سیدحسین موسوی تبریزی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''سیدحسین موسوی تبریزی''' روحانی مبارز، قاضی شرع آذربایجان، دادستان کل انقلاب و نماینده مجلس شورای اسلامی. == سیدحسین موسوی تبریزی در سال ۱۳۲۶ در محله شتربان تبریز که از محلههای معروف سیاسی است، به دنیا آمد.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳.<...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۲۰
سیدحسین موسوی تبریزی روحانی مبارز، قاضی شرع آذربایجان، دادستان کل انقلاب و نماینده مجلس شورای اسلامی. == سیدحسین موسوی تبریزی در سال ۱۳۲۶ در محله شتربان تبریز که از محلههای معروف سیاسی است، به دنیا آمد.[۱] پدر وی سیدعبدالجبار موسوی کماری، روحانی مبارزی بود که بر اثر فشار رژیم رضاخان پهلوی و به اجبار مدتی لباس روحانیت را کنار گذاشت و در بازار تبریز مشغول به کار شد. او از طرفداران جدی مبارزات امامخمینی بود و در قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، در تعطیلی بازار تبریز، نقش اساسی داشت [۲] مادر موسوی تبریزی از سادات کمار، حوالی کوه کمر، بود.[۳]
زندگینامه و تحصیلات
سیدحسین موسوی پس از پایان دوره ابتدایی در یازدهسالگی در سال ۱۳۳۶ به تحصیلات علوم حوزوی روی آورد. او مقدمات را در تبریز خواند، مطول را نزد میرزاآقا باغمیشهای، شرح لمعه را نزد سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و میرزاجعفر اشراقی فرا گرفت و در تعطیلات تابستان به فراگیری دروس دبیرستانی پرداخت.[۴] وی در سال ۱۳۳۹ راهی حوزه علمیه قم شد، ولی به دلیل پارهای مشکلات به تبریز بازگشت[۵] و با فراهمشدن امکان تحصیلش در حوزه قم، دوباره به این شهر سفر کرد و از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۴۴ رسائل را نزد جعفر سبحانی و حسین نوری همدانی، مکاسب را نزد علی مشکینی و کفایة الاصول را نزد سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی آموخت.[۶] وی خارج اصول را نزد سیدمحمد محقق داماد و خارج فقه را نزد مرتضی حائری یزدی آغاز کرد و در سال ۱۳۴۵ به نجف رفت و به مدت دو سال در درس فقه امامخمینی و درس اصول سیدابوالقاسم خویی شرکت کرد. وی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۵۵ از درس حائری بهره برد.
وی حدود دو سالونیم نیز از درس خارج مکاسب محرمه جواد تبریزی و سه سال از درس خارج فقه سیدمحمدرضا گلپایگانی و مدتی نیز از خارج فقه و اصول سیدشهابالدین مرعشی نجفی بهره برد؛[۷] چنانکه دو سال در درس خارج فقه علیاکبر مشکینی و حسین نوری شرکت کرد. وی از سال ۱۳۴۷ به بعد، همزمان با تحصیل دروس خارج حوزه، بهتدریج به تدریس دروس مغنی، شرح لمعه، اصول فقه، مکاسب، رسائل و کفایة الاصول برای طلاب حوزه علمیه قم پرداختهاست.[۸] وی تا سال ۱۳۵۰ هر سال در ماه محرم و رمضان برای تبلیغ به تبریز میرفت.[۹]
فعالیتهای سیاسی
