اهداف قرآن
اهداف قرآن، مقاصد اصلی و فرعی نزول قرآن.
در قرآن کریم در آیات پرشماری به هدف از نزول قرآن اشاره شده و مفسران اسلامی درباره اهداف قرآن مطالب مختلفی بیان کردهاند.
امامخمینی مقصدشناسی قرآن را با اهمیت میداند و یکی از ویژگیهای این کتاب آسمانی را هدفدار بودن آن میشمارد و بر این باور است که تا کنون تفسیر جامع در قرآن نوشته نشده که بیان کنند تمام مقاصد قرآن و جنبه هدایتگری آن باشد. ایشان در آثار خویش از اهداف و رابطه آنها تفسیر و تأویل بحث میکند و با دو شیوه عقلی و نقلی اهداف نزول قرآن را بر میشمارد.
امامخمینی برای قرآن کریم اهدافی برمیشمارد از جمله: ۱-دعوت به توحید ۲- هدایت و پند گرفتن ۳-انسانسازی ۴-بیان احکام الهی. ایشان در مورد اهداف قصص قرآن کریم بر این باور است که تکرار قصص انبیاء الهی مانند آدم (ع)، موسی (ع)، ابراهیم(ع) و دیگر انبیاء الهی بدین سبب است که این حقایق و معارف در قلوب سخت تأثیر کند و قلب از آنها پند بگیرد.
امامخمینی به برخی موانع دستیابی به اهداف و معارف قرآن اشاره کرده است از جمله: گناه، حب دنیا، خودبینی و قناعت به داشتهها، اعتقادات و آرای فاسد، تأکید بر نکات تجویدی و ظاهری، توجه به ثواب قرائت و توجه به اختلاف دیدگاه مفسران از عامه و خاصه.
مفهومشناسی
هدف به معانی نشانه تیر،[۱] هر چیز مرتفع[۲] و غرض[۳] است. در اصطلاح مراد از اهداف قرآن، غایت و مقصدی است که خداوند متعال با نزول قرآن در پی تحقق آن است.[۴]
امامخمینی نیز هدف از قرآن را همان مقصود و مراد اصلی خداوند از انزال این کتاب الهی میداند[۵] و بر این باور است قرآن، کتاب معرفت، اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است و هر مفسری که از این امر غفلت کرده یا چشم پوشیده یا به آن اهمیت نداده، از مقصود قرآن غفلت ورزیده است؛ چنانکه معنای تفسیر نیز شرح مقاصد کلام الهی است و مفسر وقتی مقصد از نزول را بفهماند، مفسر است.[۶]
پیشینه
قرآن کریم خود در آیات فراوانی، هدف از نزول خود را بیان کرده است؛ مانند هدایت،[۷] تفکر و توسعه معرفت[۸] و تعقل و تدبر.[۹] مفسران و قرآنپژوهان نیز به این بحث توجه کرده و در آثار خویش به این موضوع پرداختهاند.[۱۰] آغاز بحث عالمان از اهداف قرآن را میتوان از قرن دوم هجری دانست که مفسرانی، مانند مقاتلبنسلیمان بلخی در تفسیر خویش، این اهداف را تصحیح اعتقاد، تهذیب اخلاق، تشریع احکام و تعلیم مسلمانان برشمردهاند.[۱۱] در قرنهای بعد، اندیشمندانی چون غزالی[۱۲] فخر رازی[۱۳] کاشفی[۱۴] ملاصدرا[۱۵] و همچنین بسیاری از متأخران، مطالبی دربارهٔ اهداف قرآن بازگفتهاند و بهمنظور تبیین اهداف قرآن با تعابیر مختلف، بر جنبه تربیت انسان، هدایت و نزدیکشدن او به خداوند و سامانمندی زندگی بشر تأکید کردهاند.[۱۶]
از آنجاکه قرآن کریم کتاب هدایت است، در بیان مقاصد خود مانند روش متداول کتب فقهی و فلسفی عمل نکرده یا از علت حکمی آشکارا سخن نگفته است، اما در ضمن قیود و اوصاف و حکمتها، به برخی شرایط و اهداف خود و گاه در ضمن مسایل اعتقادی، اخلاقی و قصص، به مقاصد خود اشاره کرده است.[۱۷] اهمیت این بحث به این جهت است که روشنشدن مقاصد و اهداف قرآن، در چگونگی نگرش مفسر به قرآن مؤثر است[۱۸] و از اصول تأثیرگذار در تغییر فهم و تفاوت تفاسیر بهشمار میرود؛ زیرا برای مفسر مهم است که به صورت کلی یا در تفسیر آیهای خاص، اهداف آن را ارزیابی کند و متناسب با آن مقصد، به سراغ آیه برود،[۱۹] همچنین این بحث مبنای مهم مسایل قرآنی، همچون زبان قرآن، ظواهر، امکان فهم و تفسیر قرآن است،[۲۰] چنانکه هدف تفسیر نیز به هدف شناخت قرآن، به عنوان کتاب آسمانی و کتاب درس زندگی و کسب سعادت بازمیگردد.[۲۱]
امامخمینی مقصدشناسی قرآن را بااهمیت میداند و یکی از ویژگیهای این کتاب آسمانی را هدفدار بودن آن میشمارد.[۲۲] ایشان تفسیر قرآن را چیزی جز فهم مقصد قرآن نمیداند و باور دارد مفسری میتواند تفسیر واقعی قرآن را به دست دهد که مقاصد قرآن را درک کرده باشد[۲۳] و هدف از تفسیر به هدف نزول قرآن بر میگردد. (ببینید: تفسیر) ایشان بر این باور است که تاکنون تفسیری جامع بر قرآن کریم ننوشتهاند که بیانکننده تمامی مقاصد قرآن بوده و جنبه هدایتگری آن ـ همان گونه که در آیه ۲ سوره بقره ذکر شده است ـ کاملاً رعایت شده باشد.[۲۴] همچنین بر مفسر لازم است در تفسیر حقیقی قرآن، آن معارف و حکمتهای دریافتی را در قالب مقاصد قرآن به متعلم تفهیم کند[۲۵] و در بیان این مقاصد بکوشد؛ زیرا غفلت از این روش، موجب محرومیت از آموزههای قرآنی و بستن راه هدایت به روی مردم میشود.[۲۶] ایشان در آثار خویش از اهداف قرآن و رابطه آن با تفسیر و تأویل بحث میکند و با دو شیوه عقلی و نقلی اهداف نزول قرآن را برمیشمرد[۲۷] و از اهداف گوناگون قرآن سخن میگوید که غالباً بر محور هدایت و تعلیم دور میزند، اما بیشتر تأکید ایشان در بیان مقاصد قرآن، بر توجه به سیر و سلوک، راهنمایی به معایب و اخلاق رذیله و توجه به کمالات انسانی است.[۲۸]
راههای شناخت اهداف قرآن
مفسران در تعیین راههای شناخت اهداف قرآن، به دو روش توجه کردهاند: ۱. مراجعه به خود قرآن؛ ۲. استفاده از منابع خارجی. در راه نخست، به استفاده از آیات زیربنایی و معارف کلیدی قرآن برای فهم آیات و مقاصد قرآن[۲۹] و در راه دوم به استفاده از روایات تفسیری در فهم مقاصد قرآن و شناخت سبب نزول آیات و مکی یا مدنیبودن آنان توجه میکنند.[۳۰]
امامخمینی نیز در به دست آوردن مقصود و اهداف قرآن به دو شیوه برونمتنی (عقلی) و درونمتنی که در آن از خود قرآن برای دستیابی به اهداف کمک گرفته میشود، استفاده کرده و معتقد است گذشته از جهات عقلی و برهانی که مقصد از تنزیل را میفهماند، باید مقصود و هدف قرآن را از خود کتاب و قرآن برگرفت؛ زیرا مصنف کتاب، مقصد خود را بهتر میداند.[۳۱] ایشان برای درک منطق و کشف مقصد قرآن تدبر و تفکر در آیات شریفه را مهم برمیشمارد،[۳۲] از اینرو لازم است قاری، نظر تعلیم و تعلم قرآن داشته باشد که این کلید درهای معارف و حکمتهای قرآن است.[۳۳]
اهداف اصلی و فرعی قرآن
ازجمله ویژگیهای قرآن کریم که آن را جهانشمول و ابدی کرده، هدفداری قرآن کریم و قانونمندی این اهداف است.[۳۴] قرآن کریم در آیات پرشماری، از اهداف خود سخن گفته و اموری، مانند هدایت مردم،[۳۵] پندگرفتن صاحبان خرد،[۳۶] تعقل،[۳۷] تفکر و توسعه معرفت[۳۸] را اهداف نزول دانسته است.[۳۹] مفسران اهداف قرآن را به اعتبار اینکه بعضی مقاصد مهمترند و دیگر موارد به آن بازمیگردد و آن را تکمیل میکند، تقسیم کردهاند.[۴۰]
ملاصدرا مقاصد قرآن کریم را در شش مقصد گنجانده و بر این باور است سه مقصد آن پایه و اصول است که عبارت است از:
۱. شناخت مبدأ؛ ۲. شناخت معاد؛ ۳. شناخت طریق و وصول به حقتعالی و سه مقصد دیگر فرع است: ۱. شناخت پیامبران؛ ۲. یادآوری سخنان منکران خدا و گمراهی آنها؛ ۳. تعلیم روش آبادسازی منازل و مراحل سلوک و طریق بندگی.[۴۱]
امامخمینی نیز برای قرآن کریم اهدافی برشمرده که از نظر موقعیت، فضیلت و اهمیت همردیف نیستند.[۴۲] ایشان بعضی از این اهداف را اهداف و مقاصد اصلی قرآن شمرده است؛ ازجمله:
- دعوت به توحید و معرفت خداوند: مقصد اصلی بعثت پیامبران(ع)، و فرستادن کتب آسمانی، نشر توحید، بیان معرفت الهی[۴۳] مانند شئون ذاتیه، اسمائیه، صفاتیه و افعالیه حقتعالی، بیان چگونگی رابطه حق و خلق و قطع ریشه کفر و شرک است[۴۴] همچنین بیان چگونگی و برهان بر مطالب حقه و معارف الهیه[۴۵] است.
- هدایت و پندگرفتن: ازجمله مقاصد نزول قرآن، هدایت مردم و پندگرفتن آنهاست و خود قرآن نیز در موارد فراوانی[۴۶] به این مقصد اشاره کرده است،[۴۷] تا انسان را به سوی عالم نور و راه راست، هدایت کند.[۴۸] این هدایت اگرچه برای همه افراد بشر است، اما هدایت خاص و رحمت رحیمی، مخصوص رستگاران و پرهیزکاران است؛ البته این به جهت تحدید در رحمت نیست، بلکه به سبب نقصان اشقیا در دریافت این رحمت است.[۴۹]
- انسانسازی، دعوت به تهذیب نفوس و تحصیل سعادت: این هدف خود دارای دو شاخه است: یکی تقوا به جمیع مراتب آن و دیگری ایمان به تمام مراتب و شئون که شامل اقبال به حقتعالی و رجوع به آن ذات مقدس میشود.[۵۰]
امامخمینی با استناد به بعضی آیات[۵۱] و روایات[۵۲] ازجمله مقاصد قرآن را نجات انسانها از تعلق به دنیا و دنیاطلبی و رساندن آنها از نقص و ضعف به اوج کمال انسانیت میداند که از راه تصفیه و تزکیه نفوس از ناپاکیهای عالم طبیعت و شفای بیماریهای قلبی به دست میآید.[۵۳] همچنین ایشان با استناد به روایتی[۵۴] هدف و مقصد قرآن را تربیت انسان و رساندن او به کمال سعادت که همان حقیقت قلب سلیم است، میشمارد[۵۵] و بر این باور است وقتی انسان در این مقاصد قرآن تأمل کند، حقایق و معارفی تازه از آن درمییابد و میفهمد مقصود اصلی قرآن، شفای بیماریهای روحی است، گرچه شفای بیماریهای جسمانی نیز با آن حاصل میشود.[۵۶]
امامخمینی به اهداف دیگری در آثار خود اشاره کرده است که در درجه بعدی اهمیت قرار دارد؛ مانند:
- بیان احکام الهی: قرآن کریم با اینکه روشنگر همه چیز و همه امور و «تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ»[۵۷] بوده و واجد همه دستورها و احکامی است که بشر برای سعادت خود بدان نیازمند است[۵۸] دربردارنده چگونگی تعلم و تعلیم، حِکَم و مواعظ، کلیات قوانین شریعت و آداب و سنن الهیه است؛
- احوال معاد: هدف دیگر قرآن پرداختن به احوال معاد و براهین آن، کیفیت عقاب و ثواب و تفاصیل بهشت و جهنم است.[۵۹]
- اجرای عدالت اجتماعی: در نگاه امامخمینی، یکی از مقاصد قرآن کریم و بعثت انبیای الهی(ع)، رفع ظلم و برقراری عدالت در عرصه اجتماع به منظور اداره امور زندگی بشر است.[۶۰] ایشان لزوم مبارزه با سلاطین جور و ستمگران و کسانی را که در دین تصرف میکنند، ازجمله اموری میداند که قرآن با جدیت به دنبال آن است.[۶۱]
اهداف قصههای قرآن
قرآن کریم از آیات مختلفی در عقاید، اخلاق، احکام و علوم تشکیل شده است[۶۲] و در آیات متعددی نیز به بیان قصص و تاریخ انبیا(ع)، میپردازد[۶۳] که نشاندهنده اهمیت و هدفمندبودن بیان قصهها در قرآن است. همچنین معارف و مواعظی را بازمیگوید که افراد از آن بهره برند و هدف آن صرف بیان تاریخ نیست.[۶۴]
اندیشمندان اسلامی اهداف مختلفی برای ذکر این قصهها در قرآن برشمردهاند؛ ازجمله:
- اثبات وحی رسالی[۶۵]
- وحدت دین و عقیده در جمیع انبیا(ع)،[۶۶]
- بشارت به مؤمنان به شمول نصرت و لطف الهی برای انبیا(ع)، و مؤمنان.[۶۷]
- تربیت انسان[۶۸] در جهت ایمان به غیب و عمومیت قدرت الهی نسبت به همه اشیا.[۶۹]
امامخمینی نیز خاطرنشان کرده است که بیان قصههای انبیا(ع)، در قرآن به جهت بیان تاریخ و مجرد اخبار و قصهگویی نیست؛ آنچنانکه در کتابهای تاریخی دیده میشود؛ زیرا قرآن کریم کتاب قصه و تاریخ نیست[۷۰] بلکه کتاب توحید، معارف، مواعظ و حکمتها و کتاب سیر و سلوک الیالله است و در این قصهها چگونگی تربیت حقتعالی نسبت به انبیا(ع)، و تربیت انبیا(ع)، نسبت به مردم بیان میشود و در آن، معارف و تعلیمات بیشماری است که عقل را متحیر میکند.[۷۱] ایشان بر این باور است که بیان قصه در قرآن کریم با روش و اسلوب خاصی در بیان حقایق و معارف همراه است و اغراض خاصی را در این قصهها دنبال میکند.[۷۲]
به باور امامخمینی، تکرار قصص انبیای الهی(ع)، مانند آدم(ع)، موسی(ع)، ابراهیم(ع)، و دیگر انبیا(ع)، بدین سبب است که این حقایق و معارف در قلوب سخت، تأثیر کند و قلبها از آن پند گیرند. ایشان تأکید میکند که قرآن برای سعادت همه مردم در همه زمانهاست و انسان نیز حالات مختلفی دارد؛ به گونهایکه نمیتوان همه مردم را با یک روش دعوت کرد، بلکه باید این معارف با بیانهای مختلفی در ضمن قصه، تاریخ، گاهی با صراحت و گاهی به کنایه، رمز و مثال، همراه با تکرار بیان شود تا تمام طبقات مردم در تمام زمانها و مکانها از آن استفاده کنند،[۷۳] از این جهت تفکر در قصههای قرآنی و عبرتگرفتن از احوال اشخاصی که سلطنت، عظمت و ثروت داشتند و این امور سبب هلاکت آنها شد، بهترین علاج مفاسد اخلاقی بهشمار میرود.[۷۴]
ویژگیهای مقاصد قرآن
برخی اندیشمندان اسلامی ویژگی اهداف قرآن را جامعیت آن میدانند که منحصر به احکام تکلیفی نیست[۷۵] و همه مردم را در همه زمانها شامل میشود[۷۶] و سه بعد بینش، گرایش و عمل را دربر میگیرد، اما بعد بینش و فکر انسان مانند غفلتزدایی، بعد گرایش مانند انذار و پنددادن و بعد عمل مانند هدایت به صراط مستقیم است،[۷۷] همچنین به باور برخی مفسران، برای ایجاد نشاط و انگیزه در خواننده قرآن، مقاصد مختلف در یک سوره، پراکنده بیان شده است.[۷۸]
امامخمینی نیز برای اهداف قرآن ویژگیهایی برشمرده است؛ ازجمله:
- فطریبودن اهداف قرآن:[۷۹] اهداف قرآن فطری است؛ زیرا گرایش به توحید و شناخت خداوند و عشق به کمال مطلق و تنفر از نقائص و همچنین میل به بقا و راحت مطلق و قسط و عدالت، جملگی از امور فطری است و افزون بر برهانپذیر بودن، از نظر درک فطری نیز قابل تصور و تصدیق است.[۸۰] (ببینید: فطرت)
- جامعبودن اهداف قرآن: قرآن کریم به همه جهات مادی و معنوی و ابعاد فردی و اجتماعی بشر توجه تام میکند و در عین حال که یک کتاب معنوی عرفانی است، به تهذیب نفس نظر دارد و دلیل و برهان نیز اقامه میکند؛ همچنانکه به مسایل حکومتی و اجتماعی توجه میکند و برنامههایی برای اصلاح مردم و جامعه ارایه میدهد.[۸۱] (ببینید: جامعیت قرآن)
- تنوع در بیان: مقاصد قرآن با عبارات مختلف و مواعظ به طرق گوناگونی تکرار شده است تا افزون بر اینکه متنوع باشد و ایجاد کسالت نکند، متناسب با سطح درک و معرفت قشرهای مختلف باشد و هر یک از آنان را به طریقی دعوت کند و مقاصد را بفهماند.[۸۲]
- مراتب داشتن اهداف قرآن: مقاصد قرآن مراتب متعددی دارد و همه افراد در سطحهای مختلف میتوانند از آن بهره برند.[۸۳] قرآن همانند سفره گسترده الهی برای تمامی بشر است که هر کس به فراخور ظرفیتش از آن بهرهمند میشود.[۸۴]
موانع دستیابی به اهداف قرآن
برخی اندیشمندان موانعی برای بهرهمندی از اهداف قرآن برشمردهاند؛ ازجمله:
- ایماننداشتن به رسالت اسلامی و دعوت قرآن: کسی میتواند از مقاصد قرآن بهرهمند شود که به درستی رسالت و دعوت قرآن ایمان کامل داشته باشد؛ اما با آلودهبودن به شرک و بیایمانی هرگز نمیتوان به مقاصد قرآن دست یافت.[۸۵]
- مشغولشدن به علوم ادبی و تجربی: یکی از موانعی که انسان را از مقاصد قرآن دور میکند، تفاسیری است که انسان را تنها به مباحث اعراب و قواعد نحوی و بلاغی و علوم تجربی و مانند آن مشغول میسازد.[۸۶]
امامخمینی نیز به برخی موانع دستیابی به اهداف و معارف قرآن اشاره کرده است؛ ازجمله:
- گناه: حجاب گناهان و تاریکیهای حاصل از طغیان و سرکشی در برابر پروردگار، مانع از این میشود که قلب انسان حقایق و معارف الهی را درک کند؛ زیرا هنگامی که قلب به واسطه گناه تحت سلطه و تصرف شیطان قرار میگیرد، همه قوا نیز به تصرف او در میآیند و چشم و گوش در برابر معارف و مواعظ الهی کور و کر میشوند.[۸۷]
- حب دنیا: دوستی دنیا سبب میشود تمام همت انسان صرف دنیا شود و قلب او از ذکر خداوند غافل بماند. به باور امامخمینی، کسی که خواهان بهرهبردن از معارف و مواعظ الهی است، باید قلب خود را از پلیدی تعلقات دنیوی پاک کند.[۸۸]
- خودبینی و قناعت به داشتهها: ازجمله حجابهای بزرگ میان انسان و قرآن خودبینی است که سبب بینیازدیدن خویش از قرآن میشود؛ همانند اینکه اهل تجوید به علم جزیی خود قانع شوند و «حاملان قرآن» را بر خود تطبیق کنند. این خودبینی، آنان را از فهم کتاب خدا و استفاده از آن محروم میسازد؛ همینطور صاحبان علوم ادبیات، تفسیر، فلسفه و عرفان.[۸۹]
- اعتقادات و آرای فاسد: این حجاب غالباً از تبعیت و تقلید کورکورانه پدید میآید. اعتقادی که با شنیدن سخنان از پدر و مادر یا اهل منبر جاهل به مسایل، در دل انسان نفوذ مییابد و مانع میان او و آیات الهی میشود؛ مانند اینکه آیات مربوط به لقاءالله را به دلیل عقیده به بستهبودن راه معرفت خداوند، بهطور کلی توجیه و تأویل میکنند.[۹۰]
- عقیده به انحصار استفاده از قرآن: اعتقاد و جمود بر اینکه تنها مفسران، حق استفاده از قرآن را دارند و تفکر و تدبر در آیات آن، همان تفسیر به رأی ممنوع است، از حجابهای استفاده از قرآن و معارف متعدد آن است.[۹۱] (ببینید: فهم قرآن)
- تأکید بر نکات تجویدی و ظاهری: رعایت نکات تجویدی و توجه به نکات بلاغت، وجوه اعجاز، جهات تاریخی، اسباب و اوقات نزول، مکی و مدنیبودن آیات و سور و اختلاف قرائات نیز حجاب رسیدن به مقاصد قرآن است.[۹۲]
- توجه به ثواب قرائت: قرائت قرآن تنها برای اخذ ثواب و اجر، موجب محجوبشدن از حقایق قرآن است.[۹۳]
- توجه به اختلاف دیدگاه مفسران از عامه و خاصه.[۹۴]
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۹/۳۴۵–۳۴۶؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۴/۲۰۷۱۲.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۶۳۵؛ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۱۳۲.
- ↑ فراهیدی، العین، ۴/۲۸؛ عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۶.
- ↑ حکیم، علوم القرآن، ۴۵–۴۹؛ مصباح یزدی، قرآنشناسی، ۲/۲۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲–۱۹۳.
- ↑ بقره، ۲؛ زمر، ۴۱.
- ↑ حشر، ۲۱.
- ↑ ص، ۲۹؛ یوسف، ۲.
- ↑ مقاتل، تفسیر مقاتلبنسلیمان، ۵/۱۲۹؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۱۵۶.
- ↑ مقاتل، تفسیر مقاتلبنسلیمان، ۵/۱۲۹.
- ↑ جواهر القرآن و درره، ۱۱–۲۱.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۱۵۶ و ۲۶/۳۲۱.
- ↑ کاشفی، جواهر التفسیر، ۴۲۴.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۰، ۴۹–۵۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۳۸۳، ۳/۷۵ و ۲۰/۳۳۲.
- ↑ ایازی، ملاکات احکام، ۱۱۶–۱۲۶.
- ↑ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۰.
- ↑ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۸۹.
- ↑ کلانتری، امکان و موانع فهم صحیح قرآن کریم از منظر امامخمینی، ۱۷۵.
- ↑ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۸۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۴–۱۸۵؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۰۹–۱۱۰؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۱.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲–۱۹۳.
- ↑ امامخمینی، تفسیر حمد، ۹۱–۹۳؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۱–۳۶۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲–۱۹۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲–۱۹۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲–۲۶۳؛ ← ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۹۱.
- ↑ زحیلی، تفسیر الوسیط، ۱/۴۴۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۸۶.
- ↑ طاهری، درسهایی از علوم قرآنی، ۲/۳۰۳؛ رجبی، روش تفسیر قرآن، ۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۴۸–۳۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۹–۶۲ و ۲/۱۳۲–۱۳۳.
- ↑ بقره، ۲؛ زمر، ۴۱.
- ↑ ص، ۲۹؛ نور، ۱.
- ↑ یوسف، ۲.
- ↑ حشر، ۲۱.
- ↑ ← ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۰–۹۳ و ۱۸۸–۱۸۹.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱/۱۳۱؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۹.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۹–۵۲؛ المظاهر الالهیه، ملاصدرا، ۱۳–۱۴.
- ↑ کسار، فهم القرآن، ۱۲۷.
- ↑ کسار، فهم القرآن، ۱۵۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۳، ۱۸۵، ۱۸۹ و ۱۹۴؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۴–۲۸۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۱.
- ↑ بقره، ۲؛ نحل، ۴۴؛ ص، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۴ و ۱۹۳؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۱–۳۶۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶.
- ↑ اسراء، ۸۲.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۰۹، ۱۵۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۱؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۴–۱۸۵ و ۲۰۵؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۰۹–۱۱۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۳۸ و ۱۱/۳۸۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶، ۲۰۳ و ۲۹۷؛ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۵.
- ↑ نحل، ۸۹.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۹–۱۹۱؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۵۰۴.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۰–۷۱ و ۱۳۸–۱۴۱؛ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۷ و ۱۷/۴۳۴.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۵ و ۱۵۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.
- ↑ مغنیه، التفسیر المبین، ۴۱۹.
- ↑ بقره، ۵۱؛ مائده، ۲۷؛ یوسف، ۴.
- ↑ قاسمی، تفسیر القاسمی، ۱/۷۴.
- ↑ شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۶/۲۱۴۲.
- ↑ حکیم، علوم القرآن، ۳۵۶.
- ↑ حکیم، علوم القرآن، ۳۶۰.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۲۳/۱۳۷.
- ↑ حکیم، علوم القرآن، ۳۶۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۷؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۵۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶–۱۸۸؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۲ و ۴۵۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۷.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۸.
- ↑ آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ۱۵/۴۸۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۸/۲۹–۳۰.
- ↑ مصباح یزدی، قرآنشناسی، ۲/۲۳–۴۳.
- ↑ مراغی، تفسیر المراغی، ۱۱/۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۵۱۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۸۵–۱۸۶ و ۳۵۸؛ ← ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۴–۴۳۵؛ ← ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۸۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۷–۱۸۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۹۷.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۵–۱۸۶.
- ↑ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۳.
- ↑ عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ۳۲۴.
- ↑ رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ۱/۷.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵–۱۹۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۶–۱۹۷.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲.
منابع
- قرآن کریم.
- آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- ابنعاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، تفسیر ابنعاشور، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- ایازی، سیدمحمدعلی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- ایازی، سیدمحمدعلی، ملاکات احکام و شیوههای استکشاف آن، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- حکیم طباطبایی، سیدمحمدباقر، علوم القرآن، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- رجبی، محمود، روش تفسیر قرآن، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- زحیلی، وهبةبنمصطفی، تفسیر الوسیط، دمشق، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- شحاته، عبدالله محمود، تفسیر القرآن الکریم، قاهره، دار غریب، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
- طاهری، حبیبالله، درسهایی از علوم قرآنی، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- عسکری، حسنبنعبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
- عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
- غزالی، ابوحامد، جواهر القرآن و درره، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اوّل، ۱۴۰۹ق.
- فخر رازی، محمدبنعمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
- فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- فیومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- قاسمی، محمد جمالالدین، تفسیر القاسمی، محاسن التأویل، تحقیق محمد باسل عیونالسود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- کاشفی سبزواری، حسینبنعلی، جواهر التفسیر، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- کسار، جواد علی، فهم القرآن، قم، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- کلانتری، ابراهیم، امکان و موانع فهم صحیح قرآن کریم از منظر امامخمینی، مجله بینات، شماره ۲۲ و ۲۳، ۱۳۷۸ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مراغی، احمدبنمصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- مصباح یزدی، محمدتقی، قرآنشناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر المبین، قم، دارالکتاب الاسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۵ق.
- مقاتلبنسلیمان، ابوالحسن، تفسیر مقاتلبنسلیمان، تحقیق عبدالله محمود شحاته، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، المظاهر الالهیة فی اسرار العلوم الکمالیه، تصحیح سیدمحمد خامنهای، تهران، بنیاد حکمت صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- مهدی رضوانیپور، «اهداف قرآن»، دانشنامه امامخمینی، ج۲، ص۴۵۵–۴۶۱.