پرش به محتوا

مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''مردم''' واحد بزرگ اجتماعی، نقش و جایگاه آن در اجتماع و سیاست.
'''مردم''' واحد بزرگ اجتماعی، نقش و جایگاه آن در [[جامعه|اجتماع]] و [[سیاست]].


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
مردم در اصل به معنای آدمی و انسان است<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۲۲۴.</ref> که بیشتر به صورت جمع، یعنی مردمان به‌کار می‌رفته‌است؛<ref>عمید، فرهنگ فارسی، ۹۴۲.</ref> اما امروزه همین صورت مفرد نیز بر معنای جمعِ آن دلالت می‌کند.<ref>معین، فرهنگ معین، ۳/۴۰۰۳.</ref> مردم به جماعتی از یک نژاد با یک زبان و سنت و فرهنگ و شرایط اجتماعی گفته می‌شود که ارتباط ظاهری برای نیازهای خود با هم دارند ولی آرمان‌ها و دردهای مشترک، آنها را به هم پیوند نداده و به صورت یک ملت در نیاورده است؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۶–۳۷.</ref> در حالی‌که ملت حقوق طبیعی و مدنی خود را در پرتو اراده عمومی برآمده از جامعه می‌جویند.<ref>روسو، قرارداد اجتماعی، ۲۰.</ref> ملت در اصل، واژه‌ای عربی و به معنای راه و روشی است که از طرف خدا و توسط یک پیامبر ارائه می‌گردد تا مردم بر اساس آن هدایت و رهبری شوند؛<ref>جوهری، صحاح التاج اللغه، ۵/۱۸۲۱؛ راغب، مفردات راغب، ۷۷۳.</ref> اما کاربرد واژه مردم در دوران معاصر با مفهوم اصطلاحی «ملت» هم‌پوشانی بسیاری دارد؛<ref>روسو، قرارداد اجتماعی، ۲۰.</ref> زیرا ملت به مفهومی از گفتمان حاکم بر ادبیات سیاسی معاصر در تمدن غربی اشاره دارد که واژه «Nation»، آن را نمایندگی می‌کند<ref>پارسانیا، ناسیونالیسم، ۷۳–۷۴.</ref> و برای دلالت بر یک مجموعه انسانی دارای سابقه تاریخی مشترک، قانون، حکومت، باورها و ارزش‌های همسان به کار گرفته می‌شود<ref>شیخ‌شعاعی، ناسیونالیسم از دیدگاه اسلام، ۱۱؛ قاضی شریعت‌پناهی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ۱/۲۰۶–۲۰۷.</ref> در اندیشه و ادبیات امام‌خمینی هم، واژه‌های ملت و مردم به یک معنا به‌کار رفته‌اند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۲۴؛ ۳/۲۲۹ و ۴/۴۳۵.</ref>
مردم در اصل به معنای آدمی و انسان است<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۲۲۴.</ref> که بیشتر به صورت جمع، یعنی مردمان به‌کار می‌رفته‌است؛<ref>عمید، فرهنگ فارسی، ۹۴۲.</ref> اما امروزه همین صورت مفرد نیز بر معنای جمعِ آن دلالت می‌کند.<ref>معین، فرهنگ معین، ۳/۴۰۰۳.</ref> مردم به جماعتی از یک نژاد با یک زبان و سنت و [[فرهنگ]] و شرایط اجتماعی گفته می‌شود که ارتباط ظاهری برای نیازهای خود با هم دارند ولی آرمان‌ها و دردهای مشترک، آنها را به هم پیوند نداده و به صورت یک ملت در نیاورده است؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۶–۳۷.</ref> در حالی‌که ملت حقوق طبیعی و مدنی خود را در پرتو اراده عمومی برآمده از [[جامعه]] می‌جویند.<ref>روسو، قرارداد اجتماعی، ۲۰.</ref> ملت در اصل، واژه‌ای عربی و به معنای راه و روشی است که از طرف [[خدا]] و توسط یک پیامبر ارائه می‌گردد تا مردم بر اساس آن هدایت و [[رهبری]] شوند؛<ref>جوهری، صحاح التاج اللغه، ۵/۱۸۲۱؛ راغب، مفردات راغب، ۷۷۳.</ref> اما کاربرد واژه مردم در دوران معاصر با مفهوم اصطلاحی «ملت» هم‌پوشانی بسیاری دارد؛<ref>روسو، قرارداد اجتماعی، ۲۰.</ref> زیرا ملت به مفهومی از گفتمان حاکم بر ادبیات سیاسی معاصر در تمدن غربی اشاره دارد که واژه «Nation»، آن را نمایندگی می‌کند<ref>پارسانیا، ناسیونالیسم، ۷۳–۷۴.</ref> و برای دلالت بر یک مجموعه انسانی دارای سابقه تاریخی مشترک، [[قانون]]، حکومت، باورها و ارزش‌های همسان به کار گرفته می‌شود<ref>شیخ‌شعاعی، ناسیونالیسم از دیدگاه اسلام، ۱۱؛ قاضی شریعت‌پناهی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ۱/۲۰۶–۲۰۷.</ref> در اندیشه و [[ادبیات امام‌خمینی]] هم، واژه‌های ملت و مردم به یک معنا به‌کار رفته‌اند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۲۴؛ ۳/۲۲۹ و ۴/۴۳۵.</ref>


== نقش و جایگاه اجتماعی و سیاسی ==
== نقش و جایگاه اجتماعی و سیاسی ==
انسان‌ها به صورت طبیعی و تجربی دریافته‌اند که برآوردن خواسته‌ها و پاسخگویی کامل به نیازها، تنها در صورتی ممکن است که آنان به زندگی جمعی تن دهند<ref>بارنز و بکر، تاریخ اندیشه اجتماعی از جامعه ابتدایی تا جامعه جدید، ۴۱۸–۴۱۹.</ref> و از رهگذر هم‌افزایی با دیگران، گستره‌ای فراگیر و مجموعه‌ای گوناگون از نیازهای خویش را پاسخ گویند. زندگی اجتماعی بشر، خواه برآمده از اقتضای طبیعت او باشد،<ref>ارسطو، سیاست، ۵؛ فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ۱۱۴–۱۱۷؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱/۵۴–۵۵.</ref> خواه یک قرارداد اجتماعی برآمده از انتخاب یا اضطرار انگاشته شود،<ref>هابز، لویاتان، ۱۳۸؛ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۲۸؛ روسو، قرارداد اجتماعی، ۲۴–۲۵.</ref> از آنجاکه به بهره‌گیری متقابل انسان‌ها می‌انجامد،<ref>طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۲/۲۰۶–۲۰۷.</ref> نیازمند سازوکاری برای ساماندهی است.<ref>جوادی آملی، جامعه در قرآن، ۴۰–۴۶.</ref> مردمان در پرتو این راهبرد عقلانی، به سوی اجتماع و تن‌دادن به پیامدهای آن، مانند پیروی از قانون و نظم<ref>لاک، رساله دوم، ۱۰۴.</ref> و برپایی حکومت و تفویض قدرت به نهادهای آن<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۱۸۹–۱۹۴.</ref> رهنمون می‌شوند.
انسان‌ها به صورت طبیعی و تجربی دریافته‌اند که برآوردن خواسته‌ها و پاسخگویی کامل به نیازها، تنها در صورتی ممکن است که آنان به زندگی جمعی تن دهند<ref>بارنز و بکر، تاریخ اندیشه اجتماعی از جامعه ابتدایی تا جامعه جدید، ۴۱۸–۴۱۹.</ref> و از رهگذر هم‌افزایی با دیگران، گستره‌ای فراگیر و مجموعه‌ای گوناگون از نیازهای خویش را پاسخ گویند. زندگی اجتماعی بشر، خواه برآمده از اقتضای طبیعت او باشد،<ref>ارسطو، سیاست، ۵؛ فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ۱۱۴–۱۱۷؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱/۵۴–۵۵.</ref> خواه یک قرارداد اجتماعی برآمده از انتخاب یا [[اضطرار]] انگاشته شود،<ref>هابز، لویاتان، ۱۳۸؛ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۲۸؛ روسو، قرارداد اجتماعی، ۲۴–۲۵.</ref> از آنجاکه به بهره‌گیری متقابل انسان‌ها می‌انجامد،<ref>طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۲/۲۰۶–۲۰۷.</ref> نیازمند سازوکاری برای ساماندهی است.<ref>جوادی آملی، جامعه در قرآن، ۴۰–۴۶.</ref> مردمان در پرتو این راهبرد عقلانی، به سوی اجتماع و تن‌دادن به پیامدهای آن، مانند پیروی از قانون و نظم<ref>لاک، رساله دوم، ۱۰۴.</ref> و برپایی حکومت و تفویض قدرت به نهادهای آن<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۱۸۹–۱۹۴.</ref> رهنمون می‌شوند.


هر نظام سیاسی بر بنیان روابط مردم و حکومت استوار است. این روابط و نقشی که نظام‌های سیاسی برای مردم تعریف می‌کنند بسیار گوناگون<ref>وبر، اقتصاد و جامعه، ۲۷۲.</ref> و متغیر<ref>ماکیاولی، گفتارها، ۴۲–۴۵.</ref> است. حکومت در پرتو هنجارهای اجتماعی و برقراری عدالت، از منافع مردم حفاظت می‌کند<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی، جان لاک و منتسکیو، ۲۴۰.</ref> و مردم با محدودشدن گستره آزادی‌های طبیعی<ref>کانت، فلسفه حقوق، ۶۶–۶۷؛ بوردو، لیبرالیسم، ۴۱–۴۲.</ref> بهای منافع حضور در جامعه را می‌پردازند.<ref>میل، رساله دربارهٔ آزادی، ۱۹۱–۱۹۲.</ref> در چنین ساختاری، رهبران نظام‌های سیاسی تمایل بسیاری برای بهره‌گیری از اقتدار دارند<ref>عالم، بنیادهای علم سیاست، ۱۰۰.</ref> و از آنجاکه هیچ انسان آزادی از روی اراده و اختیار حکومت خودکامه را برنمی‌تابد<ref>بوش، استبدادشناسی ارسطو، ۲۹.</ref> مردم می‌کوشند تا جایگاه خود را در نظارت بر رفتار زمامداران حفظ و قدرت را مهار کنند.<ref>حقیقت، توزیع قدرت دراندیشه سیاسی شیعه، ۱۴۴.</ref>
هر نظام سیاسی بر بنیان روابط مردم و حکومت استوار است. این روابط و نقشی که نظام‌های سیاسی برای مردم تعریف می‌کنند بسیار گوناگون<ref>وبر، اقتصاد و جامعه، ۲۷۲.</ref> و متغیر<ref>ماکیاولی، گفتارها، ۴۲–۴۵.</ref> است. حکومت در پرتو هنجارهای اجتماعی و برقراری [[عدالت اجتماعی|عدالت]]، از منافع مردم حفاظت می‌کند<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی، جان لاک و منتسکیو، ۲۴۰.</ref> و مردم با محدودشدن گستره آزادی‌های طبیعی<ref>کانت، فلسفه حقوق، ۶۶–۶۷؛ بوردو، لیبرالیسم، ۴۱–۴۲.</ref> بهای منافع حضور در جامعه را می‌پردازند.<ref>میل، رساله دربارهٔ آزادی، ۱۹۱–۱۹۲.</ref> در چنین ساختاری، رهبران نظام‌های سیاسی تمایل بسیاری برای بهره‌گیری از اقتدار دارند<ref>عالم، بنیادهای علم سیاست، ۱۰۰.</ref> و از آنجاکه هیچ انسان آزادی از روی [[اراده]] و اختیار حکومت خودکامه را برنمی‌تابد<ref>بوش، استبدادشناسی ارسطو، ۲۹.</ref> مردم می‌کوشند تا جایگاه خود را در نظارت بر رفتار زمامداران حفظ و قدرت را مهار کنند.<ref>حقیقت، توزیع قدرت دراندیشه سیاسی شیعه، ۱۴۴.</ref>{{ببینید|نظارت}}
 
{{ببینید|نظارت}}


فیلسوفان متقدم غربی، برای رأی مردم و جمهوریت جایگاهی در حکومت قائل نبودند و زمامداران را فیلسوفانی ممتازتر از دیگر مردم می‌شمردند؛<ref>مقیمی، مشروطیت، جمهوریت، اسلامیت، ۶۶–۶۹.</ref> همچنین در قرون وسطا، اعتقاد به شهر خدا و قرائت خداسالارانه از حکومت، هیچ جایی برای اراده یا رضایت مردم در حکومت باقی نمی‌گذاشت. مردم صرفاً ملزم به پیروی بودند و دارای هیچ حقی در مقابل حاکم نبودند<ref>رفیعی، نقش مردم در حکومت دینی از دیدگاه امام‌خمینی و قانون اساسی، ۲۱–۲۲.</ref> رویارویی با حاکمیت مطلق کلیسا، موجب شد حاکم خود را نماینده مردم و در مقابل آنان متعهد و مسئول بداند و به‌تدریج، مردم به عنوان منبع اصلی قدرت سیاسی معرفی شدند<ref>رفیعی، نقش مردم در حکومت دینی از دیدگاه امام‌خمینی و قانون اساسی، ۲۶.</ref> و جامعه مدنی و سیاسی، مرکز ثقل تصمیمات سیاسی شد. در این دوره انسان به مقتضای قوانین طبیعی، با عنوان فردیت صاحب حقوق سیاسی و شهروندی شد و مردم حق رأی یافتند.<ref>مقیمی، مشروطیت، جمهوریت، اسلامیت، ۶۹–۷۰.</ref>
فیلسوفان متقدم غربی، برای رأی مردم و جمهوریت جایگاهی در حکومت قائل نبودند و زمامداران را فیلسوفانی ممتازتر از دیگر مردم می‌شمردند؛<ref>مقیمی، مشروطیت، جمهوریت، اسلامیت، ۶۶–۶۹.</ref> همچنین در قرون وسطا، اعتقاد به شهر خدا و قرائت خداسالارانه از حکومت، هیچ جایی برای اراده یا رضایت مردم در حکومت باقی نمی‌گذاشت. مردم صرفاً ملزم به پیروی بودند و دارای هیچ حقی در مقابل حاکم نبودند<ref>رفیعی، نقش مردم در حکومت دینی از دیدگاه امام‌خمینی و قانون اساسی، ۲۱–۲۲.</ref> رویارویی با حاکمیت مطلق کلیسا، موجب شد حاکم خود را نماینده مردم و در مقابل آنان متعهد و مسئول بداند و به‌تدریج، مردم به عنوان منبع اصلی قدرت سیاسی معرفی شدند<ref>رفیعی، نقش مردم در حکومت دینی از دیدگاه امام‌خمینی و قانون اساسی، ۲۶.</ref> و جامعه مدنی و سیاسی، مرکز ثقل تصمیمات سیاسی شد. در این دوره انسان به مقتضای قوانین طبیعی، با عنوان فردیت صاحب حقوق سیاسی و شهروندی شد و مردم حق رأی یافتند.<ref>مقیمی، مشروطیت، جمهوریت، اسلامیت، ۶۹–۷۰.</ref>


جایگاه مردم و نفی و اثبات نقش آنان در برپایی حکومت و مقبولیت و کارآمدی آن، در اندیشه‌ورزی‌های سیاسی و اجتماعی مسلمانان معاصر نیز مورد توجه بوده‌است؛<ref>منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۲/۲۹۷؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۸۳؛ مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ۵۴.</ref> زیرا حاکمیت دین در جامعه همواره نیازمند حضور اجتماعی مردم و اتحاد آنان بر محور حق است.<ref>صلاحی و فتاحی، جایگاه مردم در تشکیل حکومت اسلامی، ۱۰۹.</ref> رویکرد اثباتی دربارهٔ نقش و جایگاه مردم، برگرفته از آن دسته از آموزه‌های اسلامی است که هر گونه جدایی میان اجتماع و سیاست را رد می‌کند<ref>هانتینگتون، موج سوم دموکراسی در پایان سده بیستم، ۳۳۶.</ref> در همین چارچوب، [[امام‌خمینی]] با تکیه بر مبانی فقهی خویش، دیدگاه مردم دربارهٔ نظام سیاسیِ مناسب برای جامعه را کاملاً معتبر می‌داند<ref>افتخاری، مردم‌سالاری دینی: ارزش یا روش، ۸۰.</ref> و تعیین نظام سیاسی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۸.</ref> و نوع حکومت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۲.</ref> را به آرای مردم وا می‌گذارد؛ بر این اساس، مشروعیت قدرت در عصر غیبت که به صورت نصب عام مشخص شده‌است،<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۰–۵۱.</ref> در پرتو اراده و رأی مردم معنا پیدا می‌کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۳؛ ۱۱/۳۴ و ۱۴/۱۶۵.</ref> این رویکرد موجب شد نخستین اقدام امام‌خمینی پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، پیشنهاد برگزاری همه‌پرسی برای تعیین ساختار سیاسی کشور و اعلام صریح تبعیت از رأی مردم در این مورد باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۴.</ref> اصل ششم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] هم، اداره امور کشور را به آرای عمومی مردم (انتخابات و همه‌پرسی) متکی می‌داند.
جایگاه مردم و نفی و اثبات نقش آنان در برپایی حکومت و [[مقبولیت]] و کارآمدی آن، در اندیشه‌ورزی‌های سیاسی و اجتماعی مسلمانان معاصر نیز مورد توجه بوده‌است؛<ref>منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۲/۲۹۷؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۸۳؛ مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ۵۴.</ref> زیرا حاکمیت [[دین]] در [[جامعه]] همواره نیازمند حضور اجتماعی مردم و اتحاد آنان بر محور حق است.<ref>صلاحی و فتاحی، جایگاه مردم در تشکیل حکومت اسلامی، ۱۰۹.</ref> رویکرد اثباتی دربارهٔ نقش و جایگاه مردم، برگرفته از آن دسته از آموزه‌های اسلامی است که هر گونه جدایی میان اجتماع و سیاست را رد می‌کند<ref>هانتینگتون، موج سوم دموکراسی در پایان سده بیستم، ۳۳۶.</ref> در همین چارچوب، [[امام‌خمینی]] با تکیه بر مبانی فقهی خویش، دیدگاه مردم دربارهٔ نظام سیاسیِ مناسب برای جامعه را کاملاً معتبر می‌داند<ref>افتخاری، مردم‌سالاری دینی: ارزش یا روش، ۸۰.</ref> و تعیین نظام سیاسی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۸.</ref> و نوع حکومت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۲.</ref> را به آرای مردم وا می‌گذارد؛ بر این اساس، مشروعیت قدرت در عصر غیبت که به صورت نصب عام مشخص شده‌است،<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۰–۵۱.</ref> در پرتو اراده و رأی مردم معنا پیدا می‌کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۳؛ ۱۱/۳۴ و ۱۴/۱۶۵.</ref> این رویکرد موجب شد نخستین اقدام امام‌خمینی پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، پیشنهاد برگزاری همه‌پرسی برای تعیین ساختار سیاسی کشور و اعلام صریح تبعیت از رأی مردم در این مورد باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۴.</ref> اصل ششم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] هم، اداره امور کشور را به آرای عمومی مردم ([[انتخابات]] و همه‌پرسی) متکی می‌داند.{{ببینید|مشروعیت|پیروزی}}
 
{{ببینید|مشروعیت|پیروزی}}


از نگاه امام‌خمینی، قدرت مردم زمانی که متکی بر نیروی معنوی باشد، بزرگ‌ترین قدرت شناخته شده‌است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۱۶.</ref> و پیروزی همواره قرین قدرت مردمی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۶۵–۴۶۶.</ref> ایشان که با شناخت دقیق از مردم ایران و با تکیه بر اخلاق اسلامی، به مردم و اندیشه‌ها و انتظارات آنان کاملاً نزدیک بود،<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۶۶.</ref> تعامل خیرخواهانه با مردم را یک اصل مهم در روابط اجتماعی می‌شمرد و به شیوه‌های گوناگون می‌کوشید تا یکپارچگی و همبستگی را میان مردم نهادینه کند<ref>اطهری، تأثیر رهبری امام‌خمینی بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران، ۱۷۳.</ref> و برای تحقق این شاخص به‌خوبی از فرصت‌ها استفاده می‌کرد؛ از این‌رو همواره به مدیران جامعه اسلامی، اهمیت نظر مردم را یادآوری کرده، تأکید می‌کرد نظر مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۵۱.</ref> و رضایت آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۷۸.</ref> را جلب کنند و متوجه نقش و جایگاه مردم در پایداری حکومت باشند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۰۸–۵۱۰.</ref> ایشان با ترجیح ساختار «جمهوری» برای حکومت و پیشنهاد آن به مردم ایران<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۱ و ۳۹۸.</ref> (← مقاله جمهوری اسلامی)، ویژگی‌های نظام سیاسی مبتنی بر جمهوریت را بر سر کار آمدن با آرای مردم؛ عمل نکردن برخلاف میل مردم و حفظ مردم می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۱۳.</ref> با توجه به این ویژگی‌ها و با تکیه بر نگاه ابزاری امام‌خمینی به حکومت و قدرت برای تحقق عدالت و تأمین سعادت مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵۵ و ۱۱/۴۴۹؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۶۲.</ref> ایشان مردم را به بهره‌گیری از این حق شرعی و قانونی خود برای مشارکت در برپایی نظام سیاسی مطلوب<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۸۴ و ۱۲/۱۸۲.</ref> و نیز مشارکت در اداره آن تشویق<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۷ و ۱۵/۱۵–۱۷، ۱۰۹.</ref> می‌کرد.
از نگاه امام‌خمینی، قدرت مردم زمانی که متکی بر نیروی معنوی باشد، بزرگ‌ترین [[قدرت]] شناخته شده‌است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۱۶.</ref> و پیروزی همواره قرین قدرت مردمی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۶۵–۴۶۶.</ref> ایشان که با شناخت دقیق از مردم ایران و با تکیه بر اخلاق اسلامی، به مردم و اندیشه‌ها و انتظارات آنان کاملاً نزدیک بود،<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۶۶.</ref> تعامل خیرخواهانه با مردم را یک اصل مهم در روابط اجتماعی می‌شمرد و به شیوه‌های گوناگون می‌کوشید تا یکپارچگی و همبستگی را میان مردم نهادینه کند<ref>اطهری، تأثیر رهبری امام‌خمینی بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران، ۱۷۳.</ref> و برای تحقق این شاخص به‌خوبی از فرصت‌ها استفاده می‌کرد؛ از این‌رو همواره به مدیران جامعه اسلامی، اهمیت نظر مردم را یادآوری کرده، تأکید می‌کرد نظر مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۵۱.</ref> و رضایت آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۷۸.</ref> را جلب کنند و متوجه نقش و جایگاه مردم در پایداری حکومت باشند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۰۸–۵۱۰.</ref> ایشان با ترجیح ساختار «جمهوری» برای حکومت و پیشنهاد آن به مردم ایران<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۱ و ۳۹۸.</ref> (← مقاله جمهوری اسلامی)، ویژگی‌های نظام سیاسی مبتنی بر جمهوریت را بر سر کار آمدن با آرای مردم؛ عمل نکردن برخلاف میل مردم و حفظ مردم می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۱۳.</ref> با توجه به این ویژگی‌ها و با تکیه بر نگاه ابزاری امام‌خمینی به حکومت و قدرت برای تحقق [[عدالت اجتماعی|عدالت]] و تأمین [[سعادت و شقاوت|سعادت]] مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵۵ و ۱۱/۴۴۹؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۶۲.</ref> ایشان مردم را به بهره‌گیری از این حق شرعی و قانونی خود برای مشارکت در برپایی نظام سیاسی مطلوب<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۸۴ و ۱۲/۱۸۲.</ref> و نیز مشارکت در اداره آن تشویق<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۷ و ۱۵/۱۵–۱۷، ۱۰۹.</ref> می‌کرد.


امام‌خمینی در جایگاه [[رهبری نظام جمهوری اسلامی]]، بر این باور بود که حکومت بدون مجوز شرعی مصداق [[حکومت طاغوت]] و باطل است و مشروعیت حکومت به تأیید و تجویز شرع مقدس با [[ولایت فقیه]] است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۱ و ۱۷/۱۳۳.</ref> در عین حال تولّی امور مسلمانان و تشکیل حکومت، به خواست و رأی اکثریت مسلمانان بستگی دارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۹؛ مقاله مشروعیت.</ref> ایشان تلاش می‌کرد مفاهیم روزآمدی چون مردم‌سالاری و حکومت را از پایگاه سنت و بر محور آموزه‌های اسلامی تعبیر و تفسیر کند.<ref>فاضل قانع، گفتمان اسلام، ۴۹–۵۰.</ref>
امام‌خمینی در جایگاه رهبری [[نظام جمهوری اسلامی]]، بر این باور بود که حکومت بدون مجوز شرعی مصداق [[حکومت طاغوت]] و باطل است و [[مشروعیت]] حکومت به تأیید و تجویز شرع مقدس با [[ولایت فقیه]] است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۱ و ۱۷/۱۳۳.</ref> در عین حال تولّی امور مسلمانان و تشکیل حکومت، به خواست و رأی اکثریت مسلمانان بستگی دارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۹؛ مقاله مشروعیت.</ref> ایشان تلاش می‌کرد مفاهیم روزآمدی چون [[مردم‌سالاری]] و حکومت را از پایگاه سنت و بر محور آموزه‌های اسلامی تعبیر و تفسیر کند.<ref>فاضل قانع، گفتمان اسلام، ۴۹–۵۰.</ref>


== حقوق و وظایف مردم ==
== حقوق و وظایف مردم ==
بر اساس حدیث [[پیامبر اکرم(ص)]] «لایحل مال امرء مسلم الا بطیب نفس منه»<ref>راوندی، فقه القرآن، ۲/۳۳ و ۷۴.</ref> که گرفتن مال شخص را بدون رضایت او مطلقاً مجاز نمی‌داند<ref>مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، ۲/۳۲۷–۳۲۸.</ref> و با توجه به این ویژگی طبیعی انسان که بدون رضایت او نمی‌توان چیزی را از او گرفت،<ref>لاک، جستاری در حکومت، ۱۹۲.</ref> تشکیل حکومت باید بر اساس رضایت و توافق همگانی مردم باشد.<ref>عالم، بنیادهای علم سیاست، ۱۸۱.</ref> در چنین نظامی اراده جمعی همواره حاکم است و حرف اول را می‌زند و قدرت زمامدار نمی‌تواند مطلق و بی‌حد باشد؛<ref>لاک، رساله دوم، ۱۷۳–۱۷۵.</ref> زیرا هم با طبیعت انسان در تعارض است،<ref>جونز، خداوندان اندیشه سیاسی، ۲/۹۰۴.</ref> هم با هدف انسان‌ها از تشکیل اجتماع و تفویض قدرت به حکومت در تناقض خواهد بود.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی، جان لاک و منتسکیو، ۲۵۲.</ref> [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] در سخنان خود، به نقش رأی و خواست مردم در حکومت و نیز نظرات شورای مهاجرین و انصار و اهل حل و عقد اشاره کرده‌است.<ref>نهج البلاغه، ن۶، ۳۷۹ و ن۵۴، ۴۷۵.</ref>
بر اساس حدیث [[پیامبر اکرم(ص)]] «لایحل مال امرء مسلم الا بطیب نفس منه»<ref>راوندی، فقه القرآن، ۲/۳۳ و ۷۴.</ref> که گرفتن مال شخص را بدون رضایت او مطلقاً مجاز نمی‌داند<ref>مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، ۲/۳۲۷–۳۲۸.</ref> و با توجه به این ویژگی طبیعی انسان که بدون رضایت او نمی‌توان چیزی را از او گرفت،<ref>لاک، جستاری در حکومت، ۱۹۲.</ref> تشکیل حکومت باید بر اساس رضایت و توافق همگانی مردم باشد.<ref>عالم، بنیادهای علم سیاست، ۱۸۱.</ref> در چنین نظامی اراده جمعی همواره حاکم است و حرف اول را می‌زند و قدرت زمامدار نمی‌تواند مطلق و بی‌حد باشد؛<ref>لاک، رساله دوم، ۱۷۳–۱۷۵.</ref> زیرا هم با طبیعت انسان در تعارض است،<ref>جونز، خداوندان اندیشه سیاسی، ۲/۹۰۴.</ref> هم با هدف انسان‌ها از تشکیل اجتماع و تفویض قدرت به حکومت در تناقض خواهد بود.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی، جان لاک و منتسکیو، ۲۵۲.</ref> [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] در سخنان خود، به نقش رأی و خواست مردم در حکومت و نیز نظرات شورای مهاجرین و انصار و اهل حل و عقد اشاره کرده‌است.<ref>نهج البلاغه، ن۶، ۳۷۹ و ن۵۴، ۴۷۵.</ref>
 
باید توجه داشت حق و مسئولیت همواره رابطه‌ای دوسویه‌اند<ref>مطهری، محموعه آثار، ۱/۵۵۴.</ref> امام‌خمینی با تأکید بر حقوق متقابل مردم و حکومت، حضور اجتماعی مردم و مشارکت فعال آنان در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۵.</ref> هم یک حق می‌شمرد،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۷۲.</ref> هم وظیفه اجتماعی و [[تکلیف شرعی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۵۰ و ۱۷/۴۳۵)،</ref> که بی‌توجهی به آن پیامدهای ناگوار اجتماعی در پی دارد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۲.</ref> به همین دلیل، ایشان با تأکید بر ضرورت مشارکت مردم و هوشیاری آنان در انتخابات، آن دسته از جریان‌های سیاسی را که مانع حضور فعال مردم بودند، سرزنش می‌کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۸۰–۳۸۱.</ref> از نظر ایشان مردم همان‌گونه که در گزینش زمامدار جامعه، نقش‌آفرین‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۳۶ و ۲۱/۳۷۱.</ref> در پشتیبانی از حکومت و برای افزایش کارآمدی آن نیز باید مشارکت و مداخله فعال داشته باشند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۷۸–۳۷۹.</ref> زیرا واقعیت اجتماعی نشان داده‌است که کارایی حکومت تنها در پرتو همراهی مردم محقق می‌شود و بدون مردم نمی‌شود کار کرد و موفقیت حاصل نمی‌شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۹۱.</ref> اساساً پشتیبانی مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۳–۳۷۷.</ref> و آگاهی و هوشیاری آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۳۲.</ref> از منابع قدرت در جمهوری اسلامی ایران است و امام‌خمینی حضور مردم را موجب در امان‌ماندن جمهوری اسلامی از آسیب برمی‌شمرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۶۸.</ref> چنان‌که بی‌توجهی مردم نیز از عوامل مهم آسیب‌پذیری کشور است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۰.</ref>


امام‌خمینی فراتر از مشارکت، از مردم می‌خواست تا بر عملکرد برگزیدگان خویش نظارت دایمی داشته باشند و مانع لغزش آنان شوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۵.</ref> «نظارت» یکی از مهم‌ترین حقوق دوسویه است. از یک سو، حکومت موظف است تا برای ترویج ارزش‌ها و تعالی اندیشه‌ها، بر جامعه اسلامی نظارت کند و از سوی دیگر، مردم وظیفه دارند تا با [[نظارت]] بر سیاست‌گذاری‌های دولت، نظرهای مشورتی خود را برای بهبود جامعه ارائه دهند؛ از این‌رو نظارت از نگاه امام‌خمینی، یک تکلیف الهی و مسئولیت دینی به‌شمار می‌آید<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۹؛ ۸/۵ و ۱۶/۲۱؛ مقاله نظارت.</ref> و هیچ‌یک از جایگاه‌های حاکمیتی، خارج از قلمرو نظارت مردم نخواهد بود و همه حق ارزیابی رفتار و کارنامه مسئولان را دارند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۹.</ref> از دیدگاه ایشان، زمامداری جامعه، امانت و فرصتی برای خدمت‌گزاری به مردم به‌شمار می‌رود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۸.</ref> و تصدی جایگاه حکومتی نباید به عنوان یک ارزش، هدف‌گذاری شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۹ و ۱۹/۳۶۵.</ref> اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم دعوت به خیر، [[امر به معروف و نهی از منکر]] را وظیفه‌ای همگانی و متقابل بر عهده مردم در برابر یکدیگر، [[دولت]] در برابر مردم و مردم در برابر دولت می‌داند که شرایط و حدود و کیفیت آن، در قانون معین شده‌است.
باید توجه داشت حق و مسئولیت همواره رابطه‌ای دوسویه‌اند<ref>مطهری، محموعه آثار، ۱/۵۵۴.</ref> امام‌خمینی با تأکید بر حقوق متقابل مردم و حکومت، حضور اجتماعی مردم و مشارکت فعال آنان در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۵.</ref> هم یک حق می‌شمرد،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۷۲.</ref> هم وظیفه اجتماعی و [[تکلیف شرعی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۵۰ و ۱۷/۴۳۵)،</ref> که بی‌توجهی به آن پیامدهای ناگوار اجتماعی در پی دارد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۲.</ref> به همین دلیل، ایشان با تأکید بر ضرورت مشارکت مردم و هوشیاری آنان در [[انتخابات]]، آن دسته از جریان‌های سیاسی را که مانع حضور فعال مردم بودند، سرزنش می‌کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۸۰–۳۸۱.</ref> از نظر ایشان مردم همان‌گونه که در گزینش زمامدار جامعه، نقش‌آفرین‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۳۶ و ۲۱/۳۷۱.</ref> در پشتیبانی از حکومت و برای افزایش کارآمدی آن نیز باید مشارکت و مداخله فعال داشته باشند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۷۸–۳۷۹.</ref> زیرا واقعیت اجتماعی نشان داده‌است که کارایی حکومت تنها در پرتو همراهی مردم محقق می‌شود و بدون مردم نمی‌شود کار کرد و موفقیت حاصل نمی‌شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۹۱.</ref> اساساً پشتیبانی مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۳–۳۷۷.</ref> و آگاهی و هوشیاری آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۳۲.</ref> از منابع قدرت در [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] است و امام‌خمینی حضور مردم را موجب در امان‌ماندن جمهوری اسلامی از آسیب برمی‌شمرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۶۸.</ref> چنان‌که بی‌توجهی مردم نیز از عوامل مهم آسیب‌پذیری کشور است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۰.</ref>


