ابرقدرت‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
خط ۸۳: خط ۸۳:
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:اندیشه‌های امام خمینی]]
[[رده:اندیشه‌های امام خمینی]]

نسخهٔ ‏۲۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۲۱

ابرقدرت‌ها، کشورهای دارای قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی برتر در جهان.

مقدمه

ابرقدرت کشوری است که به سبب برخورداری از نیروی نظامی و اقتصادی بیشتر، قدرت برتر و مسلط شناخته می‌شود.[۱] اصطلاح ابرقدرت نخستین بار در سال ۱۹۴۴م/ ۱۳۲۳ش در کتابی به همین نام از سوی «ویلیام فاکس» برای اشاره به دو ابرقدرت بزرگ نظامی و سیاسی جهان، یعنی آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق به‌کار رفت و از آنجاکه شوروی هرگز از دیدگاه اقتصادی ابرقدرت نبود، اصطلاح ابرقدرت اقتصادی برای اتحادیه اروپا و ژاپن به‌کار می‌رفت.[۲] ابرقدرت‌ها به دلیل ویژگی‌های برتر ازجمله تسلط بر منابع جهان و سازمان‌های تصمیم‌ساز بین‌المللی، خطوط کلی نظام بین‌الملل را ترسیم می‌کنند و سیاست‌گذاران کشورهای دیگر، نوعاً تصمیمات خود را بر مبنای شاخص‌های مرتبط با این خطوط می‌گیرند.[۳] نظام بین‌الملل همواره از قدرت‌های بزرگ تأثیر پذیرفته و تغییر ابرقدرت‌ها نظم جدیدی را بر آن استوار کرده‌است[۴]؛ چه زمانی که مصر، ایران و روم باستان قدرت‌های برتر بودند[۵] و چه در دوران جدید که کشورهای اروپایی و پس از جنگ جهانی دوم، شوروی و آمریکا ابرقدرت شدند.[۶]

در طول تاریخ، منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به دلیل اهمیت ژئواستراتژیک و ژئوپولتیک، همواره کانون توجه قدرت‌های بزرگ بوده‌است و ابرقدرت‌ها می‌کوشیدند دامنه نفوذ خود را در این منطقه گسترش دهند.[۷] پس از جنگ جهانی دوم وجود بخش عظیمی از منابع انرژی دنیا در این منطقه، بازار بزرگ برای تسلیحات و کالاهای ابرقدرت‌ها و اهمیت آن در رقابت ایدئولوژیک میان قدرت‌ها، موجب توجه بیشتر آنان به خاورمیانه و خلیج فارس شد.[۸] ایران نیز در جایگاه دومین کشور بزرگ منطقه خاورمیانه و خلیج فارس با موقعیت خاص ژئوپولتیک[۹] از اهمیت فراوانی برای ابرقدرت‌ها برخوردار بوده‌است؛ بر این اساس آنان برای تأمین منافع خود نقش پررنگی در تحولات داخلی ایران ایفا کردند.[۱۰]

رقابت قدرت‌های خارجی در ایران از سال ۱۷۹۸م/ ۱۱۷۷ش، با اعزام هیئتی از سوی «ناپلئون» پادشاه فرانسه به ایران آغاز شد و سپس با مداخله روس‌ها و تحمیل قراردادهای ننگین بر ایران و سپس با نفوذ انگلستان و به دست آوردن امتیازات گوناگون نفتی و غیرنفتی از ایران ادامه یافت.[۱۱] قدرت‌های بیگانه در سالیان بعد نیز همچنان در امور ایران دخالت می‌کردند و برکناری رضاشاه پهلوی و انتخاب محمدرضا شاه به پادشاهی در دوران اشغال کشور در زمان جنگ جهانی دوم به دست متفقین و کودتای بیست‌وهشتم مرداد ۱۳۳۲ از آن جمله است.[۱۲] شکل‌گیری نظام دوقطبی در سطح بین‌الملل و جنگ ایدئولوژیک میان دو ابرقدرت شرق و غرب، موجب شد هر یک از آنان در صدد جذب ایران به سوی خود برآیند. ضمن اینکه منابع نفتی و خام ایران و زمینه‌های سرمایه‌گذاری در ایران از حوزه‌های مورد علاقه ابرقدرت‌ها در خاک ایران بود.[۱۳]