موسوی تبریزی که در جوانی همراه پدر خود به شهر قم رفته بود، در نخستین فرصت از طریق سیدیوسف مدنی با امامخمینی دیدار کرد. وی که مجذوب شخصیت انقلابی ایشان شده بود، در روزهای حضور در قم، پیوسته در نماز جماعت ایشان که در خانه ایشان برگزار میشد، شرکت میکرد و از هر فرصتی برای دیدار ایشان بهره میجست.[۱۰] وی مدرسه خان را که از مراکز مبارزه بود، برای سکونت انتخاب کرد و از سال ۱۳۴۲ فعالیتهای سیاسی خود را در کنار مهدی کروبی، سیدمحمود دعایی، محمدجواد حجتی، شریعتی و اسدالله کیانارثی با اقدامهایی چون تحصن در بیوت مراجع وقت، پخش اعلامیههای مربوط به امامخمینی، افشاگری علیه رژیم پهلوی و برگزاری دعای توسل در حرم فاطمه معصومه(س) پس از تبعید امامخمینی آغاز کرد و حتی با برخی از اعضای اصلی سازمان مجاهدین خلق ایران چون محمد حنیفنژاد و موسی خیابانی، به کمک سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی در ارتباط بود و این ارتباط تا زمان تغییر مواضع عقیدتی این سازمان به سوی افکار کمونیستی که راه وی از آنان جدا شد، ادامه داشت.[۱۱] در جریان مبارزات ضد رژیم، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) پیوسته وی را تعقیب میکرد و بارها خانه وی در قم از سوی مأموران این سازمان بازرسی شد.[۱۲]
در پی انتشار مقاله اهانتآمیز به امامخمینی در هفدهم دی ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات (۷)، با پیگیری موسوی تبریزی بیدرنگ در ساعات پایانی شب، یوسف صانعی، مشکینی، حسین وحید خراسانی، جعفر سبحانی، ناصر مکارم شیرازی، محمد مؤمن، سیدحسن طاهری خرمآبادی و محمد محمدی گیلانی در خانه حسین نوری همدانی جلسه تشکیل دادند و به پیشنهاد موسوی تصمیم گرفتند به طور همزمان دروس حوزه علمیه قم را به نشانه اعتراض تعطیل کنند.[۱۳] در واکنش به مقاله یادشده، روز هجدهم دی ۱۳۵۶ طلبهها بر سر کلاسها حاضر نشدند و ازجمله عصر روز هجدهم تجمع اعتراضی بزرگی با بیش از دو هزار نفر در مسجد اعظم قم تشکیل شد که به تظاهرات منجر شد. صبح روز نوزدهم دی بازاریان قم بازار را تعطیل کردند.[۱۴] و بعد از ظهر روز نوزدهم دی، تظاهرکنندگان در مقابل خانه نوری همدانی اجتماع کردند و موسوی تبریزی در سخنانی، مقاله روزنامه اطلاعات را بهشدت محکوم کرد؛[۱۵] سپس نوری همدانی علیه رژیم سخنرانی کرد و پس از پایان آن، مردم خشمگین به سوی حرم حرکت کردند و در مسیر راهپیمایی، مأموران رژیم آنان را به رگبار گلوله بستند و شماری از مردم شهید یا مجروح شدند.[۱۶]
(ببینید: نوزده دی)
پس از قیام نوزده دی، موسوی تبریزی با سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی در برگزاری مراسم چهلم برای شهدای قم در تبریز همکاری کرد. برای تحقق این امر، سیدمرتضی پسندیده به واسطه سیدمحسن موسوی تبریزی (برادر سیدحسین) به قاضی طباطبایی نامهای فرستاده و به دنبال آن، تظاهرات روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ فرا رسید و با تهاجم پلیس، حادثه ۲۹ بهمن تبریز به وقوع پیوست.[۱۷]
(ببینید: بیست و نه بهمن)
موسوی تبریزی در پاییز سال ۱۳۵۷ در جمع اعتصابکنندگان شرکت نفت آبادان حضور یافت و اعلامیه امامخمینی[۱۸] را در جمع آنان قرائت کرد و به دنبال آن، به دست مأموران رژیم پهلوی بازداشت و مدتی در زندان خرمشهر زندانی شد. وی پس از حدود پانزده روز با فشار مردم بهخصوص بازماندگان حادثه سینما رکس آبادان از زندان آزاد شد.[۱۹] او در روز نخست محرم ۱۳۹۹ق/ آذر ۱۳۵۷ در مخالفت با دستورهای فرمانداری نظامی تبریز و روحانیان محافظهکار، با هماهنگی عناصر انقلابی در دو دسته بیستنفری در میان دستههای عزاداری به سردادن شعار «نه قانون اساسی، نه شاه امریکایی، حکومت اسلامی، الله اکبر، خمینی رهبر» علیه رژیم پرداختند.[۲۰] وی همچنین شعارهای تظاهرات روزهای تاسوعا و عاشورای این سال در تبریز را تنظیم کرد[۲۱] و در روز سیام دی در جمع تظاهرکنندگان در دانشگاه تبریز به سخنرانی پرداخت.[۲۲] وی در شانزدهم بهمن ۱۳۵۷ همراه برادر خود سیدمحسن که تازه از زندان آزاد شده بود، به دیدار امامخمینی رفت و روز ۲۱ بهمن در حرم فاطمه معصومه(س) در اجتماع مردم برای شکستن حکومتنظامی که امامخمینی دستور به شکستن آن داده بود، سخنرانی و فرمان ایشان را اعلام کرد. مردم، کلانتری چهارراه شهدا و سپس شهربانی را تصرف کردند و وی در این تصرفات شرکت داشت.[۲۳]
فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب
موسوی تبریزی پس از پیروزی انقلاب، به حکم امامخمینی مأموریت یافت به کمک همفکران خود دفتر تبلیغات اسلامی قم را راهاندازی کند[۲۴] و در دوازدهم تیر ۱۳۵۸/ هشتم شعبان ۱۳۹۹ق امامخمینی در حکمی، او را به نمایندگی خود برای رسیدگی به امور زندانها، دادگاههای انقلاب اسلامی و کمیتههای انقلاب اسلامی تبریز و ارومیه و نیز به سمت قاضی شرع در این دو شهر منصوب کرد.[۲۵]
در روز پانزدهم آذر ۱۳۵۸، یکی از پاسداران خانه سیدکاظم شریعتمداری کشته شد که طرفداران او در شهر قم دست به شورش زدند. در پی این حادثه، شهر تبریز نیز ناآرام شد و طرفداران شریعتمداری و حزب خلق مسلمان به خیابانها ریختند و رادیو و تلویزیون و استانداری تبریز را تصرف کردند و به پخش اعلامیههای حزب و تبلیغ آن پرداختند. موسوی تبریزی ضمن برپایی مجلس فاتحه برای فرد کشتهشده، مردم را در مسجد حاجمیرزایوسف جمع کرد و پس از سخنرانیِ وی، جمعیتی حدود پانزده هزار نفر از مردم تبریز به سوی دانشگاه تبریز راهپیمایی کردند. جمعیت پس از برپایی نماز وحدت در دانشگاه، به سوی ساختمان رادیو و تلویزیون رفتند و ساختمان را از تصرف اعضای حزب جمهوری خلق مسلمان خارج کردند؛ سپس به طرف مرکز حزب جمهوری خلق مسلمان در تبریز به راه افتادند و با راهنمایی وی کمیتههای حزب خلق مسلمان را خلع سلاح کردند. وی در جایگاه قاضی شرع تبریز، حکم اعدام چند تن از اعضای مجرم این حزب را نیز که در آشوبهای تبریز و اقدامات حزب خلق مسلمان فعال بودند، صادر کرد.[۲۶] او سپس به تهران رفت و در دیداری کوتاه با امامخمینی بر روی تخت بیمارستان قلب، خبر ختم غائله تبریز را اعلام کرد که باعث شادی ایشان شد.[۲۷]
(ببینید: سیدکاظم شریعتمداری و حزب جمهوری خلق مسلمان)
موسوی تبریزی در ردیف نخستین قضاتی است که پس از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، وارد قضاوت شدهاست.[۲۸] وی که پس از شهادت علی قدوسی؛ دادستان کل انقلاب از سوی شورای عالی قضایی، به جای او گمارده شده بود، درباره قلمرو اختیارات خود در این شورا دچار اختلاف شد.[۲۹] و امامخمینی در نامهای به شورا در ۵ مرداد ۱۳۶۱ با اشاره به وضع خاص کشور و اثبات شایستگی موسوی تبریزی دستور داد به وی اختیار دهند و پس از آن نیز به مصالح کشور توجه داشته باشند.[۳۰] با این حال، برخی از اعضای شورای عالی قضایی به هدف قانعکردن امامخمینی برای عدول از دستور یادشده با ایشان دیدار کردند؛[۳۱] اما ایشان در نامهای به موسوی تبریزی به عنوان دادستان انقلاب اسلامی کشور، بر اختیارات وی که در گذشته از سوی شورای عالی قضایی به او داده شده بود تأکید کرد و از وی نیز خواست به همه دادسراهای انقلاب در سطح کشور بخشنامه کند که بههیچوجه در خارج از اموری که در صلاحیت دادسراها و دادگاههای انقلاب است، دخالت نکنند و بخشنامههای قانونی شورای عالی قضایی را دقیقاً عمل کنند؛ همچنین وی را موظف کرد تا به هر مسئلهای که از طریق شورای عالی به وی ارجاع میشود، سریعاً رسیدگی کند و جواب قانعکنندهای به شورا بدهد. ضمناً با تأکید بر مسئولیت وی در برابر شورای عالی قضایی، این شورا را موظف شمرد که بخشنامههای مربوط به دادگاهها و دادسراهای انقلاب و همه امور مربوط به ضد انقلاب اعم از زندانها و شکایات از دادسراها و دادگاهها از طریق موسوی تبریزی انجام دهد.[۳۲]
پس از اعلام صلاحیتنداشتن سیدکاظم شریعتمداری برای مرجعیت از سوی جامعه مدرسین،[۳۳] موسوی تبریزی با تأیید شفاهی امامخمینی در نامهای دستور واگذاری مدیریت «دارالتبلیغ اسلامی» قم که زیر نظر شریعتمداری اداره میشد، به دفتر تبلیغات اسلامی قم را در ۸/۲/۱۳۶۱ صادر کرد؛ چنانکه امامخمینی در ادامه در ۲۹ اسفند ۱۳۶۳ در نامهای خطاب به یوسف صانعی، دادستان کل کشور، این حکم موسوی تبریزی را تأیید کرد و دستور داد تا به محتوای نامه وی درباره تملک دارالتبلیغ به نفع دفتر تبلیغات اسلامی، عمل کنند.[۳۴]
(ببینید: دفتر تبلیغات اسلامی)
پس از ادغام دادستانی انقلاب در دادستانی کل کشور، امامخمینی در هشتم بهمن ۱۳۶۲ در دیدار یوسف صانعی دادستان کل کشور و با حضور موسوی تبریزی، در سخنانی از خدماتِ بسیار موسوی تبریزی به انقلاب و جمهوری اسلامی ایران قدردانی کرد؛ ازجمله به خدمات وی در آذربایجان و در تهران، در مقابله با منافقان و دیگر ضد انقلابها اشاره و اظهار امیدواری کرد وی در نقطه دیگری به نظام اسلامی خدمت کند.[۳۵] موسوی تبریزی در دورههای دوم و سوم مجلس شورای اسلامی نمایندگی مردم تبریز را بر عهده داشت[۳۶] و در دوره سوم در شمار نمایندگانی بود که طی نامهای به امامخمینی خواستار تعیین حدود اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام شدند و مورد استقبال ایشان قرار گرفت.[۳۷]
موسوی تبریزی، امامخمینی را برای خود افزون بر رهبر و مرجع، الگوی تمامعیار میدانست که تمامی حرکات و سکنات ایشان برای او حجت شرعی و راهنمای عمل بودهاست. وی از تواضع ایشان، همچنین نظم دقیق و اخلاق برجسته، معنویت و دوری از ریا و تظاهر و از تهجد و شرح صدر ایشان ستایش کردهاست[۳۸] و اجتهاد بالا و تقوای ایشان را سبب تأثیرگذاری و محبوبیت ایشان میان مردم و علما دانستهاست.[۳۹] وی خودداریِ امامخمینی از برگزاری مجلس فاتحه پس از درگذشت سیدحسین بروجردی، از مراجع تقلید و پرداختنکردن پول برای چاپ رساله خود و خودداری از چاپ آن را از مصادیق تقوای بالای ایشان شمرده[۴۰] و پیگیری دقیق کارها از سوی ایشان را ستودهاست؛[۴۱] چنانکه عمل به وظیفه و شجاعت ایشان را مثالزدنی شمرده و خاطرنشان کردهاست ایشان به وظیفه خود عمل میکرد اگرچه در ظاهر به قیمت آبروی ایشان تمام میشد.[۴۲]
تألیفات و آثار
از موسوی تبریزی تاکنون آثار علمی چندی ازجمله میزان القضاء فی الکتاب و السنة عند العقلا که در شرح تحریر الوسیله است؛ مفتاح الشریعه فی شرح تحریر الوسیله و چند جلد خاطرات منتشر شدهاست.
پانویس
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۴ و ۷.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۰ ـ ۱۱.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۱؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۶۵.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۱ ـ ۱۲.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۳.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۴ ـ ۱۵.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۳۰.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۷۲ ـ ۷۳.
- ↑ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۶۵ ـ ۱۶۶.
- ↑ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۵۰.
- ↑ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۷۲ ـ ۱۷۳؛ طالبیدارابی، ۷۶ ـ ۷۷.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۹۷ ـ ۳۹۹؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۰۵ ـ ۲۰۷.
- ↑ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۹۲.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱۰ ـ ۱۵؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۲۰۵ ـ ۲۰۷.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۴۱۰ ـ ۴۱۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۹۸.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱۷ ـ ۱۹.
- ↑ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۳۲ ـ ۴۳۳.
- ↑ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۳۸.
- ↑ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۶۸ ـ ۴۷۰.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۵۱۶ ـ ۵۱۷.
- ↑ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۱/۲۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۵.
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱؛ مقاله حزب جمهوری خلق مسلمان.
- ↑ موسوی تبریزی، پابهپای آفتاب، ۵/۲۷۳ ـ ۲۷۵.
- ↑ موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۳۰۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷، پاورقی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷، پاورقی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷.
- ↑ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۵/۲۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۹۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۰۶.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱۹۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۲ ـ ۲۰۳.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۷۲ ـ ۷۳، ۷۶ ـ ۷۷ و ۸۷ ـ ۹۴.
- ↑ موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۵ ـ ۲۹۶.
- ↑ موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۶.
- ↑ موسوی تبریزی، پابهپای آفتاب، ۵/۲۷۲.
- ↑ موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۷ ـ ۲۹۸.
منابع
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه، شماره بازیابی ۶۲۶ ـ ۶۲۸.
- اطلاعات، روزنامه، ۱۷/۱۰/۱۳۵۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بهبودی، هدایتالله، تبریز در انقلاب، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- شیرخانی، علی، حماسه ۱۹ دی قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- طالبی دارابی، ابراهیم، جایگاه ۱۹ دی ۱۳۵۶ در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- کیهان، روزنامه، ۱۹/۹/۱۳۵۸ش.
- مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجهسروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیتالله موسوی تبریزی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- موسوی تبریزی، سیدحسین، مصاحبه، چاپشده در بر ساحل تحریر الوسیله، مجموعه آثار همایش تحریر الوسیله، شروح و تعلیقات، به کوشش حسن پویا، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- موسوی تبریزی، سیدحسین، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- موسوی تبریزی، سیدحسین، مصاحبه چاپشده در خاطرات ۱۵ خرداد، تبریز، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
پیوند به بیرون
- زینب ابراهیمی، موسوی تبریزی، سیدحسین، دانشنامه امامخمینی، ج۹، ص۶۰۵-۶۰۹.