رحمت

از ویکی امام خمینی

رحمت، گستراندن فیض وجود و کمالات آن.

رحمت یکی از صفات الهی است و در بسیاری از آیات قرآن نیز به رحمت الهی اشاره شده است. امام‌خمینی در بیشتر آثار عرفانی خود، بحث رحمت را با مسائل مختلفی چون شناخت هستی، مبدأ عالم و انسان پیوند زده است.

امام‌خمینی مانند دیگر عارفان، حقیقت رحمت را همان نفس وجود می‌داند؛ زیرا وجود، اصل همه رحمت‌هاست و در واقع رحمت، بسط و گسترش وجود مطلق است و همه موجودات زیر پوشش رحمت واسعه هستند.

در متون شریعت، برای رحمت اقسامی ذکر شده است و امام‌خمینی اساس رحمت را همان رحمت مطلقه می‌داند که سراسر عالم هستی را دربر گرفته و هر موجودی را به کمال خود می‌رساند. در نگاه ایشان، رحمت مطلقه، به رحمانی و رحیمی تقسیم می‌شود و هر یک از رحمت رحمانی و رحیمی نیز، به رحمت ذاتی و فعلی تقسیم می‌شود.

بر اساس برخی روایات، رحمت حق بر غضب او پیشی دارد و امام‌خمینی معتقد است یکی از معانی این سبقت، این است که تجلی به مقام رحمانی بر همه موجودات عالم غیب و شهادت احاطه دارد.

امام‌خمینی با الهام از آیات قرآن معتقد است انسان کامل، بر حسب داشتن مقام شهادت ـ که ظهور به رحمانیت است ـ و مقام غیب ـ که ظهور به رحیمیت است ـ تمام دایره وجود را دربر می‌گیرد؛ از این‌رو انسان کامل مظهر رحمت رحمانی و رحیمی خداوند است. همچنین در نگاه امام‌خمینی یکی از بزرگ‌ترین جلوه‌های رحمت الهی برای تمام بشر قرآن کریم است.

امام‌خمینی همچنین رحمت و محبت در میان بندگان را رمز پیوستگی زندگی فردی و اجتماعی می‌داند که در نبود آن رشته زندگی فردی و اجتماعی گسیخته خواهد شد و خود نیز در زندگی از صفت رحمت برخوردار بود.

مفهوم‌شناسی

رحمت به معنای رقت، عطوفت،[۱] مغفرت،[۲] شفقت و مهربانی[۳] است و مقابل آن غضب به معنای خشم است و همراه با جوشش و غلیان خون برای انتقام است.[۴] (ببینید: غضب) رحمت در اصطلاح عرفان، به معنای نفس وجود است که منشأ هر نعمت وجودی[۵] و اراده رساندن خیر به بندگان و رفع شرّ از آنان[۶] است. امام‌خمینی نیز مانند دیگر عارفان،[۷] رحمت را همان وجود مطلق می‌داند که همه اشیا به سبب آن ظهور و تحقق می‌یابند و به سریان آن، ظلمت‌های عالم ماهیات و اجسام روشن می‌شوند.[۸] از الفاظ مرتبط با رحمت، مدارا و شفقت است. مدارا به معنای ملایمت[۹] و حسن خلق در معاشرت با مردم است؛[۱۰] اما شقفت، مهربانی همراه با رقت است.[۱۱]

پیشینه

رحمت یکی از صفات الهی است که در کتاب‌های آسمانی از آن سخن به میان آمده است.[۱۲] در بسیاری از آیات قرآن نیز به رحمت الهی اشاره شده است[۱۳] همه سوره‌های قرآن جز سوره توبه، با بیان رحمت که در بسمله است، آغاز می‌شوند. در برخی روایات نیز برای خداوند صد رحمت ذکر شده است که یک قسمت آن در دنیا ظهور می‌کند و به واسطه آن مردم با یکدیگر با رحمت و شفقت رفتار می‌کنند و باقی آن را خداوند برای روز قیامت ذخیره می‌کند؛[۱۴] چنان‌که رحمت الهی، سابق بر غضب خداوند شمرده شده است.[۱۵] در آموزه‌های عرفانی نیز از رحمت سخن گفته شده است. عارفان تأکید دارند هستی، در واقع ظهور رحمت الهی می‌باشد و عالم با رحمت آغاز شده[۱۶] و هستی ـ که رحمت عام الهی است ـ از اسم «الرحمن» افاضه گشته است؛[۱۷] از این‌رو رحمت در عرفان با مسائلی مانند فیض وجود و کمالات آن مرتبط است.[۱۸]

امام‌خمینی در بیشتر آثار عرفانی خود، بحث رحمت را با مسائل مختلفی چون شناخت هستی، مبدأ عالم و انسان پیوند زده است.[۱۹] ایشان در این بحث، با نقل سخنان ابن‌عربی و استاد خویش محمدعلی شاه‌آبادی، به بیان نظر خود پرداخته است.[۲۰] همچنین در مواردی، نظر قیصری و برداشت میرزاجواد ملکی دراین‌باره را تحلیل و نقد کرده است.[۲۱]

حقیقت رحمت

امام‌خمینی مانند دیگر عارفان،[۲۲] حقیقت رحمت را همان نفس وجود می‌داند؛ زیرا وجود، اصل همه رحمت‌هاست[۲۳] و در واقع رحمت، بسط و گسترش وجود مطلق است و همه موجودات زیر پوشش رحمت واسعه هستند.[۲۴] بعضی اندیشمندان اسم «الرحمن» و «الرحیم» را مشتق از رحمت می‌دانند و از آنجا که معنای رحمت را با نوعی رقت و عطوفت همراه می‌دانند، کاربرد رحمت دربارهٔ خداوند را مستلزم انفعال در ذات حق شمرده، آن را دربارهٔ خداوند مجاز می‌دانند.[۲۵] برخی معتزله، کاربرد رحمت را به لحاظ آثار و افعال تفسیر می‌کنند، نه به لحاظ مبادی و اوصاف؛ همچنان‌که آنان در سایر اوصاف حق‌تعالی نیز این‌گونه قائل شده‌اند[۲۶] و معتقدند صفات هفتگانه ثبوتیه حق‌تعالی، قدرت، علم، اراده، حیات، کلام، سمع و بصر، به یک صفت بر می‌گردند که در آن هم، ذات نایب مناب آن صفت است.[۲۷] بعضی نیز قید عطوفت و رأفت را خارج از معنای حقیقی رحمت دانسته‌اند.[۲۸]

امام‌خمینی دو نظر یادشده را نمی‌پذیرد و معتقد است واضع لغت در این نوع الفاظ، همان معنای متعارف را در نظر داشته است؛ ولی آنچه الفاظ برای آنها وضع شده، معنای عامه یا همان معانی مجرد از این قیود است؛ برای مثال لفظ «نور» برای همان معنای نور حسی وضع شده است، ولی آنچه لحاظ شده، همان جهت نوریت آن است، نه آمیختگی‌اش با ظلمت.[۲۹] بنابراین، در رحمان، رحیم، عطوف و رئوف و امثال آنها، یک جهت کمال و تمام است و یک جهت انفعال و نقص که بر حسب نشئات وجود و درجات آن، دارای کمال و نقص است.[۳۰] این الفاظ نیز در ازای همان جهت کمالی که اصل آن حقیقت است، وضع شده‌اند؛ امّا جهات انفعالی ـ که از لوازم آن نشئه است ـ دخالتی در معنایی که برای آن وضع شده، ندارد. پس کاربرد آن دربارهٔ موجودی که صرفاً جهت کمال را واجد است و از انفعال و نقص مبراست، صرف حقیقت است.[۳۱] این بیان، موافق ذوق اهل معرفت است؛ همچنان‌که وجدان اهل ظاهر نیز با آن تناسب دارد.[۳۲]

اقسام رحمت

در متون شریعت، برای رحمت اقسامی ذکر شده است؛ مانند «رحمت واسعه» که برگرفته از آیه «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ»[۳۳] است؛ «رحمت سابقه» که به آیه «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»[۳۴] اشاره دارد؛ «رحمت امتنانیّه» رحمتی است که پیش از استحقاق بندگان به آنها تعلق می‌گیرد و «رحمت وجوبیّه» که به آیه «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ»[۳۵] اشاره دارد و برای پارسایان و نیکوکاران است.[۳۶] رحمت امتنانی و رحمت واسعه، از مصادیق رحمت ذاتی شمرده می‌شوند که اصل هر رحمت‌اند و همه اشیا را شامل می‌شوند.[۳۷]

در آموزه‌های عرفانی، از جهت دیگر، رحمت به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی تقسیم می‌شود و هر یک از آنها نیز به رحمت ذاتی و صفاتی تقسیم می‌شوند.[۳۸] رحمت ذاتی، اقتضای اسمای ذات و رحمت صفاتی اقتضای اسمای صفات است و هر کدام از این دو به رحمت عام و خاص تقسیم می‌شوند.[۳۹] رحمت رحمانی، افاضه اصل وجود و رحمت رحیمی اخص از آن است و تفصیل حکم وجود در تعینات را بر عهده دارد که گاهی در مرتبه ذات و گاهی در مرتبه فعل است.[۴۰]

امام‌خمینی در سخنان خود بیان روشن‌تری از این اقسام دارد. ایشان اساس رحمت را همان رحمت مطلقه می‌داند که سراسر عالم هستی را دربر گرفته و هر موجودی را به کمال خود می‌رساند.[۴۱] در نگاه ایشان، رحمت مطلقه، به رحمانی و رحیمی تقسیم می‌شود، و رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه، مفتاح باب وجود و مفتاح کتاب تدوین است.[۴۲] بعضی عارفان، رحمت امتنانیّه را تعبیر دیگری از رحمت رحمانی دانسته‌اند که قسیم رحمت رحیمیّه است.[۴۳] در نگاه امام‌خمینی، هر یک از رحمت رحمانی و رحیمی، به رحمت ذاتی و فعلی تقسیم می‌شود؛ رحمت ذاتی در مرتبه ذات، در حضرت واحدیت، با فیض اقدس تجلی می‌کند و در مرتبه فعل، با تجلی به فیض مقدس، در اعیان خارجی ظهور می‌کند.[۴۴]

عارفان، «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» را اشاره به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی می‌دانند.[۴۵] امام‌خمینی نیز بر این معنا تأکید کرده، دو احتمال دیگر برای «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» ذکر می‌کند. به اعتقاد ایشان، این دو صفت، اگر صفت برای اسم باشند، طبق این معنا، از احتمال تکرار در سوره حمد مصون‌اند و اگر مراد از اسم، اسم ذاتی و تجلی به مقام جمعی باشد، در این صورت رحمانیت و رحیمیت از صفات ذاتیه خواهند بود که در تجلی به مقام واحدیت، برای اسم «الله» ثابت‌اند و اگر مراد از اسم، تجلی جمعی فعلی باشد که مقام مشیت است، رحمانیت و رحیمیت از صفات فعل‌اند و از تنزلات و مظاهر رحمانیت و رحیمیت ذاتی خواهند بود.[۴۶]

ویژگی‌های رحمت الهی

اهل معرفت، رحمت رحمانی را صفتی عام برای همه موجودات و رحمت رحیمی را صفتی خاص شمرده‌اند.[۴۷] امام‌خمینی نیز با استناد به بعضی روایات،[۴۸] «الرحمن» را اسمی خاص برای صفتی عام می‌داند؛ زیرا «الرحمن»، اسم مختص خداوند و صفتی است که در برگیرنده همه موجودات است؛ اما «الرحیم»، اسم عامی است که میان حق و خلق مشترک است، و صفت رحیمیت، صفتی خاص است که بسط کمالات اشیا را بر عهده دارد.[۴۹] در حقیقت، هدایت هادیان الهی، جلوه‌ای از رحمت رحیمی است. اگرچه در نظر ایشان رحمت رحیمی، مخصوص مؤمنان و اهل سعادت است؛ اما این به سبب تحدید رحمت نبوده، عدم شمول آن برای اشقیا به سبب نقصان استعداد آنهاست؛ وگرنه رحمت رحیمی، خود رحمتی عام است.[۵۰]

امام‌خمینی با استناد به برخی روایات،[۵۱] یکی دیگر از ویژگی‌های رحمت رحمانی و رحیمی را عمومیت رحمت رحمانی برای دنیا و آخرت می‌داند؛ اگرچه رحمت رحیمی در آخرت بیشتر ظهور و بروز دارد.[۵۲] در بعضی روایات نیز رحمن و رحیم متعلق به دنیا و آخرت است.[۵۳] ایشان مقصود این روایات را ایجاد عشق حقیقی در هر موجود و رساندن آن به کمال لایق خود در دنیا و آخرت می‌داند.[۵۴]

از نگاه امام‌خمینی، اسامی «الرحمن» و «الرحیم»، از اسمای جامع الهی هستند که احاطه و گستره وسیع دارند و ظل و سایه اسم اعظم «الله» هستند که رب انسان کامل است، و اسم «الله» محیط بر آن دو است؛ از این‌رو در «بسمله»، تابع اسم «الله» ذکر شده‌اند؛[۵۵] همچنین هرچه در عالم خارج ظاهر می‌شود، از تجلیات رحمت رحمانی است و «الرحیم» مقام قبض وجود و برگشت آن به سوی غیب است؛[۵۶] از این‌رو اسم «رحیم» به افق بطون نزدیک‌تر است.[۵۷]

سبقت صفت رحمت

بر اساس برخی روایات، رحمت حق بر غضب او پیشی دارد؛[۵۸] از این‌رو عارفان معتقدند گستره و دامنه رحمت به گونه‌ای است که حتی بر غضب الهی مقدم است و آن را زیر پوشش می‌گیرد؛ بلکه وجود غضب بر مجرمان نیز به رحمت وجودی حق محقق می‌شود.[۵۹] به اعتقاد بعضی عارفان، اسم «رحمت» در آخرت نزد اسم «منتقم» شفاعت می‌کند و رحمت او حکم غضبش را برطرف می‌سازد.[۶۰] امام‌خمینی معتقد است یکی از معانی سبقت رحمت بر غضب، این است که تجلی به مقام رحمانی بر همه موجودات عالم غیب و شهادت احاطه دارد.[۶۱] به باور ایشان، صفت رحمت در دو بستر رحمانیت و رحیمیت، اصلی است و غضب و سایر اسمای جلال تبعی هستند؛[۶۲] نخستین مظاهر اسم اعظم نیز مقام رحمانیت و رحیمیت ذاتی‌اند که از اسمای جمالی هستند و بر باقی اسما مانند اسمای جلالی احاطه دارند؛ از این‌رو گفته شده است رحمت الهی بر غضب او سبقت دارد.[۶۳]

انسان کامل، مظهر رحمت الهی

امام‌خمینی با الهام از آیه «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»[۶۴] و آیات دیگر،[۶۵] معتقد است انسان کامل، بر حسب داشتن مقام شهادت ـ که ظهور به رحمانیت است ـ و مقام غیب ـ که ظهور به رحیمیت است ـ تمام دایره وجود را دربر می‌گیرد؛ از این‌رو انسان کامل مظهر رحمت رحمانی و رحیمی خداوند است.[۶۶] ایشان تأکید دارد اساساً یکی از کامل‌ترین مظاهر رحمت مطلقه ـ به‌ویژه رحمت رحیمی خداوند ـ بعثت انبیاست؛ چنان‌که آنان به عنوان مظاهر رحمت الهی برای نجات بندگان برانگیخته شده‌اند.[۶۷] در نگاه امام‌خمینی یکی از بزرگ‌ترین جلوه‌های رحمت الهی برای تمام بشر قرآن کریم است[۶۸] و اگر کسی بخواهد رحمت واسعه الهی شامل حال او شود، باید به قرآن تمسک کند.[۶۹]

رحمت در بندگان

صفت رحمت در بندگان، یکی از مظاهر رحمت الهی است. در روایات به صفت رحمت در بندگان تأکید شده است و آن موجب دریافت رحمت الهی به‌شمار رفته است؛[۷۰] از این‌رو پیامبر اسلام(ص) نیز برای جهانیان مظهر تام رحمت و محبت معرفی شده است.[۷۱] امام‌خمینی رحمت و محبت را رمز پیوستگی زندگی فردی و اجتماعی می‌داند که در نبود آن رشته زندگی فردی و اجتماعی گسیخته خواهد شد.[۷۲] در نگاه ایشان، مدارا، رحمت و محبت، از جلوه‌های رحمانی است و مردم باید با این جلوه الهی با همدیگر رفتار کنند[۷۳] و یکی از بارزترین ویژگی‌ها در سیره پیشوایان، رحمت و محبت و مداراست که در حق دشمن نیز باید رعایت شود؛[۷۴] در عین حال در برابر دشمن معاند، لازم است با قدرت و صلابت برخورد شود.[۷۵] ایشان رحمت و عطوفت مادر را مظهر رحمت الهی می‌داند که تجسم این رحمت در دیدگان مادر، بارقه عطوفت و رحمت رب‌العالمین است؛ همچنین این عطوفت است که تحمل رنج‌ها و مشقت‌های تربیت فرزند را برای مادر ممکن ساخته است.[۷۶] (ببینید: مادر)

امام‌خمینی در سیره عملی خود نیز دارای این صفت و با همه افراد، به‌ویژه اهل خانه، اعم از زن، فرزندان و نوه‌ها و حتی وابستگان سببی و نسبی خود رفتار رحیمانه و محبت‌آمیز داشت و همواره به آنان اظهار محبت کرده، رحمت، عطوفت و علاقه خود را به آنان ابراز می‌کرد.[۷۷] همچنین در موارد پرشماری امام‌خمینی افرادی که به شخص ایشان توهین و بدگویی کرده بودند، سپس پشیمان شده، با نامه، عفو و بخشش خواسته بودند، بدون استثنا در تمام موارد، آنان را بخشیده، مورد رحمت خود قرار داده است.[۷۸] ایشان به خانواده شهدا و رزمندگان و افراد نیازمند عنایت ویژه‌ای داشت و پیوسته برای حل مشکلات آنان دستور رسیدگی می‌داد. در مواردی نیز از محل وجوهات شرعی و بخشش قسمتی از آن، به آنها کمک می‌کرد.[۷۹]

پانویس

  1. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۴۹۸؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۲/۲۳۰.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۲/۲۳۰.
  3. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۷/۱۰۵۲۰.
  4. طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۳۳.
  5. کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲.
  6. تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۸۴۷.
  7. جندی، شرح فصوص الحکم، ۶۱۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۴.
  8. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۳۱.
  9. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴/۲۵۵.
  10. زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۹/۴۰۵.
  11. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۳۶.
  12. کتاب مقدس، رساله پولس رسول به افسسیان، ب۲، ۴؛ رساله یعقوب، ب۵، ۱۱.
  13. سوره آل عمران، آیه ۷؛ سوره اعراف، آیه ۵۶؛ سوره فاطر، آیه ۲.
  14. ابن‌طاووس، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ۲/۳۲۲.
  15. کلینی، الکافی، ۱/۴۴۳؛ متقی هندی، ۴/۲۴۹.
  16. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲–۱۱۲.
  17. ابن‌عربی، تفسیر ابن‌عربی، ۱/۷؛ گنابادی، ۱/۲۸.
  18. کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۱۴۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۰۱ و ۳۵۲.
  19. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶ و ۶۶؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۸؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۴.
  20. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۱۵–۱۷ و ۱۸۸–۱۸۹؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۳–۴۹.
  21. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۶–۴۹.
  22. قونوی، الفکوک، ۲۰۵؛ همو، اعجاز البیان، ۵۳، ۱۰۳؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۵۲؛ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۷۴.
  23. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۶.
  24. امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۰۲.
  25. سیوطی، ۱/۹.
  26. قاضی‌عبدالجبار، المغنی، ۲۰/۱۹۹–۲۰۹؛ ← امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۸–۲۴۹؛ همو، امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳۱.
  27. قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۱۸–۱۳۰؛ ← امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۱۲–۱۳.
  28. ← امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.
  29. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.
  30. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۵۰–۲۵۱.
  31. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹–۲۵۱.
  32. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۵۱.
  33. اعراف، ۱۵۶.
  34. انعام، ۵۴.
  35. اعراف، ۱۵۶.
  36. کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲–۲۹۳؛ همو، اصطلاحات الصوفیّه، ۱۲۱.
  37. قونوی، اعجاز البیان، ۲۲۳؛ کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۳.
  38. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۵۲ و ۹۱۲.
  39. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۱۷۱؛ قونوی، الفکوک، ۲۷۰؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۱.
  40. قونوی، اعجاز البیان، ۱۷۳.
  41. امام‌خمینی، امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۸۶.
  42. امام‌خمینی، امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۱۹.
  43. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۳–۹۱۴.
  44. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵–۲۴۶ و ۲۶۷.
  45. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۱۴؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۲.
  46. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵.
  47. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۱–۹۱۲؛ گنابادی، ۱/۲۸–۲۹.
  48. طبرسی، ۱/۹۴.
  49. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵–۲۴۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۳؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۵.
  50. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۶.
  51. کلینی، الکافی، ۲/۵۵۷؛ صدوق، ۳.
  52. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۳–۴۴.
  53. کلینی، الکافی، ۲/۵۵۷.
  54. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۳.
  55. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۸.
  56. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۱۵–۱۶، ۶۶.
  57. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴.
  58. کلینی، الکافی، ۱/۴۴۳؛ فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، ۱/۸۱ و ۸۳.
  59. خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۸۲۰ و ۸۸۷–۸۸۸؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۳۶۹–۳۷۰.
  60. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۴۴.
  61. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.
  62. امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۰۳؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳۳–۲۳۴؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۳۶۹.
  63. امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸.
  64. انبیاء، ۱۰۷.
  65. توبه، ۱۲۸؛ شعراء، ۳.
  66. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳۴.
  67. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۶۶.
  68. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۱۱۲.
  69. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۷.
  70. نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۹/۵۴.
  71. توبه، ۱۲۸؛ انبیاء، ۱۰۷.
  72. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳۲.
  73. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۱۸–۳۱۹.
  74. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۳۹۱ و ۱۸/۴۶.
  75. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۳۸۵.
  76. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۲۲۵.
  77. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۲؛ الهامی‌نیا، سیره اخلاقی ـ تربیتی امام‌خمینی، ۲۰۵.
  78. رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۶.
  79. رحیمیان، در سایه آفتاب، ۸۰–۸۱.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌طاووس، سیدعلی‌بن‌موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، تصحیح علی عاشور، قم، خیام، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، تفسیر ابن‌عربی، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تصحیح جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • اِلهامی‌نیا، علی‌اصغر، سیره اخلاقی ـ تربیتی امام‌خمینی، قم، زمزم، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الطلب و الارادة، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
  • تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
  • جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
  • جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
  • خوارزمی، تاج‌الدین، شرح فصوص الحکم، تصحیح حسن حسن‌زاده آملی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، قم، حضور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش.
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • صدوق، محمدبن‌علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • عسکری، حسن‌بن‌عبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول الدین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • قاضی‌عبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوام‌الدین مانکدیم، شرح الاصول الخمسه، تحقیق احمدبن‌حسین، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • قاضی‌عبدالجبار همدانی، ابوالحسن، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، تحقیق جورج قنواتی، قاهره، الدارالمصریه، ۱۹۶۵م.
  • قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر ام القرآن، تصحیح، سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • قونوی، صدرالدین، الفکوک، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • قیصری، محمدداوود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • گنابادی، سلطان‌محمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الأفعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق.
  • نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.

پیوند به بیرون