۲۱٬۲۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== مسئولیتها در نظام جمهوری اسلامی ایران == | == مسئولیتها در نظام جمهوری اسلامی ایران == | ||
ظهیرنژاد توانست در کنار فرماندهانی چون [[ولیالله فلاحی]]، رئیس ستاد مشترک ارتش، [[یوسف کلاهدوز]]، قائممقام [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] و [[سیدموسی نامجو]] وزیر دفاع، مشکلات ناشی از خلأ فرماندهان متعهد ارتش را برطرف کرده، آن را بازسازی کند.<ref>عزیزی، ۲۱۰.</ref> در شرایطی که پادگانهای ارتش، بهویژه در بخشهای جنوبی آذربایجان غربی از تجاوز نیروهای [[ضدانقلاب]] در امان نبود، ظهیرنژاد با بهرهگیری از سابقه خدمت در لشکر ۱۷ ارومیه اقدامات خوبی انجام داد<ref>کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۴/۲۱۷.</ref> و فعالیتهای وی باعث شد [[امامخمینی]] در سخنان خود در جمع فرماندهان نظامی ارتش در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ از او تجلیل کند و خواستار ادامه فعالیتها و خدمات وی شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۷۸–۲۷۹.</ref> او در دی ۱۳۵۸ که فرماندهی لشکر ارومیه را عهدهدار بود، به فرماندهی ژاندارمری کشور منصوب شد<ref>حسینی، تاریخ نظامی جنگ تحمیلی، ۱۱۱؛ کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۴/۲۱۷.</ref> و در خرداد ۱۳۵۹ با ترفیع درجه، از فرماندهی ژاندارمری کشور به فرماندهی نیروی زمینی ارتش گمارده شد.<ref>حسینی، تاریخ نظامی جنگ تحمیلی، ۱۶۸.</ref> | ظهیرنژاد توانست در کنار فرماندهانی چون [[ولیالله فلاحی]]، رئیس ستاد مشترک ارتش، [[یوسف کلاهدوز]]، قائممقام [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] و [[سیدموسی نامجو]] وزیر دفاع، مشکلات ناشی از خلأ فرماندهان متعهد ارتش را برطرف کرده، آن را بازسازی کند.<ref>عزیزی، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، ۲۱۰.</ref> در شرایطی که پادگانهای ارتش، بهویژه در بخشهای جنوبی آذربایجان غربی از تجاوز نیروهای [[ضدانقلاب]] در امان نبود، ظهیرنژاد با بهرهگیری از سابقه خدمت در لشکر ۱۷ ارومیه اقدامات خوبی انجام داد<ref>کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۴/۲۱۷.</ref> و فعالیتهای وی باعث شد [[امامخمینی]] در سخنان خود در جمع فرماندهان نظامی ارتش در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ از او تجلیل کند و خواستار ادامه فعالیتها و خدمات وی شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۷۸–۲۷۹.</ref> او در دی ۱۳۵۸ که فرماندهی لشکر ارومیه را عهدهدار بود، به فرماندهی ژاندارمری کشور منصوب شد<ref>حسینی، تاریخ نظامی جنگ تحمیلی، ۱۱۱؛ کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۴/۲۱۷.</ref> و در خرداد ۱۳۵۹ با ترفیع درجه، از فرماندهی ژاندارمری کشور به فرماندهی نیروی زمینی ارتش گمارده شد.<ref>حسینی، تاریخ نظامی جنگ تحمیلی، ۱۶۸.</ref> | ||
در ۲۴ مرداد ۱۳۵۹ بالگرد حامل ظهیرنژاد و [[سیدابوالحسن بنیصدر]]، رئیسجمهور وقت، در نزدیکی اسلامآباد غرب، بر اثر نقص فنی سقوط کرد؛ ولی با [[شجاعت]] و مهارت ظهیرنژاد به سرنشینان بالگرد آسیبی نرسید.<ref>اطلاعات در ۸۰ سال، ۸۰ سال حضور مستمر در صحنه اطلاعرسانی کشور، ۲/۳۵۱.</ref> امامخمینی در پی این سانحه در پیامی به بنیصدر، نجات از این حادثه را نشانهای از الطاف الهی برشمرد و این عنایت الهی را دلیل بر [[صداقت]] او و همراهان در خدمت به کشور دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۹.</ref> {{ببینید|سیدابوالحسن بنیصدر}} | در ۲۴ مرداد ۱۳۵۹ بالگرد حامل ظهیرنژاد و [[سیدابوالحسن بنیصدر]]، رئیسجمهور وقت، در نزدیکی اسلامآباد غرب، بر اثر نقص فنی سقوط کرد؛ ولی با [[شجاعت]] و مهارت ظهیرنژاد به سرنشینان بالگرد آسیبی نرسید.<ref>اطلاعات در ۸۰ سال، ۸۰ سال حضور مستمر در صحنه اطلاعرسانی کشور، ۲/۳۵۱.</ref> امامخمینی در پی این سانحه در پیامی به بنیصدر، نجات از این حادثه را نشانهای از الطاف الهی برشمرد و این عنایت الهی را دلیل بر [[صداقت]] او و همراهان در خدمت به کشور دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۹.</ref> {{ببینید|سیدابوالحسن بنیصدر}} | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
