۲۵٬۴۴۳
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مشورت''' رایزنی در امور فردی، | '''مشورت''' رایزنی در امور فردی، اجتماعی و سیاسی. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
مشورت از ریشه «شور» به معنای رایزنی است و در اصل، به معنای استخراج عسل از کندو و عرضهکردن و نشاندادن چیز نفیسی است که پنهان باشد.<ref>جوهری، صحاح تاج اللغه، ۲/۷۰۵؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۲۲۶–۲۲۷؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۴۳۴.</ref> در فارسی نیز مشورت به معنای رأیزدن با هم و کنکاش آمدهاست.<ref>دهخدا، فرهنگلغت دهخدا، ۱۲/۱۸۵۲۶–۱۸۵۲۷.</ref> مشورت در اصطلاح به معنای همفکری در کارها و استفاده از [[علم]] و [[عقل]] دیگران و کسب اطلاع از رأی [[اهل خبره]] برای دستیابی به نتیجه اصلح است.<ref>سامانی، مشورت و مشاوران در سنت و سیره پیشوایان، ۱۷.</ref> با مشورتکردن، رأی ناب از میان آرای گوناگون شناسایی و برگزیده میشود و در حقیقت همچنانکه عسل صاف و خالص از میان موم استخراج میشود، انسان از میان اشیای متعدد چیز خاصی انتخاب و عصارهگیری میکند.<ref>راغب، مفردات راغب، ۴۷۰؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۸.</ref> بر این اساس، مشورت برابر استبداد به رأی است و شخصی که در کاری که شایسته مشورت است بر رأی و نظر خویش اصرار ورزد، مستبد خوانده میشود.<ref>کواکبی، طبایع الاستبداد یا سرشتهای خودکامگی، ۸۳.</ref> | مشورت از ریشه «شور» به معنای رایزنی است و در اصل، به معنای استخراج عسل از کندو و عرضهکردن و نشاندادن چیز نفیسی است که پنهان باشد.<ref>جوهری، صحاح تاج اللغه، ۲/۷۰۵؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۲۲۶–۲۲۷؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۴۳۴.</ref> در فارسی نیز مشورت به معنای رأیزدن با هم و کنکاش آمدهاست.<ref>دهخدا، فرهنگلغت دهخدا، ۱۲/۱۸۵۲۶–۱۸۵۲۷.</ref> مشورت در اصطلاح به معنای همفکری در کارها و استفاده از [[علم]] و [[عقل]] دیگران و کسب اطلاع از رأی [[اهل خبره]] برای دستیابی به نتیجه اصلح است.<ref>سامانی، مشورت و مشاوران در سنت و سیره پیشوایان، ۱۷.</ref> با مشورتکردن، رأی ناب از میان آرای گوناگون شناسایی و برگزیده میشود و در حقیقت همچنانکه عسل صاف و خالص از میان موم استخراج میشود، انسان از میان اشیای متعدد چیز خاصی انتخاب و عصارهگیری میکند.<ref>راغب، مفردات راغب، ۴۷۰؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۸.</ref> بر این اساس، مشورت برابر استبداد به رأی است و شخصی که در کاری که شایسته مشورت است بر رأی و نظر خویش اصرار ورزد، [[استبداد|مستبد]] خوانده میشود.<ref>کواکبی، طبایع الاستبداد یا سرشتهای خودکامگی، ۸۳.</ref> | ||
اهل لغت، مشورت و شورا را به یک معنا دانستهاند.<ref>جوهری، صحاح التاج اللغه، ۲/۷۰۵.</ref> در لغتنامههای فارسی نیز شورا به معنای مشورتکردن و رأیزدن با هم و کنکاش آمدهاست؛<ref>دهخدا، فرهنگلغت، ۹/۱۲۸۲۶–۱۲۸۲۷.</ref> اما برخی، میان مشورت و شورا تفاوت قائل شده، گفتهاند مشورت به معنای نظرخواهی از فرد یا افراد آگاه است، ولی شورا معنای وسیعتر و گستردهتری دارد؛ زیرا هم در نظرخواهی از فرد یا افراد آگاه و هم در معنای با یکدیگر مشورتکردن و تصمیم جمعی گرفتن در امری، به کار میرود<ref>شهریاری، شورا در فتوا، ۳۲.</ref> و همین تفکیک، امروزه متداول و | اهل لغت، مشورت و شورا را به یک معنا دانستهاند.<ref>جوهری، صحاح التاج اللغه، ۲/۷۰۵.</ref> در لغتنامههای فارسی نیز شورا به معنای مشورتکردن و رأیزدن با هم و کنکاش آمدهاست؛<ref>دهخدا، فرهنگلغت، ۹/۱۲۸۲۶–۱۲۸۲۷.</ref> اما برخی، میان مشورت و شورا تفاوت قائل شده، گفتهاند مشورت به معنای نظرخواهی از فرد یا افراد آگاه است، ولی شورا معنای وسیعتر و گستردهتری دارد؛ زیرا هم در نظرخواهی از فرد یا افراد آگاه و هم در معنای با یکدیگر مشورتکردن و تصمیم جمعی گرفتن در امری، به کار میرود<ref>شهریاری، شورا در فتوا، ۳۲.</ref> و همین تفکیک، امروزه متداول و متبادر از این دو واژه است.<ref>شهریاری، شورا در فتوا، ۲۱؛ ادامه مقاله.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
مشورت از ریشهدارترین | مشورت از ریشهدارترین اصول عرفی و مقررات سنتی و از بارزترین شیوههای عقلایی در زندگی جمعی است. انسانها در حل مشکلات و رسیدن به نظرهای درست، در قلمرو زندگی فردی و اجتماعی همواره از مشورت استفاده کردهاند. اشاره [[قرآن]] به نمونههایی از این مشورتها، بیانگر آن است که پیش از [[اسلام]] عمل بر اساس مشورت رایج بودهاست؛ برای نمونه [[فرعون]] برای چگونگی مقابله با [[حضرت موسی(ع)]] با اطرافیان خود مشورت کرد<ref>شعرا، ۳۵–۳۶؛ اعراف، ۱۱۰.</ref> و [[ملکه سبا]] با بزرگان قوم خود هنگام دریافت نامه [[حضرت سلیمان(ع)]] که او را به اطاعت خود فراخوانده بود، مشورت کرد.<ref>نمل، ۲۹–۳۲.</ref> براساس برخی [[روایات]]، کسانی که طرف مشورت وی بودند ۳۱۲ قبیله بودند و هر قبیله هزار جنگجو داشت<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴/۱۱۷.</ref> کفار قریش پیش از اسلام در [[مکه]]، در محلی به نام [[دارالندوه]] برای اجتماع و مشورت گرد هم میآمدند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۹/۵۱–۵۲.</ref> | ||
در قرآن کریم دو آیه بهصراحت دربارهٔ شورا و مشورت وجود دارد<ref>شورا، ۳۸؛ آل عمران، ۱۵۹.</ref> و سوره شورا نیز به مناسبت آیه یادشده به این نام شهرت یافتهاست. روایات بسیاری نیز دربارهٔ مشورت آمدهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و دیگر [[امامان معصوم(ع)]] هم خود در مسائل مختلف اجتماعی، | در [[قرآن|قرآن کریم]] دو آیه بهصراحت دربارهٔ شورا و مشورت وجود دارد<ref>شورا، ۳۸؛ آل عمران، ۱۵۹.</ref> و سوره شورا نیز به مناسبت آیه یادشده به این نام شهرت یافتهاست. روایات بسیاری نیز دربارهٔ مشورت آمدهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و دیگر [[امامان معصوم(ع)]] هم خود در مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی و نظامی با یاران مشورت میکردند و [[مسلمانان]] را نیز به مشورت در کارها سفارش میکردند.<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۶ و ح۵۱، ۵۱۲؛ برقی، ۱/۶۰۱–۶۰۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۲/۳۹–۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> [[امامخمینی]] نیز خود اهل مشورت بود<ref>نوروزی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲.</ref> و در سالهای مبارزه با [[رژیم پهلوی]] و دوران نهضت اسلامی، گاهی با [[مراجع تقلید]] و برخی شخصیتهای تأثیرگذار دربارهٔ چگونگی موضعگیری و صدور اعلامیه، مشورت میکرد.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سره، ۱۵۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۷۲.</ref> ایشان پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] نیز در همه کارهای مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی با مشاوران و [[مسئولان]] مشورت میکرد.<ref>ادامه مقاله.</ref> | ||
== اهمیت و جایگاه == | == اهمیت و جایگاه == | ||
در آموزههای دینی به نظرخواهی از دیگران و مشورت با آنان، اهمیت ویژهای داده شدهاست و همگان به بهرهگیری از نظر و تجربه دیگران فرا خوانده شدهاند.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲.</ref> در مشورت، عقلها و تجربهها و دیدگاههای مختلف به کمک هم شتافته، مسائل پخته میشود و کمعیب و نقص و از لغزش دورتر میگردد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۴۸۷.</ref> [[قرآن کریم]] در موضوعی مانند از شیرگرفتن فرزند پیش از دو سال، به مشورت پدر و مادر با یکدیگر توجه دادهاست.<ref>بقره، ۲۳۳.</ref> خداوند در سوره شورا مشورت با یکدیگر را در امور خود، یکی از صفات | در آموزههای دینی به نظرخواهی از دیگران و مشورت با آنان، اهمیت ویژهای داده شدهاست و همگان به بهرهگیری از نظر و تجربه دیگران فرا خوانده شدهاند.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲.</ref> در مشورت، عقلها و تجربهها و دیدگاههای مختلف به کمک هم شتافته، مسائل پخته میشود و کمعیب و نقص و از لغزش دورتر میگردد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۴۸۷.</ref> [[قرآن کریم]] در موضوعی مانند از شیرگرفتن فرزند پیش از دو سال، به مشورت پدر و مادر با یکدیگر توجه دادهاست.<ref>بقره، ۲۳۳.</ref> خداوند در سوره شورا مشورت با یکدیگر را در امور خود، یکی از صفات مؤمنان شمردهاست<ref>شورا، ۳۸.</ref> و این آیه دلالت دارد وضع امور نوعیه در میان جامعه ایمانی با شورا و مشورتکردن است و روش پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) نیز همین بودهاست؛<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۲–۸۳.</ref> چنانکه آیه بیان میدارد مشورت در همه کارها یک برنامه مستمر برای مسلمانان است نه یک امر زودگذر و موقتی.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۴۸۷.</ref> | ||
از نگاه تاریخی، پیش از آغاز [[جنگ احد]]، پیامبر اکرم (ص) در مورد چگونگی رویارویی با [[دشمن]]، با یاران خود مشورت کرد و با توجه به نظر اکثر آنان، اردوگاه سپاه مسلمانان را در دامنه کوه احد قرار داد<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۸۶.</ref> و با اینکه خروج از [[مدینه]] پیامدهای ناگواری برای مسلمانان پیش آورد، باز هم خداوند دستور داد پیامبر (ص) با آنان مشورت کند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۵/۳۹۴–۳۹۵.</ref> بر همین اساس، به نظر برخی، وجوب مشورت در امور و حوادث به حسب نصوص آیات و [[سیره پیامبر اکرم(ص)]] از امور مسلم است و دلالت آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ»<ref>آل عمران، ۱۵۹.</ref> که پیامبر (ص) را بدان مکلف کردهاست، واضح است.<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۱–۸۲.</ref> با توجه به آیاتی که دربارهٔ مشورت آمده، نیز نمونههای عملی مشورت در سیره پیامبر اکرم (ص)، ازجمله در [[جنگ بدر]]، احد، خندق و عهدنامه پیامبر اکرم (ص) با مردم طائف، اهمیت اصل شورا در اسلام تردیدناپذیر و انکارناشدنی است.<ref>عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۱/۲۲۳.</ref> بر همین اساس، گفته شده ساحت اسلام از [[استبداد]] به دور است.<ref>کواکبی، طبایع الاستبداد یا سرشتهای خودکامگی، ۱۰۱.</ref> | از نگاه تاریخی، پیش از آغاز [[جنگ احد]]، پیامبر اکرم (ص) در مورد چگونگی رویارویی با [[دشمن]]، با یاران خود مشورت کرد و با توجه به نظر اکثر آنان، اردوگاه سپاه مسلمانان را در دامنه کوه احد قرار داد<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۸۶.</ref> و با اینکه خروج از [[مدینه]] پیامدهای ناگواری برای مسلمانان پیش آورد، باز هم خداوند دستور داد پیامبر (ص) با آنان مشورت کند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۵/۳۹۴–۳۹۵.</ref> بر همین اساس، به نظر برخی، وجوب مشورت در امور و حوادث به حسب نصوص آیات و [[سیره پیامبر اکرم(ص)]] از امور مسلم است و دلالت آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ»<ref>آل عمران، ۱۵۹.</ref> که پیامبر (ص) را بدان مکلف کردهاست، واضح است.<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۱–۸۲.</ref> با توجه به آیاتی که دربارهٔ مشورت آمده، نیز نمونههای عملی مشورت در سیره پیامبر اکرم (ص)، ازجمله در [[جنگ بدر]]، احد، [[جنگ خندق|خندق]] و عهدنامه پیامبر اکرم (ص) با مردم طائف، اهمیت اصل شورا در اسلام تردیدناپذیر و انکارناشدنی است.<ref>عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۱/۲۲۳.</ref> بر همین اساس، گفته شده ساحت اسلام از [[استبداد]] به دور است.<ref>کواکبی، طبایع الاستبداد یا سرشتهای خودکامگی، ۱۰۱.</ref> | ||
در منابع اسلامی روایات فراوانی دربارهٔ اهمیت و ارزش مشورت در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان آمدهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> در برخی از این روایات آمدهاست مشورت عین هدایت است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۰۴.</ref> و انسان عاقل از مشورت بینیاز نیست<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۱.</ref> یا مشورت یکی از اسباب حیات جامعه و ترک مشورت یکی از اسباب مرگ جامعه معرفی شدهاست.<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ۳/۳۶۱؛ ابنشعبه، تحف العقول، ۳۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۱۳۹.</ref> همچنین بر اساس برخی روایات، خداوند مشورت را برای امت | در منابع اسلامی روایات فراوانی دربارهٔ اهمیت و ارزش مشورت در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان آمدهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> در برخی از این روایات آمدهاست مشورت عین هدایت است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۰۴.</ref> و انسان عاقل از مشورت بینیاز نیست<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۱.</ref> یا مشورت یکی از اسباب حیات [[جامعه]] و ترک مشورت یکی از اسباب مرگ جامعه معرفی شدهاست.<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ۳/۳۶۱؛ ابنشعبه، تحف العقول، ۳۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۱۳۹.</ref> همچنین بر اساس برخی روایات، خداوند مشورت را برای امت رحمت قرار دادهاست.<ref>سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۲/۹۰.</ref> پیامبر اکرم (ص) با اینکه از مشاوره با مردم بینیاز بود، به سبب [[رحمت الهی]] و به توصیه پروردگار، در مسائل اجرایی با اصحاب مشورت میکرد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱/۲۳۴؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۶۱.</ref> بر این اساس، مشورتکردن و توصیه به مشورت از سوی پیامبر اکرم (ص) و سایر معصومان (ع)، برای اموری مانند شخصیتدادن به امت در اداره امور، کشف استعداد مردم، رشد فکری و تدبر و مآلاندیشی، تقویت رقابت آمیخته با رفاقت، استفاده از تأیید [[مردم]]، برای آگاهی و توجیه، پرهیز از نسبت حکومت به استبدادیبودن، پرهیز از [[انتقاد]] بیجا پس از شکست احتمالی، نشاندادن جایگاه مردم در اندیشه دینی، عیب و عار ندانستن نظرخواهی و مشورتکردن و تأسی امت به پیامبر اکرم (ص) در مشورتکردن، بودهاست.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۴، ۱۴۴ و ۱۶۱؛ استادی، شورا در قرآن و حدیث، ۳۱–۳۵.</ref> امیرالمؤمنین علی (ع) نیز افزون بر فراخوانی مردم به مشورت،<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۱۰.</ref> استبداد به رأی را موجب هلاکت و مشورت را به مثابه شرکت در عقلهای مردم میداند.<ref>نهج البلاغه، ح۱۵۲، ۵۳۹.</ref> | ||
== شرایط مشاوران == | == شرایط مشاوران == | ||
در روایات اسلامی آمدهاست که مشاوران باید شرایط و شایستگیهای لازم، ازجمله | در روایات اسلامی آمدهاست که مشاوران باید شرایط و شایستگیهای لازم، ازجمله [[عقل]]، تجربه، تدین، خیرخواهی و رازداری داشته باشند<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۸ و ۱۰۲.</ref> و از صفاتی چون نادانی، پستی، [[دروغ|دروغگویی]]، [[بخل]]، [[حرص]]، ترس و [[خودپسندی]] نیز بر کنار باشند.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۸–۹۹.</ref> [[امامخمینی]] در موضوع شوراهای اسلامی به مردم توصیه میکرد افرادی را برای شورا انتخاب کنند که متدین، امین، معتقد به [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] و طرفدار مردم باشند و تمایل به شرق و غرب و [[انحراف|انحرافات]] مکتبی نداشته باشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۰–۲۵۱.</ref> ایشان به مردم هشدار میداد در صورت توجهنکردن به شایستگیها و ویژگیهای لازم و رأیدادن به افراد ناباب و ناصالح برای شورای شهر، خود شهر، کشور و اسلام زیان کرده، رأیدهندگان پیش خدا [[مسئول]] خواهند بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۰–۲۵۲ و ۲۶۰.</ref> ایشان هیچگاه از توطئههای دشمن که مسئله شوراها ـ و حتی شوراهای شهر ـ را نشانه رفته بود، غافل نماند و بهخوبی به این امر آگاه بود که هرگاه [[دشمن]] به لحاظ کمیّت و تعداد، توان مقابله نداشته باشد، سعی میکند با نفوذ افراد منتخب خود، فضای شوراها را در جهت مطلوب خویش پیش ببرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۸.</ref> | ||
== حدود و قلمرو == | == حدود و قلمرو == | ||
در اسلام، مشورت در جایی است که حکم و قانون صریحی دربارهٔ آن وجود نداشته باشد. برخی | در اسلام، مشورت در جایی است که حکم و قانون صریحی دربارهٔ آن وجود نداشته باشد. برخی مفسران معتقدند آیه ۱۵۹ آل عمران در امر پیامبر (ص) به مشورت با مردم، دربارهٔ مشورت مربوط به امور عامه اجتماعی است و شامل احکام نمیشود. مسلمانان نیز در [[صدر اسلام]] و پس از آن، حدود رایزنی را شامل حوزه [[احکام الهی]] نمیدانستند.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ۴/۵۶–۵۷؛ صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسر القرآن بالقران و السنه، ۶/۶۰.</ref> مشورت منحصر در «امر الناس» و کارهای اجرایی و شناسایی موضوعات است. بر همین اساس، پیامبر اکرم (ص) هیچگاه در احکام الهی با مردم مشورت نمیکرد؛<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۵، ۱۴۵ و ۱۵۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۸۶.</ref> البته برخی [[شاگردان امامخمینی]] شورا در افتا را که مرحله شناخت حکم و به دست آوردن آن است، مطرح کرده، یادآور شدهاند اگر تبادل نظر در مسائل فقهی صورت گیرد، افزون بر ترقی و تکامل [[فقه]]، بسیاری از اختلافها نیز از میان خواهد رفت. فقه یکی از علوم واقعی دنیا است. باید از اسلوبهایی که در سایر علوم پیروی میشود، پیروی کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۱۸۶.</ref> | ||
در مواردی که مشورت رواست، قلمرو آن بسیار گستردهاست و همه ابعاد و بخشهای زندگی فردی و اجتماعی انسان را دربر میگیرد. در روایات، مسلمانان افزون بر تشویق به رایزنی در امور شخصی و فردی،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> به مشورت در حوزههای گوناگون اجتماعی نیز تشویق شدهاند. برخی مفسران با توجه به [[شأن نزول]] آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ» «الامر» را ویژه جنگ دانستهاند؛<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۹/۴۰۹–۴۱۰.</ref> ولی بیشتر مفسران آن را به همه امور عامه، یعنی امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و مسائل مهم گسترش دادهاند.<ref>صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسر القرآن بالقران و السنه، ۶/۶۰ و ۶۴؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ۴/۵۷۰.</ref> یکی از مفسران، رایزنی حاکمان با آگاهان را در مواردی ازجمله ناآگاهی از موضوع، شناخت احکام دشوار دینی، امور جنگی، مصالح مرتبط با مردم، مسائل دبیران، وزیران و کارگزاران در آنچه به مصالح شهرها و آبادانی آن مربوط است، [[واجب]] دانستهاست.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۴/۲۵۰.</ref> | در مواردی که مشورت رواست، قلمرو آن بسیار گستردهاست و همه ابعاد و بخشهای زندگی فردی و اجتماعی انسان را دربر میگیرد. در روایات، مسلمانان افزون بر تشویق به رایزنی در امور شخصی و فردی،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> به مشورت در حوزههای گوناگون اجتماعی نیز تشویق شدهاند. برخی مفسران با توجه به [[شأن نزول]] آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ» «الامر» را ویژه جنگ دانستهاند؛<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۹/۴۰۹–۴۱۰.</ref> ولی بیشتر مفسران آن را به همه امور عامه، یعنی امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و مسائل مهم گسترش دادهاند.<ref>صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسر القرآن بالقران و السنه، ۶/۶۰ و ۶۴؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ۴/۵۷۰.</ref> یکی از مفسران، رایزنی حاکمان با آگاهان را در مواردی ازجمله ناآگاهی از موضوع، شناخت احکام دشوار دینی، امور جنگی، مصالح مرتبط با مردم، مسائل دبیران، وزیران و کارگزاران در آنچه به مصالح شهرها و آبادانی آن مربوط است، [[واجب]] دانستهاست.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۴/۲۵۰.</ref> | ||
در اندیشه اسلامی، حفظ و رعایت | در اندیشه اسلامی، حفظ و رعایت مصالح نظام و [[مصلحت]] مسلمانان بر همه [[کارگزاران]] نظام اسلامی واجب است. بر این اساس، مشارکت تمام ملّت در نوعیات مملکت، بر مشورت با عقلای امّت که شورای عمومی ملی است، استوار است.<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۱.</ref> عنصر محوری اداره امور امت، استمداد از آرای عمومی و استعانت از تضارب افکار صاحبنظران است و رهبران و والیان و متصدیان امور نیز مأمور به مشورتاند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۵۳.</ref> در مواردی مانند کارهای کلان مملکت که برای انسان غیر معصوم بدون مشورت به نتیجه نمیرسد، از باب [[مقدمه واجب]] و نیز در موردی که بدون انجام مشورت، فتنه تحملنکردنی رخ میدهد، تحصیل مشورت، واجب و لازم است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۵۳.</ref> | ||
== سیره عملی امامخمینی == | == سیره عملی امامخمینی == | ||
در [[سیره عملی]] | در [[اخلاق و سیره امامخمینی|سیره عملی امامخمینی]]، موارد بسیاری از مشورت در مسائل گوناگون پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] و پس از آن مشاهده میشود؛ ازجمله در مبارزه با [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] و مبارزه علیه [[انقلاب سفید]] با برخی علمای قم مشورت و دربارهٔ چگونگی مبارزه تصمیمگیری شد. یکی از مصوبههای جلسه نخست، آن بود که هفتهای یکبار و در صورت لزوم بیشتر میان علما جلسه مشورتی برگزار شود. ایشان در [[هجرت امامخمینی به پاریس|هجرت از نجف به پاریس]] با [[سیداحمد خميني|سیداحمد]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۲.</ref> و در [[بازگشت امامخمینی به ایران|بازگشت به ایران]] نیز با وی و دیگران مشورت کرد و سپس تصمیم نهایی را گرفت.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۰۲؛ خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۷۹.</ref> | ||
{{ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی|انقلاب سفید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | {{ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی|انقلاب سفید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افزون بر تشکیل یا تأیید بسیاری از شوراها، در بسیاری از موارد ازجمله نصب و عزل مسئولان و مسائل داخلی و خارجی کشور به مشورت پرداخت؛ ازجمله با توجه به نظر مشاوران، [[مهدی بازرگان|بازرگان]] را به نخستوزیری منصوب کرد، با اینکه با نخستوزیری وی مخالف بود.<ref>خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۵۲–۱۵۳.</ref> استعفای او را نیز در جلسهای در ۱۵/۸/۱۳۵۸ با حضور [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[محمدجواد باهنر]] و [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] بررسی کرد و پذیرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۳۷۳.</ref> در عزل [[سیدابوالحسن بنیصدر]] نیز پس از شنیدن گزارشها و اقدامهای او، مسئولان را به مشورت دعوت کرد و عزل وی از فرماندهی کل قوا را اعلام کرد.<ref>خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۰۵.</ref> | امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افزون بر تشکیل یا تأیید بسیاری از شوراها، در بسیاری از موارد ازجمله نصب و عزل [[مسئولان و کارگزاران|مسئولان]] و مسائل داخلی و خارجی کشور به مشورت پرداخت؛ ازجمله با توجه به نظر مشاوران، [[مهدی بازرگان|بازرگان]] را به نخستوزیری منصوب کرد، با اینکه با نخستوزیری وی مخالف بود.<ref>خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۵۲–۱۵۳.</ref> استعفای او را نیز در جلسهای در ۱۵/۸/۱۳۵۸ با حضور [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[محمدجواد باهنر]] و [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] بررسی کرد و پذیرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۳۷۳.</ref> در عزل [[سیدابوالحسن بنیصدر]] نیز پس از شنیدن گزارشها و اقدامهای او، مسئولان را به مشورت دعوت کرد و عزل وی از [[فرماندهی کل قوا]] را اعلام کرد.<ref>خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۰۵.</ref> | ||
انتخاب اعضای [[شورای نگهبان]]، از | انتخاب اعضای [[شورای نگهبان]]، از وظایف رهبری است. امامخمینی در انتخاب اعضای آن، با مشاوران و [[مسئولان]] مشورت میکرد و بر اساس نتایج مشورت، احکام آنها را صادر میکرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، ۱۶۰–۱۶۱.</ref> در انتخاب سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی به ریاست [[قوه قضاییه]] با وجود تشخیص و تصمیم خود، نظر مشورتی سایر قضات [[دیوان عالی کشور]] را برابر اصل ۱۶۲ [[قانون اساسی]] مصوب ۱۳۵۸ جویا شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۶–۵۱۷.</ref> و در انتصاب مجدد رئیس دیوان عالی، از قضات دیوان عالی کشور نظرخواهی کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۶۴.</ref> | ||
امامخمینی در بسیاری از مسائل داخلی، مانند حل بحران [[کردستان]] و اعزام هیئتی به آن منطقه، با مسئولان مشورت کرد و سپس هیئتی برای رسیدگی به اوضاع آن منطقه مأمور کرد.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۸۳.</ref> ایشان در موارد بسیاری، از عالمان و نهادها میخواست مشورت را در برنامه کاری خود قرار دهند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۶۲.</ref> ازجمله در حکم اعزامی علما به مناطق داخلی و خارجی، از آنان میخواست با علمای محل مشورت کنند؛ ازجمله در حکم اعزام [[حسین نوری]] به کشورهای [[هند]] و [[پاکستان]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۲.</ref> حسین کرمانی برای رسیدگی به امور کردستان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۵۵.</ref> و حکم [[امامت جمعه]] برای [[مسلم ملکوتی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۵۲.</ref> به آنان برای مشورت با [[روحانیان]] محل توصیه کردهاست. همچنین ایشان از مجلس شورای اسلامی خواست در لوایحی که به مشورت با کارشناسان نیاز دارد، از آنان دعوت و مشورت شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۷.</ref> چنانکه از [[ستاد انقلاب فرهنگی]] خواست با [[جامعه مدرسین قم]] مشورت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۹.</ref> | امامخمینی در بسیاری از مسائل داخلی، مانند حل بحران [[کردستان]] و اعزام هیئتی به آن منطقه، با مسئولان مشورت کرد و سپس هیئتی برای رسیدگی به اوضاع آن منطقه مأمور کرد.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۸۳.</ref> ایشان در موارد بسیاری، از عالمان و نهادها میخواست مشورت را در برنامه کاری خود قرار دهند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۶۲.</ref> ازجمله در حکم اعزامی علما به مناطق داخلی و خارجی، از آنان میخواست با علمای محل مشورت کنند؛ ازجمله در حکم اعزام [[حسین نوری]] به کشورهای [[هند]] و [[پاکستان]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۲.</ref> [[حسین کرمانی]] برای رسیدگی به امور کردستان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۵۵.</ref> و حکم [[امامت جمعه]] برای [[مسلم ملکوتی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۵۲.</ref> به آنان برای مشورت با [[روحانیان]] محل توصیه کردهاست. همچنین ایشان از [[مجلس شورای اسلامی]] خواست در لوایحی که به مشورت با کارشناسان نیاز دارد، از آنان دعوت و مشورت شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۷.</ref> چنانکه از [[شورای عالی انقلاب فرهنگی|ستاد انقلاب فرهنگی]] خواست با [[جامعه مدرسین قم]] مشورت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۹.</ref> | ||
در [[سیاست خارجی]] نیز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امامخمینی در نتیجه مشورت با مسئولان کشوری و لشکری بود؛<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۱۷–۱۸.</ref> چنانکه وقتی تصمیم گرفت به [[میخائیل گورباچف]] رئیس سابق شوروی نامه بنویسد، دربارهٔ محتوای آن با مشاوران و سران سه قوه مشورت کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۳۲، ۴۲۴ و ۴۴۰–۴۴۱.</ref> ایشان در مسائل نظامی، در جلسات [[شورای عالی دفاع]] شرکت میکرد و نظرهای پیشنهادی خود را میداد.<ref>رضایی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، ۴/۱۳۴–۱۳۶.</ref> پس از درخواست [[محسن رضایی]] برای تشکیل نیروهای سهگانه هوایی، دریایی و زمینی در [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، پس از مشورت و نظرخواهی از [[شورای نگهبان]] در تطبیق این کار با قانون اساسی، موافقت کرد.<ref>رضایی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، ۴/۱۴۴–۱۴۵؛ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۰۰.</ref> موارد دیگری نیز از مشاوره امامخمینی در امور نظامی در خاطرات دیگران یافت میشود.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۵۵ و ۴۱۹.</ref> پس از [[فتح خرمشهر]]، نظر امامخمینی بر خاتمه جنگ و نظر مسئولان بر ادامه جنگ بود. ایشان در نهایت نظر آنان را پذیرفت؛<ref>(خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۲۵.</ref> چنانکه در ورود به خاک [[عراق]] نیز، پس از جلسهها و در نهایت در جلسهای با حضور اعضای | در [[سیاست خارجی]] نیز پذیرش [[قطعنامه ۵۹۸]] از سوی امامخمینی در نتیجه مشورت با مسئولان کشوری و لشکری بود؛<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۱۷–۱۸.</ref> چنانکه وقتی تصمیم گرفت به [[میخائیل گورباچف]] رئیس سابق [[شوروی]] نامه بنویسد، دربارهٔ محتوای آن با مشاوران و سران سه قوه مشورت کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۳۲، ۴۲۴ و ۴۴۰–۴۴۱.</ref> ایشان در مسائل نظامی، در جلسات [[شورای عالی دفاع ملی|شورای عالی دفاع]] شرکت میکرد و نظرهای پیشنهادی خود را میداد.<ref>رضایی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، ۴/۱۳۴–۱۳۶.</ref> پس از درخواست [[محسن رضایی]] برای تشکیل نیروهای سهگانه هوایی، دریایی و زمینی در [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، پس از مشورت و نظرخواهی از [[شورای نگهبان]] در تطبیق این کار با قانون اساسی، موافقت کرد.<ref>رضایی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، ۴/۱۴۴–۱۴۵؛ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۰۰.</ref> موارد دیگری نیز از مشاوره امامخمینی در امور نظامی در [[خاطرات]] دیگران یافت میشود.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۵۵ و ۴۱۹.</ref> پس از [[فتح خرمشهر]]، نظر امامخمینی بر خاتمه جنگ و نظر مسئولان بر ادامه جنگ بود. ایشان در نهایت نظر آنان را پذیرفت؛<ref>(خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۲۵.</ref> چنانکه در ورود به خاک [[عراق]] نیز، پس از جلسهها و در نهایت در جلسهای با حضور اعضای شورای عالی دفاع و فرماندهان اصلی جبههها، ایشان نظر نظامیان را با شرایطی پذیرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۱۶–۱۷.</ref>{{ببینید|قطعنامه ۵۹۸|نامه به میخائیل گورباچف|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
{{ببینید|قطعنامه ۵۹۸|نامه به میخائیل گورباچف|اخلاق و سیره امامخمینی}} | |||
== شورا == | == شورا == | ||
امروزه شورا در فرهنگ اسلامی، اجتماع عدهای از افراد آگاه و مورد وثوق و مطلع از موضوع برای به دست آوردن حقیقتی مطلوب دربارهٔ موضوعی است که برای مشورت مطرح شدهاست<ref>جعفری، علامه جعفری و شوراها، ۲۹۸.</ref> و قوام آن به مشورت جمعی است. | امروزه شورا در فرهنگ اسلامی، اجتماع عدهای از افراد آگاه و مورد وثوق و مطلع از موضوع برای به دست آوردن حقیقتی مطلوب دربارهٔ موضوعی است که برای مشورت مطرح شدهاست<ref>جعفری، علامه جعفری و شوراها، ۲۹۸.</ref> و قوام آن به مشورت جمعی است. | ||
امامخمینی افزون بر مشورت با مشاوران مورد اعتماد خود، در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم، به تشکیل یا پذیرش شوراهای مختلف همانند شورای | امامخمینی افزون بر مشورت با مشاوران مورد اعتماد خود، در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم، به تشکیل یا پذیرش شوراهای مختلف همانند [[شورای انقلاباسلامی|شورای انقلاب]]، [[مجلس شورای اسلامی]]، [[شورای نگهبان]]، مجمع تشخیص مصلحت نظام، [[شورای عالی دفاع ملی|شورای عالی دفاع]]، [[شورای عالی امنیت ملی]]، و [[شورای شهر و روستا]] اقدام کرد. ایشان در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]] برای هدایت امور و ساماندهی مبارزهها، افرادی را با عنوان شورای انقلاب مشخص کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۰۷ و ۵/۴۲۶.</ref> و با تشکیل [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی در ایران]]، نخست خواهان تشکیل شوراها در استانها و شهرها و روستاها شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۵۱).</ref> و در [[۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ش|نهم اردیبهشت ۱۳۵۸]]<nowiki/>با فرمان تاریخی خود به شورای انقلاب بر نهادینهکردن شوراها در [[جامعه]] تأکید کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۶۷.</ref> ایشان بر این باور بود که در شهرها و سایر نقاط باید شوراها تشکیل شوند و سرنوشت هر شهرستان و هر شهری به دست شوراهایی باشد که اعضایش را مردم انتخاب میکنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۰–۲۵۲.</ref> | ||
{{ببینید|شورای انقلاب اسلامی}} | {{ببینید|شورای انقلاب اسلامی}} | ||
در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، اصل هفتم و اصول صد تا یکصدوششم، به شوراها اختصاص یافتهاست؛ ازجمله در اصل هفتم با اشاره به دو آیه «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ» و «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ»، شوراها، مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها، از ارکان تصمیمگیری و اداره امور کشور شمرده شده و رای و خواست مردم با اکثریت یک رکن اساسی در تصمیمات بهشمار رفتهاست | در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، اصل هفتم و اصول صد تا یکصدوششم، به شوراها اختصاص یافتهاست؛ ازجمله در اصل هفتم با اشاره به دو آیه «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ» و «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ»، شوراها، مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها، از ارکان تصمیمگیری و اداره امور کشور شمرده شده و رای و خواست [[مردم]] با اکثریت یک رکن اساسی در تصمیمات بهشمار رفتهاست. | ||
{{ببینید|انتخابات|مردم}} | پذیرش نهادهای شورایی در قانون اساسی، ازجمله مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، شورای عالی قضایی در نظام [[ولایت فقیه]] از سوی [[مجلس خبرگان قانون اساسی|خبرگان قانون اساسی]] و امامخمینی، بیانگر آن است که رایزنی نظاممند و عمل به نتیجه آن، پذیرفتنی و در حقیقت تصمیم آنها جایگزین تصمیم حاکم اسلامی است؛ برای نمونه امامخمینی در سال ۱۳۶۶ هنگام تشکیل [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] که وظیفه اصلی آن تصمیمگیری دربارهٔ اختلاف شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی بود، رأی اکثریت حاضر مجمع را ملاک عمل قرار داد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۶۴.</ref> در [[بازنگری قانون اساسی]] سال ۱۳۶۸ این مجمع در اصل ۱۱۲ در نظر گرفته شد و یکی از وظایف آن، مشورت دادن به [[رهبری]] شمرده شد.{{ببینید|انتخابات|مردم}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |