فهم قرآن

از ویکی امام خمینی

فهم قرآن، دست‌یابی به معانی و اهداف قرآن کریم.

قرآن کریم برای همگان فهمیدنی است؛ اگرچه دارای مراتبی است که هر کس به اندازه‌ فهم خود از آن بهره می‌برد.

امام‌خمینی ضمن پذیرش قابل فهم بودن قرآن در کتاب‌های خود، به‌ مراتب داشتن فهم قرآن اشاره کرده و معتقد است قرآن سفره گسترده‌ای است که همه قشرهای بشر می‌توانند از آن بهره‌مند شوند. ایشان بر این باور است که فهم قرآن کریم برای همه افراد ممکن است و هر شخصی به اندازه‌ استعداد خود می‌تواند از این سرچشمه معارف الهی بهره ببرد، ولی از آنجا که قرآن دارای مراتب طولی و بطونی است، مراتب بالای معارف آن را مختص اولیای الهی و راسخان در علم می‌شمارد.

امام‌خمینی عوامل و شرایط بسیاری برای فهم قرآن مؤثر می‌داند از جمله: ۱- آشنایی با مقاصد کتاب الهی ۲- دانستن زبان قرآن ۳- تزکیه نفس و زهد و رویگردانی از زیورهای دنیوی ۴- شخصیت و گرایش‌های فکری افراد ۵- آشنایی با اشارات و تطبیقات قرآن. همچنین ایشان به برخی موانع فهم قرآن اشاره کرده‌ است از جمله: گناه، دنیادوستی، حجاب خودبینی و غرور علمی، جمود بر گفته‌های مفسران و تعصب و تقلید کورکورانه.

مفهوم‌شناسی

فهم به معنای شناساندن چیزی به قلب، دانستن،[۱] زود شناختن[۲] یا حالت و کیفیتی برای انسان است که به واسطه آن، معانی را درمی‌‏یابد[۳] در معارف دینی، آمادگی ذهن برای پذیرفتن حق و انتقال از مقدمات به نتیجه است[۴] و فهم قرآن، کشف و دستیابی به معنا، مقصود و مراد خداوند است[۵] امام‌خمینی فهم قرآن را دستیابی به مقصود و اهداف خداوند در نزول قرآن می‌داند.[۶]

از واژگان مرتبط با فهم، علم و معرفت است که برخی میان آنها تفاوت قائل شده‌اند و فهم را علم به کلام شنیداری یا مطلق کلام[۷] یا سرعت انتقال نفس[۸] می‌دانند؛ ولی علم، اعم و به معنای مطلق ادراک است [۹] معرفت نیز ادراک شیء با تفکر و تدبر در آثار یک شیء است[۱۰] و اخص از علم است؛ زیرا معرفت، علم به شیء است؛ به صورت تفصیلی و متمایز از غیر.[۱۱]

پیشینه

قرآن کریم مخاطبان خود را به تفکر و تدبر در آیات فرا می‌خواند[۱۲] در آغاز ظهور اسلام، اصحاب هرگاه در فهم آیات، دچار مشکل می‌شدند به رسول خدا(ص) مراجعه می‌کردند [۱۳] پس از رسول خدا(ص) برخی از صحابه و تابعان، مفاهیم قرآن را از امیرمؤمنان(ع) دریافت می‌کردند[۱۴] با گسترش و رشد معارف اسلامی و بهره‌مندی مسلمان از قرآن، رویکردهای گوناگونی در جامعه اسلامی پدید آمد. رویکرد نخست، رویکردی ظاهرگرا بود که تنها به ظواهر قرآن بسنده می‌کرد.[۱۵]

در میان ‌اندیشمندان اسلامی، غزالی (م۵۰۵ق) از کسانی بود که به خطر این رویکرد پی برده و به مقابله با آن پرداخته است[۱۶] رویکرد دیگر، فهم قرآن را ویژه معصوم(ع) می‌دانست. ریشه این نظریه به تفکر ظاهرگرایان باز می‌گردد و می‌توان آن را در اندیشه‌های اخباریان شیعی نیز مشاهده کرد که شاخص‌ترین پیروان این عقیده در میان اخباریان، محمدامین استرآبادی است. این تفکر از سوی متکلمان، مفسران و اصولیان نقد شد[۱۷] برخی نیز بر این باورند که قرآن کریم برای همگان فهمیدنی است؛ اگرچه دارای مراتبی است که هر کس به اندازه فهم خود از آن بهره می‌برد[۱۸]

امام‌خمینی ضمن پذیرش قابل فهم‌بودن قرآن در کتاب‌های خود، به مراتب‌داشتن فهم قرآن اشاره کرده و معتقد است قرآن سفره گسترده‌ای است که همه قشرهای بشر می‌توانند از آن بهره‌مند شوند[۱۹] ایشان به موضوعاتی چون شرایط فهم قرآن و موانع آن، همچنین عوامل و زمینه‌های فهم صحیح از قرآن و آثار آن پرداخته است.

امکان فهم

بیشتر اندیشمندان، فهم قرآن را برای عموم مردم ممکن می‌دانند؛[۲۰] زیرا قرآن به زبان رایج نازل شده و برای رساندن مقاصد و مدلول سخنان خود، طریق خاص و جدیدی را دنبال نکرده است؛[۲۱] از این‌رو در بسیاری از آیات[۲۲] و روایات[۲۳] به تدبر در قرآن سفارش شده است. برخی بر این باورند که فهم قرآن کریم، نیازمند نصی از معصوم(ع) است و معنای دقیق آن، بدون روایت، دست‌یافتنی نیست[۲۴] و بر اساس ظاهر برخی روایات،[۲۵] فهم آن ویژه مخاطبان اصلی قرآن است.[۲۶]

امام‌خمینی بر این باور است که فهم قرآن کریم برای همه افراد ممکن است و هر شخصی به اندازه استعداد خود می‌تواند از این سرچشمه معارف الهی بهره ببرد.[۲۷] ایشان اساسا انگیزه نزول قرآن را در اختیار عموم مردم قرارگرفتن آن می‌داند تا همه به اندازه گنجایش و فراخور فکر و دانش خود از آن بهره ببرند؛[۲۸] چنان‌که برداشت‌های گوناگون فقها، محدثان، فیلسوفان و عارفان از آیات الهی را درست و پذیرفتنی می‌داند؛[۲۹] ولی از آنجاکه قرآن دارای مراتب طولی و بطونی است، مراتب بالای معارف آن را مختص اولیای الهی و راسخان در علم می‌شمارد[۳۰]

مراتب فهم

در بعضی روایات برای قرآن مراتبی ذکر شده که ظاهر آن برای عوام و اشارات آن برای خواص و لطایف آن برای اولیا و حقایق آن برای انبیا(ع) است[۳۱] برخی اندیشمندان الهی نیز فهم قرآن را منحصر به ظواهر آن ندانسته و معتقدند دستیابی به اشارات و بطون آن برای خواص ممکن است؛[۳۲] ولی حقایق آن به پیامبران(ع) اختصاص دارد؛[۳۳] اگرچه هر کس به اندازه استعداد، ادراک و اعتقاد خود از فهم قرآن برخوردار می‌شود.[۳۴]

امام‌خمینی نیز برای فهم قرآن مراتبی برشمرده است. به باور ایشان، فهم ظواهر قرآن برای همه افراد ممکن است؛[۳۵] ولی با توجه به اینکه همه انسان‌ها علم و توانایی و شرایط دریافت معارف عمیق قرآن را ندارند، برای اهل نظر و تخصص، مراتب بالاتری از فهم قرآن ممکن است[۳۶] به باور ایشان قرآن، بطون و حقایقی دارد که فهم آنها مختص اولیا و انبیای الهی(ع) است؛[۳۷] از این‌رو درک مراحل نهایی حقیقت قرآن، تنها مخصوص پیامبر اسلام(ص) و امامان(ع) است و غیر از آنان به آن معارف و معانی حقیقی دست نمی‏‌یابند؛ زیرا آن مرحله، فراتر از مرتبه استدلال و استنباط و حتی مشاهده است؛[۳۸] در عین‌ حال امام‌خمینی از کلام برخی اهل ظاهر که قرآن را همان معانی عرفی می‌دانند و با همین عقیده در آیات الهی تدبر نمی‌کنند، انتقاد می‌کند[۳۹] و با مردود دانستن رویکرد سطحی‌نگری به آیات و بسنده‌کردن به ظواهر آنها، بر این باور است که این افراد، با محدودیت و تنگنایی که برای قرآن در نظر گرفته‌اند، قرآن را از روح خود جدا کرده‌اند.[۴۰] این بیان نشان می‌دهد ایشان در مراتب زبان قرآن، نوعی توازن قائل است؛ به ‌گونه‏ای که روش باطن‌گرایی در معرفت، جانشین کامل رویکرد ظاهری نشود[۴۱] (ببینید: زبان قرآن و مهجوریت قرآن) امام‌خمینی مانند دیگر حکما و اهل معرفت[۴۲] مراتب فهم از قرآن را مبتنی بر مراتب و منازل خود قرآن می‌داند و برای قرآن، منازلی قائل است که بر مراتب و عوالم منطبق است[۴۳] به باور ایشان، قرآن دارای حقیقتی در مرتبه صقع ربوبی است و این حقیقت با تنزل به مراتب پایین‌تر، امکان فهم آن را فراهم کرده تا به حد الفاظ و صوت برسد؛[۴۴] از این‌رو حقیقت قرآن، سرّ الهی میان حق‌تعالی و رسول خدا(ص) و ایشان مخاطب اصلی قرآن است و حتی جبرئیل(ع) نیز مخاطب نبوده و واسطه رساندن آیات بوده است[۴۵] استفاده‌ای که رسول خدا(ص) از قرآن دارد، برای دیگران نیست مگر به آموزش و کمک ایشان،[۴۶] بلکه بعضی ابعاد قرآن را تنها خداوند می‌داند.[۴۷] ایشان معتقد است قرآن از موطن خود در مراحل متعددی تنزل یافته تا به حد الفاظ رسیده است و رسول خدا(ص) به مراحل و منازل متعدد آن در عالم مثال، عالم ارواح تا عالم ارواح، حضرت علم و اسم اعظم، علم دارد و او همان راسخ در علم است.[۴۸] فهم این حقایق از قرآن، با علوم رسمی و معارف قلبی و حتی مکاشفات غیبی نیز ممکن نیست و تنها از راه کشف تام محمدی(ص) ممکن است[۴۹] و مراتب دیگر آن برای افرادی که دل‌های خود را از تیرگی‌های عالم دنیا زدوده و از خواب این عالم بیدار شده‌اند ـ بر حسب مراتب و درجات آنها ـ فهمیدنی است[۵۰] به باور ایشان هر اندازه شخص در کمالات و مقامات، سیر و ترقی کند، برداشت‌ها و فهم او نیز به همان اندازه رشد می‌یابد.[۵۱]

مبانی و قواعد فهم قرآن

اندیشمندان اسلامی به برخی مبانی فهم قرآن اشاره کرده‌اند؛ ازجمله:

  1. حجت‌بودن ظواهر قرآن: بعضی از ‌اندیشمندان، حجت‌بودن ظواهر قرآن را نپذیرفته و معتقدند قرآن برای غیر معصوم قابل استناد نیست. این افراد، خود دو دسته هستند؛ گروهی اصل ظهور را برای قرآن نمی‌پذیرند و مفاد آن را رمز می‌دانند که تنها راسخان در علم از آن اطلاع می‌یابند[۵۲] و گروهی نیز مانند اخباریان، معتقدند بر فرض انعقاد ظهور برای الفاظ قرآن، این الفاظ بدون مراجعه به روایات اهل‌بیت(ع) حجت نیستند و آیاتی که با روایات، تبیین نشود، قابل استناد نیست[۵۳] امام‌خمینی معتقد است در حجیت ظواهر، فرقی میان قرآن و غیر آن نیست[۵۴] ایشان مانند بسیاری از ‌اندیشمندان اسلامی[۵۵] معتقد است قرآن کریم از تحریف مصون است و هیچ‌گونه تغییر و تبدیل در آیات قرآن رخ نداده است.[۵۶]
  2. جامعیت قرآن بر علوم و معارف بشری: گروهی از مفسران به جامعیت قرآن بر علوم و معارف بشری معتقدند و در این زمینه به برخی آیات[۵۷] استناد کرده‌اند[۵۸] امام‌خمینی، قرآن را جامع همه حقایق و معارف الهی می‌داند.[۵۹]

(ببینید: تحریف ناپذیری قرآن و جامعیت قرآن) از سوی دیگر، مفسر و قرآن‌پژوهان، قواعدی برای فهم قرآن ذکر کرده‌اند. آنان آشنایی با علم صرف و نحو، معانی و بیان،[۶۰] توجه به روایات معصومان(ع)، آشنایی با قواعد کلی در علم اصول فقه و منطق، ادبیات و ناسخ و منسوخ[۶۱] و ارجاع آیات متشابه به محکم[۶۲] و درک فضای آیات و آشنایی با شأن نزول آنها را از مهم‏ترین قواعد درک آیات می‌شمارند؛[۶۳] همچنان‌که شناخت تاریخ اسلام و شأن نزول آیات از مبادی دیگر فهم آیات قرآن است.[۶۴]

امام‌خمینی نیز با اذعان به این نکته که آشنایی با قواعد زبان عرب و بلاغت و فصاحت آن لازم است، باور دارد آشنایی با قواعد کلی خطابات (عموم و اطلاق و تخصیص و تقیید) در فهم قرآن لازم است؛ زیرا شارع مقدس همان روش عرف را در خطاب‌های خود استفاده کرده است[۶۵] ایشان آشنایی با رشته‌های گوناگون علوم را نیز در حل و پرده‌برداری از ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی مؤثر می‌داند[۶۶] و در عین ‌حال، این امور را برای دستیابی به فهم بطون قرآن کافی نمی‌داند و برای دستیابی به معارف حقیقی و باطنی قرآن، طهارت قلب و تزکیه نفس را لازم می‌شمارد.[۶۷]

امام‌خمینی یکی از قواعد مهمی که به واسطه آن، بسیاری از معانی تأویلی آیات روشن می‌شود و کلید معرفت به رازهای قرآن است، ارجاع الفاظ به روح معانی و حقیقت آن می‌داند؛ به این معنا که الفاظ در حقیقت برای معانی عامی وضع شده‌اند که این معانی عرفی در کاربردهای متداول، یکی از مصدایق آن به شمار می‌رود. برای نمونه لفظ رحمت در وضع آن رقّت و عطوفت اخذ نشده و مقید به آن نیست و در ذهن عامه این امر دخالت دارد[۶۸] همچنین لفظ نور که در وضع آن ممکن است واضع نور حسی، مانند خورشید را در نظر داشته است؛ اما آنچه لفظ نور برای آن وضع شده، امر عام و مطلقی است که خود ظاهر است و به دیگران نیز روشنایی و ظهور می‌بخشد[۶۹] بنابراین خصوصیاتی که در نظر واضع لفظ بوده، محدودیتی در اطلاق ایجاد نمی‌کند و بر مصادیق دیگر نور نیز صادق است. از این‌رو الفاظی؛ مانند نور و تکلم در خداوند نیز صادق بوده و حقیقت است؛ زیرا معنای حقیقی تکلم اظهار آن چیزی است که در ضمیر و غیب پنهان است و حق‌تعالی نیز حقایق را از مرحله غیب به ظهور می‌رساند و در معنای تکلم خروج حروف از مخارج دهان دخیل نیست و این خصوصیات از حقیقت معنای کلام خارج است. از این‌رو همه موجودات به اعتبار اینکه خداوند آنها را از مرحله غیب به ظهور می‌رساند، کلمات الهی به شمار می‌روند.[۷۰] (ببینید: روح معانی)

عوامل و شرایط فهم قرآن

برخی از آیات، سرمایه علمی را در فهم و تعقل قرآن دخیل می‌دانند[۷۱] ‌اندیشمندان و مفسران، عوامل بسیاری را در فهم قرآن مؤثر دانسته‌اند. به باور آنان، قدرت فهم، دقت و علم افراد در برداشت از آیات مؤثر است و همه افراد در فهم از آیات یکسان نیستند[۷۲] برخی نیز علوم قطعی بشری و طبیعی را در فهم معانی و کشف حقایق قرآنی مؤثر می‌دانند و آن را یکی از منابع فهم قرآن می‌شمارند[۷۳] امام‌خمینی نیز عوامل بسیاری را بر فهم قرآن مؤثر می‌داند؛ ازجمله:

  1. آشنایی با مقاصد کتاب الهی که هدفش هدایت و آموزش انسان و بیان طریق سلوک انسانیت است؛ در حالی‌که بیشتر مفسران، به سبب نزول توجه کرده‌اند؛ نه به مقصد نزول و به ‌طور کلی، معنای تفسیر قرآن، شرح مقاصد آن است.[۷۴]
  2. دانستن زبان قرآن؛ زیرا زبان قرآن، غیر از زبان ادبیات، فلسفه و عرفان است[۷۵] و در عین ‌حال که دارای معارف بلند است، به زبان عموم مردم بیان شده[۷۶] و برای همه مردم قابل استفاده است.[۷۷]
  3. یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در فهم قرآن چنان‌که سایر اندیشمندان نیز گفته‌اند،[۷۸] تزکیه نفس، زهد و رویگردانی از زیورهای دنیوی است؛ از این‌رو فهم کامل آن تنها با استدلال و برهان و بدون بهره‌مندی از طهارت و پاکی روح و نفس، ناممکن ‏است[۷۹] به باور امام‌خمینی، تزکیه و طهارت نفس، حجاب‏ها را می‌زداید و سبب می‌شود انسان بهتر از نورانیت این کتاب الهی بهره‌مند شود[۸۰] و انسانی که با مجاهدت‌ها و ریاضت‌های عملی و تطهیر نفوس، در فهم آیات گام بگذارد، به قدر پاکی خود از آن بهره‏مند خواهد شد[۸۱] همچنین ایشان فهم بطون قرآن و راهیابی به معانی تأویلی آن را برای قلب‌هایی که دارای انحراف و اعوجاج باشند، امکان‌پذیر نمی‌داند؛ بلکه به باور ایشان، تأویل‌هایی که بر اساس هوای نفسانی باشد، در حقیقت تفسیر به رأی شمرده می‌شود و تأویل کتاب الهی به صورت کامل آن، منحصر به پیامبر(ص) و راسخان در علم، چون امام معصوم(ع) است و در درجات پایین‌‏تر، تنها کسانی که از رذایل اخلاقی پاک و به فضایل علمی و عملی آراسته باشند، از فهم و درک آیات الهی برخوردار خواهند بود.[۸۲]
  4. شخصیت و گرایش‌های فکری افراد اجمالاً در فهم قرآن، نقش و تأثیر دارد. هر گروهی بر اساس معلومات و تخصصی که داشته، قرآن را به آن معلوماتی که داشته، حمل کرده است؛ چنان‌که عارفان به طریق خود، معارف قرآن را تفسیر کرده‌اند، یا طنطاوی و سید قطب از دریچه علم و تفسیر علمی به آن پرداخته‌اند.[۸۳] و این باورها و پیش‌ذهنیت‌ها موجب شده مفسران یک‌سونگر باشند و تنها از ابعاد خاصی به تفسیر قرآن بپردازند و از ابعاد دیگر قرآن غفلت کنند؛[۸۴] چه‌بسا این تفسیرها با یکدیگر مخالف و مباین باشد[۸۵] افزون بر این، گاهی نیز گرایش‌های فردی در ذهنیت و فهم مفسر مؤثر است و قرآن را بر اساس گرایش خود تفسیر می‌کند.[۸۶]
  5. آشنایی با اشارات و تطبیقات قرآن؛ که گاهی تفسیرهای واردشده در روایات از این قسم هستند. در تفسیر به صورت جری و تطبیق، گاهی آیه بر مصداق خاصی از مصادیق آن تفسیر می‌شود و این به معنای انحصار در آن مورد نیست و از آن به جری و تطبیق تعبیر می‌شود.[۸۷] امام‌خمینی نیز معتقد است کسی که بخواهد از قرآن بهره کافی و وافر ببرد، باید هر یک از آیات قرآن را بر حالات خود منطبق کند که دارای نتایج فراوان است؛ چنان‌که تطبیق معارف و احوال قلوب و اعمال باطن و ظاهر، با کتاب الهی سبب متحقق شدن به حقیقت قرآن است.[۸۸]

موانع فهم قرآن

برای شناخت بهتر قرآن، رفع موانع فهم، لازم است تا راه برای بهره‌برداری بهتر از قرآن در اختیار همه قرار گیرد.[۸۹] بحث از موانع فهم، از گذشته در سخنان اندیشمندان مطرح بوده است؛ چنان‌که از سفیان ثوری نقل شده که فهم قرآن و اشتغال به متاع دنیا هرگز در قلب مؤمن جمع نمی‌شود.[۹۰] ازجمله نخستین کسانی که به این بحث توجه کرده،[۹۱] ابوحامد غزالی در کتاب احیاء علوم الدین است که در بحث آداب تلاوت قرآن به آن پرداخته است.[۹۲] امام‌خمینی نیز توجه ویژه‌ای به این مسئله داشته و بررسی مفصل‌تری در مقایسه با دیگران کرده است.[۹۳] امام‌خمینی و مفسران موانعی برای فهم قرآن برشمرده‌اند؛ ازجمله:

  1. گناه: مفسران، گناه را حجاب و مانع فهم دانسته‏اند و این دیدگاه برخاسته از آیات[۹۴] و موافق برهان عقلی است.[۹۵] امام‌خمینی نیز گناه را حجاب ادراک حقایق قرآنی می‌‏داند؛[۹۶] زیرا بیماری‌های قلبی، تمایل انسان به فهم قرآن را از میان می‌‏برد.[۹۷] ایشان به تبیین فلسفی آن پرداخته و بر این باور است که هر یک از اعمال نیکو و زشت در ملکوت نفس، صورتی دارد که به واسطه آن، نفس دارای نورانیت یا ظلمت و پلیدی می‌شود. در این صورت قلب که مانند آینه است، زنگار می‌گیرد و معارف و حقایق الهی در آن منعکس نمی‌شود و از دیدن حق و آثار و آیات او کور می‌شود.[۹۸]
  2. دنیادوستی و دنیاطلبی: امام‌خمینی این مانع را در قالب تعلق به عالم ماده بیان کرده و معتقد است آنان که در ظلمات طبیعت غوطه‌ورند، قدرت فهم را از دست می‌‏دهند و گمان می‌‏کنند قضایای قرآن در حکم قصه است.[۹۹] ایشان حب دنیا را پرده غلیظی میان قلب و معارف و موعظه‌های قرآن می‌داند که قلب را از ذکر خداوند غافل می‌کند.[۱۰۰]
  3. حجاب خودبینی و غرور علمی: مغرورشدن به علوم اصطلاحی و مشغول‌شدن به آن، انسان را از درک معانی بلند قرآنی باز می‌دارد.[۱۰۱] امام‌خمینی نیز حجاب خودبینی را که یکی از عوامل غرور است، از حجاب‌هایی می‌داند که مانع بهره‌مندی انسان از درک حقایق نور قرآن می‌شود[۱۰۲] ایشان علمی را که ایمان به همراه نیاورد و مقصود از آن طلب حق و جستجوی محبوب نباشد، حجاب اکبر شمرده است؛[۱۰۳] زیرا انسان، علم را در همان علمی که خوانده (لغت و بلاغت و شأن نزول و...) منحصر می‌داند[۱۰۴] و کمالات را محدود در آن می‌بیند و این امر، او را از مقصد اصلی که راهیابی به معانی آیات است، باز می‌دارد و چه‌بسا علوم شرعی (علم تفسیر و علم توحید) نیز انسان را از معارف دیگر آیات الهی باز دارد.[۱۰۵]
  4. جمود بر گفته‌های مفسران: چنان‌که شخص بپندارد آنچه از غیر ابن‌عباس و مجاهد و دیگران نقل شده، تفسیر به رأی است[۱۰۶] امام‌خمینی نیز این حجاب را مانع بهره‌مندی از قرآن و سبب مهجوربودن انسان می‌شمارد. ایشان تفسیر به رأی را تحمیل آرای شخصی بر قرآن و بیشتر در آیات احکام می‌دانند[۱۰۷]
  5. تعصب و تقلید کورکورانه: تقلید و پیروی از معلومات شرعی و تعصب به آنها موجب می‌شود فهم افراد از حرکت و تعالی باز ایستد؛ حتی گاه با معارف حقه در تناقض و تضاد قرار گیرد[۱۰۸] به باور امام‌خمینی حجاب آرای فاسد و مسلک‌ها و مذهب‌های باطل، حجابی است که انسان را از قرآن محجوب می‌کند و چه‌بسا باوری که انسان از پدر و مادر یا اهل دین گرفته باشد، سبب شود آیات و روایات بسیاری را از ظاهر خود برگرداند و توجیه کند؛ چنان‌که آیاتی که به لقاء‌الله مربوط است، تأویل می‌کنند؛ به گمان اینکه راه معرفت الهی بسته است.[۱۰۹]
  6. نبودن نگاه تعلیمی: از نکات بدیعی که امام‌خمینی به آن اشاره کرده، نگاه تعلیمی به قرآن است؛ به این معنا که اگر افراد، قرآن را تنها برای ثواب قرائت آن، تلاوت کنند، سبب می‌شود بهره لازم را از معارف قرآن نبرند؛ در حالی‌که آیات الهی برای آموزش راه سعادت و سلوک راهیابی به عالم غیب است و مفسر نیز وقتی به مقصد و هدف نزول آیه پی ببرد، می‌تواند به فهم آیه دست یابد و آن را تفسیر کند.[۱۱۰]

(ببینید: تفسیر و حجب)

تجدد فهم قرآن

قرآن کریم بر روشنگربودن خود برای همه چیز دلالت دارد[۱۱۱] که شامل همه علوم و معارف بشری می‌شود. همچنین بر هدایت قرآن و مبین‌بودن آن برای همه اقوام تأکید کرده[۱۱۲] که بر پایه روایات، این هدایت، بیانگر تازگی و جاودانگی آن است. روایات نیز بر تازه‌بودن قرآن در هر دوره‌ای تأکید دارند؛[۱۱۳] بدین معنا که خداوند آن را مخصوص یک دوره قرار نداده است.[۱۱۴] ‌اندیشمندان نیز بر این نکته تأکید دارند که قرآن در هر دوره‌ای زنده و تازه است.[۱۱۵] این نظر از جهات گوناگونی بررسی شده و برخی نیز از راه جنبه‌های علمی و پیشرفت‌های آن بر این نکته تأکید کرده[۱۱۶] و معتقدند برای فهم صحیح مطالب قرآن در هر زمان به علوم بشری (طبیعی) نیاز است و بسیاری از علوم طبیعی در کشف حقایق قرآنی و فهم معانی آن دخالت دارند و می‌توانند یکی از منابع فهم قرآن باشند.[۱۱۷]

امام‌خمینی با نگاه عرفانی به تبیین این موضوع پرداخته و معتقد است کتاب الهی نسخ‌شدنی و انقطاع‌پذیر نیست؛ زیرا جلوه ازلی برای اسم اعظم و از تجلیات تام اوست[۱۱۸] و در مقام بیان حقیقت مطلق عالم هستی و تمام شئون آن است؛[۱۱۹] بنابراین هر ‌اندازه هم که قدرت کشف و گنجایش فکری و قدرت استدلال بالا باشد و گسترش یابد، نمی‌تواند از آن مطلق بی‌کران عبور کند.[۱۲۰]

آثار فهم قرآن

امام‌خمینی با استناد به برخی روایات،[۱۲۱] فهم و تدبر در قرآن را موجب خیر و برکت می‌داند.[۱۲۲] به باور ایشان، کسانی که با قرآن مأنوس‌اند و در آن تدبر و تفکر می‏‌کنند، از نور و معنویت قرآن بهره می‌‏برند و به هر میزان که فهم انسان از معارف قرآن بیشتر باشد و به آن عمل کند بر دیگران برتری می‏‌یابد؛ از این‌رو پیامبر(ص) برتر از دیگران است.[۱۲۳] به باور ایشان، فهم صحیح افراد جامعه از قرآن، سبب حرکت و تعالی جامعه است[۱۲۴] و در مقابل، فهم نادرست و بیان آن، سبب انحراف جامعه می‌شود.[۱۲۵]

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۲/۴۵۹؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۴۸۲.
  2. فراهیدی، کتاب العین، ۴/۶۱.
  3. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۶۴۶.
  4. مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول(ص)، ۷/۳۵۰.
  5. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۶/۵۱۱.
  6. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲ ـ ۱۹۳.
  7. عسکری، الفروق فی اللغه، ۷۹ ـ ۸۰.
  8. زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۷/۵۴۶.
  9. عسکری، الفروق فی اللغه، ۸۰ ـ ۸۱؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۷/۵۴۶.
  10. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۵۶۰.
  11. عسکری، الفروق فی اللغه، ۷۲.
  12. نساء، ۸۲.
  13. بخاری، صحیح البخاری، ۶/۲۰؛ صالح، مباحث فی علوم القرآن، ۱۱۹.
  14. بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، ۳/۳۹؛ کاشانی، تفسیر خلاصة منهج الصادقین (خلاصة المنهج)، ۱/۱۸۲.
  15. کسار، فهم القرآن، ۵۳.
  16. غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۲۸۹ و ۳/۵۱۵، ۵۳۲.
  17. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۱/۱۰۵ ـ ۱۱۱.
  18. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۸۶؛ آصفی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۳.
  19. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷.
  20. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۸۶؛ خویی، البیان، ۲۶۵؛ آصفی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۳
  21. خویی، البیان، ۵۱۰.
  22. محمد(ص)، ۲۴؛ نساء، ۸۲؛ حشر، ۲۱.
  23. طبرسی، الاحتجاج علی أهل‌اللجاج، ۱/۶۰.
  24. ← بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، ۱/۲۷ ـ ۳۲؛ آصفی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۸.
  25. حر عاملی، الفصول المهمة فی اصول الائمه(ع)، ۲۷/۱۸۵.
  26. ← حمود، ابهی المداد فی شرح مؤتمر علماء البغداد، ۲/۱۲۴.
  27. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۵؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷ و ۱۸/۲۶۳.
  28. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۸.
  29. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۵.
  30. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱.
  31. دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۳۰۳.
  32. حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۲/۴۵۱.
  33. نوری، تعلیقات علی مفاتیح الغیب، ۷۱۶.
  34. آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۳۶۳.
  35. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۹ و ۲۱/۲۰۹.
  36. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۱ ـ ۳۰۲.
  37. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۳
  38. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۵ ـ ۱۳۷.
  39. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۰.
  40. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۲.
  41. ← امام‌خمینی، کشف اسرار، ۳۲۳.
  42. آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۲/۴۱۵؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۱.
  43. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۳ و ۸۷.
  44. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱ و ۱۸۴؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۶ و ۱۶۲؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.
  45. امام‌خمینی،‌ صحیفه، ۱۸/۲۶۲.
  46. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۵.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۱.
  48. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۵۰ ـ ۵۱.
  49. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱.
  50. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۹.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۰ ـ ۴۲۱.
  52. ← خویی، مصباح الاصول، ۱/۱۴۲.
  53. حر عاملی، الفصول المهمة فی اصول الائمه(ع)، ۱/۵۹۴؛ ← آصفی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۸.
  54. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۱.
  55. مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۸۰ ـ ۸۲؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱/۳؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۲/۱۰۷ ـ ۱۱۸.
  56. امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۱۷ ـ ۴۱۸؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۵ ـ ۲۴۷.
  57. نحل، ۸۹؛ یوسف، ۱۱۱.
  58. نخجوانی، الفواتح الالهیة و المفاتح الغیبیه، ۲/۴۱۳؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن‌ العظیم و السبع‌ المثانی، ۱/۱۱.
  59. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۲.
  60. زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱/۱۰۴ ـ ۱۰۵؛ ذهبی، التفسیر والمفسرون، ۱/۱۴.
  61. سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۲/۴۴۹ ـ ۴۵۰؛ خویی، البیان، ۳۹۸.
  62. ذهبی، التفسیر والمفسرون، بیروت، ۲/۵۹.
  63. معرفت، تفسیر و مفسران، ۱/۲۲۰.
  64. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۶/۳۳.
  65. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۲۵۸.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۲ ـ ۹۳.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۸ ـ ۳۸۹؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۱.
  68. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۸.
  69. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹ ـ ۲۵۰؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۶.
  70. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۶ ـ ۳۴۷.
  71. عنکبوت، ۴۳.
  72. آصفی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۳.
  73. خویی، البیان، ۷۲؛ مکارم شیرازی، قلمرو معارف قرآن کریم و ارزش فهم ما از قرآن، ۸ ـ ۹؛ ← رضایی، پژوهشی در اعجاز، ۴۸ ـ ۵۳.
  74. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲ ـ ۱۹۳.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵۵.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸.
  77. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۵.
  78. آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن‌ العظیم و السبع‌ المثانی، ۱/۶؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۴/۱۴۱.
  79. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۱؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۸ ـ ۳۸۹.
  81. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۱.
  82. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۱۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۹؛ امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۴۴.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۷؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۹۲ ـ ۹۳.
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۱.
  85. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۵.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۷.
  87. ذهبی، التفسیر والمفسرون، ۲/۳۷۰؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۳۳۵.
  88. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۷ ـ ۲۰۹.
  89. کسار، فهم القرآن، ۳۱۹.
  90. زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱/۹۹.
  91. ← کسار، فهم القرآن، ۳۲۲ ـ ۳۲۳.
  92. غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۴۹۵.
  93. ← ادامه مقاله.
  94. توبه، ۸۷؛ مطففین، ۱۴.
  95. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۵۵.
  96. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۳
  97. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰.
  98. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱.
  99. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۴.
  100. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲.
  101. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۲.
  102. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵.
  103. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۸؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵۷.
  104. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵.
  105. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵۵.
  106. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۳.
  107. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰.
  108. شوکانی، فتح القدیر، ۲/۲۷۷؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۱/۴۷.
  109. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۶ ـ ۱۹۷.
  110. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۱ ـ ۱۹۳.
  111. نحل، ۸۹.
  112. بقره، ۱۸۵؛ آل‌ عمران، ۱۳۸.
  113. صدوق، عیون اخبار، ۲/۸۷.
  114. زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۲/۸۲.
  115. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۴۲؛ خویی، البیان، ۲۲.
  116. ← رضایی، درآمدی بر تفسیر، ۲۷۹.
  117. ذهبی، التفسیر والمفسرون، ۲/۴۸۴.
  118. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.
  119. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸
  120. کسار، فهم القرآن، ۴۹۳ ـ ۴۹۴.
  121. صدوق، معانی الاخبار، ۲۲۶.
  122. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۱۲.
  123. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۱.
  124. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۱۳ ـ ۲۱۵.
  125. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۷۱.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آصفی، محمدمهدی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، تألیف سیدهاشم بحرانی، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن‌ العظیم و السبع‌ المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، مؤسسه بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • بحرانی، یوسف‌بن‌احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • بخاری، محمدبن‌اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، الفصول المهمة فی اصول الائمه(ع)، قم، مؤسسه معارف اسلامی امام‌رضا(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • حمود، محمد جمیل، ابهی المداد فی شرح مؤتمر علماء البغداد، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخوئی، چاپ اول، ۱۴۳۰ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الاصول، تقریر سیدمحمدسرور بهسودی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخوئی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • دیلمی، حسن‌بن‌محمد، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • ذهبی، محمد حسین، التفسیر والمفسرون، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن کریم، رشت، کتاب مبین، چاپ سوم، ۱۳۸۱ش.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • زرکشی، محمدبن‌عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق جمال حمدی ذهبی و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • سیوطی، جلال‌الدین، الإتقان فی علوم القرآن، تحقیق فواز احمد زمرلی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.
  • شوکانی، محمد‌بن‌علی، فتح القدیر، بیروت ـ دمشق، دار ابن‌کثیر ـ دارالکلم الطیب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • صالح، صبحی، مباحث فی علوم القرآن، قم، رضی، چاپ پنجم، ۱۳۷۲ش.
  • صدوق، محمد‌بن‌علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
  • صدوق، محمد‌بن‌علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، احمد‌بن‌علی، الاحتجاج علی أهل‌اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛.
  • عسکری، حسن‌بن‌عبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • فیومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • کاشانی، ملافتح‌الله، تفسیر خلاصة منهج الصادقین (خلاصة المنهج)، تصحیح میرزاابوالحسن شعرانی، تهران، اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • کسار، جواد علی، فهم القرآن، قم، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • گنابادی، سلطان‌محمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۶، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی تمهید، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • مفید، محمدبن‌محمد، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، قلمرو معارف قرآن کریم و ارزش فهم ما از قرآن، مجله معرفت، شماره ۵، ۱۳۷۲ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • نخجوانی، نعمت‌الله، الفواتح الالهیة و المفاتح الغیبیه، مصر، دار رکابی للنشر، چاپ اول، ۱۹۹۹م.
  • نوری، ملا‌علی، تعلیقات علی مفاتیح الغیب، چاپ شده در ضمن کتاب مفاتیح الغیب تألیف ملاصدرا، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.

پیوند به بیرون