emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''صفویه'''، نخستین حکومت ملی شیعی در ایران. ==معرفی== صفویه سلسلهای منسوب به شیخصفیالدین اردبیلی (م۷۳۵ق) از مشایخ صوفیه است. بر اساس برخی منابع، نسب این خاندان به موسیبنجعفر(ع) میرسد <ref>حسینی قزوینی، لب تواریخ، ۲۳۵ ـ ۲۳۸؛ فلسفی، زندگانی...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''صفویه'''، نخستین حکومت ملی شیعی در ایران. | '''صفویه'''، نخستین حکومت ملی شیعی در [[ایران]]. | ||
==معرفی== | ==معرفی== | ||
صفویه سلسلهای منسوب به شیخصفیالدین اردبیلی (م۷۳۵ق) از مشایخ صوفیه است. بر اساس برخی منابع، نسب این خاندان به موسیبنجعفر(ع) میرسد <ref>حسینی قزوینی، لب تواریخ، ۲۳۵ ـ ۲۳۸؛ فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، ۱/۳ ـ ۴ و ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref>؛ هرچند برخی در آن تردید کردهاند <ref>تمیمداری، عرفان و ادب در عصر صفوی، ۲۳.</ref>. در زمان صفیالدین تماسهای منظم میان اردبیل و مریدان طریقت صفویه تا آناتولی شرقی و سوریه گسترش یافت <ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۰؛ رحیملو، ایران در عصر صفوی، ۱۰/۷۱۱ ـ ۷۱۵.</ref> و در زمان جانشینی فرزندش صدرالدین ادامه یافت <ref>مهاجر، الهجرة العاملیة، ۲۰.</ref>. پس از وی خواجهعلی نفوذ بسیار یافت <ref>شکری، عالم آرای صفوی، ۲۳ ـ ۲۶.</ref> و سپس فرزند وی، جنید (۸۵۱ق) <ref>حسینی قزوینی، لب تواریخ، ۲۳۸.</ref> و پس از او فرزندش شیخحیدر به رهبری این سلسله رسیدند <ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۷.</ref>. شاهاسماعیل فرزند شیخحیدر در رأس مریدان خود به همراه هفت هزار تن قزلباش، آققویونلوها را شکست داد <ref>مزاوی، پیدایش دولت صفوی، ۱۶۰ ـ ۱۶۶؛ باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفویه، ۲۱ ـ ۲۲.</ref> و حکومت صفویه را در سال ۹۰۶ق در تبریز پایهگذاری کرد <ref>عزتپور، تبریز در گذر تاریخ، ۷۳.</ref>. وی قلمرو حکومت ایران را گسترش داد و در سرزمین ایران وحدتی سیاسی پدید آورد <ref>جعفریان، صفویه از ظهور، ۷۰.</ref>. | صفویه سلسلهای منسوب به [[شیخصفیالدین اردبیلی]] (م۷۳۵ق) از مشایخ صوفیه است. بر اساس برخی منابع، نسب این خاندان به [[موسیبنجعفر(ع)]] میرسد <ref>حسینی قزوینی، لب تواریخ، ۲۳۵ ـ ۲۳۸؛ فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، ۱/۳ ـ ۴ و ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref>؛ هرچند برخی در آن تردید کردهاند <ref>تمیمداری، عرفان و ادب در عصر صفوی، ۲۳.</ref>. در زمان صفیالدین تماسهای منظم میان [[اردبیل]] و مریدان طریقت صفویه تا آناتولی شرقی و [[سوریه]] گسترش یافت <ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۰؛ رحیملو، ایران در عصر صفوی، ۱۰/۷۱۱ ـ ۷۱۵.</ref> و در زمان جانشینی فرزندش صدرالدین ادامه یافت <ref>مهاجر، الهجرة العاملیة، ۲۰.</ref>. پس از وی خواجهعلی نفوذ بسیار یافت <ref>شکری، عالم آرای صفوی، ۲۳ ـ ۲۶.</ref> و سپس فرزند وی، جنید (۸۵۱ق) <ref>حسینی قزوینی، لب تواریخ، ۲۳۸.</ref> و پس از او فرزندش شیخحیدر به رهبری این سلسله رسیدند <ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۷.</ref>. شاهاسماعیل فرزند شیخحیدر در رأس مریدان خود به همراه هفت هزار تن قزلباش، آققویونلوها را شکست داد <ref>مزاوی، پیدایش دولت صفوی، ۱۶۰ ـ ۱۶۶؛ باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفویه، ۲۱ ـ ۲۲.</ref> و حکومت صفویه را در سال ۹۰۶ق در [[تبریز]] پایهگذاری کرد <ref>عزتپور، تبریز در گذر تاریخ، ۷۳.</ref>. وی قلمرو حکومت [[ایران]] را گسترش داد و در سرزمین ایران وحدتی سیاسی پدید آورد <ref>جعفریان، صفویه از ظهور، ۷۰.</ref>. | ||
