امر به معروف و نهی از منکر: تفاوت میان نسخهها
جز (انتقال از رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه به رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه امامخمینی ردهانبوه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''امر به معروف و نهی از منکر'''، فرماندادن به کار نیک و بازداشتن از کار ناپسند از نگاه [[فقه|فقهی]]. | '''امر به معروف و نهی از منکر'''، فرماندادن به کار نیک و بازداشتن از کار ناپسند از نگاه [[فقه|فقهی]]. | ||
معروف هر کاری است که از راه [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] یا [[شرع]]، نیکی آن شناخته شود و منکر کاری است که عقل یا شرع آن را نپذیرد. | |||
[[امامخمینی]] حکم به لزوم نهی از منکر را از احکام مستقل عقلی میداند. به همین دلیل اگر کسی کاری کند که مبغوض خداوند است، به حکم عقل، بر دیگران واجب است وی را از انجام این عمل ناپسند بازدارند. | |||
امامخمینی وجوب امر به معروف و نهی از منکر را مشروط به اموری دانسته از جمله؛ شناخت معروف و منکر، احتمال تأثیر و نبود مفسده در امر و نهی و برای امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله برشمردهاست؛ اول انجام کاری که نشاندهنده بیزاری قلبی از منکر باشد، دوّم امر و نهی زبانی و سوّم توسل به زور، ایشان در این مرحله اجازه [[فقیه جامع شرایط]] را لازم میداند. | |||
امامخمینی برای امر به معروف و نهی از منکر آدابی برشمرده از جمله: با حس [[رحمت]] و انساندوستی به امر به معروف و نهی از منکر اقدام کند و با مدارا، تلخی امر و نهی را جبران کند. | |||
امامخمینی، در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷، روز ورود به قم، در نخستین سخنرانی خود در [[مدرسه فیضیه]]، وعده تشکیل وزارتخانه مستقلی از دولت را در این باره داد، اما این حکم، با مخالفت [[شورای انقلاب اسلامی|شورای انقلاب]] و [[دولت موقت]] روبهرو شد و امامخمینی بهرغم اینکه مخالفت آنان را قبول نداشت، پذیرفت. | |||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۳۰: | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:فقه]] | [[رده:فقه]] | ||
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] |
نسخهٔ ۱۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۱۸
امر به معروف و نهی از منکر، فرماندادن به کار نیک و بازداشتن از کار ناپسند از نگاه فقهی.
معروف هر کاری است که از راه عقل یا شرع، نیکی آن شناخته شود و منکر کاری است که عقل یا شرع آن را نپذیرد.
امامخمینی حکم به لزوم نهی از منکر را از احکام مستقل عقلی میداند. به همین دلیل اگر کسی کاری کند که مبغوض خداوند است، به حکم عقل، بر دیگران واجب است وی را از انجام این عمل ناپسند بازدارند.
امامخمینی وجوب امر به معروف و نهی از منکر را مشروط به اموری دانسته از جمله؛ شناخت معروف و منکر، احتمال تأثیر و نبود مفسده در امر و نهی و برای امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله برشمردهاست؛ اول انجام کاری که نشاندهنده بیزاری قلبی از منکر باشد، دوّم امر و نهی زبانی و سوّم توسل به زور، ایشان در این مرحله اجازه فقیه جامع شرایط را لازم میداند.
امامخمینی برای امر به معروف و نهی از منکر آدابی برشمرده از جمله: با حس رحمت و انساندوستی به امر به معروف و نهی از منکر اقدام کند و با مدارا، تلخی امر و نهی را جبران کند.
امامخمینی، در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷، روز ورود به قم، در نخستین سخنرانی خود در مدرسه فیضیه، وعده تشکیل وزارتخانه مستقلی از دولت را در این باره داد، اما این حکم، با مخالفت شورای انقلاب و دولت موقت روبهرو شد و امامخمینی بهرغم اینکه مخالفت آنان را قبول نداشت، پذیرفت.
