سیدابوالحسن رفیعی قزوینی: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''سیدابوالحسن رفیعی قزوینی'''، | '''سیدابوالحسن رفیعی قزوینی'''، فقیه مبارز و استاد فلسفه [[امامخمینی]]. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی در سال ۱۲۶۸ در خانوادهای روحانی در قزوین به دنیا آمد.<ref>محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۰.</ref> اجداد او تا سه قرن فقیه و دانشمند بودهاند؛<ref>صمدیها، فرزانگان علم و سخن قزوین، ۱۳۱.</ref> چنانکه پدرش سیدابراهیم معروف به سیدمیرزاخلیل در شمار عالمان<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> و پدربزرگش سیدمیرزارفیع، مجتهد و حکیم مشهور بود که نامش عنوان این خاندان شده و به آل رفیعی شهرت یافتند.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹.</ref> مادرش فرزند سیدعلی مجتهد قزوینی شاگرد [[شیخمرتضی انصاری]] و صاحب حاشیهای بر قوانین الاصول و پدربزرگ مادرش [[سیدابراهیم قزوینی]] معروف به صاحب ضوابط الاصول است.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹–۸۰.</ref> | سیدابوالحسن رفیعی قزوینی در سال ۱۲۶۸ در خانوادهای روحانی در قزوین به دنیا آمد.<ref>محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۰.</ref> اجداد او تا سه قرن فقیه و دانشمند بودهاند؛<ref>صمدیها، فرزانگان علم و سخن قزوین، ۱۳۱.</ref> چنانکه پدرش سیدابراهیم معروف به سیدمیرزاخلیل در شمار عالمان<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> و پدربزرگش سیدمیرزارفیع، مجتهد و حکیم مشهور بود که نامش عنوان این خاندان شده و به آل رفیعی شهرت یافتند.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹.</ref> مادرش فرزند سیدعلی مجتهد قزوینی شاگرد [[شیخمرتضی انصاری]] و صاحب حاشیهای بر قوانین الاصول و پدربزرگ مادرش [[سیدابراهیم قزوینی]] معروف به صاحب ضوابط الاصول است.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹–۸۰.</ref> | ||
سیدابوالحسن رفیعی پیش از دهسالگی وارد حوزه علمیه قزوین شد<ref>سیاح، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، ۳.</ref> و پس از طی مقدمات، در مدرسه صالحیه، درسهای متوسط فقه و اصول را نزد ملاعلی طارمی و ملاعلیاکبر تاکستانی فرا گرفت.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> وی در ۱۲۹۲ در مدرسه صدر تهران در درسهای خارج فقه و اصول میرزامسیح طالقانی، سیدمحمد تنکابنی و شیخمحمدرضا نوری شرکت کرد.<ref>محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۲.</ref> همچنین [[فلسفه]]، [[عرفان]]، | سیدابوالحسن رفیعی پیش از دهسالگی وارد حوزه علمیه قزوین شد<ref>سیاح، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، ۳.</ref> و پس از طی مقدمات، در مدرسه صالحیه، درسهای متوسط [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را نزد ملاعلی طارمی و ملاعلیاکبر تاکستانی فرا گرفت.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> وی در ۱۲۹۲ در مدرسه صدر تهران در درسهای خارج فقه و اصول میرزامسیح طالقانی، سیدمحمد تنکابنی و شیخمحمدرضا نوری شرکت کرد.<ref>محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۲.</ref> همچنین [[فلسفه]]، [[عرفان]]، حکمت و [[کلام]] را نزد عبدالنبی نوری، میرزاحسن کرمانشاهی، میرزاهاشم اشکوری، محمد هیدجی زنجانی، محمدرضا مسجدشاهی، میرزامحمود رضوان قمی و فاضل تهرانی شمیرانی آموخت<ref>صدوقی سها، تاریخ حکما و عرفای معاصر، ۳۵۳ و ۴۹۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.</ref> و فنون ریاضی، هیئت، اسطرلاب و هندسه را نزد میرزاابراهیم ریاضی زنجانی و شیخعلی رشتی فرا گرفت<ref>محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> | ||
رفیعی پس از پنج سال اقامت در [[تهران]]، به قزوین بازگشت و پس از یک سال زندگی در آنجا در سال ۱۲۹۸ بار دیگر به تهران رفت و در مدرسه عبداللهخان تهران به تدریس شرح لمعه، قوانین و شرح منظومه پرداخت<ref>محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ رضانژاد، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفی علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی، بیستویک؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.</ref> و تسلط وی بر درسها، موجب شهرت حوزه درسی او در تهران شد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳.</ref> بهرغم کودتای [[رضاخان پهلوی]] در سال ۱۲۹۹ و وجود مشکلات، تدریس وی به حوزه علوم اسلامی در تهران رونق بخشید.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۰۷.</ref> پس از تأسیس [[حوزه علمیه قم]]، با اینکه خود مجتهد و از عالمان صاحب نام بود، برای بهرهمندی و درک محضر [[عبدالکریم حائری یزدی]]، در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش به [[قم]] رفت و در درس خارج فقه و اصول وی شرکت کرد.<ref>محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> وی خیلی زود مورد توجه حائری قرار گرفت؛<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۴.</ref> چنانکه بر کتاب اصولی درر الفوائد ایشان مقدمهای نگاشت.<ref>اردستانی، رفعت حکمت، ۳۲.</ref> وی همچنین از [[شیخابوالقاسم کبیر قمی]] (۱۲۴۲–۱۳۱۳ش) و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی نیز بهره برد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳–۸۴.</ref> | رفیعی پس از پنج سال اقامت در [[تهران]]، به قزوین بازگشت و پس از یک سال زندگی در آنجا در سال ۱۲۹۸ بار دیگر به تهران رفت و در مدرسه عبداللهخان تهران به تدریس شرح لمعه، قوانین و شرح منظومه پرداخت<ref>محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ رضانژاد، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفی علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی، بیستویک؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.</ref> و تسلط وی بر درسها، موجب شهرت حوزه درسی او در تهران شد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳.</ref> بهرغم کودتای [[رضاخان پهلوی]] در سال ۱۲۹۹ و وجود مشکلات، تدریس وی به حوزه علوم اسلامی در تهران رونق بخشید.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۰۷.</ref> پس از تأسیس [[حوزه علمیه قم]]، با اینکه خود مجتهد و از عالمان صاحب نام بود، برای بهرهمندی و درک محضر [[عبدالکریم حائری یزدی]]، در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش به [[قم]] رفت و در درس خارج فقه و اصول وی شرکت کرد.<ref>محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> وی خیلی زود مورد توجه حائری قرار گرفت؛<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۴.</ref> چنانکه بر کتاب اصولی درر الفوائد ایشان مقدمهای نگاشت.<ref>اردستانی، رفعت حکمت، ۳۲.</ref> وی همچنین از [[ابوالقاسم کبیر قمی|شیخابوالقاسم کبیر قمی]] (۱۲۴۲–۱۳۱۳ش) و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی نیز بهره برد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳–۸۴.</ref> | ||
== تدریس == | == تدریس == | ||
رفیعی در قم به تدریس فلسفه و حکمت مشغول شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶.</ref> و در رمضان سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۴ش، به دستور حائری یزدی در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]]، به تدریس رسائل، کفایة الاصول، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت که تا ۲۵۰ شاگرد فاضل از درس وی استفاده میکردند. وی ضمن تدریس، بر شرح منظومه حواشی و بر رسائل، تعلیقات نوشت.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> او در سال ۱۳۰۷ به تدریس [[تفسیر قرآن]] همت گماشت<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۸۴.</ref> و در همان سال از حائری یزدی، [[سیدابوالحسن اصفهانی]] و مسجدشاهی اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲؛ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref> | رفیعی در قم به تدریس فلسفه و حکمت مشغول شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶.</ref> و در رمضان سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۴ش، به دستور حائری یزدی در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]]، به تدریس رسائل، کفایة الاصول، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت که تا ۲۵۰ شاگرد فاضل از درس وی استفاده میکردند. وی ضمن تدریس، بر شرح منظومه حواشی و بر رسائل، تعلیقات نوشت.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> او در سال ۱۳۰۷ به تدریس [[تفسیر قرآن]] همت گماشت<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۸۴.</ref> و در همان سال از حائری یزدی، [[سیدابوالحسن اصفهانی]] و مسجدشاهی اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲؛ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref> | ||
رفیعی قزوینی در حدود شصت سال تدریس در [[قم]]، [[تهران]] و [[قزوین]]، شاگردان زیادی | رفیعی قزوینی در حدود شصت سال تدریس در [[قم]]، [[تهران]] و [[قزوین]]، شاگردان زیادی پرورش داد که از آن جمله میتوان [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، [[سیدمحمد یزدی]]، [[میرزاخلیل کمرهای]] و امامخمینی و نیز [[حسن حسنزاده آملی]]، [[سیدمصطفی خمینی]]، [[سیدرضی شیرازی]]، [[سیدجلالالدین آشتیانی]]، [[محمدرضا مهدوی کنی]] و [[سیدحسین نصر]] را نام برد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۷؛ محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۹–۱۸۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۵.</ref> امامخمینی در طول چهار سال، شرح منظومه را نزد رفیعی به گونهای فرا گرفت که بیش از دو و سه جلسه در درس اسفار اربعه ایشان شرکت نکرد و پس از آن بدون استاد به مطالعه و مباحثه با میرزاخلیل کمرهای بسنده کرد و خود از استادان بنام اسفار گردید.<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۱/۱۰؛ خمینی، مصاحبه، ۱/۵۹–۶۰.</ref> ایشان همچنین شرح چغمینی، ریاضیات و علم هیئت را از رفیعی فرا گرفت.<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۳.</ref> ایشان خود نیز به استفاده از درسهای فلسفه و ریاضیات و هیئتِ رفیعی اشاره کرده<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۴۲۷.</ref> و در نامهای به [[میرزامحمد ثقفی تهرانی]]، پدر همسر خود، از برگزاری درس رفیعی در قم خبر داده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۳۶.</ref>{{ببینید|استادان امامخمینی}} | ||
== بازگشت به قزوین == | == بازگشت به قزوین == | ||
رفیعی در ۳۸سالگی به قزوین بازگشت. او در جایگاه مجتهد برجسته شهر، محل مراجعه خاص و عام شد و به مدت ۳۲ سال، در مسجد سلطانی قزوین به امامت جماعت و تدریس خارج فقه و اصول و اسفار پرداخت.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امامخمینی، ۱۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۶؛ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۵۰.</ref> در این سالها، طالبان حکمت و فلسفه و معارف دقیق عقلی و نقلی، جهت تحصیل در حوزه درسی وی از گوشه و کنار کشور عازم قزوین میشدند.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۷؛ عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۱۰.</ref> وی در ۱۳۳۹ در اقامتی در قم مورد تفقد [[سیدحسین بروجردی]] قرار گرفت و همچنین جمعی از طلاب از او خواستند در قم بماند که وی نپذیرفت.<ref>قاسمپور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیتالله)، ۱/۱۸۵.</ref> امامخمینی که به رفیعی علاقهمند بود و نزد وی به احترام استاد خود سخن نمیگفت،<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۳.</ref> او را بهویژه از نظر حسن بیان میستود<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۵۴۰.</ref> و در تعظیم مقام رفیعی میکوشید و به فرزند خود سیدمصطفی و سیدجلالالدین آشتیانی توصیه میکرد اگر رفیعی را دو سال در قم نگاه دارند، بسیار مغتنم خواهد بود.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۸۱؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۷.</ref> | رفیعی در ۳۸سالگی به قزوین بازگشت. او در جایگاه مجتهد برجسته شهر، محل مراجعه خاص و عام شد و به مدت ۳۲ سال، در مسجد سلطانی قزوین به امامت جماعت و تدریس خارج فقه و اصول و اسفار پرداخت.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امامخمینی، ۱۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۶؛ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۵۰.</ref> در این سالها، طالبان حکمت و [[فلسفه]] و معارف دقیق عقلی و نقلی، جهت تحصیل در حوزه درسی وی از گوشه و کنار کشور عازم قزوین میشدند.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۷؛ عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۱۰.</ref> وی در ۱۳۳۹ در اقامتی در قم مورد تفقد [[سیدحسین بروجردی]] قرار گرفت و همچنین جمعی از طلاب از او خواستند در قم بماند که وی نپذیرفت.<ref>قاسمپور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیتالله)، ۱/۱۸۵.</ref> امامخمینی که به رفیعی علاقهمند بود و نزد وی به احترام استاد خود سخن نمیگفت،<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۳.</ref> او را بهویژه از نظر حسن بیان میستود<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۵۴۰.</ref> و در تعظیم مقام رفیعی میکوشید و به فرزند خود سیدمصطفی و سیدجلالالدین آشتیانی توصیه میکرد اگر رفیعی را دو سال در قم نگاه دارند، بسیار مغتنم خواهد بود.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۸۱؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۷.</ref> | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
پس از درگذشت بروجردی، رفیعی در برخی از رویدادهای سیاسی به موضعگیری پرداخت؛ ازجمله در جریان [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در سال ۱۳۴۱ در نامهای به [[محمدرضا پهلوی]]، خواستار رعایت مقررات دینی شد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۲۶؛ عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۱۳.</ref> وی همچنین در جریان انتخابات دوره ۲۱ [[مجلس شورای ملی]] در سال ۱۳۴۲ اعلامیه تحریم این انتخابات فرمایشی را امضا کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۷۶–۴۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴/۷۹–۸۰.</ref> وی در جریان [[حمله به مدرسه فیضیه|حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه]] در دوم فروردین ۱۳۴۲، در اطلاعیهای، ضمن افشای جنایات رژیم، این عمل را در راستای حذف [[دین]] دانست و از مردم خواست هوشیارانه مدافع دین باشند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۲۹۰–۲۹۱.</ref> وی در سال ۱۳۴۲ پس از اجرای طرح اعزام طلاب به خدمت سربازی، ضمن مخالفت با آن،<ref>قاسمپور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیتالله)، ۱/۱۸۵.</ref> هدف رژیم از این طرح را از میانبردن مدارس علمیه خواند<ref>منصوری، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۱/۵۷۰.</ref> و از مسئولان خواست از این مسئله صرف نظر کنند.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۲/۱۴۱.</ref> | پس از درگذشت بروجردی، رفیعی در برخی از رویدادهای سیاسی به موضعگیری پرداخت؛ ازجمله در جریان [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در سال ۱۳۴۱ در نامهای به [[محمدرضا پهلوی]]، خواستار رعایت مقررات دینی شد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۲۶؛ عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۱۳.</ref> وی همچنین در جریان انتخابات دوره ۲۱ [[مجلس شورای ملی]] در سال ۱۳۴۲ اعلامیه تحریم این انتخابات فرمایشی را امضا کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۷۶–۴۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴/۷۹–۸۰.</ref> وی در جریان [[حمله به مدرسه فیضیه|حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه]] در دوم فروردین ۱۳۴۲، در اطلاعیهای، ضمن افشای جنایات رژیم، این عمل را در راستای حذف [[دین]] دانست و از مردم خواست هوشیارانه مدافع دین باشند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۲۹۰–۲۹۱.</ref> وی در سال ۱۳۴۲ پس از اجرای طرح اعزام طلاب به خدمت سربازی، ضمن مخالفت با آن،<ref>قاسمپور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیتالله)، ۱/۱۸۵.</ref> هدف رژیم از این طرح را از میانبردن مدارس علمیه خواند<ref>منصوری، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۱/۵۷۰.</ref> و از مسئولان خواست از این مسئله صرف نظر کنند.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۲/۱۴۱.</ref>{{ببینید|حمله به مدرسه فیضیه|سربازگیری طلاب}} | ||
== دیدگاه نسبت به امام خمینی == | == دیدگاه نسبت به امام خمینی == | ||
رفیعی که شاگرد خود امامخمینی را از گذشته به عنوان فردی بسیار فاضل، وارسته، بسیار | رفیعی که شاگرد خود امامخمینی را از گذشته به عنوان فردی بسیار فاضل، وارسته، بسیار باتقوا، منظم و مهذب میشناخت و به مردم [[مسجد]] خود توصیه کرده بود در نبود وی به ایشان اقتدا کنند،<ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۲/۳۱.</ref> پس از [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]] و [[دستگیری امامخمینی|بازداشت و زندانیشدن امامخمینی]]، با صدور اعلامیهای، عمل رژیم را محکوم کرد و از علما، مراجع تقلید و مجتهدان سراسر کشور دعوت کرد تا با مهاجرت به تهران، ضمن دفاع از امامخمینی، به همفکری در انجام وظیفه شرعی بپردازند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۰۸–۱۰۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۲۴؛ خلخالی، خاطرات، ۱/۳۳۸.</ref> وی با صدور اعلامیهای در چهلم حادثه پانزده خرداد ۱۳۴۲ تأکید کرد تا زمانی که با خواستههای علما دربارهٔ آزادی امامخمینی موافقت نشود، در تهران توقف خواهند کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۵۳–۴۵۴.</ref> او پس از [[تبعید امامخمینی]] به [[اقامتگاههای امامخمینی|ترکیه]] در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، با فرستادن تلگرامی به سفارت ترکیه، ایشان را مهمانی عالیقدر و یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل [[علم]] و فضیلت معرفی کرد و از ملت ترکیه خواست به پاس علم و فضیلت، مقدم ایشان را محترم بدانند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۴۵–۴۶.</ref>{{ببینید|پانزده خرداد}} | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی پس از یک دوره بیماری، در ۲۴ دی ۱۳۵۳ در ۸۵ سالگی در تهران درگذشت و پس از انتقال پیکر وی به قم، در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]] کنار قبر حائری یزدی به خاک سپرده شد.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۶/۱۵۶؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۲۱؛ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref> | سیدابوالحسن رفیعی قزوینی پس از یک دوره بیماری، در ۲۴ دی ۱۳۵۳ در ۸۵ سالگی در تهران درگذشت و پس از انتقال پیکر وی به قم، در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]] کنار قبر حائری یزدی به خاک سپرده شد.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۶/۱۵۶؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۲۱؛ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref> |
نسخهٔ ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۰۱
شناسنامه | |
---|---|
لقب | آیتالله |
زادروز | سال ۱۲۶۸ |
شهر تولد | قزوین |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | ۲۴ دی ۱۳۵۳ش |
شهر درگذشت | تهران |
کشور درگذشت | ایران |
آرامگاه | حرم حضرت معصومه |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | روحانی |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | عبدالکریم حائری یزدی، شیخابوالقاسم کبیر قمی |
شاگردان | سیدمحمدتقی خوانساری، سیدمحمد یزدی، میرزاخلیل کمرهای، امامخمینی، حسن حسنزاده آملی، سیدمصطفی خمینی، سیدرضی شیرازی، سیدجلالالدین آشتیانی، محمدرضا مهدوی کنی و سیدحسین نصر |
تالیفات | هفتاد اثر از جمله رساله در مراتب وجود، حرکت جوهریه، اتحاد عاقل و معقول، رساله در وحدت وجود، حاشیه بر اسفار اربعه، حاشیه بر الاشارات و التنبیهات، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر العروة الوثقی، اسرار حج، مسئله رجعت، مسئله معراج و شرح دعای سحر |
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، فقیه مبارز و استاد فلسفه امامخمینی.
زندگینامه
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی در سال ۱۲۶۸ در خانوادهای روحانی در قزوین به دنیا آمد.[۱] اجداد او تا سه قرن فقیه و دانشمند بودهاند؛[۲] چنانکه پدرش سیدابراهیم معروف به سیدمیرزاخلیل در شمار عالمان[۳] و پدربزرگش سیدمیرزارفیع، مجتهد و حکیم مشهور بود که نامش عنوان این خاندان شده و به آل رفیعی شهرت یافتند.[۴] مادرش فرزند سیدعلی مجتهد قزوینی شاگرد شیخمرتضی انصاری و صاحب حاشیهای بر قوانین الاصول و پدربزرگ مادرش سیدابراهیم قزوینی معروف به صاحب ضوابط الاصول است.[۵]
سیدابوالحسن رفیعی پیش از دهسالگی وارد حوزه علمیه قزوین شد[۶] و پس از طی مقدمات، در مدرسه صالحیه، درسهای متوسط فقه و اصول را نزد ملاعلی طارمی و ملاعلیاکبر تاکستانی فرا گرفت.[۷] وی در ۱۲۹۲ در مدرسه صدر تهران در درسهای خارج فقه و اصول میرزامسیح طالقانی، سیدمحمد تنکابنی و شیخمحمدرضا نوری شرکت کرد.[۸] همچنین فلسفه، عرفان، حکمت و کلام را نزد عبدالنبی نوری، میرزاحسن کرمانشاهی، میرزاهاشم اشکوری، محمد هیدجی زنجانی، محمدرضا مسجدشاهی، میرزامحمود رضوان قمی و فاضل تهرانی شمیرانی آموخت[۹] و فنون ریاضی، هیئت، اسطرلاب و هندسه را نزد میرزاابراهیم ریاضی زنجانی و شیخعلی رشتی فرا گرفت[۱۰]
رفیعی پس از پنج سال اقامت در تهران، به قزوین بازگشت و پس از یک سال زندگی در آنجا در سال ۱۲۹۸ بار دیگر به تهران رفت و در مدرسه عبداللهخان تهران به تدریس شرح لمعه، قوانین و شرح منظومه پرداخت[۱۱] و تسلط وی بر درسها، موجب شهرت حوزه درسی او در تهران شد.[۱۲] بهرغم کودتای رضاخان پهلوی در سال ۱۲۹۹ و وجود مشکلات، تدریس وی به حوزه علوم اسلامی در تهران رونق بخشید.[۱۳] پس از تأسیس حوزه علمیه قم، با اینکه خود مجتهد و از عالمان صاحب نام بود، برای بهرهمندی و درک محضر عبدالکریم حائری یزدی، در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش به قم رفت و در درس خارج فقه و اصول وی شرکت کرد.[۱۴] وی خیلی زود مورد توجه حائری قرار گرفت؛[۱۵] چنانکه بر کتاب اصولی درر الفوائد ایشان مقدمهای نگاشت.[۱۶] وی همچنین از شیخابوالقاسم کبیر قمی (۱۲۴۲–۱۳۱۳ش) و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی نیز بهره برد.[۱۷]
تدریس
رفیعی در قم به تدریس فلسفه و حکمت مشغول شد[۱۸] و در رمضان سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۴ش، به دستور حائری یزدی در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س)، به تدریس رسائل، کفایة الاصول، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت که تا ۲۵۰ شاگرد فاضل از درس وی استفاده میکردند. وی ضمن تدریس، بر شرح منظومه حواشی و بر رسائل، تعلیقات نوشت.[۱۹] او در سال ۱۳۰۷ به تدریس تفسیر قرآن همت گماشت[۲۰] و در همان سال از حائری یزدی، سیدابوالحسن اصفهانی و مسجدشاهی اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد.[۲۱]
رفیعی قزوینی در حدود شصت سال تدریس در قم، تهران و قزوین، شاگردان زیادی پرورش داد که از آن جمله میتوان سیدمحمدتقی خوانساری، سیدمحمد یزدی، میرزاخلیل کمرهای و امامخمینی و نیز حسن حسنزاده آملی، سیدمصطفی خمینی، سیدرضی شیرازی، سیدجلالالدین آشتیانی، محمدرضا مهدوی کنی و سیدحسین نصر را نام برد.[۲۲] امامخمینی در طول چهار سال، شرح منظومه را نزد رفیعی به گونهای فرا گرفت که بیش از دو و سه جلسه در درس اسفار اربعه ایشان شرکت نکرد و پس از آن بدون استاد به مطالعه و مباحثه با میرزاخلیل کمرهای بسنده کرد و خود از استادان بنام اسفار گردید.[۲۳] ایشان همچنین شرح چغمینی، ریاضیات و علم هیئت را از رفیعی فرا گرفت.[۲۴] ایشان خود نیز به استفاده از درسهای فلسفه و ریاضیات و هیئتِ رفیعی اشاره کرده[۲۵] و در نامهای به میرزامحمد ثقفی تهرانی، پدر همسر خود، از برگزاری درس رفیعی در قم خبر داده است.[۲۶] (ببینید: استادان امامخمینی)
بازگشت به قزوین
رفیعی در ۳۸سالگی به قزوین بازگشت. او در جایگاه مجتهد برجسته شهر، محل مراجعه خاص و عام شد و به مدت ۳۲ سال، در مسجد سلطانی قزوین به امامت جماعت و تدریس خارج فقه و اصول و اسفار پرداخت.[۲۷] در این سالها، طالبان حکمت و فلسفه و معارف دقیق عقلی و نقلی، جهت تحصیل در حوزه درسی وی از گوشه و کنار کشور عازم قزوین میشدند.[۲۸] وی در ۱۳۳۹ در اقامتی در قم مورد تفقد سیدحسین بروجردی قرار گرفت و همچنین جمعی از طلاب از او خواستند در قم بماند که وی نپذیرفت.[۲۹] امامخمینی که به رفیعی علاقهمند بود و نزد وی به احترام استاد خود سخن نمیگفت،[۳۰] او را بهویژه از نظر حسن بیان میستود[۳۱] و در تعظیم مقام رفیعی میکوشید و به فرزند خود سیدمصطفی و سیدجلالالدین آشتیانی توصیه میکرد اگر رفیعی را دو سال در قم نگاه دارند، بسیار مغتنم خواهد بود.[۳۲]
فعالیتهای سیاسی
پس از درگذشت بروجردی، رفیعی در برخی از رویدادهای سیاسی به موضعگیری پرداخت؛ ازجمله در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱ در نامهای به محمدرضا پهلوی، خواستار رعایت مقررات دینی شد.[۳۳] وی همچنین در جریان انتخابات دوره ۲۱ مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۲ اعلامیه تحریم این انتخابات فرمایشی را امضا کرد.[۳۴] وی در جریان حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲، در اطلاعیهای، ضمن افشای جنایات رژیم، این عمل را در راستای حذف دین دانست و از مردم خواست هوشیارانه مدافع دین باشند.[۳۵] وی در سال ۱۳۴۲ پس از اجرای طرح اعزام طلاب به خدمت سربازی، ضمن مخالفت با آن،[۳۶] هدف رژیم از این طرح را از میانبردن مدارس علمیه خواند[۳۷] و از مسئولان خواست از این مسئله صرف نظر کنند.[۳۸] (ببینید: حمله به مدرسه فیضیه و سربازگیری طلاب)
دیدگاه نسبت به امام خمینی
رفیعی که شاگرد خود امامخمینی را از گذشته به عنوان فردی بسیار فاضل، وارسته، بسیار باتقوا، منظم و مهذب میشناخت و به مردم مسجد خود توصیه کرده بود در نبود وی به ایشان اقتدا کنند،[۳۹] پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و بازداشت و زندانیشدن امامخمینی، با صدور اعلامیهای، عمل رژیم را محکوم کرد و از علما، مراجع تقلید و مجتهدان سراسر کشور دعوت کرد تا با مهاجرت به تهران، ضمن دفاع از امامخمینی، به همفکری در انجام وظیفه شرعی بپردازند.[۴۰] وی با صدور اعلامیهای در چهلم حادثه پانزده خرداد ۱۳۴۲ تأکید کرد تا زمانی که با خواستههای علما دربارهٔ آزادی امامخمینی موافقت نشود، در تهران توقف خواهند کرد.[۴۱] او پس از تبعید امامخمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، با فرستادن تلگرامی به سفارت ترکیه، ایشان را مهمانی عالیقدر و یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل علم و فضیلت معرفی کرد و از ملت ترکیه خواست به پاس علم و فضیلت، مقدم ایشان را محترم بدانند.[۴۲] (ببینید: پانزده خرداد)
درگذشت
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی پس از یک دوره بیماری، در ۲۴ دی ۱۳۵۳ در ۸۵ سالگی در تهران درگذشت و پس از انتقال پیکر وی به قم، در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) کنار قبر حائری یزدی به خاک سپرده شد.[۴۳]
آثار
از رفیعی حدود هفتاد اثر علمی در موضوعات گوناگون منتشر شده است، ازجمله: رساله در مراتب وجود، حرکت جوهریه، اتحاد عاقل و معقول، رساله در وحدت وجود، حاشیه بر اسفار اربعه، حاشیه بر الاشارات و التنبیهات، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر العروة الوثقی، اسرار حج، مسئله رجعت، مسئله معراج و شرح دعای سحر.[۴۴] وی دارای ده پسر و چهار دختر بوده است.[۴۵]
پانویس
- ↑ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۰.
- ↑ صمدیها، فرزانگان علم و سخن قزوین، ۱۳۱.
- ↑ محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.
- ↑ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹.
- ↑ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹–۸۰.
- ↑ سیاح، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، ۳.
- ↑ محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.
- ↑ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۲.
- ↑ صدوقی سها، تاریخ حکما و عرفای معاصر، ۳۵۳ و ۴۹۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.
- ↑ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.
- ↑ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ رضانژاد، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفی علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی، بیستویک؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.
- ↑ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳.
- ↑ عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۰۷.
- ↑ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.
- ↑ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۴.
- ↑ اردستانی، رفعت حکمت، ۳۲.
- ↑ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳–۸۴.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶.
- ↑ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۸۴.
- ↑ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲؛ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.
- ↑ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۷؛ محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۹–۱۸۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۱/۱۰؛ خمینی، مصاحبه، ۱/۵۹–۶۰.
- ↑ سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۴۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۳۶.
- ↑ ضیایی، نهضت فلسفی امامخمینی، ۱۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۶؛ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۵۰.
- ↑ محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۷؛ عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۱۰.
- ↑ قاسمپور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیتالله)، ۱/۱۸۵.
- ↑ سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۵۴۰.
- ↑ محمدقاسم، استادان امام، ۱۸۱؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۷.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۲۶؛ عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۱۳.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۷۶–۴۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴/۷۹–۸۰.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۲۹۰–۲۹۱.
- ↑ قاسمپور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیتالله)، ۱/۱۸۵.
- ↑ منصوری، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۱/۵۷۰.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۲/۱۴۱.
- ↑ رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۲/۳۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۰۸–۱۰۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۲۴؛ خلخالی، خاطرات، ۱/۳۳۸.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۵۳–۴۵۴.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۴۵–۴۶.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۶/۱۵۶؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۲۱؛ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.
- ↑ محدثزاده، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۱۸–۲۲۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۹۲–۹۴.
- ↑ عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۱۹.
منابع
- اردستانی، محمدعلی، رفعت حکمت، اندیشهنامه آیتالله علامه سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- خلخالی، صادق، خاطرات، چاپشده در خاطرات ۱۵ خرداد قم، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- خمینی، سیداحمد، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، تهران، عروج، ششم، ۱۳۸۳ش.
- رضانژاد، غلامحسین، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفی علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی، تهران، حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- سبحانی، جعفر، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- سیاح، احمد، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، تهران، کتابفروشی اسلام، چاپ سوم، ۱۳۹۷ق.
- سیدکباری، سیدعلیرضا، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، چاپشده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- شریف رازی، محمد، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۳۲ش.
- شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۴، تصحیح سیدهدایتالله مسترحمی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۳ش.
- شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۶، تصحیح سیدهدایتالله مسترحمی، تهران، چاپخانه پیروز، ۱۳۵۴ش.
- صدوقی سها، منوچهر، تاریخ حکما و عرفای معاصر، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- صمدیها، رضا، فرزانگان علم و سخن قزوین، قزوین، بحرالعلوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- ضیایی، علیاکبر، نهضت فلسفی امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- طارمی، عباس، شهر هزار حکیم، تهران، روزنه، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- عفتی، قدرتالله، اساتید و مشایخ امامخمینی، قم، مارینا، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- قاسمپور، داود، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیتالله)، چاپشده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- محدثزاده، حسین، اثرآفرینان، زندگینامه نامآوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگ ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- محمدقاسم، بهجت، استادان امام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
- منصوری، جواد، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
پیوند به بیرون
- علی حائری مجد، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۶۵۲–۶۵۵.