با مرگ | با مرگ [[شاهاسماعیل]]، پسرش طهماسب <ref>باسورث، سلسلههای اسامی، ۲۵۵.</ref>، پس از وی پسرش اسماعیل دوم <ref>فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، ۱/۱۶ ـ ۲۳؛ سیوری، ایران عصر صفوی، ۶۵ ـ ۶۷.</ref>، پس از وی، خدابندهمیرزا، پسر بزرگ طهماسب <ref>فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، ۱/۳۵ ـ ۳۷.</ref> و در سال ۹۹۶ق [[شاهعباس]] فرزند شاهمحمد در [[قزوین]] بر تخت سلطنت نشست <ref>صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، ۹۵ ـ ۹۶.</ref>. با مرگ شاهعباس (۱۰۳۸ق) نوادهاش ساممیرزا معروف به شاهصفی <ref>صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، ۱۰۴ ـ ۱۰۶.</ref> و پس از وی پسرش عباس دوم (۱۰۵۲ق) به تخت نشست <ref>صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، ۱۱۱.</ref>. پس از وی شاهسلیمان (۱۰۷۷ ـ ۱۱۰۵ق) <ref>باسورث، سلسلههای اسامی، ۲۵۵؛ صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، ۱۱۹.</ref> و پس از وی فرزندش صفیمیرزا (۱۱۰۵ ـ ۱۱۳۵ق) که شاهسلطانحسین نامیده شد، به سلطنت رسید <ref>صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، ۱۲۲؛ موسوی فندرسکی، تحفة العالم، ۳۳ ـ ۳۷.</ref>. در زمان وی محمود افغان از قبیله غلزائی قندهار از توابع حکومت ایران، پس از محاصره [[کرمان]] (۱۱۳۱ و ۱۱۳۴ق) <ref>لارنس، انقراض سلسله صفویه، ۹۹ و ۱۱۴ ـ ۱۱۶.</ref>، به [[اصفهان]] لشکر کشید <ref>لارنس، انقراض سلسله صفویه، ۹۹ و ۱۱۴ ـ ۱۱۶؛ گیلانتز، سقوط اصفهان، ۶۷ ـ ۶۸؛ مروی، عالمآرای نادری، ۱/۳۰.</ref> و در سال ۱۱۳۵ق اصفهان تسلیم و تاج و تخت شاهان صفوی به محمود افغان واگذار شد <ref>صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، ۱۲۵.</ref>. اشرف افغان، جانشین و پسرعموی محمود در ۱۱۳۹ق سلطانحسین را کشت <ref>مروی، عالمآرای نادری، ۱/۳۱.</ref> و دولت صفویه پس از حدود ۲۳۰ سال سقوط کرد. | ||
==عملکرد حکومت صفوی== | ==عملکرد حکومت صفوی== | ||
تشکیل حکومت صفوی رویدادی تعیینکننده در تاریخ ایران به شمار میرود <ref>مهاجر، الهجرة العاملیة، ۱۹.</ref> و وحدت ملی از پیامدهای دولت صفوی بود <ref>رحیملو، ایران در عصر صفوی، ۱۰/۶۸۷.</ref> و استقبال صفویان ترکزبان از زبان فارسی در این وحدت مؤثر بود <ref>گودرزی، موقعیت زبان و ادبیات فارسی در ایران عصر صفوی، ۵۶ و ۶۳ ـ ۶۴.</ref>. صفویان در کنار رفتارهای ناصواب و ظالمانه و حتی جنایتآمیز خود، اقدامات پسندیدهای نیز داشتند؛ ازجمله رسمیشدن مذهب شیعه به دست آنان که از دستاوردهای آنان بود. ایرانیان از گذشته دور دوستدار اهل بیت(ع) بودند <ref>جعفریان، تاریخ تشیع، ۱۱۰ ـ ۱۲۲.</ref>؛ بهویژه از سلطنت الجایتو مغول <ref>جعفریان، تاریخ تشیع، ۶۹۴.</ref> گرایش مردم به مذهب اهل بیت(ع) گسترش یافت. حنفیها و شافعیها (ازجمله مذاهب اهل سنت) ایران نیز برای دوازده امام(ع) و فرزندان آنان احترام قائل بودند <ref>قزوینی رازی، نقض، ۵۸۹.</ref> و آمادگی برای پذیرش مذهب اهل بیت(ع) در همه جای ایران وجود داشت <ref>فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، مقدمه/یا.</ref>. شاهاسماعیل با برگزاری آیینهای شیعی بهویژه اذان به روش شیعه <ref>اشرفی، تعامل عثمان و ازبکان اوائل عصر صفوی، ۳۷.</ref>، عزاداری محرم و دعوت از علمای شیعه برای مهاجرت به ایران به گسترش مذهب شیعه کمک کرد <ref>فروغی، کارکرد مراسم سوگواری عاشورا، ۶۷ ـ ۶۸.</ref>. عدهای از پژوهشگران تغییر آیین ایرانیان به تشیع را حرکتی تدریجی و بدون برخورد دانستهاند <ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱/۳۴.</ref> و گزارشهایی که درباره شدت عمل شاهاسماعیل در برابر اهل | تشکیل حکومت صفوی رویدادی تعیینکننده در تاریخ ایران به شمار میرود <ref>مهاجر، الهجرة العاملیة، ۱۹.</ref> و وحدت ملی از پیامدهای دولت صفوی بود <ref>رحیملو، ایران در عصر صفوی، ۱۰/۶۸۷.</ref> و استقبال صفویان ترکزبان از [[زبان فارسی]] در این وحدت مؤثر بود <ref>گودرزی، موقعیت زبان و ادبیات فارسی در ایران عصر صفوی، ۵۶ و ۶۳ ـ ۶۴.</ref>. صفویان در کنار رفتارهای ناصواب و ظالمانه و حتی جنایتآمیز خود، اقدامات پسندیدهای نیز داشتند؛ ازجمله رسمیشدن [[مذهب شیعه]] به دست آنان که از دستاوردهای آنان بود. ایرانیان از گذشته دور دوستدار [[اهل بیت(ع)]] بودند <ref>جعفریان، تاریخ تشیع، ۱۱۰ ـ ۱۲۲.</ref>؛ بهویژه از سلطنت الجایتو مغول <ref>جعفریان، تاریخ تشیع، ۶۹۴.</ref> گرایش مردم به مذهب [[اهل بیت(ع)]] گسترش یافت. حنفیها و شافعیها (ازجمله مذاهب اهل سنت) ایران نیز برای دوازده امام(ع) و فرزندان آنان احترام قائل بودند <ref>قزوینی رازی، نقض، ۵۸۹.</ref> و آمادگی برای پذیرش مذهب اهل بیت(ع) در همه جای ایران وجود داشت <ref>فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، مقدمه/یا.</ref>. شاهاسماعیل با برگزاری آیینهای شیعی بهویژه اذان به روش [[شیعه]] <ref>اشرفی، تعامل عثمان و ازبکان اوائل عصر صفوی، ۳۷.</ref>، [[عزاداری]] محرم و دعوت از علمای شیعه برای مهاجرت به ایران به گسترش مذهب شیعه کمک کرد <ref>فروغی، کارکرد مراسم سوگواری عاشورا، ۶۷ ـ ۶۸.</ref>. عدهای از پژوهشگران تغییر آیین ایرانیان به تشیع را حرکتی تدریجی و بدون برخورد دانستهاند <ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱/۳۴.</ref> و گزارشهایی که درباره شدت عمل شاهاسماعیل در برابر [[اهل سنت]]، در برخی منابع عصر صفوی آمده را حاصل داستانپردازی برخی تاریخنگاران دانستهاند <ref>صفا و رضایی، آرایههای داستانی منابع عصر صفوی، ۱۰۸و ۱۱۵.</ref>. سیاست دولت صفوی در برخورد با اقوام و مذاهب پس از شاهاسماعیل بیش از پیش بر اساس مدارا انجام میگرفت <ref>طهماسبی، رسمیشدن تشیع در خراسان، ۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref>. | ||
از دیگر دستاوردهای دولت صفوی رفاه و امنیت عمومی و تمدن بود. در برههای طولانی از دوره صفوی شهرها آباد و برای مسافران کاروانسراهای فراوان و پاکیزه و رایگان ساخته شد <ref>عادلفر و دیگران، اوضاع اقتصادی و تجاری، ۸۶.</ref> و مردم احساس شخصیت میکردند و روحیه ذلتپذیری و تکدیگری وجود نداشت <ref>شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، ۴/۱۴۵۹؛ رضوی، سهم حوزهها در تمدن اسلامی، ۲۶۲.</ref>. در دوره شاهطهماسب از علما دعوت شد که در تبیین دستورهای دینی به وی یاری دهند و علیبنحسینبنعبدالعالی معروف به محقق | از دیگر دستاوردهای دولت صفوی رفاه و امنیت عمومی و تمدن بود. در برههای طولانی از دوره صفوی شهرها آباد و برای مسافران کاروانسراهای فراوان و پاکیزه و رایگان ساخته شد <ref>عادلفر و دیگران، اوضاع اقتصادی و تجاری، ۸۶.</ref> و مردم احساس شخصیت میکردند و روحیه ذلتپذیری و تکدیگری وجود نداشت <ref>شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، ۴/۱۴۵۹؛ رضوی، سهم حوزهها در تمدن اسلامی، ۲۶۲.</ref>. در دوره شاهطهماسب از علما دعوت شد که در تبیین دستورهای دینی به وی یاری دهند و علیبنحسینبنعبدالعالی معروف به [[محقق ثانی]]، به دستگاه قضایی سامان داد <ref>خوانساری، روضات الجنات، ۴/۳۶۰ ـ ۳۶۱؛ رضوی، سهم حوزهها در تمدن اسلامی، ۲۷۱.</ref>. در روزگار شاهعباس اول دولت صفویه در اوج اقتدار و امنیت بود <ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۵۱ ـ ۱۵۲؛ ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ۸۰ ـ ۸۱.</ref>. گسترش تجارت <ref>باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفویه، ۹۶ ـ ۹۸.</ref>، ارتباط با همسایگان و حتی روابط تجاری و سیاسی با دولتهای اروپایی از شاخصههای این دوره بود <ref>مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه، ۹۲ ـ ۱۰۱.</ref>. ارزاق فراوان و محصولات زراعی از کشوری آباد حکایت داشت <ref>عادلفر و دیگران، اوضاع اقتصادی و تجاری، ۹۳ ـ ۹۴.</ref> و فراوانی کتاب و کتابخانه نقش مؤثری در آگاهی مردم داشت <ref>درخشانی و دریادل، کتاب و کتابخانه در دوره صفوی، ۶۵ ـ ۸۸.</ref>. علوم مختلف ازجمله [[فلسفه]] رشد یافت <ref>ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ۱۱ ـ ۳۴.</ref> و علوم ریاضی <ref>نصر، علم و تمدن در اسلام، ۱۳۷ ـ ۱۳۸؛ نوایی، روابط سیاسی و اقتصادی ایران در دوره صفویه، ۹۰.</ref> و پزشکی در دوره صفوی <ref>←الگود، طب در دوره صفویه، ۲ ـ ۳۱۴.</ref> گسترش پیدا کرد. کتابهای فراوانی در تفسیر [[قرآن]] بر مبنای روایی، عرفانی و فلسفی <ref>صفا، تاریخ ادبیات ایران، ۱۵/بخش ۱/۲۴۶ ـ ۲۵۲.</ref> و موسوعههای بزرگ حدیثی چون [[وسائل الشیعه]]، وافی <ref>بخشیاستاد و دیگران، علم حدیث و تأثیر جریانهای فکری عصر صفویه، ۹۲ ـ ۹۴.</ref>، [[بحارالانوار]] و مرآة العقول <ref>صفا، تاریخ ادبیات ایران، ۵/بخش ۱/۲۵۹ ـ ۲۶۰.</ref> و موسوعههای فقهی حدیثی چون روضة المتقین و لوامع صاحبقرانی <ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۳/۱۰۴۵.</ref> و کتابهای فراوانی در علم [[کلام]] چون نهج الحق، احقاق الحق و شوارق الالهام <ref>صفا، تاریخ ادبیات ایران، ۵/بخش ۱/۲۵۹ ـ ۲۷۵.</ref> نوشته شد. نهضت فارسینگاری پدیده نویی بود که در شکلگیری حرکت علمی و فرهنگی دوره صفویه کارساز بود <ref>میری، رویکرد علما به فارسینگاری در عصر صفویه، ۳۷۰.</ref>. | ||
==تعامل علمای شیعه با شاهان صفوی== | ==تعامل علمای شیعه با شاهان صفوی== | ||
بهجز اندکی از علما مانند ابراهیم قطیفی <ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۹۶؛ رجبی، آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها، ۵۹ ـ ۶۸.</ref>، عموم علمای شیعه با شاهان صفوی همکاری کردند و حتی عدهای از علمای جبل عامل لبنان برای همکاری با دولت نوپای صفویان به ایران مهاجرت کردند <ref>مهاجر، الهجرة العاملیة، ۱۲۱ ـ ۱۸۰.</ref>. از سوی دیگر، دستاندازی ازبکان در شرق و توسعهطلبی عثمانی از غرب، مالکیت تاریخی ایران بر اراضی خود را در معرض تهدید قرار داده بود <ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۹۰ ـ ۹۳.</ref> و صفویان با حمایت علما در برابر دشمنان ایران ایستادگی کردند. در نبرد چالدران میان شاهاسماعیل و شاهسلیم عثمانی، چند تن از علمای بزرگ ازجمله سیدمحمد کمونه <ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۷/۲۳۲.</ref>، میرسیدشریف استرآبادی <ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۷/۱۰۴.</ref> و سیدعبدالباقی کرمانی <ref>امینی، شهداء الفضیله، ۱۰۸ ـ ۱۰۹.</ref> به شهادت رسیدند. | بهجز اندکی از علما مانند ابراهیم قطیفی <ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۹۶؛ رجبی، آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها، ۵۹ ـ ۶۸.</ref>، عموم علمای شیعه با شاهان صفوی همکاری کردند و حتی عدهای از علمای جبل عامل [[لبنان]] برای همکاری با دولت نوپای صفویان به ایران مهاجرت کردند <ref>مهاجر، الهجرة العاملیة، ۱۲۱ ـ ۱۸۰.</ref>. از سوی دیگر، دستاندازی ازبکان در شرق و توسعهطلبی عثمانی از غرب، مالکیت تاریخی ایران بر اراضی خود را در معرض تهدید قرار داده بود <ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۹۰ ـ ۹۳.</ref> و صفویان با حمایت علما در برابر دشمنان ایران ایستادگی کردند. در نبرد چالدران میان شاهاسماعیل و شاهسلیم عثمانی، چند تن از علمای بزرگ ازجمله سیدمحمد کمونه <ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۷/۲۳۲.</ref>، [[میرسیدشریف استرآبادی]] <ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۷/۱۰۴.</ref> و سیدعبدالباقی کرمانی <ref>امینی، شهداء الفضیله، ۱۰۸ ـ ۱۰۹.</ref> به [[شهادت]] رسیدند. | ||
علما در دولت صفوی عهدهدار مناصبی چون شیخالاسلامی شدند <ref>شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، ۴/۱۳۳۶ ـ ۱۳۳۷.</ref> و شیخالاسلام در حل و عقد امور و تشکیلات دینی و امور قضایی و وقفنامهها و حل بحرانهای اجتماعی و تشکیلات دینی دربار ورود پیدا میکرد <ref>خداوردی، منصب شیخالاسلام و نقش وی در امور سیاسی اجتماعی کرمان در دوره متاخر صفوی، ۵۳ ـ ۵۴.</ref>. از دوره شاهطهماسب همکاری علما با نظام صفوی گسترش یافت. محقق کرکی نظریه ولایت فقها بر امور کشور را که بر اثر دوربودن علما از حکومت دور از توجه مانده بود، احیا کرد <ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱/۱۲۱.</ref> {{ببینید|ولایت فقیه(۱)}}. زمینه رشد دانش و معارف اسلامی در ایران فراهم آمد <ref>مهاجر، الهجرة العاملیة، ۱۲۱ ـ ۱۸۰.</ref>. محقق کرکی در جلوگیری از فحشا و منکر و ترویج فرایض دینی و تفقد از علما و دانشمندان و قلع و قمع مفسدان فعال بود <ref>شهرستانی، مقدمه کتاب جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۴۹ ـ ۵۰.</ref>. علمای دین با تندرویهای گروه قزلباش مخالف بودند؛ ازجمله در وقتی که در هرات سیفالاسلام احمد تفتازانی، از علمای اهل سنت به دست افراد شاهاسماعیل به قتل رسید، محقق کرکی به کشتن وی اعتراض کرد <ref>نوری، خاتمة المستدرک، ۲/۲۷۸ ـ ۲۷۹.</ref>. کسانی مانند سیدمحمد سبزواری مشهور به میرلوحی از علمای زمان شاهصفی بهشدت از کارهای ناروای صفویان انتقاد میکردند <ref>حائری، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران، ۱۸۰.</ref>. محمدباقر مجلسی برخی از مناصب رسمی دینی را که بر عهده فقها بود، در سالهای پایانی عمر خود پذیرفت و اقامه نماز | علما در دولت صفوی عهدهدار مناصبی چون شیخالاسلامی شدند <ref>شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، ۴/۱۳۳۶ ـ ۱۳۳۷.</ref> و شیخالاسلام در حل و عقد امور و تشکیلات دینی و امور قضایی و وقفنامهها و حل بحرانهای اجتماعی و تشکیلات دینی دربار ورود پیدا میکرد <ref>خداوردی، منصب شیخالاسلام و نقش وی در امور سیاسی اجتماعی کرمان در دوره متاخر صفوی، ۵۳ ـ ۵۴.</ref>. از دوره شاهطهماسب همکاری علما با نظام صفوی گسترش یافت. محقق کرکی نظریه ولایت فقها بر امور کشور را که بر اثر دوربودن علما از حکومت دور از توجه مانده بود، احیا کرد <ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱/۱۲۱.</ref> {{ببینید|ولایت فقیه(۱)}}. زمینه رشد دانش و [[معارف اسلامی]] در ایران فراهم آمد <ref>مهاجر، الهجرة العاملیة، ۱۲۱ ـ ۱۸۰.</ref>. [[محقق کرکی]] در جلوگیری از [[فحشا]] و منکر و ترویج فرایض دینی و تفقد از علما و دانشمندان و قلع و قمع مفسدان فعال بود <ref>شهرستانی، مقدمه کتاب جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۴۹ ـ ۵۰.</ref>. علمای دین با تندرویهای گروه قزلباش مخالف بودند؛ ازجمله در وقتی که در هرات سیفالاسلام احمد تفتازانی، از علمای [[اهل سنت]] به دست افراد شاهاسماعیل به قتل رسید، محقق کرکی به کشتن وی اعتراض کرد <ref>نوری، خاتمة المستدرک، ۲/۲۷۸ ـ ۲۷۹.</ref>. کسانی مانند [[سیدمحمد سبزواری]] مشهور به میرلوحی از علمای زمان شاهصفی بهشدت از کارهای ناروای صفویان انتقاد میکردند <ref>حائری، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران، ۱۸۰.</ref>. [[محمدباقر مجلسی]] برخی از مناصب رسمی دینی را که بر عهده فقها بود، در سالهای پایانی عمر خود پذیرفت و اقامه [[نماز جمعه]]، دفاع از حقوق ستمدیدگان در برابر ستمکاران، پذیرش منصب <ref>انصاری، ناصرالدین، نجوم امت، ۸۳ ـ ۹۲.</ref> و شیخالاسلامی و عمل به مسئولیتهای آن ازجمله فعالیتهای وی بود <ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۷.</ref>؛ با این حال، علمای آن دوره دارای قدرت کافی نبودند؛ زیرا هرچند شاهان صفوی آنان را بر مناصب دینی میگماشتند، قدرت آنان همواره با قدرت شاه و درباریان محدود میشد <ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱/۱۲۳.</ref>. | ||
==مواضع امامخمینی== | ==مواضع امامخمینی== | ||
امامخمینی مشروعیت حکومت را الهی و آن را حق انحصاری خداوند تعالی و کسانی دانسته است که از سوی او مأذون باشند و کسانی را که بدون اجازه او، خود را حاکم قرار دادهاند، حاکمان جائر و مصداق طاغوت خوانده است {{ببینید|مشروعیت}}؛ از اینرو ایشان همه حکومتهای سلطنتی را در ایران در طول تاریخ نامشروع شمرده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۰۴، ۴۹۳ ـ ۴۹۴؛ ۵/۶۴ و ۶/۱۱.</ref> {{ببینید|نظام سلطنتی}} و از نظر تاریخی، از شاهنشاهی۲۵۰۰ساله ایران با عنوان شاهنشاهی سیاه یاد کرده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۰۴.</ref>. از نگاه ایشان، شاهان چنان اسیر جاهطلبیهای خود بودهاند که حتی یک تن از این سلسله قابل دفاع نبوده و خوشنامی برخی از آنان ناشی از تحریف واقعیات تاریخی و تبلیغات عوامل درباری بوده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۴.</ref>. | [[امامخمینی]] مشروعیت حکومت را الهی و آن را حق انحصاری خداوند تعالی و کسانی دانسته است که از سوی او مأذون باشند و کسانی را که بدون اجازه او، خود را حاکم قرار دادهاند، حاکمان جائر و مصداق طاغوت خوانده است {{ببینید|مشروعیت}}؛ از اینرو ایشان همه حکومتهای سلطنتی را در ایران در طول تاریخ نامشروع شمرده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۰۴، ۴۹۳ ـ ۴۹۴؛ ۵/۶۴ و ۶/۱۱.</ref> {{ببینید|نظام سلطنتی}} و از نظر تاریخی، از شاهنشاهی۲۵۰۰ساله ایران با عنوان شاهنشاهی سیاه یاد کرده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۰۴.</ref>. از نگاه ایشان، شاهان چنان اسیر جاهطلبیهای خود بودهاند که حتی یک تن از این سلسله قابل دفاع نبوده و خوشنامی برخی از آنان ناشی از تحریف واقعیات تاریخی و تبلیغات عوامل درباری بوده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۴.</ref>. | ||
امامخمینی حتی افرادی مانند شاهعباس را که در کتابهای تاریخی از آنان به خوبی یاد شده، به سبب کورکردن فرزندان خود قبول ندارد و وی را فردی جاهطلب معرفی کرده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۰۴.</ref> و حتی وی را از همه شاهان صفوی بدتر دانسته است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۴.</ref>؛ اما در عین حال همکاری علمای شیعه با دربار صفوی را مثبت ارزیابی کرده است؛ زیرا فقها ورود به دستگاه حکومتیِ ستمگر را برای کمک به دیگران، بهویژه برای اقامه امر به معروف و نهی از | امامخمینی حتی افرادی مانند شاهعباس را که در کتابهای تاریخی از آنان به خوبی یاد شده، به سبب کورکردن فرزندان خود قبول ندارد و وی را فردی [[جاهطلب]] معرفی کرده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۰۴.