افزون بر موارد گفته شده، از نگاه امام‌خمینی از مهم‌ترین حقوق مردم در برابر زمامداران می‌توان به برابری با دولت‌مردان،<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> پذیرش و عزل حاکمان سیاسی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۳؛ ۴/۴۴۲ و ۵/۴۰۱.</ref> نصیحت، طرح اشکال، انتقاد و اعتراض<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۹؛ ۵/۴۰۹ و ۸/۵، ۴۸۷.</ref> رفاه، آسایش و امنیت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۵۱۸ و ۴/۲۰۱، ۴۴۱.</ref> آزادی انجام فرایض دینی و مذهبی برای پیروان همه ادیان و مذاهب<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۹ و ۵/۴۲۴.</ref> آموزش<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۴۵.</ref> آزادی اظهار عقیده برای همه ازجمله اقلیت‌های دینی و مذهبی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۰–۴۱۱.</ref> انتخاب‌شدن و انتخاب‌کردن و آزادی و استقلال کامل در رأی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۴۱ و ۴۳۲.</ref> برخورداری از حریم خصوصی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰ و ۲۶۷.</ref> و آزادی‌های اجتماعی و سیاسی مانند تحزّب، اجتماعات، بیان، قلم، اشتغال و مسکن،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۶۶.</ref> اشاره کرد. امام‌خمینی برای تضمین رعایت این حقوق، همواره تذکرات لازم را به دستگاه‌های قانونی کشور می‌داد که صدور بیانیه معروف هشت‌ماده‌ای از آن جمله است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۹–۱۴۲ و ۲۸۱.</ref>
امام‌خمینی فراتر از مشارکت، از مردم می‌خواست تا بر عملکرد برگزیدگان خویش نظارت دایمی داشته باشند و مانع لغزش آنان شوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۵.</ref> «نظارت» یکی از مهم‌ترین حقوق دوسویه است. از یک سو، حکومت موظف است تا برای ترویج ارزش‌ها و تعالی اندیشه‌ها، بر جامعه اسلامی نظارت کند و از سوی دیگر، مردم وظیفه دارند تا با [[نظارت]] بر سیاست‌گذاری‌های دولت، نظرهای مشورتی خود را برای بهبود جامعه ارائه دهند؛ از این‌رو نظارت از نگاه امام‌خمینی، یک تکلیف الهی و [[مسئولیت|مسئولیت دینی]] به‌شمار می‌آید<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۹؛ ۸/۵ و ۱۶/۲۱؛ مقاله نظارت.</ref> و هیچ‌یک از جایگاه‌های حاکمیتی، خارج از قلمرو نظارت مردم نخواهد بود و همه حق ارزیابی رفتار و کارنامه مسئولان را دارند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۹.</ref> از دیدگاه ایشان، زمامداری جامعه، امانت و فرصتی برای خدمت‌گزاری به مردم به‌شمار می‌رود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۸.</ref> و تصدی جایگاه حکومتی نباید به عنوان یک ارزش، هدف‌گذاری شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۹ و ۱۹/۳۶۵.</ref> اصل هشتم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] هم دعوت به خیر، [[امر به معروف و نهی از منکر]] را وظیفه‌ای همگانی و متقابل بر عهده مردم در برابر یکدیگر، دولت در برابر مردم و مردم در برابر دولت می‌داند که شرایط و حدود و کیفیت آن، در قانون معین شده‌است.


{{ببینید|فرمان هشت‌ماده‌ای}}
افزون بر موارد گفته شده، از نگاه امام‌خمینی از مهم‌ترین حقوق مردم در برابر زمامداران می‌توان به برابری با دولت‌مردان،<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> پذیرش و عزل حاکمان سیاسی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۳؛ ۴/۴۴۲ و ۵/۴۰۱.</ref> نصیحت، طرح اشکال، [[انتقاد]] و اعتراض<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۹؛ ۵/۴۰۹ و ۸/۵، ۴۸۷.</ref> [[رفاه]]، آسایش و [[امنیت]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۵۱۸ و ۴/۲۰۱، ۴۴۱.</ref> آزادی انجام فرایض دینی و مذهبی برای پیروان همه ادیان و مذاهب<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۹ و ۵/۴۲۴.</ref> آموزش<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۴۵.</ref> آزادی اظهار عقیده برای همه ازجمله اقلیت‌های دینی و مذهبی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۰–۴۱۱.</ref> انتخاب‌شدن و انتخاب‌کردن و آزادی و استقلال کامل در رأی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۴۱ و ۴۳۲.</ref> برخورداری از حریم خصوصی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰ و ۲۶۷.</ref> و آزادی‌های اجتماعی و سیاسی مانند [[حزب و تشکل|تحزّب]]، اجتماعات، بیان، قلم، اشتغال و مسکن،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۶۶.</ref> اشاره کرد. امام‌خمینی برای تضمین رعایت این حقوق، همواره تذکرات لازم را به دستگاه‌های قانونی کشور می‌داد که صدور بیانیه معروف هشت‌ماده‌ای از آن جمله است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۹–۱۴۲ و ۲۸۱.</ref> {{ببینید|فرمان هشت‌ماده‌ای}}


== پیوند مردم با نخبگان اجتماعی ==
== پیوند مردم با نخبگان اجتماعی ==
نخبگان با آفرینش اندیشه در حوزه‌های گوناگون بر رویکرد فکری، فرهنگی و علمی مردم جامعه اثرگذارند<ref>شفیعی، استراتژی رهبری امام‌خمینی، ۱۲۰.</ref> و از گروه‌های مرجع در جامعه به‌شمار می‌روند. گروه‌های مرجع به مجموعه‌های انسانی برخوردار از پایگاه و نقش‌های ویژه گفته می‌شود که مردم برای داوری یا ارزیابی خود، آنها را معیار و میزان قرار می‌دهند<ref>کوئن، مبانی جامعه‌شناسی، ۱۳۵.</ref> و بر اساس آن، بینش، گرایش و کنش خود را شکل می‌دهند.<ref>فاضل قانع، ظرفیت‌های تمدنی، ۲۴۰.</ref> روحانیان و دانشگاهیان دو گروه تأثیرگذار از نخبگان اجتماعی‌اند.
نخبگان با آفرینش اندیشه در حوزه‌های گوناگون بر رویکرد فکری، فرهنگی و علمی مردم [[جامعه]] اثرگذارند<ref>شفیعی، استراتژی رهبری امام‌خمینی، ۱۲۰.</ref> و از گروه‌های مرجع در جامعه به‌شمار می‌روند. گروه‌های مرجع به مجموعه‌های انسانی برخوردار از پایگاه و نقش‌های ویژه گفته می‌شود که مردم برای داوری یا ارزیابی خود، آنها را معیار و میزان قرار می‌دهند<ref>کوئن، مبانی جامعه‌شناسی، ۱۳۵.</ref> و بر اساس آن، بینش، گرایش و کنش خود را شکل می‌دهند.<ref>فاضل قانع، ظرفیت‌های تمدنی، ۲۴۰.</ref> روحانیان و دانشگاهیان دو گروه تأثیرگذار از نخبگان اجتماعی‌اند.
* '''روحانیان:''' روحانیان که یکی از مهم‌ترین مصادیق نخبگان اجتماعی‌اند، در آموزه‌های [[قرآن کریم]] نیز به عنوان یک نهاد مورد نیاز جامعه معرفی شده‌اند.<ref>توبه، ۱۲۲.</ref> امام‌خمینی معتقد بود عالمان و دانشمندان دین که جانشین انبیا (ع)<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۶.</ref> و [[حافظ دین]] و آموزه‌های اسلام‌اند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۰۳ و ۱۵/۳۶۶.</ref> نقشی اساسی در خیرخواهی امت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۹۰.</ref> و خدمت‌گزاری به مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۲۶.</ref> ایفا می‌کنند.<ref>مقاله روحانیت.</ref> [[روحانیت]] در میان شیعیان با تکیه بر اصل فقاهت که پویایی اجتماعی مذهب شیعه را به دنبال داشته‌است،<ref>حسینی‌زاده، اسلام سیاسی در ایران، ۲۲۵.</ref> به عنوان یک نهاد دیرپا و مستقل از حکومت‌ها<ref>فراتی، روحانیت و سیاست، ۴۸.</ref> حضوری گسترده و دایمی در میان مردم و متن جامعه داشته<ref>کشاورز و فرهادی، بسیج منابع در انقلاب اسلامی ایران، ۸۶.</ref> و در پرتو جاذبه‌های رفتاری و ارتباطی برآمده از آموزه‌های دین<ref>بقره، ۸۳؛ مؤمنون، ۹۶.</ref> همواره پشتوانه و پناهگاه مردم بوده‌است.<ref>ربانی خوراسگانی، نهاد مرجعیت شیعه و نقش آن در تحولات اجتماعی معاصر ایران، ۱۱۴–۱۱۸؛ عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۷۵.</ref> پایگاه مردمی و اجتماعی نهاد روحانیت در آغاز با رهنمود امامان معصوم شیعه و در قالب سازمان وکالت و شبکه گسترده نیابت خاص و عام آنان<ref>جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه، ۱۷؛ اوحدی حایری، سازمان وکالت در سیره امامان شیعه، ۱۶۹–۱۷۶.</ref> بنیان نهاده شد. این نهاد برای مدت‌های طولانی توسط روحانیان به صورت جمعی و در یک ساختار پراکنده منطقه‌ای اداره می‌شد؛<ref>روحبخش، میراث مرجعیتی آیت‌الله بروجردی و نهضت امام‌خمینی، ۱۲۰.</ref> اما در دو سده اخیر با تمرکز مرجعیت در [[فقیه اَعلم]]، نهاد روحانیت نیز با انسجام روزافزون<ref>توال، ژئوپولیتیک شیعه، ۴۵–۴۶.</ref> به حوزه اثرگذاری گسترده‌تری دست یافت<ref>ربانی خوراسگانی، نهاد مرجعیت شیعه و نقش آن در تحولات اجتماعی معاصر ایران، ۱۱۶؛ عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۷۹.</ref>
* '''روحانیان:''' روحانیان که یکی از مهم‌ترین مصادیق نخبگان اجتماعی‌اند، در آموزه‌های [[قرآن کریم]] نیز به عنوان یک نهاد مورد نیاز جامعه معرفی شده‌اند.<ref>توبه، ۱۲۲.</ref> امام‌خمینی معتقد بود عالمان و دانشمندان دین که جانشین [[انبیا (ع)]]<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۶.</ref> و حافظ دین و آموزه‌های اسلام‌اند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۰۳ و ۱۵/۳۶۶.</ref> نقشی اساسی در خیرخواهی امت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۹۰.</ref> و خدمت‌گزاری به مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۲۶.</ref> ایفا می‌کنند.<ref>مقاله روحانیت.</ref> [[روحانیت]] در میان شیعیان با تکیه بر اصل فقاهت که پویایی اجتماعی [[مذهب شیعه]] را به دنبال داشته‌است،<ref>حسینی‌زاده، اسلام سیاسی در ایران، ۲۲۵.</ref> به عنوان یک نهاد دیرپا و مستقل از حکومت‌ها<ref>فراتی، روحانیت و سیاست، ۴۸.</ref> حضوری گسترده و دایمی در میان مردم و متن جامعه داشته<ref>کشاورز و فرهادی، بسیج منابع در انقلاب اسلامی ایران، ۸۶.</ref> و در پرتو جاذبه‌های رفتاری و ارتباطی برآمده از آموزه‌های دین<ref>بقره، ۸۳؛ مؤمنون، ۹۶.</ref> همواره پشتوانه و پناهگاه مردم بوده‌است.<ref>ربانی خوراسگانی، نهاد مرجعیت شیعه و نقش آن در تحولات اجتماعی معاصر ایران، ۱۱۴–۱۱۸؛ عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۷۵.</ref> پایگاه مردمی و اجتماعی نهاد روحانیت در آغاز با رهنمود [[امامان معصوم|امامان معصوم شیعه]] و در قالب سازمان وکالت و شبکه گسترده نیابت خاص و عام آنان<ref>جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه، ۱۷؛ اوحدی حایری، سازمان وکالت در سیره امامان شیعه، ۱۶۹–۱۷۶.</ref> بنیان نهاده شد. این نهاد برای مدت‌های طولانی توسط روحانیان به صورت جمعی و در یک ساختار پراکنده منطقه‌ای اداره می‌شد؛<ref>روحبخش، میراث مرجعیتی آیت‌الله بروجردی و نهضت امام‌خمینی، ۱۲۰.</ref> اما در دو سده اخیر با تمرکز [[مرجعیت]] در فقیه اَعلم، نهاد روحانیت نیز با انسجام روزافزون<ref>توال، ژئوپولیتیک شیعه، ۴۵–۴۶.</ref> به حوزه اثرگذاری گسترده‌تری دست یافت<ref>ربانی خوراسگانی، نهاد مرجعیت شیعه و نقش آن در تحولات اجتماعی معاصر ایران، ۱۱۶؛ عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۷۹.</ref>


در روند انقلاب اسلامی ایران، تعامل نهاد روحانیت شیعه و مردم به نقطه اوج خود رسید<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۶۳–۲۶۴.</ref> و حضور اجتماعی و نقش انکارناپذیر روحانیت؛ چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان ساخته به دلیل همراهی با صداقت و تعهدی که آنان را از صاحبان زر و زور متمایز می‌کرد، با اقبال مردمی فراوانی روبه‌رو شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۵–۲۷۶.</ref> بیشترین بهره ارتباطی از طریق پایگاه سنتی مساجد و با تمرکز بر بهینه‌سازی شبکه روحانیان و [[مساجد]] به دست آمد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۲۹ و ۲۳۸؛ اطهری، تأثیر رهبری امام‌خمینی بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران، ۱۷۸–۱۷۹؛ مولانا، دانش ارتباطات، ۱۴۳.</ref>
در روند [[انقلاب اسلامی ایران]]، تعامل نهاد روحانیت شیعه و مردم به نقطه اوج خود رسید<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۶۳–۲۶۴.</ref> و حضور اجتماعی و نقش انکارناپذیر روحانیت؛ چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان ساخته به دلیل همراهی با صداقت و تعهدی که آنان را از صاحبان زر و زور متمایز می‌کرد، با اقبال مردمی فراوانی روبه‌رو شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۵–۲۷۶.</ref> بیشترین بهره ارتباطی از طریق پایگاه سنتی مساجد و با تمرکز بر بهینه‌سازی شبکه روحانیان و [[مساجد]] به دست آمد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۲۹ و ۲۳۸؛ اطهری، تأثیر رهبری امام‌خمینی بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران، ۱۷۸–۱۷۹؛ مولانا، دانش ارتباطات، ۱۴۳.</ref>


پس از پیروزی نیز انقلاب نیازمند تعامل وثیق روحانیت با مردم و حضور اجتماعی آنان بود تا بتوانند مسائل مردم را از نزدیک لمس و درک کنند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۶۵–۲۶۶.</ref> و به عنوان بخشی از بدنه مردمی جامعه، ناظر اجرای بهینه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی در چارچوب آرمان‌های اسلامی باشند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷۵.</ref> امام‌خمینی هم خواستار آن بود که روحانیان بدون دخالت غیر ضروری در امور اجرایی کشور<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۴۱۲–۴۱۴.</ref> نقش اساسی و بنیادین خود را، یعنی آشناساختن مردم با اسلام و آموزه‌های آن<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۹.</ref> و پیشگیری از نفوذ و گسترش بدعت‌ها و انحرافات آئینی در میان مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۹–۳۹۰.</ref> فراموش نکنند. راهبرد اساسی نهاد روحانیت از نظر ایشان این بود که حوزه‌ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست داشته باشند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۹–۳۹۰.</ref> و به رویکردهای نادرستی که خواهان کناره‌گیری روحانیت از دخالت در امور اجتماعی است، توجهی نکنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳.</ref>
پس از پیروزی نیز انقلاب نیازمند تعامل وثیق روحانیت با مردم و حضور اجتماعی آنان بود تا بتوانند مسائل مردم را از نزدیک لمس و درک کنند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۶۵–۲۶۶.</ref> و به عنوان بخشی از بدنه مردمی جامعه، ناظر اجرای بهینه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی در چارچوب آرمان‌های اسلامی باشند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷۵.</ref> امام‌خمینی هم خواستار آن بود که روحانیان بدون دخالت غیر ضروری در امور اجرایی کشور<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۴۱۲–۴۱۴.</ref> نقش اساسی و بنیادین خود را، یعنی آشناساختن مردم با اسلام و آموزه‌های آن<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۹.</ref> و پیشگیری از نفوذ و گسترش [[بدعت|بدعت‌ها]] و [[انحرافات]] آئینی در میان مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۹–۳۹۰.</ref> فراموش نکنند. راهبرد اساسی نهاد روحانیت از نظر ایشان این بود که [[حوزه‌های علمیه|حوزه‌ها]] و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست داشته باشند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۹–۳۹۰.</ref> و به رویکردهای نادرستی که خواهان کناره‌گیری روحانیت از دخالت در امور اجتماعی است، توجهی نکنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳.</ref>
* '''روشنفکران دانشگاهی:''' پیوند استوار دانشگاهیان با فرهنگ جامعه، موجب شد امام‌خمینی با توجه ویژه به این گروه‌ها، دربارهٔ دست‌اندازی استعمارگران در فرهنگ جامعه مسلمان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۹۰ و ۴/۹۱، ۱۳۴–۱۳۵.</ref> که روشنفکران را از مردم جدا کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۷</ref> هشدار دهد و خواستار تحول در این گروه‌های مرجع و مردمی‌شدن آنها شود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۶ و ۱۰/۶۵، ۷۲–۷۳.</ref> ایشان همچنین از دانشگاهیان و روشنفکران دعوت کرد در جهت اهداف خیزش مردمی و اسلامی تلاش کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۵.</ref> و دوشادوش مردم برای سازندگی و پیشرفت کشور بکوشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹ و ۲۱/۱۵۷.</ref>
* '''روشنفکران دانشگاهی:''' پیوند استوار دانشگاهیان با [[فرهنگ|فرهنگ جامعه]]، موجب شد امام‌خمینی با توجه ویژه به این گروه‌ها، دربارهٔ دست‌اندازی استعمارگران در فرهنگ جامعه مسلمان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۹۰ و ۴/۹۱، ۱۳۴–۱۳۵.</ref> که روشنفکران را از مردم جدا کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۷</ref> هشدار دهد و خواستار تحول در این گروه‌های مرجع و مردمی‌شدن آنها شود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۶ و ۱۰/۶۵، ۷۲–۷۳.</ref> ایشان همچنین از دانشگاهیان و روشنفکران دعوت کرد در جهت اهداف خیزش مردمی و اسلامی تلاش کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۵.</ref> و دوشادوش مردم برای [[سازندگی]] و پیشرفت کشور بکوشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹ و ۲۱/۱۵۷.</ref>{{ببینید|روشنفکری}}


{{ببینید|روشنفکری}}
شکست [[نهضت مشروطه]] و تجربه دوران پهلوی، شناخت روشن و دقیقی از مردم و جامعه ایران به امام‌خمینی بخشیده بود که بر اساس آن، کارنامه ضعیف روشنفکری در ایران<ref>کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ۲۹۱.</ref> را پذیرفتنی نمی‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۷.</ref> از نظر ایشان بسیاری از روشنفکران، بدون توجه به مردم و فهم مردم از تلاش‌های فکری آنان، به نظریه‌پردازی متکی به ایسم‌های شرق و غرب و دور از فضای ذهنی عامه مردم مشغول‌اند، حال آنکه وظیفه [[روشنفکری|روشنفکر]]، شناخت مردم جامعه و نجات آنهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۷–۲۰۸؛ ۱۸/۳۴۲–۳۴۳ و ۲۱/۴۳۸.</ref> از سویی مردم نیز می‌توانند راهنما و چراغ راه روشنفکران باشند و آنان را از خودباختگی و زبونی در برابر [[اجانب|بیگانگان]] برهانند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۲.</ref> ایشان همچنین در دوران رهبری و اوج اقتدار، اندیشمندان و روشنفکران جامعه را به [[انتقاد|نقد]] کارکردها و اندیشه‌ها دعوت می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۹.</ref> تا از این رهگذر در رشد و ارتقای سیاست‌ها و برنامه‌های [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] مشارکت کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۱۸–۲۱۹.</ref> و در خدمت جامعه و اهداف اسلامی آن باشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۴ و ۱۳/۱۵۶.</ref>
 
شکست [[نهضت مشروطه]] و تجربه دوران پهلوی، شناخت روشن و دقیقی از مردم و جامعه ایران به امام‌خمینی بخشیده بود که بر اساس آن، کارنامه ضعیف روشنفکری در ایران<ref>کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ۲۹۱.</ref> را پذیرفتنی نمی‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۷.</ref> از نظر ایشان بسیاری از روشنفکران، بدون توجه به مردم و فهم مردم از تلاش‌های فکری آنان، به نظریه‌پردازی متکی به ایسم‌های شرق و غرب و دور از فضای ذهنی عامه مردم مشغول‌اند، حال آنکه وظیفه روشنفکر، شناخت مردم جامعه و نجات آنهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۷–۲۰۸؛ ۱۸/۳۴۲–۳۴۳ و ۲۱/۴۳۸.</ref> از سویی مردم نیز می‌توانند راهنما و چراغ راه روشنفکران باشند و آنان را از خودباختگی و زبونی در برابر بیگانگان برهانند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۲.</ref> ایشان همچنین در دوران رهبری و اوج اقتدار، اندیشمندان و روشنفکران جامعه را به نقد کارکردها و اندیشه‌ها دعوت می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۹.</ref> تا از این رهگذر در رشد و ارتقای سیاست‌ها و برنامه‌های نظام جمهوری اسلامی مشارکت کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۱۸–۲۱۹.</ref> و در خدمت جامعه و اهداف اسلامی آن باشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۴ و ۱۳/۱۵۶.</ref>


== مردم در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ==
== مردم در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ==
زمانی که نهادهای اجتماعی از کارکرد مناسب و مورد انتظار مردم تهی شود، احساس نیاز جمعی به دگرگونی اجتماعی پدید می‌آید.<ref>جانسون، تحول انقلابی، ۶۶.</ref> دگرگونی‌های اجتماعی می‌تواند ساختار جامعه، نهادها یا روابط میان آنها<ref>کوئن، درآمدی به جامعه‌شناسی، ۳۳۰.</ref> را به صورت بنیادین متحول کند و یک انقلاب را پدیدآورد<ref>جانسون، تحول انقلابی، ۶۷.</ref> نارضایی فراگیر اجتماعی که از طریق ساختار یا نهاد، نظم موجود را به چالش می‌کشد،<ref>پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۲۸۸.</ref> به همراه آرزومندی وضع مطلوب و روحیه پرخاشگری و روحیه انکار و طرد و نفی می‌تواند منشأ انقلاب گردد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۹۸.</ref> اما ریشه نارضایتی و انقلاب علاوه بر محرومیت‌های مادی، ارزش‌های انسانی و معنوی و متعالی و دینی هم می‌تواند باشد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۹۸–۲۰۴.</ref>
زمانی که نهادهای اجتماعی از کارکرد مناسب و مورد انتظار مردم تهی شود، احساس نیاز جمعی به دگرگونی اجتماعی پدید می‌آید.<ref>جانسون، تحول انقلابی، ۶۶.</ref> دگرگونی‌های اجتماعی می‌تواند ساختار جامعه، نهادها یا روابط میان آنها<ref>کوئن، درآمدی به جامعه‌شناسی، ۳۳۰.</ref> را به صورت بنیادین متحول کند و یک انقلاب را پدیدآورد<ref>جانسون، تحول انقلابی، ۶۷.</ref> نارضایی فراگیر اجتماعی که از طریق ساختار یا نهاد، نظم موجود را به چالش می‌کشد،<ref>پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۲۸۸.</ref> به همراه آرزومندی وضع مطلوب و روحیه پرخاشگری و روحیه انکار و طرد و نفی می‌تواند منشأ انقلاب گردد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۹۸.</ref> اما ریشه نارضایتی و انقلاب علاوه بر محرومیت‌های مادی، ارزش‌های انسانی و معنوی و متعالی و دینی هم می‌تواند باشد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۹۸–۲۰۴.</ref>


انقلاب اسلامی ایران نمونه روشنی از تلاش مردم برای کاستن فاصله خود از ارزش‌های دینی و هنجارهای اسلامی بود<ref>پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۲۸۶.</ref> جامعه مسلمان ایران در پرتو بیداری حاصل از رهنمودهای امام‌خمینی که دارای سه ویژگی ایدئولوژی‌پردازی، بسیج‌گری و سیاست‌گذاری بود،<ref>بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی، ۹۲.</ref> انقلابی را رقم زد که دگرگونی گسترده و فراگیر اجتماعی و بر اساس آن بازتولید ساختارهای اجتماعی را به دنبال داشت.<ref>اطهری، تأثیر رهبری امام‌خمینی بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران، ۱۸۲–۱۸۶؛ راه‌چمندی و کلانتری، جایگاه امام‌خمینی در انقلاب اسلامی بر اساس نظریه مراحل تحول انقلاب برینتون، ۱۷–۱۸.</ref> بر این اساس یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی ایران، همراهی مردم و افکار عمومی آنان بود که خود و توان انقلابی خویش را باور داشتند<ref>پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۲۹۹.</ref> و با کوتاه‌کردن دست رژیم استبدادی که از تمام اهرم‌های دوام و بقا برخوردار بود،<ref>فوکو، ایران روح یک جهان، ۵۹–۶۰.</ref> یک نظام اسلامی را برپا کردند.
[[انقلاب اسلامی ایران]] نمونه روشنی از تلاش مردم برای کاستن فاصله خود از ارزش‌های دینی و هنجارهای اسلامی بود<ref>پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۲۸۶.</ref> جامعه مسلمان ایران در پرتو بیداری حاصل از رهنمودهای امام‌خمینی که دارای سه ویژگی ایدئولوژی‌پردازی، بسیج‌گری و سیاست‌گذاری بود،<ref>بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی، ۹۲.</ref> انقلابی را رقم زد که دگرگونی گسترده و فراگیر اجتماعی و بر اساس آن بازتولید ساختارهای اجتماعی را به دنبال داشت.<ref>اطهری، تأثیر رهبری امام‌خمینی بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران، ۱۸۲–۱۸۶؛ راه‌چمندی و کلانتری، جایگاه امام‌خمینی در انقلاب اسلامی بر اساس نظریه مراحل تحول انقلاب برینتون، ۱۷–۱۸.</ref> بر این اساس یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی ایران، همراهی مردم و [[افکار عمومی]] آنان بود که خود و توان انقلابی خویش را باور داشتند<ref>پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۲۹۹.</ref> و با کوتاه‌کردن دست رژیم استبدادی که از تمام اهرم‌های دوام و بقا برخوردار بود،<ref>فوکو، ایران روح یک جهان، ۵۹–۶۰.</ref> یک نظام اسلامی را برپا کردند.


امام‌خمینی با به‌کارگیری ظرفیت گرایش‌های مذهبی مردم در راه گسترش نهضت اسلامی،<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷۱؛ پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۲۹۶.</ref> سرمایه اجتماعی را به عنوان عاملی مؤثر در حفظ روحیه انقلابی مردم تقویت کرد.<ref>اطهری، تأثیر رهبری امام‌خمینی بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۶.</ref> باور ایشان به نقش و جایگاه سرنوشت‌ساز مردم سبب شد از نخستین مرحله آغاز مبارزه تا پیروزی و پس از آن، بر آگاهی و حضور مردم در صحنه به عنوان مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده در پیروزی و بقای نهضت تأکید کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۲–۴۲۳؛ ۴/۲۴۸؛ ۵/۴۸۳؛ ۶/۱۱۹؛ ۱۵/۲۸۲ و ۱۷/۵۷.</ref> و در تمام بحران‌های اجتماعی و افت‌وخیزهای سیاسی، مردم را مخاطب اصلی خویش قرار داده و هیچ‌گاه در مسیر پیشبرد اهداف نهضت به گروه‌ها و جناح‌های سیاسی متوسل نشود<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷۶.</ref> ایشان [[سیدجمال‌الدین اسدآبادی]] را مرد لایقی شمرده‌است؛ اما یک نقطه ضعف او را نداشتن پایگاه ملی و مذهبی در میان مردم دانسته که موجب شده زحمات وی به‌رغم همه تلاش‌هایش به نتیجه نرسد و شاهد نداشتن پایگاه مردمی وی را این شمرده که وقتی ناصرالدین‌شاه او را دستگیر و با وضع فجیع تبعید کرد، واکنشی نشان داده نشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۰.</ref>
امام‌خمینی با به‌کارگیری ظرفیت گرایش‌های مذهبی مردم در راه گسترش نهضت اسلامی،<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷۱؛ پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۲۹۶.</ref> سرمایه اجتماعی را به عنوان عاملی مؤثر در حفظ روحیه انقلابی مردم تقویت کرد.<ref>اطهری، تأثیر رهبری امام‌خمینی بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۶.</ref> باور ایشان به نقش و جایگاه سرنوشت‌ساز مردم سبب شد از نخستین مرحله آغاز مبارزه تا پیروزی و پس از آن، بر آگاهی و حضور مردم در صحنه به عنوان مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده در پیروزی و بقای نهضت تأکید کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۲–۴۲۳؛ ۴/۲۴۸؛ ۵/۴۸۳؛ ۶/۱۱۹؛ ۱۵/۲۸۲ و ۱۷/۵۷.</ref> و در تمام بحران‌های اجتماعی و افت‌وخیزهای سیاسی، مردم را مخاطب اصلی خویش قرار داده و هیچ‌گاه در مسیر پیشبرد اهداف نهضت به گروه‌ها و جناح‌های سیاسی متوسل نشود<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷۶.</ref> ایشان [[سیدجمال‌الدین اسدآبادی]] را مرد لایقی شمرده‌است؛ اما یک نقطه ضعف او را نداشتن پایگاه ملی و مذهبی در میان مردم دانسته که موجب شده زحمات وی به‌رغم همه تلاش‌هایش به نتیجه نرسد و شاهد نداشتن پایگاه مردمی وی را این شمرده که وقتی [[ناصرالدین‌شاه]] او را دستگیر و با وضع فجیع تبعید کرد، واکنشی نشان داده نشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۰.</ref>


[[انقلاب اسلامی ایران]] مانند تجربیات پیشین در [[نهضت تنباکو]] و [[مشروطیت]]، بر اثر حضور جمعیت مردمی در خیابان و اعتراض‌های مسالمت‌آمیز به پیروزی رسید، نه [[مبارزه مسلحانه]] و شورش. بیشتر جمعیت‌ها در تظاهرات، برآمده از گروه‌های ناگهانی در بازارها و دانشگاه‌ها بود و از سوی هیچ مرکزیت متشکل و سازماندهی‌شده‌ای هدایت نمی‌شد بلکه بیشتر بر ارتباطات غیر رسمیِ حول مساجد محل تکیه می‌شد. گروه‌های مردمی خودانگیخته عمل می‌کردند و ارتباطشان با چهره‌های برجسته انقلاب، بیشتر از راه اعلامیه، نوارکاست و برنامه‌های خبری رادیوها بود.<ref>آبراهامیان، مردم در سیاست ایران، ۱۲۰–۱۲۱.</ref>
[[انقلاب اسلامی ایران]] مانند تجربیات پیشین در [[نهضت تنباکو]] و [[مشروطیت]]، بر اثر حضور جمعیت مردمی در خیابان و اعتراض‌های مسالمت‌آمیز به پیروزی رسید، نه [[مبارزه مسلحانه]] و [[شورش]]. بیشتر جمعیت‌ها در [[تظاهرات]]، برآمده از گروه‌های ناگهانی در [[بازار|بازارها]] و [[دانشگاه|دانشگاه‌ها]] بود و از سوی هیچ مرکزیت متشکل و سازماندهی‌شده‌ای هدایت نمی‌شد بلکه بیشتر بر ارتباطات غیر رسمیِ حول [[مسجد|مساجد]] محل تکیه می‌شد. گروه‌های مردمی خودانگیخته عمل می‌کردند و ارتباطشان با چهره‌های برجسته انقلاب، بیشتر از راه اعلامیه، نوارکاست و برنامه‌های خبری رادیوها بود.<ref>آبراهامیان، مردم در سیاست ایران، ۱۲۰–۱۲۱.</ref>{{ببینید|مبارزه مسلحانه}}


{{ببینید|مبارزه مسلحانه}}
امام‌خمینی نقش مردم در حدوث و بقای انقلاب را متکی به عواملی چون اتحاد و انسجام،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۱، ۴۶۹؛ ۸/۵۰۲ و ۲۱/۴۰۴.</ref> تحول و انقلاب درونی ملت با عنایت خداوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۸۸؛ ۹/۴۴۴ و ۱۹/۴۷۹.</ref> و [[صبر]] و پایداری در راه هدف<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۲۶ و ۱۹/۵۵.</ref> ارزیابی می‌کرد. ایشان حضور مردم در [[سیاست]] را با [[دین]] گره زد<ref>عطایی و قاسمی، خوانشی از اندیشه امام‌خمینی و حسن البنا پیرامون نظام سیاسی، ۶۹.</ref> و تبلور این مشارکت را در چارچوب جمهوری اسلامی که مبتنی بر آموزه‌های اسلام و رأی مردم بود، نمایان ساخت<ref>جمشیدی‌راد و محمودپناهی، مفهوم اسلام سیاسی در انقلاب اسلامی ایران، ۱۴۲.</ref>


امام‌خمینی نقش مردم در حدوث و بقای انقلاب را متکی به عواملی چون اتحاد و انسجام،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۱، ۴۶۹؛ ۸/۵۰۲ و ۲۱/۴۰۴.</ref> تحول و انقلاب درونی ملت با عنایت خداوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۸۸؛ ۹/۴۴۴ و ۱۹/۴۷۹.</ref> و صبر و پایداری در راه هدف<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۲۶ و ۱۹/۵۵.</ref> ارزیابی می‌کرد. ایشان حضور مردم در سیاست را با دین گره زد<ref>عطایی و قاسمی، خوانشی از اندیشه امام‌خمینی و حسن البنا پیرامون نظام سیاسی، ۶۹.</ref> و تبلور این مشارکت را در چارچوب جمهوری اسلامی که مبتنی بر آموزه‌های اسلام و رأی مردم بود، نمایان ساخت<ref>جمشیدی‌راد و محمودپناهی، مفهوم اسلام سیاسی در انقلاب اسلامی ایران، ۱۴۲.</ref>
بدین ترتیب، یکی از ارکان اساسی انقلاب اسلامی و بلکه رکن اصلی تحقق‌بخش آن در نگاه امام‌خمینی، مردمی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۱۸.</ref> برآمده از تمام اقشار جامعه بودند که نماینده گروه یا جناح و طبقه خاصی نبودند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۸–۳۱۹.</ref> این ویژگی انقلاب اسلامی ایران را بسیاری از نظریه‌پردازان انقلاب تأیید کرده‌اند؛<ref>پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۳۰۰–۳۰۳.</ref> به همین دلیل امام‌خمینی انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب مردمی می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۱ و ۱۷/۳۰۴.</ref> و مردم را ولی‌نعمت این انقلاب می‌نامید<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۴–۲۵ و ۱۸/۲۸۰.</ref> و از این‌رو همواره از [[مسئولان و کارگزاران|مسئولان]] می‌خواست که به جای دامن‌زدن به اختلافات، بکوشند تا مردم را در صحنه، نگاه دارند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰۷–۴۰۸.</ref> این احساس نیاز به حضور دایمی مردم برای پشتیبانی از نظام اسلامی، برخاسته از این باور ژرف بود که از آغاز این مردم بودند که جمهوری اسلامی را تا اینجا رساندند و همین مردم توانایی دارند که آن را به سرمنزل مقصود برسانند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶.</ref> از دیدگاه ایشان، تلاش برای ایجاد رضایتمندی در مردم، هم عامل ماندگاری حکومت است و هم رضایت خداوند را به دنبال دارد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲.</ref> از این‌رو به سازمان‌ها و نهادهای نظام اسلامی سفارش می‌کرد از سخت‌گیری به مردم پرهیز کنند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۴.</ref> با آنان رفتار شایسته‌ای داشته باشند و زمینه مشارکت مردمی در فعالیت‌های دولتی را فراهم سازند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۶۴–۲۶۵ و ۱۹/۴۰۹.</ref>


بدین ترتیب، یکی از ارکان اساسی انقلاب اسلامی و بلکه رکن اصلی تحقق‌بخش آن در نگاه امام‌خمینی، مردمی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۱۸.</ref> برآمده از تمام اقشار جامعه بودند که نماینده گروه یا جناح و طبقه خاصی نبودند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۸–۳۱۹.</ref> این ویژگی انقلاب اسلامی ایران را بسیاری از نظریه‌پردازان انقلاب تأیید کرده‌اند؛<ref>پناهی، انقلاب اسلامی و انقلاب در نظریه‌ها، ۳۰۰–۳۰۳.</ref> به همین دلیل امام‌خمینی انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب مردمی می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۱ و ۱۷/۳۰۴.</ref> و مردم را ولی‌نعمت این انقلاب می‌نامید<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۴–۲۵ و ۱۸/۲۸۰.</ref> و از این‌رو همواره از مسئولان می‌خواست که به جای دامن‌زدن به اختلافات، بکوشند تا مردم را در صحنه، نگاه دارند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰۷–۴۰۸.</ref> این احساس نیاز به حضور دایمی مردم برای پشتیبانی از نظام اسلامی، برخاسته از این باور ژرف بود که از آغاز این مردم بودند که جمهوری اسلامی را تا اینجا رساندند و همین مردم توانایی دارند که آن را به سرمنزل مقصود برسانند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶.</ref> از دیدگاه ایشان، تلاش برای ایجاد رضایتمندی در مردم، هم عامل ماندگاری حکومت است و هم رضایت خداوند را به دنبال دارد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲.</ref> از این‌رو به سازمان‌ها و نهادهای نظام اسلامی سفارش می‌کرد از سخت‌گیری به مردم پرهیز کنند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۴.</ref> با آنان رفتار شایسته‌ای داشته باشند و زمینه مشارکت مردمی در فعالیت‌های دولتی را فراهم سازند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۶۴–۲۶۵ و ۱۹/۴۰۹.</ref>
امام‌خمینی همواره از مردم ایران به دلیل تلاش انقلابی در راه آرمان‌های اسلامی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۲.</ref> و تبلور آن در [[شعار]] الله اکبر<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۶</ref> ستایش می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۵۹ و ۲۱/۳۲۷.</ref> و حتی آنان را برتر از مردم حجاز در عهد [[پیامبر خدا(ص)]] و بهتر از مردم عراق در عهد [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و [[امام‌حسین(ع)]] معرفی می‌کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۰.</ref> همین نگرش موجب می‌شد که ایشان در جایگاه رهبری [[نظام جمهوری اسلامی ایران]]، خود را خدمتگزار مردم بداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۵۶.</ref> و در پیش‌گرفتن این رویکرد را برای تمام کسانی که عهده‌دار مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی می‌شوند یک اصل و ضرورت به‌شمار آورد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۱.</ref> {{ببینید|مسئولان و کارگزاران}}


امام‌خمینی همواره از مردم ایران به دلیل تلاش انقلابی در راه آرمان‌های اسلامی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۲.</ref> و تبلور آن در شعار الله اکبر<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۶</ref> ستایش می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۵۹ و ۲۱/۳۲۷.</ref> و حتی آنان را برتر از مردم حجاز در عهد [[پیامبر خدا(ص)]] و بهتر از مردم عراق در عهد [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و [[امام‌حسین(ع)]] معرفی می‌کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۰.</ref> همین نگرش موجب می‌شد که ایشان در جایگاه رهبری [[نظام جمهوری اسلامی ایران]]، خود را خدمتگزار مردم بداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۵۶.</ref> و در پیش‌گرفتن این رویکرد را برای تمام کسانی که عهده‌دار مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی می‌شوند یک اصل و ضرورت به‌شمار آورد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۱.</ref>
شیوه امام‌خمینی در زمامداری و حکومت، بر اساس احترام به مردم به عنوان حامیان اصلی نظام سیاسیِ برآمده از انقلاب اسلامی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴.</ref> پی‌ریزی شد. ایشان با تأکید بر ستمی که در دوران طاغوت بر مردم ستمدیده رفته بود،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۸.</ref> آرزو داشت مردم شیرینیِ زیستن در نظام جمهوری اسلامی را به‌خوبی احساس کنند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۴.</ref> از این‌رو در جایگاه حاکم اسلامی بر مسامحه و رفتار مهربانانه با مردم تأکید می‌کرد و خواستار آن بود که جهت‌گیری نظام جمهوری اسلامی بر اصلاح زندگی مردم باشد. ایشان همچنین با تأکید بر محوریت خواست مردم، [[مجلس شورای اسلامی]] را که اعضای آن، نمایندگان تمام مردم ایران و عصاره ملت‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸۰.</ref> در رأس همه امور می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۸؛ ۱۷/۱۱۵ و ۱۸/۲۸۲.</ref>
 
{{ببینید|مسئولان و کارگزاران}}
 
شیوه امام‌خمینی در زمامداری و حکومت، بر اساس احترام به مردم به عنوان حامیان اصلی نظام سیاسیِ برآمده از انقلاب اسلامی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴.</ref> پی‌ریزی شد. ایشان با تأکید بر ستمی که در دوران طاغوت بر مردم ستمدیده رفته بود،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۸.</ref> آرزو داشت مردم شیرینیِ زیستن در نظام جمهوری اسلامی را به‌خوبی احساس کنند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۴.</ref> از این‌رو در جایگاه حاکم اسلامی بر مسامحه و رفتار مهربانانه با مردم تأکید می‌کرد و خواستار آن بود که جهت‌گیری [[نظام جمهوری اسلامی]] بر اصلاح زندگی مردم باشد. ایشان همچنین با تأکید بر محوریت خواست مردم، [[مجلس شورای اسلامی]] را که اعضای آن، نمایندگان تمام مردم ایران و عصاره ملت‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸۰.</ref> در رأس همه امور می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۸؛ ۱۷/۱۱۵ و ۱۸/۲۸۲.</ref>


