|
|
(۱۰۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''علم رجال'''، شناخت احوال و اوصاف راویان حدیث و اصول و قواعد آن. | | '''روز جمهوری اسلامی'''، روز اعلام رسمی [[جمهوری اسلامی|نظام جمهوری اسلامی ایران]] در پی همهپرسی، دوازدهم فروردین ۱۳۵۸. |
| ==مفهومشناسی== | | ==مفهومشناسی== |
| علم رجال، مختصرِ «علم رجال الحدیث» به معنای شناسایی راویان حدیث است.<ref> (مامقانی، تنقیح المقال، ۱/۳۶)</ref> کلمه رجال جمع «رجل» به معنای مردان است؛<ref> (ابنفارس، ۲/۴۹۳)</ref> ولی در دانش رجال جنسیت مراد نیست و شامل راویان زن هم میشود<ref> (مامقانی، تنقیح المقال، ۱/۳۶)</ref> و عنوان «رجال» یا از باب کثرت آن است که بیشتر راویان مردند یا از باب غلبه در تعبیر مردان بر زنان است.<ref> (رحمانستایش، آشنایی با علم رجال، ۷)</ref> در اصطلاح، علم رجال دانشی است که به کمک آن قدرت شناسایی احوال راویان از حیث اتصاف به عدالت، وثاقت و ممدوحبودن یا اتصاف به ضعف و مذمومبودن و نیز توانایی شناخت اصول و ضوابط کلی برای تمییز مشترکات و خالیبودن اسناد از غلط به دست میآید.<ref> (استرآبادی، محمدجعفر، ۳۰۷؛ کجوری شیرازی، ۳۵؛ کنی، ۲۹)</ref> گاهی نیز از علم رجال به «فن الرجال» تعبیر شدهاست.<ref> (بحرالعلوم، ۲/۳۷۰)</ref> در میان اهل سنت نیز تعابیری مانند جرح و تعدیل، تاریخ رواة الحدیث، الطبقات، طبقات رواة الحدیث و طبقات المحدثین به جای علم رجال بهکار رفتهاست.<ref> (غوری، ۲۵۲ ـ ۲۵۴ و ۲۸۶ ـ ۲۹۱)</ref>
| | جمهوری در فرهنگ سیاسی به حکومتی گفته میشود که زمامدار آن با رأی مستقیم یا غیر مستقیم [[مردم]] انتخاب شود و توارث در آن دخالتی نداشته باشد و مدت زمامداری نیز محدود باشد.<ref>علیبابایی، فرهنگ سیاسی آرش، ۲۱۲.</ref> [[امامخمینی]] نیز واژه «جمهوری» را به همین معنا به کار بردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۷۹.</ref> جمهوریت به پذیرش حق مردم در انتخاب نوع نظام سیاسی اشاره دارد و قالب حکومت مورد نظر امامخمینی را تشکیل میدهد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۴.</ref> و جمهوری اسلامی مقید به آرای عمومی و حضور و نظارت دایمی مردم بر عملکرد کارگزاران نظام است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۴ و ۸/۵ ـ ۶.</ref> اسلامیت و تقید نظام به احکام اسلامی رکن دیگر دولت مورد نظر امامخمینی است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۷۹.</ref> این قید، نظام سیاسی ایران را از دموکراسی غربی متمایز میسازد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۵۳.</ref> امامخمینی اصطلاح جمهوری اسلامی را نخست در بیستم مهر ۱۳۵۷ در فرانسه، در وصف نظام دینی ـ سیاسی مطلوب خود به کار برد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۴.</ref> {{ببینید|جمهوری اسلامی}} |
|
| |
|
| علم رجال با تراجم، درایه و فهرست ارتباط دارد. در علم رجال شخص راوی موضوعیت دارد؛ اگرچه دارای شخصیت اجتماعی نباشد؛ ولی موضوع علم تراجم بررسی شخصیت اجتماعی فرد مانند شاعر و ادیببودن و مانند آن است. افزون بر این، علم رجال از تأسیسات دوره اسلامی است؛ در صورتی که علم تراجم پیش از دوران اسلامی نیز وجود داشتهاست.<ref> (سبحانی، کلیات، ۱۱ ـ ۱۴)</ref> علم درایه به دانشی گفته میشود که در زمینه متون احادیث اسلامی جهت شناخت حقیقت و اقسام و احکام روایات و کیفیت و آداب أخذ و نقل احادیث، بحث میکند؛ در حالیکه موضوع علم رجال، اشخاص، یعنی راویان و محدثاناند<ref> (سبحانی، کلیات، ۱۵ ـ ۱۷)</ref> و از سوی دیگر، علم رجال بر طبقات اصحاب پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) مبتنی است؛ چنانکه شیخ طوسی در کتاب رجال خود به بیان طبقات اصحاب پیامبر(ص) و اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگر ائمه(ع) پرداختهاست؛ اما در کتاب فهرست بنا بر نقل نامهای نویسندگان، اصول، مصنفات و تألیفات آنهاست. علمای قدیمیِ رجال همانند شیخمنتجبالدین و ابنشهرآشوب تراجم علما را در علم رجال آوردهاند، بدون اینکه میان آن دو تفاوتی بگذارند. شیخ حر عاملی در کتاب امل الامل فی تراجم علماء جبل عامل میان این دو علم تفکیک کردهاست.<ref> (سبحانی، کلیات، ۱۵ ـ ۱۷)</ref>
| | مردم ایران پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در روزهای دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸، طی یک همهپرسی با رأی ۲/۹۸ درصد به تغییر نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند.<ref>سمیعی، طلوع و غروب دولت موقت، ۸۴.</ref> در پی اعلام نتیجه در دوازدهم فروردین، امامخمینی این روز را عید ملی و مذهبی خواند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۳ ـ ۴۵۴.</ref> و [[شورای انقلاب اسلامی|شورای انقلاب]] در ۸/۴/۱۳۵۹ آن را روز جمهوری اسلامی نام نهاد و تعطیل رسمی اعلام شد.<ref>روزنامه رسمی، ۱۴/۵/۱۳۵۹ش.</ref> |
| ==پیشینه==
| |
| پیشینه علم رجال و قواعد آن در دنیای اسلام به عصر معصومان(ع) بازمیگردد. پدیدههایی چون جعل و تعارض حدیث،<ref> (کلینی، ۱/۶۲ ـ ۶۳)</ref> سبب شد تا اهل بیت(ع) مبانی و اصول دستیابی به حدیث صحیح را بیان کنند.<ref> (اعرجی کاظمی، ۴۳ ـ ۴۵)</ref> این تعالیم مقدمهای برای پدیدآمدن علم رجال در دورههای بعد شد؛ بنابراین عصر حضور معصومان «عصر تکوین معارف رجالی» در شیعه بود.<ref> (ساعدی، ۲۰۲؛ سمین، ۵۳)</ref> بر اساس روایت سلیمبنقیس از امامعلی(ع)، پیشینه ارزیابی صدور حدیث بر اساس نقد رجال به زمان امیرالمؤمنین علی(ع) میرسد. آن حضرت راویان حدیث را به چهار دسته: منافق (کذاب و جاعل)، کجفهم، ناآگاه به ناسخ و منسوخ و راوی ثقه و حافظ و ضابط تقسیم کرد.<ref> (کلینی، ۱/۶۲ ـ ۶۴؛ صدوق، الخصال، ۱/۲۵۵ ـ ۲۵۷)</ref>
| |
|
| |
|
| بنابر گزارشهای باقیمانده از این دوره، دغدغه احراز صحت صدور حدیث از آغاز وجود داشتهاست و در هنگام نقل حدیث به کسی که حدیث از او شنیده شده، مستند میشدهاست<ref> (کلینی، ۱/۵۲)</ref> و همین موجب شدهاست اصحاب ائمه(ع) رهنمود بخواهند و آنان نیز ضمن برشمردن عوامل پیدایش تعارض در احادیث، روشها و معیارهای مناسب را برای شناخت سره از ناسره تعلیم دهند.<ref> (ساعدی، ۲۰۵ ـ ۲۰۷)</ref> در احادیث مشتمل بر معیارهای رفع تعارض، که به اخبار علاجیه مشهورند، روشهای گوناگونی برای رفع تعارض میان احادیث بیان شدهاست و از جمله این روشها و مرجحات، بررسی اوصافی در راوی مانند عدالت، فقاهت و صداقت است.<ref> (حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۷/۱۰۶ ـ ۱۲۴)</ref> این روش پیوندی تنگاتنگ با مسائل دانش رجال دارد و علمای شیعه از آن در تکوین علم رجال بهره بردهاند. یکی دیگر از روشهای ائمه تأیید و توثیق افراد خاص ازجمله توثیقات خاص معصومان درباره راویانی مانند ابوبصیر لیث مرادی<ref> (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۳۶)</ref> و یونسبنعبدالرحمان<ref> (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۸۵ ـ ۴۸۶)</ref> بود.
| | امامخمینی از سالها پیش در اندیشه برپایی [[حکومت اسلامی|نظام اسلامی]] بود و برای رسیدن به این هدف مرحله به مرحله پیش رفت. ایشان [[ولایت فقیه|نظریه ولایت فقیه]] را نخست در [[کشف اسرار (کتاب)|کتاب کشف اسرار]] در سال ۱۳۲۳ مطرح کرد.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۸۶ ـ ۱۸۹.</ref> سپس در [[الاجتهاد و التقلید (کتاب)|کتاب الاجتهاد و التقلید]] به استدلال بر شئون فقیه ازجمله ولایت پرداخت<ref>← امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۵ ـ ۱۱۹.</ref> و پس از آن در سال ۱۳۴۸ آن را بهتفصیل در درس خارج بیع در [[نجف اشرف]] بررسی کرد<ref>عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۴۸۳.</ref> که به صورت مستقل با عنوان حکومت اسلامی به فارسی منتشر شد؛ {{ببینید|ولایت فقیه(۲)}} چنانکه به قلم خود ایشان در کتاب البیع نیز منتشر شدهاست.<ref>امامخمینی، کتاب البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۶۹.</ref> بر مبنای این نظریه فقهای باتقوا و آشنا به زمان به نیابت از [[ائمه معصوم(ع)]] در عصر غیبت اداره امور سیاسی و اجتماعی مردم را بر عهده دارند.<ref>امامخمینی، کتاب البیع، ۲/۶۲۲.</ref>{{ببینید|ولایت فقیه(۱)}} امامخمینی از نخستین کسانی بود که هدف از مبارزه را سرنگونی [[سلطنت پهلوی]] و رژیم شاهنشاهی و برپایی جمهوری اسلامی مبنی بر ضوابط [[اسلام]] و آرای ملت اعلام کرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۴۹.</ref> و طرح تشکیل نظام اسلامی را در اندیشهها زنده کرد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۷۱۵.</ref> شعار جمهوری اسلامی از خواستههای اصلی مردم در [[تظاهرات]] و راهپیماییها بود.<ref>حکیمی، تفسیرآفتاب نگرشی به رسالت اسلام و حماسه انسان در رهبری امامخمینی(ره)، ۴۵۴.</ref> |
| | ==تأکید امامخمینی بر همهپرسی== |
| | [[امامخمینی]] در روز [[بازگشت امامخمینی به ایران|بازگشت به ایران]] در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ در [[بهشت زهرا(س)]] در جمع گسترده [[مردم]] که از سراسر کشور گرد آمده بودند، از نامشروعبودن [[رژیم سلطنتی]] سخن گفت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۳.</ref> و در چهاردهم بهمن درباره توطئه ملینماها در نگهداری نظام شاهنشاهی هشدار داد و از برپایی نظام ملی ـ اسلامی متکی به آرای مردم خبر داد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۵۱.</ref> ایشان در پانزدهم بهمن با استفاده از حق شرعی و قانونی خود، [[مهدی بازرگان]] را مأمور کرد [[دولت موقت]] تشکیل دهد. مأموریت این دولت ازجمله برگزاری همهپرسی و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به [[جمهوری اسلامی]] بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۵۴.</ref> اعضای دولت موقت به دلیل مقبولیت امامخمینی و دشواریهای برگزاری همهپرسی خواستار اعلان جمهوری اسلامی بدون مراجعه به آرای عمومی بودند؛ اما ایشان در برابر آنان ایستاد<ref>طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۷۲.</ref> و بر برگزاری انتخابات عمومی پای فشرد و افزود در صورت برگزارنشدن همهپرسی، در آینده خواهند گفت [[روحانیت|روحانیون]] با سوء استفاده از احساسات عمومی، نظام سیاسی دلخواه خود را بر مردم تحمیل کردند؛ بنابراین باید تعداد موافق و مخالف روشن شود.<ref>طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۷۲.</ref> |
|
| |
|
| نخستین قواعد رجالی، ضوابط ناظر به ارزیابی مکتوبات حدیثی و ضوابط ناظر به ارزیابی شخصیت بود. این دو قاعده در روایات ائمه(ع) نیز بیان شدهاند؛ مثلاً ائمه(ع) برخی از مکتوبات حدیثی همانند کتاب عبیداللهبنعلی حلبی<ref> (طوسی، الفهرست، ۳۰۵)</ref>، کتاب الصلاة حریزبنعبدالله سجستانی.<ref> (کلینی، ۳/۳۱۱)</ref> کتاب یوم و لیلة اثر یونسبنعبدالرحمان<ref> (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۸۴ ـ ۴۸۵)</ref> و کتابهای بنوفضال<ref> (همو، الاستبصار، ۳۱۷)</ref> را تأیید کردهاند. در عصر غیبت صغری نیز حسینبنروح نایب سوم امام زمان(ع)، کتاب التکلیف شلمغانی را تأیید کرد (طوسی، الغیبه، ۳۸۹). پس از عصر ائمه(ع)، این روشِ سنجش تا چند سده در میان علمای شیعه رواج داشت؛ مثلاً شیخ طوسی یکی از این معیارها را نقلشدن حدیث در کتابی معروف و اصلی مشهور دانستهاست.<ref> (العده، ۱/۳۳۸)</ref> شیخ بهایی به گونهای جامعتر و کاملتر به این قواعد، ملاکها و قراینِ اعتبار اشاره کردهاست.<ref> (۲۶ ـ ۳۱)</ref> امامخمینی نیز در کتابهای فقهی استدلالی خود برخی از قواعد رجالی را آورده<ref> (الطهاره، ۳/۱۵۶ ـ ۱۵۷ و ۳۲۷ ـ ۳۵۰؛ مکاسب، ۱/۳۵۹؛ الاجتهاد و التقلید، ۴۲ ـ ۴۵)</ref> و درباره توثیق و تضعیف رجال واقع در سلسله اسناد روایات فراوانی اظهار نظر کردهاست؛ چنانکه نامهای ۱۳۰ تن از راویان مورد تأیید و شصت تن از افرادی که به وسیله ایشان تضعیف شدهاند، گردآوری شدهاست.<ref> (← صفری فروشانی، ۱۰۳ ـ ۱۳۸)</ref>
| | امامخمینی در نهم اسفند ۱۳۵۷ ضمن پیام چهاردهمادهای درباره همهپرسی آینده وعده داد خیلی زود درباره شکل حکومت، همهپرسی برگزار خواهد شد و تصریح کرد آنچه مردم با فریاد از آن پشتیبانی کرده «جمهوری اسلامی» است؛ نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. ایشان از مردم خواست به جمهوری اسلامی رأی دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۶۵.</ref> ایشان تأکید کرد مخالفان جمهوری اسلامی نیز آزادند اظهار نظر کنند و علمای شهرها و روستاها مکلفاند از آزادی مخالفان حمایت کنند و مراقب باشند هر کس رأی خود را در صندوق بیندازد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۶۵ ـ ۲۶۶.</ref> دولت موقت نیز در هفدهم اسفند روز دهم فروردین ۱۳۵۸ را برای همهپرسیِ شیوه نظام سیاسی کشور تعیین کرد. امامخمینی اصرار داشت همهپرسی هرچه زودتر برگزار شود و در پاسخ به دشواریهای این کار، دستاندرکاران همهپرسی را به همراهی مردم و مهمنبودن تحریکات ضد انقلاب امیدوار ساخت.<ref>طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۷۵.</ref> |
| ==اهمیت و جایگاه==
| |
| علم رجال یکی از شاخههای علوم حدیث است. حدیثشناسان و فقها همواره به بررسی احوال و اوصاف راویان توجه داشته و از آن به صورت دانشی کمکی برای علم حدیث و در نتیجه فقه بهره بردهاند. علمای شیعه و سنی آن را وسیلهای در خدمت علم حدیث و فقه دانسته و در این باب آثار بسیاری نگاشتهاند.<ref> (اعرجی کاظمی، ۱/۴۵ ـ ۵۱)</ref>
| |
|
| |
|
| علمای امامیه نیاز به علم رجال را امری مسلم و ضروری میدانند و محدثان مقدم مانند احمدبنخالد برقی و محمدبنیعقوب کلینی آثاری در رجال نوشتهاند؛<ref> (نجاشی، ۷۶ و ۳۷۷)</ref> ولی بعدها با ظهور جریان اخباریگری برخی از آنان با ادعای صحت احادیث کتب اربعه، نیاز به علم رجال را نفی کردند.<ref> (کرکی، ۱۷؛ استرآبادی، ملامحمدامین، ۱۰۸ ـ ۱۱۴؛ حر عاملی، هدایة الامه، ۸/۵۶۴؛ بحرانی، ۵)</ref> اصولیان بهویژه فاضل تونی و وحید بهبهانی در برابر ادعای اخباریان ایستادند و پس از آن مباحث نظری به علم رجال راه یافت. فاضل تونی علم رجال را از علوم مورد نیاز مجتهد دانست.<ref> (۲۶۰ ـ ۲۶۱)</ref> رجالیان برای اثبات نیاز به علم رجال دلیلهایی آوردهاند.<ref> (مامقانی، تنقیح المقال، ۱/۶۴ ـ ۶۷؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۲۰ ـ ۲۱؛ سبحانی، کلیات، ۲۵ ـ ۲۸)</ref>
| | احزاب سیاسی و جرائد از فضای باز سیاسی استفاده کرده، دیدگاههای خود را در معرض دید و قضاوت مردم قرار دادند.<ref>کیهان، ۹/۱/۱۳۵۸، ۱ و ۲.</ref> برخی گروهها در برابر جمهوری اسلامی از جمهوری دموکراتیک یا جمهوری دموکراتیک اسلامی و جمهوری خلق سخن گفتند. گروهی به دنبال حذف کلمه «اسلامی» از «جمهوری اسلامی» و خواستار جمهوری دموکراتیک به شکل غربی بودند.<ref>اسماعیلی، دولت موقت، ۱۱۰؛ کیهان، ۲۹/۱۱/۱۳۵۷، ۳ و ۸.</ref> نخستوزیر [[دولت موقت]]، [[مهدی بازرگان|بازرگان]]، هواخواه جمهوری دموکراتیک اسلامی بود<ref>بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۹۲.</ref> که امامخمینی آن را خلافِ خواست مردم دانست و یادآور شد آنچه مردم از آن پشتیبانی کردهاند، همان جمهوری اسلامی است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۶۵.</ref> برخی از گروههای مخالف با نظام ازجمله حزب جمهوریخواه،<ref>کیهان، ۷/۱/۱۳۵۸، ۳ و ۸/۱/۱۳۵۸، ۸.</ref> جبهه دموکراتیک ملی و سازمان چریکهای فدایی خلق همهپرسی را تحریم و فضای رأیگیری را غیر دموکراتیک دانستند.<ref>کیهان، ۹/۱/۱۳۵۸، ۲.</ref> عزالدین حسینی از روحانیان و از رهبران احزاب سیاسی مهاباد در آستانه همهپرسی با جمهوری اسلامی مخالفت کرد.<ref>بهجت، انقلاب اسلامی، کردستان و مواضع گروهها و سازمانها، ۱۸۰؛ فوزی، حماسههای اسلامی ملت به رهبری امامخمینی از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ خرداد ۱۳۵۸، ۴۵۶.</ref> |
|
| |
|
| جایگاه علم رجال نزد اهل سنت نیز که نخست با عنوان جرح و تعدیل مشهور بود، دارای اهمیت بسیار است؛ چنانکه ابنسیرین (م۱۱۰ق) گفتهاست علم حدیث، دین مسلمانان است و باید مراقب باشند آن را از چه کسی میگیرند.<ref> (مزی، ۱/۱۶۰ ـ ۱۶۱)</ref> علیبنمدینی (م۲۳۴ق) تفقّه در معانی حدیث را نیمی از علم و شناخت رجال را نیم دیگر آن شمردهاست<ref> (مزی، ۱/۱۶۵؛ رامهرمزی، ۳۲۰)</ref> و ابنابیحاتم در لزوم علم رجال بیان کردهاست چون کتاب و سنت از طریق نقل و روایت به نسلهای بعد رسیدهاند و جز از این راه نمیتوانند به شناخت دقیق معانی آنها دست یابند، بهناچار باید راویان ثقه و غیر ثقه را شناخت تا عدالت آنان در نقل حدیث اثبات شود.<ref> (۱/۲ ـ ۶)</ref>
| | [[امامخمینی]] در چهارم فروردین ۱۳۵۸ از مردم خواست در همهپرسی شرکت کنند و سهلانگاری در آن را پایمالشدن خون [[شهدا]] خواند و حضور [[زن|زنان]] را نیز تعیینکننده دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۰۸.</ref> ایشان از علما و روحانیان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۲۴.</ref> و مسئولان خواست با تبلیغات مناسب مردم را به شرکت در همهپرسی تشویق و همگان در آن شرکت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۱۱، ۴۳۳ و ۴۳۵.</ref> [[مرتضی مطهری]] در شرح سخنان امامخمینی، [[جمهوری اسلامی]] را جامع [[آزادی]] و عدالت شمرد و افزودن واژه دموکراتیک به آن را حشو و زاید خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۴/۲۱۸.</ref> عموم علمای شهرستانها و احزاب و سازمانهای ملی و مردمی ایران از برگزاری همهپرسی جانبداری کردند.<ref>کیهان، ۲۰/۱۲/۱۳۵۷، ۷ ـ ۸.</ref> برخی از علما در بیانیههای خود تأکید کردند در جمهوری اسلامی حقوق تمامی افراد محفوظ و مردم بر سرنوشت خود حاکماند و نظام اسلامی بر شاهراه عدالت راه خواهد پیمود و مردم در آزادی کامل به سر خواهند برد.<ref>کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۲.</ref> بسیاری از مراجع و علمای بزرگ مانند [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، [[سید محمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، [[سیدکاظم شریعتمداری]] و نیز [[سیدمحمود طالقانی]] مردم را به شرکت در انتخابات و رأی به جمهوری اسلامی تشویق کردند.<ref>کیهان، ۸/۱/۱۳۵۸، ۷، ۸ و ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۱.</ref> |
| امامخمینی نیز یکی از پیشنیازهای اجتهاد را آشنایی با علم رجال در حدی که فقیه بتواند احوال راویان حدیث را هرچند با مراجعه به کتابهای رجالی تشخیص دهد، دانستهاست و به سخنان اخباریان و مستندهای آنان در نیازنداشتن به علم رجال اشاره کرده و آنها را نپذیرفتهاست.<ref> (الاجتهاد و التقلید، ۱۲)</ref>
| | ==برگزاری همهپرسی== |
| ==منابع رجالی==
| | وزارت کشور در روزهای دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ همهپرسی را در سراسر [[ایران]] برگزار کرد. برگه رأی، دو قسمتی و شامل نیمه «آری» ـ به رنگ سبز ـ و نیمه «نه» ـ به رنگ قرمز ـ بود و روی آن این عبارات به ترتیب درج شده بود: «بسمه تعالی دولت موقّت انقلاب اسلامی، وزارت کشور، تعرفه انتخابات رفراندم، تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] آن از تصویب ملت خواهد گذشت». رأیدهندگان بایستی رأی مورد نظر خود را از برگه جدا کرده و در صندوق رأی میانداختند و میتوانستند قسمت دیگر را همراه با خود ببرند.<ref>کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۱.</ref> [[امامخمینی]] به گروههایی که به نوشته آری یا نه روی برگه رأی معترض بودند، پاسخ داد رفراندم به معنای آری و نه است؛ ولی آنان میتوانند به جای رأی نه، از حکومت دلخواه خود چون سلطنت و یا جمهوری دموکراتیک نام ببرند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۳۵؛ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۱/۱۳۶.</ref> |
| درباره نخستین اثر مکتوب رجالی شیعه اختلاف نظر وجود دارد. آقابزرگ طهرانی کتاب تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین الجمل و صفین و النهروان من الصحابة، از عبیداللهبنابیرافع را نخستین تألیف رجالی شیعه دانستهاست.<ref> (آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۰/۸۳)</ref> با پذیرش این نظر، میتوان نتیجه گرفت کتابهای رجالی از سالهای نخست عصر امام معصوم(ع) نگاشته شدهاند؛ زیرا ابنابیرافع، از یاران و اصحاب امیرالمؤمنین(ع) است؛ اما چون این کتاب بیشتر در شمار کتابهای تراجم و شامل بر نام آن گروه از اصحاب امامعلی(ع) است که در جنگهای مهم ایشان شرکت داشتند،<ref> (آقابزرگ طهرانی، مصفی المقال، ۲۵۸ ـ ۲۵۹)</ref> آن را تألیف رجالیِ صرف نمیتوان شمرد.<ref> (رحمانستایش، آشنایی با کتب رجالی، ۱۰؛ سمین، ۶۳)</ref> به نظر میرسد نخستین تألیف مستقل رجالی در شیعه، کتاب الرجال عبداللهبنجبله کنانی (م۲۱۹ق) باشد؛<ref> (← آقابزرگ، الذریعه، ۲/۱۳۲؛ ساعدی، ۲۱۶)</ref> از اینرو تاریخ تألیفات رجالی شیعه را به اواخر دوره حضور معصومان(ع) میتوان رساند. بنابر بعضی گزارشها، علمای شیعه در فاصله میان قرن سوم تا نیمه اول قرن پنجم، یعنی عصر تدوین اصول رجالی، ۱۱۶ کتاب در دانش رجال شیعی تألیف کردهاند که از آن میان، ۳۴ اثر در قرن سوم، ۷۹ اثر در قرن چهارم و سیزده اثر در قرن پنجم نوشته شدهاست؛<ref> (ساعدی، ۲۱۶ ـ ۲۲۲؛ رحمانستایش، آشنایی با علم رجال، ۱۲ ـ ۲۳)</ref> اما بسیاری از این کتابها در دسترس نیستند. منابع رجالی شیعه از نظر تاریخی و میزان تأثیرگذاری به سه دسته تقسیم میشوند:
| |
|
| |
|
| الف) دسته نخست که از سده سوم تا پنجم تدوین شدهاند عبارتاند:
| | رأیگیری از ساعت هشت صبح روز جمعه دهم فروردین شروع شد.<ref>کیهان، ۷/۱/۱۳۵۸، ۳.</ref> وزارت کشور از حقوقدانان بینالمللی خواست بر اجرای همهپرسی نظارت کنند.<ref>کیهان، ۸/۱/۱۳۵۸، ۵.</ref> امامخمینی در ساعت ده صبح در حوزه سی خیابان چهارمردان قم رأی آری خود را به صندوق انداخت.<ref>کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۶.</ref> شرکت گسترده مردم موجب شد رأیگیری تا روز شنبه یازدهم فروردین ادامه پیدا کند. افزون بر مدارس و [[مسجد|مساجد]] و [[روستاییان|روستاها]] در بیمارستانها و مراکز نظامی و پادگانها حوزههای رأیگیری دایر بود.<ref>کیهان، ۳.</ref> مردم بیتوجه به فضاسازی مخالفان از همه اقوام و فرقهها از ساعتها پیش برای شرکت در رأیگیری به صف ایستاده بودند. بیماران و پیرمردان نیز مشتاقتر از دیگران در صفها دیده میشدند.<ref>کیهان، ۱۲/۱/۱۳۵۸، ۲.</ref> اقلیتهای دینی نیز با اطمینان به حفظ حقوق خود در حکومت آینده به [[جمهوری اسلامی]] رأی موافق دادند.<ref>کیهان، ۳، ۶ و ۹/۱/۱۳۵۸، ۳.</ref> |
| # رجال برقی، تألیف احمدبنمحمدبنخالد برقی (م۲۷۴ یا۲۸۰ق) که کتاب الرجال (نجاشی، ۷۶) و کتاب طبقات الرجال (طوسی، الفهرست، ۵۳) نیز نامیده شده و با عنوانهای کتاب الرجال، همراه خلاصة الاقوال علامه حلی چاپ شدهاست. این کتاب دارای فهرستی از نامهای راویان معصومان(ع) است که به ترتیب از اصحاب پیامبر اکرم(ص) تا اصحاب امامحسن عسکری(ع) تنظیم شدهاند (رحمانستایش، آشنایی با کتب رجالی، ۲۹ ـ ۳۶).
| |
| # رجالکشی، کتاب رجال ابوعمرو محمدبن عمربنعبدالعزیز کشی (متوفی نیمه نخست قرن چهارم) که با عناوین مختلفی از آن یادشده است. نسخهای از این کتاب با گزینش و تلخیص شیخ طوسی با عنوان اختیار معرفة الرجال در دست است (طوسی، الفهرست، ۴۵۱؛ آقابزرگ، الذریعه، ۱/۳۶۵ ـ ۳۶۶).
| |
| # کتاب ابوغالب احمدبنمحمدبنمحمد زراری (م۳۶۸) که با عنوانهای رسالة ابیغالب الزراری الی ابنابنه فی ذکر آل اعین و رسالة آل اعین چاپ شدهاست و در واقع نامهای است که ابوغالب زراری در معرفی خود و بزرگان آل اعین، ازجمله زرارةبناعین (م۱۵۰ق) به نوهاش نوشتهاست. چون در این کتاب مؤلف افزون بر معرفی راویان آل اعین، راویان مرتبط با خاندان اعین را نیز معرفی کردهاست و همچنین فهرستی از کتابهایی که اجازه نقل آنها را داشته با ذکر مؤلف آن کتابها معرفی کرده، یکی از منابع رجالی و فهرستی شمرده شدهاست (سمین، ۹۶ ـ ۹۹). تکمله رسالة ابوغالب زراری، اثر ابوعبدالله حسینبنعبیدالله غضائری (م۴۱۱ق) نیز همراه رسالة ابیغالب الزراری چاپ شدهاست.
| |
| # رجال نجاشی (م۴۵۰ق) که نام کامل آن فهرس اسماء مصنفی الشیعه است که از آن با عنوان فهرست یا رجال نجاشی نیز یاد میشود. ابوالعباس احمدبنعلی نجاشی اسدی کوفی مؤلف کتاب از بزرگان حدیث و رجال شیعه است. در رجال نجاشی تنها رجال شیعی آمده و او از راویان اهل سنت تنها در مواردی که روایاتی را از شیعه نقل کرده یا کتابی در خدمت به فرهنگ شیعه نگاشتهاند (نظیر مدائنی و طبری)، نام بردهاست. نجاشی غالباً به جرح و تعدیل راویان پرداختهاست؛ هرچند در برخی موارد در مدح و ذم آنان سکوت کردهاست. این کتاب که در آن ۱۲۶۹ راوی بررسی شده، به تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی در یک جلد انتشار یافتهاست.
| |
| # رجال الطوسی تألیف شیخ طوسی (م۴۶۰ق) که دارای سیزده باب، و شمار راویان ذکرشده در آن، ۶۴۲۹ راوی است. شیخ طوسی برای آسان شدن کار، نام اصحاب پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) را به ترتیب حروف الفبا آوردهاست.
| |
| # الفهرست تألیف شیخ طوسی (م۴۶۰ق) که بر اساس حروف الفبا تنظیم شده و ۹۱۲ راوی در آن معرفی شدهاند. نخستین راوی ابراهیمبنمحمد ابنابییحیی و آخرین راوی ابنعصام است. هدف شیخ طوسی از نگارش این کتاب ضبط نامهای صاحبان کتاب، یا اصل بودهاست؛ اما از آنجا که در کنار ذکر نام آنان، عموماً به جرح و تعدیل آنان پرداخته، به عنوان منبع رجالی شناخته شدهاست. این کتاب نیز در یک جلد و با تحقیق جواد قیومی منتشر شدهاست.
| |
| # رجال ابنغضائری، اثر احمدبنحسین بنعبیدالله غضائری (متوفی نیمه نخست قرن پنجم) که آن با عنوان کتاب الضعفاء نیز یادشده است (آقابزرگ، الذریعه، ۱۰/۸۱ و ۸۸). این کتاب هم به حسینبنعبیدالله غضائری و هم به فرزندش منسوب است (سبحانی، تحقیقی پیرامون، ۶۱ ـ ۶۵؛ جلالی، ۱۲ ـ ۴۱؛ رحمانستایش، آشنایی با کتب رجالی، ۳۷ ـ ۴۲). به نوشته آقابزرگ طهرانی (الذریعه۱۰/۸۱ و ۸۸) احمدبنطاووس حلی (م۶۷۳ق) الفاظ این کتاب را بدون سندی که به مؤلف برسد، در اختیار داشت و آنها را در جامع رجالی خود، حل الاشکال فی معرفة الرجال آورد. کتاب حل الاشکال امروزه در دست نیست و تنها دو گزیده از آن موجود است. حسنبنزینالدین عاملی (م۱۰۱۱ق) نسخهای از این کتاب را به خط مؤلف که در اختیار پدرش شهید ثانی بود (مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۱۰۵/۱۵۲ ـ ۱۵۴)، در اختیار داشت و بر اساس آن، کتاب التحریر الطاووسی را تدوین کرد. نسخه حل الاشکال پس از وی به دست عبدالله شوشتری (م۱۰۲۱ق) رسید. او نیز تنها عبارات کتاب منسوب به ابنغضائری را از آن استخراج و به ترتیب الفبایی مرتب و در اثری دیگر تدوین کرد. سپس شاگردش عنایتالله قهپایی آنچه را استادش از کتاب حل الاشکال استخراج کرده بود، در کتاب خود مجمع الرجال ـ مشتمل بر مطالب اصول پنجگانه رجالی متقدم شیعی ـ نقل کرد (آقابزرگ، الذریعه، ۳/۳۸۵ ـ ۳۸۶).
| |
|
| |
|
| ب) دسته دوم منابع رجالی که از سده ششم تا هشتم نگاشته شدند، عبارتاند از: فهرست شیخمنتجبالدین، معالم العلماء ابنشهرآشوب، رجال ابنداوود و خلاصة الاقوال فی علم الرجال علامه حلی. این کتابها به اصول رجالی چهارگانه معروف شدهاند (سبحانی، کلیات، ۱۰۹ ـ ۱۲۳).
| | برخی گروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی برای کاستن از شرکت و رأی مردم، مناطقی از کشور را ناامن کردند. ایجاد درگیری،<ref>کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۳.</ref> به آتشکشیدن صندوقهای رأی،<ref>سمیعی، طلوع و غروب دولت موقت، ۷۹؛ اطلاعات، ۷.</ref> جلوگیری مسلحانه از شرکت مردم در همهپرسی،<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۹، ۶۳ و ۸/۳۹۸.</ref> کشتن مردم<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۶۲.</ref> از کارهای مخالفان بود. با همه تدابیر امنیتی در گنبد و ترکمن صحرا و سقز و سنندج و مهاباد نگذاشتند انتخابات برگزار شود.<ref>طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۱.</ref> گروههای مسلح برای ناامنکردن فضای انتخاباتی به خودروی هیئت حسن نیت و نمایندگان [[سیدمحمود طالقانی]] حمله کردندکه به آنان آسیبی نرسید.<ref>طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۱.</ref> در سنندج نیز شش پزشک و سه پرستار را که برای مداوای مجروحان رفته بودند، به شهادت رساندند.<ref>طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۳.</ref> {{ببینید|کردستان}} |
|
| |
|
| ج) دسته سوم از منابع رجالی شیعه عبارتاند از: مجمع الرجال عنایتالله قهپایی، نقد الرجال سیدمصطفی حسینی تفرشی، منهج المقال میرزامحمد استرآبادی، جامع الرواة محمدبنعلی غروی اردبیلی، الفوائد الرجالیه سیدمحمدمهدی بحرالعلوم، تنقیح المقال عبدالله مامقانی، قاموس الرجال شیخمحمدتقی تستری و معجم رجال الحدیث از سیدابوالقاسم خویی. این منابع که از سده دهم تا عصر حاضر نوشته شدهاند، به عنوان جوامع رجالی متأخر شیعه از آنها یادشده است (همان، ۱۲۵ ـ ۱۴۷).
| | به سبب استقبال مردم، رأیگیری تا آخر وقت روز یازدهم فروردین در [[تهران]] و شهرستانها تمدید شد.<ref>کیهان، ۱۲/۱/۱۳۵۸، ۲.</ref> برابر اطلاعیه رسمی ستاد عملیات همهپرسی وزارت کشور، بیست میلیون و بیستویک هزار و دویستوهشتادوهشت نفر (۲۸۸/۰۲۱/۲۰ نفر) به جمهوری اسلامی رأی موافق (۲/۹۸ درصد آرا)، صدوچهل هزار و شصتوشش نفر (۰۶۶/۱۴۰ نفر) رأی مخالف دادند.<ref>سمیعی، طلوع و غروب دولت موقت، ۸۴.</ref> ۴۱۳ نفر نیز به جمهوری خلق رأی داده بودند.<ref>طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۴.</ref> سیدصادق طباطبایی مجری انتخابات، درباره تعداد واجدین شرایط برای شرکت در انتخابات، یادآور شدهاست تعداد دقیق آن مشخص نیست؛ تخمین این بود که ۹۴ درصد مردم در انتخابات شرکت کردهاند و این در حالی بود که در برخی از شهرها انتخابات انجام نشد و به برخی از نقاط هم برگه رأیگیری نرسید.<ref>طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۳.</ref> |
| ==انواع توثیق==
| |
| از مباحث مقدماتی در علم رجال، توثیق راوی است. مشهور علمای شیعه و اهل سنت در اصل روایت و هم در تزکیه و توثیق، یک نفر را کافی میدانند (طوسی، العده، ۱/۱۲۶؛ سبحانی، کلیات، ۱۵۸). در برابر گروهی قائل شدهاند لازم است راوی را دو نفر توثیق کنند (عاملی، ۱/۱۶). امامخمینی به صورت مستقل و صریح به این بحث نپرداختهاست؛ اما با توجه به استناد ایشان به توثیق علمایی مانند کشی و نجاشی و اکتفا به تعدیل یک نفر از این بزرگان، میتوان پی برد که ایشان نیز قول مشهور را قبول کردهاست (← ادامه مقاله). توثیقات بر دو قسم است: توثیقات خاص و توثیقات عام. مراد از توثیق خاص، توثیق واردشده درباره یک فرد بدون ارائه یک ضابطه کلی است و مقابلش توثیق عام است که مقصود توثیق جماعتی بر اساس ضابطهای کلی است (سبحانی، کلیات، ۱۵۱ و ۲۰۵).
| |
| ==توثیقات خاص==
| |
| مهمترین راههای اثبات توثیق خاص عبارتاند از:
| |
|
| |
|
| ۱. توثیق امام معصوم(ع): مهمترین توثیق سخن معصوم(ع) است. اگر کلام معصوم(ع) دلالت [مطابقی یا تضمنی یا التزامی] بر توثیق راوی داشته باشد، عالیترین قسم توثیق خاص است. امامخمینی در موارد متعدد به این قسم از توثیق در کتابهای خود اشاره و استناد کردهاست؛ ازجمله با استناد به روایات عمری و فرزندش و یونسبنعبدالرحمن را ثقه (تنقیح الاصول، ۳/۵۱ و ۱۸۹؛ البیع، تقریر خرمآبادی، ۳۳۳) و زکریابنآدم را امین بر دین و دنیای مردم خوانده (الاجتهاد و التقلید، ۸۰) است. همچنین ایشان ارجاع مردم به راویانی چون ابوبصیر (همان) و زراره (انوار الهدایه، ۱/۲۰۵) را دلیل بر توثیق آن دو دانستهاست. از شرایط اینگونه توثیق این است که راوی خبر، خود شخصی که توثیق شدهاست، نباشد (خویی، معجم رجال الحدیث، ۸/۲۳۳ ـ ۲۳۴). امامخمینی دلیل آن را سوء ظن به راوی و پدیدآمدن دور باطل بیان کردهاست (سبحانی، کلیات، ۱۵۲)؛ از اینرو ایشان علت نپذیرفتن توثیق مالکبناعین را توثیق به دست خود مالک ذکر میکند (الطهاره، ۱/۴۹۴).
| | [[امامخمینی]] پس از پایان رأیگیری از فضای آزاد و شور و شوق مردم در شرکت در انتخابات سخن گفت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۷ ـ ۴۵۸ و ۴۶۷.</ref> و پیروزی ملت ایران در همهپرسی را وعده خداوند مبنی بر غلبه [[مستضعفان]] بر [[استکبار|مستکبران]] خواند و مخالفان [[جمهوری اسلامی]] را بیخبر از خدا و ماجراجو دانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۲ و ۴۵۷.</ref> و در ادامه از رفتار ضد انسانی برخی گروهها مانند آتشزدن صندوقهای رأی و حمله مسلحانه به مردم نیز انتقاد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۹، ۴۳، ۶۳ و ۸/۳۹۸.</ref> |
|
| |
|
| ۲. دعای امام معصوم(ع): درباره دعای امام معصوم(ع) یا یکی از بزرگانِ علما در مورد یک راوی، اختلاف است. برخی آن را نشانه حسن و جلالت شأن راوی و ثقه و مورد اعتمادبودن او دانستهاند (استرآبادی، محمدبنعلی، ۱/۹۴؛ اعرجی کاظمی، ۱/۱۳۴)؛ در مقابل عدهای بهشدت مخالف دلالت آن بر توثیقاند (خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۷۴). امامخمینی معتقد است دعای امام معصوم(ع) بهتنهایی نمیتواند توثیق راوی را ثابت کند، بهویژه در جایی که متن روایت مختلف باشد؛ به همین جهت ایشان روایت حسینبنزراره را درباره پاکی شیر مردار نپذیرفتهاست (الطهاره، ۳/۱۵۴). همچنین ایشان «ترضّی» (گفتن «رضیالله عنه») شیخ صدوق را درباره جعفربننعیم شاذانی برای وثاقت او کافی ندانستهاست (مکاسب، ۲/۸۴).
| | ==اعلام عید اسلامی و ملی== |
| | [[امامخمینی]] در پیامی به مناسبت رأی یکپارچه مردم به جمهوری اسلامی با ذکر آیه کریمه «وَ نُرِیدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً»،<ref>سوره قصص، آیه ۵)</ref> در آغاز آن، دوازدهم فروردین را روز پیروزی [[مستضعفان]] خواند و آن را به ملت ایران تبریک گفت و این روز را روز امامت امت و روز پیروزی و فتح و ظفر ملت نامید و افزود در این روز تاریخی، رژیم طاغوتی به زبالهدان تاریخ پیوست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۲.</ref> ایشان به دنیا اعلام کرد [[مردم]] به عدالت رأی دادند و در سایه [[حکومت اسلامی]] باران رحمت [[قرآن]] و [[سنت]] بر همه کس به یکسان خواهد بارید.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۳.</ref> ایشان در ادامه پیام، صبحگاه دوازدهم فروردین را روز نخستین حکومت «الله» و از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی شمرد و از مردم خواست این روز را عید بگیرند و زنده نگهدارند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۳ ـ ۴۵۴.</ref> ایشان از مردم و دولت خواست در سایه این اقتدار ملی با قدرت پیش روند و عدالت اسلامی را به دنیا نشان دهند و از اسلام و جمهوری اسلامی پاسداری کرده، کشور را از آثار رژیم طاغوتی پاکسازی و ادارات کشور را که غربی شکل گرفتهاند متحول کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۴.</ref> |
|
| |
|
| ۳. توثیقات علمای قدیم رجال: مشهور میان علما، قبول توثیقات علمای قدیم رجال مانند نجاشی، کشی و شیخ طوسی است؛ به دلیل اینکه آنان یا معاصر بعضی از راویان احادیث بودهاند و بدون واسطه از صدق و کذب آنان اطلاع داشتهاند یا اینکه حال راویان را از استادان خود و آنان از استادان و معاصران راویان دریافت کردهاند و در هر دو صورت این جرح و تعدیلها از روی حس بوده نه اجتهاد و حدس و بنابراین از باب حجیت خبر، قولشان حجت میشود؛ البته شرط آن این است که کلام، ظهور در اثبات وثاقت داشته باشد. امامخمینی نیز اینگونه توثیقات را پذیرفتهاست؛ به همین جهت به نظرات رجالی کشی توجه کرده و در موارد متعدد برای بیان توثیق و تضعیف راویان به آن استناد کردهاست (← همان، ۲/۸۳ ـ ۸۴؛ بدائع الدرر، ۱۱۶؛ الطهاره، ۱/۷۸ و ۳/۳۲۸، ۳۳۱، ۳۴۰). ایشان دیدگاههای رجالی ابنغضائری را در مواردی در کنار دیگر اقوال و به عنوان تأیید قبول کردهاست (الطهاره، ۲/۳۷۶)؛ ولی در موارد تعارض دیدگاه نجاشی (تنقیح الاصول، ۳/۳۰۵ ـ ۳۰۶) و دیگر علمای رجال با ابنغضائری (همان، ۳/۳۰۶) دیدگاه نجاشی و دیگران را مقدم داشتهاست.
| | امامخمینی در سال ۱۳۵۹ نیز به مناسبت سالگرد اعلام جمهوری اسلامی، دوازدهم فروردین را روز رسمیت حکومت مستضعفان بر مستکبران در ایران یاد کرد و با اعلام اینکه ملت ایران این روز را عیدی اسلامی ـ ملی تلقی میکند، آن را روز غلبه جنود «اللَّه» بر جنود شیطان و روز فتح و نصر خدا و بندگان مؤمن به او دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۱۹.</ref> ایشان در سالهای بعد نیز به مناسبت دوازدهم فروردین پیام داده و تذکراتی را به مقتضای زمان، به ملت، دولت، قوه قضاییه و قوای مسلح یادآوری کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۲۵۰؛ ۱۶/۱۵۴ و ۱۷/۳۹۰.</ref> |
|
| |
|
| امامخمینی در میان علمای قدیمِ رجال، عنایت ویژهای به دیدگاههای رجالی نجاشی دارد و او را در این فن مقدم بر همه دانستهاست (الطهاره، ۳/۳۴۵) و موارد عمل به توثیقات (مکاسب، ۱/۶۸) و موارد اعتماد ایشان به نجاشی در تضعیفات و خدشه در روایات نیز متعدد است (الطهاره، ۳/۳۳۷، ۳۳۹ ـ ۳۴۱ و ۳۵۳). ایشان در مواردی نیز بر دلالت کلام نجاشی بر توثیق یا تضعیف یا غیر این دو، مناقشه دارد (الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۲۲۰، ۳۱۴؛ مکاسب، ۱/۳۵۹ و ۲/۸۴). ایشان به دیدگاههای رجالی کتابهای رجالی شیخ طوسی نیز توجه ویژه داشته و در موارد متعدد در توثیق و تضعیف راویان به آنها استناد کردهاست (تهذیب الاصول، ۳/۱۱؛ الطهاره، ۲/۳۷۷)؛ چنانکه به دیدگاههایی رجالی در کتابهای غیر رجالی شیخ طوسی مانند عدة الاصول، تهذیب الاحکام و الاستبصار در توثیق و تضعیف راویان هم استناد کردهاست (الطهاره، ۳/۳۳۹؛ البیع، ۲/۶۳۱)؛ همچنین در تبیین معنای اصل و کتاب و مصنف و نقد و رد دیگر تعریفها و همچنین تأیید دیدگاه خودش به سخنان شیخ طوسی استناد کردهاست (الطهاره، ۳/۳۵۲ ـ ۳۵۴، ۳۵۶ ـ ۳۵۷ و ۳۶۰). | | بعدها روشن شد امامخمینی چندین شعر زیبا در وصف جمهوری اسلامی سرودهاست؛ ازجمله: جمهوری اسلامی ما جاوید است/ دشمن ز حیات خویشتن نومید است. آن روز که عالم ز ستمگر خالی است/ ما را و همه ستمکشان را عید است.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۱۹۳ و ۱۹۵.</ref> ایشان در سرودهای دیگر جمهوری اسلامی را روز عید حزبالله و شکست دشمن نامیدهاست.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۱۹۷.</ref> |
|
| |
|
| ۴. توثیقات متأخران رجال: بعضی از علما توثیقات متأخران را قبول دارند و بعضی هم بیفایده میدانند (← خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۱۳ ـ ۱۴). امامخمینی در مواردی توثیقات و تضعیفات متأخران را، هرچند به صورت جمع قراین، پذیرفتهاست و در مواردی هم قبول نکردهاست. ایشان در مواردی به سخن شیخمنتجبالدین (م۶۰۰ق) استناد کردهاست (الطهاره، ۳/۳۵۹)؛ ولی گفته وی را برای اثبات وثاقت منصوربنحسین آبی کافی ندانستهاست (همان، ۳/۳۶۴ ـ ۳۶۵). ایشان به آرای رجالی و حدیثی سیدبنطاووس (م۶۶۴ق) نیز اشاره کرده و آن را رد نکردهاست که ظاهرش اعتنا به آن است (همان، ۳/۳۴۹). از دیگر متأخران که ایشان به ذکر نظرها وکتابهای آنان توجه کرده، محقق حلی (م۶۷۶ق) (همان، ۳/۳۴۸) و ابنداوود حلی (م۷۰۷ق) مؤلف کتاب الرجال (همان، ۳/۳۴۹) است.
| | ==بازتاب همهپرسی== |
| | رأی [[مردم]] به [[جمهوری اسلامی]] در میان دوست و [[دشمن]] بازتاب گستردهای داشت. دوستان جمهوری اسلامی ایران خرسند شدند و علما و اقشار گوناگون مردم ایران و مسلمانان و محرومان و رؤسای کشورهای جهان پیامهای تبریک فراوانی به [[امامخمینی]] و کارگزاران نظام فرستادند و استقرار جمهوری اسلامی را به امامخمینی و امت اسلامی تبریک گفتند.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۲۲، ۳۲، ۱۲۱ و ۸/۲۵۲؛ کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۴، ۵ و ۷.</ref> نخستوزیر [[مصر]] ضمن بهرسمیتشناختن نظام جدید ایران، بر همکاری دو کشور تأکید کرد.<ref>کیهان، ۱۲/۱/۱۳۵۸، ۵.</ref> امامخمینی نیز ضمن تشکر در پاسخ برخی از آنان ازجمله رئیسجمهور [[عراق]] یادآور شد، دولتها باید با ملتها با مسالمت رفتار کنند و در خدمت آنان باشند تا آسایش همگان فراهم گردد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۲.</ref> در پاسخ رئیسجمهور تونس نیز آرزو کرد جمهوری اسلامی ایران در همبستگی میان [[مسلمانان]] نقش مؤثری داشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۱۲۳.</ref> ایشان در دیدار سفیر بنگلادش و در پاسخ تبریک رئیسجمهور این کشور یادآور شد امید دارد دولتها و ملت اسلام هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیکتر شوند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۵۱.</ref> و در پاسخ لئونید برژنف رهبر [[شوروی|اتحاد جماهیر شوروی]]، سعادت و رستگاری ملل شوروی را خواستار شد و اظهار امیدواری کرد جمهوری اسلامی ایران در اتحاد ملل و آسایش انسانها نقش ارزندهای داشته باشد و در راه صلح و آرامش کوشا باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۲۶۳.</ref> خبرگزاریهای بینالمللی از حضور گسترده مردم خبرهای مفصلی را مخابره کردند.<ref>کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۸.</ref> دبیرکل انجمن دولتی و همبستگی فرانسه با مردم ایران این رأیگیری را پراهمیت خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۱/۱۳۵۸، ۸.</ref> گروه ناظر بر همهپرسی نیز که از فرانسه به منظور نظارت آمده بودند، همهپرسی ایران را دموکراتیک و پیروزی قدرت انقلابی ایران را کاملاً محرز دانستند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۱/۱۳۵۸، ۸.</ref> [[امریکا]] مأیوس از تغییر نظام، پس از انتخابات سفیر خود را از [[ایران]] فرا خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۱/۱۳۵۸، ۸.</ref> برخی از سران دیگر کشورها نیز نخستین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی ایران را به امامخمینی و مردم ایران تبریک گفتند، رئیس کمیته دایمی کنگره ملی نمایندگان مردم جمهوری خلق چین،<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۲۵.</ref> لئونید برژنف رهبر شوروی، رئیسجمهور خلق چین و کره شمالی،<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۲۵ ـ ۲۲۷.</ref> رؤسای کشورهای سوریه، لیبی، الجزائر، بنگلادش ازجمله این افراد بودند.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۲۹ ـ ۲۳۲.</ref> این تبریکها در برخی سالهای بعد نیز ادامه داشت.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۲۶ و ۱۶/۱۵۳.</ref> |
|
| |
|
| امامخمینی به نظرهای علامه حلی (م۷۲۶ق) نیز توجه بسیار دارد (همان، ۳/۳۴۹ و ۳۵۳؛ البیع، ۲/۵۵۰؛ الاجتهاد و التقلید، ۴۵؛ الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۳۱۳)؛ با این حال، در مواردی احتمال میدهد تصحیح علامه به سبب قراینی باشد که دلالت بر صحت متن میکند (مکاسب، ۲/۸۳)؛ ازجمله در حدیث رفع، احمدبنمحمد بنیحیی هرچند محل کلام است، ولی ایشان به توثیق علامه حلی و مجلسی (م۱۱۱۰ یا ۱۱۱۱ق) تمسک کردهاست (تنقیح الاصول، ۳/۲۱۷)؛ البته ایشان در مواردی نیز توثیق علامه را به سبب بحث صغروی و اشتباهدانستن درک و برداشت وی نپذیرفتهاست؛ مانند توثیق «علیبنابیالمغیره» به این جهت که توثیق علامه به سبب توثیق نجاشی است و توثیق نجاشی درباره پسرش است نه خود علیبنابیالمغیره (مکاسب، ۱/۶۸). از دیگر متأخران که امامخمینی به دیدگاه رجالیشان توجه کردهاست فخرالمحققین (م۷۷۱ق)، شهید اول (م۷۸۶ق)، فاضل مقداد (م۸۲۶ق) و شهید ثانی (م۹۶۶ق) (الطهاره، ۳/۳۴۸ ـ ۳۴۹) است. ایشان در بحث تفصیل در حرمت غنا روایت عبدالاعلی را به سبب تأیید شیخ مفید و جزم میرداماد به صحت روایات وی، حسنه و موثقه میشمارد و آن را تأییدی بر توثیق او میداند (مکاسب، ۱/۳۲۱)
| |
| ==توثیقات عام==
| |
| توثیقات عام، توثیقاتیاند که به کمک آنها وثاقت عدهای با بیان یک ضابطه ثابت میشود و هر فردی که آن ضابطه را داشته باشد، توثیق خواهد شد (سبحانی، کلیات، ۱۵۱ و ۲۰۵)؛ برای نمونه اگر فقیهی بپذیرد که همه مشایخ نجاشی ثقهاند و او از غیر ثقه نقل نمیکند، ثقهبودن همه کسانی را که در الفهرست و رجال شیخ نجاشی معرفی شدهاند، میپذیرد؛ هرچند در کتابهای رجالی درباره آنان تصریح به وثاقت یا ضعف نشده باشد. چنین توثیقی را توثیق عام مینامند و چنین ضوابطی در علم رجال بسیارند. امامخمینی نیز پارهای از این قواعد را پذیرفته و برخی را نقد و رد کردهاست. مهمترین توثیقات عام عبارتاند از:
| |
|
| |
| ۱. اصحاب اجماع: اصحاب اجماع آن دسته از راویانیاند که نوعی اتفاق نظر درباره پذیرش روایات آنان یا توثیق آنان به همراه مشایخ حدیثیشان نقل شدهاست (میرداماد، ۴۵؛ سبحانی، کلیات، ۱۷۹). اصل در اصحاب اجماع، عبارات کشّی است که چنین اجماعی را درباره سه گروه از اصحاب ائمه(ع) ادعا کردهاست. او گفتهاست گروه امامیه به تصدیق و فقاهت شش تن از اصحاب امامباقر(ع) و امامصادق(ع) زراره، معروفبنخربوذ، برید، ابوبصیر اسدی، فضیلبنیسار و محمدبنمسلم طائفی، تصریح کردهاند. برخی به جای ابوبصیر اسدی، ابوبصیر مرادی را آوردهاند (کشی، ۲/۵۰۷). وی از اصحاب امامصادق(ع) نیز شش نفر: جمیلبندراج، عبداللهبنمسکان، عبداللهبنبکیر، حمادبنعثمان، حمادبنعیسی و ابانبنعثمان را آوردهاست (همان، ۲/۶۷۳) و از اصحاب امامکاظم(ع) و امامرضا(ع) نیز یونسبنعبدالرحمن، صفوانبنیحیی، محمدبن ابیعمیر، عبداللهبنمغیره، حسنبنمحبوب و احمدبن محمدبنابینصر را ذکر کردهاست. برخی به جای حسنبنمحبوب، حسنبنعلیبنفضال و فضالةبنایوب گفتهاند و برخی به جای ابنفضّال، عثمانبنعیسی را مطرح کردهاند (همان، ۲/۸۳۰ ـ ۸۳۱). این هجده تن معروف به اصحاب اجماعاند. درباره اصحاب اجماع سه دیدگاه مهم مطرح است:
| |
|
| |
| الف) برخی گفتهاند از عبارت کشّی تنها توثیق خود اصحاب اجماع برداشت میشود. از قائلان به این قول، سیدعلی طباطبایی و سیدمحمد بحرالعلوم است (← مازندرانی، ۱/۵۵ ـ ۵۶؛ سبحانی، کلیات، ۱۸۲ و ۲۰۵).
| |
|
| |
| ب) برخی دیگر گفتهاند افزون بر وثاقت این افراد صحت روایات آنان نیز برداشت میشود؛ بنابراین اگر سلسله سند روایتی تا این راویان معتبر و صحیح باشد، از این به بعد روایت صحیحه خواهد بود؛ اگرچه در سلسله سند روایت، راوی مجهول یا ضعیفی باشد. در این صورت نقل اصحاب اجماع مقدم بر تضعیف راوی است و این نقل نیز دلیل بر وثاقت اوست. این قول به مشهور نسبت داده شدهاست (مازندرانی، ۱/۵۰).
| |
|
| |
| ج) برخی افزون بر توثیق آنان و صحت روایاتشان، توثیق واسطهها تا امام معصوم(ع) را نیز ثابت دانستهاند. ثمره این قول توثیق استادانِ باواسطه و بیواسطه اصحاب اجماع است. لازمه این قول توثیق تعداد زیادی از راویان ضعیف، مهمل و مجهول است که اصحاب اجماع از آنان روایت نقل کردهاند؛ بنابراین در دیگر روایات هم که این استادان اصحاب اجماع واقع شده باشند، از جانب آنان روایت معتبر است اگر دیگر راویان توثیق شده باشند. به اعتقاد محدث نوری با پذیرش این معنا برای اصحاب اجماع، هزاران حدیث معتبر خواهد بود (۷/۷ ـ ۲۰).
| |
| مفصلترین بحث رجالی امامخمینی، بحث اصحاب اجماع است (الطهاره، ۳/۳۲۷ ـ ۳۵۰). ایشان این بحث را در هنگام بررسی حرمت یا حلیت «عصیر زبیبی» بیان کرده و چون ایشان معتقد به حلیت است، به ادله قائلان به حرمت یعنی محمدباقر مجلسی و سیدمهدی بحرالعلوم طباطبایی پرداخته و آن را نقد کردهاست. مستند اصلی دلیل حرمت روایت زید نرسی است که توثیق نشدهاست. بحرالعلوم به کمک چند دلیل حرمت را ثابت کردهاست؛ ازجمله اینکه ابنابیعمیر از اصحاب اجماع است و نقل وی از زید نرسی دلیل بر وثاقت اوست؛ زیرا این گروه از غیر ثقه نقل نمیکنند (همان، ۳/۳۲۷ ـ ۳۳۱). امامخمینی به مناسبت نقد و رد همین دلیل، به صورت مفصل بحث اصحاب اجماع را مطرح کردهاست (همان، ۳/۳۲۷ ـ ۳۵۰). بر اساس پذیرش این مبنا باید قائل به توثیق صدها نفر از راویانی بود که در سلسله سند اصحاب اجماع واقع شدهاند (همان). ایشان در اینجا درباره متعلق این اجماع و اعتبار آن و چگونگی برخورد دیگر رجالیان با آن بحث کرده و خود دیدگاه اول را پذیرفته و معتقد است نقل اصحاب اجماع از راوی مجهول یا ضعیف دلیل وثاقت او نمیشود. در این بحث، عمده مباحث ایشان، رد و نقد دیگر دیدگاههاست (همان، ۳/۳۳۱ ـ ۳۳۵).
| |
|
| |
| از بحث مفصل امامخمینی درباه اصحاب اجماع برداشت میشود که ادعای اجماع بر توثیق اصحاب اجماع در حکایاتشان است نه روایاتشان؛ مثلاً عبارت «عن محمدبنابیعمیر عن عمربناذینه» معنایش این است که محمدبنابیعمیر انسان راستگویی است و دروغ نمیگوید و حتماً از ابناُذینه حدیث را شنیده که نقل کردهاست. از این ادعای اجماع نمیتوان به صحت همه اخبار اصحاب اجماع پی برد؛ همچنین از این ادعا نمیتوان توثیق مشایخ همه اصحاب اجماع را فهمید؛ زیرا در میان آنان افراد ضعیفی وجود دارند که به روایاتشان اعتنایی نمیشود؛ مثلاً ایشان نقل کردهاست که محمدبنابیعمیر که مشهورترین راوی در میان این گروه است، از یونسبنظبیان روایت نقل میکند؛ در حالیکه نجاشی درباره او گفتهاست: «ضعیف جدا لا یلتفت الی ما رواه و کل کتبه تخلیط». ابنغضائری و دیگر رجالیان نیز او را غالی و دروغگوی مشهور شمردهاند و نیز محمدبنابیعمیر از عبداللهبنقاسم حضرمی، علیبنحمزه بطائنی، علیبنحدید و حسینبناحمد منقری که رجالیان آنان را تضعیف کردهاند، روایاتی نقل کردهاست (همان، ۳/۳۳۷ ـ ۳۳۹).
| |
|
| |
| امامخمینی افزون بر ابنابیعمیر افراد دیگری از اصحاب اجماع را آورده که آنان نیز از افراد ضعیف روایت نقل کردهاند (همان، ۳/۳۳۸ ـ ۳۴۲). ایشان پس از اشاره به نمونههای بسیار، یادآور شده این اجماع ادعایی مدرکی و معیوب است؛ زیرا بهخلاف آنچه آنان یافته و یا ادعا کردهاند، وجود دارد؛ بنابراین تکیه بر اجماع آنان درست نیست (همان، ۳/۳۴۲).
| |
|
| |
| ۲. نقل مشایخ ثقات: مراد از مشایخ ثقات گروهیاند که شیخ طوسی گفتهاست آنان تنها از افراد ثقه نقل میکنند؛ از اینرو مرسلات آنان مانند مسندات دیگران است. وی سه نفر از آنان را نام بردهاست: صفوانبنیحیی (م۲۱۰ق)، ابنأبیعمیر (م۲۱۷ق) و بزنطی (م۲۲۱ق) (طوسی، العده، ۱/۱۵۴). پذیرش این نکته دو فایده مهم دارد: الف) استادان بیواسطه [یاعلاوه بر آن استادان باواسطه] این سه فقیه که توثیق نشدهاند، توثیق خواهند شد (سبحانی، کلیات، ۲۰۵ ـ ۲۰۶) و نقل شده تعداد استادان بیواسطه ابنابیعمیر حدود ۲۵۰، صفوان ۱۰۴ و بزنطی ۵۲ تن بودهاست (ترابی، ۲۴۲). ب) مرسلههای آنان در حکم مسند و حجت خواهد بود (سبحانی، کلیات، ۲۰۵). برخی از فقیهان توثیق استادان بیواسطه این سه تن را پذیرفتهاند (نجفی، ۱۲/۴۳۵؛ نوری، ۷/۱۰۱ و ۱۲۳) و برخی دیگر همانند محقق حلی، شهید ثانی و صاحب مدارک آن را نپذیرفتهاند (سبحانی، کلیات، ۲۱۳ ـ ۲۱۵).
| |
|
| |
| امامخمینی این بحث را در اصحاب اجماع مطرح کردهاست و نقل مشایخ از راویان را نیز دلیل وثاقت آنان نمیداند و مرسلات آنان را نیز معتبر نمیشمارد. عمده دلیل ایشان وجود نقض بر این قاعده است؛ یعنی افراد ضعیف در میان استادان این سه نفر وجود دارند (الطهاره، ۳/۳۴۲). ظاهر بعضی از عبارتهای امامخمینی حجیتنداشتن همه مرسلههای اصحاب اجماع است (همان، ۱/۹۲ ـ ۹۳)؛ اما برخی عبارتها بر حجیت مرسلههای ابنابیعمیر دلالت دارند (همان، ۱/۲۷۲ و ۲۷۴؛ البیع، ۲/۶۳۱). ایشان دلالت کلام نجاشی بر اعتبار مرسلههای ابنابیعمیر ـ نه مسندات او ـ را رد نمیکند و متیقن از آن را مرسلههایی میداند که حدیث مرفوع باشند و واسطهها حذف شده باشند، نه اینکه به لفظ مبهم «رجل» یا «بعض اصحابنا» باشند (الطهاره، ۳/۳۴۶ ـ ۳۴۷)؛ چنانکه در بحث لزوم ادامه نماز با یافتن آب پس از تکبیرةالاحرام، ممدوحبودن مشایخ ابنابیعمیر را میپذیرد (همان، ۲/۳۷۸ ـ ۳۸۰). ایشان همچنین نقل ابنابیعمیر از کتابی را سبب حجیت آن کتاب نمیداند (مکاسب، ۱/۱۱۴).
| |
|
| |
| ۳. مشایخ احمدبنمحمد بنعیسی: افراد دیگری هم هستند که ادعا شدهاست آنان از غیر ثقه نقل نمیکنند؛ بر این اساس تمام افرادی که مرویعنه این افرادند، توثیق میشوند، ازجمله احمدبنمحمدبنعیسی که از فقها و راویان بزرگ شیعه و مورد وثوق همگان و از اصحاب امامرضا(ع)، امامجواد و امامهادی(ع) است (← خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۶۶). شماری از علمای شیعه (همان، ۱/۶۶ ـ ۶۷؛ سبحانی، کلیات، ۲۷۶)، ازجمله امامخمینی (الطهاره، ۴/۸۷ ـ ۸۸) ثقهبودن تمام کسانی را که وی از آنان روایت کرده، نپذیرفتهاند.
| |
|
| |
| ۴. صاحب «اصل» بودن راوی: داشتن اصل (یا کتاب یا تصنیف) نیز دلیل بر وثاقت مؤلف آن شمرده شدهاست. محمدتقی مجلسی (۱/۸۶) و محمدباقر مجلسی (مرآة العقول، ۱۰/۱۲۴؛ بحار الانوار، ۱/۴۳) آن را دالّ بر توثیق و اعتبار روایات صاحب اصل دانستهاند. سیدمحمدمهدی بحرالعلوم نیز یادآور شدهاست که از کلام اصحاب فهمیده میشود صاحب اصلبودن دلالت بر مدح صاحبش و دلیلی بر اعتماد به آنچه در اصل است، میباشد و اصحاب روایت را به سبب نبود آن در اصلی تضعیف میکردند (۲/۳۶۷)؛ اما عدهای از علما دلالت اصل را بر وثاقت یا حسن صاحبش نپذیرفتهاند (خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۲۳؛ حکیم، ۱/۴۲۶ ـ ۴۲۷).
| |
|
| |
| امامخمینی چندین دلیل بر دلالتنکردن اصل بر توثیق صاحبش شمردهاست، ازجمله اینکه اصل به معنای کتابِ معتمدعلیه نزد گذشتگان نیست؛ بنابراین دلالت بر مدح و حسن صاحب آن ندارد تا موجب حجتشدن روایت گردد (الطهاره، ۳/۳۵۳ ـ ۳۵۴)؛ چنانکه به نظر ایشان کتاب و تصنیفداشتن هم دلالت بر مدحی برای صاحبش ندارد (همان، ۳/۳۶۲ ـ ۳۶۳). ایشان در معنای اصل دو احتمال میدهد: ۱. کتاب مربوط به اصول عقاید باشد و دلیل آن را بعضی قراین و تعبیرات ذکر میکند؛ ۲. کتاب اعم از اصل و تصنیف باشد و اصل برای نقل حدیث بیواسطه یا باواسطه از امام(ع) تألیف شده و بیشترِ کاربرد آن، آنجاست که از کتاب دیگری گرفته نشدهاست، و تصنیف به کتابی گفته میشود که برای هدف خاصی نوشته شده باشد. ایشان احتمال دوم را قویتر میداند (همان، ۳/۳۵۸ ـ ۳۶۲)؛ چنانکه از نگاه ایشان نقل اندک کتب اربعه از یک اصل و رویگردانی از نقل از یک کتاب موجب ضعف است، به طوری که حتی نمیشود به توثیق رجالیان درباره این راوی برای اخذ به کتاب و اصل اکتفا کرد (همان، ۳/۳۶۳ ـ ۳۶۴).
| |
|
| |
| ۵. شیخ اِجازه بودن راوی: شیخ اجازه کسی است که فرد ثقهای مانند صدوق و طوسی از او باواسطه یا بیواسطه اجازه نقل روایت از کتاب یا اصلی را دریافت کنند. برخی از مشایخِ اجازه در کتابهای رجالی توثیق یا تضعیف نشدهاند. درباره اینکه آیا صرف شیخ اجازه بودن دلالت بر توثیق میکند یا هیچ دلالتی ندارد (سبحانی، کلیات، ۳۳۵)، برخی معتقدند شیخ اجازه بودن منصب بزرگی است و دلالت بر عدالت و توثیق صاحب آن میکند و شیوخ اجازه نیازی به توثیق ندارند (میرداماد، ۱۰۵). در برابر، برخی بر این باورندکه شیخ اجازه بودن هیچ دلالتی بر توثیق و حُسن حال صاحبش نمیکند (خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۷۳). امامخمینی دیدگاه دوم را پذیرفتهاست؛ زیرا در میان مشایخ اجازه افراد ضعیفی وجود دارند که علمای رجال آنان را تضعیف کردهاند؛ البته ایشان آن را به عنوان قرینهای بر وثاقت پذیرفتهاست (مکاسب، ۱/۳۵۹؛ الطهاره، ۲/۳۷۶ و ۳/۱۵۷؛ الاجتهاد و التقلید، ۴۲ ـ ۴۵).
| |
|
| |
| ۶. کثرت نقل از امام معصوم(ع): کثرث روایتِ ـ باواسطه یا بیواسطه ـ یک راوی از امام معصوم(ع) در شمار توثیقات عام است (کشی، ۱/۵). مامقانی این قول را به شهید ثانی، محمدتقی مجلسی و محمدباقر مجلسی و وحید بهبهانی نسبت دادهاست (مامقانی، مقباس الهدایه، ۲/۱۰ ـ ۱۱؛ ترابی، ۳۴۰ ـ ۳۴۱). از مخالفان این نظریه سیدابوالقاسم خویی است که در سند و دلالت روایاتی که مستند این نظریهاند، اشکال میکند (معجم رجال الحدیث، ۱/۷۵ ـ ۷۶). امامخمینی کثرت روایتِ راوی از معصوم را یکی از قراین در کنار دیگر قراین که مجموعاً باعث اطمینان به روایت میشوند، قبول کردهاست (مکاسب، ۲/۱۷۹؛ الطهاره، ۳/۳۸ ـ ۳۹).
| |
|
| |
| ۷. کثرث روایت ثقه از یک راوی: کثرث روایت ثقه از یک راوی نیز در شمار توثیقات عام شمرده شدهاست (سبحانی، کلیات، ۳۵۰). از طرفداران این نظریه، شهید اول و وحید بهبهانی شمرده شدهاند (ترابی، ۳۴۵). امامخمینی کثرت روایت را به صورت یک قرینه قبول دارد؛ چنانکه ایشان روایت حکمبنمسکین را حسنه شمرده و وجه آن را مقبولبودن روایات او و نقل افراد مختلف ثقه مانند ابنأبیعمیر و ابنمحبوب و ابنابیالخطّاب و حسنبنعلیبنفضّال از او دانستهاست (الطهاره، ۳/۳۸ ـ ۳۹)؛ در عین حال کثرت روایت را به تنهایی کافی ندانستهاست؛ چنانکه کثرت نقل صدوق از عبدالواحدبنمحمدبنعبدوس را موجب وثاقت ندانستهاست (مکاسب، ۲/۸۲ ـ ۸۴).
| |
|
| |
| ۸. بنیفضال: بنیفضال که به حسنبنعلیبنفضال (نجاشی، ۳۴؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۶۳۵؛ همو، الفهرست، ۱۲۳) و سه پسرش احمد و محمد و علی (طوسی، الفهرست، ۲۳؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ۱/۳۴۵؛ اردبیلی، ۲/۴۳۵) گفته میشود، از راویان بزرگ حدیثی شیعه بودند؛ اما از نظر عقیده فطحیمذهب بودند؛ یعنی به جای امامکاظم(ع) عبدالله فرزند بزرگ امامصادق(ع) را امام هفتم میدانستند و بعداً بیشترشان به امامت امامکاظم(ع) برگشتند. امامحسن عسکری(ع) دستور داد از آنان روایت گرفته شود؛ اما آرای اجتهادی (یا عقیده) آنان واگذاشته شود (صدوق، من لایحضر، ۴/۵۴۲). برخی با استناد به همین حدیث گفتهاند جایز است از کتابهای بنیفضال استفاده شود و تفاوتی میان کتابها و روایات این گروه با افراد ثقه دیگر نیست (انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۴۲؛ همو، کتاب المکاسب، ۴/۳۶۶ ـ ۳۶۷). در برابر، برخی این توثیق عام را به دلیل ضعف سند و دلالت حدیث مروی از امامعسکری(ع) یا یکی از این دو نپذیرفتهاند (خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۶۸؛ سبحانی، کلیات، ۲۷۹).
| |
|
| |
| امامخمینی نیز دلالت روایت امامعسکری(ع) را بر حجیت روایات بنیفضال قبول ندارد و میافزاید روایت تنها بر توثیق خود بنیفضال دلالت میکند و لزوم اخذ به روایاتشان در صورتی است که از امام(ع) یا از ثقه از امام(ع) نقل کنند، نه اینکه واجب باشد مرسلههای بنیفضال یا آنچه از ضعفا نقل میکنند را پذیرفت؛ چون رد این قسم، رد روایات بنیفضال شمرده نمیشود، بلکه رد روایات ضعیف است (الخلل، ۱۳۵؛ الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۲۱۸ ـ ۲۲۰).
| |
|
| |
| ۹. طاطریون: طاطریون ازجمله راویانیاند که علما بر روایات آنان تکیه کردهاند و از «واقفیه» به شمار میآیند (طوسی، رجال الطوسی، ۳۴۱؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۲/۳۷۷). این گروه درباره امامت امامرضا(ع) دچار شبهه شدند و در امامت موسیبنجعفر(ع) توقف کردند (صدوق، من لایحضر، ۴/۵۴۳). در میان آنان علیبنحسن طاطری از راویان معروف است. شیخ طوسی در شرح حال او جملهای آوردهاست (الفهرست، ۲۷۲) که برای وثاقت راویانی که از آنها روایت میکند، به آن استناد شدهاست (اردبیلی، ۱/۵۶۸؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۵۱ و ۶۹؛ سبحانی، کلیات، ۲۸۰) و شیخ طوسی در جای دیگر عمل به اخبار همه طاطریون را به طایفه امامیه نسبت دادهاست (العده، ۱/۱۵۰ ـ ۱۵۱). گروهی ازجمله وحید بهبهانی با توجه به سخنان شیخ طوسی تمام [مشایخ و راویان باواسطه و بیواسطه طاطریون تا معصوم] را ثقه دانستهاند (استرآبادی محمدبنعلی، ۷/۳۶۴). برخی نیز گفتهاند در آنچه علیبنحسن طاطری در کتابهای فقهی خود نقل میکند، اگر او راوی اول باشد، تمام واسطهها تا امام معصوم(ع) توثیق میشوند، به شرط اینکه تضعیف نشده باشند؛ اما آنجا که علیبنحسن طاطری از راویان میانه در سند است، کلام شیخ بر توثیق راویان بعدی تا امام(ع) دلالت نمیکند (خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۶۹؛ سبحانی، کلیات، ۲۸۱). امامخمینی در فروش کنیز آوازهخوان، سخن شیخ طوسی درباره عمل شیعیان به اخبار طاطریون را نقل میکند و اشکال نمیکند و این بیانگر پذیرش آن است (مکاسب، ۱/۳۱۶).
| |
|
| |
| ۱۰. مرسلات صدوق: شیخ صدوق در نقل روایات برای اختصار، در۲۰۵۰ مورد از مجموع ۵۹۶۳ حدیثِ کتاب من لایحضره الفقیه، آنها را به صورت مرسل آوردهاست و تمام راویان واسطه میان خودش و صاحب کتاب را حذف کرده و از صاحب کتاب تا معصوم(ع) نام راویان را ذکر کردهاست و در مواردی هم تمام واسطهها را حذف و حدیث را به صورت مرسله نقل کردهاست. بعضی همانند تفرشی (ملامراد)، شیخ بهایی (محمدبنحسین) و میرداماد (سیدمحمدباقر) و دیگران تمام اقسام مرسلات صدوق را حجت میدانند (سبحانی، کلیات، ۳۸۳ ـ ۳۸۴). برخی بر آناند که مرسلههای صدوق در من لایحضره الفقیه حجتاند (نوری، ۴/۶). سیدابوالقاسم خویی نیز در دورههای نخست معتقد بود اگر صدوق به صورت جزمی چیزی را به صورت مرسل به معصوم نسبت داد، حجت است (مصباح الاصول، ۱/۶۰۲ ـ ۶۰۳)؛ ولی در دوره اخیر تمایل به حجیتنداشتن تمام مرسلات صدوق پیدا کرد و وجه آن را این دانست که حجیت روایتی نزد فقیهی به سبب اختلاف در ملاک حجیت، مستلزم حجیت آن نزد دیگران نیست (همان، ۱/۶۰۳).
| |
|
| |
| امامخمینی به نظرات رجالی و کتابهای شیخ صدوق توجه داشته و توثیقات او را کمتر از توثیق نجاشی و دیگر علمای رجال نمیداند (البیع، ۲/۶۲۸؛ مکاسب، ۱/۱۱۶؛ الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۴۶۸) و به اشکال خویی نیز پاسخ دادهاست (الطهاره، ۴۶۸)؛ البته از نگاه ایشان قبول مرسلات صدوق در موردی است که در جای دیگر برای مرسله سند ضعیفی ذکر نکرده باشد، وگرنه با ضعف سند نزد امامخمینی، مرسله حجت نمیشود؛ به همین سبب مرسله صدوق از امامصادق(ع) درباره اشیای طاهر از میته، «لبن میته» را قبول نمیکند (الطهاره، ۳/۱۵۴ ـ ۱۵۵).
| |
|
| |
| ۱۱. کتاب نوادر الحکمه: این کتاب تألیف محمدبن احمدبنیحییبنعمران اشعری قمی است. بعضی از علما تمام راویان موجود در آن را غیر از آن کسی که ابنولید استثنا کرده، معتبر میدانند؛ اما گروهی دیگر قائلاند معتبر نیست (خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۶/۴۸ ـ ۵۱). شیخ طوسی مستثنیات ابنولید را مورد اعتماد میداند (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱/۲۶۳ و ۲۷۰). امامخمینی در موارد متعدد روایت شیخ طوسی از محمدبناحمدبنیحیی، را در مباحث فقهی خود نقل کرده و برخلاف آن سخنی نگفته (تنقیح الاصول، ۳/۳۰۰ و ۴/۶۷، ۴۲۹) و در مواردی نیز روایات وی را به جهت مشتملبودن بر افراد ضعیف، ضعیف شمردهاست (الخلل، ۲۰۴).
| |
| ==اعتبار کتابهای حدیثی==
| |
| امامخمینی درباره حدود اعتبار منابع حدیثی ازجمله منابع چهارگانه حدیثی شیعه (الکافی، الاستبصار، من لایحضره الفقیه و تهذیب الاحکام) و نیز برخی از کتابهای دیگر همانند نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، مصباح الشریعه، تحف العقول فی اخبار الرسول، بحار الانوار، فقه الرضا(ع)، مستدرک الوسائل و تفسیر عیاشی نیز سخن گفته و مقدار اعتبار آنها را بیان کردهاست (← مقاله حدیث).
| |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| {{منابع|۲}} | | {{منابع|۲}} |
| * آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق. | | * قرآن کریم. |
| * همو، مصفی المقال فی مصنفی علم الرجال، تحقیق احمد منزوی، بیجا، بینا، چاپ اول، ۱۳۳۸ق. | | * اسماعیلی، خیرالله، دولت موقت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴ش. |
| * ابنابیحاتم، عبدالرحمان، کتاب الجرح و التعدیل، هند، حیدرآباد، دکن، چاپ اول، ۱۲۷۱ق.
| | * اطلاعات، روزنامه، ۱۱/۱/۱۳۵۸ش. |
| * ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
| |
| * اردبیلی، محمدبنعلی، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
| |
| * استرآبادی، محمدبنعلی، منهج المقال فی تحقیق أحوال الرجال، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
| |
| * استرآبادی، محمدجعفر، الایجاز فی علمی الرجال و الدرایه، چاپشده در میراث حدیث شیعه، دفتر پانزدهم، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
| |
| * استرآبادی، ملامحمدامین، الفوائد المدنیه، تحقیق رحمتالله رحمتی اراکی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
| |
| * اعرجی کاظمی، محسنبنحسن، عدة الرجال، قم، مؤسسة الهدایة لاحیاء التراث، اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۴۱۵ق. | |
| * امامخمینی، سیدروحالله، الاجتهاد و التقلید، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش. | | * امامخمینی، سیدروحالله، الاجتهاد و التقلید، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش. |
| * همو، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | | * امامخمینی، سیدروحالله، دیوان امام (سرودههای حضرت امامخمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش. |
| * همو، بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، قم، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
| | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. |
| * همو، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
| | * امامخمینی، سیدروحالله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. |
| * همو، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش. | | * امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا. |
| * همو، الخلل فی الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش. | | * امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش. |
| * همو، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
| | * بازرگان، مهدی، انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، نویسنده، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش. |
| * همو، کتاب الطهاره، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش. | | * بهجت، علی، انقلاب اسلامی، کردستان و مواضع گروهها و سازمانها، بینا، بیتا. |
| * همو، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. | | * حکیمی، محمدرضا، تفسیرآفتاب نگرشی به رسالت اسلام و حماسه انسان در رهبری امامخمینی(ره)، تهران، دفترنشرفرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۵۷ش. |
| * همو، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. | | * روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش. |
| * انصاری، مرتضی، فرائد الاصول (الرسائل)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق. | | * روزنامه رسمی، ۱۴/۵/۱۳۵۹ش. |
| * همو، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
| | * سمیعی، احمد، طلوع و غروب دولت موقت، تهران، شباویز، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. |
| * بحرالعلوم، محمدمهدیبنمرتضی، رجال السید بحر العلوم «المعروف بالفوائد الرجالیة»، مکتبة الصادق(ع) تهران، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
| | * طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. |
| * بحرانی، یوسفبناحمد، لؤلؤة البحرین، تحقیق محمدصادق بحرالعلوم، نجف، نعمان، بیتا.
| | * علیبابایی، غلامرضا، فرهنگ سیاسی آرش، تهران، آشیان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. |
| * بهایی عاملی، محمدبنحسین، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، مع تعلیقات الخواجویی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق. | | * عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، تهران، کتاب سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش. |
| * ترابی شهرضایی، اکبر، پژوهشی در علم رجال، قم، المصطفی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
| | * فوزی، ولیالله، حماسههای اسلامی ملت به رهبری امامخمینی از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ خرداد ۱۳۵۸، قم، دارالفکر، بیتا. |
| * جلالی، مهدی، جستاری در باب نسبت کتاب الضعفاء به ابنغضائری، مجله مطالعات اسلامی، شماره ۶۸، ۱۳۸۴ش.
| | * کیهان، روزنامه، ۲۹/۱۱/۱۳۵۷. |
| * حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
| | * کیهان، روزنامه، ۲۰/۱۲/۱۳۵۷. |
| * همو، هدایة الامة الی احکام الائمة علیهمالسلام، مشهد ۱۴۱۳ ـ ۱۴۱۲ق. | | * کیهان، روزنامه، ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲ و ۱۴/۱/۱۳۵۸ش. |
| * حکیم طباطبایی، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، دارالتفسیر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
| | * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. |
| * خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الاصول، تقریر سیدمحمدسرور بهسودی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامامالخویی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق. | | * نوازنی، بهرام، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. |
| * همو، معجم رجال الحدیث، قم مرکز آثار الشیعه، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش. | |
| * رامهرمزی، حسنبنعبدالرحمن، المحدث الفاصل بین الراوی و الواعی، تحقیق محمد عجاج خطیب، بیروت، دارالفکر، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
| |
| * رحمانستایش، محمدکاظم، آشنایی با علم رجال، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۹۶ش.
| |
| * همو، آشنایی با کتب رجالی شیعه، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | |
| * ساعدی، حسین، نشأة علم الرجال و تطوره، مجله الفکر الاسلامی، شماره ۲۶، ۱۴۲۱ق.
| |
| * سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
| |
| * همو، تحقیقی پیرامون رجال ابنغضائری، مجله نور علم، شماره ۱۵، ۱۳۶۵ش.
| |
| * سمین، احمد، دروس تمهیدیه فی تاریخ علم الرجال عند الامامیه، تقریر المحاضرات حیدر حبالله، بیجا، دارالفقه الاسلامی المعاصر، چاپ اول، ۱۴۳۲ق.
| |
| * صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
| |
| * همو، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
| |
| * صفری فرو شانی، نعمتالله، مبانی رجالی امامخمینی، مجله علوم حدیث، شماره ۱۴، ۱۳۷۸ش.
| |
| * طوسی، محمدبنحسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
| |
| * همو، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تحقیق سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۰ق. | |
| * همو، رجال الطوسی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش. | |
| * همو، العدة فی اصول الفقه، تحقیق محمدرضا انصاری، قم، محمدتقی علاقبندیان، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
| |
| * همو، الغیبة، قم، دارالمعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق. | |
| * همو، الفهرست، قم، طباطبایی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق. | |
| * عاملی، حسنبنزینالدین، منتقی الجمان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش. | |
| * غوری، عبدالماجد، علم الرجال: تعریفه و کتبه، بیروت، دار ابنکثیر، چاپ اول، ۱۴۲۸ق. | |
| * فاضل تونی، عبدالله، الوافیة فی اصول الفقه، تحقیق سیدمحمدحسین رضوی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ دوّم، ۱۴۱۵ق. | |
| * کجوری شیرازی، مهدی، الفوائد الرجالیه، تحقیق محمدکاظم رحمانستایش، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
| |
| * کرکی، حسینبنشهابالدین، الاجتهاد و التقلید، هدیة الابرار الی طریق الائمة الاطهار(ع)، تحقیق رئوف جمالالدین نجف، رئوف جمالالدین ـ حی المعلمین، ۱۳۹۶ق.
| |
| * کشی، محمدبنعمر، رجال الکشی مع تعلیقات میرداماد، قم، چاپ اول، بیتا.
| |
| * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * کنی، علیبنقربانعلی، توضیح المقال فی علم الرجال، قم، محمدحسین مولوی، ۱۳۷۹ش.
| |
| * مازندرانی حائری، محمدبناسماعیل، منتهی المقال فی أحوال الرجال، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
| |
| * مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، موسسة آلالبیت(ع) لإحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۳۱ق. | |
| * مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، تحقیق محمدرضا مامقانی، قم، موسسه آلالبیت(ع) چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
| |
| * مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
| |
| * همو، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
| |
| * مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی، کوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
| |
| * مزی، یوسفبنعبدالرحمان، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف، بیروت، الرساله، چاپ چهارم ۱۴۰۶ق.
| |
| * میرداماد، سیدمحمدباقر، الرواشح السماویة فی شرح الاحادیث الامامیه، قم، دارالخلافه، چاپ اول، ۱۳۱۱ق.
| |
| * نجاشی، احمدبنعلی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق.
| |
| * نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
| |
| * نوری، میرزاحسین، خاتمة مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، موسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
| |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
|
| |
|
| ==پیوند به بیرون== | | ==پیوند به بیرون== |
| احمد محمدیمجد ـ محمدصادق مزینانی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/555/ علم رجال]، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۵۵۵–۵۶۸.
| | معصومه احمدی بینش، [https://books.khomeini.ir/books/10005/694/ روز جمهوری اسلامی]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۵، ص۶۹۴–۷۰۰. |
روز جمهوری اسلامی، روز اعلام رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران در پی همهپرسی، دوازدهم فروردین ۱۳۵۸.
مفهومشناسی
جمهوری در فرهنگ سیاسی به حکومتی گفته میشود که زمامدار آن با رأی مستقیم یا غیر مستقیم مردم انتخاب شود و توارث در آن دخالتی نداشته باشد و مدت زمامداری نیز محدود باشد.[۱] امامخمینی نیز واژه «جمهوری» را به همین معنا به کار بردهاست.[۲] جمهوریت به پذیرش حق مردم در انتخاب نوع نظام سیاسی اشاره دارد و قالب حکومت مورد نظر امامخمینی را تشکیل میدهد[۳] و جمهوری اسلامی مقید به آرای عمومی و حضور و نظارت دایمی مردم بر عملکرد کارگزاران نظام است.[۴] اسلامیت و تقید نظام به احکام اسلامی رکن دیگر دولت مورد نظر امامخمینی است.[۵] این قید، نظام سیاسی ایران را از دموکراسی غربی متمایز میسازد.[۶] امامخمینی اصطلاح جمهوری اسلامی را نخست در بیستم مهر ۱۳۵۷ در فرانسه، در وصف نظام دینی ـ سیاسی مطلوب خود به کار برد.[۷] (ببینید: جمهوری اسلامی)
مردم ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در روزهای دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸، طی یک همهپرسی با رأی ۲/۹۸ درصد به تغییر نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند.[۸] در پی اعلام نتیجه در دوازدهم فروردین، امامخمینی این روز را عید ملی و مذهبی خواند[۹] و شورای انقلاب در ۸/۴/۱۳۵۹ آن را روز جمهوری اسلامی نام نهاد و تعطیل رسمی اعلام شد.[۱۰]
امامخمینی از سالها پیش در اندیشه برپایی نظام اسلامی بود و برای رسیدن به این هدف مرحله به مرحله پیش رفت. ایشان نظریه ولایت فقیه را نخست در کتاب کشف اسرار در سال ۱۳۲۳ مطرح کرد.[۱۱] سپس در کتاب الاجتهاد و التقلید به استدلال بر شئون فقیه ازجمله ولایت پرداخت[۱۲] و پس از آن در سال ۱۳۴۸ آن را بهتفصیل در درس خارج بیع در نجف اشرف بررسی کرد[۱۳] که به صورت مستقل با عنوان حکومت اسلامی به فارسی منتشر شد؛ (ببینید: ولایت فقیه(۲)) چنانکه به قلم خود ایشان در کتاب البیع نیز منتشر شدهاست.[۱۴] بر مبنای این نظریه فقهای باتقوا و آشنا به زمان به نیابت از ائمه معصوم(ع) در عصر غیبت اداره امور سیاسی و اجتماعی مردم را بر عهده دارند.[۱۵] (ببینید: ولایت فقیه(۱)) امامخمینی از نخستین کسانی بود که هدف از مبارزه را سرنگونی سلطنت پهلوی و رژیم شاهنشاهی و برپایی جمهوری اسلامی مبنی بر ضوابط اسلام و آرای ملت اعلام کرد[۱۶] و طرح تشکیل نظام اسلامی را در اندیشهها زنده کرد.[۱۷] شعار جمهوری اسلامی از خواستههای اصلی مردم در تظاهرات و راهپیماییها بود.[۱۸]
تأکید امامخمینی بر همهپرسی
امامخمینی در روز بازگشت به ایران در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ در بهشت زهرا(س) در جمع گسترده مردم که از سراسر کشور گرد آمده بودند، از نامشروعبودن رژیم سلطنتی سخن گفت[۱۹] و در چهاردهم بهمن درباره توطئه ملینماها در نگهداری نظام شاهنشاهی هشدار داد و از برپایی نظام ملی ـ اسلامی متکی به آرای مردم خبر داد.[۲۰] ایشان در پانزدهم بهمن با استفاده از حق شرعی و قانونی خود، مهدی بازرگان را مأمور کرد دولت موقت تشکیل دهد. مأموریت این دولت ازجمله برگزاری همهپرسی و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی بود.[۲۱] اعضای دولت موقت به دلیل مقبولیت امامخمینی و دشواریهای برگزاری همهپرسی خواستار اعلان جمهوری اسلامی بدون مراجعه به آرای عمومی بودند؛ اما ایشان در برابر آنان ایستاد[۲۲] و بر برگزاری انتخابات عمومی پای فشرد و افزود در صورت برگزارنشدن همهپرسی، در آینده خواهند گفت روحانیون با سوء استفاده از احساسات عمومی، نظام سیاسی دلخواه خود را بر مردم تحمیل کردند؛ بنابراین باید تعداد موافق و مخالف روشن شود.[۲۳]
امامخمینی در نهم اسفند ۱۳۵۷ ضمن پیام چهاردهمادهای درباره همهپرسی آینده وعده داد خیلی زود درباره شکل حکومت، همهپرسی برگزار خواهد شد و تصریح کرد آنچه مردم با فریاد از آن پشتیبانی کرده «جمهوری اسلامی» است؛ نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. ایشان از مردم خواست به جمهوری اسلامی رأی دهند.[۲۴] ایشان تأکید کرد مخالفان جمهوری اسلامی نیز آزادند اظهار نظر کنند و علمای شهرها و روستاها مکلفاند از آزادی مخالفان حمایت کنند و مراقب باشند هر کس رأی خود را در صندوق بیندازد.[۲۵] دولت موقت نیز در هفدهم اسفند روز دهم فروردین ۱۳۵۸ را برای همهپرسیِ شیوه نظام سیاسی کشور تعیین کرد. امامخمینی اصرار داشت همهپرسی هرچه زودتر برگزار شود و در پاسخ به دشواریهای این کار، دستاندرکاران همهپرسی را به همراهی مردم و مهمنبودن تحریکات ضد انقلاب امیدوار ساخت.[۲۶]
احزاب سیاسی و جرائد از فضای باز سیاسی استفاده کرده، دیدگاههای خود را در معرض دید و قضاوت مردم قرار دادند.[۲۷] برخی گروهها در برابر جمهوری اسلامی از جمهوری دموکراتیک یا جمهوری دموکراتیک اسلامی و جمهوری خلق سخن گفتند. گروهی به دنبال حذف کلمه «اسلامی» از «جمهوری اسلامی» و خواستار جمهوری دموکراتیک به شکل غربی بودند.[۲۸] نخستوزیر دولت موقت، بازرگان، هواخواه جمهوری دموکراتیک اسلامی بود[۲۹] که امامخمینی آن را خلافِ خواست مردم دانست و یادآور شد آنچه مردم از آن پشتیبانی کردهاند، همان جمهوری اسلامی است.[۳۰] برخی از گروههای مخالف با نظام ازجمله حزب جمهوریخواه،[۳۱] جبهه دموکراتیک ملی و سازمان چریکهای فدایی خلق همهپرسی را تحریم و فضای رأیگیری را غیر دموکراتیک دانستند.[۳۲] عزالدین حسینی از روحانیان و از رهبران احزاب سیاسی مهاباد در آستانه همهپرسی با جمهوری اسلامی مخالفت کرد.[۳۳]
امامخمینی در چهارم فروردین ۱۳۵۸ از مردم خواست در همهپرسی شرکت کنند و سهلانگاری در آن را پایمالشدن خون شهدا خواند و حضور زنان را نیز تعیینکننده دانست.[۳۴] ایشان از علما و روحانیان[۳۵] و مسئولان خواست با تبلیغات مناسب مردم را به شرکت در همهپرسی تشویق و همگان در آن شرکت کنند.[۳۶] مرتضی مطهری در شرح سخنان امامخمینی، جمهوری اسلامی را جامع آزادی و عدالت شمرد و افزودن واژه دموکراتیک به آن را حشو و زاید خواند.[۳۷] عموم علمای شهرستانها و احزاب و سازمانهای ملی و مردمی ایران از برگزاری همهپرسی جانبداری کردند.[۳۸] برخی از علما در بیانیههای خود تأکید کردند در جمهوری اسلامی حقوق تمامی افراد محفوظ و مردم بر سرنوشت خود حاکماند و نظام اسلامی بر شاهراه عدالت راه خواهد پیمود و مردم در آزادی کامل به سر خواهند برد.[۳۹] بسیاری از مراجع و علمای بزرگ مانند سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری و نیز سیدمحمود طالقانی مردم را به شرکت در انتخابات و رأی به جمهوری اسلامی تشویق کردند.[۴۰]
برگزاری همهپرسی
وزارت کشور در روزهای دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ همهپرسی را در سراسر ایران برگزار کرد. برگه رأی، دو قسمتی و شامل نیمه «آری» ـ به رنگ سبز ـ و نیمه «نه» ـ به رنگ قرمز ـ بود و روی آن این عبارات به ترتیب درج شده بود: «بسمه تعالی دولت موقّت انقلاب اسلامی، وزارت کشور، تعرفه انتخابات رفراندم، تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت». رأیدهندگان بایستی رأی مورد نظر خود را از برگه جدا کرده و در صندوق رأی میانداختند و میتوانستند قسمت دیگر را همراه با خود ببرند.[۴۱] امامخمینی به گروههایی که به نوشته آری یا نه روی برگه رأی معترض بودند، پاسخ داد رفراندم به معنای آری و نه است؛ ولی آنان میتوانند به جای رأی نه، از حکومت دلخواه خود چون سلطنت و یا جمهوری دموکراتیک نام ببرند.[۴۲]
رأیگیری از ساعت هشت صبح روز جمعه دهم فروردین شروع شد.[۴۳] وزارت کشور از حقوقدانان بینالمللی خواست بر اجرای همهپرسی نظارت کنند.[۴۴] امامخمینی در ساعت ده صبح در حوزه سی خیابان چهارمردان قم رأی آری خود را به صندوق انداخت.[۴۵] شرکت گسترده مردم موجب شد رأیگیری تا روز شنبه یازدهم فروردین ادامه پیدا کند. افزون بر مدارس و مساجد و روستاها در بیمارستانها و مراکز نظامی و پادگانها حوزههای رأیگیری دایر بود.[۴۶] مردم بیتوجه به فضاسازی مخالفان از همه اقوام و فرقهها از ساعتها پیش برای شرکت در رأیگیری به صف ایستاده بودند. بیماران و پیرمردان نیز مشتاقتر از دیگران در صفها دیده میشدند.[۴۷] اقلیتهای دینی نیز با اطمینان به حفظ حقوق خود در حکومت آینده به جمهوری اسلامی رأی موافق دادند.[۴۸]
برخی گروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی برای کاستن از شرکت و رأی مردم، مناطقی از کشور را ناامن کردند. ایجاد درگیری،[۴۹] به آتشکشیدن صندوقهای رأی،[۵۰] جلوگیری مسلحانه از شرکت مردم در همهپرسی،[۵۱] کشتن مردم[۵۲] از کارهای مخالفان بود. با همه تدابیر امنیتی در گنبد و ترکمن صحرا و سقز و سنندج و مهاباد نگذاشتند انتخابات برگزار شود.[۵۳] گروههای مسلح برای ناامنکردن فضای انتخاباتی به خودروی هیئت حسن نیت و نمایندگان سیدمحمود طالقانی حمله کردندکه به آنان آسیبی نرسید.[۵۴] در سنندج نیز شش پزشک و سه پرستار را که برای مداوای مجروحان رفته بودند، به شهادت رساندند.[۵۵] (ببینید: کردستان)
به سبب استقبال مردم، رأیگیری تا آخر وقت روز یازدهم فروردین در تهران و شهرستانها تمدید شد.[۵۶] برابر اطلاعیه رسمی ستاد عملیات همهپرسی وزارت کشور، بیست میلیون و بیستویک هزار و دویستوهشتادوهشت نفر (۲۸۸/۰۲۱/۲۰ نفر) به جمهوری اسلامی رأی موافق (۲/۹۸ درصد آرا)، صدوچهل هزار و شصتوشش نفر (۰۶۶/۱۴۰ نفر) رأی مخالف دادند.[۵۷] ۴۱۳ نفر نیز به جمهوری خلق رأی داده بودند.[۵۸] سیدصادق طباطبایی مجری انتخابات، درباره تعداد واجدین شرایط برای شرکت در انتخابات، یادآور شدهاست تعداد دقیق آن مشخص نیست؛ تخمین این بود که ۹۴ درصد مردم در انتخابات شرکت کردهاند و این در حالی بود که در برخی از شهرها انتخابات انجام نشد و به برخی از نقاط هم برگه رأیگیری نرسید.[۵۹]
امامخمینی پس از پایان رأیگیری از فضای آزاد و شور و شوق مردم در شرکت در انتخابات سخن گفت[۶۰] و پیروزی ملت ایران در همهپرسی را وعده خداوند مبنی بر غلبه مستضعفان بر مستکبران خواند و مخالفان جمهوری اسلامی را بیخبر از خدا و ماجراجو دانست[۶۱] و در ادامه از رفتار ضد انسانی برخی گروهها مانند آتشزدن صندوقهای رأی و حمله مسلحانه به مردم نیز انتقاد کرد.[۶۲]
اعلام عید اسلامی و ملی
امامخمینی در پیامی به مناسبت رأی یکپارچه مردم به جمهوری اسلامی با ذکر آیه کریمه «وَ نُرِیدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً»،[۶۳] در آغاز آن، دوازدهم فروردین را روز پیروزی مستضعفان خواند و آن را به ملت ایران تبریک گفت و این روز را روز امامت امت و روز پیروزی و فتح و ظفر ملت نامید و افزود در این روز تاریخی، رژیم طاغوتی به زبالهدان تاریخ پیوست.[۶۴] ایشان به دنیا اعلام کرد مردم به عدالت رأی دادند و در سایه حکومت اسلامی باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان خواهد بارید.[۶۵] ایشان در ادامه پیام، صبحگاه دوازدهم فروردین را روز نخستین حکومت «الله» و از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی شمرد و از مردم خواست این روز را عید بگیرند و زنده نگهدارند.[۶۶] ایشان از مردم و دولت خواست در سایه این اقتدار ملی با قدرت پیش روند و عدالت اسلامی را به دنیا نشان دهند و از اسلام و جمهوری اسلامی پاسداری کرده، کشور را از آثار رژیم طاغوتی پاکسازی و ادارات کشور را که غربی شکل گرفتهاند متحول کنند.[۶۷]
امامخمینی در سال ۱۳۵۹ نیز به مناسبت سالگرد اعلام جمهوری اسلامی، دوازدهم فروردین را روز رسمیت حکومت مستضعفان بر مستکبران در ایران یاد کرد و با اعلام اینکه ملت ایران این روز را عیدی اسلامی ـ ملی تلقی میکند، آن را روز غلبه جنود «اللَّه» بر جنود شیطان و روز فتح و نصر خدا و بندگان مؤمن به او دانست.[۶۸] ایشان در سالهای بعد نیز به مناسبت دوازدهم فروردین پیام داده و تذکراتی را به مقتضای زمان، به ملت، دولت، قوه قضاییه و قوای مسلح یادآوری کردهاست.[۶۹]
بعدها روشن شد امامخمینی چندین شعر زیبا در وصف جمهوری اسلامی سرودهاست؛ ازجمله: جمهوری اسلامی ما جاوید است/ دشمن ز حیات خویشتن نومید است. آن روز که عالم ز ستمگر خالی است/ ما را و همه ستمکشان را عید است.[۷۰] ایشان در سرودهای دیگر جمهوری اسلامی را روز عید حزبالله و شکست دشمن نامیدهاست.[۷۱]
بازتاب همهپرسی
رأی مردم به جمهوری اسلامی در میان دوست و دشمن بازتاب گستردهای داشت. دوستان جمهوری اسلامی ایران خرسند شدند و علما و اقشار گوناگون مردم ایران و مسلمانان و محرومان و رؤسای کشورهای جهان پیامهای تبریک فراوانی به امامخمینی و کارگزاران نظام فرستادند و استقرار جمهوری اسلامی را به امامخمینی و امت اسلامی تبریک گفتند.[۷۲] نخستوزیر مصر ضمن بهرسمیتشناختن نظام جدید ایران، بر همکاری دو کشور تأکید کرد.[۷۳] امامخمینی نیز ضمن تشکر در پاسخ برخی از آنان ازجمله رئیسجمهور عراق یادآور شد، دولتها باید با ملتها با مسالمت رفتار کنند و در خدمت آنان باشند تا آسایش همگان فراهم گردد.[۷۴] در پاسخ رئیسجمهور تونس نیز آرزو کرد جمهوری اسلامی ایران در همبستگی میان مسلمانان نقش مؤثری داشته باشد.[۷۵] ایشان در دیدار سفیر بنگلادش و در پاسخ تبریک رئیسجمهور این کشور یادآور شد امید دارد دولتها و ملت اسلام هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیکتر شوند[۷۶] و در پاسخ لئونید برژنف رهبر اتحاد جماهیر شوروی، سعادت و رستگاری ملل شوروی را خواستار شد و اظهار امیدواری کرد جمهوری اسلامی ایران در اتحاد ملل و آسایش انسانها نقش ارزندهای داشته باشد و در راه صلح و آرامش کوشا باشد.[۷۷] خبرگزاریهای بینالمللی از حضور گسترده مردم خبرهای مفصلی را مخابره کردند.[۷۸] دبیرکل انجمن دولتی و همبستگی فرانسه با مردم ایران این رأیگیری را پراهمیت خواند.[۷۹] گروه ناظر بر همهپرسی نیز که از فرانسه به منظور نظارت آمده بودند، همهپرسی ایران را دموکراتیک و پیروزی قدرت انقلابی ایران را کاملاً محرز دانستند.[۸۰] امریکا مأیوس از تغییر نظام، پس از انتخابات سفیر خود را از ایران فرا خواند.[۸۱] برخی از سران دیگر کشورها نیز نخستین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی ایران را به امامخمینی و مردم ایران تبریک گفتند، رئیس کمیته دایمی کنگره ملی نمایندگان مردم جمهوری خلق چین،[۸۲] لئونید برژنف رهبر شوروی، رئیسجمهور خلق چین و کره شمالی،[۸۳] رؤسای کشورهای سوریه، لیبی، الجزائر، بنگلادش ازجمله این افراد بودند.[۸۴] این تبریکها در برخی سالهای بعد نیز ادامه داشت.[۸۵]
پانویس
- ↑ علیبابایی، فرهنگ سیاسی آرش، ۲۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۷۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۴ و ۸/۵ ـ ۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۷۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۴.
- ↑ سمیعی، طلوع و غروب دولت موقت، ۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۳ ـ ۴۵۴.
- ↑ روزنامه رسمی، ۱۴/۵/۱۳۵۹ش.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۸۶ ـ ۱۸۹.
- ↑ ← امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۵ ـ ۱۱۹.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۴۸۳.
- ↑ امامخمینی، کتاب البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۶۹.
- ↑ امامخمینی، کتاب البیع، ۲/۶۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۴۹.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۷۱۵.
- ↑ حکیمی، تفسیرآفتاب نگرشی به رسالت اسلام و حماسه انسان در رهبری امامخمینی(ره)، ۴۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۵۴.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۷۲.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۶۵ ـ ۲۶۶.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۷۵.
- ↑ کیهان، ۹/۱/۱۳۵۸، ۱ و ۲.
- ↑ اسماعیلی، دولت موقت، ۱۱۰؛ کیهان، ۲۹/۱۱/۱۳۵۷، ۳ و ۸.
- ↑ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۶۵.
- ↑ کیهان، ۷/۱/۱۳۵۸، ۳ و ۸/۱/۱۳۵۸، ۸.
- ↑ کیهان، ۹/۱/۱۳۵۸، ۲.
- ↑ بهجت، انقلاب اسلامی، کردستان و مواضع گروهها و سازمانها، ۱۸۰؛ فوزی، حماسههای اسلامی ملت به رهبری امامخمینی از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ خرداد ۱۳۵۸، ۴۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۱۱، ۴۳۳ و ۴۳۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۴/۲۱۸.
- ↑ کیهان، ۲۰/۱۲/۱۳۵۷، ۷ ـ ۸.
- ↑ کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۲.
- ↑ کیهان، ۸/۱/۱۳۵۸، ۷، ۸ و ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۱.
- ↑ کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۳۵؛ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۱/۱۳۶.
- ↑ کیهان، ۷/۱/۱۳۵۸، ۳.
- ↑ کیهان، ۸/۱/۱۳۵۸، ۵.
- ↑ کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۶.
- ↑ کیهان، ۳.
- ↑ کیهان، ۱۲/۱/۱۳۵۸، ۲.
- ↑ کیهان، ۳، ۶ و ۹/۱/۱۳۵۸، ۳.
- ↑ کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۳.
- ↑ سمیعی، طلوع و غروب دولت موقت، ۷۹؛ اطلاعات، ۷.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۹، ۶۳ و ۸/۳۹۸.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۶۲.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۱.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۱.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۳.
- ↑ کیهان، ۱۲/۱/۱۳۵۸، ۲.
- ↑ سمیعی، طلوع و غروب دولت موقت، ۸۴.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۴.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۳۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۷ ـ ۴۵۸ و ۴۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۲ و ۴۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۹، ۴۳، ۶۳ و ۸/۳۹۸.
- ↑ سوره قصص، آیه ۵)
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۳ ـ ۴۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۲۵۰؛ ۱۶/۱۵۴ و ۱۷/۳۹۰.
- ↑ امامخمینی، دیوان امام، ۱۹۳ و ۱۹۵.
- ↑ امامخمینی، دیوان امام، ۱۹۷.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۲۲، ۳۲، ۱۲۱ و ۸/۲۵۲؛ کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۴، ۵ و ۷.
- ↑ کیهان، ۱۲/۱/۱۳۵۸، ۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۱۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۲۶۳.
- ↑ کیهان، ۱۱/۱/۱۳۵۸، ۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۱/۱۳۵۸، ۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۱/۱۳۵۸، ۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۱/۱۳۵۸، ۸.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۲۵.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۲۵ ـ ۲۲۷.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۲۹ ـ ۲۳۲.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۲۶ و ۱۶/۱۵۳.
منابع
پیوند به بیرون
معصومه احمدی بینش، روز جمهوری اسلامی، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۶۹۴–۷۰۰.