شرح دعاءالسحر (کتاب)

از ویکی امام خمینی
(تغییرمسیر از شرح دعاء السحر)
شرح دعاءالسحر (کتاب)
شرح دعاءالسحر.jpg
اطلاعات کتاب
عنوانشرح دعاءالسحر
نام‌کتاب‌به‌فارسیشرح دعای سحر
نویسندهامام‌خمینی
مترجمسیداحمد فهری زنجانی
ترجمه‌به‌دیگرزبان‌هافارسی
تاریخ نگارشسال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۷ش در ۲۷ سالگی
موضوعشرحی عرفانی
زبانعربی
تعداد جلدیک
تعداد صفحات۲۵۸
اطلاعات نشر
ناشرمؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۷۴ش
نوبت چاپچهارم


شرح دعاءالسحر، شرحی عرفانی بر دعای معروف سحر از امام‌خمینی؛ عربی.

«دعای سحر» دعایی با مضامین بلند عرفانی است که امام‌باقر(ع) آن را انشا کرده‌است. این دعا در ۲۲ بند دربردارنده ستایش خداوند است.

به دلیل مضامین عالی دعای سحر عالمانی به شرح آن اقدام کرده‌اند. کتاب شرح دعاء السحر، نخستین تألیف امام‌خمینی است که در سال ۱۳۰۷ش در ۲۷سالگی آن را نگاشته‌است.

در این کتاب، زیبایی نوشتار از نظر واژگان و ترکیبات، در کنار معانی و مفاهیم عالی به چشم می‌خورد و ذوق ادبی و عرفانی امام‌خمینی در آراستن جمله‌ها به اشعار فارسی و عربی در بخش‌های گوناگون کتاب نمایان است.

برخی از مهم‌ترین موضوعاتی که در این کتاب، به آنها توجه شده عبارت‌اند از: بیان سرّ سبقت رحمت حق بر غضب خدا، تفسیر وجود و مراتب آن، معنا و مراتب اسم اعظم، تمثل یافتن فرشتگان بزرگ الهی، برخی از معانی و مفاهیم موجود در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و استجابت دعا به زبان ذات و حال و قال.

فصل‌بندی کتاب متناسب با ترتیب بخش‌های دعا شکل گرفته و امام‌خمینی ذیل هر یک از ۲۲ بخش دعا به تبیین نکات اخلاقی و عرفانی دعا با استناد به آیات و روایات و دیدگاه‌های عارفان و فیلسوفان پرداخته است.

امام‌خمینی نام «مختصر فی شرح الدعاء المتعلق بالسحور» را برای کتاب برگزیده و نخستین‌بار در سال ۱۳۶۶ از سوی سیداحمد فهری به‌فارسی ترجمه و با نام «شرح دعای سحر» چاپ شده‌است.

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی در سال ۱۳۷۴، آن را با عنوان «شرح دعاء السحر» در ۲۵۸ صفحه، و ترجمه فارسی آن را نیز در سال ۱۳۸۶ منتشر کرده‌است. این کتاب در جلد ۴۲ «موسوعة الامام‌الخمینی»، انتشار یافته‌است.

معرفی

امام‌خمینی دعاهای رسیده از امامان (ع) را شرح و بسط قرآن می‌داند؛ قرآنی که برترین معجزه خداوند و عرضه‌کننده معارف و نشان‌دهنده راه‌های شناخت خدا، انسان، جهان و معاد است.[۱] از دیدگاه ایشان دعا، تجلی قرآن کریم و قرآن صاعد قلمداد می‌شود.[۲] ایشان ضمن آنکه دعا را از بزرگ‌ترین نعمت‌های خدا بر بندگان خویش و وسیله‌ای برای ورود به دژ استوار و چنگ‌زدن به ریسمانی محکم دانسته (ببینید: دعا)، دعای سحر را دعایی گرانقدر معرفی کرده‌است؛ زیرا این دعا دربردارنده صفات حسنای الهی و اسم اعظم خداوند است و به همین سبب بر آن شده به اندازه توان خود، آن را از برخی جهات شرح کند.[۳]

مضامین دعا

«دعای سحر» دعایی با مضامین بسیار بلند و عرفانی است که امام‌محمد باقر(ع) آن را انشا کرده‌است.[۴] این دعا در ۲۲ بند دربردارنده ستایش خداوند است و سائل خداوند را به جمال، جلال، عظمت، نور، رحمت، کلمات، کمال، اسما، عزت، مشیت، قدرت، علم، قول، شرف، سلطنت، ملک، علو، منّت، آیات، شأن و جبروتش می‌خواند. دعای سحر، مضامین مشترک فراوانی با دعای مباهله دارد که در روز ۲۴ ذی‌حجه (روز مباهله) خوانده می‌شود؛ از این‌رو از آن دعای «مباهله» نیز تعبیر شده‌است.[۵]

به دلیل جایگاه بلند و مضامین عالی دعای سحر و رواج آن در میان شیعیان، عالمانی به شرح و تفسیر آن اقدام کرده‌اند. آقابزرگ طهرانی از سه شرح محمدصالح مازندرانی حائری، میرزامحمدبن‌سلیمان تنکابنی و هدایت‌الله آشتیانی یاد کرده‌است.[۶] کتاب شرح دعاء السحر، نخستین تألیف امام‌خمینی است که در سال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۷ش در ۲۷سالگی آن را نگاشته‌است.[۷] شرح مختصری از سیدابوالحسن رفیعی قزوینی نیز گزارش شده که حدود بیست سال پس از نگارش شرح دعای سحر امام‌خمینی نوشته شده‌است.[۸]

در این کتاب، زیبایی نوشتار از نظر واژگان و ترکیبات، در کنار معانی و مفاهیم عالی به چشم می‌خورد و مفاهیم عالیه عرفانی با احادیث معصومان (ع) و ادعیه مأثوره در هم آمیخته شده‌است. ذوق ادبی و عرفانی امام‌خمینی در آراستن جمله‌ها به اشعار فارسی و عربی در بخش‌های گوناگون کتاب نمایان است.[۹] ایشان در این اثر، همانند دیگر آثار عرفانی خود، افزون بر ارائه پژوهش‌های علمی، زبان به موعظه گشوده و کوشیده مباحث اخلاقی و عرفانی را با این شیوه در نفس خواننده جایگیر کند[۱۰] (ببینید: شرح حدیث جنود عقل و جهل). از نکات برجسته سبک عرفانی ایشان می‌توان به درهم‌تنیده دیدن علم ظاهر و باطن اشاره کرد؛ بر اساس این دیدگاه، علم ظواهر کتاب و سنّت از علومی است که جایگاهی والا دارد و اساس نوامیس شرعی، شریعت الهی و حکمت عملی‌اند و طریق مستقیمی هستند که انسان را به اسرار ربوبی و انوار غیبی هدایت می‌کنند.[۱۱]

برخی از مهم‌ترین موضوعاتی که در این کتاب، به آنها توجه شده عبارت‌اند از: بیان سرّ سبقت رحمت حق بر غضب خدا، تفسیر وجود و مراتب آن به عنوان تجلی اسماءالله، معنا و مراتب اسم اعظم، تمثل یافتن فرشتگان بزرگ الهی مانند جبرئیل به صورت‌های مختلف، برخی از معانی و مفاهیم موجود در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، محصور و نامحصور بودن اسمای الهی، استجابت دعا به زبان ذات و حال و قال، اختلاف تجلیات به حسب اختلاف حالات و مقامات سالک، معنای دقیق و بدیع «سمیع و بصیر».

ساختار و فصل‌بندی کتاب شرح دعاء السحر متناسب با ترتیب بخش‌های دعا شکل گرفته و هر فصل آن با «أللّهُمَ إنِّی أسألُکَ» آغاز می‌شود. امام‌خمینی ذیل هر یک از ۲۲ بخش دعا به تبیین نکات اخلاقی و عرفانی دعا با استناد به آیات و روایات و دیدگاه‌های عارفان و فیلسوفان پرداخته و کمتر به واژه‌شناسی و نکات ادبی توجه کرده‌است. ایشان در راز آغاز دعا با «اللهم»، بر این باور است سالکی که با معرفت گام برمی‌دارد، در سلوکش به سوی خدا همچون مسافری است که در راه تاریک به سوی محبوبش در حرکت است و شیطان در این راه، همانند رهزن است و خداوند با اسم محیط و جامعش، «الله» از سالک نگهبانی می‌کند. پس سالک، چاره‌ای جز تضرع و توسل به درگاه حافظ و مربی خود، با خواندن اسم «الله» ندارد.[۱۲]

در شرح «بهاء الهی» نخست با ذکر مقدمه‌ای، طریقه سلوک شیخ‌الانبیا حضرت ابراهیم(ع) بیان شده، سپس از «بهاء» به معنای «زیبایی وجود» تعبیر شده‌است؛ زیرا وجود، همه‌اش زیبایی، جمال و نور است. پس خدای متعال، حقیقت زیبایی است؛ بدون اینکه شائبه نقصی در او باشد و روشنایی است؛ بی‌آنکه به کدورتی آمیخته باشد. در همین بخش، ذیل عنوان «إبانه»، فرق میان بهاء و جمال الهی بیان می‌شود.[۱۳]

امام‌خمینی صفات جمال و جلال را صفات متقابل می‌داند که در عوالم برتر به گونه بسیط، جمع‌شدنی هستند؛ بدین بیان که هر صفت جلالی با جمال، آمیخته‌است و برعکس؛ مگر اینکه برخی از صفات جمال در آنها ظاهر و جلال در آنها باطن است. در این صورت هر صفتی که جمال در آن ظاهر باشد، صفت جمال، و هر صفتی که جلال در آن ظاهر باشد، صفت جلال است[۱۴] (ببینید: اسما و صفات). در ذیل بخشی از دعا که از «عظمت» خدا یادشده، مطالب علمی مربوط به کیهان‌شناسی از کتاب الهیئة و الإسلام شهرستانی (م. ۱۳۸۶ق) دربارهٔ منظومه شمسی نقل و بیان شده که وقتی پایین‌ترین و محدودترین عوالم، چنین عظمتی داشته باشد، پس عوالم گسترده چه عظمتی دارند؟!.[۱۵]

امام‌خمینی در بخشی از دعا که سائل، نورانی‌ترین «نور الهی» را درخواست می‌کند، نور را منحصر به مصادیق عرفی آن نمی‌داند؛ بلکه نور حقیقی را همان «وجود» می‌داند که در عالم، غیر از آن، نور و ظهوری نیست؛ بدین بیان که حق‌تعالی اصل نور است و نورانیت عالم ملک و ملکوت از اوست؛ از این‌رو درک «نور» منحصر به انسانی است که سینه‌اش برای پذیرش اسلام باز شده‌است.[۱۶] ایشان برخلاف ابن‌عربی و قیصری که «نور» را از اسمای ذات می‌دانند، آن را از اسما، صفات و افعال می‌داند؛ زیرا قید «مُظهِر لِغَیره» در آن اخذ شده‌است و چون غیریت از مراتب ظهورات است، پس اسم «نور» از اسما افعال است.[۱۷] ایشان در بخشی که «رحمت الهی» درخواست‌شده، «رحمت رحمانیه» را مقام بسط وجود بر جمیع عوالم و «رحمت رحیمیه» را مقام بسط کمال وجود می‌داند و بر خلاف قیصری، اسم «الرحمن» و «الرحیم» را شامل همه حقایق کلیه و جزئیه می‌داند[۱۸] (ببینید: رحمت).

انسان کامل در شرح «کلمه تامه الهی» ذیل بخش «أللّهُمَ إنّی أسألُکَ مِن کَلِماتِکَ بِأتَمِّها و کُلُّ کَلِماتِکَ تامَّة»، اتم کلمات «الله» است؛ زیرا آینه تمام‌نمای اسما و صفات الهی است. اوست که به صورت حق‌تعالی آفریده شده، خلیفه خدا بر خلق و کلید در معرفت خدای متعال است (ببینید: انسان کامل). سپس به تناسب بحث کلمه، معنای کلام الهی بیان شده و با حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) کلام الهی به معنای راهی برای تجلی خدا بر بندگانش معنا شده‌است.

امام‌خمینی بر این باور است که کتاب تکوینی، مانند کتاب تدوینی دارای بطون است و طهارت، شرط راه‌بردن به بطن آن دو کتاب است.[۱۹] ایشان «صفت کمال» را از صفات جمال می‌داند؛ بر خلاف ملاهادی سبزواری که صفت کمال را قدر جامع بین جلال و جمال می‌داند. ایشان بر این باور است که در هر صفت جمال، جلال الهی مستور، و در هر صفت جلال، جمال الهی پنهان است؛ ولی «اسم» تابع آن صفتی است که ظهور دارد؛ از این‌رو کمال از صفات جمالیه است و جلال در آن پنهان است.[۲۰]

مفصل‌ترین بخش شرح این دعا، بخشی است که سائل از خدا «اسمای الهی» را طلب می‌کند. امام‌خمینی در شرح این بخش، اسما و صفات حسنای الهی را حجاب‌های نوری ذات احدی می‌داند و بیان می‌کند که وجود اسما و صفات الهی، با احدیت ذات منافاتی ندارد و دربارهٔ این موضوع، سخن صدرالدین قونوی و محمدرضا قمشه‌ای را نقل می‌کند. ایشان در بیان راز سجده فرشتگان بر آدم(ع) باور دارد از آنجاکه تجلی خدا بر انسان کامل با اسم «الله» و بر دیگر موجودات توسط اسما و صفات بوده، مقامی برای آدم(ع) جلوه کرد که خدای تعالی به فرشتگان فرمان داد تا بر او سجده کنند.[۲۱] ایشان «اسم اعظم» را به‌تفصیل در سه مقام بیان می‌کند: اول، به حسب حقیقت غیبی؛ دوم، به حسب مقام الوهیت و واحدیت؛ سوم، به حسب حقیقت عینیه که انسان کامل و خلیفةالله، یعنی همان حقیقت محمدیه است.[۲۲] (ببینید: اسم اعظم).

امام‌خمینی در شرح «عزت الهی» این واژه را به یکی از این دو معنا می‌داند:

  1. کسی که بر همه اشیا قاهر است؛
  2. کسی که بی‌همتاست؛ یعنی واجب‌الوجودی که در دایره هستی، کسی به نیرومندی او نیست.[۲۳]

ایشان همه موجودات را مظاهر و تعیّن مشیت حضرت حق می‌داند و با استناد به حدیث امام‌صادق(ع) مشیت، مخلوق بالذات معرفی شده که دیگر اشیا به واسطه آن آفریده شده‌اند. در حقیقت تنها موجود در مراتب خلقی، مشیت است که وحدت حقه ظلّیه دارد. همه مراتب موجودات از عالی تا سافل، مستهلک در مشیت الهی‌اند؛ نه بدین معنا که میان مخلوقات و خدا، واسطه‌ای به نام مشیت باشد؛ بلکه فعل خدا، همان مشیت اوست و قول، قدرت و اراده خدا، عین ایجاد کردن اوست. پس معلوم می‌شود وجود به سبب مشیت ظاهر شده و مشیت، مظهر اسم اعظم الهی است.[۲۴] (ببینید: مشیت).

«قدرت» یکی از مهم‌ترین صفات الهی است که همه اشیا را فرا گرفته و امام‌خمینی دیدگاه متکلمین در وصف قدرت را نقل و نقد می‌کند؛ زیرا در نظر آنان قدرت به معنای صحت انجام و ترک فعل است، و چنین تصویری از قدرت، نه‌تنها تقدیس نیست، بلکه تنقیص حق‌تعالی و افتادن در دام تشبیه و وصف حق به صفت امکانی است. ولی قدرت در نظر حکیم، مشیت انجام و ترک فعل است و مقصود از آن، مشیت ذاتی حق است. ایشان با نقل بیان میرداماد، به راز تعلق‌نگرفتن قدرت به ممتنعات می‌پردازد[۲۵] (ببینید: قدرت الهی). ایشان در تفسیر «علم الهی» بیان می‌کند از آنجاکه حقیقت الهی، وجود «لابشرط» است و عالم وجود، همان ظهور کمالات ذات است، پس علم به عالم وجود، همان علم متعلق به ذات است؛ به بیانی دیگر علم حق‌تعالی به اشیا، همان کشف تفصیلی علم اجمالی الهی است.[۲۶] (ببینید: علم الهی).

امام‌خمینی در جمله پایانی دعا، دربارهٔ «اجابت» بر این باور است از آنجاکه همه اسمای الهی از مظاهر اسم اعظم‌اند و اسم اعظم به‌طور وحدت و بساطت بر همه اسما حکومت دارد، سالکی که به مقام اسم اعظم فعلی تحقق یافته، می‌بیند که در آغاز سلوکش مظاهر اسم اعظم، دعای او را اجابت می‌کردند و در پایان سلوکش، خود اسم اعظم، دعایش را اجابت می‌کند؛ از این‌رو دعای سحر با «یا الله» خاتمه می‌یابد.[۲۷] (ببینید: دعا).

در این کتاب، دیدگاه بزرگان فلسفه و عرفان نقل شده؛ ولی به صرف نقل مطالب بسنده نشده و شارح به تحلیل، تفسیر، بررسی و نقد آنها نیز پرداخته‌است؛ مانند نقد کلام ملامحسن فیض کاشانی در جامعیت نور محمدی،[۲۸] نقد کلام صاحب اسرار الصلاة؛ میرزاجواد ملکی تبریزی دربارهٔ حقیقت «بهاء» و حقیقتِ بسم‌الله،[۲۹] نقد کلام حکیم سبزواری در معنای کمال،[۳۰] نقد دیدگاه قیصری در اینکه «نور» از اسمای ذات است،[۳۱] نقد کلام قاضی‌سعید در غیب و ظهور عالم[۳۲] و نقد کلام ابن‌عربی در معنای «عزیز».[۳۳] امام‌خمینی در این اثر از استاد خود، محمدعلی شاه‌آبادی بارها یاد کرده و در بیش از سیزده مورد در متن و در پاورقی کتاب، متعرض دیدگاه‌های ایشان شده‌است.[۳۴]

نسخه‌شناسی

امام‌خمینی چنان‌که از دست‌نوشته پیداست، نام «مختصر فی شرح الدعاء المتعلق بالسحور» را برای کتاب برگزیده و تا سال ۱۳۶۶ به صورت نسخه خطی باقی مانده بود. نخستین بار در سال ۱۳۶۶ از سوی سیداحمد فهری زنجانی به فارسی ترجمه و با نام «شرح دعای سحر» در ۲۳۹ صفحه چاپ و منتشر شده‌است. از آنجاکه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی متن دست‌خط ایشان را در دست نداشته‌است، برای چاپ منقح این کتاب، از دو نسخه استفاده کرده‌است؛ نسخه نخست متعلق به صادق نصیری است که در سال ۱۳۶۳ق/ ۱۳۲۷ش نوشته شده و گمان می‌رود از روی نسخه اصلی امام‌خمینی استنساخ شده باشد و نسخه دوم از محمد محمدی گیلانی است که در سال ۱۳۹۱ق/ ۱۳۵۰ش استنساخ شده‌است. از آنجاکه هیچ‌یک از این دو نسخه، خالی از خطا نبوده، مصححان ناگزیر از انتخاب واژه‌ها به صورت اجتهادی شده‏[۳۵] و در پاورقی نیز نسخه بدل‌ها را آورده‌اند.

این مؤسسه در سال ۱۳۷۴، آن را با عنوان شرح دعاء السحر در ۲۵۸ صفحه، همراه با مقدمه تحقیق و فهرست‌های فنی، شامل فهرست آیات، احادیث، اشعار، اعلام و کتب در قطع وزیری منتشر کرد و ترجمه آن به فارسی را نیز در سال ۱۳۸۶ منتشر کرده‌است. در آماده‌سازی موسوعة الامام‌الخمینی به دست مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، با دستیابی به دست‌نوشته امام‌خمینی، کتاب بر اساس دست‌خط ایشان تصحیح نهایی شده و با فرق‌های فراوانی نسبت به چاپ‌های پیشین، در سال ۱۳۹۲، در جلد ۴۲ انتشار یافته‌است.

پانویس

  1. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳–۲۶۴.
  2. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۶.
  3. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵.
  4. قمی، کلیات مفاتیح الجنان، ۱۸۴.
  5. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵؛ زمردیان، ۲۶.
  6. ‌آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۳/۲۴۸.
  7. ‌آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۳/154.
  8. اردستانی، رفعت حکمت، ۳۸–۳۹.
  9. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲، ۱۴ و ۱۱۵.
  10. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱.
  11. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۲.
  12. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹.
  13. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳–۲۲.
  14. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳ و ۲۷.
  15. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۳۴–۳۵.
  16. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۳۷–۴۱.
  17. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۰–۴۱.
  18. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۳–۴۸.
  19. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۱–۶۳.
  20. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۵–۶۸.
  21. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۹–۷۴.
  22. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۵–۸۸.
  23. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۳–۹۶.
  24. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۷–۱۰۱.
  25. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۹–۱۱۲.
  26. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱۵–۱۲۰.
  27. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۵۳.
  28. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۰–۸۱.
  29. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳ و ۹۰.
  30. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۸.
  31. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۱.
  32. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۰.
  33. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۵.
  34. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴ و ۱۲۴.
  35. مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب شرح دعاء السحر، ۷.

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
  • اردستانی، محمدعلی، رفعت حکمت، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • زمردیان، احمد، معارف الهی (شرح دعای سحر)، شیراز، چاپخانه موسوی، ۱۳۵۳ش.
  • قمی، عباس، کلیات مفاتیح الجنان، قم، اسوه، بی‌تا.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، مقدمه کتاب شرح دعاء السحر تألیف امام‌خمینی، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.

پیوند به بیرون