رابطه سلطه‌آمیز ابرقدرت‌ها با جهان اسلام

امام‌خمینی با توجه به برنامه ابرقدرت‌ها برای گسترش سلطه خود بر تمام جهان[۱۴] تمام برنامه‌ها و شعارهای آنان همچون حقوق بشر و امنیت را در راستای سلطه بر ملت‌های ضعیف می‌دانست.[۱۵] ایشان معتقد بود ابرقدرت‌ها به‌ویژه امریکا و شوروی، جهان را به دو بخش آزاد تقسیم کرده‌اند که هیچ حد و مرز و قانونی نمی‌شناسد و یک قرنطینه سیاسی پدیدآورده‌اند که ملت‌ها در آن حق حیات و اظهار نظر ندارند. آنان به وسیله عوامل اجرایی و حاکمان تحمیل‌شده، منافعشان را دنبال می‌کنند.[۱۶] ایشان با توجه به برنامه اسلام برای هدایت فکری و عملی انسان‌ها[۱۷] و دستور قرآن کریم بر نپذیرفتن سلطه کافران بر مؤمنان،[۱۸] سلطه‌جویی ابرقدرت‌ها بر جهان و به‌ویژه کشورهای اسلامی و مسلمانان را خلاف آموزه‌های الهی و حرکت پیامبران(ع) قلمداد می‌کرد[۱۹] و معتقد بود اگر سلطه‌جویی و چیرگی آنان موجب ناتوانی امت اسلام شود، بر مسلمانان واجب است از این روابط پرهیز کنند و ایشان این رابطه را حرام می‌دانست.[۲۰]

امام‌خمینی گرفتاری کشورهای اسلامی را از ابرقدرت‌ها می‌دانست[۲۱] و به مسلمانان سفارش می‌کرد برای بازپس‌گرفتن حق خود با قیام و ایستادگی در برابر ابرقدرت‌ها، دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند.[۲۲] ایشان مهم‌ترین راهکار برای قطع سلطه ابرقدرت‌های مستکبر را وحدت میان مسلمانان می‌دید[۲۳] و معتقد بود با توجه به‌اندوخته‌های مادی و معنوی جهان اسلام، اگر مسلمانان با کنار نهادن اختلافات، متحد شوند، به ابرقدرتی تبدیل خواهند شد که مانع سلطه ابرقدرت‌ها بر جهان اسلام می‌شود.[۲۴] ایشان با تأکید بر اینکه ابرقدرت‌ها با تأکید بر ملی‌گرایی[۲۵] و شکاف میان شیعه و سنی[۲۶] در پی اختلاف‌افکنی میان مسلمانان هستند،[۲۷] جامعیت اسلام را راه رهایی افراد گرفتار از چنگال ابرقدرت‌ها معرفی می‌کرد.[۲۸]

امام‌خمینی جدایی حکومت‌ها از ملت‌ها و اختلاف‌های میان دولت‌های اسلامی را از علت‌های ضعف مسلمانان در برابر قدرت‌های بزرگ برمی‌شمرد[۲۹] و معتقد بود وابستگی برخی دولت‌های اسلامی به قدرت‌های بزرگ، عامل این جدایی است[۳۰] و راه حل مسئله، قیام ملت‌هاست.[۳۱] از دیدگاه ایشان آنچه موجب هراس مسلمانان از ابرقدرت‌ها می‌شود و آنان را از قیام بازمی‌دارد، تبلیغات دامنه‌داری است که ابرقدرت‌ها را آسیب‌ناپذیر نشان می‌دهد و پیشرفت کشورهای ضعیف را منوط به وابستگی به ابرقدرت‌ها معرفی می‌کند.[۳۲] ایشان باور داشت خطر ابرقدرت شرق، کمتر از غرب نیست و هر دو کمر به نابودی ملت‌های مستضعف بسته‌اند[۳۳] و رفع خطر و خروج از سلطه همه ابرقدرت‌ها را نیازمند بیداری مسلمانان[۳۴] و طرح‌ریزی سران کشورهای اسلامی برای تماس بیشتر با یکدیگر و بیدارکردن ملت‌های محروم‏[۳۵] می‌دانست. ایشان با تأکید بر ترس ابرقدرت‌ها از اسلام، از مسلمانان می‌خواست با تمسک به قدرت اسلام، هراسی از ابرقدرت‌ها به خود راه ندهند.[۳۶] امام‌خمینی اشغال قبله اول مسلمانان به دست اسرائیل را از مصیبت‌های بزرگی می‌دانست که از سوی ابرقدرت‌ها بر همه مسلمانان وارد شده‌است[۳۷] (ببینید: فلسطین)؛ از این‌رو با نام‌گذاری آخرین جمعه ماه رمضان به نام «روز قدس» این روز را روز مقابله مسلمانان با ابرقدرت‌ها معرفی کرد.[۳۸] (ببینید: روز جهانی قدس) ایشان وظیفه انقلاب اسلامی را ارائه الگوی مقاومت در برابر ابرقدرت‌ها[۳۹] و آگاه‌کردن مسلمانان جهان از ستمی اعلام می‌کرد که ابرقدرت‌ها بر آنان وارد می‌کنند.[۴۰]

رابطه ابرقدرت‌ها با رژیم پهلوی

ترس از کمونیسم و ابرقدرت شرق و همبستگی با ابرقدرت غرب، نمایی از وضعیت رژیم پهلوی در برخورد با ابرقدرت‌ها بود.[۴۱] برای محمدرضا پهلوی، امنیت، مهم‌ترین اصل در سیاست بود. او بزرگ‌ترین خطر برای امنیت ایران را از جانب قدرت‌های امپریالیستی (به نظر وی، شوروی) می‌دانست؛ از این‌رو برای تأمین امنیت کشور در برابر ابرقدرت شرق، به ابرقدرت غرب تمایل یافت[۴۲] و در این راستا، افزون بر دادن امتیازات اقتصادی به غرب و بستن پیمان نظامی با آنان،[۴۳] پیرو سیاست‌های جهانی آمریکا نیز شد.[۴۴] این وضعیت، ناخرسندی گروه‌های گوناگون سیاسی و مردم از سیاست خارجی پهلوی را در پی داشت.[۴۵] امام‌خمینی در واکنش به روابط رژیم پهلوی با ابرقدرت‌ها، بارها از تلاش محمدرضا پهلوی و حاکمان پیش از او برای گسترش سلطه قدرت‌های بزرگ بر مردم و اندوخته‌های کشور سخن گفته بود[۴۶] و هدف بیگانگان از رابطه با رژیم پهلوی را اجرای نقشه‌های خود، غارت افتخارات تاریخی، منابع و ثروت ایران می‌دانست[۴۷] و هدف نهضت اسلامی مردم ایران را کوتاه‌کردن دست ابرقدرت‌ها بیان می‌کرد.[۴۸] ایشان باور داشت ابرقدرت‌ها برای حل بحران‌های خود در پی نابودی کشورهای زیر سلطه هستند و برای فریب افکار عمومی، مبارزه‌های حق‌طلبانه و ترقی‌خواهانه آنان را محافظه‌کارانه جلوه می‌دهند.[۴۹] ایشان حمایت ابرقدرت‌ها از پهلوی را در راستای تأمین منافع آنان می‌دانست و معتقد بود همین حمایت‌ها موجب کشتار مردم و ناآرامی‌ها شده و تا این حمایت‌ها برقرار است، وضعیت ناآرام کشور تداوم دارد[۵۰] و اصلاح امور کشور، در گروی برکناری محمدرضا پهلوی از حکومت و قطع دست ابرقدرت‌هاست[۵۱] و این مهم به اعتقاد ایشان با خواست و اراده ملت که از هر قدرتی برتر است، دست‌یافتنی است.[۵۲] ایشان با تأکید بر قدرت اسلام که قدرتی فراتر از قدرت مادی ابرقدرت‌هاست، مجهزبودن نهضت به این قدرت را موجب پیروزی آن می‌دید[۵۳] و معتقد بود آنچه عامل وابستگی رژیم پهلوی به ابرقدرت‌ها شد، بی‌تعهدی پهلوی به اسلام بود.[۵۴]

امام‌خمینی با توجه به اوضاع حاکم بر ایران، شعارهای حقوق بشری قدرت‌های بزرگ و نهادهای بین‌المللی ساخته آنان را در راستای بلعیدن ملت‌های ضعیف می‌دانست[۵۵] و سکوت آنان در برابر کشتارها و جنایت‌های رژیم پهلوی را شاهد و دلیلی بر این مدعا می‌آورد.[۵۶] ایشان دربارهٔ وضعیت منطقه و مداخله ابرقدرت‌ها در آن-ضمن رد دخالت قدرت‌های بزرگ-بر حفظ امنیت منطقه با تلاش مشترک کشورهای منطقه تأکید داشت.[۵۷]

رابطه ابرقدرت‌ها با انقلاب و نظام اسلامی

در اندیشه امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، تقابل و تضاد با نظام حاکم بر روابط بین‌الملل، از اصولی بود که به صورت شعار «نه شرقی، نه غربی» و یک سیاست آشکار، تجلی یافت[۵۸]؛ از این‌رو ایشان چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب، به نفی ابرقدرت‌های مسلط جهانی می‌پرداخت.[۵۹] ابرقدرت‌های وقت، یعنی شوروی و آمریکا در ظاهر انقلاب ایران را به رسمیت شناختند[۶۰]؛ ولی آشتی‌ناپذیری انقلاب اسلامی با کمونیسم از یک‌سو و مبارزه با سلطه ابرقدرت غرب از سوی دیگر،[۶۱] موجب شد هیچ‌کدام از ابرقدرت‌ها به وقوع انقلاب راضی نباشند و این امر، اثبات‌کننده تاثیرناپذیری انقلاب اسلامی از قدرت‌های جهانی و ضدیت آن با ابرقدرت‌ها بود.[۶۲] از سوی دیگر، گسترش موج انقلاب اسلامی، منافع دو ابرقدرت شرق و غرب را به خطر می‌انداخت؛ ولی توان دخالت در روند انقلاب را نداشتند و مداخله هر یک از آنان، توازن کلی شرق و غرب در منطقه را برهم می‌زد؛ بنابراین هر گونه کنش عملی در برابر تحولات ایران، با هشدار و واکنش ابرقدرت دیگر روبه‌رو می‌شد.[۶۳] امام‌خمینی نیز با تأکید بر این نکته، در پاسخ به پرسش امکان مداخله ابرقدرت‌ها در امور ایران-ضمن منتفی دانستن آن-بروز چنین مداخله‌ای را زمینه‌ساز جنگ جهانی دیگری می‌دانست[۶۴] و بر آن بود که مسئله ایران، با مداخله ابرقدرت‌ها حل نمی‌شود.[۶۵] ایشان در روزهای پایانی حکومت پهلوی وحدت و ایمان را رمز پیروزی و غلبه بر ابرقدرت‌ها و قطع نفوذ ابرقدرت‌ها شمرد[۶۶] و یکی از ویژگی‌های دولت آینده را دستیابی به استقلال و قطع وابستگی از طریق قطع نفوذ ابرقدرت‌ها برشمرد[۶۷]؛ همچنین تأکید کرد که اجازه مداخله در امور ایران را به ابرقدرت‌ها داده نمی‌شود[۶۸] و برقراری روابط حسنه با آنان، مشروط به دخالت نکردن آنان است.[۶۹]

امام‌خمینی با تأکید بر ایمان، وحدت کلمه و اتکا به قرآن و اسلام به عنوان رمز پیروزی بر رژیم پهلوی و غلبه بر ابرقدرت‌های حامی آن،[۷۰] بزرگی انقلاب ایران را در این می‌دانست که مردم با ایستادگی در برابر ابرقدرت‌ها، رژیمی را سرنگون کردند که از حمایت همه قدرت‌های جهانی برخوردار بود.[۷۱] ایشان پیروزی انقلاب را موجب شکست سیطره ابرقدرت‌ها[۷۲] و سیلی‌خوردن آنان[۷۳] می‌دانست و معتقد بود این مسئله به رویارویی آنان با انقلاب ایران و تلاش برای شکست آن می‌انجامد.[۷۴] از نظر ایشان، راه مقابله با این وضعیت، نهراسیدن از ابرقدرت‌هاست.[۷۵] ایشان خروج ملت ایران از فشار ابرقدرت‌ها در پی پیروزی انقلاب را نشانه برتری‌یافتن ملت می‌دانست و معتقد بود این مسئله زمینه را برای گسترش و پیشبرد مکتب اسلام و صدور انقلاب فراهم آورده‌است.[۷۶]

از دیدگاه امام‌خمینی طرفداری ابرقدرت‌ها از سردمداران محکوم به اعدام نظام پهلوی و مخالفت با اعدام‌ها در قالب شعارهای حقوق بشری و نهادهای مربوط به آن[۷۷] و حمایت از برخی گروه‌های سیاسی برای ایجاد ناآرامی در کشور[۷۸] به‌هدف فشار بر نظام و حتی براندازی نظام جمهوری اسلامی بود.[۷۹] ایشان با تأکید بر وابستگی گروه‌های ضدانقلاب به ابرقدرت‌ها،[۸۰] اقدامات خرابکارانه آنان را توطئه‌ای داخلی برای بازگرداندن سلطه ابرقدرت‌ها می‌خواند[۸۱] و معتقد بود آنان عامل ابرقدرت‌ها هستند و رد پای قدرت‌های بزرگ در کارهای تروریستی این گروه‌ها دیده می‌شود.[۸۲]

قطع وابستگی از ابرقدرت‌ها

از دغدغه‌های مهم امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب، ادامه وابستگی کشور به ابرقدرت‌ها بود و در این زمینه وابستگی فکری را مهم‌تر و سرچشمه وابستگی‌های دیگر می‌دانست و بر استقلال فکری و فرهنگی به عنوان نخستین گام استقلال در ابعاد دیگر تأکید می‌کرد.[۸۳] ایشان معتقد بود تسلیم ابرقدرت‌ها شدن ممکن است امنیت و رفاه ظاهری را تأمین کند؛ ولی استقلال، آزادی و شرافت را از میان می‌برد.[۸۴] از دیدگاه ایشان قطع وابستگی، نیازمند تداوم مبارزه،[۸۵] تحمل رنج و زحمت و هوشیاری در برابر توطئه‌ها[۸۶] است؛ همچنان‌که تن‌دادن به وابستگی و سازش با ابرقدرت‌ها نتیجه‌ای جز خودباختگی و خیانت به اسلام دربر ندارد.[۸۷]

امام‌خمینی تحریم و محاصره اقتصادی،[۸۸] ایجاد تفرقه و اختلاف،[۸۹] انحراف در دانشگاهیان و جوانان،[۹۰] تبلیغات علیه جمهوری اسلامی[۹۱] و ایجاد ناآرامی و توطئه در کشور[۹۲] را از اقدامات ابرقدرت‌ها برای رویارویی با انقلاب اسلامی می‌دانست و معتقد بود ازجمله راه‌های جلوگیری از تعدی به انقلاب از سوی آنان، پیروی از روحانیون و حکومت اسلامی،[۹۳] توجه به معنویت و شهادت‌طلبی،[۹۴] ساده‌زیستی و پرهیز از تعلق خاطر به مال و مقام[۹۵] است.

در پیش‌گرفتن سیاست «نه شرقی، نه غربی» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اقدامی در مخالفت برخی با موازین ناعادلانه حاکم بین‌المللی و سیاست خارجی موجود[۹۶] و سیاستی تهاجمی، فعال و پویا بر ضد دو ابرقدرت شرق و غرب[۹۷] قلمداد می‌شد؛ چنانچه در اصول ۱۵۲ و ۱۵۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به این سیاست اشاره شده‌است. امام‌خمینی نیز این سیاست را سرلوحه حکومت اسلامی و نفی سلطه ابرقدرت‌ها، وابستگی نداشتن به هیچ‌یک از ابرقدرت‌ها و رویارویی با آنان و نهراسیدن از هیچ‌کدام از آنان معرفی کرد[۹۸] و پایبندی به این اصل را نیازمند آماده‌شدن در همه زمینه‌ها و ایستادگی دانست.[۹۹] کمک به جنبش‌های رهایی‌بخش، ارتباط جدی‌تر با جهان اسلام، نفی وابستگی از قدرت‌های بزرگ، ناسازگاری با صهیونیسم بین‌الملل، همدردی و حمایت از مردم فلسطین، ازجمله سیاست‌های جمهوری اسلامی در راستای اصل «نه شرقی، نه غربی» بود[۱۰۰] که با دو رویداد اشغال سفارت آمریکا[۱۰۱] و دستگیری سران حزب توده که به جاسوسی برای شوروی معترف بودند[۱۰۲]؛ تأیید شد. امام‌خمینی این دو اقدام را نشانه نترسیدن جمهوری اسلامی از ابرقدرت‌ها می‌دانست.[۱۰۳]

با تسخیر سفارت آمریکا در ایران به دست دانشجویان پیرو خط امام، روابط دو کشور قطع شد؛ ولی امام‌خمینی بدون اظهار هیچ‌گونه ناراحتی از این رویداد، ضمن ذلت‌بارخواندن رابطه یادشده با آمریکا، اعلام کرد روابط با ابرقدرت‌ها، شرافتی ندارد که قطع آن موجب نارضایتی شود.[۱۰۴] (ببینید: تسخیر لانه جاسوسی امریکا)

ابرقدرت‌ها در جنگ تحمیلی

ناتوانی ابرقدرت‌ها و آمریکا در رویارویی با انقلاب اسلامی، به این منجر شد که آنان به جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران دامن بزنند[۱۰۵] و به حمایت سیاسی، نظامی و مالی عراق بپردازند.[۱۰۶] ابرقدرت‌های آن زمان (شوروی و آمریکا) از عراق حمایت‌های تسلیحاتی و سیاسی کردند و در مواردی، آمریکا به‌طور مستقیم با اعمال تحریم‌ها، ایجاد اختلال در صادرات نفت ایران، حمله به سکوهای نفتی ایران و سرنگون‌کردن هواپیمای مسافربری ایران، به مقابله با انقلاب اسلامی ایران پرداخت.[۱۰۷] (ببینید: حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری)

امام‌خمینی نیز بر این واقعیت تأکید می‌کرد[۱۰۸] و ابرقدرت‌ها را حامی رژیم عراق[۱۰۹] و مجهزکننده ارتش این کشور می‌دانست[۱۱۰] و ایستادگی ایران در جنگ تحمیلی را جنگ با همه قدرت‌های بزرگ می‌شمرد.[۱۱۱] ایشان معتقد بود ایستادگی و پیروزی رزمندگان اسلام در طول جنگ، موجب تشدید مخالفت ابرقدرت‌ها با ایران شد.[۱۱۲] با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی، امام‌خمینی اعلام کرد این جنگ، نشانه شکست ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب بود و ملت ایران به جهان نشان داد که می‌توان با تمام ابرقدرت‌ها مبارزه کرد.[۱۱۳] ایشان با پایان جنگ، دربارهٔ حیله و نیرنگ ابرقدرت‌ها در آینده که ناشی از خوی اسلام‌ستیزی آنان است، هشدار داد[۱۱۴] و از مردم خواست از شیطنت‌هایی که عوامل نفوذی استکبار با تبلیغات خود خواهندکرد، غفلت نکنند.[۱۱۵]

پانویس

  1. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۱۴.
  2. علی‌بابایی، فرهنگ روابط، ۴.
  3. کاظمی، روابط بین‌الملل، ۷۷–۷۸.
  4. جهان‌بین، دیدگاه‌های جهانی امام‌خمینی، ۹۰.
  5. علی‌بابایی، فرهنگ سیاسی، ۶۳–۶۴.
  6. علی‌بابایی، فرهنگ سیاسی، ۶۴.
  7. ابوغزاله، جنگ ایران و عراق، ۲/۲۹.
  8. ایزدی، درآمدی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۹۳–۹۴؛ ابوغزاله، جنگ ایران و عراق، ۲/۳۲–۳۳.
  9. اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، ۲۱۶.
  10. اطاعت، جاذبه‌های ژئوپولیتیک ایران، ۵۹–۶۰.
  11. غفاری، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، ۱۹۱–۱۹۲/۲۴–۲۶.
  12. غفاری، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، ۱۹۳–۱۹۴/۱۱۵–۱۱۸.
  13. اطاعت، جاذبه‌های ژئوپولیتیک ایران، ۶۹.
  14. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۶؛ ۱۲/۳۱۸ و ۱۸/۲۰۶.
  15. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۱۸.
  16. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۹.
  17. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۱.
  18. نساء، ۱۴۱.
  19. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۷.
  20. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۳.
  21. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۷۹–۸۰.
  22. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۴؛ ۱۲/۱۳۶، ۱۴۷ و ۲۱/۱۲۰–۱۲۱.
  23. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۹۴.
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۸۲.
  25. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳–۴۴۴.
  26. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۱–۳۸۲.
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۴۹–۳۵۰ و ۱۸/۴۲۴.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۱۹.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۶–۴۸۷ و ۱۱/۹۵، ۱۶۳.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۸۲–۲۸۳.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۷۲–۷۵ و ۱۵/۳۱۵–۳۱۷.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۵ و ۱۲/۱۰۸–۱۱۱.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۸–۳۱۹.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۲–۳۴۳.
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۰ و ۱۹/۳۱۹–۳۲۰.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۷ و ۱۰/۱۵۹.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۶–۲۷۸.
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۶–۳۳۷ و ۱۷/۳۳۰.
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۷۲–۲۷۳ و ۱۵/۲۴۰.
  41. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۹.
  42. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۴۴–۴۵.
  43. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۴۷.
  44. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۵۸.
  45. رمضانی، چارچوبی تحلیلی، ۵۸.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۶۹–۳۷۰؛ ۴/۱۳–۱۴ و ۱۸/۱۸۹.
  47. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۲۴.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۶–۴۹۷، ۵۱۱ و ۵/۹۷.
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰.
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۹۴، ۴۱۵ و ۵/۳۸۴، ۴۳۸.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۵، ۴۰۷ و ۵۱۱.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۲۳؛ ۴/۱۵۶ و ۱۴/۲۴.
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۰ و ۷/۱۹۲.
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۵.
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۱۸–۵۱۹ و ۸/۵۶، ۸۲–۸۳.
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۳.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۹.
  58. محمدی، بازتاب جهانی، ۹۲–۹۳.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۰ و ۱۲/۲۰۲.
  60. منصوری، ۲۱۱–۲۱۲؛ علی‌بابایی، تاریخ سیاست، ۱۲۰.
  61. اطاعت، جاذبه‌های ژئوپولیتیک ایران، ۷۰–۷۱.
  62. کاتم، واکنشهای آمریکا و اتحاد شوروی، ۲۱۴–۲۱۵.
  63. هرمن، نقش ایران در ادراکات و سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی، ۶۶.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۲۶–۱۲۸، ۳۴۵ و ۱۱/۱۶۴.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۴۴–۱۴۵.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۷۷، ۵۰۳–۵۰۴ و ۶/۱۷۸.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۸۱، ۴۱۱ و ۶/۳۰۹.
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۹۱.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۰ و ۴۱۹–۴۲۰.
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۵، ۵۱۶؛ ۷/۱۸، ۹۷؛ ۱۳/۳۹۹ و ۱۹/۴۰۸.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۹۷–۹۸ و ۸/۲۰۹.
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۸۴.
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۹۷ و ۱۷/۲۴۳.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۹۹–۱۰۰.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲؛ ۱۳/۱۰۶ و ۱۹/۴۶۹–۴۷۰.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۲۹.
  77. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۹–۴۶۰ و ۱۸/۴۶۹.
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۷۰، ۸۱؛ ۹/۹۷ و ۱۵/۳۳۲.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۹–۱۱، ۱۷ و ۲۰.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۶۸؛ ۱۲/۸۰ و ۱۷/۱۰۹.
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۱.
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵ و ۱۵/۲۵۷.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۵۱۶؛ ۱۰/۵۲ و ۱۵/۴۳۲.
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۵.
  85. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۷، ۲۲۲؛ ۱۶/۱۳۰ و ۲۰/۱۹۹.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۵۵–۵۶.
  87. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸.
  88. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۴؛ ۱۳/۴۶۵ و ۱۸/۳۳۰.
  89. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۵ و ۱۴/۳۰، ۷۴.
  90. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲–۳ و ۱۵/۲۴۴.
  91. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۹؛ ۱۴/۵۳ و ۱۵/۳۴۸.
  92. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۶–۴۳۷ و ۱۵/۲۶–۲۷.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۸۷–۱۸۸.
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۷.
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۷۱.
  96. علیخانی، مواضع و عملکرد نظام بین‌الملل، ۱۶۵.
  97. محمدی، سیاست خارجی، ۴۸.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸ و ۱۸/۴۶۲.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۷.
  100. عیوضی، انقلاب اسلامی و کارآمدی، ۳۶.
  101. ستوده، انقلاب اسلامی ایران و روابط بین‌المللی، ۲۱۹.
  102. هوکلند، سیاست دولت ریگان نسبت به ایران، ۱۴۷.
  103. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۴۵.
  104. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۰۳ و ۱۲/۲۳۳.
  105. کاتم، واکنشهای آمریکا و اتحاد شوروی، ۲۲۳.
  106. کاتم، واکنشهای آمریکا و اتحاد شوروی، ۲۲۵–۲۲۶؛ هوکلند، سیاست دولت ریگان نسبت به ایران، ۱۶۰؛ علیخانی، مواضع و عملکرد نظام بین‌الملل، ۱۶۵–۱۶۶.
  107. دهقانی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۳۴۰–۳۴۵.
  108. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۰.
  109. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۳۰، ۲۶۸ و ۱۸/۱۴۲–۱۴۵.
  110. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۷؛ ۱۷/۲۷۵ و ۲۰/۱۹۹.
  111. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۶۳.
  112. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۱۱–۳۱۴.
  113. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۳.
  114. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۹۵–۱۹۶.
  115. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۳۲–۲۳۳.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابوغزاله، عبدالحلیم، جنگ ایران و عراق، ترجمه نادر نوروزشاد، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دست‌نشانده) ۱۳۵۷–۱۳۲۰، تهران، قومس، چاپ نهم، ۱۳۸۸ش.
  • اسدی، بیژن، خلیج فارس و مسائل آن، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • اطاعت، محمدجواد، جاذبه‌های ژئوپولیتیک ایران، رفتار روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی، مجله ۱۵ خرداد، شماره ۲۴، ۱۳۷۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • انوری، فرهنگ بزرگ سخن، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • ایزدی، بیژن، درآمدی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • جهان‌بین، اسماعیل، دیدگاه‌های جهانی امام‌خمینی، مجله حصون، شماره ۳، ۱۳۸۴ش.
  • دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، سمت، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش.
  • رمضانی، روح‌الله، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • ستوده، محمد، انقلاب اسلامی ایران و روابط بین‌المللی، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، شماره ۲، ۱۳۸۴ش.
  • علی‌بابایی، غلامرضا، تاریخ سیاست خارجی ایران از شاهنشاهی هخامنشی تا به امروز، تهران، درسا، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • علی‌بابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بین‌الملل، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش.
  • علی‌بابایی، غلامرضا، فرهنگ سیاسی آرش، تهران، آشیان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • علیخانی، علی‌اکبر، مواضع و عملکرد نظام بین‌الملل در قبال جنگ عراق علیه ایران، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین‌الملل، چاپ‌شده در مجموعه مقالات دفاع مقدس، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • عیوضی، محمدرحیم، انقلاب اسلامی و کارآمدی سیاست نه شرقی و نه غربی، مجله‌اندیشه انقلاب اسلامی، شماره ۴، ۱۳۸۱ش.
  • غفاری هشجین، زاهد، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، از مشروطیت تا انقلاب اسلامی، تهران، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره‌های ۱۹۱–۱۹۲ و ۱۹۳–۱۹۴، ۱۳۸۲ش.
  • کاتم، ریچارد، واکنشهای آمریکا و اتحاد شوروی به ستیزه‌جویی‌های سیاسی اسلام در ایران، چاپ‌شده در کتاب نه شرقی، نه غربی (روابط خارجی ایران با آمریکا و شوروی)، ترجمه ابراهیم متقی و الهه کولایی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • کاظمی، علی‌اصغر، روابط بین‌الملل در تئوری و در عمل، تهران، قومس، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • محمدی، منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • محمدی، منوچهر، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اصول و مسائل، تهران، دادگستر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • منصوری، جواد، ۲۵ سال حاکمیت آمریکا بر ایران، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۶۴ش.
  • هرمن، ریچارد، نقش ایران در ادراکات و سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی، چاپ‌شده در کتاب نه شرقی، نه غربی (روابط خارجی ایران با آمریکا و شوروی)، ترجمه ابراهیم متقی و الهه کولایی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • هوکلند، اریک، سیاست دولت ریگان نسبت به ایران، چاپ‌شده در کتاب نه شرقی، نه غربی (روابط خارجی ایران با آمریکا و شوروی)، ترجمه ابراهیم متقی و الهه کولایی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون

اسماعیل رضوانی‌فر، «ابرقدرت‌ها»، دانشنامه امام‌خمینی (ره)، ج۱، ص۳۹۹_۴۰۵.