهر وجود ندارد<ref>آشتیانی، بحر الفوائد، ۱/۱۵۴؛ صدر، بحوث، ۴/۲۲۷.</ref>؛ البته برخی عمل به ظن مستند به استدلال را در اصول دین جایز دانسته‌اند<ref>تبریزی، فرائد الاصول، ۲/۵۵۹ ـ ۵۶۰.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز حجیت خبر واحد را در اعتقادات انکار می‌کند<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۸۶.</ref> و آیه ۳۶ [[سوره یونس]] را که از عمل به ظن نهی کرده، مربوط به اصول اعتقادات می‌داند<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۷۵.</ref> با این حال، خبر واحد در خصوص جزئیات مربوط به [[برزخ]] و [[معاد]] و حوادث [[روز قیامت]] و جزئیات مربوط به [[صراط]] و [[میزان]] و اموری از این دست و نیز اخبار تاریخی و خبرهای مربوط به کائنات و امت‌های پیشین حجت است.<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۷۷ ـ ۲۷۸.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۱۴۹

ویرایش