ظهیرنژاد که مردی متدین، شجاع، غیور، بااخلاص و وطندوست بود، در برابر ارتش و نظامیانِ تا بن دندان مسلحِ عراق ایستادگی کرد؛ مانع از سقوط شهر [[دزفول]] و تسخیر [[خوزستان]] شد؛ چنانکه در حفظ [[آذربایجان غربی]] از تعرضهای گروههای [[ضدانقلاب]] نقش اساسی داشت<ref>جمهوری اسلامی ایران، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۱/۳/۱۳۹۳ش.</ref>؛ در مقاطع حساسی چون [[شکست حصر آبادان|شکستن حصر آبادان]] نیز نقش سرنوشتسازی را ایفا کرد.<ref>حسینی و دیگران، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ۱۸۷–۱۸۸.</ref> [[سیدعلی خامنهای]]، رئیس [[شورای عالی دفاع]] وقت، در اردیبهشت ۱۳۶۶ از امامخمینی خواست به دلیل خدمات ارزنده ظهیرنژاد و تعدادی از فرماندهان برای آنان ترفیع درجه در نظر گرفته شود و ایشان با آن درخواست موافقت کرد و ظهیرنژاد با حکم ایشان به درجه سرلشکری رسید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۵۷؛ اطلاعات در ۸۰ سال، ۸۰ سال حضور مستمر در صحنه اطلاعرسانی کشور، ۲/۶۶۲.</ref> | ظهیرنژاد که مردی متدین، شجاع، غیور، بااخلاص و وطندوست بود، در برابر ارتش و نظامیانِ تا بن دندان مسلحِ عراق ایستادگی کرد؛ مانع از سقوط شهر [[دزفول]] و تسخیر [[خوزستان]] شد؛ چنانکه در حفظ [[آذربایجان غربی]] از تعرضهای گروههای [[ضدانقلاب]] نقش اساسی داشت<ref>جمهوری اسلامی ایران، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۱/۳/۱۳۹۳ش.</ref>؛ در مقاطع حساسی چون [[شکست حصر آبادان|شکستن حصر آبادان]] نیز نقش سرنوشتسازی را ایفا کرد.<ref>حسینی و دیگران، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ۱۸۷–۱۸۸.</ref> [[سیدعلی خامنهای]]، رئیس [[شورای عالی دفاع]] وقت، در اردیبهشت ۱۳۶۶ از امامخمینی خواست به دلیل خدمات ارزنده ظهیرنژاد و تعدادی از فرماندهان برای آنان ترفیع درجه در نظر گرفته شود و ایشان با آن درخواست موافقت کرد و ظهیرنژاد با حکم ایشان به درجه سرلشکری رسید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۵۷؛ اطلاعات در ۸۰ سال، ۸۰ سال حضور مستمر در صحنه اطلاعرسانی کشور، ۲/۶۶۲.</ref> | ||
ظهیرنژاد که به گفته همسرش، لطیفه اکبری امامخمینی را خیلی دوست میداشت،<ref> | ظهیرنژاد که به گفته همسرش، لطیفه اکبری امامخمینی را خیلی دوست میداشت،<ref>اکبری، مصاحبه، ۳.</ref> برجستهترین ویژگی ایشان را در پیروزی انقلاب، قاطعیت و سازشناپذیری و عداوت و دشمنی مطلق با [[رژیم پهلوی]] میدانست و نفوذ معنوی ایشان در دلهای مردم را باعث بسیج همه امکانات مالیشان برای پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] برمیشمرد.<ref>کریمی و بهروزی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۴۳۲.</ref> | ||
امامخمینی نیز [[صداقت]]، صراحت و دوری از تظاهرِ ظهیرنژاد را تحسین میکرد؛ چنانکه در دیدار گروهی از فرماندهان ارتش با امامخمینی، وقتی فرمانده نیروی هوایی، در آغاز گزارش خود شروع به خواندن [[دعای فرج]] کرد، ظهیرنژاد تذکر داد «آقا عوام نیستند اصل حرفت را بزن» و امامخمینی در واکنش به این سخن لبخند زد.<ref>توسلی، خاطره، ۳/۲۶۲–۲۶۳.</ref> در دیداری دیگر، امامخمینی دست او را در دست خود گرفته و با بیان جمله «میدانی من چقدر شما را دوست دارم، شدت علاقه خود را به وی ابراز کرد.<ref>ظهیرنژاد، خاطره، ۲/۲۰۴.</ref> | امامخمینی نیز [[صداقت]]، صراحت و دوری از تظاهرِ ظهیرنژاد را تحسین میکرد؛ چنانکه در دیدار گروهی از فرماندهان ارتش با امامخمینی، وقتی فرمانده نیروی هوایی، در آغاز گزارش خود شروع به خواندن [[دعای فرج]] کرد، ظهیرنژاد تذکر داد «آقا عوام نیستند اصل حرفت را بزن» و امامخمینی در واکنش به این سخن لبخند زد.<ref>توسلی، خاطره، ۳/۲۶۲–۲۶۳.</ref> در دیداری دیگر، امامخمینی دست او را در دست خود گرفته و با بیان جمله «میدانی من چقدر شما را دوست دارم، شدت علاقه خود را به وی ابراز کرد.<ref>ظهیرنژاد، خاطره، ۲/۲۰۴.</ref> |