سازمان کنفرانس اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
خط ۶۹: خط ۶۹:
[[رده:مقاله‌های نیازمند جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند تصویر]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند تصویر]]
[[رده:سازمان‌‌های بین‌المللی]]

نسخهٔ ‏۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۱۸

سازمان کنفرانس اسلامی، سازمانی متشکل از کشورهای اسلامی با هدف حل مشکلات ملت‌های مسلمان.

پیشینه

از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۳ کنفرانس‌های متعددی در کشورهای اسلامی تشکیل و دربارهٔ مسائل جهان اسلام و خطر ورود عقاید جدید در اسلام بحث شد؛ چنان‌که در سال ۱۳۴۴ کنفرانسی در مکه با حضور ۱۱۵ شخصیت از ۳۵ کشور اسلامی تشکیل گردید.[۱] گرچه پیش از آن «کنفرانس عمومی اسلامی» در بیت‌المقدس و «جمعیت تقریب بین مذاهب اسلامی» در قاهره تشکیل شده بود که زمینه‌ساز سازمان کنفرانس اسلامی به حساب می‌آیند، اما در این کنفرانس، آدم عثمان رئیس‌جمهور سومالی، طرحی مبنی بر لزوم تشکیل کنفرانسی متشکل از کشورهای اسلامی مطرح کرد که به تصویب رسید و از ملک فیصل، پادشاه عربستان، خواسته شد تشکیل این کنفرانس را بر عهده بگیرد.[۲] امام‌خمینی ازجمله شخصیت‌های برجسته سیاسی و دینی است که از سال‌ها پیش از تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی ضرورت وحدت و همبستگی سران کشورهای اسلامی را درک کرده و به آنان هشدار داده‌است.[۳]

سازمان کنفرانس اسلامی که در سال ۲۸/۶/۲۰۱۱م/ ۷/۴/۱۳۹۰ش به سازمان همکاری اسلامی تغییر نام یافت،[۴] در سال ۱۹۶۹م/ ۱۳۴۸ش با شرکت ۲۴ کشور در رباط پایتخت مراکش تأسیس شد[۵] و مهم‌ترین اعضای آن، الجزایر، اندونزی، ایران، ترکیه، عراق، عربستان، لبنان، لیبی، مراکش و مصر بودند.[۶] پس از این تاریخ، کشورهای دیگری نیز به عضویت این سازمان درآمدند و سازمان دارای ۵۵ عضو شد[۷] و تا سال ۱۳۹۷ تعداد اعضا به ۵۷ کشور رسیده‌است.[۸] محل دبیرخانه کنفرانس سازمان اسلامی بر اساس ماده ۶، بند ۵، تا زمان آزادی بیت‌المقدس، در جده است و بر اساس ماده ۶، بند ۱، دبیرخانه را دبیرکل سرپرستی می‌کند. وی برای یک دوره چهارساله با رأی اعضای کنفرانس تعیین می‌گردد.

اهداف و عملکرد

از مهم‌ترین اهداف سازمان می‌توان به ریشه‌کن‌ساختن فقر، بیماری و جهل در کشورهای اسلامی، پایان‌دادن به بهره‌کشی کشورهای توسعه‌یافته از کشورهای در حال توسعه، انجام همکاری‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان کشورهای اسلامی و ایجاد محیط مناسب برای این همکاری‌ها،[۹] کمک به حفظ بناهای اسلامی و میراث فرهنگی،[۱۰] برقراری شرایط مناسب برای مبادله میان کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه در زمینه صادرات مواد اولیه و واردات کالاهای صنعتی و نیز تأمین حاکمیت و کنترل کامل کشورهای در حال توسعه بر منابع طبیعی خود و همکاری و همبستگی متقابل اقتصادی میان کشورهای اسلامی اشاره کرد.[۱۱]

عملکرد سازمان کنفرانس اسلامی را می‌توان به سه بخش کلی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تقسیم کرد. این سازمان در بخش سیاسی بیشتر در مسائلی مانند برخورد با مشکل فلسطین و فلسطینیان، حمایت از مسلمانان در کشورهای غیر عضو مثل اقلیت‌ها یا پناهندگان مسلمان، تلاش برای رفع مناقشات میان کشورهای عضو، مبارزه با نژادپرستی، حمایت از نهضت‌های رهایی‌بخش و تشکیل کمیته دوازده نفره بررسی چگونگی رویارویی با تحولات جهانی فعال بوده‌است.[۱۲] سازمان در بخش اقتصادی نیز برای تشکیل مراکز اقتصادی منطبق با اهداف و اصول و عملکرد خاص سازمان، مانند تشکیل بانک توسعه اسلامی و برقراری نظام بازرگانی میان اعضا کوشید.[۱۳] این سازمان در بخش فرهنگی به تشکیل مراکز فرهنگی، اطلاعاتی و ورزشی، تدوین اعلامیه حقوق بشر در اسلام، ایجاد وحدت در تقویم هجری و مقابله با اهانت به ارزش‌های اسلامی اقدام کرده‌است.[۱۴]

ایران و سازمان کنفرانس اسلامی

اساسنامه سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۳۵۱ صورت قانونی به خود گرفت و ایران رسماً به عضویت این سازمان درآمد. یکی از اهداف عضویت ایران پیش از پیروزی انقلاب که یکی از کشورهای فعال در این سازمان بود،[۱۵] کسب مشروعیت در میان کشورهای اسلامی بود؛ زیرا به دنبال روابط وسیع رژیم پهلوی با رژیم اشغالگر قدس و مخالفت کشورهای اسلامی با آن، جایگاه ایران آسیب دیده بود.[۱۶]

موضع ایران از آغاز تأسیس سازمان کنفرانس، در قالب چهار دوره متفاوت قابل ارزیابی است:

  1. دوره توجه و مشارکت فعال: این دوره از آغاز فعالیت سازمان تا اجلاس سوم وزیران (جده ـ ۱۹۷۲م/ ۱۳۵۱ش) بود و ایران در این دوره برای تثبیت سازمان، حضوری نیرومند و فعال داشت. در این دوره کشورهای عربی حضور چندانی در سازمان نداشتند و به عملکرد سازمان با دید انتقادگرایانه می‌نگریستند.[۱۷]
  2. دوره کناره‌گیری و رکود: این دوره، از اجلاس چهارم وزیران (لیبی ـ ۱۹۷۳م/ ۱۳۵۲ش) آغاز و تا پایان عمر رژیم پهلوی ادامه داشت. در این زمان با تیره‌شدن روابط کشورهای عربی با رژیم اسرائیل، این کشورها ارتباط با رژیم اشغالگر را تحریم کرده بودند؛ اما رژیم پهلوی به سبب منافع خود، روابطش را با اسرائیل قطع نکرد و همین موجب تیره‌شدن روابط ایران با کشورهای عضو سازمان گردید.[۱۸]
  3. دوره چالش: این دوره از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۷ ادامه یافت. حضور اعضای محافظه‌کار در سازمان و ناتوانی سازمان در حل و فصل مسائل مربوط به جنگ ایران و عراق، سازمان را در برابر چالش دیگری قرار داد.[۱۹]
  4. دوره توجه مجدد: این دوره از زمان پایان‌یافتن جنگ تحمیلی آغاز شد و تاکنون (۱۳۹۸) ادامه دارد. در این دوره بسیاری از مناقشات مانند جنگ تحمیلی که باعث تیرگی روابط جمهوری اسلامی ایران با سازمان گردیده بود، خاتمه یافت و اشتراکات فکری فراوانی میان ایران و سازمان فراهم گردید. ایران در این دوره به یکی از فعال‌ترین اعضای سازمان بدل شده و بسیاری از نشست‌های سازمان در ایران برگزار می‌شود و حتی در سال ۱۳۷۶ با برگزاری اجلاس سران کنفرانس اسلامی در تهران، جمهوری اسلامی ایران ریاست دوره‌ای سازمان را بر عهده گرفت.[۲۰]

نقد امام‌خمینی به عملکرد سازمان

قرآن کریم مسلمانان را به وحدت و چنگ‌زدن به ریسمان الهی فرا خوانده‌است.[۲۱] از همین رو این امر همواره از خواسته‌های مسلمانان بوده و در سده‌های اخیر نیز گروه‌ها و شخصیت‌های بسیاری برای کسب وحدت میان مسلمانان تلاش کرده‌اند.[۲۲] امام‌خمینی راهکار برون‌رفت از مشکلات جهان اسلام را وحدت مسلمانان به‌ویژه سران کشورهای اسلامی می‌دانست[۲۳]؛ اما آرزوی ایشان برای تحقق چنین وحدتی، حتی پس از تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی نشان می‌دهد، تشکیل این سازمان نتوانست هدف ایشان را برآورده کند. نقد ایشان به عملکرد سازمان کنفرانس اسلامی را می‌توان در دو دوره پیش از پیروزی انقلاب و پس از استقرار جمهوری اسلامی بررسی کرد:

پیش از انقلاب اسلامی

امام‌خمینی یک سال پس از تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۳۴۹، در پیامی به مناسبت برگزاری مراسم حج، دربارهٔ این سازمان اعلام کرد زمانی سران کشورهای اسلامی در برابر استعمار، ذلیل نخواهند شد که از اختلافات داخلی پرهیز کنند و به سوی اسلام و اهداف متعالی آن گرایش یابند.[۲۴] از نظر ایشان، اختلافات سران کشورهای اسلامی مشکل فلسطین را به وجود آورده‌است و اگر مسلمانان رشد سیاسی داشته باشند و متحد و متشکل در یک صف قرار گیرند، دولت‌های بزرگ استعماری نمی‌توانند در کشور آنان رخنه کنند[۲۵]؛ چنان‌که اختلاف کلمه و سرسپردگی‌های برخی از سران کشورهای اسلامی باعث شده‌است، مسلمانان با داشتن منابع طبیعی سرشار و ذخایر گران‌بها و جمعیت قابل توجه نتوانند دست استعمار و صهیونیسم را از سرزمین‌های اسلامی قطع کنند و به نفوذ آنان پایان بخشند.[۲۶] از نظر ایشان تنها با فداکاری، پایداری و اتحاد دولت‌های اسلامی، رهایی از شرّ کابوس سیاه استعمار یعنی اسرائیل امکان‌پذیر است[۲۷] و دولت‌هایی که به دست استعمار تشکیل می‌شوند، نمی‌توانند جز در خدمت آنها باشند و اختلافات موجود در میان سران دولت‌های اسلامی که میراث عصر ملوک‌الطوایفی و عصر توحش است و با دست بیگانگان برای عقب بیگانگان برای عقب نگاه‌داشتن ملت‌ها ایجاد شده‌است، مجال تفکر در مصالح را از آنان گرفته و چنان روح یأس و ناامیدی در ملت‌ها و حتی در رهبران اسلامی دمیده شده که آنان را از فکر چاره‌جویی نیز بازداشته است‏.[۲۸]

امام‌خمینی معتقد بود زمانی که حمله‌های آشکار و پنهان دشمنان اسلام و تجاوزکاران بین‌المللی علیه قرآن مجید و احکام رهایی‌بخش اسلام از هر سو به‌شدت ادامه دارد، بسیاری از دولت‌های کشورهای اسلامی حتی آنانی که دم از اسلام می‌زنند و کنفرانس اسلامی تشکیل می‌دهند، می‌خواهند این اوضاع نکبت‌بار در جامعه اسلامی ادامه یابد.[۲۹] ایشان از ملت‌های اسلامی می‌خواست در برابر توطئه‌های دشمنان بیدار باشند و به دنیا بفهمانند این اسلامی که دولت‌های دست‌نشانده از آن دم می‌زنند و کنفرانس به نام وحدت اسلامی تشکیل می‌دهند، اسلامِ ساخته و پرداخته سلاطین اموی و عباسی است که در برابر قرآن و آیین مقدس پیامبر بزرگ اسلام(ص) درست شده‌است. از دیدگاه ایشان، استعمارگران و آنانی که قرآن را بالای دست بلند می‌کردند و می‌گفتند تا این قرآن در میان مسلمانان حکمفرماست، نمی‌توانند بر مسلمانان دست یابند، اکنون از چنین اسلام و اتحاد اسلامی پشتیبانی می‌کنند تا ملت اسلام را منحرف سازند و قرآن کریم را مهجور کنند و راه را برای پیشبرد غرض‌های شوم و هدف‌های استعماری خود هموار سازند.[۳۰] ایشان اعتقاد داشت کنفرانس‌هایی که به نام اسلام تشکیل می‌شوند اما هدف اسلامی ندارند و کسانی که به نام نماینده مسلمانان در این کنفرانس‌ها شرکت می‌کنند، فاقد نمایندگی مردم‌اند.[۳۱] ایشان به مسلمانان و دولت‌های اسلامی یادآور می‌شد که نباید تنها به فکر رفاه چندروزه خود باشند، بلکه باید به فکر درمان دردهای مسلمانان باشند، زیرا هیچ کنفرانسی علاج درد نیست.[۳۲]

پس از انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با اینکه امام‌خمینی بر وحدت کشورهای اسلامی و سران آنها تأکید می‌کرد،[۳۳] عملکرد نامناسب سازمان کنفرانس اسلامی موجب شد موضع منفی ایشان در برابر این سازمان ادامه یابد[۳۴] و در زمان جنگ نیز تغییری پیدا نکرد.[۳۵]

در این سال‌ها موضوعات مهمی چون جنگ تحمیلی و موضوع اسرائیل انتقاد شدید امام‌خمینی را به عملکرد سازمان کنفرانس اسلامی برانگیخت:

  1. همراهی با رژیم عراق: با آغاز تجاوز رژیم عراق به ایران، سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۳۵۹ با تشکیل اجلاس فوق‌العاده در نیویورک، کمیته حسن نیت برای دستیابی به صلح تشکیل داد.[۳۶] امام‌خمینی در واکنش به این تصمیم در ۲۸ مهر ۱۳۵۹، ضمن بیان اقدامات صدام حسین در ایران خاطرنشان ساخت رژیم عراق بدون هیچ دلیلی، با زیر پا نهادن تمام قوانین بین‌المللی، به ایران حمله کرده و با کشتن عده زیادی از مردم، خسارت‌های زیادی به جمهوری اسلامی ایران وارد کرده‌است؛ از این‌رو اگر دولت‌هایی می‌خواهند برای برقراری صلح کاری انجام دهند، باید با کسی که مهاجم بوده و به یک کشور اسلامی حمله کرده، بجنگند تا اینکه به امر خدا بازگردد.[۳۷]

در اجلاس سوم سران طائف در سال ۱۳۵۹، موضوع جنگ ایران و عراق بدون حضور ایران در دستور کار قرار گرفت.[۳۸] صدام حسین از این خلأ استفاده کرد و در ۲۱ دی ۱۳۵۹ در اجلاس سران در طائف با سخنرانی ۸۶ دقیقه‌ای خود، به دفاع از تجاوزات خود پرداخت.[۳۹] سازمان نیز تحت تأثیر این سخنرانی و تبلیغات رسانه‌ها، گرایشی یک‌جانبه یافت و متجاوز را محکوم نکرد[۴۰] و در قطعنامه مستقلی که دربارهٔ آن به تصویب رساند، بدون درخواست برای عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی، از طرفین خواست که آتش‌بس فوری را بپذیرند.[۴۱] کمیته صلح سازمان نیز از دو طرف درگیری خواست تا پیشنهادهای خود را در مورد آتش‌بس بیان کنند.[۴۲]

امام‌خمینی با اشاره به توطئه برخی کشورهای عضو سازمان در این اجلاس برای ایجاد اختلاف میان شیعیان و اهل سنت ایران، یادآور شد اگر دشمنان بتوانند با قوای نظامی به ایران حمله می‌کنند و اگر نتوانند با تبلیغات سوء در داخل کشور، میان مسلمانان اختلاف می‌اندازند[۴۳]؛ از این‌رو ایشان از برادران شیعه و سُنی می‌خواست هوشیار باشند و اگر دیدند کسانی در میان آنان فتنه‌انگیزی می‌کنند، آگاه باشند که این همان نقشه سران کنفرانسی است که برخی از سران فاسدش، نقشه شوم آن را کشیده‌اند.[۴۴] ایشان در واکنش به سخنرانی صدام حسین و سکوت سران، سخنان وی را سرپوشی بر جنایات رژیم عراق دانست و توجه داد که صدام با این کار ضمن ساختن تصویری دلسوز از خود برای جهان عرب، همه جنایاتی را که بر کشور و ملت ایران روا داشته، به صورت کاری پرفایده برای اسلام و عرب‌ها جلوه داد و برخی سران عرب که در این راه همراه صدام بودند، بر آن مهر تأیید زدند.[۴۵] امام‌خمینی با توجه به حدیث نبوی که فرد بی‌اعتنا به امور مسلمانان را مسلمان نمی‌داند،[۴۶] سران کنفرانس اسلامی را در شمار مسلمانان واقعی نمی‌دانست و اسلامی‌بودن آنان را تنها یک ادعا می‌خواند.[۴۷]

پس از درخواست سازمان از ایران و عراق برای دادن پیشنهادها برای صلح، اعضای هیئت بررسی جنگ متشکل از چند تن از سران کشورهای اسلامی، به ریاست حبیب شطی دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی برای ترغیب ایران به آتش‌بس وارد ایران شدند و با امام‌خمینی دیدار کردند.[۴۸] ایشان در این دیدار در ۱۰ اسفند ۱۳۵۹، ضمن برشمردن ادله تجاوز صدام به ایران، به این افراد توصیه کرد بی‌طرف و بدون غرض موضوع جنگ را بررسی و متجاوز را تنبیه کنند.[۴۹] سپس ایران پیشنهادها و درخواست خود را مبنی بر اعلام متجاوز و عقب‌نشینی عراق از خاک ایران در نخستین سفر کمیته حُسن نیت به تهران در ۱۲ اسفند ۱۳۵۹ اعلام کرد.[۵۰]

از سوی دیگر، امام‌خمینی تأکید می‌کرد ملت ایران از بعضی سران کشورهای اسلامی که دیروز در جنایات محمدرضا پهلوی شریک بودند و امروز در جنایات صدام حسین شریک‌اند و از خود صدام، توقع ندارند که در کنفرانس طائف حرف‌هایی علیه ایران بیان نکنند[۵۱]؛ اما به کنفرانس طائف هشدار داد نباید ساکت بنشینند و فکر کنند تنها ملت ایران از حکومت عراق متنفر است، بلکه ملت عراق از حکومت خود بیشتر تنفر دارد.[۵۲] ایشان سران کشورهای اسلامی را به سبب عملکردشان در قبال مسلمانان، در پیشگاه خدا و ملت‌ها مسئول می‌دانست و آنان را پاسخگوی خون‌های به ناحق ریخته مسلمانان می‌شمرد.[۵۳] ایشان به دولت‌های وابسته منطقه تذکر می‌داد همین کنفرانس‌های بی‌محتوا و اعلامیه‌های توخالی و حمایت‌های بی‌اساس از رژیم متجاوز عراق می‌تواند منجر به غرق‌شدن خودشان و گرفتارشدن به عذاب دنیا و آخرت شود.[۵۴]

  1. اشغالگری اسرائیل: امام‌خمینی برگزاری جلسات کنفرانس‌های اسلامی را راهی برای شناسایی اسرائیل غاصب و بازکردن دست ابرقدرت‌ها به‌ویژه آمریکا در منطقه و درون کشورهای اسلامی و چپاول ذخایر مسلمانان می‌دانست.[۵۵] همچنین از عملکرد این سازمان در بازگرداندن مصر در چهارمین اجلاس سران کنفرانس اسلامی در کازابلانکا در ژانویه ۱۹۸۴م، به جمع اعضای این سازمان (پس از اخراج به دلیل معاهده کمپ دیوید) انتقاد کرد و این کار را راه حلی برای پاک‌کردن عقده‌های سران مصر، مراکش و اردن دانست.[۵۶] ایشان ضمن انتقاد از عملکرد سازمان کنفرانس اسلامی دربارهٔ خارج‌شدن مبارزه صوری و ظاهری با اسرائیل از دستور کار جلسات سازمان، این عمل را به سبب نداشتن غیرت و حمیت اسلامی و عربی دانست و آن را معامله کثیف سیاسی و شرم‌آور خواند.[۵۷] ایشان اعتقاد داشت علت سکوت و خضوع سران کنفرانس اسلامی در برابر متجاوزان، حب نفس و حب قدرت و ریاست است[۵۸] و تلاش سران این کشورها در قالب کنفرانس‌ها در راهی جز شناسایی اسرائیل غاصب نیست.[۵۹]
  2. سایر مواضع: در سال‌های پایانی حیات امام‌خمینی موضوع اهانت‌کنندگان به ارزش‌های اسلامی باعث شد سازمان قطعنامه‌ای به دنباله‌روی از نظر امام‌خمینی صادر کند. موضع مقابله با اهانت‌کنندگان به ارزش‌های اسلامی، در سازمان از زمانی آغاز شد که امام‌خمینی حکم ارتداد سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی را در ۲۵ آذر ۱۳۶۷ صادر کرد[۶۰] (ببینید: سلمان رشدی) و با پیگیری‌های جمهوری اسلامی ایران اعضای سازمان کنفرانس اسلامی با این حکم همراهی کردند.[۶۱] همچنین در اجلاس نوزدهم وزرای خارجه سازمان (قاهره ـ ۱۹۹۰م)، به موضوع سلمان رشدی در قالب قطعنامه‌ای مستقل توجه شد.[۶۲]

پانویس

  1. وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۵؛ فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۲۳.
  2. فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۲۳.
  3. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۶ و ۲/۳۳، ۳۲۳.
  4. پایگاه سازمان همکاری اسلامی، www.oci.org، ۲۰۱۸/۰۵/۱۹م.
  5. فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۲۶.
  6. مهرداد، فرهنگ جدید سیاسی، ۱۱۶.
  7. آقایی، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، ۲۱۷.
  8. پایگاه سازمان همکاری اسلامی، www.oci.org، ۲۰۱۸/۰۵/۱۹م.
  9. منصفی، سازمانهای بین‌المللی، ۳۴۰.
  10. شوشتری، کاستیها و بایسته‌های فرهنگی جهان اسلام، ۴۰.
  11. وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۸۳–۸۴.
  12. وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۷۷–۸۳.
  13. فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۰۳–۱۰۶.
  14. وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۹۰–۹۵.
  15. وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۰۱.
  16. ممدوحی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۲.
  17. آقایی، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، ۲۲۳.
  18. آقایی، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، ۲۲۴–۲۲۶.
  19. آقایی، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، ۲۲۶–۲۲۷.
  20. آقایی، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، ۲۳۱–۲۳۳.
  21. آل عمران، ۱۰۳.
  22. فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۲۲.
  23. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۴ و ۲/۳۳، ۳۵.
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۳.
  25. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۳.
  26. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰–۴۶۱.
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۸۸.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۸۷.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، 4/360.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۱.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۸ و ۱۵/۱۶۹.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۹.
  36. فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۶۷.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۸۲.
  38. آقایی، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، ۲۲۹ و ۲۳۱.
  39. وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۰۴–۱۰۵.
  40. وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۰۷–۱۰۸.
  41. آقایی، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، ۲۲۹–۲۳۰.
  42. وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۰۷–۱۰۸.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱.
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۵.
  46. کلینی، الکافی، ۲/۱۶۴.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۳۷.
  48. فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۶۸–۱۶۹؛ وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۰۸.
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۶۳–۱۶۵؛ وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۰۸.
  50. فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۶۸–۱۶۹؛ وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۰۸.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۰.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۶۳–۱۶۴.
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۷۸–۳۸۲.
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۲.
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۱.
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۳۰.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۱.
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۸–۴۵۹.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۸/۳۴۱–۳۴۲.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.
  61. آقایی، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، ۲۳۱.
  62. آقایی، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، ۲۳۱.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آقایی، سیدداود، ایران و سازمان‌های بین‌المللی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • پایگاه سازمان همکاری اسلامی، www.oci.org، ۲۰۱۸/۰۵/۱۹م.
  • شوشتری، سیدجواد، کاستیها و بایسته‌های فرهنگی جهان اسلام، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، سازمان کنفرانس اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • ممدوحی، فرزاد، سازمان کنفرانس اسلامی، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • منصفی، ابوالقاسم، سازمانهای بین‌المللی، تهران، دانشکده علوم و ارتباطات اجتماعی، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
  • مهرداد، محمود، فرهنگ جدید سیاسی، بی‌جا، نشر هفته، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • موسی‌زاده، رضا، سازمان‌های بین‌المللی، تهران، میزان، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • وزارت امور خارجه، سازمان کنفرانس اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.

پیوند به بیرون