مهجوریت قرآن

از ویکی امام خمینی

مهجوریت قرآن نکوهش دوری از قرآن و لزوم بازگشت به آن.

قرآن کریم از شکایت پیامبر(ص) در روز قیامت از مهجوریت، ترک و جلوگیری از رواج قرآن سخن گفته است. برخی روایات نیز از مهجوریت و فراموش شدن معارف قرآن خبر داده­‌اند. مهجوریت و حرمت قرآن در میان مسلمانان سبب مطرح شدن مسئله بازگشت به قرآن و ظهور جنبش‌های اصلاحی با شعار بازگشت به قرآن شده ‌است.

امام‌خمینی نیز از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن است. ایشان در آثار خود به مسائلی چون مهجوریت، عوامل و پیامدهای مهجوریت قرآن پرداخته است. و بر این باور است که قرآن باید در تمام شئون زندگی، اعم از مسائل عبادی، سیاسی و اجتماعی وارد شود، وی یکی از اقسام مهجوریت قرآن را عمل نکردن به دستورها و فرمان‌های الهی آن می‌داند.

امام‌خمینی عوامل مؤثر در مهجوریت را به دو قسم اصلی تقسیم می‌کند: یکی، عوامل فرهنگی و اجتماعی و دومی، عامل سیاسی. ایشان آثار مهجور شدن قرآن را عبارت از: ۱-از دست دادن عظمت و بزرگی مسلمانان در عالم ۲-دوری دولت‌های اسلامی از تعالیم قرآن ۳-دوری جامعه از معنویت و سعادت ۴-به حاشیه رفتن قرآن در تمام شئون زندگی

مفهوم‌شناسی

«مهجوریت» از ریشه «هجر» به معنای دورشدن از چیزی و ترک و رویگردانی از آن است[۱] و در اصطلاح علوم قرآنی به معنای روی‌برگرداندن از قرآن و ترک آن[۲] و نشنیدن و درک‌نکردن آن[۳] است. امام‌خمینی نیز مصداق روشن مهجوریت قرآن را ترک مسایل مهم قرآنی و اسلامی و عمل برخلاف آن دانسته است.[۴]

پیشینه

قرآن کریم از شکایت رسول اکرم(ص) در روز قیامت از مهجوریت، ترک و جلوگیری از رواج قرآن سخن گفته است[۵] که به باور برخی مفسران، شکایت پیامبر(ص) به قیامت اختصاص ندارد[۶] و ایشان در همین دنیا نیز به سبب فراموش‌کردن قرآن ـ که برنامه زندگی و وسیله نجات و حرکت و ترقی مسلمانان است ـ از مهجورماندن و پایین‌آوردن آن در حد تشریفات شکایت دارد؛[۷] همچنین برخی روایات از مهجوریت و فراموش‌شدن معارف قرآن پس از رسول خدا(ص) خبر داده‌اند.[۸]

پس از نزول قرآن، پیامبر(ص) در جایگاه نخستین مفسر، خود عهده‌دار ترویج و تفسیر قرآن شد و با تشکیل حلقه‌های قرآنی به تربیت شاگردانی شایسته پرداخت؛ اما پس از رحلت پیامبر(ص)، فاصله‌گرفتن از زمان نزول قرآن، گسترش دامنه فتوحات مسلمانان و ظهور مسایل علمی جدید سبب مهجوریت قرآن و متوقف شدن رشد تعلیمات قرآنی شد.[۹] اندیشمندان و مفسران اسلامی دربارهٔ مهجوریت قرآن، ذیل آیه ۳۰ سوره فرقان به بحث پرداخته‌اند و ابعاد مهجوریت و عوامل آن را برشمرده‌اند.[۱۰] مهجوریت و غربت قرآن در میان مسلمانان سبب مطرح‌شدن مسئله بازگشت به قرآن[۱۱] و ظهور جنبش‌های اصلاحی با شعار بازگشت به قرآن[۱۲] در سده اخیر از سوی مصلحان مسلمان، نظیر سیدجمال‌الدین اسدآبادی[۱۳] شد. این جنبش‌ها که پس از چند قرن رکود، در ایران، مصر، سوریه، لبنان، شمال آفریقا، ترکیه، افغانستان و هند برای مبارزه با حملات گسترده و استعمارگرانه غرب به جهان اسلام ظهور کرده بودند،[۱۴] مسلمانان جهان را به شناخت و بازیابی مجدد قرآن فرا می‌خواندند و از این طریق، بیداری و تحول فکری، سیاسی و اجتماعی آنان را خواهان بودند؛ به گونه‌ای که بتوانند هویت گم‌شده و ناتوان‌شده مسلمانان را زنده سازند و آنان را به مقاومت در برابر استعمارگران و در نهایت احیای عزت و عظمت دیرین وادارند.[۱۵] خاستگاه اصلی این مسئله، قرآن[۱۶] و روایات[۱۷] است و آنچه مصلحان مسلمان در سده اخیر مطرح کرده‌اند، در حقیقت بازتاب آموخته‌های قرآن و روایات است.

از نظر تاریخی، جامع‌ترین اندیشه در این زمینه، از اسدآبادی و محمد عبده است که نخستین بار شعار بازگشت به قرآن را مطرح ساختند و نوعی حرکت سیاسی، در جهت مبارزه با استعمار و اتحاد اسلام، برای تشکیل یک نظام اسلامی آغاز کردند و با انتشار مجله عروة الوثقی از مبارزه اجتماعی و اصلاح دینی سخن گفتند.[۱۸] ازجمله کسانی که در خروج قرآن از مهجوریت در جامعه اسلامی کوشید، سیدمحمدحسین طباطبایی است. ایشان با فداکاری و گذشتن از شخصیت اجتماعی خود ـ که می‌توانست با پرداخت به علوم دیگری غیر از تفسیر، به دست بیاورد ـ برای زدودن مهجوریت و غربت از قرآن و علوم مرتبط با آن، به تدریس، تفسیر و سپس تألیف تفسیر المیزان مشغول شد.[۱۹]

امام‌خمینی نیز از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف و مسایل مطرح در قرآن است[۲۰] که پیش از آن به ورطه فراموشی سپرده شده بود؛ مانند مسایل حکومتی و سیاسی در اسلام. ایشان توانست این مسایل را زنده و آن را در جامعه اجرا کند؛[۲۱] ایشان در آثار خود دربارهٔ ابعاد مهجوریت قرآن، عوامل مؤثر در آن و آثار و پیامدهای مهجوریت، همچنین بازگشت به قرآن و روش آن بحث کرده است.[۲۲]

ابعاد مهجوریت

اندیشمندان اسلامی برای مهجوریت قرآن، ابعاد چندی برشمرده‌اند:[۲۳]

  • تلاوت: مهجوریت قرآن در تلاوت، گاه به عدم تلاوت است و این امر شامل هر دو دسته افرادی که اساساً نمی‌توانند قرآن تلاوت کنند و کسانی که می‌توانند تلاوت کنند؛ ولی در مطالعه آن انگیزه‌ای ندارند، می‌شود[۲۴] و گاه به رعایت‌نکردن آداب تلاوت که برای آن ذکر شده است. اما افرادی به خواندن قرآن و رعایت حروف و مخارج و اهتمام به ختم آن فریفته می‌شوند و آداب آن را رعایت نمی‌کنند؛[۲۵] ازجمله این آداب اینهاست:
  1. حضور قلب و ترک حدیث نفس؛[۲۶]
  2. تعظیم متکلم و به‌یادآوردن عظمت او؛[۲۷]
  3. استعاذه یعنی؛ پناه‌بردن به خداوند از شر شیطان.[۲۸] امام‌خمینی مقصود از آداب تلاوت را همان آدابی می‌داند که در شریعت مطهر آمده است که عبارت‌اند از:
    1. اخلاص؛[۲۹]
    2. حضور قلب؛[۳۰]
    3. تعظیم قرآن؛[۳۱]
    4. استعاذه از شیطان؛[۳۲]
    5. ترتیل؛[۳۳]
    6. قرائت با حزن؛[۳۴]
    7. تطبیق (منطبق‌ساختن خود بر قرآن).[۳۵] (ببینید: تلاوت قرآن)
  • تدبر: قرآن کریم کسانی را که در آیات قرآن تدبر نمی‌کنند، با این پرسش که آیا بر دل‌هایشان مهر خورده است، نکوهیده است[۳۶] در روایات نیز بر تدبر در آیات قرآن و تفکر در مضامین آن توصیه شده است تا انسان‌ها از نور آن بهره‌مند شوند[۳۷] و عبرت‌های آن را به کار گیرند؛[۳۸] همچنین اندیشمندان اسلامی بر تدبر در آیات قرآن تأکید می‌ورزند[۳۹] و غفلت از آن را سبب درک‌نکردن حقایق می‌دانند؛[۴۰] از این‌رو افراد بسیاری به سبب تدبرنکردن در قرآن از آن بهره نمی‌برند.[۴۱] امام‌خمینی نیز شرایطی، همچون طهارت روح و پاکی از پلیدی طبیعت را برای درک حقایق قرآن و فهم آن لازم می‌داند[۴۲] و توجه بیش از حد به الفاظ و عبارات قرآن و تلاش برای به‌پایان‌رسانیدن سوره‌ها در هنگام تلاوت را از نمونه‌های آشکار مهجوریت در تدبر در قرآن می‌شمارد.[۴۳] (ببینید: قرآن و اهداف قرآن)
  • جامعیت: به باور امام‌خمینی، قرآن کریم دربردارنده همه جهات معرفتی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است[۴۴] که انسان در رسیدن به سعادت به آن نیاز دارد و علما و مفسرانی که تنها به جهات ادبی و بلاغی قرآن توجه کنند و تمام شئون قرآن را در همین امور نمایش دهند، در حقیقت قرآن را از هدف اصلی خود دور کرده‌اند؛[۴۵] چنان‌که برخی برای اجتناب از وقوع در تفسیر به رأی، قرآن را از ابعاد مختلف آن عاری دانسته و با این کار این کتاب آسمانی را به‌طور کلی مهجور کرده‌اند.[۴۶] (ببینید: جامعیت قرآن)
  • عمل: از مصادیق مهجوریت قرآن، ترک عمل به قرآن است.[۴۷] قرآن کریم کسانی که آموزه‌های کتاب آسمانی را می‌آموزند اما به آن پایبند نیستند نکوهش کرده است[۴۸] امیرالمؤمنین(ع) در وصیت خود تأکید می‌کند مبادا دیگران در عمل به قرآن بر مسلمانان پیشی گیرند.[۴۹] در واقع قرآن کریم کتاب انسان‌سازی است و بیان فلسفه نظری نیست و هر چشم‌اندازی که ارائه می‌دهد، برای عمل است.[۵۰] امام‌خمینی بر این باور است که قرآن باید در تمام شئون زندگی، اعم از مسایل عبادی، سیاسی و اجتماعی وارد شود.[۵۱] ایشان یکی از اقسام مهجوریت قرآن را عمل‌نکردن به دستورها و فرمان‌های الهی آن[۵۲] و متروک‌شدن مسایل مهم قرآنی و اسلامی می‌داند و باور دارد چه‌بسا در برخی کشورها برخلاف این دستورها عمل می‌شود.[۵۳] همچنین ایشان مسایلی، مانند بی‌توجهی به ابعاد هدایتی و تربیتی قرآن در دعوت به وحدت و نهی از اختلاف در میان مسلمانان و حکومت‌های اسلامی و رهاکردن حکومت عدل الهی و پایه‌گذاری انحراف از دین خدا را از نشانه‌های مهجوریت قرآن می‌داند.[۵۴]

عوامل مؤثر در مهجوریت

اندیشمندان اسلامی و مفسران، علل و عواملی برای مهجوریت قرآن بیان کرده‌اند که به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود:

  • عوامل فرهنگی ـ اجتماعی: در نگاه اندیشمندان اسلامی، برخی عوامل مهجوریت قرآن ریشه در فرهنگ و اجتماع مسلمانان دارد؛ مانند:
  1. بی‌توجهی به جامعیت قرآن: بهره‌نگرفتن و بی‌توجهی مسلمانان نسبت به همه ابعاد قرآن سبب مهجورشدن آن شده است. قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی و هدایتگر بشر، از جامعیت لازم برخوردار است و معارف و آموزه‌های آن جاودانه و منطبق بر همه زمان‌ها و مکان‌هاست و با اینکه در یک دوره تاریخی و با توجه به امور و مسایل آن زمان نازل شده، به حکم اینکه کتابی جاوید و جهانی است، هرگز معارف و مقصود آیاتش به شرایط ویژه آن زمان محصور و منحصر نمی‌شود.[۵۵] امام‌خمینی نیز بر این باور است قرآن کتابی مربوط به همه اعصار است[۵۶] و همان‌گونه که انسان نامحدود است، نسخه تربیتی انسان و مربی او، یعنی قرآن نیز نامحدود است.[۵۷] ایشان یادآور شده است، اگرچه همه ابعاد و مراتب مختلف قرآن از دسترس افراد عادی به دور است؛ ولی لازم است علمای اسلام در کشف حقایق قرآن در تمام ابعاد آن بکوشند تا این کتاب آسمانی مهجور نماند.[۵۸] ایشان غفلت مفسران از بیان جهات عرفانی، اخلاقی و اجتماعی قرآن را از عواملی می‌داند که سبب شده است مردم قرن‌ها از حقایق قرآن محروم شوند.[۵۹] به باور ایشان، یکی از نیرنگ‌های مهم شیطان این است که همیشه کمالات موهوم را بر انسان جلوه می‌دهد و وی را به داشته‌هایش راضی و قانع می‌کند؛ چنان‌که اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع و آنها را از فهم کتاب نورانی الهی محروم می‌سازد؛ همچنین فیلسوف و عارف را در اصطلاحات محبوس و از دعوت‌های الهی محروم می‌کند.[۶۰] (ببینید: جامعیت قرآن)
  2. مهجوریت اهل بیت(ع): قرآن کتاب خداوند و امام معصوم(ع) حجت اوست و اینها دو راه هدایت و نجات‌اند. قرآن، امام صامت و امام، قرآن ناطق است؛ چنان‌که در روایت به این امر تأکید شده است.[۶۱] بنابر نظر امام‌خمینی، مهجوریت هر یک، مهجوریت دیگری است تا اینکه این دو مهجور بر رسول خدا(ص) در حوض کوثر وارد شوند؛[۶۲]
  3. نگرش نادرست در بهره‌بردن از قرآن: فرهنگ نادرست بهره‌بردن از قرآن و آداب و رسوم غلط، از عوامل مهجوریت قرآن به‌شمار می‌رود. امام‌خمینی باور دارد فرهنگی که مردم آن، بیشتر برای استخاره، تبرک و مجالس مردگان به قرآن توجه می‌کنند یا برخی اهل علم، بیشتر عمر خود را صرف تجوید و جهات لغوی و آرایه‌های ادبی می‌کنند، از عوامل مهجوریت قرآن است؛[۶۳]
  4. عملکرد نسل گذشته و مربیان جامعه: عالمان دینی و نسل کهن به علومی غیر از تدبر و تفسیر قرآن اهتمام می‌ورزیده‌اند و به همین دلیل کسانی که به تدبر و تفسیر قرآن مشغول بوده‌اند، به اندازه عالمان دیگر، احترام و امکانات نداشته‌اند. این موضوع سبب مشغول‌شدن به علوم دیگر و انحراف از توجه به قرآن در نسل گذشته و به دنبال آن در نسل جدید شده است؛[۶۴] ولی امام‌خمینی به ترویج ابعاد گوناگون قرآن در جامعه اهتمام بسیار می‌ورزید و در آثار خود ابعاد اجتماعی و عرفانی قرآن را بیان می‌کرد. ایشان در وصیت‌نامه خود به پیروی از قرآن و اسلام افتخار می‌کند که می‌خواهد قیود پیچیده بر دست و پا و قلب و عقل بشر را بردارد و مسلمانان را به وحدت فرا می‌خواند؛[۶۵]
  5. حجاب‌های فهم قرآن: حجاب‌های فهم قرآن ازجمله عواملی است که مانع از درک صحیح آن می‌شود؛ مانند تمسک به ظواهر قرآن و دست‌برداشتن از حقایق آن.[۶۶] به باور امام‌خمینی، از عوامل مهجورشدن قرآن، ممنوع‌کردن تدبر و تفکر در آیات قرآن به بهانه تفسیر به رأی است؛ چنان‌که برخی به این بهانه قرآن را در استفاده‌های اخلاقی، عرفانی و ایمانی محدود کرده‌اند.[۶۷] این یکی از فتنه‌های شیطان است که افراد را به همان علومی که دارند، قانع می‌کند و آنان را از علوم دیگر و همچنین از فهم کتاب الهی بازمی‌دارد[۶۸] به باور ایشان، خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان بیشتر از دشمنان اسلام است[۶۹] و جاهلان متحجر و عالمان بی‌تقوا سبب شده‌اند ابعاد عرفانی، فلسفی، سیاسی و حکومتی قرآن مهجور شود.[۷۰] (ببینید: تأویل)
  • عوامل سیاسی: برخی از عوامل مهجوریت قرآن از خارج جغرافیای اسلام، به جهات استعمارگرایانه، سبب مهجوریت و دوری مسلمانان از قرآن شده است. استعمارگران برای رسیدن به مقصود خود از شیوه‌های مختلفی استفاده کرده‌اند:
  1. ترویج جدایی دین از سیاست: یکی از حربه‌های استعمار برای منزوی‌کردن و بی‌اثرساختن قرآن در تحولات سیاسی و اجتماعی، ترویج جدایی دین از سیاست است.[۷۱] به باور امام‌خمینی یکی از عوامل مهجوریت قرآن، نقشه‌های استعماری است تا نگذارد مسلمانان به قرآن چنگ زنند.[۷۲] به باور ایشان، استعمار و بیگانگان در مهجوریت قرآن نقش مهمی داشته‌اند. آنان چون قرآن را سد راه اهداف استعماری خویش می‌دیدند، می‌کوشیدند با سوءاستفاده از بی‌اطلاعی مردم مسلمان و نسل جوان از قرآن، از همه سو به قرآن یورش برند.[۷۳] استعمارگران با این هدف از چند راه وارد شدند: یکی انکار وجود سیاست در اسلام و القای این فکر که اسلام و سیاست با یکدیگر رابطه‌ای ندارند[۷۴] و دیگری تحقیر سیاست و سبک‌شمردن آن برای علما، به منظور دورکردن آنان از صحنه سیاست؛[۷۵]
  2. افیون‌شمردن دین: از حربه‌های استعمار در محو فرهنگ اسلام و مبانی قرآنی، ترویج افیون بودن دین است. امام‌خمینی حمله به قرآن کریم را ریشه این عقیده می‌داند و آن را از اهداف سیاسی استعمارگران می‌خواند؛[۷۶]
  3. عوامل و حکومت‌های دست‌نشانده: از حربه‌ها و ابزارهای استعمار، عوامل و حکومت‌های دست‌نشانده آنان است که همواره با فعالیت‌های خود، در جهت تقویت اهداف و مقاصد ضد قرآنی استعمار گام برداشته‌اند. از نظر امام‌خمینی، در دوران رژیم پهلوی، برخی اقدامات و نقشه‌ها به منظور مهجوریت قرآن و اسلام و احکام آن صورت می‌گرفت.[۷۷] گاهی نیز قدرت‌های شیطانی به واسطه حکومت‌های منحرف ـ که به دستورهای اسلام عمل نمی‌کنند ـ برای محو قرآن و اثبات مقاصد شیطانی خود، قرآن را به خط زیبا چاپ می‌کنند و از این راه عقاید ضد قرآن را ترویج می‌کنند و ملت‌ها را به سوی ابرقدرت‌ها سوق می‌دهند.[۷۸]

آثار و پیامدهای مهجوریت قرآن

ازجمله آثار مهجوریت قرآن در جامعه شیوع خرافات قومی و قبیله‌ای و رواج احادیث مجعول است.[۷۹] برخی مصلحان معتقد بودند اگر به قرآن توجه نشود و به احکام و اوامر و نواهی آن عمل نشود، مسلمانان صاحب قدرت، عزت و سعادت نخواهند شد.[۸۰] امام‌خمینی نیز آثار مهجورشدن قرآن را برشمرده است:

  1. ازدست‌دادن عظمت و بزرگی مسلمانان در عالم؛[۸۱]
  2. دوری دولت‌های اسلامی و مسلمانان از تعالیم نورانی قرآن کریم که سبب شده است مسلمانان تحت سیاست‌های تجاوزکارانه شرق و غرب قرار گیرند و به اوضاع نابسامان و سخت دچار شوند[۸۲] و در نتیجه مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای مسلمان را فراگیرد؛[۸۳]
  3. بی‌اعتناشدن روحانیون به اوضاع سیاسی و اقتصادی جامعه؛[۸۴]
  4. دوری جامعه از معنویت و سعادت و رواج فساد در جامعه؛[۸۵]
  5. دوری از سیره عملی انبیا و معصومان(ع)؛ زیرا مهجوریت قرآن، مهجوریت اهل بیت(ع) و سنت و روش و سیره عملی آنان است؛ به این دلیل که قرآن و عترت پیامبر(ص)، دو ثقل به‌یادگارمانده از ایشان‌اند که هر چه دربارهٔ یکی از آنها روی دهد، دربارهٔ دیگری نیز روی داده است؛[۸۶]
  6. به‌حاشیه‌رفتن قرآن در تمام شئون زندگی.[۸۷]

گرایش بازگشت به قرآن

در اواخر قرن سیزدهم هجری، حرکتی میان مسلمانان آغاز شد که آنان را به شناخت و بازیابی قرآن فرامی‌خواند و از این طریق، بیداری فکری مسلمانان را خواهان بود؛[۸۸] از این‌رو در جهان اسلام با مشاهده مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن مطرح شد و دلیل این طرح در مرحله نخست، مشکلات جهان اسلام، احساس عقب‌ماندگی جوامع مشرق‌زمین و تحقیر شخصیت و کاهش‌یافتن توان مسلمانان در رویارویی با غرب و استعمار اروپایی بود. مصلحان، دوران عظمت و شکوه نخستین مسلمانان و خیزش فرهنگی، اجتماعی و علمی صدر اسلام را به یاد داشتند و می‌دیدند که این پویش و حرکت، دیگر وجود ندارد و مسلمانان در رکود، تحجر، انحراف و همچنین خرافه‌پرستی و شعارزدگی به سر می‌برند[۸۹] بیدارگران جهان اسلام می‌دیدند که هر چه مردم از آموزه‌های قرآن فاصله می‌گیرند، مشکلات آنان زیادتر و بدبختی و نکبت بیشتر دامنگیر آنان می‌شود؛[۹۰] بنابراین تنها راه نجات مسلمانان و رسیدن به قدرت گذشته را بازگشت به آموزه‌های نخستین اسلام و عمل به احکام قرآن می‌دانستند.[۹۱]

امام‌خمینی دلیل بازگشت به قرآن را چند مسئله اساسی می‌داند: آوردن قرآن از صحنه فردی به اجتماعی،[۹۲] آگاهی از مقاصد قرآن[۹۳] و عمل‌کردن به قوانین آن[۹۴] ایشان بالاترین خطر را برای مسلمانان، بی‌هویتی و تسلیم‌شدن آنان در برابر سلطه مستبدان و مستکبران جهان می‌شمارد.[۹۵]

روش بازگشت به قرآن

مصلحان اسلامی همگی بر اساس مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن را مطرح کردند تا جامعه اسلامی را به اتحاد و بیداری بازگردانند[۹۶] و راه آن را کنارزدن خرافه‌ها و پیرایه‌هایی دانستند که در طول تاریخ به اسلام بسته شده بود. از این‌رو لازم بود به سنت معتبر و سیره سلف صالح مراجعه کرد؛ زیرا در فهم صحیح قرآن رجوع به سنت معتبر لازم است؛ زیرا آنان به خطرهای «حسبنا کتاب الله» در هر عصر و زمانی برای مسخ اسلام پی برده بودند.[۹۷]

امام‌خمینی در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. از جهت اجتماعی و در برخورد با مسایل فرهنگی و سیاسی، ایشان برای نفی سلطه و مقابله با استعمار خارجی و جلوگیری از چپاول منابع مسلمانان، به مسئله وحدت مسلمانان در آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»[۹۸] اشاره می‌کند و بر این باور است که اگر مسلمانان به همین یک آیه عمل کنند، تمام مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنان، بدون توسل به اجانب حل خواهد شد[۹۹] و از آنجاکه بخشی از مهجوربودن قرآن مربوط به عمل نکردن به مسایل اجتماعی و سیاسی آن است، ایشان عمل‌کردن به قرآن کریم را سبب بازگشت عظمت و مجد اسلام و مسلمانان و خروج از نفوذ استعمار می‌داند[۱۰۰]

اما از جهت فردی، به اعتقاد امام‌خمینی قرآن کتاب هدایت، انس و زندگی است[۱۰۱] و لازم است در تمام شئون زندگی انسان وارد شود و به قرائت آن اهتمام کنند؛[۱۰۲] بنابراین راه بازگشت به قرآن در آغاز انس با قرآن، غفلت‌نورزیدن از آن است و با فهم دستورها[۱۰۳] و پذیرش دعوت‌ها، مواعظ، معارف و حکمت‌های آن می‌توان قرآن را از مهجوریت خارج کرد.[۱۰۴] البته این امر در صورتی حاصل می‌شود که در معارف قرآن به روی مردم باز باشد و مفسران تفسیرهایی بنویسند که بیان مقاصد و تعلیم شئون الهی باشد و مردم نیز باید برای آموزش شئون الهی به آن رجوع کنند.[۱۰۵]

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۵/۲۵۰–۲۵۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۷/۶۰۶.
  2. طوسی، التبیان، ۷/۴۸۶؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷.
  3. طبرسی، مجمع البیان، ۷/۲۶۳.
  4. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.
  5. فرقان، ۳۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۴/۱۱.
  6. بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۴/۱۲۳؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ۴/۵۶۵؛ شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۳۴۹.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲–۹۳.
  8. نهج البلاغه، خ۱۴۷، ۲۰۱–۲۰۳؛ کلینی، الکافی، ۲/۶۱۳–۶۱۴.
  9. طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۲–۲۷۳.
  10. زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲–۹۳؛ خرمشاهی، قرآن‌شناخت، ۱۴۴–۱۵۶.
  11. اسدآبادی، العروة الوثقی، ۱۶۰.
  12. بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۱۴۵.
  13. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶ و ۱۰۸.
  14. بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۱۴۵.
  15. خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر، ۲۰–۲۲.
  16. فرقان، ۳۰.
  17. نهج البلاغه، خ۱۳۳، ۱۸۸؛ خ۱۷۵، ۲۵۳–۲۵۶؛ خ۱۸۲، ۲۷۰–۲۷۱ و خ۱۸۹، ۲۸۹–۲۹۰.
  18. (مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۷ و ۱۵۱.
  19. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳–۵۳۴؛ جوادی آملی، شمس‌الوحی تبریزی، ۴۴.
  20. بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۱۵۶.
  21. (دیاری بیدگلی، اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، مقدمه، ک.
  22. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵–۱۹۹؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۱۰، ۱۳۶–۱۳۷ و ۱۷۰–۱۷۱؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۸ و ۱۶/۳۴.
  23. غزالی، کیمیای سعادت، ۱/۲۴۳؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۵۲–۷۰.
  24. خرمشاهی، قرآن‌شناخت، ۱۴۴–۱۴۹؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۵۲–۵۳.
  25. غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۵.
  26. غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۱.
  27. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۲۳۶.
  28. فیض، تفسیر الصافی، ۱/۷۳.
  29. امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۰–۵۰۱.
  30. امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۶.
  31. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۰–۱۸۱.
  32. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰–۲۲۱.
  33. امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۳.
  34. امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.
  35. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶–۲۰۹.
  36. محمد(ص)، ۲۴.
  37. کلینی، الکافی، ۲/۶۰۰.
  38. آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۱۱.
  39. طبرسی، تفسیر جوامع، ۳/۲.
  40. گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۴۶۸.
  41. زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۲/۱۸۰.
  42. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱–۲۰۲.
  43. امام خمینی، آداب الصلوة، ۱۹۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۹ و ۵۰۳–۵۰۴؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷–۳۸۹.
  44. امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸.
  45. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴–۱۹۵؛ امام خمینی، صحیفه، ۴/۶.
  46. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.
  47. خازن بغدادی، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، ۳/۳۱۳.
  48. جمعه، ۵.
  49. نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۷.
  50. مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۸۴.
  51. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸–۳۹.
  52. امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.
  53. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.
  54. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۳–۳۵ و ۲۱/۳۹۴–۳۹۵.
  55. ایازی، قرآن اثری جاویدان، ۱۳–۱۸.
  56. امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱.
  57. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۲.
  58. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۲–۹۳.
  59. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.
  60. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵–۱۹۶.
  61. مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۲/۲۴۶.
  62. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴.
  63. امما خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۵.
  64. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳–۵۳۴.
  65. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.
  66. ناصرخسرو، زاد المسافر، ۳–۴.
  67. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.
  68. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵.
  69. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸.
  70. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.
  71. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸–۱۰۹.
  72. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶–۳۳۷.
  73. امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱؛ ۲/۴۶۰–۴۶۱، ۴۸۷–۴۸۸ و ۴/۲۱۴–۲۱۵.
  74. امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۲.
  75. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵.
  76. امام خمینی، ولایت فقیه، ۴/۳۱۶–۳۱۷.
  77. امام خمینی، ولایت فقیه، ۱/۱۳۷، ۱۹۹ و ۴۱۰–۴۱۱.
  78. امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۱/۳۹۶.
  79. طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۴.
  80. اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.
  81. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸–۳۹.
  82. امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۹ و ۱۶/۳۷.
  83. امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۷۸ و ۴۷۰.
  84. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲–۱۳.
  85. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۰–۵۳۳.
  86. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۳–۳۹۶.
  87. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸.
  88. ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹.
  89. ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹–۱۰۰.
  90. بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۱۱۹–۱۳۰.
  91. اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.
  92. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵؛ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۰۱–۱۰۲.
  93. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴–۱۹۵.
  94. امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.
  95. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۹۰–۲۹۱.
  96. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸–۱۰۹.
  97. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶.
  98. آل عمران، ۱۰۳.
  99. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵.
  100. امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰.
  101. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸.
  102. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹.
  103. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۱–۹۳.
  104. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸–۱۹۹.
  105. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • اسدآبادی، سیدجمال‌الدین، العروة الوثقی، ترجمه زین‌العابدین کاظمی، تهران، حجر، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • ایازی، سیدمحمدعلی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • ایازی، سیدمحمدعلی، قرآن، اثری جاویدان، رشت، کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • بنان، مریم، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، قم، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • بیضاوی، عبدالله‌بن‌عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • جوادی آملی، عبدالله، شمس‌الوحی تبریزی، قم، اسراء، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
  • خازن بغدادی، علی‌بن‌محمد، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، تصحیح عبدالسلام محمد علی شاهین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • خرمشاهی، بهاءالدین، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن‌شناخت، تهران، طرح نو، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • دیاری بیدگلی، محمدتقی، اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • شبر، سیدعبدالله، تفسیر القرآن الکریم، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، تفسیر جوامع الجامع، تصحیح ابوالقاسم گرجی، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • غزالی، ابوحامد، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، صدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • کاشانی، ملافتح‌الله، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • گنابادی، سلطان‌محمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • مرعشی شوشتری، سیدقاضی‌نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و ششم، ۱۳۸۶ش.
  • ناصرخسرو، ناصربن‌خسرو قبادیانی، زاد المسافر، تحقیق سیدمحمد عمادی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون