صدرالدین قونوی: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:مقاله های نیازمند ارزیابی using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | |||
| عنوان = صدرالدین قونوی | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| اندازه تصویر = | |||
| سرشناسی = عارف بزرگ مسلمان، شاگرد ممتاز ابنعربی | |||
| نام کامل = ابوالمعالی صدرالدین محمدبناسحاق قونوی | |||
| لقب = | |||
| نسب = | |||
| تاریخ تولد = ۶۰۷ قمری | |||
| زادگاه = | |||
| تاریخ وفات = ۶۷۳ قمری | |||
| شهر وفات = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| محل دفن = | |||
| خویشاوندان سرشناس = | |||
| استادان = ابنعربی | |||
| شاگردان = مؤیدالدین جندی، سعید فرغانی، شمسالدین ایکی، فخرالدین عراقی، عفیفالدین تلمسانی، قطبالدین شیرازی | |||
| محل تحصیل = | |||
| اجازه روایت از = | |||
| اجازه اجتهاد از = | |||
| اجازه روایت به = | |||
| اجازه اجتهاد به = | |||
| تالیفات = مفتاح الغیب، رسالة النصوص، الفکوک، النفحات الالهیه، المراسلات، شرح الاربعین حدیثا، اعجاز البیان، تبصرة المبتدی و تذکرة المنتهی، الرسالة الهادیه، مرآة العارفین | |||
| سایر = | |||
| سیاسی = | |||
| اجتماعی = | |||
| امضا = | |||
| وبگاه رسمی = | |||
}} | |||
'''صدرالدین قونوی''': یکی از عرفای بزرگ مسلمان، قرن هفتم هجری قمری | '''صدرالدین قونوی''': یکی از عرفای بزرگ مسلمان، قرن هفتم هجری قمری | ||
== معرفی == | |||
ابوالمعالی صدرالدین محمدبناسحاق قونوی، مشهور به [[صدرالدین قونوی]] در سال ۶۰۷ق زاده شد و در سال ۶۷۳ق درگذشت. وی از شاگردان ممتاز ابنعربی بود.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۸.</ref> هیچکدام از شاگردان ابنعربی، در مرتبه و مقام عرفانی و در تبیین مکتب وی، به درجه قونوی نمیرسد. پدرش از اشراف و ثروتمندان بود و پس از فوت او، مادرش با محیالدین [[ازدواج]] کرد. این امر رابطه او با محیالدین را استوار کرد. قونوی در علوم مختلف عقلی، ذوقی و نقلی متبحر و صاحبنظر بوده است.<ref>بغدادی، الدر الثمین، ۴۸–۵۲؛ خواجوی، مقدمه الفکوک، ۱۳ و ۲۱–۲۳؛ خواجوی، مقدمه مصباح الانس، یز.</ref> وی پس از ابنعربی، در عرفان نظری برجستهترین عارف بوده است و با وجود قونوی، فهم کلام ابنعربی برای دیگران میسر میشود. به اعتقاد برخی اهل معرفت، شناخت مقصود ابنعربی در مسئله وحدت وجود بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد، جز با تحقیقات قونوی و فهم آن میسر نیست.<ref>جامی، نفحات الانس، ۶۴۵–۶۴۶.</ref> | ابوالمعالی صدرالدین محمدبناسحاق قونوی، مشهور به [[صدرالدین قونوی]] در سال ۶۰۷ق زاده شد و در سال ۶۷۳ق درگذشت. وی از شاگردان ممتاز ابنعربی بود.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۸.</ref> هیچکدام از شاگردان ابنعربی، در مرتبه و مقام عرفانی و در تبیین مکتب وی، به درجه قونوی نمیرسد. پدرش از اشراف و ثروتمندان بود و پس از فوت او، مادرش با محیالدین [[ازدواج]] کرد. این امر رابطه او با محیالدین را استوار کرد. قونوی در علوم مختلف عقلی، ذوقی و نقلی متبحر و صاحبنظر بوده است.<ref>بغدادی، الدر الثمین، ۴۸–۵۲؛ خواجوی، مقدمه الفکوک، ۱۳ و ۲۱–۲۳؛ خواجوی، مقدمه مصباح الانس، یز.</ref> وی پس از ابنعربی، در عرفان نظری برجستهترین عارف بوده است و با وجود قونوی، فهم کلام ابنعربی برای دیگران میسر میشود. به اعتقاد برخی اهل معرفت، شناخت مقصود ابنعربی در مسئله وحدت وجود بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد، جز با تحقیقات قونوی و فهم آن میسر نیست.<ref>جامی، نفحات الانس، ۶۴۵–۶۴۶.</ref> | ||
خط ۷: | خط ۴۰: | ||
قونوی با شخصیتهای برجسته، همچون [[مولانا جلالالدین رومی]] و [[خواجهنصیرالدین طوسی]] معاصر بوده است.<ref>خواجوی، مقدمه الفکوک، ۱۴.</ref> نامهنگاریهای وی با طوسی، افزون بر آنکه نشاندهنده ورود وی به مباحث فلسفی است، زمینهای برای آغاز همزبانی و گفتگوی سازنده [[عرفان]] و فلسفه بوده است که در قرنهای بعدی به اوج خود رسید.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۹.</ref> شاگردان بسیاری در محضر قونوی حاضر بودهاند که مشهورترین آنها [[مؤیدالدین جندی]]، سعید فرغانی، شمسالدین ایکی، فخرالدین عراقی، عفیفالدین تلمسانی و [[قطبالدین شیرازی]] هستند.<ref>خواجوی، مقدمه الفکوک، ۴۰.</ref> | قونوی با شخصیتهای برجسته، همچون [[مولانا جلالالدین رومی]] و [[خواجهنصیرالدین طوسی]] معاصر بوده است.<ref>خواجوی، مقدمه الفکوک، ۱۴.</ref> نامهنگاریهای وی با طوسی، افزون بر آنکه نشاندهنده ورود وی به مباحث فلسفی است، زمینهای برای آغاز همزبانی و گفتگوی سازنده [[عرفان]] و فلسفه بوده است که در قرنهای بعدی به اوج خود رسید.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۹.</ref> شاگردان بسیاری در محضر قونوی حاضر بودهاند که مشهورترین آنها [[مؤیدالدین جندی]]، سعید فرغانی، شمسالدین ایکی، فخرالدین عراقی، عفیفالدین تلمسانی و [[قطبالدین شیرازی]] هستند.<ref>خواجوی، مقدمه الفکوک، ۴۰.</ref> | ||
== آثار و تألیفات == | |||
قونوی افکار بلند عرفانی خود را در عبارتهای بسیار کوتاه بیان میکرده است.<ref>خواجوی، مقدمه الفکوک، ۴۱.</ref> برخی از مهمترین آثار وی عبارتاند از: | قونوی افکار بلند عرفانی خود را در عبارتهای بسیار کوتاه بیان میکرده است.<ref>خواجوی، مقدمه الفکوک، ۴۱.</ref> برخی از مهمترین آثار وی عبارتاند از: | ||
* مفتاح الغیب: این کتاب منظمترین و منقحترین کتاب قونوی است که با یک نظم منطقی و فلسفی، مجموعهای کامل، اما فشرده از مباحث عرفان نظری ارائه میدهد.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۹.</ref> او در این کتاب کوشیده است عرفان نظری را علمی با روش، غایت موضوع، مسائل و مبادی خاص خود مطرح کند و به مطالب آن سامان دهد. | |||
* رسالة النصوص: این کتاب از مهمترین مسائل عرفان نظری تشکیل شده و به سبب دربرداشتن نهاییترین و بالاترین معارف برآمده از کشف در [[تجلی|مقام تجلی ذاتی]]، اهمیت بسیار دارد.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۹–۴۰.</ref> قونوی خود، هدف از نگارش این رساله را به دستدادن کلیدی برای خواننده برای فهم مطالب [[فصوص الحکم]] میشمارد.<ref>قونوی، النصوص، ۸۹؛ یزدانپناه، مبانی و اصول، ۴۰.</ref> | |||
* الفکوک: این کتاب برای حل معضلات فصوص الحکم نگاشته شده است.<ref>خواجوی، مقدمه الفکوک، ۲۳.</ref> | |||
* النفحات الالهیه: اهمیت این کتاب از آنروست که خودنوشتی است از مکاشفهها و تجربههای عرفانی که قونوی در طول عمر خویش از سر گذرانده است. | |||
* المراسلات: این کتاب شامل مکاتبههای قونوی با خواجهنصیرالدین طوسی است. اهمیت این کتاب در بررسی روابط موجود در عصر قونوی میان عرفان و فلسفه یا [[شهود]] و [[عقل]] ظاهر میشود. | |||
* شرح الاربعین حدیثا: این کتاب تفسیری عرفانی از چهل حدیث است که قونوی تنها موفق به شرح ۲۹ حدیث شده است. | |||
* اعجاز البیان: این کتاب تفسیر انفسی و تأویل عرفانی [[سوره حمد]] است. | |||
* تبصرة المبتدی و تذکرة المنتهی: این کتاب بیان آداب و مختصری از اسرار سالکان طریقت است. | |||
* الرسالة الهادیه. | |||
* مرآة العارفین.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۹–۴۱.</ref> | |||
== نگاه و نقد امامخمینی == | |||
امامخمینی از قونوی با عنوان محقق،<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۶؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۴.</ref> عارف بزرگ و جانشین شیخ کبیر [[ابنعربی]]<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۴.</ref> یاد و در آثار خویش به آثار علمی او توجه کرده، برخی مبانی و اصول او را بررسی و تحلیل کرده است؛ ازجمله: | امامخمینی از قونوی با عنوان محقق،<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۶؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۴.</ref> عارف بزرگ و جانشین شیخ کبیر [[ابنعربی]]<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۴.</ref> یاد و در آثار خویش به آثار علمی او توجه کرده، برخی مبانی و اصول او را بررسی و تحلیل کرده است؛ ازجمله: | ||
* صادر نخستین: محقق قونوی در معرفی فیض منبسط با عنوان نخستین فیض الهی، از واژه «صادر» و «صدور» استفاده میکند. ایشان شیوه تحقیق قونوی دربارهٔ صادر نخستین را نمیپسندد؛ زیرا در دیدگاه امامخمینی صدور باید مصدر و صادری داشته باشد و چنین چیزی به غیریت صادر و مصدر منتهی میشود که با طریق اصحاب عرفان و ذوق ارباب [[یقین]] در [[وحدت وجود]] تناسب ندارد.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۶؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۳–۲۳۴؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۰۱.</ref> {{ببینید|قاعده الواحد}} | |||
* لفظ وجود: قونوی دربارهٔ [[وجود]] به اعتبار وجود بودنش که همان حقتعالی است، معتقد است وجود از این جهت نه کثرتی دارد و نه اسمی و نه رسمی؛ بلکه وجود محض است و اینکه گفته میشود حقتعالی وجود است، تنها برای تفهیم است نه اینکه وجود اسم حقیقی او باشد<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۷۱.</ref> | |||
* [[عماء]]: قونوی عماء را از مقام غیب هویت و حجاب عزّت وجود پایینتر میداند و از آن به مقام تنزل ربانی یاد میکند؛ از اینرو نباید حضرت [[احدیت]] را مقام عماء دانست، بلکه باید پایینتر از مقام احدیت باشد. امامخمینی این گفته را از جهاتی خدشهپذیر میداند<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹–۳۰.</ref> و در نظر نهایی خویش، [[فیض اقدس]] را با عنوان بهترین تطبیق و تفسیر برای عماء میپذیرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۶؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸–۱۹، ۱۱۷، ۲۹۱–۲۹۲ و ۳۰۹.</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] | [[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۳۷
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | ابوالمعالی صدرالدین محمدبناسحاق قونوی |
تاریخ تولد | ۶۰۷ قمری |
تاریخ وفات | ۶۷۳ قمری |
اطلاعات علمی | |
استادان | ابنعربی |
شاگردان | مؤیدالدین جندی، سعید فرغانی، شمسالدین ایکی، فخرالدین عراقی، عفیفالدین تلمسانی، قطبالدین شیرازی |
تألیفات | مفتاح الغیب، رسالة النصوص، الفکوک، النفحات الالهیه، المراسلات، شرح الاربعین حدیثا، اعجاز البیان، تبصرة المبتدی و تذکرة المنتهی، الرسالة الهادیه، مرآة العارفین |
صدرالدین قونوی: یکی از عرفای بزرگ مسلمان، قرن هفتم هجری قمری
معرفی
ابوالمعالی صدرالدین محمدبناسحاق قونوی، مشهور به صدرالدین قونوی در سال ۶۰۷ق زاده شد و در سال ۶۷۳ق درگذشت. وی از شاگردان ممتاز ابنعربی بود.[۱] هیچکدام از شاگردان ابنعربی، در مرتبه و مقام عرفانی و در تبیین مکتب وی، به درجه قونوی نمیرسد. پدرش از اشراف و ثروتمندان بود و پس از فوت او، مادرش با محیالدین ازدواج کرد. این امر رابطه او با محیالدین را استوار کرد. قونوی در علوم مختلف عقلی، ذوقی و نقلی متبحر و صاحبنظر بوده است.[۲] وی پس از ابنعربی، در عرفان نظری برجستهترین عارف بوده است و با وجود قونوی، فهم کلام ابنعربی برای دیگران میسر میشود. به اعتقاد برخی اهل معرفت، شناخت مقصود ابنعربی در مسئله وحدت وجود بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد، جز با تحقیقات قونوی و فهم آن میسر نیست.[۳]
قونوی خود را صاحب مقام تجلی ذاتی معرفی کرده است[۴]؛ مقامی که به تعبیر ابنعربی هیچ مقامی (غیر از معصوم) در سیر و سلوک، بالاتر از آن در حق مخلوق متصور نیست.[۵] او این مقام را پس از مرگ استاد و به عنایت وی در رؤیا دریافت کرد.[۶] آشنایی او در آغاز تحصیلاتش با حکمت و فلسفه،[۷] به آثار وی از نظر فلسفی و عقلانی، استواری خاصی بخشیده است. او کوشید میراث استادش را منظم و منقح کند و یک نظام منسجم عقلانی ارائه دهد. وی شاکله نظام هستیشناختی عرفانی ابنعربی را از نظر اثباتی کامل کرد و عرفان نظری را با عنوان علمی که مبادی، مسائل، موضوع و میزان دارد، به دست داد.[۸]
قونوی با شخصیتهای برجسته، همچون مولانا جلالالدین رومی و خواجهنصیرالدین طوسی معاصر بوده است.[۹] نامهنگاریهای وی با طوسی، افزون بر آنکه نشاندهنده ورود وی به مباحث فلسفی است، زمینهای برای آغاز همزبانی و گفتگوی سازنده عرفان و فلسفه بوده است که در قرنهای بعدی به اوج خود رسید.[۱۰] شاگردان بسیاری در محضر قونوی حاضر بودهاند که مشهورترین آنها مؤیدالدین جندی، سعید فرغانی، شمسالدین ایکی، فخرالدین عراقی، عفیفالدین تلمسانی و قطبالدین شیرازی هستند.[۱۱]
آثار و تألیفات
قونوی افکار بلند عرفانی خود را در عبارتهای بسیار کوتاه بیان میکرده است.[۱۲] برخی از مهمترین آثار وی عبارتاند از:
- مفتاح الغیب: این کتاب منظمترین و منقحترین کتاب قونوی است که با یک نظم منطقی و فلسفی، مجموعهای کامل، اما فشرده از مباحث عرفان نظری ارائه میدهد.[۱۳] او در این کتاب کوشیده است عرفان نظری را علمی با روش، غایت موضوع، مسائل و مبادی خاص خود مطرح کند و به مطالب آن سامان دهد.
- رسالة النصوص: این کتاب از مهمترین مسائل عرفان نظری تشکیل شده و به سبب دربرداشتن نهاییترین و بالاترین معارف برآمده از کشف در مقام تجلی ذاتی، اهمیت بسیار دارد.[۱۴] قونوی خود، هدف از نگارش این رساله را به دستدادن کلیدی برای خواننده برای فهم مطالب فصوص الحکم میشمارد.[۱۵]
- الفکوک: این کتاب برای حل معضلات فصوص الحکم نگاشته شده است.[۱۶]
- النفحات الالهیه: اهمیت این کتاب از آنروست که خودنوشتی است از مکاشفهها و تجربههای عرفانی که قونوی در طول عمر خویش از سر گذرانده است.
- المراسلات: این کتاب شامل مکاتبههای قونوی با خواجهنصیرالدین طوسی است. اهمیت این کتاب در بررسی روابط موجود در عصر قونوی میان عرفان و فلسفه یا شهود و عقل ظاهر میشود.
- شرح الاربعین حدیثا: این کتاب تفسیری عرفانی از چهل حدیث است که قونوی تنها موفق به شرح ۲۹ حدیث شده است.
- اعجاز البیان: این کتاب تفسیر انفسی و تأویل عرفانی سوره حمد است.
- تبصرة المبتدی و تذکرة المنتهی: این کتاب بیان آداب و مختصری از اسرار سالکان طریقت است.
- الرسالة الهادیه.
- مرآة العارفین.[۱۷]
نگاه و نقد امامخمینی
امامخمینی از قونوی با عنوان محقق،[۱۸] عارف بزرگ و جانشین شیخ کبیر ابنعربی[۱۹] یاد و در آثار خویش به آثار علمی او توجه کرده، برخی مبانی و اصول او را بررسی و تحلیل کرده است؛ ازجمله:
- صادر نخستین: محقق قونوی در معرفی فیض منبسط با عنوان نخستین فیض الهی، از واژه «صادر» و «صدور» استفاده میکند. ایشان شیوه تحقیق قونوی دربارهٔ صادر نخستین را نمیپسندد؛ زیرا در دیدگاه امامخمینی صدور باید مصدر و صادری داشته باشد و چنین چیزی به غیریت صادر و مصدر منتهی میشود که با طریق اصحاب عرفان و ذوق ارباب یقین در وحدت وجود تناسب ندارد.[۲۰] (ببینید: قاعده الواحد)
- لفظ وجود: قونوی دربارهٔ وجود به اعتبار وجود بودنش که همان حقتعالی است، معتقد است وجود از این جهت نه کثرتی دارد و نه اسمی و نه رسمی؛ بلکه وجود محض است و اینکه گفته میشود حقتعالی وجود است، تنها برای تفهیم است نه اینکه وجود اسم حقیقی او باشد[۲۱]
- عماء: قونوی عماء را از مقام غیب هویت و حجاب عزّت وجود پایینتر میداند و از آن به مقام تنزل ربانی یاد میکند؛ از اینرو نباید حضرت احدیت را مقام عماء دانست، بلکه باید پایینتر از مقام احدیت باشد. امامخمینی این گفته را از جهاتی خدشهپذیر میداند[۲۲] و در نظر نهایی خویش، فیض اقدس را با عنوان بهترین تطبیق و تفسیر برای عماء میپذیرد.[۲۳]
پانویس
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۸.
- ↑ بغدادی، الدر الثمین، ۴۸–۵۲؛ خواجوی، مقدمه الفکوک، ۱۳ و ۲۱–۲۳؛ خواجوی، مقدمه مصباح الانس، یز.
- ↑ جامی، نفحات الانس، ۶۴۵–۶۴۶.
- ↑ قونوی، نفحات الالهیه، ۱۲۶.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۶۲.
- ↑ قونوی، النفحات الالهیه، ۱۲۶.
- ↑ قونوی، المراسلات، ۴۷.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۸.
- ↑ خواجوی، مقدمه الفکوک، ۱۴.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۹.
- ↑ خواجوی، مقدمه الفکوک، ۴۰.
- ↑ خواجوی، مقدمه الفکوک، ۴۱.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۹.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۹–۴۰.
- ↑ قونوی، النصوص، ۸۹؛ یزدانپناه، مبانی و اصول، ۴۰.
- ↑ خواجوی، مقدمه الفکوک، ۲۳.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول، ۳۹–۴۱.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۶؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۴.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۴.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۶؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۳–۲۳۴؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۰۱.
- ↑ امامخمینی، دعاء السحر، ۷۱.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۹–۳۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۶؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸–۱۹، ۱۱۷، ۲۹۱–۲۹۲ و ۳۰۹.