سیدمحمد شیرازی: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| وبگاه رسمی = | | وبگاه رسمی = | ||
}} | }} | ||
'''سیدمحمد شیرازی'''، [[مرجع تقلید]]، مؤلف و میزبان نخست [[امامخمینی]] در [[کربلا]]. | '''سیدمحمد شیرازی'''، [[مرجعیت|مرجع تقلید]]، مؤلف و میزبان نخست [[امامخمینی]] در [[کربلا]]. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
سیدمحمد حسینی شیرازی در سال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۷ش در شهر [[نجف|نجف اشرف]] متولد شد. پدرش سیدمهدی از علمای بزرگ [[کربلا]] بود و زعامت [[حوزه علمیه کربلا]] را بر عهده داشت<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۱۷–۱۸ و ۲۲؛ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۲.</ref> و نسبش به [[زید بن علی(ع)|زید]] فرزند [[امام سجاد(ع)|علیبنالحسین (ع)]] میرسد.<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۱۴.</ref> | سیدمحمد حسینی شیرازی در سال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۷ش در شهر [[نجف|نجف اشرف]] متولد شد. پدرش سیدمهدی از علمای بزرگ [[کربلا]] بود و زعامت [[حوزه علمیه کربلا]] را بر عهده داشت<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۱۷–۱۸ و ۲۲؛ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۲.</ref> و نسبش به [[زید بن علی(ع)|زید]] فرزند [[امام سجاد(ع)|علیبنالحسین (ع)]] میرسد.<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۱۴.</ref> | ||
شیرازی در سال ۱۳۱۶ش/ ۱۳۵۶ق در نهسالگی به همراه پدر به کربلا رفت<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳؛ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۱۹.</ref> و [[ادبیات عرب]] را از جعفر رشتی فرا گرفت و سپس دورههای سطح را نزد پدر و یوسف حائری، [[سیدمحمدهادی میلانی]]، محمدرضا اصفهانی و سیدزینالعابدین کاشانی به پایان رساند.<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۲–۵۶۳.</ref> | شیرازی در سال ۱۳۱۶ش/ ۱۳۵۶ق در نهسالگی به همراه پدر به کربلا رفت<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳؛ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۱۹.</ref> و [[ادبیات عرب]] را از جعفر رشتی فرا گرفت و سپس دورههای سطح را نزد پدر و یوسف حائری، [[سیدمحمدهادی میلانی]]، محمدرضا اصفهانی و [[سیدزینالعابدین کاشانی]] به پایان رساند.<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۲–۵۶۳.</ref> | ||
وی در حوزه علمیه کربلا، همزمان با تحصیل تدریس میکرد و در مقطع سطح بهطور متوسط هر روز بیش از شش درس را تدریس میکرد. او در سیسالگی تدریس خارج | وی در حوزه علمیه کربلا، همزمان با تحصیل تدریس میکرد و در مقطع سطح بهطور متوسط هر روز بیش از شش درس را تدریس میکرد. او در سیسالگی تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد که تا پایان عمر وی ادامه داشت.<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳–۲۹ و ۹۰.</ref> شیرازی از پدرش سیدمهدی و نیز [[سیدعلی بهبهانی رامهرمزی]] اجازه اجتهاد دریافت کرد<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۴–۲۵.</ref> و پس از درگذشت پدر در سال ۱۳۳۹ش/ ۱۳۸۰ق زعامت حوزه کربلا را به مدت ده سال بر عهده داشت.<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۶۱.</ref> [[سیدمحسن حکیم]]، [[سیدعبدالهادی سبزواری]] و [[سیداحمد خوانساری]] نیز در سال ۱۳۴۰ش/ ۱۳۸۰ق وی را نماینده خود در اداره حوزه علمیه کربلا تعیین کردند.<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۴.</ref> | ||
شیرازی پیش از آغاز [[نهضت امامخمینی]] در سال ۱۳۴۲ با ایشان ارتباط داشت و با اهداف ایشان آشنا بود؛ چنانکه امامخمینی سه شماره از مجله اطلاعات بانوان را که مطالبی دربارهٔ آزادی زنان و سربازی دختران داشت، به کمک علی کاظمی از تهران تهیه و همراه سه نامه برای شیرازی در کربلا و سیدمحسن حکیم و [[سیدابوالقاسم خویی]] از مراجع نجف فرستاد و آنان را از توطئه رژیم پهلوی در اسلامزدایی آگاه کرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۳۱۰.</ref> و شیرازی نیز در سال ۱۳۴۲ همزمان با آغاز نهضت امامخمینی به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداخت<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۸۹.</ref> و همراه با برخی از علما بیانیهای در دفاع از نهضت اسلامی به نام «جماهیر کربلاء المقدسه» و به | شیرازی پیش از آغاز [[نهضت امامخمینی]] در سال ۱۳۴۲ با ایشان ارتباط داشت و با اهداف ایشان آشنا بود؛ چنانکه امامخمینی سه شماره از مجله اطلاعات بانوان را که مطالبی دربارهٔ آزادی زنان و سربازی دختران داشت، به کمک علی کاظمی از تهران تهیه و همراه سه نامه برای شیرازی در کربلا و سیدمحسن حکیم و [[سیدابوالقاسم خویی]] از مراجع نجف فرستاد و آنان را از توطئه [[رژیم پهلوی]] در اسلامزدایی آگاه کرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۳۱۰.</ref> و شیرازی نیز در سال ۱۳۴۲ همزمان با آغاز نهضت امامخمینی به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداخت<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۸۹.</ref> و همراه با برخی از علما بیانیهای در دفاع از نهضت اسلامی به نام «جماهیر کربلاء المقدسه» و به زبان فارسی منتشر کرد.<ref>ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۷۳.</ref> وی از علاقهمندان شدید امامخمینی بود و ایشان نیز به شیرازی علاقه داشت و آرزو کرده بود او را ببیند.<ref>رسولی محلاتی، گفتگو، ۵۵.</ref> | ||
[[امامخمینی]] پس از حدود یازده ماه تبعید در [[ترکیه]]، به تبعیدگاه دوم خود، [[عراق]] منتقل شد و در عصر روز جمعه شانزدهم مهر ۱۳۴۴ش/ دوازدهم | [[امامخمینی]] پس از حدود یازده ماه تبعید در [[ترکیه]]، به تبعیدگاه دوم خود، [[عراق]] منتقل شد و در عصر روز جمعه شانزدهم مهر ۱۳۴۴ش/ دوازدهم جمادیالثانی ۱۳۸۵ق پس از زیارت [[سامرا]] راهی [[کربلا]] شد و در ۳۵ کیلومتری شهر کربلا در منطقه مسیب با استقبال سیدمحمد شیرازی و نزدیک پانصد تن از [[طلاب]] علوم دینی و علمای کربلا روبهرو شد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۴۹۵.</ref> این مراسم که در نوع خود کمنظیر بود، به همت و ابتکار شیرازی انجام گرفت و او که در میان مردم نفوذ داشت، برای استقبال از امامخمینی تلاش زیادی کرد.<ref>فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۲۴.</ref> وی که در آن زمان شخصیت نخست حوزه علمیه کربلا بهشمار میرفت و فعالیتهای زیادی دربارهٔ وقایع ایران و [[تبعید امامخمینی]] انجام داده بود، خانهای را برای سکونت ایشان و همراهان ایشان در نظر گرفته بود.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۷۷.</ref> | ||
امامخمینی پس از ورود به کربلا و [[زیارت حضرت امامحسین(ع)]]، به درخواست شیرازی در صحن مطهر و در محل خاص وی، [[نماز جماعت]] را گفته شده به مدت یک هفته اقامه کرد،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۴۸۵–۴۸۶ و ۴۹۵؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۶۴–۱۶۷؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۳۱۰.</ref> ولی [[رسولی محلاتی]] آن را یک روز شمرده و اینکه ایشان بیشتر را نپذیرفت.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۵۵.</ref> ایشان پس از یک هفته اقامت در کربلا بعد از ظهر روز جمعه ۲۳ مهر ۱۳۴۴ش/ نوزدهم جمادیالثانی ۱۳۸۵ق در حالیکه گروه زیادی از علما و استادان حوزه کربلا و مردم ایشان را بدرقه میکردند، به نجف رفت<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۶۷.</ref> {{ببینید|تبعید امامخمینی|کربلا}} | امامخمینی پس از ورود به کربلا و [[زیارت حضرت امامحسین(ع)]]، به درخواست شیرازی در صحن مطهر و در محل خاص وی، [[نماز جماعت]] را گفته شده به مدت یک هفته اقامه کرد،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۴۸۵–۴۸۶ و ۴۹۵؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۶۴–۱۶۷؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۳۱۰.</ref> ولی [[رسولی محلاتی]] آن را یک روز شمرده و اینکه ایشان بیشتر را نپذیرفت.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۵۵.</ref> ایشان پس از یک هفته اقامت در کربلا بعد از ظهر روز جمعه ۲۳ مهر ۱۳۴۴ش/ نوزدهم جمادیالثانی ۱۳۸۵ق در حالیکه گروه زیادی از علما و استادان حوزه کربلا و مردم ایشان را بدرقه میکردند، به نجف رفت.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۶۷.</ref> {{ببینید|تبعید امامخمینی|کربلا}} | ||
استقبال بینظیر علما و مردم کربلا از امامخمینی بازتاب گستردهای داشت<ref>سمامی، خاطرات، ۹۸.</ref> {{ببینید|کربلا}}. اقدام شیرازی در استقبال پرشور از امامخمینی نیز امری مهم بهشمار میرفت؛ چنانکه [[اردشیر زاهدی]] وزیر خارجه وقت حکومت پهلوی، در واکنش به آن گفته بود [امام] خمینی در [[قم]] قیام کرد و شیرازی در کربلا صدای او را به جهانیان رسانید.<ref>دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۵۰۱.</ref> در اردیبهشت ۱۳۴۷ نیز که کنفرانس جهانی [[حقوق بشر]] در تهران برگزار شده بود، شیرازی سعی کرد ندای نهضت اسلامی بر ضد رژیم پهلوی را با فرستادن تلگرام و طومار برای سازمانها و مجامع بینالمللی، رؤسای حکومتها، مجامع دینی، روزنامهها و مراکز دیگر به سراسر دنیا برساند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۴۵۰–۴۵۸؛ دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۴۹۷–۴۹۸ و ۵۰۱.</ref> | استقبال بینظیر علما و مردم کربلا از امامخمینی بازتاب گستردهای داشت<ref>سمامی، خاطرات، ۹۸.</ref> {{ببینید|کربلا}}. اقدام شیرازی در استقبال پرشور از امامخمینی نیز امری مهم بهشمار میرفت؛ چنانکه [[اردشیر زاهدی]] وزیر خارجه وقت حکومت پهلوی، در واکنش به آن گفته بود [امام] خمینی در [[قم]] قیام کرد و شیرازی در کربلا صدای او را به جهانیان رسانید.<ref>دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۵۰۱.</ref> در اردیبهشت ۱۳۴۷ نیز که کنفرانس جهانی [[حقوق بشر]] در تهران برگزار شده بود، شیرازی سعی کرد ندای نهضت اسلامی بر ضد رژیم پهلوی را با فرستادن تلگرام و طومار برای سازمانها و مجامع بینالمللی، رؤسای حکومتها، مجامع دینی، روزنامهها و مراکز دیگر به سراسر دنیا برساند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۴۵۰–۴۵۸؛ دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۴۹۷–۴۹۸ و ۵۰۱.</ref> | ||
پس از درگذشت [[سیدمحسن حکیم]] از | پس از درگذشت [[سیدمحسن حکیم]] از مراجع تقلید نجف در سال ۱۳۴۹ش/ ۱۳۹۰ق شیرازی تقریباً در جوانی و در حدود ۳۵سالگی اعلام [[مرجعیت]] کرد.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۶۹؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۲۹.</ref> همین باعث شد که گفتگو دربارهٔ شخصیت شیرازی در میان هواداران و منتقدان وی به [[افراط و تفریط]] بکشد.<ref>صغیر، قادة الفکر الدینی و السیاسی فی النجف الأشرف، ۲۱۱–۲۱۳.</ref> بیت شیرازی برای ترویج مرجعیت وی، دست به فعالیتهای گستردهای زد<ref>فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۵۱.</ref> و گروهی از روحانیان با انتشار اعلامیهای، بر [[اجتهاد]] وی گواهی دادند و حتی بعضی از آنان «اعلمیت» وی را نیز مطرح کردند و شیعیان را در امر [[تقلید]] به وی ارجاع دادند. آنان که در طرفداری و ترویج شیرازی خیلی تلاش میکردند، اعلامیه را بهسرعت و بهطور گسترده در سراسر عراق و همچنین کویت پخش کردند.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۶۹؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۳–۵۶۴.</ref> | ||
از سوی دیگر، عدهای از فقها و مراجع تقلید نجف مانند [[سیدابوالقاسم خویی]]، [[سیدمحمود شاهرودی]] و [[سیدمرتضی آلیاسین]] در پاسخ به استفتاهایی که به صورت جداگانه دربارهٔ مرجعیت شیرازی از آنها شده بود، عدم ثبوت اجتهاد وی نزد خود را مطرح کردند<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲؛ عاملی، السیدمحمدباقر الصدر، ۲/۴۵۸.</ref>؛ ولی امامخمینی ازجمله بر پایه رویه کلی خود در عدم ورود به مسائل اختلافانگیز، از موضعگیری صریح و علنی دربارهٔ اجتهاد و عدالت شیرازی خودداری کرد؛ چنانکه در دیدار گروهی از شیعیان کویتی و پرسش آنان از اجتهاد و عدالت شیرازی، ایشان پاسخی نداد و سکوت کرد.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.</ref> | از سوی دیگر، عدهای از فقها و مراجع تقلید نجف مانند [[سیدابوالقاسم خویی]]، [[سیدمحمود شاهرودی]] و [[سیدمرتضی آلیاسین]] در پاسخ به استفتاهایی که به صورت جداگانه دربارهٔ مرجعیت شیرازی از آنها شده بود، عدم ثبوت اجتهاد وی نزد خود را مطرح کردند<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲؛ عاملی، السیدمحمدباقر الصدر، ۲/۴۵۸.</ref>؛ ولی امامخمینی ازجمله بر پایه رویه کلی خود در عدم ورود به مسائل اختلافانگیز، از موضعگیری صریح و علنی دربارهٔ اجتهاد و عدالت شیرازی خودداری کرد؛ چنانکه در دیدار گروهی از شیعیان کویتی و پرسش آنان از اجتهاد و عدالت شیرازی، ایشان پاسخی نداد و سکوت کرد.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.</ref> | ||
[[سیدعباس خاتم یزدی]] که از علمای مبارز و از [[شاگردان امامخمینی]] بود، پس از اعلام مرجعیت شیرازی، به کمک شاگرد خود سیدمنیرالدین حسینی شیرازی که با شیرازی رابطه دوستانه داشت، به وی پیشنهاد کرد در شرایط کنونی بهتر است وی از اعلام مرجعیت خود دست بردارد و با توجه به جایگاه امامخمینی، ایشان را مرجع تقلید معرفی کند<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۰–۱۷۱.</ref>؛ ولی شیرازی پس از مشورت با اطرافیان خود این پیشنهاد را نپذیرفت و بر اعلام مرجعیت و «الامام المجدد» بودن خود اصرار کرد.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۰–۱۷۱؛ فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۵۲.</ref> وی که پیش از ورود امامخمینی به نجف مبارزاتی را علیه رژیم پهلوی داشت و بر ضد [[محمدرضا پهلوی]] اعلامیه صادر میکرد، پس از گذشت مدتی در قبال جنایات رژیم سکوت کرد<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۰۴.</ref> و علیرغم استقبال گرمی که در آغاز از امامخمینی کرده بود، در سفرهای بعدیِ امامخمینی به کربلا، توجهی از خود نشان نداد و وقتی خودش به نجف مسافرت میکرد نیز به دیدار ایشان نمیرفت.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.</ref> | [[سیدعباس خاتم یزدی]] که از علمای مبارز و از [[شاگردان امامخمینی]] بود، پس از اعلام مرجعیت شیرازی، به کمک شاگرد خود [[سیدمنیرالدین حسینی شیرازی]] که با شیرازی رابطه دوستانه داشت، به وی پیشنهاد کرد در شرایط کنونی بهتر است وی از اعلام مرجعیت خود دست بردارد و با توجه به جایگاه امامخمینی، ایشان را مرجع تقلید معرفی کند<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۰–۱۷۱.</ref>؛ ولی شیرازی پس از [[مشورت]] با اطرافیان خود این پیشنهاد را نپذیرفت و بر اعلام مرجعیت و «الامام المجدد» بودن خود اصرار کرد.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۰–۱۷۱؛ فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۵۲.</ref> وی که پیش از ورود امامخمینی به نجف مبارزاتی را علیه رژیم پهلوی داشت و بر ضد [[محمدرضا پهلوی]] اعلامیه صادر میکرد، پس از گذشت مدتی در قبال جنایات رژیم سکوت کرد<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۰۴.</ref> و علیرغم استقبال گرمی که در آغاز از امامخمینی کرده بود، در سفرهای بعدیِ امامخمینی به کربلا، توجهی از خود نشان نداد و وقتی خودش به نجف مسافرت میکرد نیز به دیدار ایشان نمیرفت.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.</ref> | ||
از سوی دیگر، رژیم بعث عراق که از فعالیتهای سیاسی شیرازی و اطرافیانش ناراحت بود، به وی اخطار کرد که هرچه زودتر خاک عراق را ترک کند<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> و در سال ۱۳۴۹ برادر وی سیدحسن شیرازی را بازداشت و پس از شکنجههای زیاد در [[بغداد]] محکوم به [[اعدام]] کرد.<ref>محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۳۰.</ref> امامخمینی با وجود اینکه برای ایشان سخت بود که از دولت عراق درخواستی بکند، ولی با توجه به کمکطلبیدنِ مادر شیرازی از ایشان، از دولت عراق خواست که وی را آزاد کند و او با وساطت امامخمینی آزاد شد و به [[بیروت]] رفت؛ ولی چند سال بعد در اردیبهشت ۱۳۵۹ در آنجا از سوی مأموران رژیم بعثی عراق [[ترور]] شد و به [[شهادت]] رسید.<ref>محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۳۰؛ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> | از سوی دیگر، رژیم بعث عراق که از فعالیتهای سیاسی شیرازی و اطرافیانش ناراحت بود، به وی اخطار کرد که هرچه زودتر خاک عراق را ترک کند<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> و در سال ۱۳۴۹ برادر وی سیدحسن شیرازی را بازداشت و پس از شکنجههای زیاد در [[بغداد]] محکوم به [[اعدام]] کرد.<ref>محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۳۰.</ref> امامخمینی با وجود اینکه برای ایشان سخت بود که از دولت عراق درخواستی بکند، ولی با توجه به کمکطلبیدنِ مادر شیرازی از ایشان، از دولت عراق خواست که وی را آزاد کند و او با وساطت امامخمینی آزاد شد و به [[بیروت]] رفت؛ ولی چند سال بعد در اردیبهشت ۱۳۵۹ در آنجا از سوی مأموران رژیم بعثی عراق [[ترور]] شد و به [[شهادت]] رسید.<ref>محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۳۰؛ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> | ||
شیرازی در سال ۱۳۵۰ش/ ۱۳۹۱ق به علت فشار حکومت وقت عراق به [[کویت]] رفت.<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۷۵.</ref> در کویت، برخی اطرافیان و حامیان وی از امامخمینی انتقاد میکردند و از بدگویی علیه ایشان پروایی نداشتند.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.</ref> به گفته برخی افراد که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت میرفتند، بیت و بیرونی شیرازی پاتوق مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور ( | شیرازی در سال ۱۳۵۰ش/ ۱۳۹۱ق به علت فشار حکومت وقت عراق به [[کویت]] رفت.<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۷۵.</ref> در کویت، برخی اطرافیان و حامیان وی از امامخمینی [[انتقاد]] میکردند و از بدگویی علیه ایشان پروایی نداشتند.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.</ref> به گفته برخی افراد که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت میرفتند، بیت و بیرونی شیرازی پاتوق مأموران [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) شده بود و گفته شده شیرازی در هنگام دیدار به آنان توصیه میکرد دست از مبارزه علیه [[رژیم پهلوی]] بردارند و با آن مخالفت نکنند.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.</ref> [[سیدعباس مهری|سیدعباس مُهری]] نماینده امامخمینی در کویت نیز به سبب آشنایی با کارها و فعالیتهایی که در دفتر شیرازی صورت میگرفت، از وی بهشدت انتقاد میکرد.<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۴.</ref> | ||
با این حال، با اینکه شیرازی در مواردی با امامخمینی مخالف بود، ولی پس از ورود ایشان به [[فرانسه]] در مهر ۱۳۵۷ با فرستادن تلگرامی برای والری ژیسکار دیستن رئیسجمهور وقت فرانسه خواستار برخورد شایسته با امامخمینی شد.<ref>حسینی شیرازی، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، ۱۱۲–۱۱۳.</ref> از پرسش خبرنگار فرانسه در سوم آبان ۱۳۵۷ از امامخمینی برداشت میشود شیرازی نیز همانند [[مهدی بازرگان]] و [[یدالله سحابی]] طرفدار سیاست آشتی ملی بود و قصد داشت در همین باره برای دیدار با امامخمینی به فرانسه برود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۶.</ref> | با این حال، با اینکه شیرازی در مواردی با امامخمینی مخالف بود، ولی پس از ورود ایشان به [[فرانسه]] در مهر ۱۳۵۷ با فرستادن تلگرامی برای والری ژیسکار دیستن رئیسجمهور وقت فرانسه خواستار برخورد شایسته با امامخمینی شد.<ref>حسینی شیرازی، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، ۱۱۲–۱۱۳.</ref> از پرسش خبرنگار فرانسه در سوم آبان ۱۳۵۷ از امامخمینی برداشت میشود شیرازی نیز همانند [[مهدی بازرگان]] و [[یدالله سحابی]] طرفدار سیاست آشتی ملی بود و قصد داشت در همین باره برای دیدار با امامخمینی به فرانسه برود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۶.</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
شیرازی در کویت پس از پیروزی انقلاب اسلامی اقداماتی در حمایت از آن انجام داد که ازجمله آنها میتوان به برگزاری جشن، راهاندازی کاروان شادی، برگزاری [[تظاهرات]] بزرگ ایرانیان مقیم کویت، خطبهخواندن و برگزاری مراسم سخنرانی، انتشار اطلاعیه و فرستادن تلگرام به علما و مراجع عظام در قم، تهران، خراسان، [[شیراز]]، [[اصفهان]]، [[تبریز]] و دیگر شهرها اشاره کرد.<ref>حسینی شیرازی، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، ۱۰۰–۱۲۰.</ref> | شیرازی در کویت پس از پیروزی انقلاب اسلامی اقداماتی در حمایت از آن انجام داد که ازجمله آنها میتوان به برگزاری جشن، راهاندازی کاروان شادی، برگزاری [[تظاهرات]] بزرگ ایرانیان مقیم کویت، خطبهخواندن و برگزاری مراسم سخنرانی، انتشار اطلاعیه و فرستادن تلگرام به علما و مراجع عظام در قم، تهران، خراسان، [[شیراز]]، [[اصفهان]]، [[تبریز]] و دیگر شهرها اشاره کرد.<ref>حسینی شیرازی، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، ۱۰۰–۱۲۰.</ref> | ||
شیرازی که در کویت به فعالیتهای دینی مشغول بود، بر اثر فشارها و تنگناهایی که رژیم بعثی عراق از طریق دولت کویت بر وی وارد کرده بود، ناچار در سال ۱۳۵۸ش/ ۱۳۹۹ق در ۵۲سالگی وارد ایران شد و در [[قم]] اقامت کرد.<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۷۷؛ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳.</ref> پس از پیروزی انقلاب در سیزدهم اردیبهشت ۱۳۵۹ امامخمینی با فرستادن تلگرامی به شیرازی، ترور ناجوانمردانه برادر وی [[سیدحسن شیرازی]] به دست ایادی رژیم بعث عراق را تسلیت گفت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۳.</ref> شیرازی تقریباً در تمام مدت اقامت خود در قم بیشتر به تدریس و تألیف و فعالیتهای علمی مشغول بود و در مسائل سیاسی و امور انقلاب دخالتی نمیکرد؛ با این حال، در برخی از موضوعات سیاسی با [[انقلاب اسلامی]] و امامخمینی با صراحت مخالفت میکرد.<ref>صغیر، قادة الفکر الدینی و السیاسی فی النجف الأشرف، ۲۳۱–۲۳۲.</ref> | شیرازی که در کویت به فعالیتهای دینی مشغول بود، بر اثر فشارها و تنگناهایی که رژیم بعثی عراق از طریق دولت کویت بر وی وارد کرده بود، ناچار در سال ۱۳۵۸ش/ ۱۳۹۹ق در ۵۲سالگی وارد ایران شد و در [[قم]] اقامت کرد.<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۷۷؛ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳.</ref> پس از پیروزی انقلاب در سیزدهم اردیبهشت ۱۳۵۹ امامخمینی با فرستادن تلگرامی به شیرازی، [[ترور]] ناجوانمردانه برادر وی [[سیدحسن شیرازی]] به دست ایادی رژیم بعث عراق را تسلیت گفت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۳.</ref> شیرازی تقریباً در تمام مدت اقامت خود در قم بیشتر به تدریس و تألیف و فعالیتهای علمی مشغول بود و در مسائل سیاسی و امور انقلاب دخالتی نمیکرد؛ با این حال، در برخی از موضوعات سیاسی با [[انقلاب اسلامی]] و امامخمینی با صراحت مخالفت میکرد.<ref>صغیر، قادة الفکر الدینی و السیاسی فی النجف الأشرف، ۲۳۱–۲۳۲.</ref> | ||
شیرازی که در [[عراق]] و [[کویت]] و برخی کشورهای دیگر مقلدان و علاقهمندانی داشت، با کمک آنان دهها [[مسجد]]، | شیرازی که در [[عراق]] و [[کویت]] و برخی کشورهای دیگر مقلدان و علاقهمندانی داشت، با کمک آنان دهها [[مسجد]]، حسینیه، مدرسه، کتابخانه، انتشارات، صندوق قرضالحسنه و درمانگاه تأسیس کردهاست. همچنین نمایندگان و مقلدان او به تشویق، راهنمایی و حمایت وی مؤسسات زیادی در مناطق مختلف جهان ازجمله در [[مصر]]، [[سودان]]، [[بریتانیا]]، کانادا، [[آمریکا]]، [[هند]]، [[پاکستان]]، استرالیا، کشورهای حوزه خلیج فارس، ایران و عراق بهوجود آوردهاند.<ref>شیرازی، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> وی در بهوجودآوردن [[حوزههای علمیه]] در ایران، عراق، کویت، [[سوریه]] و دیگر کشورها هم فعال بوده و دهها مدرسه دینی ایجاد کرده و طلبههای زیادی را پرورش دادهاست. همچنین حوزه علمیه حضرت زینب (س) در [[دمشق]] را که برادرش سیدحسن شیرازی تأسیس کرده بود، تحت حمایت خویش قرار داد.<ref>امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۶؛ دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۴۹۹–۵۰۱.</ref> | ||
شیرازی در ۲۷ آذر ۱۳۸۰ش/ دوم شوال ۱۴۲۲ق، در ۷۳سالگی در [[قم]] درگذشت و در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۷؛ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۳۷.</ref> | شیرازی در ۲۷ آذر ۱۳۸۰ش/ دوم شوال ۱۴۲۲ق، در ۷۳سالگی در [[قم]] درگذشت و در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۷؛ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۳۷.</ref> | ||
وی بسیار پرکار بود و علاوه بر تدریس، صدها جلد کتاب و رساله در مسائل مختلف [[فقه]]، [[سیاست]]، [[اقتصاد]]، [[حقوق]]، [[الهیات]] و دیگر موضوعات به دو | وی بسیار پرکار بود و علاوه بر تدریس، صدها جلد کتاب و رساله در مسائل مختلف [[فقه]]، [[سیاست]]، [[اقتصاد]]، [[حقوق]]، [[الهیات]] و دیگر موضوعات به دو زبان عربی و فارسی نگاشت که ازجمله آنها میتوان کتابهای الفقه در بیش از یکصد جلد، الاصول در هشت جلد، [[شرح منظومه سبزواری]] و دنیا بازیچه یهود را نام برد. به سبب تألیفات بسیار شیرازی در سال ۲۰۰۰م/ ۱۳۷۹ش کانون نویسندگان کشورهای عربی، به او لقب «سلطان المؤلفین» داد.<ref>حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۲۰؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۴.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۱ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۰۲
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | سیدمحمد حسینی شیرازی |
تاریخ تولد | سال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۷ش |
زادگاه | شهر نجف اشرف |
تاریخ وفات | ۲۷ آذر ۱۳۸۰ش/ دوم شوال ۱۴۲۲ق |
محل دفن | حرم فاطمه معصومه(س) |
شهر وفات | قم |
خویشاوندان سرشناس | پدر: سیدمهدی شیرازی از علمای بزرگ کربلا و زعیم حوزه علمیه کربلا |
اطلاعات علمی | |
استادان | یوسف حائری، سیدمحمدهادی میلانی، محمدرضا اصفهانی و سیدزینالعابدین کاشانی |
محل تحصیل | کربلا |
اجازه اجتهاد از | از پدرش سیدمهدی و سیدعلی بهبهانی رامهرمزی |
تألیفات | صدها جلد کتاب و رساله در مسائل مختلف فقه بیش از یکصد جلد، سیاست، اقتصاد، حقوق، الهیات و… ازجمله شرح منظومه سبزواری و دنیا بازیچه یهود |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | میزبان نخست امامخمینی در کربلا |
اجتماعی | مؤلف، مرجع تقلید |
سیدمحمد شیرازی، مرجع تقلید، مؤلف و میزبان نخست امامخمینی در کربلا.
زندگینامه
سیدمحمد حسینی شیرازی در سال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۷ش در شهر نجف اشرف متولد شد. پدرش سیدمهدی از علمای بزرگ کربلا بود و زعامت حوزه علمیه کربلا را بر عهده داشت[۱] و نسبش به زید فرزند علیبنالحسین (ع) میرسد.[۲]
شیرازی در سال ۱۳۱۶ش/ ۱۳۵۶ق در نهسالگی به همراه پدر به کربلا رفت[۳] و ادبیات عرب را از جعفر رشتی فرا گرفت و سپس دورههای سطح را نزد پدر و یوسف حائری، سیدمحمدهادی میلانی، محمدرضا اصفهانی و سیدزینالعابدین کاشانی به پایان رساند.[۴]
وی در حوزه علمیه کربلا، همزمان با تحصیل تدریس میکرد و در مقطع سطح بهطور متوسط هر روز بیش از شش درس را تدریس میکرد. او در سیسالگی تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد که تا پایان عمر وی ادامه داشت.[۵] شیرازی از پدرش سیدمهدی و نیز سیدعلی بهبهانی رامهرمزی اجازه اجتهاد دریافت کرد[۶] و پس از درگذشت پدر در سال ۱۳۳۹ش/ ۱۳۸۰ق زعامت حوزه کربلا را به مدت ده سال بر عهده داشت.[۷] سیدمحسن حکیم، سیدعبدالهادی سبزواری و سیداحمد خوانساری نیز در سال ۱۳۴۰ش/ ۱۳۸۰ق وی را نماینده خود در اداره حوزه علمیه کربلا تعیین کردند.[۸]
شیرازی پیش از آغاز نهضت امامخمینی در سال ۱۳۴۲ با ایشان ارتباط داشت و با اهداف ایشان آشنا بود؛ چنانکه امامخمینی سه شماره از مجله اطلاعات بانوان را که مطالبی دربارهٔ آزادی زنان و سربازی دختران داشت، به کمک علی کاظمی از تهران تهیه و همراه سه نامه برای شیرازی در کربلا و سیدمحسن حکیم و سیدابوالقاسم خویی از مراجع نجف فرستاد و آنان را از توطئه رژیم پهلوی در اسلامزدایی آگاه کرد[۹] و شیرازی نیز در سال ۱۳۴۲ همزمان با آغاز نهضت امامخمینی به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداخت[۱۰] و همراه با برخی از علما بیانیهای در دفاع از نهضت اسلامی به نام «جماهیر کربلاء المقدسه» و به زبان فارسی منتشر کرد.[۱۱] وی از علاقهمندان شدید امامخمینی بود و ایشان نیز به شیرازی علاقه داشت و آرزو کرده بود او را ببیند.[۱۲]
امامخمینی پس از حدود یازده ماه تبعید در ترکیه، به تبعیدگاه دوم خود، عراق منتقل شد و در عصر روز جمعه شانزدهم مهر ۱۳۴۴ش/ دوازدهم جمادیالثانی ۱۳۸۵ق پس از زیارت سامرا راهی کربلا شد و در ۳۵ کیلومتری شهر کربلا در منطقه مسیب با استقبال سیدمحمد شیرازی و نزدیک پانصد تن از طلاب علوم دینی و علمای کربلا روبهرو شد.[۱۳] این مراسم که در نوع خود کمنظیر بود، به همت و ابتکار شیرازی انجام گرفت و او که در میان مردم نفوذ داشت، برای استقبال از امامخمینی تلاش زیادی کرد.[۱۴] وی که در آن زمان شخصیت نخست حوزه علمیه کربلا بهشمار میرفت و فعالیتهای زیادی دربارهٔ وقایع ایران و تبعید امامخمینی انجام داده بود، خانهای را برای سکونت ایشان و همراهان ایشان در نظر گرفته بود.[۱۵]
امامخمینی پس از ورود به کربلا و زیارت حضرت امامحسین(ع)، به درخواست شیرازی در صحن مطهر و در محل خاص وی، نماز جماعت را گفته شده به مدت یک هفته اقامه کرد،[۱۶] ولی رسولی محلاتی آن را یک روز شمرده و اینکه ایشان بیشتر را نپذیرفت.[۱۷] ایشان پس از یک هفته اقامت در کربلا بعد از ظهر روز جمعه ۲۳ مهر ۱۳۴۴ش/ نوزدهم جمادیالثانی ۱۳۸۵ق در حالیکه گروه زیادی از علما و استادان حوزه کربلا و مردم ایشان را بدرقه میکردند، به نجف رفت.[۱۸] (ببینید: تبعید امامخمینی و کربلا)
استقبال بینظیر علما و مردم کربلا از امامخمینی بازتاب گستردهای داشت[۱۹] (ببینید: کربلا). اقدام شیرازی در استقبال پرشور از امامخمینی نیز امری مهم بهشمار میرفت؛ چنانکه اردشیر زاهدی وزیر خارجه وقت حکومت پهلوی، در واکنش به آن گفته بود [امام] خمینی در قم قیام کرد و شیرازی در کربلا صدای او را به جهانیان رسانید.[۲۰] در اردیبهشت ۱۳۴۷ نیز که کنفرانس جهانی حقوق بشر در تهران برگزار شده بود، شیرازی سعی کرد ندای نهضت اسلامی بر ضد رژیم پهلوی را با فرستادن تلگرام و طومار برای سازمانها و مجامع بینالمللی، رؤسای حکومتها، مجامع دینی، روزنامهها و مراکز دیگر به سراسر دنیا برساند.[۲۱]
پس از درگذشت سیدمحسن حکیم از مراجع تقلید نجف در سال ۱۳۴۹ش/ ۱۳۹۰ق شیرازی تقریباً در جوانی و در حدود ۳۵سالگی اعلام مرجعیت کرد.[۲۲] همین باعث شد که گفتگو دربارهٔ شخصیت شیرازی در میان هواداران و منتقدان وی به افراط و تفریط بکشد.[۲۳] بیت شیرازی برای ترویج مرجعیت وی، دست به فعالیتهای گستردهای زد[۲۴] و گروهی از روحانیان با انتشار اعلامیهای، بر اجتهاد وی گواهی دادند و حتی بعضی از آنان «اعلمیت» وی را نیز مطرح کردند و شیعیان را در امر تقلید به وی ارجاع دادند. آنان که در طرفداری و ترویج شیرازی خیلی تلاش میکردند، اعلامیه را بهسرعت و بهطور گسترده در سراسر عراق و همچنین کویت پخش کردند.[۲۵]
از سوی دیگر، عدهای از فقها و مراجع تقلید نجف مانند سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمود شاهرودی و سیدمرتضی آلیاسین در پاسخ به استفتاهایی که به صورت جداگانه دربارهٔ مرجعیت شیرازی از آنها شده بود، عدم ثبوت اجتهاد وی نزد خود را مطرح کردند[۲۶]؛ ولی امامخمینی ازجمله بر پایه رویه کلی خود در عدم ورود به مسائل اختلافانگیز، از موضعگیری صریح و علنی دربارهٔ اجتهاد و عدالت شیرازی خودداری کرد؛ چنانکه در دیدار گروهی از شیعیان کویتی و پرسش آنان از اجتهاد و عدالت شیرازی، ایشان پاسخی نداد و سکوت کرد.[۲۷]
سیدعباس خاتم یزدی که از علمای مبارز و از شاگردان امامخمینی بود، پس از اعلام مرجعیت شیرازی، به کمک شاگرد خود سیدمنیرالدین حسینی شیرازی که با شیرازی رابطه دوستانه داشت، به وی پیشنهاد کرد در شرایط کنونی بهتر است وی از اعلام مرجعیت خود دست بردارد و با توجه به جایگاه امامخمینی، ایشان را مرجع تقلید معرفی کند[۲۸]؛ ولی شیرازی پس از مشورت با اطرافیان خود این پیشنهاد را نپذیرفت و بر اعلام مرجعیت و «الامام المجدد» بودن خود اصرار کرد.[۲۹] وی که پیش از ورود امامخمینی به نجف مبارزاتی را علیه رژیم پهلوی داشت و بر ضد محمدرضا پهلوی اعلامیه صادر میکرد، پس از گذشت مدتی در قبال جنایات رژیم سکوت کرد[۳۰] و علیرغم استقبال گرمی که در آغاز از امامخمینی کرده بود، در سفرهای بعدیِ امامخمینی به کربلا، توجهی از خود نشان نداد و وقتی خودش به نجف مسافرت میکرد نیز به دیدار ایشان نمیرفت.[۳۱]
از سوی دیگر، رژیم بعث عراق که از فعالیتهای سیاسی شیرازی و اطرافیانش ناراحت بود، به وی اخطار کرد که هرچه زودتر خاک عراق را ترک کند[۳۲] و در سال ۱۳۴۹ برادر وی سیدحسن شیرازی را بازداشت و پس از شکنجههای زیاد در بغداد محکوم به اعدام کرد.[۳۳] امامخمینی با وجود اینکه برای ایشان سخت بود که از دولت عراق درخواستی بکند، ولی با توجه به کمکطلبیدنِ مادر شیرازی از ایشان، از دولت عراق خواست که وی را آزاد کند و او با وساطت امامخمینی آزاد شد و به بیروت رفت؛ ولی چند سال بعد در اردیبهشت ۱۳۵۹ در آنجا از سوی مأموران رژیم بعثی عراق ترور شد و به شهادت رسید.[۳۴]
شیرازی در سال ۱۳۵۰ش/ ۱۳۹۱ق به علت فشار حکومت وقت عراق به کویت رفت.[۳۵] در کویت، برخی اطرافیان و حامیان وی از امامخمینی انتقاد میکردند و از بدگویی علیه ایشان پروایی نداشتند.[۳۶] به گفته برخی افراد که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت میرفتند، بیت و بیرونی شیرازی پاتوق مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) شده بود و گفته شده شیرازی در هنگام دیدار به آنان توصیه میکرد دست از مبارزه علیه رژیم پهلوی بردارند و با آن مخالفت نکنند.[۳۷] سیدعباس مُهری نماینده امامخمینی در کویت نیز به سبب آشنایی با کارها و فعالیتهایی که در دفتر شیرازی صورت میگرفت، از وی بهشدت انتقاد میکرد.[۳۸]
با این حال، با اینکه شیرازی در مواردی با امامخمینی مخالف بود، ولی پس از ورود ایشان به فرانسه در مهر ۱۳۵۷ با فرستادن تلگرامی برای والری ژیسکار دیستن رئیسجمهور وقت فرانسه خواستار برخورد شایسته با امامخمینی شد.[۳۹] از پرسش خبرنگار فرانسه در سوم آبان ۱۳۵۷ از امامخمینی برداشت میشود شیرازی نیز همانند مهدی بازرگان و یدالله سحابی طرفدار سیاست آشتی ملی بود و قصد داشت در همین باره برای دیدار با امامخمینی به فرانسه برود.[۴۰]
شیرازی در کویت پس از پیروزی انقلاب اسلامی اقداماتی در حمایت از آن انجام داد که ازجمله آنها میتوان به برگزاری جشن، راهاندازی کاروان شادی، برگزاری تظاهرات بزرگ ایرانیان مقیم کویت، خطبهخواندن و برگزاری مراسم سخنرانی، انتشار اطلاعیه و فرستادن تلگرام به علما و مراجع عظام در قم، تهران، خراسان، شیراز، اصفهان، تبریز و دیگر شهرها اشاره کرد.[۴۱]
شیرازی که در کویت به فعالیتهای دینی مشغول بود، بر اثر فشارها و تنگناهایی که رژیم بعثی عراق از طریق دولت کویت بر وی وارد کرده بود، ناچار در سال ۱۳۵۸ش/ ۱۳۹۹ق در ۵۲سالگی وارد ایران شد و در قم اقامت کرد.[۴۲] پس از پیروزی انقلاب در سیزدهم اردیبهشت ۱۳۵۹ امامخمینی با فرستادن تلگرامی به شیرازی، ترور ناجوانمردانه برادر وی سیدحسن شیرازی به دست ایادی رژیم بعث عراق را تسلیت گفت.[۴۳] شیرازی تقریباً در تمام مدت اقامت خود در قم بیشتر به تدریس و تألیف و فعالیتهای علمی مشغول بود و در مسائل سیاسی و امور انقلاب دخالتی نمیکرد؛ با این حال، در برخی از موضوعات سیاسی با انقلاب اسلامی و امامخمینی با صراحت مخالفت میکرد.[۴۴]
شیرازی که در عراق و کویت و برخی کشورهای دیگر مقلدان و علاقهمندانی داشت، با کمک آنان دهها مسجد، حسینیه، مدرسه، کتابخانه، انتشارات، صندوق قرضالحسنه و درمانگاه تأسیس کردهاست. همچنین نمایندگان و مقلدان او به تشویق، راهنمایی و حمایت وی مؤسسات زیادی در مناطق مختلف جهان ازجمله در مصر، سودان، بریتانیا، کانادا، آمریکا، هند، پاکستان، استرالیا، کشورهای حوزه خلیج فارس، ایران و عراق بهوجود آوردهاند.[۴۵] وی در بهوجودآوردن حوزههای علمیه در ایران، عراق، کویت، سوریه و دیگر کشورها هم فعال بوده و دهها مدرسه دینی ایجاد کرده و طلبههای زیادی را پرورش دادهاست. همچنین حوزه علمیه حضرت زینب (س) در دمشق را که برادرش سیدحسن شیرازی تأسیس کرده بود، تحت حمایت خویش قرار داد.[۴۶]
شیرازی در ۲۷ آذر ۱۳۸۰ش/ دوم شوال ۱۴۲۲ق، در ۷۳سالگی در قم درگذشت و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۴۷]
وی بسیار پرکار بود و علاوه بر تدریس، صدها جلد کتاب و رساله در مسائل مختلف فقه، سیاست، اقتصاد، حقوق، الهیات و دیگر موضوعات به دو زبان عربی و فارسی نگاشت که ازجمله آنها میتوان کتابهای الفقه در بیش از یکصد جلد، الاصول در هشت جلد، شرح منظومه سبزواری و دنیا بازیچه یهود را نام برد. به سبب تألیفات بسیار شیرازی در سال ۲۰۰۰م/ ۱۳۷۹ش کانون نویسندگان کشورهای عربی، به او لقب «سلطان المؤلفین» داد.[۴۸]
پانویس
- ↑ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۱۷–۱۸ و ۲۲؛ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۲.
- ↑ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۱۴.
- ↑ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳؛ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۱۹.
- ↑ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۲–۵۶۳.
- ↑ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳–۲۹ و ۹۰.
- ↑ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۴–۲۵.
- ↑ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۶۱.
- ↑ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۴.
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، ۳۱۰.
- ↑ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۸۹.
- ↑ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۷۳.
- ↑ رسولی محلاتی، گفتگو، ۵۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۴۹۵.
- ↑ فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۲۴.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۷۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۴۸۵–۴۸۶ و ۴۹۵؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۶۴–۱۶۷؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۳۱۰.
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، ۵۵.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۶۷.
- ↑ سمامی، خاطرات، ۹۸.
- ↑ دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۵۰۱.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۴۵۰–۴۵۸؛ دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۴۹۷–۴۹۸ و ۵۰۱.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۶۹؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۲۹.
- ↑ صغیر، قادة الفکر الدینی و السیاسی فی النجف الأشرف، ۲۱۱–۲۱۳.
- ↑ فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۵۱.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۶۹؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۳–۵۶۴.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲؛ عاملی، السیدمحمدباقر الصدر، ۲/۴۵۸.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۰–۱۷۱.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۰–۱۷۱؛ فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۵۲.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۰۴.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲–۱۷۳.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۳۰.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۳۰؛ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲–۱۷۳.
- ↑ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۷۵.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۴.
- ↑ حسینی شیرازی، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، ۱۱۲–۱۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۶.
- ↑ حسینی شیرازی، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، ۱۰۰–۱۲۰.
- ↑ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۷۷؛ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۳.
- ↑ صغیر، قادة الفکر الدینی و السیاسی فی النجف الأشرف، ۲۳۱–۲۳۲.
- ↑ شیرازی، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۶؛ دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۴۹۹–۵۰۱.
- ↑ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۷؛ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۳۷.
- ↑ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۲۰؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۴.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امیری سوادکوهی، محمد، خورشیدی از افق کربلا، شرح حال مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیتالله العظمی حاجسیدصادق حسینی شیرازی، قم، جلالالدین و انتشارت دیگر، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- حسینی شیرازی، سیدمحمد، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، بیروت، دار صادق للتحقیق و النشر، الطبعه الاولی، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۲م.
- حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت.
- نگاهی گذرا بر شخصیت مرجع فقید حضرت آیتالله العظمی سیدمحمد شیرازی، قم، جلالالدین، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- خاتم یزدی، سیدعباس، خاطرات آیتالله خاتم یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۹ش.
- ذاکری، علیاکبر، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
- رسولی محلاتی، سیدهاشم، گفتگو، ماهنامه یادآور، سال اول، شماره اول، خرداد ۱۳۸۷ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
- ستاد برگزاری مراسم سالگرد شهادت آیتالله سیدحسن شیرازی، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، بیروت، بینا، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- سمامی، محمد، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین محمد سمامی، تدوین علی ملکی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- شیرازی، سیدمحمد، پایگاه اطلاعرسانی، دفتر آیتالله سیدمحمد شیرازی، ۶/۵/۱۳۹۶ش.
- صغیر، محمد حسین علی، قادة الفکر الدینی و السیاسی فی النجف الأشرف، بیروت، البلاغ، چاپ دوم، ۱۴۳۰ق.
- عاملی، احمد عبدالله ابوزید، السیدمحمدباقر الصدر.
- السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، بیروت، العارف، چاپ اول، ۱۴۲۸ق/ ۲۰۰۷م.
- فراتی، عبدالوهاب، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (امامخمینی در تبعید)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
پیوند به بیرون
- علی صادقی، سیدمحمد شیرازی، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۵۶۰–۵۶۴.