</ref> و حتی وی را از همه شاهان صفوی بدتر دانسته است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۴.</ref>؛ اما در عین حال همکاری [[علمای شیعه]] با دربار صفوی را مثبت ارزیابی کرده است؛ زیرا فقها ورود به دستگاه حکومتیِ ستمگر را برای کمک به دیگران، بهویژه برای اقامه [[امر به معروف و نهی از منکر]]، بهاجماع جایز دانستهاند <ref>مجاهد طباطبایی، کتاب المناهل، ۳۱۷؛ انصاری، مرتضی المکاسب، ۲/۷۲ ـ ۱۶۷.</ref>. ایشان همسو با دیگر فقها، دراینباره به روایات <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref> استناد کرده است <ref>امامخمینی، مکاسب، ۲/۱۷۴ ـ ۱۷۹.</ref>. ایشان این احتمال را مطرح میکند که اجازه ورود در حکومتهای ستمگر در عصر ائمه(ع)، یک اجازه سیاسی برای بقای مذهب بوده است؛ زیرا شیعیان در آن زمان، تحت حاکمیت حاکمانی بودند که از بدترین دشمنان [[شیعه]] قلمداد میشدند و اگر وجود برخی شیعیان صاحبنفوذ در حکومت نبود، بیم آن میرفت که شمار اندک شیعیان نیز در معرض نابودی یا گمراهیهای اعتقادی قرار گیرند <ref>امامخمینی، مکاسب، ۲/۲۰۳ ـ ۲۰۵.</ref> {{ببینید|ولایت جائر}}. | ||
با این حال، برخی از روشنفکران مسلمان مانند علی شریعتی با طرح تشیع علوی و صفوی برخی از روحانیان ازجمله محمدباقر مجلسی را از مصادیق تشیع صفوی و همکاری آنان با صفویان را به انگیزه مصالح طبقاتی و دنیوی دانستهاند <ref>شریعتی، تشیع علوی و تشیع صفوی، ۹/۳۷ ـ ۳۹، ۶۹ ـ ۸۸، ۱۰۵، ۱۱۱ ـ ۱۲۹ و ۲۳/۲۵۵ ـ ۲۵۶.</ref>. امامخمینی بدون اینکه از شریعتی یا دیگران نام ببرد، همکاری علما با صفویان را معلول عوامل فرهنگی و اجتماعی و شرایط خاص حاکم بر جامعه آنروز شمرده است. ایشان با بیان پیشتازی روحانیت در نهضتهای مردمی، از روشنفکرانی که نقش روحانیت را نادیده میگیرند، انتقاد کرده و دوری و نزدیکی عالمان بزرگ به حکومتها و مبارزات مثبت و منفی آنان را شیوههای مختلف برای حراست از کیان اسلام و فقه و تشیع دانسته <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱/۲۹۴ ـ ۲۹۵.</ref> و یادآور شده است عالمان بزرگی چون محقق کرکی، شیخ بهایی و محمدباقر مجلسی علیرغم میل باطنی خود و نوعی ازخودگذشتگی، تنها به جهت ترویج و بیان مکتب تشیع و امر به معروف و نهی از منکر و اهداف سیاسی و دینیِ دیگر وارد منصبهای حکومتی شدند؛ آنان آخوند درباری نبودند که برای دریافت مال و مقام با شاهعباس و شاهسلطانحسین به همکاری پرداخته باشند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۰.</ref>. ایشان مجاهده آنان را برای ترویج مکتب اهل بیت(ع) و رفع ستم از خاندان پیامبر(ص) دانسته است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۰.</ref> {{ببینید|علی شریعتی}}. | با این حال، برخی از روشنفکران مسلمان مانند علی شریعتی با طرح تشیع علوی و صفوی برخی از روحانیان ازجمله محمدباقر مجلسی را از مصادیق تشیع صفوی و همکاری آنان با صفویان را به انگیزه مصالح طبقاتی و دنیوی دانستهاند <ref>شریعتی، تشیع علوی و تشیع صفوی، ۹/۳۷ ـ ۳۹، ۶۹ ـ ۸۸، ۱۰۵، ۱۱۱ ـ ۱۲۹ و ۲۳/۲۵۵ ـ ۲۵۶.</ref>. امامخمینی بدون اینکه از شریعتی یا دیگران نام ببرد، همکاری علما با صفویان را معلول عوامل فرهنگی و اجتماعی و شرایط خاص حاکم بر جامعه آنروز شمرده است. ایشان با بیان پیشتازی روحانیت در نهضتهای مردمی، از روشنفکرانی که نقش [[روحانیت]] را نادیده میگیرند، انتقاد کرده و دوری و نزدیکی عالمان بزرگ به حکومتها و مبارزات مثبت و منفی آنان را شیوههای مختلف برای حراست از کیان اسلام و [[فقه]] و تشیع دانسته <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱/۲۹۴ ـ ۲۹۵.