باور امام‌خمینی به نقش مردم در تثبیت حکومت، یک باور حقیقی و اصولی بود و مردم متقابلاً این احساس پاک و بی‌شائبه را با عشق‌ورزی و عقلانیت پاسخ می‌دادند<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷۳.</ref> و ایشان را گران‌بهاترین دارایی فرهنگ و تاریخ خویش می‌دانستند.<ref>فوکو، ایرانی‌ها، ۵۷.</ref> تلازم دو عنصر خدامحوری و مردم‌گرایی در راهبرد رهبری امام‌خمینی، تسخیر دل‌های مردم را در پی داشت.<ref>شفیعی، استراتژی رهبری امام‌خمینی، ۸۹.</ref> رفعت جایگاه مردم در نگرش ایشان تا آنجا بود که ایشان خدمت به مردم را خدمت به خدا<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۴–۱۶۵.</ref> و کسب رضایت آنان را کسب رضایت خدا<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲.</ref> می‌دانست. این نگرش در رفتار ایشان نیز جلوه‌گر بود؛ چنان‌که همواره تلاش می‌کرد زندگی خود را در تراز زندگی مردم قرار دهد و در سختی‌ها و مشکلات اجتماعی، برتری و امتیازی برای خود در نظر نمی‌گرفت.<ref>خمینی، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۱۲–۱۱۳.</ref>
باور امام‌خمینی به نقش مردم در تثبیت حکومت، یک باور حقیقی و اصولی بود و مردم متقابلاً این احساس پاک و بی‌شائبه را با عشق‌ورزی و عقلانیت پاسخ می‌دادند<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷۳.</ref> و ایشان را گران‌بهاترین دارایی فرهنگ و تاریخ خویش می‌دانستند.<ref>فوکو، ایرانی‌ها، ۵۷.</ref> تلازم دو عنصر خدامحوری و مردم‌گرایی در راهبرد رهبری امام‌خمینی، تسخیر دل‌های مردم را در پی داشت.<ref>شفیعی، استراتژی رهبری امام‌خمینی، ۸۹.</ref> رفعت جایگاه مردم در نگرش ایشان تا آنجا بود که ایشان خدمت به مردم را خدمت به خدا<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۴–۱۶۵.</ref> و کسب رضایت آنان را کسب رضایت خدا<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲.</ref> می‌دانست. این نگرش در رفتار ایشان نیز جلوه‌گر بود؛ چنان‌که همواره تلاش می‌کرد زندگی خود را در تراز زندگی مردم قرار دهد و در سختی‌ها و مشکلات اجتماعی، برتری و امتیازی برای خود در نظر نمی‌گرفت.<ref>خمینی، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۱۲–۱۱۳.</ref>


از سوی دیگر، مردم نیز خیرخواهی امام‌خمینی را با تمام وجود درک می‌کردند و همین رضایت همگانی از عملکرد رهبری موجب پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی می‌شد؛<ref>شفیعی، استراتژی رهبری امام‌خمینی، ۹۰.</ref> تا جایی که ایشان به سران کشورهای اسلامی نیز این شیوه زمامداری و حکومت بر قلب‌ها را توصیه می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۷۹–۱۸۰.</ref> ایشان که روحیه خدمتگزاری به مردم را در سیره عملی خویش کاملاً نشان داده بود، با تجلیل از فداکاری مردم، خود را مقصر و عذرخواه در پیشگاه آنان می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۰–۴۵۱.</ref> و حتی در آخرین روزهای عمر خویش، با تکیه به مردم، از آنان خواست تا در پیشگاه الهی دعا کنند که او را بپذیرد.<ref>عارفی، طبیب دلها، خلاصه گزارشهای طول درمان و سیر معالجات بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، ۵۳۷؛ خمینی، فصل صبر، ۱۸.</ref> این فرایند همبستگی و انسجام اجتماعی بر محور ایمان، در جنگی طولانی که پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] از سوی دشمنان و به دست [[رژیم بعث عراق]] بر ایران تحمیل شد،<ref>رفیع‌پور، توسعه و تضاد، ۱۳۷.</ref> نیز قابل مشاهده بود. امام‌خمینی حضور مردم در میدان جنگ را ادامه انقلاب اسلامی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۱.</ref> و ایستادگی تمام اسلام در برابر تمام کفر<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴.</ref> می‌دانست و از این جهت، بر مردمی‌بودن دفاع از کشور<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۳.</ref> و نقش بی‌نظیر مردم در جبهه جنگ<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۳.</ref> و پشت جبهه<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۱۵.</ref> تأکید می‌کرد. در حالی‌که دشمنان جمهوری اسلامی، با تکیه بر سلاح‌های پیشرفته نظامی مدعی برتری در جنگ بودند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۴۴ و ۲۰/۳۲۶.</ref> امام‌خمینی از روزهای آغازین جنگ، با مخاطب قراردادن مردم، آماده‌باش و بسیج عمومی نیروها و امکانات برای دفاع از کشور اسلامی را درخواست کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۲.</ref> پس از سخنان ایشان در پنجم آذر ۱۳۵۸ دربارهٔ لزوم تشکیل [[ارتش بیست میلیونی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۲۱–۱۲۲.</ref> و تبعیت مردم از کلام ایشان، به‌تدریج «ستاد بسیج ملی ایران» تشکیل شد<ref>خارکوهی، فرایند تأسیس بسیج و ادغام آن در سپاه، ۱۰–۱۱.</ref> حضور پرشور مردم و نیروهای بسیج در میدان دفاع از سرزمین اسلامی، موجب شد امام‌خمینی نیروهای مردمی را هنرآفرینان مدرسه عشق و شهادت بنامد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۱.</ref> و با تشکر خاضعانه از مردم فعال در جبهه و پشت جبهه،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴.</ref> این حضور را نتیجه همراهی دولت و ملت ارزیابی کند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۱۵.</ref>
از سوی دیگر، مردم نیز خیرخواهی [[امام‌خمینی]] را با تمام وجود درک می‌کردند و همین رضایت همگانی از عملکرد رهبری موجب پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی می‌شد؛<ref>شفیعی، استراتژی رهبری امام‌خمینی، ۹۰.</ref> تا جایی که ایشان به سران کشورهای اسلامی نیز این شیوه زمامداری و حکومت بر قلب‌ها را توصیه می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۷۹–۱۸۰.</ref> ایشان که روحیه خدمتگزاری به مردم را در سیره عملی خویش کاملاً نشان داده بود، با تجلیل از فداکاری مردم، خود را مقصر و عذرخواه در پیشگاه آنان می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۰–۴۵۱.</ref> و حتی در آخرین روزهای عمر خویش، با تکیه به مردم، از آنان خواست تا در پیشگاه الهی دعا کنند که او را بپذیرد.<ref>عارفی، طبیب دلها، خلاصه گزارشهای طول درمان و سیر معالجات بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، ۵۳۷؛ خمینی، فصل صبر، ۱۸.</ref> این فرایند همبستگی و انسجام اجتماعی بر محور ایمان، در جنگی طولانی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی دشمنان و به دست [[رژیم بعث عراق]] بر ایران تحمیل شد،<ref>رفیع‌پور، توسعه و تضاد، ۱۳۷.</ref> نیز قابل مشاهده بود. امام‌خمینی حضور مردم در میدان جنگ را ادامه انقلاب اسلامی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۱.</ref> و ایستادگی تمام اسلام در برابر تمام [[کفر]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴.</ref> می‌دانست و از این جهت، بر مردمی‌بودن دفاع از کشور<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۳.</ref> و نقش بی‌نظیر مردم در جبهه جنگ<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۳.</ref> و پشت جبهه<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۱۵.</ref> تأکید می‌کرد. در حالی‌که دشمنان جمهوری اسلامی، با تکیه بر سلاح‌های پیشرفته نظامی مدعی برتری در جنگ بودند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۴۴ و ۲۰/۳۲۶.</ref> امام‌خمینی از روزهای آغازین [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ]]، با مخاطب قراردادن مردم، آماده‌باش و [[بسیج عمومی]] نیروها و امکانات برای دفاع از کشور اسلامی را درخواست کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۲.</ref> پس از سخنان ایشان در [[۵ آذر|پنجم آذر]] ۱۳۵۸ دربارهٔ لزوم تشکیل ارتش بیست میلیونی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۲۱–۱۲۲.</ref> و تبعیت مردم از کلام ایشان، به‌تدریج «ستاد بسیج ملی ایران» تشکیل شد<ref>خارکوهی، فرایند تأسیس بسیج و ادغام آن در سپاه، ۱۰–۱۱.</ref> حضور پرشور مردم و نیروهای بسیج در میدان دفاع از سرزمین اسلامی، موجب شد امام‌خمینی نیروهای مردمی را هنرآفرینان مدرسه عشق و شهادت بنامد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۱.</ref> و با تشکر خاضعانه از مردم فعال در جبهه و پشت جبهه،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴.</ref> این حضور را نتیجه همراهی دولت و ملت ارزیابی کند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۱۵.</ref> {{ببینید|جهان اسلام|جنگ تحمیلی|بسیج عمومی|بسیج مستضعفین}}
 
{{ببینید|جهان اسلام|جنگ تحمیلی|بسیج عمومی|بسیج مستضعفین}}


امام‌خمینی در پرتو اعتقاد راسخی که به نقش اراده جمعی و مردمی در اداره کشور و مسائل سیاسی و اجتماعی داشت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۷.</ref> از ادامه همراهی مردم در راه انقلاب نیز مطمئن بود<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷۷.</ref> و بر این باور بود که مردم وظایف اجتماعی خویش را به‌درستی و شایستگی انجام داده‌اند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۲.</ref> و رفتار صادقانه و صمیمانه با مردم، حتماً یاری آنان را در شرایط سخت در پی خواهد داشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲.</ref> و این یاری می‌تواند یک نظام سیاسی را به حکومتی شکست‌ناپذیر تبدیل کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۷۲.</ref>
امام‌خمینی در پرتو اعتقاد راسخی که به نقش اراده جمعی و مردمی در اداره کشور و مسائل سیاسی و اجتماعی داشت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۷.</ref> از ادامه همراهی مردم در راه انقلاب نیز مطمئن بود<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷۷.</ref> و بر این باور بود که مردم وظایف اجتماعی خویش را به‌درستی و شایستگی انجام داده‌اند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۲.</ref> و رفتار صادقانه و صمیمانه با مردم، حتماً یاری آنان را در شرایط سخت در پی خواهد داشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲.</ref> و این یاری می‌تواند یک نظام سیاسی را به حکومتی شکست‌ناپذیر تبدیل کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۷۲.</ref>
۲۱٬۱۴۹

ویرایش