مفهومشناسی
امر به معنای طلب و درخواست است[۱] و «نهی» ضدّ آن و به معنای بازداشتن است.[۲] معروف هر کاری است که از راه عقل یا شرع، نیکی آن شناخته شود و «منکر» کاری است که عقل یا شرع آن را نپذیرد.[۳]
معروف از نظر فقها کار یا گفتار نیکی است که علاوه بر حسن، ویژگی دیگری نیز دارد که آن را با حکم وجوب یا استحباب همراه میسازد و منکر کار یا گفتار ناپسندی است که ارتکاب آن حرام باشد.[۴] به نظر برخی فقها ازجمله امامخمینی، منکر اعم از کار ناپسند حرام یا مکروه است[۵]
پیشینه
در آیات چندی از قرآن[۶] و احادیث مختلف بر امر به معروف و نهی از منکر تأکید شده، عناوین مستقلی در کتابهای روایی به آن اختصاص یافتهاست.[۷] قرآن کریم مسلمانان را به برپایی این فریضه دعوت کردهاست.[۸] حدیث نبوی نیز رستگاری جامعه را مبتنی بر اقامه این فریضه دانسته و ترک آن را موجب از بینرفتن برکات الهی خواندهاست.[۹]
طرح مسئله امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و احادیث و اهمیت آن در میان واجبات شرعی موجب شد در کتابهای فقهی و فتوایی پیشینیان بررسی شود.[۱۰] برخی علما بهمناسبت در کتابهای اعتقادی نیز بدان پرداختهاند.[۱۱] با وجود این از حدود چهار قرن پیش، طرح این بحث در کتابهای فتوایی ترک شد. جامع عباسی شیخ بهایی آخرین کتاب فتوایی است که از امر به معروف و نهی از منکر بحث کردهاست. پس از آن این بحث از رسالههای عملیه کنار گذاشته شد.[۱۲] گرچه در منابع فقهی استدلالی و تحلیلی پیوسته مورد توجه فقها بودهاست.
امامخمینی[۱۳] و برخی فقها[۱۴] با طرح این بحث در کتابهای فتوایی خود، پس از مدتها موجب احیای این موضوع شدند. بعد از ایشان، فقهای دیگر نیز این موضوع را در رسالههای عملیه خویش جای دادند.[۱۵]
امامخمینی در تبیین فلسفه وجوب امر به معروف و نهی از منکر، آن را دو اصل مهم میداند که به دنبال اصلاح همه امور است[۱۶] و هدف از آن اجرای احکام الهی و سعادت انسانهاست.[۱۷] ایشان با استناد به برخی احادیث[۱۸] آن را از والاترین و شریفترین واجبات دانستهاست که دیگر واجبات بر پایه آن استوار میشود.[۱۹] ایشان مصادیق آن را از دایره مسائل جزئی و فرعی دینی خارج ساخت و توجه مردم و علما را به منکرها و معروفهای مهم و بزرگ اجتماعی، که با اساس دین و جامعه اسلامی در ارتباط بود، جلب کرد.[۲۰] در نگاه ایشان، امر به معروف و نهی از منکر یک فریضه خشک و خشن الهی نیست، بلکه از رشحات و تجلّیات رحمت رحیمیه خداوند است که مقصود از آن سعادتمندشدن انسانها و اجرای احکام الهی است.[۲۱]
دلایل وجوب
در اصل وجوب امر به معروف و نهی از منکر اتفاق نظر وجود دارد؛ اما در اینکه دلیل اصلی وجوب، آیات و روایات است، یا حکم عقل، محل بحث و نظر است.[۲۲] مشهور فقها آیات و روایات را دلیل اصلی دانستهاند و عقل را مؤید شرع شمردهاند.[۲۳] در مقابل، برخی دلیل اصلی وجوب را حکم عقل دانستهاند و آیات و احادیث را ارشاد به حکم عقل گرفتهاند.[۲۴]
امامخمینی پس از اشکال در تبیین دلیل عقلی از راه قاعده لطف، حکم به لزوم نهی از منکر را از احکام مستقل عقلی میداند. بنابر نظر ایشان، عقل بهتنهایی این ضرورت را درک کردهاست و حکم میکند که لازم است از تحقق آنچه معصیت مولا محسوب میشود، جلوگیری کرد، تا امر مبغوض مولا در خارج محقق نشود. به همین دلیل اگر کسی کاری کند که مبغوض خداوند است، به حکم عقل، بر دیگران واجب است وی را از انجام این عمل ناپسند بازدارند.[۲۵]
برخی فقها وجوب نهی از منکر را شامل دفع منکر (پیشگیری از وقوع گناه) نیز دانستهاند.[۲۶] برای نخستین بار شیخمرتضی انصاری به این نکته که دفع منکر، مانند رفع منکر (منع از ادامه گناه در حال ارتکاب) واجب است، تصریح کرده، گرچه ایشان این مطلب را به محقق اردبیلی نسبت دادهاست.[۲۷]
امامخمینی با پذیرش وجوب دفع منکر، ضمن استدلال بر این امر معتقد است چنانچه دلیل وجوب نهی از منکر حکم عقل باشد، عقل فرقی میان رفع و دفع قائل نیست و آنچه در نزد عقل واجب است، جلوگیری از رخدادن گناه است، چه مکلف در حال ارتکاب گناه باشد و چه تصمیم به ارتکاب بگیرد و در معرض انجام آن باشد؛ در هر دو صورت، عقل نهی از منکر را لازم میداند.[۲۸] چنانچه دلیل وجوب نهی از منکر، قرآن و احادیث باشد، در این فرض نیز بیتردید باید پذیرفت دلایل یادشده شامل وجوب دفع منکر هم میشود. ایشان تردید در وجوب دفع منکر را تردید در واضحات میشمارد. از نظر ایشان لازمه عدم پذیرش وجوب دفع منکر این است که اگر کسی ظرف شرابی را به قصد نوشیدن در دست گرفته باشد، تا زمانی که نخستین جرعه را ننوشیدهاست، نمیتوان او را نهی از منکر کرد؛ در حالیکه بیتردید باید پیش از نوشیدن، او را از منکر نهی کرد که این نوع نهی از منکر از مصادیق دفع منکر است.[۲۹]
بر پایه نظر مشهور فقها، امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است[۳۰] و مستند آنان برخی آیات[۳۱] و روایات و دلیل عقلی است؛ زیرا واجببودن امر به معروف و نهی از منکر پس از تحقق آن به دست بعضی از مکلفان، تحصیل حاصل است،[۳۲] در مقابل، بعضی با تمسک به آیات[۳۳] و احادیث[۳۴] آن را واجب عینی شمردهاند.[۳۵] امامخمینی همسو با نظر مشهور، آن را واجب کفایی میداند که در صورت کافیبودن اقدام برخی مکلفان، تکلیف از دیگران ساقط میشود.[۳۶]
شرایط وجوب
فقها وجوب امر به معروف و نهی از منکر را مشروط به اموری دانستهاند. برخی از آنان این شرایط را تا چهارده مورد برشمردهاند،[۳۷] ولی مشهور علما چهار شرط را مطرح کردهاند:
- شناخت به معروف و منکر
- احتمال تأثیر امر به معروف و نهی از منکر
- اطلاعداشتن ناهی منکر و آمر به معروف از تکرار گناه یا ترک معروف از سوی مکلف
- نبود مفسده در امر و نهی.[۳۸]
امامخمینی، همانند سایر فقها اجمالاً وجود این چهار شرط را میپذیرد. از نظر ایشان، شناخت معروف و منکر از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر است که تحصیل شرایط وجوب لازم نیست؛ مانند استطاعت بر حج که تحصیل آن بر مکلف واجب نخواهد بود.[۳۹] نظر مشهور نیز بر همین معنا استوار است، اگرچه برخی فقها شناخت معروف و منکر را شرط واجب دانستهاند، نه وجوب که در این صورت یادگیری آن برای اجرای درست امر به معروف و نهی از منکر لازم میشود.[۴۰]
امامخمینی برخلاف نظر فقهای پیش از خود، در شرط دوم و چهارم، تفصیلی مطرح کردهاست که بر اساس آن، در مواردی که معروف و منکر مورد اهتمام شارع مقدس باشد و سکوت در مقابل آن به محو آثار اسلام و گمراهی مسلمانها یا نابودی شعائر اسلامی بینجامد، باید به نهی از منکر و امر به معروف اقدام کرد، هرچند احتمال تأثیر نرود یا اینکه ضرر جانی، مالی و آبرویی در پی داشته باشد[۴۱] و در چنین مواردی تقیه جایز نیست. (ببینید: تقیه)
اعتقاد امامخمینی به لزوم مبارزه با حاکمان ظالم و اقدام عملی ایشان در قیام علیه رژیم پهلوی، آن هم در یک فضای فکری که از نظر دیگران احتمال تأثیر نمیرفت و بسیاری این اقدام را بینتیجه میدانستند، ریشه در اندیشه و مبنای ایشان در بحث امر به معروف و نهی از منکر و مسئله تقیه دارد. ایشان در عین حال برای «تأثیر» معنای اعمی قائل شدهاست که شامل تأثیر در آینده نیز میشود؛ همچنین ایشان دایره تأثیر را گسترش دادهاست و آن را منحصر در تأثیر آنی نمیداند، بلکه تأثیر در دیگران و روشنشدن حقایق و رفع اتهام سازشکاری از علما و روحانیون را نیز از موارد تأثیر میشمارد.[۴۲]
مراحل امر به معروف و نهی از منکر
فقها با استناد به روایات[۴۳] برای امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله برشمردهاند که در طول یکدیگر قرار دارند، به شکلی که اگر در مراحل اولیه، احتمال تأثیر برود، نوبت به مرحله بعدی نمیرسد.[۴۴] این مبنا را امامخمینی نیز پذیرفتهاست.
مرحله اول
مرحله اول انجام کاری است که نشاندهنده بیزاری و انزجار قلبی از منکر باشد. خود این مرحله در درون، درجات و مراتبی دارد؛ مانند روگردانیدن، اخمکردن و چهره درهمکشیدن، کنارهگیری و ترک معاشرت. هر یک از این موارد نشاندهنده مرتبهای از انزجار قلبی است. اگر مراتب اولیه، اثر لازم را جهت ترک منکر به همراه داشته باشد، استفاده از مراتب بعدی جایز نیست.
مرحله دوم
مرحله دوّم امر و نهی زبانی است که از درجات پایینتر، مانند ارشاد و نصیحت با نرمش و مهربانی شروع میشود و تا مراتب بالاتر ادامه مییابد. اگر درجات اولیه این مرحله تأثیرگذار باشد، استفاده از مراتب بعدی، مانند گفتار تحکمآمیز و همراه با خشونت و بالابردن صدا و ترسانیدن جایز نیست.
مرحله سوم
مرحله سوّم توسل به زور و نیروی بازدارنده است که دارای مراتب شدید و ضعیف مختلفی است و باید با حفظ سلسلهمراتب از آن استفاده کرد.[۴۵] از نظر بیشتر فقها، در مواردی که نهی از منکر به کشته یا زخمیشدن فاعل منکر میانجامد، باید با اجازه امام معصوم(ع)، یا نایب او صورت گیرد،[۴۶] در غیر این صورت اجازه لازم نیست؛ البته اگر فاعل منکر، در حال کشتن کسی باشد، نیازی به اجازه نیست و باید از اقدام وی جلوگیری کرد.[۴۷]
امامخمینی، همانند سایر فقها در بهکارگیری مراحلی از امر به معروف و نهی از منکر که منجر به جرح و قتل شود، اجازه فقیه جامع شرایط را لازم میداند،[۴۸] اما از مبانی ایشان در بحث ولایت فقیه بر میآید که پس از تشکیل حکومت و دولت اسلامی، که ولی فقیه حکومت جامعه را به عهده دارد، تنها اوست که میتواند چنین اجازههایی صادر کند.[۴۹] (ببینید: ولایت فقیه(۱))
از سوی دیگر، امر به معروف و نهی از منکر آدابی دارد که امامخمینی به برخی از آنها اشاره کردهاست. ایشان از خطاب خداوند تعالی به موسی(ع)، و هارون(ع)، که دستور میدهد با فرعون سرکش با نرمی و ملاطفت سخن بگویند،[۵۰] نتیجه میگیرد آمر و ناهی باید از رحمت رحیمیه الهی به قلب خود بچشاند و با حس رحمت و انساندوستی و برادری، به امر به معروف و نهی از منکر اقدام کند و به دنبال خودنمایی و تحمیل امر و نهی خود نباشد[۵۱] و با شیرینی حسن خلق و مدارا، تلخی و ناگواری امر و نهی را جبران کند.[۵۲] زیبنده است آمر به معروف، خود عملکننده به معروف باشد و ناهی از منکر، تارک منکر باشد و با قصد قربت، مانند پزشکی دلسوز به نجات گناهکار و اجتماع بیندیشد، تا امر و نهی او نتیجهبخش شود.[۵۳]
وعده تشکیل وزارتخانه مستقل
امامخمینی که نگاه ویژهای به جایگاه امر به معروف و نهی از منکر داشت، در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷، روز ورود به قم، در نخستین سخنرانی عمومی خود در مدرسه فیضیه، وعده تشکیل وزارتخانه مستقلی از دولت را در این باره برای مبارزه با فساد و فحشا و اصلاح امور داد[۵۴] و در ادامه، در حکمی به شورای انقلاب اسلامی مأموریت داد ادارهای مستقل از دولت با شعبههای آن در سراسر کشور برای نظارت بر کار دولت و ادارات دولتی تأسیس کند. ایشان در این حکم قلمرو مسئولیت و اختیارات این اداره را جلوگیری از منکرات در سراسر کشور و نیز اجرای حدود زیر نظر حاکم شرع یا نماینده منصوب از طرف وی شمرد و دولت را موظف به اجرای دستورهای آن کرد و تأکید کرد هیچیک از اعضای دولت و قوای انتظامی حق مزاحمت با متصدیان این اداره ندارند و در اجرای حدود هیچکسی حتی رهبر انقلاب یا رئیس دولت مستثنا نیستند،[۵۵] اما این حکم، با مخالفت شورای انقلاب و دولت موقت روبهرو شد؛ با این استدلال که هنوز تشکیلاتی برای اجرای آن نیست و نیز موجب هرج و مرج میشود و روحانیان شهرستانها که آگاه به موضوع نیستند، نیز دخالت خواهند کرد و امامخمینی بهرغم اینکه این نظر را قبول نداشت، پذیرفت.
پانویس
- ↑ فیّومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۱.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۱۳۷.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۵۶۱.
- ↑ طوسی، التبیان، ۲/۵۴۹؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۹/۴۳۷؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۳۵۶–۳۵۷.
- ↑ ابنحمزه، الوسیلة الی نیل الفضیله، ۲۰۷؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۷/۵۲۹؛ امامخمینی، امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۰.
- ↑ آل عمران، ۱۰۴، ۱۱۰ و ۱۱۴؛ توبه، ۷۱ و ۱۱۲؛ حج، ۴۱؛ لقمان، ۱۷.
- ↑ ← کلینی، الکافی، ۵/۵۵–۶۲؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۱۷۶–۱۸۲؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۶/۱۱۵–۲۸۵.
- ↑ آل عمران، ۱۰۴.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۶/۱۲۳.
- ↑ ← مفید، المقنعه، ۸۰۷–۸۱۲؛ حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۶۴–۲۶۸؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۹/۴۳۷–۴۴۵؛ علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱/۵۲۴–۵۲۶.
- ↑ ← طوسی، الاقتصاد، ۱۴۶–۱۵۰؛ علامه حلی، کشف المراد، ۴۲۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۷/۲۲۰.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۳۹؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۴۹–۴۵۶.
- ↑ حکیم، منهاج الصالحین، ۱/۴۸۷–۴۹۶.
- ↑ بهجت، توضیح المسائل، ۳۱۳؛ وحید خراسانی، توضیح المسائل، ۳۹۶؛ فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، ۳۳۹–۳۴۳؛ سیستانی، توضیح المسائل، ۱/۴۱۶–۴۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۱۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۵۵–۵۶.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۰.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۱۸–۱۱۹؛ ورعی، امامخمینی و احیاء امر به معروف و نهی از منکر، ۱۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳۷.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۳۵۸.
- ↑ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۶؛ علامه حلی، مختلف الشیعه، ۴/۴۵۶؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۳۵۸–۳۵۹.
- ↑ ابنادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۲/۲۱–۲۲؛ علامه حلی، مختلف الشیعه، ۴/۴۵۶–۴۵۷؛ فخرالمحققین حلی، ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ۱/۳۹۸.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۰۳–۲۰۴.
- ↑ انصاری، مکاسب، ۱/۱۴۱؛ یزدی طباطبایی، حاشیة الامامخمینی، مکاسب، ۱/۷؛ تبریزی، إرشاد الطالب إلی التعلیق علی الامامخمینی، ۱/۹۷.
- ↑ انصاری، مکاسب، ۱/۱۴۱.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۰۴.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۰۵–۲۰۶.
- ↑ ←علامه حلی، مختلف الشیعه، ۴/۴۵۷–۴۵۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۳۶۰–۳۶۱.
- ↑ آل عمران، ۱۰۴.
- ↑ علامه حلی، اجوبة المسائل، ۱۷۲.
- ↑ آل عمران، ۱۱۰ و ۱۱۴؛ مائده، ۷۹؛ توبه، ۷۱ و ۱۱۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۵۶–۵۹.
- ↑ طوسی، النهایه، ۲۹۹؛ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۷؛ ابنحمزه، الوسیلة الی نیل الفضیله، ۲۰۷؛ محقق حلی، شرائع الاسلام، ۱/۳۱۰؛ محقق حلی، المختصر، ۱۱۵.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۰.
- ↑ کاشفالغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ۴/۴۲۹.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۳۶۶–۳۷۲.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۲–۴۵۲؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۵۰.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۳/۱۰۱؛ کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۳/۴۸۶.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۴–۴۵۲؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۵۰.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۴–۴۴۵.
- ↑ حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۶/۱۳۱–۱۳۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۳۷۴.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۷/۵۳۹–۵۴۲؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۳–۴۵۹؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۵۲–۴۵۴.
- ↑ طوسی، الاقتصاد، ۱۵۰؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۳۸۳–۳۸۵.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۸؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۵۵.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۷.
- ↑ ا امامخمینی، لبیع، ۲/۶۲۴؛ جعفرپیشه، تحلیل و بررسی پارادوکس مشروعیت الهیمردمی با تکیه بر اندیشههای امامخمینی، ۱/۱۴۰.
- ↑ طه، ۴۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳۷.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۱۷.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۱۳.
منابع
- قرآن کریم.
- ابنادریس حلی، محمدبنمنصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- ابنحمزه، محمدبنعلی، الوسیلة الی نیل الفضیله، تحقیق محمد حسون، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- اردبیلی، احمدبنمحمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله امامخمینی، توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- انصاری، مرتضی، کتاب الامامخمینی، مکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- بهجت، محمدتقی، امامخمینی، توضیح المسائل، قم، شفق، چاپ نود و دوم، ۱۴۲۸ق.
- تبریزی، میرزاجواد، إرشاد الطالب إلی التعلیق علی الامامخمینی، مکاسب، قم، اسماعیلیان، چاپ سوم، ۱۴۱۶ق.
- جعفرپیشه، مصطفی، تحلیل و بررسی پارادوکس مشروعیت الهیمردمی با تکیه بر اندیشههای امامخمینی، چاپشده در مجموعه آثار امامخمینی و حکومت اسلامی، فلسفه سیاسی (۱)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حکیم طباطبایی، سیدمحسن، منهاج الصالحین، بیروت، دارالتعاریف، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمومنین (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، اجوبة المسائل المهنّائیه، قم، خیام، چاپ اول، ۱۴۰۱ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسنزاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- حلی، فخرالمحققین، محمدبنحسن، ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، تحقیق سیدحسین موسوی و دیگران، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۳۸۷ق.
- حلی، محقق، جعفربنحسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- حلی، محقق، جعفربنحسن، المختصر النافع فی فقه الامامیه، قم، مطبوعات دینی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق.
- راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروتدمشق، دارالقلمدارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- سیستانی، سیدعلی، منهاج الصالحین، قم، دفتر آیةالله سیستانی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- طوسی، محمدبنحسن، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، تهران، چهل ستون، چاپ اول، ۱۳۷۵ق.
- طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- طوسی، محمدبنحسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- طوسی، محمدبنحسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
- فاضل لنکرانی، محمد، رساله امامخمینی، توضیح المسائل، قم، بینا، چاپ صد و چهاردهم، ۱۴۲۶ق.
- فیّومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- کاشفالغطاء، جعفربنخضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- کرکی، محقق ثانی، علیبنحسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ دوّم، ۱۴۱۴ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش.
- مفید، محمدبنمحمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- وحید خراسانی، حسین، امامخمینی، توضیح المسائل، قم، مدرسه امامباقر (ع)، چاپ نهم، ۱۴۲۸ق.
- ورعی، سیدجواد، امامخمینی و احیاء امر به معروف و نهی از منکر، روزنامه جمهوری اسلامی، ۲/۸/۱۳۷۷ش.
- یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، حاشیة الامامخمینی، مکاسب، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.
پیوند به بیرون
محمد رحمانی نیشابوری، «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۲۶۶–۲۷۱.