مصطفی زمانی نجف‌آبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Shams صفحهٔ مصطفی زمانی را به مصطفی زمانی نجف‌آبادی منتقل کرد)

نسخهٔ ‏۲۰ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۰۹

مصطفی زمانی نجف‌آبادی
مصطفی زمانی.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد۱۳۱۳ش
زادگاهنجف‌آباد
اطلاعات علمی


مصطفی زمانی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.

تولد و تحصیل

مصطفی زمانی در سال ۱۳۱۳ش در نجف‌آباد دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در آنجا گذراند.[۱] آنگاه در سال ۱۳۳۰ش با تشویق شیخ ابراهیم ریاضی و سیدمجتبی نواب صفوی، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد.[۲] و مقدمات را در دو سال در نجف‌آباد و پیش شیخ ابراهیم ریاضی آموخت. او در سال ۱۳۳۲ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را نزد حسین نوری همدانی، محمدتقی ستوده اراکی، مصطفی اعتمادی، میرزا علی‌اکبر مشکینی، سیدمحمد محقق داماد و سیدمرتضی پسندیده آموخت.[۳] آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و دو سال در درس خارج فقه سیدحسین بروجردی شرکت کرد. هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی نیز حضور می‌یافت و بیش از هشت سال از درس‌های ایشان بهره‌مند شد.[۴] و درس خارج فقه (مکاسب) امام‌خمینی را هم تقریر کرد.[۵] درباره سال‌های حضور او در درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی گزارشی دقیق در دست نیست، ولی به نظر می‌رسد در سال‌های پایانی دهه ۱۳۳۰ و آغازین دهه ۱۳۴۰ ش و تا تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور در آبان ۱۳۴۳ ش، در آن درس‌ها که در مساجد سلماسی و اعظم قم برگزار می‌شد، شرکت می‌کرده است.

زمانی درباره اهمیت نظم در درس ایشان می‌گوید:

«آن موقع در قم از تاکسی و اتوبوس خبری نبود فقط درشکه به تعداد کم بود. افرادی‎ ‏که برای رسیدن به درس ایشان ناگزیر بودند یک ساعت پیاده حرکت کنند، آنها از‎ ‏استاد آموخته بودند که در راه وقت را با بحث کردن با هم‌درس خود پشت سر‎ ‏بگذارند. درس صبح امام ساعت هشت شروع می‌شد. آن‌قدر در مورد وقت‎ ‏حساسیت داشتند که اگر کسی می‌خواست در راه با معظم‌له صحبت کند،‏ ‏نمی‌توانست ایشان را متوقف سازد که ایشان دیرتر به مقصد برسند. همان‌طور که‎ ‏حرکت می‌کردند، پاسخ سؤال‌ها را می‌فرمودند». او درباره تسلط امام‌خمینی بر مباحث فقهی و آمادگی قبلی ایشان برای درس می‌گوید: «امام وارد هر مطلبی می‌شدند، قبلاً آن را نه‌تنها مطالعه و مطالب آن را دسته‌بندی‎ ‏نموده بودند، بلکه درباره موضوع، بحث هم کرده و نظر اجتهادی خود را هم نوشته‎ ‏بودند و با نظر مشخص وارد بحث می‌شدند و دلیل‌های مورد نیاز را ارائه می‌دادند.‎ ‏به تعبیر دیگر اول خود مطلب را درک و هضم نموده، بعد آن را عنوان می‌کردند. این‎ ‏خود بهترین روش درسی است و شاگرد را محقق بار می‌آورد... آنگاه که ایشان می‌خواستند مطلبی را از فقیهی نقل کنند، با احترام از وی یاد می‌کردند.‎ ‏حتی اگر مطلب فقیهی را قبول نداشتند و نظر خودشان برخلاف نظر ایشان بود، با‎ ‏احترام خاصی نظر آن دانشمند را بیان می‌داشتند و بعد با استدلال علمی آن را رد‎ ‏می‌کردند و در عین حال با کلمه «مرحوم» از او یاد می‌کردند و گاهی کلمه «رضوان‌الله ‎ ‏تعالی علیه» را دنبال نام آن عالم می‌آوردند. کتاب‌هایی که از نظر ایشان قابل استفاده‎ ‏اجتهادی نبود، با احترام خاصی که به نویسنده می‌گذاشتند رد می‌کردند. مثلاً‎ ‏می‌فرمودند: روایت غوالی اللئالی سند ندارد و نمی‌شود به آن استدلال کرد».[۶]

زمانی درباره نتیجه و برآیند حضور طلاب در درس امام‌خمینی بر این باور است که

«از آنجا که درس و روش تدریس استاد تحقیقی بود، شاگرد پس از یکی دو سال در‎ ‏جریان تحقیق قرار می‌گرفت و با سؤال‌های خصوصی قبل یا بعد از درس، خیلی زود‎ ‏مسیر اجتهاد را تشخیص می‌داد و راه را آغاز می‌کرد».[۷] او درباره برخورد امام‌خمینی با شاگردان هم نکته‌ای در خور تأمل دارد: «در مدت نزدیک به ده سال که سعادت شرکت در درس امام را داشتم، به خاطر‎ ‏نمی‌آورم هیچ‌گاه ایشان کسی را پیش شاگردان خرد و کوچک و به‌اصطلاح تحقیر‎ ‏کرده باشند، بلکه هرچه بود شخصیت دادن بود. امام در جلسات درس گاهی از‎ ‏شاگردان خود به بعض الافاضل تعبیر می‌کردند. یک بار شاگردی نظر جدیدی به‎ ‏خلاف نظر امام ارائه داده بود که ایشان آن نظر را قبول نداشتند. فرمودند:‎ ‏«بعض الافاضل دیروز چنین فرمودند» و بعد مطلب او را رد کردند».[۸]

فعالیت مبارزاتی

مصطفی زمانی پس از تکمیل تحصیلات، به تدریس در حوزه علمیه قم پرداخت و در سال‌های ۱۳۴۳-۱۳۴۵ ش همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم، اعلامیه‌هایی را علیه حکومت پهلوی امضا می‌کرد. ازجمله در ۸ مهر ۱۳۴۲ همراه با تعدادی از مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به هیئت دولت و خطاب به حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت، به انتقاد از فضای سیاسی کشور پرداختند و فضای رعب و وحشت در کشور و دستگیری مدرسان برجسته دینی و وعاظ شهرها را تقبیح کردند و آنگاه به دستگیری و حصر امام‌خمینی اعتراض نمودند و خواستار آزادی ایشان و دیگر روحانیان زندانی شد.[۹] پس از تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، همراه با جمعی از علما و روحانیان اصفهانی حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر وقت، به سیاست حکومت پهلوی در مواجهه با مخالفان انتقاد کردند و سپس تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور و دستگیری و زندانی‌شدن جمعی از استادان حوزه و دانشگاه را تقبیح کردند و خواستار آزادی روحانیان محبوس و بازگرداندن امام‌خمینی به کشور شدند.[۱۰] پس از عزیمت امام‌خمینی به عراق، همراه با جمع کثیری از طلاب و روحانیان حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به ایشان، خوشحالی خود را از حضور ایشان در نجف اشرف ابراز کردند و در ادامه خواستار بازگشت ایشان به کشور شدند.[۱۱]

در ۳۰ آبان ۱۳۴۴ و در سالگرد تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور (۱۳ آبان ۱۳۴۳)، همراه با روحانیت مبارز سراسر کشور در نامه‌ای به امیرعباس هویدا، به ادامه تبعید امام‌خمینی اعتراض و سپس از سیاست‌های سرکوب‌گرانه رژیم انتقاد کردند.[۱۲] پس از آن هم به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد و ازجمله با سفر به برخی از شهرها، به سخنرانی می‌پرداخت. به همین سبب در آذر ۱۳۴۶ توسط ساواک به‌عنوان یکی از روحانیان افراطی و احتمالاً ممنوع‌المنبر نام برده شد.[۱۳] در سال ۱۳۴۷ش هم ساواک بار دیگر از او با عنوان یکی از طلاب ناراحت و طرفدار امام نام برد.[۱۴]

او در سال ۱۳۴۱ش در جلسات مجمع اسلام‌شناسی که زیر نظر محمد مفتح با هدف آشنایی افراد با سبک نویسندگی و ادبیات فارسی و نوشتن آثاری پیرامون تاریخ و مباحث اسلامی تشکیل شده بود، شرکت می‌کرد.[۱۵] نخستین اثر او توسط آن مجمع و با عنوان ابراهیم بت‌شکن، قهرمان توحید در سال ۱۳۴۲ش منتشر شد.[۱۶] پس از آن به همکاری با آن مجمع ادامه داد. هم‌زمان با دارالتبلیغ اسلامی هم همکاری می‌کرد و در سال ۱۳۴۸ش از سوی شریعتمداری به ریاست کتابخانه دارالتبیلغ منصوب شد ولی مدتی بعد برکنار گردید.[۱۷]

مصطفی زمانی یکی از روحانیانی بود که در سال ۱۳۴۹ش سالنامه پیام اسلام را بنیان نهاد و به انتشار مقالاتی در آن پرداخت.[۱۸] در سال ۱۳۵۲ش کتابی با عنوان گفتگو با خدا نگاشت. این کتاب توسط ساواک ضبط و آنگاه جمع‌آوری و خمیر شد و زمانی که به سبب بیماری در بیمارستان بستری بود، توسط ساواک دستگیر و روانه زندان قزل‌قلعه شد.[۱۹] او پس از آزادی به تهران رفت و به فعالیت‌های علمی ـ پژوهشی ـ انتشاراتی در آن شهر پرداخت. او ابتدا با محمد مفتح همکاری می‌کرد و سپس فعالیت‌های خود را به‌صورت مستقل ادامه داد.[۲۰] و همه وقت خود را صرف رشد فکری در میان طبقه جوان نمود.[۲۱]

آثار تألیفی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی

وی در این زمینه آثار فراوانی را نگاشت که فهرست آن آثار تا سال ۱۳۵۴ش عبارت بود از: ۱- ابراهیم بت‌شکن، قهرمان توحید. ۲- مردان پاک. ۳- شیعه و زمامداران خودسر. ۴- کودک نیل یا مرد انقلاب. ۵- ترجمه کتاب با ضعف مسلمین دنیا در خطر سقوط (تألیف ابوالحسن الحسنی الندوی). ۶- سلیمان و بلقیس. ۷- آینده اسلام و امواج خطرناک. ۸- نردبان ترقی. ۹- نقش کلیسا در ممالک اسلامی. ۱۰- اعتیادهای خطرناک. ۱۱- مذهب و رهبر ما (ترجمه المراجعات). ۱۲- اسلام و بلاهای نوین. ۱۳- قصه‌های قرآن. ۱۴- طمعکاران کینه‌ورز. ۱۵- اسلام و تمدن جدید. ۱۶- اسلام و خدمات اجتماعی. ۱۷- امام علی صدای عدالت انسانی. ۱۸-. ۱۹- دختر وظیفه‌شناس. ۲۰- مرگ سبز. ۲۱- چرا رفوزه شدم. ۲۲- کارنامه محمد(ص). ۲۳- داستان‌های مصور اسلامی مرغ سلیمان، طوفان نوح، بابا آدم ننه حوا، لقمان حکیم، بهشت زمین، ادریس فضانورد، شتر صالح، گلستان آتش. ۲۴- فروع دین. ۲۵- اسلام از نظر یک مسیحی. ۲۶- دوستی‌های تلخ و شیرین. ۲۷- پیشگویی‌های علمی قرآن. ۲۸- راه مبارزه با مشکلات پیمان زناشوئی. ۲۹- علی(ع) پیشوای مسلمین. ۳۰- نقشه‌های استعماری و نقشه‌های شوم. ۳۱-عشق و خودکشی.[۲۲]

نگاهی به این آثار نشان از تلاش او در تبیین و ارائه معارف اسلامی به نسل جوان دارد.

آثار تألیفی پس از پیروزی انقلاب اسلامی

مصطفی زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت‌های علمی ادامه داد و آثار زیادی را نگاشت که برخی از آنها عبارت است از: ۱- به‌سوی اسلام با آیین کلیسا. ۲- کنفرانس مذهبی لبنان و ملت فلسطین. ۳- قصه‌های قرآن. ۴- جنایات غربی. ۵- اسلام و تمدن جدید. ۶- اسلام و خدمات اجتماعی. ۷- دوستی‌های تلخ و شیرین. ۸- کارنامه سیاسی ـ اجتماعی. ۹- حدود خسارات جهان و انحطاط مسلمین. ۱۰- چهل حدیث. ۱۱- طوفان جوانی. ۱۲-دیوان امیرالمؤمنین علیه‌السلام. ۱۳- نهج‌البلاغه. ۱۴- جوانان چرا؟ ۱۵- مبارزه با خودکشی. ۱۶- عروسی، تولدی جدید. ۱۷- بلوغ و غریزه جنسی. ۱۸- وسواس. ۱۹- امام موسی کاظم علیه‌السلام. ۲۰- نکاتی درباره دستگاه آفرینش. از دیگر آثار او می‌توان به خودآموز کفایه با حاشیه‌های توضیحی اشاره کرد.[۲۳]

درگذشت

مصطفی زمانی در اول اسفند ۱۳۶۹ش درگذشت و پیکرش در قم و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۲۴]

پانویس

  1. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۰۲.
  2. آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد، ج۱، ص۲۰۴.
  3. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۰۲.
  4. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۰۲؛ آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد، ج۳، ص۱۶۴؛ آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد، ج۱، ص۲۰۴.
  5. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۰۲.
  6. سلسله موی دوست، ص۱۱۷؛ پابه‌پای آفتاب.
  7. پابه‌پای آفتاب.
  8. پابه‌پای آفتاب.
  9. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۴ ـ ۱۰۶.
  10. سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۳، ص۱۴۰-۱۴۲؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۵، ص۹۴-۹۶؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۳۶-۱۳۸.
  11. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۴-۱۷۵.
  12. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۱-۱۹۴.
  13. اسناد انقلاب اسلامی، ج۴۶، ۲۳۵، ج۲۶، ۱۶۱، ج۴۰، ۷۶-۷۷.
  14. آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد، ص۳۶۰.
  15. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۴، ص۷۴.
  16. آقاشیخ‌محمد و نوری نشاط، گلزار مشاهیر، ص۳۹.
  17. آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد، ج۱، ص۳۶۷.
  18. آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد، ج۳، ص۱۶۴.
  19. آقاشیخ‌محمد و نوری نشاط، گلزار مشاهیر، ص۳۹.
  20. آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد، ج۱، ص۲۰۴.
  21. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۰۳.
  22. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۰۳.
  23. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۰۳.
  24. آقاشیخ‌محمد و نوری نشاط، گلزار مشاهیر، ص۳۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۴، ص۷۴.

منابع

  • آقاشیخ‌محمد، مریم و سعید نوری نشاط (۱۳۷۷)، گلزار مشاهیر: زندگینامه درگذشتگان مشاهیر ایران ۱۳۵۸-۱۳۷۶، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران و برگ زیتون.
  • آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد (۱۳۸۵)، ج۳، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد (۱۳۹۵)، ج۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج۴، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۲ و ۹، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • شریف‌رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج۷، تهران، اسلامیه.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۳۴: حجت‌الاسلام شهید غلامحسین حقانی (۱۳۸۴)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۰: آیت‌الله میرزا علی‌اکبر مشکینی (۱۳۸۷)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۶: آیت‌الله شیخ شهاب‌الدین اشراقی (۱۳۹۲)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۲)، کتاب ۲۶: شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.