۱۵٬۱۷۰
ویرایش
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
|||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''التقاط'''، افزودن مفاهیم و دیدگاههای ناسازگار، به معارف و آموزههای اسلامی در [[اندیشه]] و [[عمل]]. | '''التقاط'''، افزودن مفاهیم و دیدگاههای ناسازگار، به معارف و آموزههای اسلامی در [[اندیشه]] و [[عمل]]. | ||
[[قرآن|قرآن کریم]] التقاط و آمیختن حق با باطل را امری ناپسند شمرده و از آن نهی کرده و زمینه پیدایش افکار و برداشتهای التقاطی و نادرست را انحراف فکری و قلبی دانسته است. [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]]، نیز برای حفظ خلوص دین و جلوگیری از گمراهی امت، به تمسک به قرآن و [[اهلبیت(ع)]] امر کرده است. ائمه معصوم(ع) نیز برای جلوگیری از مخلوطشدن حق و باطل و روایات جعلی و دروغین با روایات اصیل، راهکارهایی پیش روی اصحاب قرار میدادند که مراجعه به قرآن، از مهمترین آنهاست. | |||
فهم دین بدون معیار و مرجع قابل اعتماد، زمینهساز ورود هر گونه تعبیر و تفسیری به حوزه دینشناسی است و مقوله التقاط از همینجا روی مینماید. مهمترین عوامل التقاط در مکاتب فکری، پیشداوری در خصوص متون دینی، بدون رعایت ضوابط و شرایط تفسیر متن علمزدگی و تفسیر علمی و دلبستگی افراطی به دانش جدید، زیادهروی در عقلگرایی در تفسیر متون دینی، نفوذ اندیشههای [[اجانب|بیگانه]] و هجوم سنگین تفکر غرب در قرن چهاردهم هجری و تضعیف شدید باورهای دینی در میان مسلمانان است. | |||
مهمترین و درخشانترین نقطه در اندیشه سیاسی امامخمینی، بازشناسی اسلام اصیل از غیر اصیل و رها ساختن آن از [[تحجر]] و التقاط و دگراندیشی بود. ایشان ضمن رد و نقد دیدگاههای التقاطی، [[اسلام]] را مکتبی غنی و بینیاز از ضمیمهکردن مطالبی از مکاتب دیگر میدانست و بر پیروی از اصول اسلام آنچنانکه در خود اسلام هست، تأکید میکرد. | |||
[[امامخمینی]] با هشدار جدی درباره خطر التقاط، فهمِ درستِ مسائل اسلامی را در گرو رجوع به کارشناس اسلامی میدانست و با تأکید بر اهمیت این مسئله، عمل برخلاف آن را موجب نفوذ مکتبهای منحرف و خطرآفرین برای اسلام میشمرد. | |||
امامخمینی در عین حال که بهشدت از التقاط و جریانهای التقاطی پرهیز میداد، باب [[اجتهاد]] را باز میدانست و معتقد بود در [[جمهوری اسلامی|نظام اسلامی]]، باب اجتهاد باید همواره باز باشد و دیدگاههای اجتهادی و فقهی در زمینههای مختلف، هرچند مخالف یکدیگر، آزادانه عرضه شود و کسی حق جلوگیری از آن را ندارد. | |||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
التقاط از ریشه «لقط» به معنای پیداکردن چیزی بدون جستجو و طلب است<ref>زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ۳/۲۰۹؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۲۶۴.</ref> و در [[قرآن کریم]] نیز به همین معنا آمدهاست.<ref>قصص، ۸؛ یوسف، ۱۰.</ref> | التقاط از ریشه «لقط» به معنای پیداکردن چیزی بدون جستجو و طلب است<ref>زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ۳/۲۰۹؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۲۶۴.</ref> و در [[قرآن کریم]] نیز به همین معنا آمدهاست.<ref>قصص، ۸؛ یوسف، ۱۰.</ref> | ||
التقاط را یافتن و گردآوری مطالب پراکنده از علوم مختلف<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۰/۲۲۲؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۵۲۸.</ref> و گرفتن بخشی از سخن و گفتار کسی<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۷۲۶.</ref> نیز معنا کردهاند. التقاط در اصطلاح به دستچینکردن خودسرانه | التقاط را یافتن و گردآوری مطالب پراکنده از علوم مختلف<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۰/۲۲۲؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۵۲۸.</ref> و گرفتن بخشی از سخن و گفتار کسی<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۷۲۶.</ref> نیز معنا کردهاند. التقاط در اصطلاح به دستچینکردن خودسرانه عقاید و اندیشههای ناهمگون، بدون پایداری روی اصول معین و مشخص گفته میشود<ref>آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۱۷۸.</ref> و جریان التقاط در برابر جریان نابگرایی در اندیشه مطرح میشود،<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳.</ref> چنانکه گروهی از فیلسوفان قدیم (التقاطیون) از هر مکتبی از مکاتب فلاسفه، قولی را میگرفتند و از مجموع آنها، نظریه فلسفی بهوجود میآوردند.<ref>فروغی، سیر حکمت در اروپا، ۱/۶۱؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۷۲۶.</ref><br> | ||
التقاط دینی به درآمیختن آموزههای غیر دینی با اصول دینی گویند که در نتیجه آن، جوهره دین اصیل، تجزیه خواهد شد و معیار سنجش دین تغییر میکند.<ref>نوایی، التقاط، ویژگیها و پیامدها، ۳.</ref> درآمیختن اندیشه اسلام با تفکر [[سوسیالیسم]] ـ [[مارکسیسم]]، [[اگزیستانسیالیسم]]، [[لیبرالیسم]]، اندیشههای کهن در [[ایران]] پیش از اسلام، اندیشههای مرتاضانه و صوفیمنشانه هندی یا اصول تفکر افلاطونی و ارسطویی همه به نوعی التقاط در اسلام است،<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳.</ref> چنانکه [[مرتضی مطهری]] التقاط را محصول اندیشهای شمردهاست که به استقلال فکری مکتب اسلام باور ندارد و با گرفتن بخشهایی از مکاتب گوناگون مانند [[کمونیسم]] و [[کاپیتالیسم]] و آمیختن آن با مطالبی از اسلام، آن را به عنوان مکتب اسلام عرضه میکند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۳–۲۴۴.</ref><br> | التقاط دینی به درآمیختن آموزههای غیر دینی با اصول دینی گویند که در نتیجه آن، جوهره دین اصیل، تجزیه خواهد شد و معیار سنجش دین تغییر میکند.<ref>نوایی، التقاط، ویژگیها و پیامدها، ۳.</ref> درآمیختن اندیشه اسلام با تفکر [[سوسیالیسم]] ـ [[مارکسیسم]]، [[اگزیستانسیالیسم]]، [[لیبرالیسم]]، اندیشههای کهن در [[ایران]] پیش از اسلام، اندیشههای مرتاضانه و صوفیمنشانه هندی یا اصول تفکر افلاطونی و ارسطویی همه به نوعی التقاط در اسلام است،<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳.</ref> چنانکه [[مرتضی مطهری]] التقاط را محصول اندیشهای شمردهاست که به استقلال فکری مکتب اسلام باور ندارد و با گرفتن بخشهایی از مکاتب گوناگون مانند [[کمونیسم]] و [[کاپیتالیسم]] و آمیختن آن با مطالبی از اسلام، آن را به عنوان مکتب اسلام عرضه میکند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۳–۲۴۴.</ref><br> | ||
«[[تفسیر به رأی]]» و «[[بدعت]]»، از واژههای مرتبط با التقاط هستند. تفسیر به رأی، به معنای بیان و [[تفسیر قرآن]] و موضوعات مختلف، مطابق با میل و سلیقه شخصی و [[هوای نفس]]،<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۸۱۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۴۰.</ref> یکی از مصادیق التقاط است،<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱/۲۲۵..</ref> چنانکه «بدعت» به معنای رسم تازه و آیین نوپیدا<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۳۸۵۸.</ref> و افزودن چیزی به [[دین]] یا کاستن چیزی از آن<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۱۰۱.</ref> و نتیجه اجتهاد به رأی و برداشتهای التقاطی از منابع دینی<ref>مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ۳/۴۵.</ref> است. این سه مفهوم، موجب ورود مفاهیمی به حوزه دین میشود که در واقع جزء دین و آموزههای دینی نیست. در یک نگاه کلی التقاط، به آشکار و پنهان قابل تقسیم است. در التقاط آشکار (ظاهری)، التقاطگران خود به آن آگاهی و تصریح دارند، مانند سوسیالیسم اسلامی؛ ولی در التقاط پنهان (باطنی) بدون اشاره به التقاط، آموزههای فرهنگ دیگر با رنگ و لعاب اسلامی و به عنوان آموزه اسلامی ترویج میشود.<ref>حسینی اصفهانی، التقاطگران و متحجران از دیدگاه آیات و روایات، ۲۱–۲۴.</ref> | «[[تفسیر به رأی]]» و «[[بدعت]]»، از واژههای مرتبط با التقاط هستند. تفسیر به رأی، به معنای بیان و [[تفسیر قرآن]] و موضوعات مختلف، مطابق با میل و سلیقه شخصی و [[هوای نفس]]،<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۸۱۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۴۰.</ref> یکی از مصادیق التقاط است،<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱/۲۲۵..</ref> چنانکه «بدعت» به معنای رسم تازه و آیین نوپیدا<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۳۸۵۸.</ref> و افزودن چیزی به [[دین]] یا کاستن چیزی از آن<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۱۰۱.</ref> و نتیجه اجتهاد به رأی و برداشتهای التقاطی از منابع دینی<ref>مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ۳/۴۵.</ref> است. این سه مفهوم، موجب ورود مفاهیمی به حوزه دین میشود که در واقع جزء دین و آموزههای دینی نیست. در یک نگاه کلی التقاط، به آشکار و پنهان قابل تقسیم است. در التقاط آشکار (ظاهری)، التقاطگران خود به آن آگاهی و تصریح دارند، مانند سوسیالیسم اسلامی؛ ولی در التقاط پنهان (باطنی) بدون اشاره به التقاط، آموزههای فرهنگ دیگر با رنگ و لعاب اسلامی و به عنوان آموزه اسلامی ترویج میشود.<ref>حسینی اصفهانی، التقاطگران و متحجران از دیدگاه آیات و روایات، ۲۱–۲۴.</ref> | ||
خط ۹۸: | خط ۱۰۸: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
مسلم ناصری، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/173/ التقاط]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۲، ص۱۷۳-۱۷۹. | * مسلم ناصری، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/173/ التقاط]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۲، ص۱۷۳-۱۷۹. | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:کلام]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |