کتاب و کتاب‌خوانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
امام‌خمینی دربارهٔ نوع کتاب‌هایی که چاپ می‌شد بسیار حساس و تأکید داشت پیش از نشر کتاب باید یک گروه اهل علم و متخصص بر محتوای کتاب [[نظارت]] دقیق داشته باشند. کار این گروه علاوه بر ارزش زیاد، بسیار حساس است؛ زیرا لغزش آنان به نشر آثار انحرافی می‌انجامد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۵.</ref> چنان‌که به برخی کتاب‌هایی که هیئت‌های گزینش سراسر کشور به بهانه پرسش‌های دینی و ایدئولوژی اسلامی منتشر کرده بودند و سرشار از پرسش‌های غیر مربوط به اسلام و احیاناً مستهجن بود، شدیدآً اعتراض کرد و دستور جمع‌آوری آن کتاب‌ها و انحلال آن هیئت‌ها را صادر کرد‏.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۹.</ref>
امام‌خمینی دربارهٔ نوع کتاب‌هایی که چاپ می‌شد بسیار حساس و تأکید داشت پیش از نشر کتاب باید یک گروه اهل علم و متخصص بر محتوای کتاب [[نظارت]] دقیق داشته باشند. کار این گروه علاوه بر ارزش زیاد، بسیار حساس است؛ زیرا لغزش آنان به نشر آثار انحرافی می‌انجامد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۵.</ref> چنان‌که به برخی کتاب‌هایی که هیئت‌های گزینش سراسر کشور به بهانه پرسش‌های دینی و ایدئولوژی اسلامی منتشر کرده بودند و سرشار از پرسش‌های غیر مربوط به اسلام و احیاناً مستهجن بود، شدیدآً اعتراض کرد و دستور جمع‌آوری آن کتاب‌ها و انحلال آن هیئت‌ها را صادر کرد‏.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۹.</ref>


در نگاه امام‌خمینی معیار شناخت کتاب مضر آن است که جامعه را به سوی تباهی، غرب‌زدگی و رشد [[دیکتاتوری]] می‌برد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۷۰.</ref> یا به تفرقه دینی می‌انجامد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۱.</ref> به‌طور کلی ایشان «[[کتب ضلال]]» را کتاب‌های مضر به حال [[جامعه]] می‌دانست. فقیهان دربارهٔ «کتب ضلال» بحث کرده‌اند و نگهداری، مطالعه، تدریس و تکثیر آن را اجمالاً حرام دانسته‌اند.<ref>منتظر قائم، آزادی‌های شخصی و فکری (از نظر امام‌خمینی و مبانی فقهی آن)، ۱۱۷.</ref> از نظر امام‌خمینی نگهداری کتب ضلال و نسخه‌برداری و تکثیر و خواندن و درس‌گرفتن و تدریس آنها اگر هدف صحیحی در آن نباشد، حرام است؛<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref> چنان‌که روشن‌ترین مصداق کتب ضلال، کتاب آیات شیطانی نوشته [[سلمان رشدی]] است که امام‌خمینی حکم به قتل وی را داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.</ref>{{ببینید|سلمان رشدی}}
در نگاه امام‌خمینی معیار شناخت کتاب مضر آن است که جامعه را به سوی تباهی، غرب‌زدگی و رشد [[دیکتاتوری]] می‌برد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۷۰.</ref> یا به تفرقه دینی می‌انجامد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۱.</ref> به‌طور کلی ایشان «[[کتب ضلال]]» را کتاب‌های مضر به حال [[جامعه]] می‌دانست. فقیهان دربارهٔ «کتب ضلال» بحث کرده‌اند و نگهداری، مطالعه، تدریس و تکثیر آن را اجمالاً حرام دانسته‌اند.<ref>منتظر قائم، آزادی‌های شخصی و فکری (از نظر امام‌خمینی و مبانی فقهی آن)، ۱۱۷.</ref> از نظر امام‌خمینی نگهداری کتب ضلال و نسخه‌برداری و تکثیر و خواندن و درس‌گرفتن و تدریس آنها اگر هدف صحیحی در آن نباشد، حرام است؛<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref> چنان‌که روشن‌ترین مصداق کتب ضلال، [[کتاب آیات شیطانی]] نوشته [[سلمان رشدی]] است که امام‌خمینی حکم به قتل وی را داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.</ref>{{ببینید|سلمان رشدی}}


امام‌خمینی از نظر مصداقی، غنی‌ترین کتاب عالم در تعلیم و [[تربیت]] را کتاب قرآن می‌دانست؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۵.</ref> زیرا در نگاه ایشان [[قرآن کریم]] کتاب زندگی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸ و ۳۹۵.</ref> انسان‌سازی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰؛ ۴/۴۴۸؛ ۶/۴۲ و ۷/۴۱۵.</ref> تحرک و جنبش،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۸۷.</ref> حرکت‌بخش از طبیعت به غیب، از مادیت به معنویت و حرکت‌بخش در راه [[عدالت اجتماعی|عدالت]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۹۱.</ref> است؛ به گونه‌ای که عرب پیش از اسلام را به حرکت درآورد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۹۹.</ref> چنان‌که [[نهج البلاغه]] نیز کتاب است که ایشان آن را از مفیدترین کتاب‌ها شمرده و آن را نازله روح [[امیرالمؤمنین(ع)]] برای تعلیم و تربیت خفتگان در بستر منی و در [[حجب|حجاب]] خودخواهی و مجموعه‌ای شفابخش برای دردهای فردی و اجتماعی شمرده‌است و ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۸.</ref> [[صحیفه سجادیه]] نیز که در نگاه ایشان نمونه کامل قرآن صاعد و بزرگ‌ترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انسان است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۹.</ref> و [[مفاتیح الجنان]] اثر [[شیخ‌عباس قمی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲.</ref> نیز از کتاب‌های مورد اهتمام ایشان بوده‌است.{{ببینید|قرآن}}
امام‌خمینی از نظر مصداقی، غنی‌ترین کتاب عالم در تعلیم و [[تربیت]] را کتاب قرآن می‌دانست؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۵.</ref> زیرا در نگاه ایشان [[قرآن کریم]] کتاب زندگی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸ و ۳۹۵.</ref> انسان‌سازی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰؛ ۴/۴۴۸؛ ۶/۴۲ و ۷/۴۱۵.</ref> تحرک و جنبش،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۸۷.</ref> حرکت‌بخش از طبیعت به غیب، از مادیت به معنویت و حرکت‌بخش در راه [[عدالت اجتماعی|عدالت]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۹۱.</ref> است؛ به گونه‌ای که عرب پیش از اسلام را به حرکت درآورد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۹۹.</ref> چنان‌که [[نهج البلاغه]] نیز کتاب است که ایشان آن را از مفیدترین کتاب‌ها شمرده و آن را نازله روح [[امیرالمؤمنین(ع)]] برای تعلیم و تربیت خفتگان در بستر منی و در [[حجب|حجاب]] خودخواهی و مجموعه‌ای شفابخش برای دردهای فردی و اجتماعی شمرده‌است و ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۸.</ref> [[صحیفه سجادیه]] نیز که در نگاه ایشان نمونه کامل قرآن صاعد و بزرگ‌ترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انسان است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۹.</ref> و [[مفاتیح الجنان]] اثر [[شیخ‌عباس قمی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲.</ref> نیز از کتاب‌های مورد اهتمام ایشان بوده‌است.{{ببینید|قرآن}}
== وضع کمی و کیفی کتاب ==
== وضع کمی و کیفی کتاب ==
بررسی‌ها و آمارهای رسمی نشان می‌دهد در سال‌های آغازین دهه ۱۳۴۰، به‌طور متوسط هفتصد عنوان کتاب در سال و در سال‌های آغازین دهه ۱۳۵۰ به‌طور متوسط ۲۷۰۰ عنوان کتاب در سال انتشار یافت؛<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۶.</ref> اما پس از [[انقلاب اسلامی]] (غیر از سال ۱۳۵۷) تا پایان دهه شصت که رویدادهایی چون [[جنگ تحمیلی]]، انقلاب فرهنگی و تعطیلی موقت دانشگاه‌ها، محدودیت‌های فنی، چاپ و نشر کتاب را با فراز و نشیب‌هایی روبه‌رو کرد، آمارهای رسمی از روند رو به رشد انتشار کتاب سخن می‌گویند؛<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۷.</ref> چنان‌که در سال ۱۳۷۰، ۷۵۱۶ عنوان کتاب منتشر شد،<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۱۴.</ref> در سال ۱۳۸۰ این رقم به ۳۱۶۱۳ عنوان<ref>پژوهشگاه فرهنگ، گزارش فرهنگی کشور سال ۱۳۸۰، ۵.</ref> و در سال ۱۳۸۶ به ۵۴۶۱۱ عنوان افزایش یافت.<ref>رجبی، مروری کوتاه، ۵۸.</ref> همچنین در سال ۱۳۷۰، ۵۳۸ کتابخانه عمومی در سراسر کشور وجود داشت<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۲۱۲.</ref> که این رقم بر اساس اعلام پایگاه رسمی اینترنتی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در سال ۱۳۹۳ به ۲۱۶۵ رسید. در مجموع طی آماری که در چهلمین سال [[پیروزی انقلاب اسلامی]] از سوی [[وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی]] منتشر شد، مجموع کتاب‌های چاپ اول دهه نخست ۲۲۴۸۴ عنوان، دهه دوم ۴۵۶۸۷ عنوان، دهه سوم ۱۹۵۶۴۷ عنوان و دهه چهارم ۴۰۳۴۲۶ عنوان کتاب در حوزه‌های مختلف است؛ در کنار تجدید چاپ‌ها که به همین نسبت افزایش داشته‌است.<ref>مهر، خبرگزاری، ۲۹/۸/۱۳۹۷.</ref>
بررسی‌ها و آمارهای رسمی نشان می‌دهد در سال‌های آغازین دهه ۱۳۴۰، به‌طور متوسط هفتصد عنوان کتاب در سال و در سال‌های آغازین دهه ۱۳۵۰ به‌طور متوسط ۲۷۰۰ عنوان کتاب در سال انتشار یافت؛<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۶.</ref> اما پس از [[انقلاب اسلامی]] (غیر از سال ۱۳۵۷) تا پایان دهه شصت که رویدادهایی چون [[جنگ تحمیلی]]، انقلاب فرهنگی و تعطیلی موقت دانشگاه‌ها، محدودیت‌های فنی، چاپ و نشر کتاب را با فراز و نشیب‌هایی روبه‌رو کرد، آمارهای رسمی از روند رو به رشد انتشار کتاب سخن می‌گویند؛<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۷.</ref> چنان‌که در سال ۱۳۷۰، ۷۵۱۶ عنوان کتاب منتشر شد،<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۱۴.</ref> در سال ۱۳۸۰ این رقم به ۳۱۶۱۳ عنوان<ref>پژوهشگاه فرهنگ، گزارش فرهنگی کشور سال ۱۳۸۰، ۵.</ref> و در سال ۱۳۸۶ به ۵۴۶۱۱ عنوان افزایش یافت.<ref>رجبی، مروری کوتاه، ۵۸.</ref> همچنین در سال ۱۳۷۰، ۵۳۸ کتابخانه عمومی در سراسر کشور وجود داشت<ref>رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۲۱۲.</ref> که این رقم بر اساس اعلام پایگاه رسمی اینترنتی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در سال ۱۳۹۳ به ۲۱۶۵ رسید. در مجموع طی آماری که در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد، مجموع کتاب‌های چاپ اول دهه نخست ۲۲۴۸۴ عنوان، دهه دوم ۴۵۶۸۷ عنوان، دهه سوم ۱۹۵۶۴۷ عنوان و دهه چهارم ۴۰۳۴۲۶ عنوان کتاب در حوزه‌های مختلف است؛ در کنار تجدید چاپ‌ها که به همین نسبت افزایش داشته‌است.<ref>مهر، خبرگزاری، ۲۹/۸/۱۳۹۷.</ref>


افزون بر رشد کمّی وضع کتاب و کتابخانه‌ها در پس از انقلاب، محتوای کتاب‌ها نیز تغییر یافت. پس از انقلاب اسلامی، نه تنها بساط کتاب‌های فاسد و ضداسلام و قرآن برچیده شد، بلکه کتاب‌های زیادی با موضوعات گوناگون قرآنی، اخلاقی، اعتقادی، [[تاریخ اسلام]] و مسائل تربیتی و پرورشی چاپ و منتشر شد. چاپ دانشنامه‌های بزرگ از دیگر اقدام‌هایی بود که پس از انقلاب صورت گرفت.<ref>حری، دایرةالمعارف کتابداری و اطلاع‌رسانی، ۱/۸۲۳.</ref> از سوی دیگر، در زمینه‌های کتاب کودک تحول زیادی رخ داد و کتاب‌های اسلامی فراوانی در موضوع‌های مختلف و فراخور نیاز کودکان، در قالب داستان و شعر تألیف و منتشر شد.<ref>مؤسسه فرهنگی قدر، کرانه‌های نور، ۱/۴۷۹.</ref>
افزون بر رشد کمّی وضع کتاب و کتابخانه‌ها در پس از انقلاب، محتوای کتاب‌ها نیز تغییر یافت. پس از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، نه تنها بساط کتاب‌های فاسد و ضداسلام و قرآن برچیده شد، بلکه کتاب‌های زیادی با موضوعات گوناگون قرآنی، اخلاقی، اعتقادی، [[تاریخ اسلام]] و مسائل تربیتی و پرورشی چاپ و منتشر شد. چاپ دانشنامه‌های بزرگ از دیگر اقدام‌هایی بود که پس از انقلاب صورت گرفت.<ref>حری، دایرةالمعارف کتابداری و اطلاع‌رسانی، ۱/۸۲۳.</ref> از سوی دیگر، در زمینه‌های کتاب کودک تحول زیادی رخ داد و کتاب‌های اسلامی فراوانی در موضوع‌های مختلف و فراخور نیاز کودکان، در قالب داستان و [[شعر]] تألیف و منتشر شد.<ref>مؤسسه فرهنگی قدر، کرانه‌های نور، ۱/۴۷۹.</ref>


یکی از اشکالات کلی امام‌خمینی به وضع نشر در دوره پهلوی نبود [[آزادی]] برای نشر کتاب سالم، بی‌توجهی به کتاب و کمبود مراکز نشر و کتابخوانی، به گونه‌ای که مراکز فساد و مشروب‌فروشی بیشتر از کتاب‌فروشی و کتابخانه بود.<ref>مؤسسه فرهنگی قدر، کرانه‌های نور، ۳/۴۰۴؛ ۴/۲۰۱، ۳۹۸ و ۶/۱۵.</ref> دیگر اینکه بر خلاف قانون اساسی و پشتیبانی دولت، نوشته‌های گمراه‌کننده و مخالف با نص قرآن و دین مقدس منتشر می‌شد؛ ازجمله کتاب انتقاد که بر رد [[قرآن مجید]] نوشته شد؛ اما دولت کسی را بازخواست نکرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲.</ref>
یکی از اشکالات کلی امام‌خمینی به وضع نشر در دوره پهلوی نبود [[آزادی]] برای نشر کتاب سالم، بی‌توجهی به کتاب و کمبود مراکز نشر و کتابخوانی، به گونه‌ای که مراکز فساد و مشروب‌فروشی بیشتر از کتاب‌فروشی و کتابخانه بود.<ref>مؤسسه فرهنگی قدر، کرانه‌های نور، ۳/۴۰۴؛ ۴/۲۰۱، ۳۹۸ و ۶/۱۵.</ref> دیگر اینکه بر خلاف [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] و پشتیبانی دولت، نوشته‌های گمراه‌کننده و مخالف با نص قرآن و دین مقدس منتشر می‌شد؛ ازجمله کتاب [[انتقاد]] که بر رد [[قرآن مجید]] نوشته شد؛ اما دولت کسی را بازخواست نکرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲.</ref>


[[امام‌خمینی]] بارها به کتاب‌هایی که مروج فرهنگ غرب بودند، ازجمله کتاب منسوب به [[محمدرضا پهلوی]] به نام مأموریت برای وطنم انتقاد می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۵۱؛ ۳/۵۰۸ و ۴/۶۳، ۳۸۲.</ref> در این کتاب به‌خصوص در چاپ ابتدایی که پس از مدتی جمع شد و با اصلاحاتی دوباره به چاپ رسید، وابستگی محمدرضا پهلوی به بیگانگان به‌خوبی از زبان خود او بیان شده بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۲۵.</ref> ایشان با انتقاد از رویکرد خودباختگی فرهنگی و [[غرب‌گرایی]] در رژیم پهلوی، معتقد بود در حالی‌که غربیان حاضر نیستند از زبان و لغت فارسی استفاده کنند، برخی نویسندگان در [[ایران]] برای نشر کتاب باید رویکرد غربی داشته باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۰ و ۱۱/۲۲۷.</ref> :{{ببینید|غرب‌زدگی}}
[[امام‌خمینی]] بارها به کتاب‌هایی که مروج فرهنگ غرب بودند، ازجمله کتاب منسوب به [[محمدرضا پهلوی]] به نام مأموریت برای وطنم انتقاد می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۵۱؛ ۳/۵۰۸ و ۴/۶۳، ۳۸۲.</ref> در این کتاب به‌خصوص در چاپ ابتدایی که پس از مدتی جمع شد و با اصلاحاتی دوباره به چاپ رسید، وابستگی محمدرضا پهلوی به بیگانگان به‌خوبی از زبان خود او بیان شده بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۲۵.</ref> ایشان با انتقاد از رویکرد [[خودباختگی]] فرهنگی و [[غرب‌گرایی]] در [[رژیم پهلوی]]، معتقد بود در حالی‌که غربیان حاضر نیستند از زبان و لغت فارسی استفاده کنند، برخی نویسندگان در [[ایران]] برای نشر کتاب باید رویکرد غربی داشته باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۰ و ۱۱/۲۲۷.</ref> :{{ببینید|غرب‌زدگی}}


محتوای کتاب‌های درسی نیز در دوران پیش از انقلاب مطلوب نبود، به گونه‌ای که امام‌خمینی تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستور داد کتاب‌های درسی در تمامی پایه‌ها را تغییر اساسی دهند و آنچه از عکس و مطالبی که به نفع [[استعمار]] و [[استبداد]] است تصفیه و دروس انقلابی و اسلامی که فرزندان کشور را بیدار و جوانان را مستقل و آزاده بار آورد، جایگزین آن کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۴.</ref> ‏ ایشان برای نظارت بر محتوای کتاب‌های درسی به رئیس [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]] وقت مأموریت داد تا برای جلوگیری از تحریف تاریخ بر تدوین کتاب‌های درسی نظارت کند و گزارش آن را به ایشان بدهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۴–۲۹۶.</ref>
محتوای کتاب‌های درسی نیز در دوران پیش از انقلاب مطلوب نبود، به گونه‌ای که امام‌خمینی تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستور داد کتاب‌های درسی در تمامی پایه‌ها را تغییر اساسی دهند و آنچه از عکس و مطالبی که به نفع [[استعمار و استثمار|استعمار]] و [[استبداد]] است تصفیه و دروس انقلابی و اسلامی که فرزندان کشور را بیدار و جوانان را مستقل و آزاده بار آورد، جایگزین آن کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۴.</ref> ‏ ایشان برای [[نظارت]] بر محتوای کتاب‌های درسی به رئیس [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]] وقت مأموریت داد تا برای جلوگیری از تحریف تاریخ بر تدوین کتاب‌های درسی نظارت کند و گزارش آن را به ایشان بدهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۴–۲۹۶.</ref>


== سیره امام‌خمینی ==
== سیره امام‌خمینی ==
همه کسانی که با امام‌خمینی ارتباط نزدیک داشته‌اند از علاقه و جدیت ایشان در مطالعه سخن گفته‌اند؛<ref>خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۷، ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۵۵.</ref> چنان‌که ایشان در زمان مرجعیت [[سیدحسین بروجردی]] که مسئولیت [[رهبری]] مبارزه را نداشت، بسیاری از وقت خود را صرف مطالعه می‌کرد.<ref>ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۵۶–۵۷.</ref> ایشان در ۲۷سالگی نخستین کتاب خود با مضامین عرفانی را نگاشت<ref>فهری، ۵.</ref> و در ۴۲سالگی با وجود گرفتاری‌های فراوان علمی، با اطلاع از انتشار [[کتاب اسرار هزارساله حکمی‌زاده]] در ردّ [[اسلام]] و [[تشیع]]، به مدت دو ماه تمام درس‌های خود را تعطیل کرد و به نگارش کتاب کشف اسرار در رد ادعاهای این شخص پرداخت<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۶.</ref> و پس از آن نیز کتاب‌های متعددی نگاشت. در مجموع آثار ایشان شامل تألیفات، تقریرات و شرح‌ها (به غیر از مجموعه صحیفه امام) به ۴۴ عنوان می‌رسد.<ref>مؤسسه تنظیم، کتابشناسی، ۶۷–۶۸.</ref>
همه کسانی که با امام‌خمینی ارتباط نزدیک داشته‌اند از علاقه و جدیت ایشان در مطالعه سخن گفته‌اند؛<ref>خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۷، ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۵۵.</ref> چنان‌که ایشان در زمان مرجعیت [[سیدحسین بروجردی]] که مسئولیت [[رهبری]] مبارزه را نداشت، بسیاری از وقت خود را صرف مطالعه می‌کرد.<ref>ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۵۶–۵۷.</ref> ایشان در ۲۷سالگی نخستین کتاب خود با مضامین عرفانی را نگاشت<ref>فهری، ۵.</ref> و در ۴۲سالگی با وجود گرفتاری‌های فراوان علمی، با اطلاع از انتشار [[کتاب اسرار هزارساله حکمی‌زاده]] در ردّ [[اسلام]] و [[تشیع]]، به مدت دو ماه تمام درس‌های خود را تعطیل کرد و به نگارش [[کشف اسرار (کتاب)|کتاب کشف اسرار]] در رد ادعاهای این شخص پرداخت<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۶.</ref> و پس از آن نیز کتاب‌های متعددی نگاشت. در مجموع آثار ایشان شامل تألیفات، تقریرات و شرح‌ها (به غیر از مجموعه [[صحیفه امام]]) به ۴۴ عنوان می‌رسد.<ref>مؤسسه تنظیم، کتابشناسی، ۶۷–۶۸.</ref> {{ببینید|شرح دعاء السحر|کشف اسرار|تألیفات و آثار امام‌خمینی}}
:{{ببینید|شرح دعاء السحر|کشف اسرار|تألیفات و آثار}}
امام‌خمینی خود کتابخانه‌ای را به نام کتابخانه ولی‌عصر (ع) برای مطالعه طلاب تأسیس کرده بود که روبه‌روی مدرسه حجتیه قرار داشت و بر لزوم استفاده طلاب از آن و عدم استفاده شخصی از آن تأکید داشت؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۹۲.</ref> اما پس از تبعید ایشان [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)، در سال ۱۳۴۶ در بازرسی از خانه ایشان تمام مدارک و کتاب‌های شخصی ایشان و نیز کتاب‌های این کتابخانه که کتابخانه ولی‌عصر (ع) نام داشت، شامل ۹۸ جعبه محتوی ۷۳۵۰ جلد کتاب چاپی، یک جعبه محتوی ۳۴ جلد کتاب خطی و سه جعبه چوبی و مقوایی، حاوی اوراق متفرقه و آلبوم عکس و نامه بود، ضبط و به ساواک منتقل کرد. ساواک در سال ۱۳۴۹، درخواست کرد این کتاب‌ها به کتابخانه دانشگاه تهران یا کتابخانه ملی، تحویل داده شود.<ref>امام‌خمینی، سیر مبارزات امام، ۱۶/ ۴۶۸–۴۹۱، ۵۴۳، ۶۵۰ و ۶۸۴.</ref> ایشان در سال ۱۳۵۹ در گزارش اموال خود به [[قوه قضاییه]] برابر اصل ۱۴۲ قانون اساسی، به غارت کتاب‌های خود در رژیم پهلوی و اینکه نمی‌داند چه تعداد بوده اشاره کرده‌است؛ همچنین به چند جلد محدود کتاب که در [[اقامتگاه‌های امام‌خمینی|تهران]] از سوی نویسنگان به ایشان هدیه شده‌است و اندک است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۲۳–۵۲۴.</ref>


امام‌خمینی بر ضرورت کتابخوانی تأکید<ref>امین‌زاده، قلمرو علم و دین و بینش امام‌خمینی، ۱/۵۱.</ref> و به اطرافیان نیز سفارش می‌کرد کتاب بخوانند؛<ref>ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۱۶۷.</ref> چنان‌که خود ایشان در روز اطلاع از درگذشت فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]] نیز ساعت مطالعه روزانه خود را تغییر نداد و طبق برنامه به مطالعه پرداخت.<ref>ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۵۸.</ref> [[سیداحمد خمینی]]، نیز از مطالعه امام‌خمینی و دامنه گسترده علایق ایشان از رمان و تاریخ تا کتاب‌های سیاسی سخن گفته‌است.<ref>خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۷</ref> ازجمله کتاب‌هایی که امام‌خمینی آنها را مطالعه و به دیگران نیز مطالعه آنها را توصیه کرد، می‌توان به کتاب‌های [[سیدمحمدباقر صدر]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۸۰.</ref> کتاب‌های [[سهروردی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۴.</ref> و [[فصوص الحکمِ ابن‌عربی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۳۷.</ref> و آثار [[مرتضی مطهری]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۵.</ref> اشاره کرد. افزون بر کتاب‌های رایج حوزوی از دیگر آثاری که امام‌خمینی به مطالعه آنها پرداخت و اینجا و آنجا ذکر شده‌است، می‌توان به طهارة الاعراق ابن‌مسکویه،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۳۳.</ref> اثولوجیای ارسطاطالیس‏،<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۳.</ref> اثر جامعه‌شناختی گوستاو لوبون، متفکر فرانسوی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۲.</ref> ستایش از موش و گربه عبید زاکانی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۴۱.</ref> کتاب‌های ابوعلی‌سینا<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۳۲ و ۱۴/۳۶۱.</ref> و غرب‌زدگی جلال آل احمد<ref>کیهان، روزنامه، ۳.</ref> اشاره کرد. ایشان در خرداد ۱۳۴۲ که در تهران در بازداشت بود، از دوست خود سیدمحمدصادق لواسانی دو کتاب مستدرک الوسائل (ج۳) و تاریخ مشروطیت سیداحمد کسروی را درخواست کرده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۵.</ref> و در اول مرداد این سال مجموعه‌ای از کتاب‌های فقهی و اصولی خود را دریافت کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۷.</ref>
امام‌خمینی خود کتابخانه‌ای را به نام کتابخانه ولی‌عصر (ع) برای مطالعه [[طلاب]] تأسیس کرده بود که روبه‌روی [[مدرسه حجتیه]] قرار داشت و بر لزوم استفاده طلاب از آن و عدم استفاده شخصی از آن تأکید داشت؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۹۲.</ref> اما پس از تبعید ایشان [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)، در سال ۱۳۴۶ در بازرسی از خانه ایشان تمام مدارک و کتاب‌های شخصی ایشان و نیز کتاب‌های این کتابخانه که کتابخانه ولی‌عصر (ع) نام داشت، شامل ۹۸ جعبه محتوی ۷۳۵۰ جلد کتاب چاپی، یک جعبه محتوی ۳۴ جلد کتاب خطی و سه جعبه چوبی و مقوایی، حاوی اوراق متفرقه و آلبوم عکس و نامه بود، ضبط و به ساواک منتقل کرد. ساواک در سال ۱۳۴۹، درخواست کرد این کتاب‌ها به کتابخانه دانشگاه تهران یا کتابخانه ملی، تحویل داده شود.<ref>امام‌خمینی، سیر مبارزات امام، ۱۶/ ۴۶۸–۴۹۱، ۵۴۳، ۶۵۰ و ۶۸۴.</ref> ایشان در سال ۱۳۵۹ در گزارش اموال خود به [[قوه قضاییه]] برابر اصل ۱۴۲ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]]، به غارت کتاب‌های خود در [[رژیم پهلوی]] و اینکه نمی‌داند چه تعداد بوده اشاره کرده‌است؛ همچنین به چند جلد محدود کتاب که در [[اقامتگاه‌های امام‌خمینی|تهران]] از سوی نویسنگان به ایشان هدیه شده‌است و اندک است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۲۳–۵۲۴.</ref>
:{{ببینید|مرتضی مطهری|جلال آل‌احمد}}
امام‌خمینی همچنین بر نگهداری، تأسیس و گسترش کتابخانه‌هایی نظیر کتابخانه [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی|سیدشهاب‌الدین مرعشی]] تأکید می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۰.</ref> و طی حکمی از نخست‌وزیر وقت، [[میرحسین موسوی]] خواست هرگونه امکانات لازم را برای ارتقای وضعیت این کتابخانه فراهم کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۰.</ref> ایشان گاهی از سهم امام (ع) برای نشر کتاب‌های مذهبی بودجه‌ای اختصاص می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۹۶.</ref>


امام‌خمینی به هدیه‌دادن کتاب نیز علاقه نشان می‌داد و کتاب [[آداب الصلاة]] را به [[سیده‌فاطمه طباطبایی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۹۰.</ref> و [[سیداحمد خمینی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۹.</ref> و [[صحیفه سجادیه]] را به [[سیدعلی خمینی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۱۰.</ref> هدیه کرد. ایشان در وصیتنامه شخصی از وصی خود خواست تا در صورت بازگرداندن کتاب‌هایی که رژیم پهلوی از کتابخانه و خانه ایشان غارت کرده، کتاب‌های اهدایی نجفی مرعشی به کتابخانه ایشان برگردانده شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۲.</ref> و باقی کتاب‌ها را یا به همین کتابخانه یا دیگر کتابخانه‌ها واگذار کنند. ایشان همچنین کتاب‌هایی را که در [[اقامتگاه‌های امام‌خمینی|نجف]] داشت، به وصی خود سیداحمد و نوه خود سیدحسین فرزند سیدمصطفی خمینی سپرد و از آنان خواست کتاب‌های مورد نیاز را استفاده و باقی را به کتابخانه‌ای واگذار کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref> ایشان به‌رغم اینکه عادت به نوشتن تقریظ و مقدمه بر کتاب‌های دیگران نداشت، اما بر کتاب پیام خون که دربردارنده بخشی از وصایای شهداست و از سوی [[بنیاد شهید انقلاب اسلامی]] منتشر شده مقدمه کوتاهی نوشته و از آنان تجلیل کرده و خود را در برابر آنان شرمنده شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۰.</ref>
امام‌خمینی بر ضرورت کتابخوانی تأکید<ref>امین‌زاده، قلمرو علم و دین و بینش امام‌خمینی، ۱/۵۱.</ref> و به اطرافیان نیز سفارش می‌کرد کتاب بخوانند؛<ref>ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۱۶۷.</ref> چنان‌که خود ایشان در روز اطلاع از درگذشت فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]] نیز ساعت مطالعه روزانه خود را تغییر نداد و طبق برنامه به مطالعه پرداخت.<ref>ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۵۸.</ref> [[سیداحمد خمینی]]، نیز از مطالعه امام‌خمینی و دامنه گسترده علایق ایشان از رمان و تاریخ تا کتاب‌های سیاسی سخن گفته‌است.<ref>خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۷</ref> ازجمله کتاب‌هایی که امام‌خمینی آنها را مطالعه و به دیگران نیز مطالعه آنها را توصیه کرد، می‌توان به کتاب‌های [[سیدمحمدباقر صدر]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۸۰.</ref> کتاب‌های [[سهروردی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۴.</ref> و فصوص الحکمِ [[ابن‌عربی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۳۷.</ref> و آثار [[مرتضی مطهری]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۵.</ref> اشاره کرد. افزون بر کتاب‌های رایج حوزوی از دیگر آثاری که امام‌خمینی به مطالعه آنها پرداخت و اینجا و آنجا ذکر شده‌است، می‌توان به طهارة الاعراق ابن‌مسکویه،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۳۳.</ref> اثولوجیای ارسطاطالیس‏،<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۳.</ref> اثر جامعه‌شناختی گوستاو لوبون، متفکر فرانسوی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۲.</ref> ستایش از موش و گربه عبید زاکانی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۴۱.</ref> کتاب‌های [[ابن‌سینا|ابوعلی‌سینا]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۳۲ و ۱۴/۳۶۱.</ref> و غرب‌زدگی [[جلال آل‌احمد|جلال آل احمد]]<ref>کیهان، روزنامه، ۳.</ref> اشاره کرد. ایشان در خرداد ۱۳۴۲ که در تهران در بازداشت بود، از دوست خود [[سیدمحمدصادق لواسانی]] دو کتاب مستدرک الوسائل (ج۳) و تاریخ مشروطیت [[سیداحمد کسروی]] را درخواست کرده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۵.</ref> و در اول مرداد این سال مجموعه‌ای از کتاب‌های فقهی و اصولی خود را دریافت کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۷.</ref>{{ببینید|مرتضی مطهری|جلال آل‌احمد}}
 
امام‌خمینی همچنین بر نگهداری، تأسیس و گسترش کتابخانه‌هایی نظیر کتابخانه [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی|سیدشهاب‌الدین مرعشی]] تأکید می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۰.</ref> و طی حکمی از نخست‌وزیر وقت، [[میرحسین موسوی]] خواست هرگونه امکانات لازم را برای ارتقای وضعیت این کتابخانه فراهم کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۰.</ref> ایشان گاهی از [[سهم امام (ع)]] برای نشر کتاب‌های مذهبی بودجه‌ای اختصاص می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۹۶.</ref>
 
امام‌خمینی به هدیه‌دادن کتاب نیز علاقه نشان می‌داد و کتاب [[آداب الصلاة]] را به [[سیده‌فاطمه طباطبایی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۹۰.</ref> و سیداحمد خمینی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۹.</ref> و [[صحیفه سجادیه]] را به [[سیدعلی خمینی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۱۰.</ref> هدیه کرد. ایشان در وصیتنامه شخصی از وصی خود خواست تا در صورت بازگرداندن کتاب‌هایی که رژیم پهلوی از کتابخانه و خانه ایشان غارت کرده، کتاب‌های اهدایی نجفی مرعشی به کتابخانه ایشان برگردانده شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۲.</ref> و باقی کتاب‌ها را یا به همین کتابخانه یا دیگر کتابخانه‌ها واگذار کنند. ایشان همچنین کتاب‌هایی را که در [[اقامتگاه‌های امام‌خمینی|نجف]] داشت، به وصی خود سیداحمد و نوه خود [[سیدحسین خمینی|سیدحسین]] فرزند سیدمصطفی خمینی سپرد و از آنان خواست کتاب‌های مورد نیاز را استفاده و باقی را به کتابخانه‌ای واگذار کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref> ایشان به‌رغم اینکه عادت به نوشتن تقریظ و مقدمه بر کتاب‌های دیگران نداشت، اما بر کتاب پیام خون که دربردارنده بخشی از وصایای شهداست و از سوی [[بنیاد شهید انقلاب اسلامی]] منتشر شده مقدمه کوتاهی نوشته و از آنان تجلیل کرده و خود را در برابر آنان شرمنده شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۰.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۷

کتاب(۱)، ارزش کتابخوانی و معیار سودمندی و زیان‌آوری کتاب.

مفهوم‌شناسی

کتاب به معنای نوشتن[۱] و اسم برای مجموعه نوشته‌ها است[۲] و در اصطلاح به برگه‌های چاپ‌شده یا گردآمده در یک مجلد که به هم چسبیده یا ته‌دوزی شده باشد و نیز به مجموعه خطی یا چاپی گفته می‌شود.[۳]

پیشینه و جایگاه

در خط و کتاب، مصریان باستان پیشرو بوده‌اند. آنان با استفاده از ساقه نی بر روی پاپیروس می‌نوشتند.[۴] کهن‌ترین برگه‌های پاپیروس متعلق به قرن چهارم پیش از میلاد است.[۵] در چین باستان نیز کتاب‌های چوبی و پس از آن کتاب‌های ابریشمی برای نوشتن به کار می‌رفت.[۶] در تمدن بابل و آشور از لوح‌های گلی استفاده می‌شد[۷] و شاید نخستین شکل نظام‌مند کتابت، در این لوح‌های گلی باشد؛[۸] چنان‌که پوست درخت، پارچه و پوست حیوانات نیز برای نوشتن استفاده می‌شده‌است.[۹] پس از این نوع نوشتن‌ها، در سال ۱۰۵ میلادی در چین کاغذ اختراع شد[۱۰] و بعدها به دست مسلمانان وارد اروپا شد.[۱۱]

ایرانیان باستان نوشته‌های خود را روی سنگ کنده‌کاری می‌کردند یا بر روی لوح‌های زرین و سیمین می‌نوشتند. گاه نیز از پوست دباغی‌شده گاو برای نوشتن استفاده می‌کردند.[۱۲] ایرانیان برای نخستین بار در دوران هخامنشیان اوستا را جمع‌آوری و تبدیل به کتاب کردند و برای هر کتاب آن عنوان «نسک» به معنای یک جلد را برگزیدند.[۱۳] گفته شده از دوران ساسانیان ۸۲ جلد کتاب دربارهٔ امور مذهبی، نُه جلد کتاب دربارهٔ شکار و پند و هفتاد جلد دربارهٔ فنون و علوم دیگر باقی مانده‌است.[۱۴]

با ظهور اسلام کتابِ قرآن معجزه رسالت پیامبر اکرم (ص) معرفی شد.[۱۵] خداوند در قرآن کریم به قلم و کتابت سوگند یاد کرد[۱۶] و قرآن را کتاب خدا شناساند.[۱۷] در زمان پیامبر (ص) کاتبان وحی ازجمله امیرالمؤمنین علی(ع) آیات الهی را ثبت و ضبط و کتاب «قرآن» را تدوین کردند.[۱۸]

از نخستین قرن‌های اسلامی بسیاری از مسلمانان، ازجمله ایرانیان به کسب علم و دانش و تألیف و تصنیف پرداختند و صنعت کاغذسازی که ماده اصلی کتاب بود در بسیاری از شهرهای ایران رواج یافت.[۱۹] با گسترش تألیف و تصنیف در میان مسلمانان، تأسیس کتابخانه نیز در دستور کار قرار گرفت و نخستین کتابخانه عمومی مسلمانان با نام کتابخانه بیت‌الحکمه در بغداد به دستور هارون‌الرشید و به همت مأمون عباسی ساخته شد.[۲۰]

نشر گسترده کتاب در ایران عملاً پس از ورود نخستین دستگاه‌های چاپ در عصر صفویه آغاز شد. پس از آن در عصر قاجار چند چاپخانه سنگی و سربی تأسیس شد که به کار چاپ و نشر می‌پرداختند.[۲۱] با سقوط قاجار دوره تازه‌ای در فعالیت‌های چاپی ایران شکل گرفت که بر چاپ کتاب تأثیر زیادی گذاشت.[۲۲] استبداد سیاسی و خفقان فکری در دوره حکومت پهلوی، جامعه آن روز را در آزادی نوشتن، تألیف، ترجمه و به‌طور کلی گسترش امر چاپ و نشر کتاب در تنگنا گذاشته بود؛[۲۳] ازجمله در این دوران چاپ و انتشار کتاب‌های امام‌خمینی حتی توضیح المسائل ممنوع بود و در برخی موارد، کتاب‌های ایشان به نام افراد دیگر به چاپ می‌رسید.[۲۴]

از سوی دیگر، واژه کتاب در مجموع ۲۵۷ بار در قرآن به‌کار رفته و دارای معانی گوناگونی چون نامِ قرآن کریم، تورات، انجیل، نامه اعمال خلایق، لوح محفوظ و غیره است.[۲۵] خداوند متعال مجموعه آیات قرآن کریم را «کتاب» خوانده‌است.[۲۶] پیامبران(ع) نیز همراه با «کتاب» به پیامبری برگزیده شده‌اند.[۲۷] پیامبر اکرم (ص) در آغاز بعثت به خواندن امر شد[۲۸] و خداوند به قلم سوگند خورد؛[۲۹] از این‌رو با تأکیدهای خداوند و پیامبر (ص)، فرهنگ شفاهی جاهلی به فرهنگ کتاب‌محور تبدیل شد و به‌تدریج تمدن اسلامی بر مبنای کتاب شکل گرفت؛ بنابراین فرهنگ اسلامی فرهنگی کتاب‌محور است.[۳۰]

احادیثی نیز دربارهٔ کتاب و کتابت وجود دارد که لحن و ادبیات آنها به گونه‌ای است که مسلمانان را به خواندن، نوشتن و دانش‌آموختن تشویق می‌کنند.[۳۱] امام‌صادق(ع) کتاب را اسم اکبر خداوند دانسته که در نهاد انبیا (ع) به ودیعه گذاشته شده‌است.[۳۲] در حدیث دیگری آمده‌است که کتابت و نگارش از مواردی است که خداوند به انسان ارزانی کرده تا اخبار گذشتگان را برای آیندگان و خبرهای بازماندگان را برای کسانی که حضور ندارند، بنویسند.[۳۳]

معیارهای کتاب مفید

امام‌خمینی، از نگاه تربیت دینی، به صورت کلی معیارهای کتاب‌های مطلوب را آن می‌دانست که به تزکیه و تهذیب نفس منجر شوند،[۳۴] احکام و نکته‌های اخلاقی را به‌طور مکرر برای مخاطبان شرح دهند[۳۵] و بتوانند پرسش‌های دینی را به صورتی غیر شبهه‌ناک پاسخ گویند.[۳۶]

امام‌خمینی دربارهٔ نوع کتاب‌هایی که چاپ می‌شد بسیار حساس و تأکید داشت پیش از نشر کتاب باید یک گروه اهل علم و متخصص بر محتوای کتاب نظارت دقیق داشته باشند. کار این گروه علاوه بر ارزش زیاد، بسیار حساس است؛ زیرا لغزش آنان به نشر آثار انحرافی می‌انجامد؛[۳۷] چنان‌که به برخی کتاب‌هایی که هیئت‌های گزینش سراسر کشور به بهانه پرسش‌های دینی و ایدئولوژی اسلامی منتشر کرده بودند و سرشار از پرسش‌های غیر مربوط به اسلام و احیاناً مستهجن بود، شدیدآً اعتراض کرد و دستور جمع‌آوری آن کتاب‌ها و انحلال آن هیئت‌ها را صادر کرد‏.[۳۸]

در نگاه امام‌خمینی معیار شناخت کتاب مضر آن است که جامعه را به سوی تباهی، غرب‌زدگی و رشد دیکتاتوری می‌برد[۳۹] یا به تفرقه دینی می‌انجامد.[۴۰] به‌طور کلی ایشان «کتب ضلال» را کتاب‌های مضر به حال جامعه می‌دانست. فقیهان دربارهٔ «کتب ضلال» بحث کرده‌اند و نگهداری، مطالعه، تدریس و تکثیر آن را اجمالاً حرام دانسته‌اند.[۴۱] از نظر امام‌خمینی نگهداری کتب ضلال و نسخه‌برداری و تکثیر و خواندن و درس‌گرفتن و تدریس آنها اگر هدف صحیحی در آن نباشد، حرام است؛[۴۲] چنان‌که روشن‌ترین مصداق کتب ضلال، کتاب آیات شیطانی نوشته سلمان رشدی است که امام‌خمینی حکم به قتل وی را داد.[۴۳] (ببینید: سلمان رشدی)

امام‌خمینی از نظر مصداقی، غنی‌ترین کتاب عالم در تعلیم و تربیت را کتاب قرآن می‌دانست؛[۴۴] زیرا در نگاه ایشان قرآن کریم کتاب زندگی،[۴۵] انسان‌سازی،[۴۶] تحرک و جنبش،[۴۷] حرکت‌بخش از طبیعت به غیب، از مادیت به معنویت و حرکت‌بخش در راه عدالت[۴۸] است؛ به گونه‌ای که عرب پیش از اسلام را به حرکت درآورد[۴۹] چنان‌که نهج البلاغه نیز کتاب است که ایشان آن را از مفیدترین کتاب‌ها شمرده و آن را نازله روح امیرالمؤمنین(ع) برای تعلیم و تربیت خفتگان در بستر منی و در حجاب خودخواهی و مجموعه‌ای شفابخش برای دردهای فردی و اجتماعی شمرده‌است و ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی دارد.[۵۰] صحیفه سجادیه نیز که در نگاه ایشان نمونه کامل قرآن صاعد و بزرگ‌ترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انسان است[۵۱] و مفاتیح الجنان اثر شیخ‌عباس قمی[۵۲] نیز از کتاب‌های مورد اهتمام ایشان بوده‌است. (ببینید: قرآن)

وضع کمی و کیفی کتاب

بررسی‌ها و آمارهای رسمی نشان می‌دهد در سال‌های آغازین دهه ۱۳۴۰، به‌طور متوسط هفتصد عنوان کتاب در سال و در سال‌های آغازین دهه ۱۳۵۰ به‌طور متوسط ۲۷۰۰ عنوان کتاب در سال انتشار یافت؛[۵۳] اما پس از انقلاب اسلامی (غیر از سال ۱۳۵۷) تا پایان دهه شصت که رویدادهایی چون جنگ تحمیلی، انقلاب فرهنگی و تعطیلی موقت دانشگاه‌ها، محدودیت‌های فنی، چاپ و نشر کتاب را با فراز و نشیب‌هایی روبه‌رو کرد، آمارهای رسمی از روند رو به رشد انتشار کتاب سخن می‌گویند؛[۵۴] چنان‌که در سال ۱۳۷۰، ۷۵۱۶ عنوان کتاب منتشر شد،[۵۵] در سال ۱۳۸۰ این رقم به ۳۱۶۱۳ عنوان[۵۶] و در سال ۱۳۸۶ به ۵۴۶۱۱ عنوان افزایش یافت.[۵۷] همچنین در سال ۱۳۷۰، ۵۳۸ کتابخانه عمومی در سراسر کشور وجود داشت[۵۸] که این رقم بر اساس اعلام پایگاه رسمی اینترنتی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در سال ۱۳۹۳ به ۲۱۶۵ رسید. در مجموع طی آماری که در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد، مجموع کتاب‌های چاپ اول دهه نخست ۲۲۴۸۴ عنوان، دهه دوم ۴۵۶۸۷ عنوان، دهه سوم ۱۹۵۶۴۷ عنوان و دهه چهارم ۴۰۳۴۲۶ عنوان کتاب در حوزه‌های مختلف است؛ در کنار تجدید چاپ‌ها که به همین نسبت افزایش داشته‌است.[۵۹]

افزون بر رشد کمّی وضع کتاب و کتابخانه‌ها در پس از انقلاب، محتوای کتاب‌ها نیز تغییر یافت. پس از انقلاب اسلامی، نه تنها بساط کتاب‌های فاسد و ضداسلام و قرآن برچیده شد، بلکه کتاب‌های زیادی با موضوعات گوناگون قرآنی، اخلاقی، اعتقادی، تاریخ اسلام و مسائل تربیتی و پرورشی چاپ و منتشر شد. چاپ دانشنامه‌های بزرگ از دیگر اقدام‌هایی بود که پس از انقلاب صورت گرفت.[۶۰] از سوی دیگر، در زمینه‌های کتاب کودک تحول زیادی رخ داد و کتاب‌های اسلامی فراوانی در موضوع‌های مختلف و فراخور نیاز کودکان، در قالب داستان و شعر تألیف و منتشر شد.[۶۱]

یکی از اشکالات کلی امام‌خمینی به وضع نشر در دوره پهلوی نبود آزادی برای نشر کتاب سالم، بی‌توجهی به کتاب و کمبود مراکز نشر و کتابخوانی، به گونه‌ای که مراکز فساد و مشروب‌فروشی بیشتر از کتاب‌فروشی و کتابخانه بود.[۶۲] دیگر اینکه بر خلاف قانون اساسی و پشتیبانی دولت، نوشته‌های گمراه‌کننده و مخالف با نص قرآن و دین مقدس منتشر می‌شد؛ ازجمله کتاب انتقاد که بر رد قرآن مجید نوشته شد؛ اما دولت کسی را بازخواست نکرد.[۶۳]

امام‌خمینی بارها به کتاب‌هایی که مروج فرهنگ غرب بودند، ازجمله کتاب منسوب به محمدرضا پهلوی به نام مأموریت برای وطنم انتقاد می‌کرد.[۶۴] در این کتاب به‌خصوص در چاپ ابتدایی که پس از مدتی جمع شد و با اصلاحاتی دوباره به چاپ رسید، وابستگی محمدرضا پهلوی به بیگانگان به‌خوبی از زبان خود او بیان شده بود.[۶۵] ایشان با انتقاد از رویکرد خودباختگی فرهنگی و غرب‌گرایی در رژیم پهلوی، معتقد بود در حالی‌که غربیان حاضر نیستند از زبان و لغت فارسی استفاده کنند، برخی نویسندگان در ایران برای نشر کتاب باید رویکرد غربی داشته باشند.[۶۶] : (ببینید: غرب‌زدگی)

محتوای کتاب‌های درسی نیز در دوران پیش از انقلاب مطلوب نبود، به گونه‌ای که امام‌خمینی تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستور داد کتاب‌های درسی در تمامی پایه‌ها را تغییر اساسی دهند و آنچه از عکس و مطالبی که به نفع استعمار و استبداد است تصفیه و دروس انقلابی و اسلامی که فرزندان کشور را بیدار و جوانان را مستقل و آزاده بار آورد، جایگزین آن کنند.[۶۷] ‏ ایشان برای نظارت بر محتوای کتاب‌های درسی به رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی وقت مأموریت داد تا برای جلوگیری از تحریف تاریخ بر تدوین کتاب‌های درسی نظارت کند و گزارش آن را به ایشان بدهد.[۶۸]

سیره امام‌خمینی

همه کسانی که با امام‌خمینی ارتباط نزدیک داشته‌اند از علاقه و جدیت ایشان در مطالعه سخن گفته‌اند؛[۶۹] چنان‌که ایشان در زمان مرجعیت سیدحسین بروجردی که مسئولیت رهبری مبارزه را نداشت، بسیاری از وقت خود را صرف مطالعه می‌کرد.[۷۰] ایشان در ۲۷سالگی نخستین کتاب خود با مضامین عرفانی را نگاشت[۷۱] و در ۴۲سالگی با وجود گرفتاری‌های فراوان علمی، با اطلاع از انتشار کتاب اسرار هزارساله حکمی‌زاده در ردّ اسلام و تشیع، به مدت دو ماه تمام درس‌های خود را تعطیل کرد و به نگارش کتاب کشف اسرار در رد ادعاهای این شخص پرداخت[۷۲] و پس از آن نیز کتاب‌های متعددی نگاشت. در مجموع آثار ایشان شامل تألیفات، تقریرات و شرح‌ها (به غیر از مجموعه صحیفه امام) به ۴۴ عنوان می‌رسد.[۷۳] (ببینید: شرح دعاء السحر، کشف اسرار، و تألیفات و آثار امام‌خمینی)

امام‌خمینی خود کتابخانه‌ای را به نام کتابخانه ولی‌عصر (ع) برای مطالعه طلاب تأسیس کرده بود که روبه‌روی مدرسه حجتیه قرار داشت و بر لزوم استفاده طلاب از آن و عدم استفاده شخصی از آن تأکید داشت؛[۷۴] اما پس از تبعید ایشان سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، در سال ۱۳۴۶ در بازرسی از خانه ایشان تمام مدارک و کتاب‌های شخصی ایشان و نیز کتاب‌های این کتابخانه که کتابخانه ولی‌عصر (ع) نام داشت، شامل ۹۸ جعبه محتوی ۷۳۵۰ جلد کتاب چاپی، یک جعبه محتوی ۳۴ جلد کتاب خطی و سه جعبه چوبی و مقوایی، حاوی اوراق متفرقه و آلبوم عکس و نامه بود، ضبط و به ساواک منتقل کرد. ساواک در سال ۱۳۴۹، درخواست کرد این کتاب‌ها به کتابخانه دانشگاه تهران یا کتابخانه ملی، تحویل داده شود.[۷۵] ایشان در سال ۱۳۵۹ در گزارش اموال خود به قوه قضاییه برابر اصل ۱۴۲ قانون اساسی، به غارت کتاب‌های خود در رژیم پهلوی و اینکه نمی‌داند چه تعداد بوده اشاره کرده‌است؛ همچنین به چند جلد محدود کتاب که در تهران از سوی نویسنگان به ایشان هدیه شده‌است و اندک است.[۷۶]

امام‌خمینی بر ضرورت کتابخوانی تأکید[۷۷] و به اطرافیان نیز سفارش می‌کرد کتاب بخوانند؛[۷۸] چنان‌که خود ایشان در روز اطلاع از درگذشت فرزند خود سیدمصطفی نیز ساعت مطالعه روزانه خود را تغییر نداد و طبق برنامه به مطالعه پرداخت.[۷۹] سیداحمد خمینی، نیز از مطالعه امام‌خمینی و دامنه گسترده علایق ایشان از رمان و تاریخ تا کتاب‌های سیاسی سخن گفته‌است.[۸۰] ازجمله کتاب‌هایی که امام‌خمینی آنها را مطالعه و به دیگران نیز مطالعه آنها را توصیه کرد، می‌توان به کتاب‌های سیدمحمدباقر صدر،[۸۱] کتاب‌های سهروردی[۸۲] و فصوص الحکمِ ابن‌عربی[۸۳] و آثار مرتضی مطهری[۸۴] اشاره کرد. افزون بر کتاب‌های رایج حوزوی از دیگر آثاری که امام‌خمینی به مطالعه آنها پرداخت و اینجا و آنجا ذکر شده‌است، می‌توان به طهارة الاعراق ابن‌مسکویه،[۸۵] اثولوجیای ارسطاطالیس‏،[۸۶] اثر جامعه‌شناختی گوستاو لوبون، متفکر فرانسوی،[۸۷] ستایش از موش و گربه عبید زاکانی،[۸۸] کتاب‌های ابوعلی‌سینا[۸۹] و غرب‌زدگی جلال آل احمد[۹۰] اشاره کرد. ایشان در خرداد ۱۳۴۲ که در تهران در بازداشت بود، از دوست خود سیدمحمدصادق لواسانی دو کتاب مستدرک الوسائل (ج۳) و تاریخ مشروطیت سیداحمد کسروی را درخواست کرده‌است[۹۱] و در اول مرداد این سال مجموعه‌ای از کتاب‌های فقهی و اصولی خود را دریافت کرده‌است.[۹۲] (ببینید: مرتضی مطهری و جلال آل‌احمد)

امام‌خمینی همچنین بر نگهداری، تأسیس و گسترش کتابخانه‌هایی نظیر کتابخانه سیدشهاب‌الدین مرعشی تأکید می‌کرد[۹۳] و طی حکمی از نخست‌وزیر وقت، میرحسین موسوی خواست هرگونه امکانات لازم را برای ارتقای وضعیت این کتابخانه فراهم کند.[۹۴] ایشان گاهی از سهم امام (ع) برای نشر کتاب‌های مذهبی بودجه‌ای اختصاص می‌داد.[۹۵]

امام‌خمینی به هدیه‌دادن کتاب نیز علاقه نشان می‌داد و کتاب آداب الصلاة را به سیده‌فاطمه طباطبایی[۹۶] و سیداحمد خمینی[۹۷] و صحیفه سجادیه را به سیدعلی خمینی[۹۸] هدیه کرد. ایشان در وصیتنامه شخصی از وصی خود خواست تا در صورت بازگرداندن کتاب‌هایی که رژیم پهلوی از کتابخانه و خانه ایشان غارت کرده، کتاب‌های اهدایی نجفی مرعشی به کتابخانه ایشان برگردانده شود[۹۹] و باقی کتاب‌ها را یا به همین کتابخانه یا دیگر کتابخانه‌ها واگذار کنند. ایشان همچنین کتاب‌هایی را که در نجف داشت، به وصی خود سیداحمد و نوه خود سیدحسین فرزند سیدمصطفی خمینی سپرد و از آنان خواست کتاب‌های مورد نیاز را استفاده و باقی را به کتابخانه‌ای واگذار کنند.[۱۰۰] ایشان به‌رغم اینکه عادت به نوشتن تقریظ و مقدمه بر کتاب‌های دیگران نداشت، اما بر کتاب پیام خون که دربردارنده بخشی از وصایای شهداست و از سوی بنیاد شهید انقلاب اسلامی منتشر شده مقدمه کوتاهی نوشته و از آنان تجلیل کرده و خود را در برابر آنان شرمنده شمرده‌است.[۱۰۱]

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۶۰۱۰.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۶۹۸.
  3. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۶۰۱۰.
  4. دال، تاریخ کتاب (از کهن‌ترین دوران تا عصر حاضر)، ۳۳–۳۵.
  5. دال، تاریخ کتاب (از کهن‌ترین دوران تا عصر حاضر)، ۴۵.
  6. دال، تاریخ کتاب (از کهن‌ترین دوران تا عصر حاضر)، ۴۰–۴۱.
  7. دال، تاریخ کتاب (از کهن‌ترین دوران تا عصر حاضر)، ۴۲ و ۵۳.
  8. سادات، کتاب و کتابخانه در ایران باستان، ۷۸.
  9. دال، تاریخ کتاب (از کهن‌ترین دوران تا عصر حاضر)، ۴۴.
  10. تاریخ کتاب (از کهن‌ترین دوران تا عصر حاضر)، ۶۷–۶۸.
  11. تاریخ کتاب (از کهن‌ترین دوران تا عصر حاضر)، ۸۰.
  12. رجبی، مروری کوتاه، ۱۱.
  13. همایون فرخ، تاریخچه کتاب و کتابخانه در ایران سیر تحول زبان و ادبیات و هنر در ایران باستان(۳)، ۴۵–۴۶/۳۳.
  14. همایون فرخ، تاریخچه کتاب و کتابخانه در ایران از دوران باستان تا به امروز، ۴۴/۲۱
  15. امانی، آشنایی با کتاب و کتابخانه و اصول کتابداری، ۴.
  16. قلم، ۱؛ ← طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۹/۳۶۸.
  17. کهف، ۲۷.
  18. کتانی، التراتیب الاداریه، ۱/۱۱۵–۱۱۶.
  19. رجبی، کتابخانه در ایران، ۲۵.
  20. مدیر شانه‌چی، کتاب و کتابخانه در اسلام (مجموعه مقالات)، ۷۲.
  21. رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۴.
  22. آذرنگ، نشر کتاب در ایران: سیر اجمالی تحول، مانع‌ها و چالش‌ها، ۹۳–۹۴.
  23. رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۵.
  24. خانه کتاب، اسنادی از سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی در دوران پهلوی دوم، ۱/۴۷۵ و ۲/۷۰۰ و ۷۲۳.
  25. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۲/۱۸۶۳–۱۸۶۴.
  26. بقره، ۲ و ۴۴؛ فصلت، ۳؛ احقاف، ۱۲.
  27. حدید، ۲۵.
  28. علق، ۱.
  29. قلم، ۱.
  30. نوری، محورریت کتاب در فرهنگ اسلامی، ۱۱.
  31. کلینی، الکافی، ۱/۵۲؛ نوری، محورریت کتاب در فرهنگ اسلامی، ۲۱.
  32. کلینی، الکافی، ۱/۲۹۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۵۴ و ۴/۲۸۶.
  33. مفضل، توحید المفضل، ۷۹–۸۰.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۵۵.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳–۲۵۴.
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۹.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۵.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۹.
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۷۰.
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۱.
  41. منتظر قائم، آزادی‌های شخصی و فکری (از نظر امام‌خمینی و مبانی فقهی آن)، ۱۱۷.
  42. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۵.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸ و ۳۹۵.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰؛ ۴/۴۴۸؛ ۶/۴۲ و ۷/۴۱۵.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۸۷.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۹۱.
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۹۹.
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۸.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۹.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲.
  53. رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۶.
  54. رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۷.
  55. رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۱۴.
  56. پژوهشگاه فرهنگ، گزارش فرهنگی کشور سال ۱۳۸۰، ۵.
  57. رجبی، مروری کوتاه، ۵۸.
  58. رنجبری، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، ۲۱۲.
  59. مهر، خبرگزاری، ۲۹/۸/۱۳۹۷.
  60. حری، دایرةالمعارف کتابداری و اطلاع‌رسانی، ۱/۸۲۳.
  61. مؤسسه فرهنگی قدر، کرانه‌های نور، ۱/۴۷۹.
  62. مؤسسه فرهنگی قدر، کرانه‌های نور، ۳/۴۰۴؛ ۴/۲۰۱، ۳۹۸ و ۶/۱۵.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۵۱؛ ۳/۵۰۸ و ۴/۶۳، ۳۸۲.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۲۵.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۰ و ۱۱/۲۲۷.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۴.
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۴–۲۹۶.
  69. خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۷، ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۵۵.
  70. ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۵۶–۵۷.
  71. فهری، ۵.
  72. سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۶.
  73. مؤسسه تنظیم، کتابشناسی، ۶۷–۶۸.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۹۲.
  75. امام‌خمینی، سیر مبارزات امام، ۱۶/ ۴۶۸–۴۹۱، ۵۴۳، ۶۵۰ و ۶۸۴.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۲۳–۵۲۴.
  77. امین‌زاده، قلمرو علم و دین و بینش امام‌خمینی، ۱/۵۱.
  78. ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۱۶۷.
  79. ستوده و برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، ۵۸.
  80. خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۷
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۸۰.
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۴.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۳۷.
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۵.
  85. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۳۳.
  86. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۳.
  87. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۲.
  88. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۴۱.
  89. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۳۲ و ۱۴/۳۶۱.
  90. کیهان، روزنامه، ۳.
  91. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۵.
  92. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۷.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۰.
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۰.
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۹۶.
  96. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۹۰.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۹.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۱۰.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۲.
  100. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.
  101. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۰.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آذرنگ، عبدالحسین، نشر کتاب در ایران: سیر اجمالی تحول، مانع‌ها و چالش‌ها، مجله نامه فرهنگ، شماره ۴۴، ۱۳۸۱ش.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ‌شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امانی، غفور، آشنایی با کتاب و کتابخانه و اصول کتابداری، اردبیل، شیخ‌صفی‌الدین، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • امین‌زاده، محمدرضا، قلمرو علم و دین و بینش امام‌خمینی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات کنگره بین‌المللی امام‌خمینی و احیای تفکر دینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • انصاری، حمید، حدیث بیداری، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۰ش.
  • پژوهشگاه فرهنگ و هنر ارتباطات، گزارش فرهنگی کشور سال ۱۳۸۰، قم، صبح صادق، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • حری، عباس، دایرةالمعارف کتابداری و اطلاع‌رسانی، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • خانه کتاب، اسنادی از سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی در دوران پهلوی دوم، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، تهران، دوستان و ناهید، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • خمینی، سیداحمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • دال، سوند، تاریخ کتاب (از کهن‌ترین دوران تا عصر حاضر)، ترجمه محمدعلی خاکساری، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • رجبی، محمدحسن، کتابخانه در ایران، تهران، دفتر پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • رجبی، محمدحسن، مروری کوتاه بر تاریخ کتاب در ایران از آغاز تا کنون، تهران، اطلاعات، چاپ اول ۱۳۸۸ش.
  • رنجبری، محمد و علی‌محمد نیاکان، تحولات نشر کتاب در دهه ۷۰، تهران، مؤسسه خانه کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • سادات، مه‌لقا، کتاب و کتابخانه در ایران باستان، تهران، باز، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • سبحانی، جعفر، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • ستوده، امیررضا و احمد برادری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی، تهران، پنجره، ۱۳۷۸ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • فهری، سیداحمد، مقدمه ترجمه کتاب شرح دعای سحر امام‌خمینی، تصحیح حسین استادولی تهران، فیض کاشانی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • کتانی، عبدالحی، التراتیب الاداریه، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کیهان، روزنامه، ۲۷/۲/۱۳۵۹ش.
  • گلی زواره قمشه‌ای، غلامرضا، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، تربیتی و عرفانی حضرت امام‌خمینی، قم، حضور، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • مدیر شانه‌چی، کاظم، کتاب و کتابخانه در اسلام (مجموعه مقالات)، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مفضل‌بن‌عمر، توحید المفضل، تحقیق کاظم مظفر، قم، کتابفروشی داوری، چاپ سوم، بی‌تا.
  • منتظر قائم، مهدی، آزادی‌های شخصی و فکری (از نظر امام‌خمینی و مبانی فقهی آن)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، کتابشناسی مجموعه آثار امام‌خمینی (تالیفات، تقریرات و شروح)، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، کرانه‌های نور، بررسی ۱۷۳ دستاورد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • مهر، خبرگزاری، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۶/۲/۱۳۹۸ش.
  • نوری، محمد، محورریت کتاب در فرهنگ اسلامی، مجله کتاب‌های اسلامی، شماره ۲۶ و ۲۷، ۱۳۸۵ش.
  • همایون فرخ، رکن‌الدین، تاریخچه کتاب و کتابخانه در ایران از دوران باستان تا به امروز، مجله هنر و مردم، شماره ۴۴، ۱۳۴۵ش.
  • همایون فرخ، رکن‌الدین، تاریخچه کتاب و کتابخانه در ایران سیر تحول زبان و ادبیات و هنر در ایران باستان(۳)، مجله هنر و مردم، شماره ۴۵–۴۶، ۱۳۴۵ش.

محمدجعفر جواد