</ref> و یادآور شده است عالمان بزرگی چون محقق کرکی، [[شیخ بهایی]] و [[محمدباقر مجلسی]] علیرغم میل باطنی خود و نوعی ازخودگذشتگی، تنها به جهت ترویج و بیان مکتب تشیع و امر به معروف و نهی از منکر و اهداف سیاسی و دینیِ دیگر وارد منصبهای حکومتی شدند؛ آنان آخوند درباری نبودند که برای دریافت مال و مقام با شاهعباس و شاهسلطانحسین به همکاری پرداخته باشند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۰.</ref>. ایشان مجاهده آنان را برای ترویج مکتب [[اهل بیت(ع)]] و رفع ستم از خاندان [[پیامبر(ص)]] دانسته است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۰.</ref> {{ببینید|علی شریعتی}}. | ||
امامخمینی مصالح اسلام را بالاتر از همه مسائل دانسته و تعامل مسالمتآمیز ائمه(ع) با حکومتها در برخی از مواقع یا همکاری کسانی مانند علیبنیقطین (با عباسیان) را برای مصالح اسلام برشمرده است و خاطرنشان کرده است که همکاری با سلاطین به این هدف به معنای درباریشدن نبوده، بلکه نوعی آدمسازی است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۰ ـ ۲۴۱.</ref>. در نگاه ایشان پیش از صفویان مکتب اهل بیت(ع) در ایران قدرتی نداشت و شرایط چنان بود که امویان علی(ع) را دشنام میدادند و مردم را بر این روش تربیت میکردند و علما با مجاهدتهای خود شرایط را دگرگون کردند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۰.</ref>. | امامخمینی مصالح اسلام را بالاتر از همه مسائل دانسته و تعامل مسالمتآمیز ائمه(ع) با حکومتها در برخی از مواقع یا همکاری کسانی مانند [[علیبنیقطین]] (با عباسیان) را برای مصالح اسلام برشمرده است و خاطرنشان کرده است که همکاری با سلاطین به این هدف به معنای درباریشدن نبوده، بلکه نوعی آدمسازی است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۰ ـ ۲۴۱.</ref>. در نگاه ایشان پیش از صفویان [[مکتب اهل بیت(ع)]] در ایران قدرتی نداشت و شرایط چنان بود که امویان علی(ع) را دشنام میدادند و مردم را بر این روش تربیت میکردند و علما با مجاهدتهای خود شرایط را دگرگون کردند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۰.</ref>. | ||
امامخمینی در جایی دیگر ضمن دفاع از | [[امامخمینی]] در جایی دیگر ضمن دفاع از خواجهنصیرالدین طوسی، [[محقق ثانی]] و [[شیخ بهایی]]، به انتقادهای مطرح درباره همکاری علما با شاهان صفوی پاسخ داده و منشأ ایرادها را اطلاعنداشتن از واقعیات تاریخی دانسته و یادآور شده است ورود خواجهنصیر و امثال او در دستگاه دولتی، برای مقام و وزارت و اطاعت از شاهان نبود، بلکه هدف علما مهار شاهان به اندازه توان بود و مجلسی نیز با همه توان تلاش کرد شاه و درباریان را به سوی آموزههای دینی بکشاند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۳۶ ـ ۴۳۷.</ref> {{ببینید|خواجهنصیرالدین طوسی}}. | ||
برخی از نویسندگان در یک جمعبندی، عمل به تکلیف، بیان معارف و حقایق اصیل اسلامی، نشاندادن ظرفیت مذهب تشیع و جلوگیری از انحرافات گروهی با تفکراتی صوفیانه را از اساسیترین دلایل همکاری علمای شیعه با دولت صفویه دانستهاند <ref>فتاحی اردکانی، علل همکاری علمای شیعه با دولت صوفی شیعه، ۱۰۵ ـ ۱۰۶.</ref>. | برخی از نویسندگان در یک جمعبندی، عمل به تکلیف، بیان معارف و حقایق اصیل اسلامی، نشاندادن ظرفیت [[مذهب تشیع]] و جلوگیری از انحرافات گروهی با تفکراتی صوفیانه را از اساسیترین دلایل همکاری علمای شیعه با دولت صفویه دانستهاند <ref>فتاحی اردکانی، علل همکاری علمای شیعه با دولت صوفی شیعه، ۱۰۵ ـ ۱۰۶.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |