قاسمعلی ظهیرنژاد

از ویکی امام خمینی
قاسمعلی ظهیرنژاد
ظهیرنژاد.jpg
شناسنامه
نام کاملقاسمعلی ظهیرنژاد
زادروزسال ۱۳۰۳ در
شهر تولداردبیل
کشور تولدایران
تاریخ درگذشت۲۱ مهر ۱۳۷۸
شهر درگذشتتهران
کشور درگذشتایران
آرامگاهبهشت زهرا(س)
نام همسرلطیفه اکبری
دیناسلام
مذهبشیعه
اطلاعات سیاسی
پست‌هافرمانده ژاندارمری، فرمانده نیروی زمینی و رئیس ستاد مشترک ارتش و نماینده امام‌خمینی در شورای عالی دفاع

قاسمعلی ظهیرنژاد، فرمانده ژاندارمری، فرمانده نیروی زمینی و رئیس ستاد مشترک ارتش و نماینده امام‌خمینی در شورای عالی دفاع.

قاسمعلی ظهیرنژاد در سال ۱۳۰۳ در اردبیل به دنیا آمد و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه، وارد دانشکده افسری شد و پس از فارغ‌التحصیلی با درجه ستوان دومی به لشکر ۱۷ ارومیه پیوست. نظم و وظیفه­‌شناسی او موجب پیشرفتش شد ولی مقاومت و مخالفت او در برابر تخلفات برخی از همکاران و فرماندها موجب شد او با درجه سرهنگی در سال ۱۳۵۲ از ارتش بازنشسته و در شرکتی خصوصی مشغول به کار شود.

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ارتش بازگشت و با یک درجه ترفیع فرمانده لشکر۶۴ پیاده ارومیه شد و در کنار فرماندهان ارشد ارتش به بازسازی آن اهتمام داشت و کارهای سازنده او موجب شد امام‌­خمینی در ۲۴/۲/۱۳۵۸ سخنانی که در جمع فرماندهان ارتش داشت، از او تجلیل کند.

ظهیرنژاد در دی­ماه ۱۳۵۸ به فرماندهی ژاندارمری کشور منصوب شد و پس از فرماندهی نیروی زمینی ارتش، به ریاست ستاد مشترک ارتش منصوب شد.

ظهیرنژاد در مهر ۱۳۶۳ از سمت خود استعفا کرد و امام در اول آبان ۱۳۶۳ او را به نمایندگی خود در شورای عالی دفاع منصوب کرد. او که مردی متدین، شجاع، غیور، با اخلاص و وطن‌دوست بود، با دفاع و مقاومت مانع از سقوط شهر دزفول شد و در حفظ آذربایجان غربی  نقش اساسی داشت.

ظهیرنژاد امام­‌خمینی را خیلی دوست می­‌داشت و امام‌­خمینی نیز صداقت، صراحت و دوری از تظاهر او را تحسین می­‌کرد.

ظهیرنژاد در ۲۱ مهر ۱۳۷۸ با سکته مغزی درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

زندگی در دوران رژیم پهلوی

قاسمعلی ظهیرنژاد در سال ۱۳۰۳ در شهر اردبیل به دنیا آمد. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در سال ۱۳۳۰ وارد دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شد و پس از فارغ‌التحصیلی با درجه ستوان‌دومی در لشکر ۱۷ ارومیه مشغول به کار شد.[۱] وی با تکیه بر نظم و وظیفه‌شناسی خود توانست به‌سرعت پیشرفت کند؛ اما مقاومت او در برابر تخلفات برخی همکاران و فرماندهان ارتش در رژیم پهلوی باعث بدخواهی آنان دربارهٔ وی شد و این مسئله تا جایی پیش رفت که او با درجه سرهنگ دومی در سال ۱۳۵۲ از خدمت در ارتش بازنشسته و در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شد.[۲] پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل اینکه سرسپردگی سران ارتش به رژیم پهلوی، باعث شده بود، ارتش با کمبود نیروهای باتجربه و متعهد روبه‌رو شود، او احساس وظیفه کرد و در سال ۱۳۵۸ به خدمت بازگشت و با یک درجه ترفیع به فرماندهی لشکر ۶۴ پیاده ارومیه منصوب شد.[۳]

مسئولیت‌ها در نظام جمهوری اسلامی ایران

ظهیرنژاد توانست در کنار فرماندهانی چون ولی‌الله فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش، یوسف کلاهدوز، قائم‌مقام سپاه پاسداران و سیدموسی نامجو وزیر دفاع، مشکلات ناشی از خلأ فرماندهان متعهد ارتش را برطرف کرده، آن را بازسازی کند.[۴] در شرایطی که پادگان‌های ارتش، به‌ویژه در بخش‌های جنوبی آذربایجان غربی از تجاوز نیروهای ضدانقلاب در امان نبود، ظهیرنژاد با بهره‌گیری از سابقه خدمت در لشکر ۱۷ ارومیه اقدامات خوبی انجام داد[۵] و فعالیت‌های وی باعث شد امام‌خمینی در سخنان خود در جمع فرماندهان نظامی ارتش در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ از او تجلیل کند و خواستار ادامه فعالیت‌ها و خدمات وی شود.[۶] او در دی ۱۳۵۸ که فرماندهی لشکر ارومیه را عهده‌دار بود، به فرماندهی ژاندارمری کشور منصوب شد[۷] و در خرداد ۱۳۵۹ با ترفیع درجه، از فرماندهی ژاندارمری کشور به فرماندهی نیروی زمینی ارتش گمارده شد.[۸]

در ۲۴ مرداد ۱۳۵۹ بالگرد حامل ظهیرنژاد و سیدابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت، در نزدیکی اسلام‌آباد غرب، بر اثر نقص فنی سقوط کرد؛ ولی با شجاعت و مهارت ظهیرنژاد به سرنشینان بالگرد آسیبی نرسید.[۹] امام‌خمینی در پی این سانحه در پیامی به بنی‌صدر، نجات از این حادثه را نشانه‌ای از الطاف الهی برشمرد و این عنایت الهی را دلیل بر صداقت او و همراهان در خدمت به کشور دانست.[۱۰] (ببینید: سیدابوالحسن بنی‌صدر)

در آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ظهیرنژاد در شیوه جنگ با ولی‌الله فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش و چند تن از فرماندهان ارتش اختلاف داشت. او تمایل به احتیاط و سریع حرکت‌نکردن و تأکید بر شیوه کلاسیک در جنگ داشت؛ ولی بیشتر فرماندهان، به دلیل فرسایشی‌شدن جنگ، خواهان حرکت سریع بودند. این اختلافات در شورای عالی دفاع نیز حل نشد و اختلاف نظر بنی‌صدر با دیگر مسئولان نیز دلیل اضافه‌ای شد تا تحرک نظامی در آن برهه زمانی کم شود.[۱۱]

در مهر ۱۳۶۰ پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل‌قوا نخستین پیروزی بزرگ رزمندگان در جنگ تحمیلی در عملیات ثامن‌الائمه(ع) به وقوع پیوست و حصر آبادان شکسته شد. در این عملیات منطقه آبادان به‌طور کامل به تصرف رزمندگان درآمد و محاصره این شهر شکسته شد.[۱۲] ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش، محسن رضایی فرمانده کل سپاه و ولی‌الله فلاحی رئیس ستاد مشترک، در تلگرامی خبر این پیروزی را به امام‌خمینی اعلام کردند. در این تلگرام به نقش نیروی زمینی ارتش در طراحی این عملیات و عملکرد خوب لشکر ۷۷ خراسان اشاره شده‌است.[۱۳] امام‌خمینی این موفقیت را به همه فرماندهان نیروهای مسلح و سربازان و مردم ایران تبریک گفت[۱۴] (ببینید: شکست حصر آبادان).

پس از آنکه فلاحی در ۷/۷/۱۳۶۰ به همراه جمعی از فرماندهان عالی‌رتبه نظامی بر اثر سقوط هواپیما در منطقه کهریزک تهران به شهادت رسید،[۱۵] اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس وقت شورای عالی دفاع، ظهیرنژاد را برای ریاست ستاد مشترک ارتش پیشنهاد کرد که پس از تصویب سران قوا،[۱۶] امام‌خمینی در نهم مهر ۱۳۶۰، وی را بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی به ریاست ستاد مشترک ارتش منصوب کرد. ایشان در این حکم، از خدمات وی قدردانی کرد و طراحی عملیات ثامن‌الأئمه (ع) را مدبرانه برشمرد[۱۷]؛ همچنین ایشان در ۲۳/۷/۱۳۶۰ در حکمی ظهیرنژاد را برای انجام مأموریت و وظایف، پس از مشورت با رئیس‌جمهور، مجاز به استفاده از اختیارات رهبری کرد.[۱۸]

امام‌خمینی در پاسخ تلگرام‌های پیروزی رزمندگان در عملیات طریق‌القدس، در ۸/۹/۱۳۶۰ در پیامی به سیدعلی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت، قاسمعلی ظهیرنژاد و دیگر فرماندهان، ضمن قدردانی از زحماتشان، آنان را فرماندهان شجاع خواند و پیروزی‌ها را به آنان تبریک گفت و یادآور شد تکیه بر مسلسل و تانک و غفلت از خداوند قادر و جنود الهی، انسان‌ها را به ورطه هلاکت و فضاحت می‌کشاند.[۱۹] همچنین ایشان پس از پیروزی رزمندگان در عملیات فتح‌المبین، در پیامی در دهم فروردین ۱۳۶۱ به ظهیرنژاد و دیگر فرماندهان، پیام آنان را آرام‌بخش و افتخارآمیز دانست و ضمن تشکر از تلاش‌های آنان، موفقیت‌های آنان را کم‌سابقه یا بی‌سابقه خواند که با الفاظ و عبارات نمی‌توان وصف کرد. ایشان از آنان و کار بزرگشان با تعبیرات بلندی ستایش کرد.[۲۰]

پس از آزادی خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ و مطرح‌شدن موضوع پایان جنگ، فرماندهان برای ادامه جنگ استدلال‌هایی آوردند. ظهیرنژاد معتقد بود برای دفاع از زمین‌های آزادشده، ماندن در پشت مرز مناسب نیست؛ زیرا این مواضع قابل دفاع نیست و حضور در پشت اروند (خاک عراق) را پیشنهاد کرد که محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز با این پیشنهاد موافقت کرد و عملیات‌های بعدی در داخل خاک عراق انجام گرفت[۲۱] (ببینید: آزادسازی خرمشهر).

در دی ۱۳۶۱ امام‌خمینی در حکمی به ظهیرنژاد و جمعی دیگر از فرماندهان، اجازه اجرای مقررات انضباطی دربارهٔ متخلفان نظامی و انتظامی را برای حفظ نظم و جلوگیری از هرج و مرج و بی‌بندوباری در قوای نظامی و انتظامی صادر کرد.[۲۲] در اسفند ۱۳۶۲ ظهیرنژاد در درخواستی از امام‌خمینی اجازه پرداخت پاداش به افراد حاضر در مشاغل امنیتی و حفاظتی ستاد مشترک را که خدمتشان مؤثر و مورد رضایت بود، خواستار شد و ایشان با این درخواست به شرط انجام آن طبق موازین قانونی موافقت کرد.[۲۳]

ظهیرنژاد در مهر ۱۳۶۳ از سمت خود استعفا کرد و امام‌خمینی در اول آبان ۱۳۶۳ او را به نمایندگی خود در شورای عالی دفاع منصوب کرد و از وی خواست تا در کنار انجام وظایف خود در این شورا، نظارتی بر قسمت‌های مختلف ارتش داشته باشد و پس از رسیدگی امور، گزارش‌های لازم را به ایشان بدهد.[۲۴] ایشان همچنین در حکم انتصاب جانشین ظهیرنژاد (اسماعیل سهرابی) از زحمات صادقانه و تلاش‌های پیگیر وی تشکر کرد.[۲۵]

ظهیرنژاد که مردی متدین، شجاع، غیور، بااخلاص و وطن‌دوست بود، در برابر ارتش و نظامیانِ تا بن دندان مسلحِ عراق ایستادگی کرد؛ مانع از سقوط شهر دزفول و تسخیر خوزستان شد؛ چنان‌که در حفظ آذربایجان غربی از تعرض‌های گروه‌های ضدانقلاب نقش اساسی داشت[۲۶]؛ در مقاطع حساسی چون شکستن حصر آبادان نیز نقش سرنوشت‌سازی را ایفا کرد.[۲۷] سیدعلی خامنه‌ای، رئیس شورای عالی دفاع وقت، در اردیبهشت ۱۳۶۶ از امام‌خمینی خواست به دلیل خدمات ارزنده ظهیرنژاد و تعدادی از فرماندهان برای آنان ترفیع درجه در نظر گرفته شود و ایشان با آن درخواست موافقت کرد و ظهیرنژاد با حکم ایشان به درجه سرلشکری رسید.[۲۸]

ظهیرنژاد که به گفته همسرش، لطیفه اکبری امام‌خمینی را خیلی دوست می‌داشت،[۲۹] برجسته‌ترین ویژگی ایشان را در پیروزی انقلاب، قاطعیت و سازش‌ناپذیری و عداوت و دشمنی مطلق با رژیم پهلوی می‌دانست و نفوذ معنوی ایشان در دل‌های مردم را باعث بسیج همه امکانات مالی‌شان برای پیروزی انقلاب برمی‌شمرد.[۳۰]

امام‌خمینی نیز صداقت، صراحت و دوری از تظاهرِ ظهیرنژاد را تحسین می‌کرد؛ چنان‌که در دیدار گروهی از فرماندهان ارتش با امام‌خمینی، وقتی فرمانده نیروی هوایی، در آغاز گزارش خود شروع به خواندن دعای فرج کرد، ظهیرنژاد تذکر داد «آقا عوام نیستند اصل حرفت را بزن» و امام‌خمینی در واکنش به این سخن لبخند زد.[۳۱] در دیداری دیگر، امام‌خمینی دست او را در دست خود گرفته و با بیان جمله «می‌دانی من چقدر شما را دوست دارم، شدت علاقه خود را به وی ابراز کرد.[۳۲]

قاسمعلی ظهیرنژاد سرانجام پس از سال‌ها تلاش و خدمت به کشور در ۲۱ مهر ۱۳۷۸ در ۷۵سالگی بر اثر سکته مغزی درگذشت و پس از تشییع، در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.[۳۳]

پانویس

  1. کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۴/۲۱۷.
  2. کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۴/۲۱۷ و ۲۶/۱۹۱.
  3. کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۴/۲۱۷.
  4. عزیزی، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، ۲۱۰.
  5. کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۴/۲۱۷.
  6. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۷۸–۲۷۹.
  7. حسینی، تاریخ نظامی جنگ تحمیلی، ۱۱۱؛ کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۴/۲۱۷.
  8. حسینی، تاریخ نظامی جنگ تحمیلی، ۱۶۸.
  9. اطلاعات در ۸۰ سال، ۸۰ سال حضور مستمر در صحنه اطلاع‌رسانی کشور، ۲/۳۵۱.
  10. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۹.
  11. درودیان، نقد و بررسی جنگ ایران و عراق، ۳/۷۱؛ هاشمی رفسنجانی، روزهای پایداری، ۱/۳۱۹.
  12. صفوی، از جنوب لبنان تا جنوب ایران، ۱/۱۷۹–۱۸۰؛ خامه‌یار، اولین‌های دفاع مقدس، ۱۱۰–۱۱۱.
  13. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۵۴.
  14. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۵۵.
  15. خرم‌دل، روایتی از سانحه‌ای که به شهادت فلاحی منجر شد، ۷۸؛ حسینی و دیگران، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ۱۸۸.
  16. هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۰۹.
  17. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۶۵.
  18. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۰۸.
  19. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۹۴–۳۹۵.
  20. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۴۹–۱۵۱.
  21. درودیان، نقد و بررسی جنگ ایران و عراق، ۳/۱۳۷.
  22. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۷.
  23. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۶۱.
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۸۷.
  25. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۸۸.
  26. جمهوری اسلامی ایران، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۱/۳/۱۳۹۳ش.
  27. حسینی و دیگران، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ۱۸۷–۱۸۸.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۵۷؛ اطلاعات در ۸۰ سال، ۸۰ سال حضور مستمر در صحنه اطلاع‌رسانی کشور، ۲/۶۶۲.
  29. اکبری، مصاحبه، ۳.
  30. کریمی و بهروزی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۴۳۲.
  31. توسلی، خاطره، ۳/۲۶۲–۲۶۳.
  32. ظهیرنژاد، خاطره، ۲/۲۰۴.
  33. کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ۲۱۸؛ اطلاعات، روزنامه، ۲۲/۷/۱۳۷۸ش، ۳.

منابع

  • اطلاعات ۸۰ سال، ۸۰ سال حضور مستمر در صحنه اطلاع‌رسانی کشور، تهران، مؤسسه اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • اطلاعات، روزنامه، ۲۲/۷/۱۳۷۸ش.
  • اکبری، لطیفه (همسر ظهیرنژاد)، مصاحبه، روزنامه اطلاعات، ۲۲/۷/۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • توسلی، محمدرضا، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • جمهوری اسلامی، خبرگزاری، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۱/۳/۱۳۹۳ش.
  • حسینی، سیدیعقوب و دیگران، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس نبردهای غرب اهواز و سوسنگرد، تهران، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳ش.
  • حسینی، سیدیعقوب، تاریخ نظامی جنگ تحمیلی (۲)، برخوردهای مرزی قبل از جنگ، تهران، اجا ـ باهمکاری هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • خامه‌یار، محمد، اولین‌های دفاع مقدس، قم، رهپویان، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • خرم‌دل، محمود، روایتی از سانحه‌ای که به شهادت فلاحی منجر شد عروج از خاک به افلاک، چاپ‌شده در مجله شاهد یاران، شماره ۱۰۷–۱۰۸، ۱۳۹۳ش.
  • درودیان، محمد، نقد و بررسی جنگ ایران و عراق، علل تداوم جنگ، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • صفوی، سیدیحیی (رحیم)، از جنوب لبنان تا جنوب ایران، خاطرات سردار سیدیحیی رحیم صفوی، تدوین مجید نجف‌پور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • ظهیرنژاد، قاسمعلی، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
  • عزیزی، حشمت‌الله، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • کریمی، نبی و فرهاد بهروزی، تقویم تاریخ دفاع مقدس (نبرد خونین در چزابه) (۱۸)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • کریمی، نبی، تقویم تاریخ دفاع مقدس (و هنوز رمضان) (۲۴)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، روزهای پایداری، کارنامه و خاطرات جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، از پیش از تهاجم تا فتح خرمشهر، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ‌ششم، ۱۳۷۸ش.

پیوند به بیرون