کاربر:Salehi/صفحه تمرین۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''سیدابوالحسن رفیعى قزوینى'''، [[فقیه]] مبارز و استاد فلسفه [[امام‌خمینی]].
'''سیدابوالحسن رفیعى قزوینى'''، [[فقیه]] مبارز و استاد فلسفه [[امام‌خمینی]].


==معرفی==
== زندگی‌نامه ==
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی در سال ۱۲۶۸ در خانواده‌ای روحانی در قزوین به ‌دنیا آمد.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۰.</ref> اجداد او تا سه قرن فقیه و دانشمند بوده‌اند؛<ref>صمدی‌ها، فرزانگان علم و سخن قزوین، ۱۳۱.</ref> چنان‌که پدرش سیدابراهیم معروف به [[سیدمیرزاخلیل]] در شمار عالمان<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> و پدربزرگش [[سیدمیرزارفیع]]، [[مجتهد]] و [[حکیم]] مشهور بود که نامش عنوان این خاندان شده و به آل‌ رفیعی شهرت یافتند.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹.</ref> مادرش فرزند [[سیدعلى مجتهد قزوینى]] شاگرد [[شیخ‌مرتضی انصارى]] و صاحب حاشیه‏‌اى بر قوانین الاصول و پدربزرگ مادرش [[سیدابراهیم قزوینی]] معروف به صاحب ضوابط الاصول است.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹ ـ ۸۰.</ref>
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی در سال ۱۲۶۸ در خانواده‌ای روحانی در قزوین به ‌دنیا آمد.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۰.</ref> اجداد او تا سه قرن فقیه و دانشمند بوده‌اند؛<ref>صمدی‌ها، فرزانگان علم و سخن قزوین، ۱۳۱.</ref> چنان‌که پدرش سیدابراهیم معروف به سیدمیرزاخلیل در شمار عالمان<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> و پدربزرگش سیدمیرزارفیع، مجتهد و حکیم مشهور بود که نامش عنوان این خاندان شده و به آل‌ رفیعی شهرت یافتند.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹.</ref> مادرش فرزند سیدعلى مجتهد قزوینى شاگرد [[شیخ‌مرتضی انصارى]] و صاحب حاشیه‏‌اى بر قوانین الاصول و پدربزرگ مادرش [[سیدابراهیم قزوینی]] معروف به صاحب ضوابط الاصول است.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹ ـ ۸۰.</ref>


سیدابوالحسن رفیعی پیش از ده‌سالگی وارد حوزه علمیه قزوین شد<ref>سیاح، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، ۳.</ref> و پس از طی مقدمات، در مدرسه صالحیه، درس‌های متوسط فقه و اصول را نزد [[ملاعلى طارمى]] و [[ملاعلى‌اکبر تاکستانى]] فرا گرفت.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> وی در ۱۲۹۲ در مدرسه صدر تهران در درس‌های خارج فقه و اصول [[میرزامسیح طالقانى]]، [[سیدمحمد تنکابنى]] و [[شیخ‌محمدرضا نورى]] شرکت کرد.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۲.</ref> همچنین [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[حکمت]] و [[کلام]] را نزد [[عبدالنبی نوری]]، [[میرزاحسن کرمانشاهى]]، [[میرزاهاشم اشکوری]]، [[محمد هیدجی زنجانی]]، [[محمدرضا مسجدشاهی]]، [[میرزامحمود رضوان قمی]] و [[فاضل تهرانى شمیرانى]] آموخت<ref>صدوقی‌ سها، تاریخ حکما و عرفای معاصر، ۳۵۳ و ۴۹۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.</ref> و فنون ریاضی، هیئت، اسطرلاب و هندسه را نزد [[میرزاابراهیم ریاضی زنجانى]] و [[شیخ‌على رشتى]] فرا گرفت<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازى، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازى، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref>
سیدابوالحسن رفیعی پیش از ده‌سالگی وارد حوزه علمیه قزوین شد<ref>سیاح، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، ۳.</ref> و پس از طی مقدمات، در مدرسه صالحیه، درس‌های متوسط فقه و اصول را نزد ملاعلى طارمى و ملاعلى‌اکبر تاکستانى فرا گرفت.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> وی در ۱۲۹۲ در مدرسه صدر تهران در درس‌های خارج فقه و اصول میرزامسیح طالقانى، سیدمحمد تنکابنى و شیخ‌محمدرضا نورى شرکت کرد.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۲.</ref> همچنین [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[حکمت]] و [[کلام]] را نزد عبدالنبی نوری، میرزاحسن کرمانشاهى، میرزاهاشم اشکوری، محمد هیدجی زنجانی، محمدرضا مسجدشاهی، میرزامحمود رضوان قمی و فاضل تهرانى شمیرانى آموخت<ref>صدوقی‌ سها، تاریخ حکما و عرفای معاصر، ۳۵۳ و ۴۹۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.</ref> و فنون ریاضی، هیئت، اسطرلاب و هندسه را نزد میرزاابراهیم ریاضی زنجانى و شیخ‌على رشتى فرا گرفت<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازى، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازى، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref>


رفیعى پس از پنج سال اقامت در [[تهران]]، به قزوین بازگشت و پس از یک سال زندگی در آنجا در سال ۱۲۹۸ بار دیگر به تهران رفت و در مدرسه عبدالله‌خان تهران به تدریس شرح لمعه، قوانین و شرح منظومه پرداخت<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ رضانژاد، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفى علامه ابوالحسن رفیعى قزوینى، بیست‌ویک؛ طارمى، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.</ref> و تسلط وی بر درس‌ها، موجب شهرت حوزه درسی او در تهران شد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳.</ref> به‌رغم کودتای [[رضاخان پهلوی]] در سال ۱۲۹۹ و وجود مشکلات، تدریس وی به حوزه علوم اسلامی در تهران رونق بخشید.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۰۷.</ref> پس از تأسیس [[حوزه علمیه قم]]، با اینکه خود مجتهد و از عالمان صاحب نام بود، براى بهره‌مندی و درک محضر ‌[[عبدالکریم حائرى یزدى]]، در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش به [[قم]] رفت و در درس خارج فقه و اصول وی شرکت کرد.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> وی خیلی زود مورد توجه حائری قرار گرفت؛<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۴.</ref> چنان‌که بر کتاب اصولی درر الفوائد ایشان مقدمه‌ای نگاشت.<ref>اردستانی، رفعت حکمت، ۳۲.</ref> وی همچنین از [[شیخ‌ابوالقاسم کبیر قمى]] (۱۲۴۲ ـ ۱۳۱۳ش) و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی نیز بهره برد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳ ـ ۸۴.</ref>
رفیعى پس از پنج سال اقامت در [[تهران]]، به قزوین بازگشت و پس از یک سال زندگی در آنجا در سال ۱۲۹۸ بار دیگر به تهران رفت و در مدرسه عبدالله‌خان تهران به تدریس شرح لمعه، قوانین و شرح منظومه پرداخت<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ رضانژاد، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفى علامه ابوالحسن رفیعى قزوینى، بیست‌ویک؛ طارمى، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.</ref> و تسلط وی بر درس‌ها، موجب شهرت حوزه درسی او در تهران شد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳.</ref> به‌رغم کودتای [[رضاخان پهلوی]] در سال ۱۲۹۹ و وجود مشکلات، تدریس وی به حوزه علوم اسلامی در تهران رونق بخشید.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۰۷.</ref> پس از تأسیس [[حوزه علمیه قم]]، با اینکه خود مجتهد و از عالمان صاحب نام بود، براى بهره‌مندی و درک محضر ‌[[عبدالکریم حائرى یزدى]]، در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش به [[قم]] رفت و در درس خارج فقه و اصول وی شرکت کرد.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> وی خیلی زود مورد توجه حائری قرار گرفت؛<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۴.</ref> چنان‌که بر کتاب اصولی درر الفوائد ایشان مقدمه‌ای نگاشت.<ref>اردستانی، رفعت حکمت، ۳۲.</ref> وی همچنین از [[شیخ‌ابوالقاسم کبیر قمى]] (۱۲۴۲ ـ ۱۳۱۳ش) و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی نیز بهره برد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳ ـ ۸۴.</ref>


== تدریس ==
رفیعی در قم به تدریس فلسفه و حکمت مشغول شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶.</ref> و در رمضان سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۴ش، به دستور حائری یزدی در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]]، به تدریس رسائل، کفایة الاصول، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت که تا ۲۵۰ شاگرد فاضل از درس وی استفاده می‌کردند. وی ضمن تدریس، بر شرح منظومه حواشی و بر رسائل، تعلیقات نوشت.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> او در سال ۱۳۰۷ به تدریس [[تفسیر قرآن]] همت گماشت<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۸۴.</ref> و در همان سال از حائرى یزدى، [[سیدابوالحسن اصفهانى]] و مسجدشاهى اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref>
رفیعی در قم به تدریس فلسفه و حکمت مشغول شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶.</ref> و در رمضان سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۴ش، به دستور حائری یزدی در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]]، به تدریس رسائل، کفایة الاصول، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت که تا ۲۵۰ شاگرد فاضل از درس وی استفاده می‌کردند. وی ضمن تدریس، بر شرح منظومه حواشی و بر رسائل، تعلیقات نوشت.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> او در سال ۱۳۰۷ به تدریس [[تفسیر قرآن]] همت گماشت<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۸۴.</ref> و در همان سال از حائرى یزدى، [[سیدابوالحسن اصفهانى]] و مسجدشاهى اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref>


رفیعی قزوینی در حدود شصت سال تدریس در قم، تهران و قزوین، شاگردان زیادی [[پرورش]] داد که از آن جمله می‌توان [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، [[سیدمحمد یزدی]]، [[میرزاخلیل کمره‌ای]] و امام‌خمینى و نیز [[حسن حسن‌زاده آملی]]، [[سید‌‌مصطفی خمینی]]، [[سیدرضی شیرازی]]، [[سیدجلال‌الدین آشتیانی]]، [[محمدرضا مهدوی کنی]] و [[سیدحسین نصر]] را نام برد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۷؛ محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۵.</ref> امام‌خمینی در طول چهار سال، شرح منظومه را نزد رفیعی به ‌گونه‌ای فرا گرفت که بیش از دو و سه جلسه در درس اسفار اربعه ایشان شرکت نکرد و پس از آن بدون استاد به مطالعه و مباحثه با میرزاخلیل کمره‌ای بسنده کرد و خود از استادان بنام اسفار گردید.<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۱/۱۰؛ خمینی، مصاحبه، ۱/۵۹ ـ ۶۰.</ref> ایشان همچنین شرح چغمینی، ریاضیات و علم هیئت را از رفیعی فرا گرفت.<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۳.</ref> ایشان خود نیز به استفاده از درس‌های فلسفه و ریاضیات و هیئتِ رفیعی اشاره کرده<ref>امام‌خمینى، صحیفه امام، ۱۹/۴۲۷.</ref> و در نامه‌ای به [[میرزامحمد ثقفی تهرانی]]، پدر همسر خود، از برگزاری درس رفیعی در قم خبر داده است.<ref>امام‌خمینى، صحیفه امام، ۱/۳۶.</ref>
رفیعی قزوینی در حدود شصت سال تدریس در [[قم]]، [[تهران]] و [[قزوین]]، شاگردان زیادی [[پرورش]] داد که از آن جمله می‌توان [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، [[سیدمحمد یزدی]]، [[میرزاخلیل کمره‌ای]] و امام‌خمینى و نیز [[حسن حسن‌زاده آملی]]، [[سید‌‌مصطفی خمینی]]، [[سیدرضی شیرازی]]، [[سیدجلال‌الدین آشتیانی]]، [[محمدرضا مهدوی کنی]] و [[سیدحسین نصر]] را نام برد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۷؛ محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۵.</ref> امام‌خمینی در طول چهار سال، شرح منظومه را نزد رفیعی به ‌گونه‌ای فرا گرفت که بیش از دو و سه جلسه در درس اسفار اربعه ایشان شرکت نکرد و پس از آن بدون استاد به مطالعه و مباحثه با میرزاخلیل کمره‌ای بسنده کرد و خود از استادان بنام اسفار گردید.<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۱/۱۰؛ خمینی، مصاحبه، ۱/۵۹ ـ ۶۰.</ref> ایشان همچنین شرح چغمینی، ریاضیات و علم هیئت را از رفیعی فرا گرفت.<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۳.</ref> ایشان خود نیز به استفاده از درس‌های فلسفه و ریاضیات و هیئتِ رفیعی اشاره کرده<ref>امام‌خمینى، صحیفه امام، ۱۹/۴۲۷.</ref> و در نامه‌ای به [[میرزامحمد ثقفی تهرانی]]، پدر همسر خود، از برگزاری درس رفیعی در قم خبر داده است.<ref>امام‌خمینى، صحیفه امام، ۱/۳۶.</ref>
:{{ببینید|استادان امام‌خمینی}}
:{{ببینید|استادان امام‌خمینی}}
رفیعی در ۳۸سالگی به قزوین بازگشت. او در جایگاه مجتهد برجسته شهر، محل مراجعه خاص و عام شد و به مدت ۳۲ سال، در مسجد سلطانى قزوین به امامت جماعت و تدریس خارج فقه و اصول و اسفار پرداخت.<ref>ضیایى، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۶؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۵۰.</ref> در این سال‌ها، طالبان حکمت و فلسفه و معارف دقیق عقلی و نقلی، جهت تحصیل در حوزه درسی وی از گوشه و کنار کشور عازم قزوین می‌شدند.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۷؛ عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۰.</ref> وی در ۱۳۳۹ در اقامتی در قم مورد تفقد [[سیدحسین بروجردى]] قرار گرفت و همچنین جمعی از طلاب از او خواستند در قم بماند که وی نپذیرفت.<ref>قاسم‌پور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیت‌الله)، ۱/۱۸۵.</ref> امام‌خمینی که به رفیعی علاقه‌مند بود و نزد وی به احترام استاد خود سخن نمی‌گفت،<ref>سبحانی،مصاحبه،  ۴/۱۹۳.</ref> او را به‌ویژه از نظر حسن بیان مى‏‌ستود<ref>مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۵۴۰.</ref> و در تعظیم مقام رفیعی می‌کوشید و به فرزند خود سیدمصطفی و سیدجلال‌الدین آشتیانی توصیه می‌کرد اگر رفیعی را دو سال در قم نگاه دارند، بسیار مغتنم خواهد بود.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۸۱؛ طارمى، شهر هزار حکیم، ۱۷۷.</ref> پس از درگذشت بروجردی، رفیعى در برخی از رویدادهای سیاسی به موضع‌گیری پرداخت؛ ازجمله در جریان [[لایحه انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى]] در سال ۱۳۴۱ در نامه‏اى به [[محمدرضا پهلوی]]، خواستار رعایت مقررات دینی شد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۱۲۶؛ عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۳.</ref> وی همچنین در جریان انتخابات دوره ۲۱ [[مجلس شورای ملی]] در سال ۱۳۴۲ اعلامیه تحریم این انتخابات فرمایشی را امضا کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۷۶ ـ ۴۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴/۷۹ ـ ۸۰.</ref> وی در جریان [[حمله به مدرسه فیضیه|حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه]] در دوم فروردین ۱۳۴۲، در اطلاعیه‌ای، ضمن افشای جنایات رژیم، این عمل را در راستای حذف [[دین]] دانست و از مردم خواست هوشیارانه مدافع دین باشند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۲۹۰ ـ ۲۹۱.</ref> وی در سال ۱۳۴۲ پس از اجرای طرح اعزام طلاب به خدمت سربازی، ضمن مخالفت با آن،<ref>قاسم‌پور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیت‌الله)، ۱/۱۸۵.</ref> هدف رژیم از این طرح را از میان‌بردن مدارس علمیه خواند<ref>منصوری، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۱/۵۷۰.</ref> و از مسئولان خواست از این مسئله صرف نظر کنند.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۲/۱۴۱.</ref>
 
== بازگشت به قزوین ==
رفیعی در ۳۸سالگی به قزوین بازگشت. او در جایگاه مجتهد برجسته شهر، محل مراجعه خاص و عام شد و به مدت ۳۲ سال، در مسجد سلطانى قزوین به امامت جماعت و تدریس خارج فقه و اصول و اسفار پرداخت.<ref>ضیایى، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۶؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۵۰.</ref> در این سال‌ها، طالبان حکمت و فلسفه و معارف دقیق عقلی و نقلی، جهت تحصیل در حوزه درسی وی از گوشه و کنار کشور عازم قزوین می‌شدند.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۷؛ عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۰.</ref> وی در ۱۳۳۹ در اقامتی در قم مورد تفقد [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین بروجردى]] قرار گرفت و همچنین جمعی از طلاب از او خواستند در قم بماند که وی نپذیرفت.<ref>قاسم‌پور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیت‌الله)، ۱/۱۸۵.</ref> امام‌خمینی که به رفیعی علاقه‌مند بود و نزد وی به احترام استاد خود سخن نمی‌گفت،<ref>سبحانی،مصاحبه،  ۴/۱۹۳.</ref> او را به‌ویژه از نظر حسن بیان مى‏‌ستود<ref>مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۵۴۰.</ref> و در تعظیم مقام رفیعی می‌کوشید و به فرزند خود سیدمصطفی و سیدجلال‌الدین آشتیانی توصیه می‌کرد اگر رفیعی را دو سال در قم نگاه دارند، بسیار مغتنم خواهد بود.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۸۱؛ طارمى، شهر هزار حکیم، ۱۷۷.</ref>  
 
== فعالیت‌های سیاسی ==
پس از درگذشت بروجردی، رفیعى در برخی از رویدادهای سیاسی به موضع‌گیری پرداخت؛ ازجمله در جریان [[لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی|لایحه انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى]] در سال ۱۳۴۱ در نامه‏اى به [[محمدرضا پهلوی]]، خواستار رعایت مقررات دینی شد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۱۲۶؛ عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۳.</ref> وی همچنین در جریان انتخابات دوره ۲۱ [[مجلس شورای ملی]] در سال ۱۳۴۲ اعلامیه تحریم این انتخابات فرمایشی را امضا کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۷۶ ـ ۴۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴/۷۹ ـ ۸۰.</ref> وی در جریان [[حمله به مدرسه فیضیه|حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه]] در دوم فروردین ۱۳۴۲، در اطلاعیه‌ای، ضمن افشای جنایات رژیم، این عمل را در راستای حذف [[دین]] دانست و از مردم خواست هوشیارانه مدافع دین باشند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۲۹۰ ـ ۲۹۱.</ref> وی در سال ۱۳۴۲ پس از اجرای طرح اعزام طلاب به خدمت سربازی، ضمن مخالفت با آن،<ref>قاسم‌پور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیت‌الله)، ۱/۱۸۵.</ref> هدف رژیم از این طرح را از میان‌بردن مدارس علمیه خواند<ref>منصوری، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۱/۵۷۰.</ref> و از مسئولان خواست از این مسئله صرف نظر کنند.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۲/۱۴۱.</ref>
:{{ببینید|حمله به مدرسه فیضیه|سربازگیری طلاب}}
:{{ببینید|حمله به مدرسه فیضیه|سربازگیری طلاب}}
== دیدگاه نسبت به امام خمینی ==
رفیعی که شاگرد خود امام‌خمینی را از گذشته به عنوان فردی بسیار فاضل، وارسته، بسیار [[باتقوا]]، منظم و مهذب می‌شناخت و به مردم [[مسجد]] خود توصیه کرده بود در نبود وی به ایشان اقتدا کنند،<ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۳۱.</ref> پس از [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]] و بازداشت و زندانى‌شدن امام‌خمینی، با صدور اعلامیه‌‏اى، عمل رژیم را محکوم کرد و از علما، مراجع تقلید و مجتهدان سراسر کشور دعوت کرد تا با مهاجرت به تهران، ضمن دفاع از امام‌خمینی، به همفکری در انجام وظیفه شرعی بپردازند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ خلخالی، خاطرات، ۱/۳۳۸.</ref> وی با صدور اعلامیه‌ای در چهلم حادثه پانزده خرداد ۱۳۴۲ تأکید کرد تا زمانی که با خواسته‌های علما درباره آزادی امام‌خمینی موافقت نشود، در تهران توقف خواهند کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۵۳ ـ ۴۵۴.</ref> او پس از [[تبعید امام‌خمینی]] به [[اقامتگاه‌های امام‌خمینی|ترکیه]] در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، با فرستادن تلگرامی به سفارت ترکیه، ایشان را مهمانی عالی‌قدر و یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل [[علم]] و فضیلت معرفی کرد و از ملت ترکیه خواست به پاس علم و فضیلت، مقدم ایشان را محترم بدانند.<ref>دوانى، نهضت روحانیون ایران، ۶ ـ ۵/۴۵ ـ ۴۶.</ref>
رفیعی که شاگرد خود امام‌خمینی را از گذشته به عنوان فردی بسیار فاضل، وارسته، بسیار [[باتقوا]]، منظم و مهذب می‌شناخت و به مردم [[مسجد]] خود توصیه کرده بود در نبود وی به ایشان اقتدا کنند،<ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۳۱.</ref> پس از [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]] و بازداشت و زندانى‌شدن امام‌خمینی، با صدور اعلامیه‌‏اى، عمل رژیم را محکوم کرد و از علما، مراجع تقلید و مجتهدان سراسر کشور دعوت کرد تا با مهاجرت به تهران، ضمن دفاع از امام‌خمینی، به همفکری در انجام وظیفه شرعی بپردازند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ خلخالی، خاطرات، ۱/۳۳۸.</ref> وی با صدور اعلامیه‌ای در چهلم حادثه پانزده خرداد ۱۳۴۲ تأکید کرد تا زمانی که با خواسته‌های علما درباره آزادی امام‌خمینی موافقت نشود، در تهران توقف خواهند کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۵۳ ـ ۴۵۴.</ref> او پس از [[تبعید امام‌خمینی]] به [[اقامتگاه‌های امام‌خمینی|ترکیه]] در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، با فرستادن تلگرامی به سفارت ترکیه، ایشان را مهمانی عالی‌قدر و یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل [[علم]] و فضیلت معرفی کرد و از ملت ترکیه خواست به پاس علم و فضیلت، مقدم ایشان را محترم بدانند.<ref>دوانى، نهضت روحانیون ایران، ۶ ـ ۵/۴۵ ـ ۴۶.</ref>
:{{ببینید|پانزده خرداد}}
:{{ببینید|پانزده خرداد}}
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی پس از یک دوره بیماری، در ۲۴ دى ۱۳۵۳ در ۸۵ سالگى در تهران درگذشت و پس از انتقال پیکر وی به قم، در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) کنار قبر حائرى یزدى به خاک سپرده شد.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۶/۱۵۶؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۲۱؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref>


== درگذشت ==
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی پس از یک دوره بیماری، در ۲۴ دى ۱۳۵۳ در ۸۵ سالگى در تهران درگذشت و پس از انتقال پیکر وی به قم، در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]] کنار قبر حائرى یزدى به خاک سپرده شد.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۶/۱۵۶؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۲۱؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref>
== آثار ==
از رفیعی حدود هفتاد اثر علمى در موضوعات گوناگون منتشر شده است، ازجمله: رساله در مراتب وجود، حرکت جوهریه، اتحاد عاقل و معقول، رساله در وحدت وجود، حاشیه بر اسفار اربعه، حاشیه بر الاشارات و التنبیهات، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر العروة ‌الوثقى، اسرار حج، مسئله رجعت، مسئله معراج و شرح دعای سحر.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۱۸ ـ ۲۲۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۹۲ ـ ۹۴.</ref> وی دارای ده پسر و چهار دختر بوده است.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۹.</ref>
از رفیعی حدود هفتاد اثر علمى در موضوعات گوناگون منتشر شده است، ازجمله: رساله در مراتب وجود، حرکت جوهریه، اتحاد عاقل و معقول، رساله در وحدت وجود، حاشیه بر اسفار اربعه، حاشیه بر الاشارات و التنبیهات، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر العروة ‌الوثقى، اسرار حج، مسئله رجعت، مسئله معراج و شرح دعای سحر.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۱۸ ـ ۲۲۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۹۲ ـ ۹۴.</ref> وی دارای ده پسر و چهار دختر بوده است.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۹.</ref>
==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۰۷

سیدابوالحسن رفیعى قزوینى، فقیه مبارز و استاد فلسفه امام‌خمینی.

زندگی‌نامه

سیدابوالحسن رفیعی قزوینی در سال ۱۲۶۸ در خانواده‌ای روحانی در قزوین به ‌دنیا آمد.[۱] اجداد او تا سه قرن فقیه و دانشمند بوده‌اند؛[۲] چنان‌که پدرش سیدابراهیم معروف به سیدمیرزاخلیل در شمار عالمان[۳] و پدربزرگش سیدمیرزارفیع، مجتهد و حکیم مشهور بود که نامش عنوان این خاندان شده و به آل‌ رفیعی شهرت یافتند.[۴] مادرش فرزند سیدعلى مجتهد قزوینى شاگرد شیخ‌مرتضی انصارى و صاحب حاشیه‏‌اى بر قوانین الاصول و پدربزرگ مادرش سیدابراهیم قزوینی معروف به صاحب ضوابط الاصول است.[۵]

سیدابوالحسن رفیعی پیش از ده‌سالگی وارد حوزه علمیه قزوین شد[۶] و پس از طی مقدمات، در مدرسه صالحیه، درس‌های متوسط فقه و اصول را نزد ملاعلى طارمى و ملاعلى‌اکبر تاکستانى فرا گرفت.[۷] وی در ۱۲۹۲ در مدرسه صدر تهران در درس‌های خارج فقه و اصول میرزامسیح طالقانى، سیدمحمد تنکابنى و شیخ‌محمدرضا نورى شرکت کرد.[۸] همچنین فلسفه، عرفان، حکمت و کلام را نزد عبدالنبی نوری، میرزاحسن کرمانشاهى، میرزاهاشم اشکوری، محمد هیدجی زنجانی، محمدرضا مسجدشاهی، میرزامحمود رضوان قمی و فاضل تهرانى شمیرانى آموخت[۹] و فنون ریاضی، هیئت، اسطرلاب و هندسه را نزد میرزاابراهیم ریاضی زنجانى و شیخ‌على رشتى فرا گرفت[۱۰]

رفیعى پس از پنج سال اقامت در تهران، به قزوین بازگشت و پس از یک سال زندگی در آنجا در سال ۱۲۹۸ بار دیگر به تهران رفت و در مدرسه عبدالله‌خان تهران به تدریس شرح لمعه، قوانین و شرح منظومه پرداخت[۱۱] و تسلط وی بر درس‌ها، موجب شهرت حوزه درسی او در تهران شد.[۱۲] به‌رغم کودتای رضاخان پهلوی در سال ۱۲۹۹ و وجود مشکلات، تدریس وی به حوزه علوم اسلامی در تهران رونق بخشید.[۱۳] پس از تأسیس حوزه علمیه قم، با اینکه خود مجتهد و از عالمان صاحب نام بود، براى بهره‌مندی و درک محضر ‌عبدالکریم حائرى یزدى، در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش به قم رفت و در درس خارج فقه و اصول وی شرکت کرد.[۱۴] وی خیلی زود مورد توجه حائری قرار گرفت؛[۱۵] چنان‌که بر کتاب اصولی درر الفوائد ایشان مقدمه‌ای نگاشت.[۱۶] وی همچنین از شیخ‌ابوالقاسم کبیر قمى (۱۲۴۲ ـ ۱۳۱۳ش) و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی نیز بهره برد.[۱۷]

تدریس

رفیعی در قم به تدریس فلسفه و حکمت مشغول شد[۱۸] و در رمضان سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۴ش، به دستور حائری یزدی در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س)، به تدریس رسائل، کفایة الاصول، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت که تا ۲۵۰ شاگرد فاضل از درس وی استفاده می‌کردند. وی ضمن تدریس، بر شرح منظومه حواشی و بر رسائل، تعلیقات نوشت.[۱۹] او در سال ۱۳۰۷ به تدریس تفسیر قرآن همت گماشت[۲۰] و در همان سال از حائرى یزدى، سیدابوالحسن اصفهانى و مسجدشاهى اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد.[۲۱]

رفیعی قزوینی در حدود شصت سال تدریس در قم، تهران و قزوین، شاگردان زیادی پرورش داد که از آن جمله می‌توان سیدمحمدتقی خوانساری، سیدمحمد یزدی، میرزاخلیل کمره‌ای و امام‌خمینى و نیز حسن حسن‌زاده آملی، سید‌‌مصطفی خمینی، سیدرضی شیرازی، سیدجلال‌الدین آشتیانی، محمدرضا مهدوی کنی و سیدحسین نصر را نام برد.[۲۲] امام‌خمینی در طول چهار سال، شرح منظومه را نزد رفیعی به ‌گونه‌ای فرا گرفت که بیش از دو و سه جلسه در درس اسفار اربعه ایشان شرکت نکرد و پس از آن بدون استاد به مطالعه و مباحثه با میرزاخلیل کمره‌ای بسنده کرد و خود از استادان بنام اسفار گردید.[۲۳] ایشان همچنین شرح چغمینی، ریاضیات و علم هیئت را از رفیعی فرا گرفت.[۲۴] ایشان خود نیز به استفاده از درس‌های فلسفه و ریاضیات و هیئتِ رفیعی اشاره کرده[۲۵] و در نامه‌ای به میرزامحمد ثقفی تهرانی، پدر همسر خود، از برگزاری درس رفیعی در قم خبر داده است.[۲۶]

(ببینید: استادان امام‌خمینی)

بازگشت به قزوین

رفیعی در ۳۸سالگی به قزوین بازگشت. او در جایگاه مجتهد برجسته شهر، محل مراجعه خاص و عام شد و به مدت ۳۲ سال، در مسجد سلطانى قزوین به امامت جماعت و تدریس خارج فقه و اصول و اسفار پرداخت.[۲۷] در این سال‌ها، طالبان حکمت و فلسفه و معارف دقیق عقلی و نقلی، جهت تحصیل در حوزه درسی وی از گوشه و کنار کشور عازم قزوین می‌شدند.[۲۸] وی در ۱۳۳۹ در اقامتی در قم مورد تفقد سیدحسین بروجردى قرار گرفت و همچنین جمعی از طلاب از او خواستند در قم بماند که وی نپذیرفت.[۲۹] امام‌خمینی که به رفیعی علاقه‌مند بود و نزد وی به احترام استاد خود سخن نمی‌گفت،[۳۰] او را به‌ویژه از نظر حسن بیان مى‏‌ستود[۳۱] و در تعظیم مقام رفیعی می‌کوشید و به فرزند خود سیدمصطفی و سیدجلال‌الدین آشتیانی توصیه می‌کرد اگر رفیعی را دو سال در قم نگاه دارند، بسیار مغتنم خواهد بود.[۳۲]

فعالیت‌های سیاسی

پس از درگذشت بروجردی، رفیعى در برخی از رویدادهای سیاسی به موضع‌گیری پرداخت؛ ازجمله در جریان لایحه انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى در سال ۱۳۴۱ در نامه‏اى به محمدرضا پهلوی، خواستار رعایت مقررات دینی شد.[۳۳] وی همچنین در جریان انتخابات دوره ۲۱ مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۲ اعلامیه تحریم این انتخابات فرمایشی را امضا کرد.[۳۴] وی در جریان حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲، در اطلاعیه‌ای، ضمن افشای جنایات رژیم، این عمل را در راستای حذف دین دانست و از مردم خواست هوشیارانه مدافع دین باشند.[۳۵] وی در سال ۱۳۴۲ پس از اجرای طرح اعزام طلاب به خدمت سربازی، ضمن مخالفت با آن،[۳۶] هدف رژیم از این طرح را از میان‌بردن مدارس علمیه خواند[۳۷] و از مسئولان خواست از این مسئله صرف نظر کنند.[۳۸]

(ببینید: حمله به مدرسه فیضیه و سربازگیری طلاب)

دیدگاه نسبت به امام خمینی

رفیعی که شاگرد خود امام‌خمینی را از گذشته به عنوان فردی بسیار فاضل، وارسته، بسیار باتقوا، منظم و مهذب می‌شناخت و به مردم مسجد خود توصیه کرده بود در نبود وی به ایشان اقتدا کنند،[۳۹] پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و بازداشت و زندانى‌شدن امام‌خمینی، با صدور اعلامیه‌‏اى، عمل رژیم را محکوم کرد و از علما، مراجع تقلید و مجتهدان سراسر کشور دعوت کرد تا با مهاجرت به تهران، ضمن دفاع از امام‌خمینی، به همفکری در انجام وظیفه شرعی بپردازند.[۴۰] وی با صدور اعلامیه‌ای در چهلم حادثه پانزده خرداد ۱۳۴۲ تأکید کرد تا زمانی که با خواسته‌های علما درباره آزادی امام‌خمینی موافقت نشود، در تهران توقف خواهند کرد.[۴۱] او پس از تبعید امام‌خمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، با فرستادن تلگرامی به سفارت ترکیه، ایشان را مهمانی عالی‌قدر و یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل علم و فضیلت معرفی کرد و از ملت ترکیه خواست به پاس علم و فضیلت، مقدم ایشان را محترم بدانند.[۴۲]

(ببینید: پانزده خرداد)

درگذشت

سیدابوالحسن رفیعی قزوینی پس از یک دوره بیماری، در ۲۴ دى ۱۳۵۳ در ۸۵ سالگى در تهران درگذشت و پس از انتقال پیکر وی به قم، در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) کنار قبر حائرى یزدى به خاک سپرده شد.[۴۳]

آثار

از رفیعی حدود هفتاد اثر علمى در موضوعات گوناگون منتشر شده است، ازجمله: رساله در مراتب وجود، حرکت جوهریه، اتحاد عاقل و معقول، رساله در وحدت وجود، حاشیه بر اسفار اربعه، حاشیه بر الاشارات و التنبیهات، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر العروة ‌الوثقى، اسرار حج، مسئله رجعت، مسئله معراج و شرح دعای سحر.[۴۴] وی دارای ده پسر و چهار دختر بوده است.[۴۵]

پانویس

  1. محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۰.
  2. صمدی‌ها، فرزانگان علم و سخن قزوین، ۱۳۱.
  3. محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.
  4. سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹.
  5. سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹ ـ ۸۰.
  6. سیاح، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، ۳.
  7. محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.
  8. محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۲.
  9. صدوقی‌ سها، تاریخ حکما و عرفای معاصر، ۳۵۳ و ۴۹۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.
  10. محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازى، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازى، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.
  11. محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ رضانژاد، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفى علامه ابوالحسن رفیعى قزوینى، بیست‌ویک؛ طارمى، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.
  12. سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳.
  13. عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۰۷.
  14. محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.
  15. سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۴.
  16. اردستانی، رفعت حکمت، ۳۲.
  17. سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳ ـ ۸۴.
  18. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶.
  19. شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.
  20. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۸۴.
  21. شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.
  22. سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۷؛ محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۵.
  23. مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۱/۱۰؛ خمینی، مصاحبه، ۱/۵۹ ـ ۶۰.
  24. سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۳.
  25. امام‌خمینى، صحیفه امام، ۱۹/۴۲۷.
  26. امام‌خمینى، صحیفه امام، ۱/۳۶.
  27. ضیایى، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۶؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۵۰.
  28. محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۷؛ عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۰.
  29. قاسم‌پور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیت‌الله)، ۱/۱۸۵.
  30. سبحانی،مصاحبه، ۴/۱۹۳.
  31. مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۵۴۰.
  32. محمدقاسم، استادان امام، ۱۸۱؛ طارمى، شهر هزار حکیم، ۱۷۷.
  33. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۱۲۶؛ عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۳.
  34. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۷۶ ـ ۴۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴/۷۹ ـ ۸۰.
  35. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۲۹۰ ـ ۲۹۱.
  36. قاسم‌پور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیت‌الله)، ۱/۱۸۵.
  37. منصوری، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۱/۵۷۰.
  38. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۲/۱۴۱.
  39. رجایی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۳۱.
  40. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ خلخالی، خاطرات، ۱/۳۳۸.
  41. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۵۳ ـ ۴۵۴.
  42. دوانى، نهضت روحانیون ایران، ۶ ـ ۵/۴۵ ـ ۴۶.
  43. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۶/۱۵۶؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۲۱؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.
  44. محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۱۸ ـ ۲۲۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۹۲ ـ ۹۴.
  45. عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۹.

منابع

  • اردستانی، محمدعلی، رفعت حکمت، اندیشه‌نامه آیت‌الله علامه سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و ‌اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینى، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینى، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • خلخالی، صادق، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد قم، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • خمینی، سیداحمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تهران، عروج، ششم، ۱۳۸۳ش.
  • رضانژاد، غلامحسین، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفى علامه ابوالحسن رفیعى قزوینى، تهران، حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
  • سبحانی، جعفر، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • سیاح، احمد، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، تهران، کتابفروشی اسلام، چاپ سوم، ۱۳۹۷ق.
  • سیدکباری، سیدعلی‌رضا، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، چاپ‌شده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • شریف رازی، محمد، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۳۲ش.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۴، تصحیح سیدهدایت‌الله مسترحمی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۳ش.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۶، تصحیح سیدهدایت‌الله مسترحمی، تهران، چاپخانه پیروز، ۱۳۵۴ش.
  • صدوقی‌ سها، منوچهر، تاریخ حکما و عرفای معاصر، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • صمدیها، رضا، فرزانگان علم و سخن قزوین، قزوین، بحرالعلوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • ضیایی، علی‌اکبر، نهضت فلسفی امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • طارمى، عباس، شهر هزار حکیم، تهران، روزنه، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • عفتی، قدرت‌الله، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، قم، مارینا، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • قاسم‌پور، داود، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیت‌الله)، چاپ‌شده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • محدث‌زاده، حسین، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگ ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • محمدقاسم، بهجت، استادان امام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
  • منصوری، جواد، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.

علی حائری مجد